حامد بهداد : متاسفم برای پرویز پرستویی / بهم متلک انداخت / یه روز مشهد دیدمش خواستن با هم عکس بگیریم مخالفت کردم / دلم نمیخواد پیشش باشم / منو مسخره کرده #بازي #بازيگر #بازيگران_ايراني #بازيگران #بازيگري #بهداد #حامدبهداد #حواشی_هنرمندان #جنجالی #bbc#manoto#bbcpersian#iran#isna#manototv#radiojavan#voafarsi#radiofarda#irna#cnnnews#irna#iranian#irib#خبر#اخبار#منوتو#ايران#بیبیسی_فارسی https://www.instagram.com/p/CMytDT-nahB/?igshid=c2ewd9i3109r
0 notes
. 🔸بهمناسبت ۱۶ شهریور، سالروز تولد #نصرت_الله_وحدت، بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تئاتر . 🔻کاریکاتوریست: حمیدرضا حیدری صفت منتشر شده در #ماهنامه_طنز_نیمروز . . #تئاتر #تئاتر_اصفهان #اصفهان #تیاتر #تئاتر_قدیمی #بازیگر #بازيگر #بازیگر_قدیمی #بازيگر_قديمي #کارگردان #کارگردان_تئاتر #پیشکسوت #تئاتر_حرفه_ای #سینما #رضا_ارحام_صدر #رضاارحام_صدر #تئاتر_سپاهان #بازيگري #بازیگری #کارگردانی #کارگرداني #عروس_فرنگی #دلفین_طلایی #کمدی #نمایش #کاریکاتور_چهره #تئاتر_المپ #اصفهان_تئاتر https://www.instagram.com/p/B2HYi3rA4oO/?igshid=6bvdv7k82xck
0 notes
#كتاب #صدابازيگر #دوبلاژ #نريشن #تيزر #بازي_هاي_رايانه_اي #نمايش #عروسكي #بازيگري با #صدا #دكلمه #موزيكال #نمايشي #تبليغات #آنونس #تريلر #مستند #مجيد_حبيبي #انيميشن #فيلم #فارسي #sedabazigar #book #voiceacting #voiceover #voiceartist #commercial #persian #majidhabibi https://www.instagram.com/p/Bm10PU_jAwx/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=7a818ee1ii8m
0 notes
. بزودي افتتاحييه فيلم عشق و خيانت ساخته استاد عزيزيم محمد عبدي زاده @mohammadabdizade با بازي @aliansarian @mahchehrehkhalili @asha_mehrabi #فيلم#سينمايي#عشق_وخيانت #سينما#افتتاحيه #بازيگري#بازيگران#علي_انصاريان #ماه_چهره_خلیلی #آشامحرابی #هنرمند#هنرمندان#كارگردان#محمدعبدي_زاده #تهران# (at Tehran, Iran)
0 notes
. ⚫️ به مناسبت 5 شهریور، سالروز درگذشت داوود رشیدی، هنرپیشهی تئاتر، سینما و تلویزیون . کاریکاتوریست: حمیدررضا حیدریصفت . . #داوود_رشیدی #داود_رشیدی #داوودرشیدی #داودرشیدی #بازیگر #هنرپیشه #تئاتر #سینما #تلویزیون #بازیگران_قدیمی #بازیگران_پیشکسوت #بازیگران #بازيگر #هنرپيشه #تاتر #سينما #تلويزيون #مفتش_شش_انگشتی #هزاردستان #فرار_از_تله #بازیگر_پیشکسوت #بازیگری #بازيگري #تیاتر #تياتر #سریال_ایرانی #داودرشيدي #داوودرشيدي #داود_رشيدي #داوود_رشيدي — view on Instagram https://ift.tt/2QrQq9L
0 notes
۵ بهمن زادروز #پرویز_فنیزاده ( زاده ۵ بهمن ۱۳۱۶ تهران -- درگذشته ۵ اسفند ۱۳۵۸ تهران ) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون فنیزاده پیش از فعالیت هنری، حروفچین و مصحح روزنامه اطلاعات بود. در سال ۱۳۳۷ به كلاسهای هنرهای دراماتيك رفت و با جمعی از دوستانش گروه «تئاتر گلسرخ» را تشكيل داد. در سال ۱۳۴۰ به عضويت گروه «تئاتر پازارگاد» درآمد. از اين پس در مقام بازيگر حرفهاي تئاتر به فعاليتهايش ادامه داد و كار در روزنامه را رها كرد و به اجراي نقشهايي در صحنه و تلويزيون پرداخت. او در سال ۱۳۴۵ به استخدام اداره هنرهاي دراماتيك (اداره برنامههاي تئاتر) درآمد. برخی از نمایشهایی که اين بازیگر سینما و تئاتر بازی کرده است عبارتند از : در منطقه جنگی، مستأجر، فرانسوا، پرواربندان، وای بر مغلوب، يك نوكر و دو ارباب، حسن كچل، خوشا به حال بردباران، مردههای بیكفن و دفن، باغ وحش شيشهای، استثنا و قاعده، سرگذشت مرد خسيس، سرباز لافزن، خبرچين، استحاله، دست بالای دست، جعفرخان از فرنگ برگشته، جايی كه صليب گذاشتهاند، آی بی كلاه آی با كلاه، چوب به دستهای ورزيل، پستخانه، مترسكی در شب، قطار سريع السير سانتياگو، مسافران، گرگها و شش شخصيت در جست و جوي نويسنده. استعداد و انعطاف فنيزاده در بازيگري پاي او را به سينما باز كرد. ايفاي نقش يك روشنفكر پرحرف و مخالف خوان در خشت و آينه (۱۳۴۴) ساخته ابراهيم گلستان نخستين حضور فنيزاده در جلو دوربين فيلمبرداري است. فنيزاده پس از بازي كوتاه ديگري در فيلم گاو (داريوش مهرجويي، ۱۳۴۸)، در فيلم رگبار (بهرام بيضائي، ۱۳۵۰) و سپس تنگسير (امير نادري، ۱۳۵۲) به ايفاي نقش پرداخت. بازي فنيزاده به نقش آقای حكمتي (رگبار) و اسماعيل (تنگسير) يكي از ويژگيهاي بارز او را نشان داد : نگاه نافذ. بسياری او را با همين نگاه نافذ ستودند. او سپس به ايفاي نقش در فيلمهاي گوزنها (مسعود كيميايي ۱۳۵۴) و بوف كور (كيومرث درم بخش ، ۱۳۵۴) پرداخت. پرویز فنيزاده هم چنين در دو مجموعه تلويزيوني دايي جان ناپلئون (ناصر تقوايي، ۱۳۵۴) به نقش«مش قاسم» و سلطان صاحبقران (علي حاتمي، ۱۳۵۵) در نقش « مليجك » استعداد خود را نشان داد. او در فیلمهای دیگری چون غريبه (شاپور قريب، ۱۳۵۱) شام آخر (شهيار قنبری، ۱۳۵۵) جمعه (كامران قدكچيان، ۱۳۵۶) سرخ پوستها (غلامحسين لطفي ۱۳۵۷) باغ بلور (ناصر محمدی، ۱۳۵۷) قدغن (عليرضا داود نژاد، ۱۳۵۷) و اعدامي (محمد باقر خسروي، ۱۳۶۰) نیز بازی کرد که با مرگش رضا كرم رضایی نقش او را در فیلم اعدامی بر عهده گرفت. (ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/B7v-MYgnFs7/?igshid=vvcpdda7rk5g
0 notes
اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99
https://moshavergroup.com/%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%a7%d8%ad%db%8c%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d8%b3%d9%87%d9%85%db%8c%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%86%da%a9%d9%88%d8%b1-%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%b3/
اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 لینک ورود به مطلب https://moshavergroup.com/%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%a7%d8%ad%db%8c%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d8%b3%d9%87%d9%85%db%8c%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%86%da%a9%d9%88%d8%b1-%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%b3/ اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 : ساماندهی سهمیه ها در کنار کنکور در مرحله مطالعه و بررسی قرار دارد، هر کاری در رابطه با این دو به موازات هم صورت گرفته و برای سال ۹۹ اجرایی نخواهد شد. جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 : دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: ساماندهی سهمیه ها در کنار کنکور در مرحله مطالعه و بررسی قرار دارد، هر کاری در رابطه با این دو به موازات هم صورت گرفته و برای سال ۹۹ اجرایی نخواهد شد. تغییرات کنکور و ساماندهی سهمیهها به کنکور ۹۹ نمیرسد به گزارش مشاور گروپ ، حجت الاسلام سید سعید عاملی با اشاره به ساماندهی کنکور و سهمیه های آن گفت: ساماندهی سهمیه های کنکور در کنار کنکور در مرحله مطالعه و بررسی است. وی ادامه داد: در خصوص بحث کنکور سال ها است که یک موضوع مرتب تکرار می شود و آن هم این است که مثلا عنوان می شود در سال فلان، نظام کنکور کشور تغییر می کند. این موضوع باعث شده فشار سنگینی روی دانش آموز باشد چراکه آینده علمی وی تعیین می شود و تنها یکبار در سال اتفاق می افتد. اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 : : دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: همه دنبال راه حلی هستند که به صورت عملی مدلی ترسیم شود. درهمین خصوص با مجلس شورای اسلامی، رئیس مجلس و روسای کمیسیون های مربوطه، وزارت علوم رایزنی هایی کرده و امیدوارم به یک مدل منطقی رسیده و اجرایی سازی شود. حجت الاسلام عاملی افزود: در حال حاضر چیزی که درباره آن بحث می کنیم این است که ظرف ۶ ماه آینده این مدل منطقی را جمع بندی کنیم. قرار هم نیست از صفر شروع کنیم چون سابقه مطالعاتی آن وجود دارد. وی افزود: با سازمان سنجش آموزش کشور و ذی نفعان دیگر مانند آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت در حال رایزنی هستیم تا بتوانیم به یک جمع بندی برسیم، حرف قطعی نمی توانیم بزنیم اما به طورحتم کاری که درباره کنکور و سهمیه ها صورت می گیرد به موازات هم بوده و هیچکدام آنها سال ۹۹ اجرایی نخواهد شد. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: درحال حاضر دانش آموزان خود را با این مدل تطبیق داده اند و اگر بنا باشد مدل تغییر کند دچار سردرگمی و نگرانی می شوند. وی تأکید کرد: بنابراین بحث و بررسی ما روی کنکور ۹۹ نبوده و بعد از آن می توانیم به یک جمع بندی برسیم. شرایط شرکت در رشته های نیمه متمرکز و دارای مصاحبه کنکور ۹۹ اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 : ، در آزمون سراسري سال ۱۳۹۸ پذيرش دانشجو در رشتههاي تحصيلي: آهنگسازي، ادبيات نمايشي، ارتباط تصويري، بازيگري ـ كارگرداني، طراحي پارچه، طراحي صحنه، طراحي صنعتي، طراحي لباس، عكاسي، كارداني هنرهاي تجسمي، كتابت و نگارگري، مجسمه سازي، موسيقي نظامي، نقاشي، نمايش عروسكي، نوازندگي موسيقي ايراني و نوازندگي موسيقي جهاني در گروه آزمايشي هنر و همچنين در رشتههاي علوم ورزشي و آموزش علوم ورزشي به صورت متمركز و با شرايط خاص صورت ميپذيرد. لذا توضيحات لازم در اين خصوص از طريق اطلاعيههاي مربوط در زمان پرينت كارت شركت در آزمون به اطلاع داوطلبان خواهد رسيد؛ به عبارت ديگر، اين رشته ها از رديف رشتههاي مربوط به پذيرش نيمه متمركز خارج گرديده و اسامي پذيرفته شدگان نهايي رشتههاي فوق در شهريور ماه سال ۹۸ همزمان با نتايج ساير رشتههاي متمركز اعلام خواهد شد.اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 تاثیر سوابق تحصیلی کنکور ۹۹ شامل چه دانش آموزانی می شود؟ اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 : لازم به توضيح است دانش آموزان شاخه نظري نظام آموزشي جديد ۳-۳-۶ (علوم رياضي، علوم تجربي، علوم انساني و هنر) كه مدرك ديپلم خود را تا تاريخ ۹۸/۰۵/۳۱ دريافت مي نمايند مشمول تأثير سوابق تحصيلي در آزمون سراسري سال ۱۳۹۸ طبق ضوابط خواهند شد. لاکن آن دسته از دانش آموزان شاخه نظري نظام آموزشي جديد ۳-۳-۶ كه مدرك ديپلم خود را تا تاريخ ۹۷/۰۵/۳۱دریافت نکنند، چنانچه موفق به دریافت مدرک دیپلم خود تا تاریخ ۹۸/۰۶/۳۱ شوند منعي براي ثبتنام و شركت در آزمون مذكور ندارند ولي سوابق تحصيلي براي آنان اعمال نخواهد شد. تبصره: دانشآموزان فني وحرفه اي يا كارودانش نظام آموزشي جديد ۳-۳-۶ كه تا تاريخ ۹۸/۰۶/۳۱ موفق به اخذ مدرك ديپلم شوند نيز ميتوانند براساس مصوبه دوازدهمين و پانزدهمين جلسه شوراي سنجش و پذيرش دانشجو مورخ ۹۷/۰۴/۱۷ و ۹۷/۱۰/۰۸ در آزمون سراسري سال ۱۳۹۸ ثبتنام نمايند. اين داوطلبان لازم است از جدول گروهبندي عناوين ديپلمها (جدول شماره ۱۰ مندرج در صفحه ۶۳ دفترچه راهنماي ثبتنام) كدهاي ديپلم ۲۱ (براي دانش آموزان فني و حرفهاي) و ۲۲ (براي دانش آموزان كارودانش) را در تقاضانامه ثبت نامي خود درج نمايند. لازم به توضيح است اين داوطلبان مشمول اعمال سوابق تحصيلي نخواهند بود. اصلاحیه های جدید سهمیههای کنکور سراسری 99 جهت اطلاعات بیشتر در این باره به سایت moshavergroup.com مراجعه کنید و یا با شماره 9099071614 تماس حاصل فرمایید.
0 notes
آزمون عملی کنکور هنر کی برگزار می شود؟
پيرو اطلاعيه مورخ 98/04/02 درخصوص پرينت كارت شركت در آزمون سراسري سال 1399 ، بدين وسيله نظر متقاضيان مجموعه رشته هاي تحصيلي داراي شرايط خاص گروه آزمايشي هنر شامل: نقاشي، ارتباط تصويري و آموزش ارتباط تصويري، كارداني هنرهاي تجسمي، طراحي پارچه، طراحي لباس، طراحي صنعتي، كتابت و نگارگري ، ادبيات نمايشي، بازيگري، طراحي صحنه، نمايش عروسكي، آهنگسازي، موسيقي ايراني، موسيقي جهاني، موسيقي نظامي، مجسمهسازي و عكاسي دانشگاههـا و مؤسسات آموزش عالـي در آزمون سراسري سال 1398 را كه داراي آزمون عملي هستند، به نكات زير معطوف ميدارد:
زمان ثبت نام کنکور عملی هنر 98
– آزمون عملي منحصراً از داوطلبان گروه آزمايشي هنر كه در جلسه آزمون (بعد از ظهر پنجشنبه مورخ 98/04/13) حاضر بودند و (از تاريخ 98/04/09 لغايت 98/04/18) علاقه مندي خود را با پرداخت هزينه برگزاري آزمون عملي و طراحي رشته هاي تحصيلي مربوط در پايگاه اطلاع رساني اين سازمان اعلام نمودهاند بعمل خواهد آمد.
– داوطلباني كه متقاضي آزمون عملي و طراحي رشتههاي تحصيلي فوقالذكر (در بخش پذيرش با آزمون) شدهاند، درصورت تمایل لازم است پس از اعلام نتايج اوليه کنکور با توجه به دورههايي كه براساس كارنامه در آن مجاز به انتخاب رشته مي شوند، با مراجعه به پايگاه اطلاعرساني اين سازمان در زمان مقرر (دهه سوم مردادماه) نسبت به انتخاب كدرشته محلهاي تحصيلي مربوط در فرم انتخاب رشته اين آزمون در هر اولويتي كه علاقه دارند اقدام نمايند.
منبع :
https://p30konkor.com/%d8%a2%d8%b2%d9%85%d9%88%d9%86-%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c-%da%a9%d9%86%da%a9%d9%88%d8%b1-%d9%87%d9%86%d8%b1/
0 notes
بیوگرافی ماه چهره خلیلی و عکس های این بازیگر زن
ماجرای عروسی در دبی
ماه چهره خلیلی در یک مصاحبه گفت که به دلیل اینکه در دبی مزاسم ازدواجمان را برگزار کردیم کارها خیلی سخت بود. سفره عقد را خودم و همسرم با هم چیدیم. دوست داشتن عروسی من حالت سنتی داشته باشد و همه چیز خیلی خوب باشد. واقعا عشق و حال کردیم. در جشن عروسی 32 نفر شرکت داشتند که همگی با یک هواپیما رفتیم و تا آنجا بسیار شادی کردیم. یک هفته جشن گرفتیم و این خودش برای ما و خانواده هایمان ماه عسل هم حساب می شد.
گفتگو با ماه چهره خلیلی و همسرش
چه کسی برای نخستین بار حرف ازدواج را پیش کشید؟
ابراهیم اشراقی : به عرف معمول توصیه از طرف من مطرح شد. مدتها بود که تصمیم خودم را گرفته بودم و میخواستم موضوع ازدواج را مطرح کنم. ماهچهره شهر تهران نبود و در شهرستان سرگرم فیلم برداری بود که حلقه نامزدی سفارش دادم ومنتظر فرصت خوبی بودم تا به شکلی خاص از او خواستگاری کنم.
عکس ماه چهره در جشنواره حافظ
لذت شیرین بچه دار شدن
ماهچهره: ما خیلی بچه دوست داریم و حتی گذشته از ازدواج مان هم درمورد بچه دار شدن صحبت میکردیم و از همان موقع متوجه شدیم این علاقه مشترک هست. تصمیم مان از ابتدا این بود که بعد از ازدواج مان بچه دار شدن را خیلی به تعویق نیندازیم.
ماه چهره خلیلی در کنار امین حیایی و همسرش
ترجیح دادم فرزندم بجای انگلیس در ایران به جهان بیاید
من و همسرم درمورد این که فرزندمان کجا به جهان بیاید خیلی با هم حرف زدیم و همه ي چیز را بررسی کردیم اما در نهایت تصمیم گرفتیم فرزندمان در ایران به جهان بیاید به چند علت و گرچه از هم مهمتر این که من مهر و صفا و دورهم جمع شدن ایرانیان بعد از زایمان را خیلی دوست دارم.پسر ماه چهره در روز سالگرد ازدواجش به جهان آمد وی اسم پسرش را پرواز گذاشت.
ماه چهره خلیلی در کنار هوروش باند
شروع فعالیت هنری ماه چهره خلیلی
وي دوره بازيگري را در method school در لندن گذراند و در سال 1382 براي اولين فعاليت سينمايي خود جهت بازي در فيلم چشمان سياه بعد از 22 سال به ايران آمد و دوره ديگري از بازيگري و كارگرداني را در مؤسسه سمعي و بصري استاد سمندريان در سال 84 پشت سر گذاشت. ماه چهره خلیلی در سريالهاي «در چشم باد»، «مختارنامه» و «كلاه پهلوي» ايفاي نقش نموده هست.
ماه چهره خلیلی در فیلم چشمان سیاه
شمان سیاه فیلمی به کارگردانی ایرج قادری و نویسندگی محمدهادی کریمی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته محصول سال ۱۳۸۱ هست.غزل دلاویز و سورنا در یک دانشکده تحصیل میکنند و هر دو شاعرند. غزل به علت ناراحتی چشمی از تحصیل در دانشگاه انصراف میدهد و بعد از مدتی بینایی اش را از دست می دهد
سورنا که نگران سرنوشت غزل شده به سراغ او می رود تا در درسهای دانشگاهی کمکش کند و به تدریج بین آنها علاقهاي ناگفته به وجود می آید و..فیلم چشمان سیاه در هشتمین دوره جشن منزل سینما حضور داشتههست.
عکس ماه چهره خلیلی در کنار مادرش
ماه چهره خلیلی در فیلم تله
تله فیلمی به کارگردانی سیروس الوند، تهیهکنندگی حسن توکلنیا و نویسندگی ایرج افشار محصول سال ۱۳۸۴ هست.این فیلم در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۸۵ بر روی پرده سینما رفت.فیلم تله در مورد شب اول ازدواج یک زن و شوهر جوان هست که با تلفن یک ناشناس به هم میریزد
ماه چهره خلیلی در فیلم مرگ کسبوکار من هست
مرگ کسب و کار من هست فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امیر ثقفی و تهیهکنندگی علی اکبر ثقفی ساخته سال ۱۳۸۹ هست.سه مرد برای سرقت با یکدیگر همراه می شوند. داستان تراژدی که مرگ چندین انسان را به عکس میکشد.
ماه چهره خلیلی در کنار سارا خوئینی ها
ماه چهره خلیلی در فیلم درود بر فرشتگان
درود بر فرشتگان فیلمی به کارگردانی و نویسندگی فرزاد اژدری و تهیهکنندگی حسن علیمردانی ساخته سال ۱۳۸۹ هست.سیمرغ بلورین برترین جلوههای ویژه بصری رایانهاي «امیر سحرخیز – کامران سحرخیز – هادی اسلامی» سیامین دوره جشنواره فیلم فجر به این فیلم اهدا شد.
ماه چهره خلیلی در فیلم اشنوگل
اشنوگل فیلمی به کارگردانی علی سلیمانی و هادی حاجتمند، نویسندگی ابراهیم اصغری و مهدی محمدی و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری ساخته سال ۱۳۹۵ هست.یونس بعنوان فرمانده گردان غواصان سه شب گذشته از عملیات در حالیکه در صدد حفر تونلی در منطقه عملیاتی بوده، مفقودالاثر شده هست. حالا پس از سی سال اطلاعاتی به دست می آید که نشان میدهد احتمالاً یونس زنده هست و در آن زمان به واسطه منافقین قرارگاه اشرف با دشمن همکاری کرده…
0 notes
🔴در نمایشی با بازیگری ابوالقاسم صلواتی و با کارگردانی حسین طائب عده ای به اتهام عضویت در گروهک داعش در ایران محاکمه میشوند؟!! ✅ @DORRTV #محاكمه #بازيگري #ابوالقاسم #كارگرداني #حسين_طائب https://ift.tt/2FqiFhj
0 notes
دوستان لزوما اين نيست كه شما منبعي خاص هنر #بازيگري با #صدا يا اجباري در شركت در كلاس هاي گوناگون و مرتبط با اين هنر داشته باشيد. از ميان خيل وسيع تاليفات در حوزه هاي نزديك با اين هنر و منابع متعدد موجود قادريد كسب آگاهي و دانش كنيد. رشته #صدابازيگري كه اين اصطلاح رو من در سال ٨٨ در مقاله اي با همين عنوان با توجه به نواقص موجود در تعريفي جامع و كامل از اين هنر؛ براش برگزيدم در حال حاضر رشته اي #آكادميك نيست و مركز و محيط آموزشي خاص اين رشته كه من ٧٧ واحد درسي رو طي دوره اي دو ساله براش پيش بيني كردم هنوز وجود نداره اما اون مقاله به همراه مقالات ديگرِ هم راستاي خودم با اين موضوع رو به دانشگاه ها و مراكز علمي مرتبط ارائه كردم تا سرانجام روزي به شكلي ساختارمند و قوام يافته تدريس بشه و در غير اينصورت تلاشم بر اين هست كه بصورت تخصصي در آينده در مجموعه اي تحت عنوان مدرسه صدابازيگري اين رشته به شكلي نظامند دوره هاي حرفه اي خودش رو با كمك اساتيد مجرب با مستعدان اين هنر شروع كنه . بزودي سايت جديد صدابازيگر افتتاح مي شه و تمامي مقالات رو در اون مي تونيد مطالعه كنيد و جدا از اونها در حد بضاعت تمامي منابع مفيد جهت مطالعه ، تحقيق و تمرين براي علاقه مندان و هنرجويان رو به مرور معرفي خواهم كرد و البته چاپ كتابي تحت عنوان #صدابازيگر رو در برنامه خودم دارم كه از همين جا خدمتتون اعلام مي كنم. كوچك شما #صدابازيگر #sedabazigar
0 notes
. ما ميتونيم ما تلاش ميكنيم كه بهترين باشيم وركشاپ در كنار استاد محمد عبدي زاده @mohammadabdizade و دوستان خوبم كه داريم همه تلاشمون رو ميكنيم استاد راضي باشه استاد مرسي كه هستي و فرصت هاي خوبي در اختيارمون ميزاري استاد خسته نباشيييييي❤️❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺🌺🌷🌷🌷🌷🌸🌸🌸 #وركشاپ#بازيگري#استاد#فيلم#سينمايي#كارگردان#تلوزيون#هنرجو#هنرمندان#بازيگران#تهران (at ایران - تهران)
0 notes
2018 is a good year to be a woman! Is a year we can fight for our rights freely and be more of what we really are! With zero worries of what others would think of us .. but after all movements and campaigns, I still wish for a feminism that is not just WHITE! #whitefeminism is a real struggle while we all are fighting for a world with equality and equity! . مطمئن هستم كمتر كسي در مورد فمينيسم سفيد ميدونه. دارم مقاله اي مينويسم اما مختصرا توضيح بدم كه فمينسيم سفيد به نوعي از طرفداري از خانم ها در اقشار بالا و مورد توجه جامعه هست. براي مثال خانم بازيگري كه چون معروف هست ميتونه هميرش رو براي هر نوع آزاري به دادگاه بكشونه و جريمه دريافت كنه، در حاليكه يك زن از قشر متوسط حتي براي اثبات مورد آزار قرار گرفتن مشكل داره و كسي هم ازش پشتيباني نميكنه. به اميد روزي بدون #خشونت ! #خشونت_علیه_زنان_را_متوقف_کنید .
0 notes
کند و کاو دنیای زنانه، در «فریب خورده»ی کاپولا
New Post has been published on http://vestamag.ir/%da%a9%d9%86%d8%af-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d9%88-%d8%af%d9%86%db%8c%d8%a7%db%8c-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%81%d8%b1%db%8c%d8%a8-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af%d9%87/
کند و کاو دنیای زنانه، در «فریب خورده»ی کاپولا
روزنامه اعتماد – بهار سرلک: «فريبخورده» اخیرترين ساخته سوفيا كاپولا است كه در هفتادمين جشنواره فيلم كن جايزه بهترين كارگرداني را براي اين فيلمساز امريكايي به ارمغان آورد. به گفته كاپولا هدف اصلي او از ساخت اين فيلم، بخشيدن نگاهي زنانه به اين روایت بود. داستاني كه دان سيگل در سال ١٩٧١ با بازي كلينت ايستوود روي پرده برد، ماخوذه از رماني به همين اسم نوشته توماس پ. كالينان بود كه قرائت مردانه سيگل از دنياي نسوان براي كاپولا انگيزهاي ميشود تا اين فيلم را جلوي دوربين ببرد. اما كاپولا بيتوجه به عنصري مهم، روایت «فريبخورده» را ساخت؛ حذف فقط شخصيت سياهپوست، غلاماي به اسم هيلي كه در رمان كالينان و اقتباس سينمايي سيگل حضور داشت، گريبان اين فيلمساز را گرفت.
روایت ششمين ساخته كاپولا طي جنگ داخلي امريكا روي ميدهد و روايت سرباز مجروح (يانكي اهل شمال امريكا) فراري از جنگ با بازي كالين فارل است كه در مدرسه شبانهروزي دخترانهاي در جنوب پناه ميگيرد. بازيگران زن ساكن در اين مدرسه نيكول كيدمن، كريستين دانست، ال فنينگ و… هستند. اما طولي نميكشد تمايلات پنهاني اين نسوان بدل به رقابتها و حسادتهايي ميشود كه در نهايت به قتل او منجر ميشود.
كريستين ل��پز از نشريه «filmschoolrejects» پيش از برگزاري جشنواره كن با سوفيا كاپولا به مصاحبه جلسه. كاپولا در اين گفتوگو درارتباطبا كلينت ايستوود، تجربههاي قبلياش، روايتهاي زنانه و مردانه و همچنين عنصر حذف شده اخیرترين ساختهاش صحبت كرده است.
سال ١٩٧١ كلينت ايستوود با بازي در فيلم «فريبخورده» قصد داشت وسعت كارش را آیت بدهد. انگيزه شما از ساخت اين فيلم چه بود، چون شما گستردگي كارتان را قبل از اين آیت دادهايد؟
وقتي فيلم را ديدم برايم جذاب بود كه اين فيلمسازهاي مرد – دان سيگل و كلينت ايستوود- روایت فيلمي را كه در مدرسهاي دخترانه در جنوب روي ميدهد، ساختهاند. «فريبخورده» (١٩٧١) چنان زاويه ديد مردانهاي به گروهي از نسوان داشت كه فكر كردم «خيلي خب، ميخواهم اين روایت را از زاويه ديد يك زن بگويم.»
روایت اصلي، همانقدر كه از آن لذت بردم خندهدار است چرا كه مصمم است، بگويد ايستوود چقدر خارقالعاده است؛ حتي با توسل به روايت زناني كه مشتاق او هستند، ميخواهد اين موضوع را عنوان كند.
فراموشش كردم! ميخواهم مجدد اين فيلم را ببينم. قبل از ساخت «فريبخورده»، فيلم دان سيگل را ديدم و ديگر آن را نديدم اما هميشه پشت ذهنم حضور دارد. احساس ميكردم رفیق دارم به اين نسوان صدايي بدهم و بعد فكر كردم زاويه ديد آنها را عوض كنم و نسوان را طي دوران جنگ آیت بدهم؛ هميشه روایتهاي مردان در جنگ را ميبينيم اما فكر نميكنم چيزي راجع به زناني كه ترك شدهاند، ديده باشيم. هميشه عاشق نسوان اهل جنوب بودم و كل جنوب منظورم است؛ آنجا غريب و متفاوت است.
طراحي لباس فيلمهاي شما هميشه فوقالعاده است اما لباسهاي فيلم اصلي خيلي تيره و كسلكننده هستند.
طيف رنگهاي به كار رفته در فيلم بسيار تيره است. حقيقتا ميخواستم آن جهانهاي بهشدت زنانه و لباسهاي چيندار را بسازم. سايههاي محوشده براي مردي كه شخصيتي تيره دارد، به عنوان كنتراست به كار رفته است، مردي كه به اين دنياي بيرنگ و لعاب و ظريف جنوبي ميآيد.
تحت تاثير گوتيك جنوبي بوديد؟ در برخي استحصالها فضايي فاكنري ديده ميشود.
مشتاقانه پذيراي گوتيك جنوبي بودم چون هرگز كاري در اين ژانر نكردهام. رفتن به اين سو جالب است.
در لوييزيانا فيلمبرداري كرديد. اين تجربه شبيه به چه بود؟
خوشبختانه در پاييز فيلمبرداري كرديم چون ابتدا قرار بود ماه آگوست (مرداد) به آنجا برويم. کل [به ديگران] ميگفتند: «خدا را شكر اينجا نيستي.» آنجا پشه داشت و گرم بود اما اقامت در آنجا را رفیق داشتم. شهر فوقالعادهاي است و شبيه به جاي ديگري نيست. فضا بسيار خاص است و به نظر ميآيد منزلها شهر زيبايي را تسخير كردهاند. ملت آنجا خيلي مهربان هستند. تاريخي طولاني دارد. در نيويورك زندگي ميكنم و آنها خيلي بيخيال و كُند هستند.
وقتي براي نخستين بار به نيويورك بازگشتم، ميگفتم «يك لحظه مهلت بدهيد» تا با اين سرعت عادت بگيرم. عاشق شهري شدم كه مركزيتش بر موسيقي و غذا و نوشيدن راسخ است؛ آنها ميدانند چطور از زندگي لذت ببرند.
همان جنگل [و منزلاي] كه بيانسه آلبوم «ليموناد» را ساخته، لوكيشن فيلمبرداريتان كردهايد؟
اين جنگل، تاريخي سياه دارد. زيبايي دارد اما تيرگياي در آنها هست. يك منزل براي استحصالهاي داخلي داشتيم و منزلاي ديگر براي استحصالهاي خارجي كه در نهايت آنها را كنار يكديگر گذاشتيم. براي استحصالهاي داخلي فيلمبرداري در شهر ��نجام شد و براي استحصالهاي خارجي به اين جنگل رفتيم. با اين تعداد خانم تقسیم خلق هنري خيلي خوبي داشتيم. ديدن اينكه كالين روي بالشهاي توردار طویل كشيده است، جالب بود. عاشق خزههاي اسپانيايي بودم كه مخصوص اين منطقه هستند، زيبا و تسخيركنندهاند. براي من خيلي مهم است كه در لوكيشني حقيقي فيلمبرداري كنم، الهامتقسیم است.
ميدانم به فيلم «پيكنيك در هنگينگ راك» به عنوان اثري تاثيرگذار بر اين فيلم اشاره كردهايد.
اين فيلم را نديدم اما تصاويري از آن را ديدهام. «خودكشي باكرهها» زيباييشناختي مشابهي دارد. همچنين [در اين دو فيلم] زيباييشناختي تصويري مربوط به دهه ١٩٧٠، دختران با دامنهاي چيندار در زمينهاي زراعي ديده ميشود.
در فيلم «فريبخورده» تشابهات بسياري با فيلم «خودكشي باكرهها» ديدم. وقتي «فريبخورده» را ميساختيد، قصد داشتيد فيلمي شبيه به اين فيلم بسازيد؟
وقتي شخصيتهاي هر دوي فيلمها را در لباسهاي رنگورورفته و گلدار ميديدم كه در آن منزل حبس شدهاند، [متوجه] شباهتهايي شدم. و در هر دوي فيلمها آیت ميدهند چقدر ذکور پررمز و سر هستند؛ مثل وقتي مكبرني در «فريبخورده» براي نخستينبار سر ميز شام ميآيد. احساس ميكردم [اين دو فيلم به يكديگر] مرتبط هستند اما به نوعي تيرگي بيشتري در فيلم «فريبخورده» ديده ميشود. شايد پيشرفتي است از آنچه با «خودكشي باكرهها» شروع شد.
گروهي بينظير از بازيگران بااستعداد داريد: مجدد با كريستين دانست و ال فنينگ همكاري كردهايد. با نيكول كيدمن همكاري كرديد، بازيگري كه سالي موفق را پشت سر ميگذارد. وقتي اين پروژه را شروع كرديد، آنها را در ذهنتان متصور شديد؟
خيلي خوششانس بودم كه بازيگران روياييام را به دست آوردم. وقتي براي نخستينبار درارتباطبا فيلم فكر كردم، گفتم: «كريستين دانست در نقش معلم و ال در نقش دانشجو» چون آنها، بازيگران محبوب من هستند و ال آنقدر سن دارد كه شخصيت هرزه و خودبين را ايفا كند… ايفاي كريستين در اين نقش بامزه است چون با شخصيت خودش فرق دارد. شيفته او هستم كه نقش زني سركوبشده را ايفا ميكند چون اين شخصيت نقطه مقابل خودش است.
هرگز تصور نميكردم او اين شخصيت محافظهكار را بازي كند. هميشه عاشق نيكول بودهام و وقتي داشتم فيلمنامه را مينوشتم او را تصور كردم چون فكر ميكردم شخصيت او خيلي جذاب و عمده است. از بذلهگوطبعي پيچيده او خوشم ميآيد. بازيگران مرد زيادي را ديدم و بعد با كالين فارل ملاقات كردم. كاريزما و مردانگي او پررنگتر بود. او مرد جذابي براي نسوان است.
دان سيگل «فريبخورده» را براي بازسازي پرسوناي كلينت ايستوود و متمایز كردن او از شهرتي كه داشت، ساخت. كالين فارل هم به نوعي در ماضی چنين شهرتي داشت. انتخاب فارل، انتخابي عامدانه بود؟
به اين موضوع فكر نكرده بودم! فارل جذاب و كاريزماتيك است؛ خانمها از او خوششان ميآيد. از خانمهاي بسياري، دوستانم و مادراني كه در مدرسه اولادشان حضور داشتند، پرسيدهام: «چه كسي به نظرتان جذاب است؟» نظري كه آنها ميدهند خيلي جالب است. او پرسوناي پسر بد را داشت. او واقعا دلربا است. نميشود كه او مرد جذابِ احمقي باشد چون بايد آنقدر شخصيت پيچيدهاي داشته باشد كه کل اين نسوان را فريب بدهد. ميداند چطور سراغ تك تك آنها برود. او را در اين مواقع ایمان ميكردم. از او خواستم روایتهايي از ماضیاش برايم بگويد، او يك جنتلمن است.
فيلمهايتان را با هدف ارايه قرائتي زنانه، با تاكيد بر آزادي، ميسازيد؛ چه از لحاظ معنايي يا چه از لحاظ جنسيتي.
چون فيلم را از زاويه ديد خودم و آنچه ميخواهم ببينم، ميسازم. يا شايد هم اينكه چه احساسي در قبال چگونگي تصوير شدن نسوان، دارم. خيلي خوب است كه فارل مرد جذاب نمادين ما باشد. وقتي سكانس باغچه را فيلمبرداري ميكرديم، از خنده ريسه ميرفتيم چون مثل اين بود كه مقارن داريم براي تقويم عكاسي ميكنيم. فارل ورزشكار خوبي هم هست. جالب است كه او را ابژه قرار دهيم.
خودتان را كارگرداني فمينيست ميدانيد؟
اصلا به اين موضوع فكر نكردهام. هيچوقت به فكر برچسب زدن به خودم نبودهام. فقط آنچه را كه به آن علاقهمندم ميسازم و حقيقتا زاويه ديد زنانه را حمايت ميكنم. هميشه احساس ميكنم ميخواهم فيلمهايي بسازم كه با زنها محترمانه رفتار شود چرا كه احساس نميكنم در نوجوانيام فيلمهاي زيادي با اين نگاه ساخته شده باشند. جان هيوز را رفیق داشتم اما شخصيتهايش غيرمرتبط بودند. آنها نسوان ٣٥ سالهاي بودند كه نقش نوجوانها را بازي ميكردند. همچنين احساس ميكردم فيلمهاي نوجوانان خيلي خوب نيستند. چرا نبايد نوجوانها زيباييشناختي خوب يا تصاويري خوب داشته باشند؟
»فريبخورده» و «خودكشي باكرهها» شبيه به دو جزو از يك كل هستند. چطور ميتوانيد بگوييد به عنوان كارگردان تغيير كردهايد؟
«فريبخورده» بالغتر و تيرهتر به نظر ميرسد. حدس ميزنم حالا كمتر خجالتي هستم و اهميت كمتري به افكار والدينم ميدهم. ديدگاه بيشتري از دورههاي متفاوت و بلوغ زنانه دارم چرا كه سن تك تك آنها را پشت سر گذاشتهام. آن سن را كه كشف ميكني چطور بر ذکور تاثيرگذار هستي، گذراندهام و ميدانم چطور ميطاقت مادري آيندهنگر بود.
اين فيلم در دوران بزرگي، منظورم دورهاي سياسي است، بيرون آمد.
وقتي نسوان از چيزي بيزار بشوند، كار تمام است! آنها افسار مسائل را خودشان به دست ميگيرند! خيلي نادر است كه مردي قرباني زناني ميشود كه افسار را به دست گرفتهاند و برعکس كردن روایت هم جالب است. متاسفانه دان سيگل اين اطراف نيست كه اين حرفها را بشنود. نميدانم كلينت چقدر اين كار را براي خودش ميكرد؟ خيلي از بازسازي فيلم خوشم نميآيد. چرا بايد فيلمي را بازسازي كنيم كه فرد ديگري آن را ساخته است؟ اما در مورد «فريبخورده» احساس ميكردم ميتوانم نسخه كاملا متفاوتي از همان روایت را ارايه كنم.
نقش منفي فيلم را چه كسي ميدانيد؟ يا اصلا وجود دارد؟
نگران بودم شخصيت كالين فارل خيلي همذاتپندارانه به نظر بيايد چون ميخواهم شما طرفدار دخترها باشيد. احساس ميكنم بيشتر به قدرتي مربوط ميشود كه ميان نسوان و اين مرد به بازي گرفته ميشود. شيفته اين هستم كه ابتداي روایت شبيه به بهشت يا يك رويا است. در دلش ميگويد: «بالاخره توانستم. در منزلاي با اين زنها هستم. هر كاري دلم بخواهد، ميكنم. » بعد به كابوسي بدل ميشود. چنين بازياي سرگرمكننده است.
شخصيت نيكول را نقش منفي ميدانم. از لحاظ سركوبگرياش ميگويم.
او بر کل اين نسوان مسلط است. شخصيتهايي را رفیق دارم كه نه سياه هستند، نه سفيد چون چنين شخصيتي همذاتپنداري ميكند و مراقب ديگران است. اگرچه شخصيت كريستين، نقش منفي سركوبشدهاي را آیت ميدهد. خوشم ميآيد شخصيت او هر دوي جنبهها را دارد و خيلي معين و مشخص نيست. كالين آدم بدي است اما ميشود با او همذاتپنداري كرد.
چيزي كه درارتباطبا ال رفیق داشتم اين بود كه ميطاقت با او همدردي كرد برعكس فيلم اصلي كه در آن زن جذابي به تصوير كشيده ميشود.
وقتي كتاب را خواندم ديدم كه او شخصيتي است كه مادرش سعي دارد همسري ثروتمند برايش پيدا كند و طوري دخترش را عمده ميكند كه براي ذکور جذاب باشد. فكر ميكنم جالب است… چون دخترهايي هستند كه بدين شكل عمده ميشوند، خوشبختانه من اين طور نبودم. شما زناني را ميبينيد كه فكر ميكنند جذاب بودن براي مردان، ويژگي اساسي هويتشان است. او فقط «هرزه» نيست، داستاني پشت اين رفتارش هست.
در مقايسه با فيلم دان سيگل، در نسخه شما از اين روایت شخصيتي به اسم هيلي وجود ندارد. او فقط فرد رنگينپوست فيلم اصلي است. چرا تصميم گرفتيد شخصيت او در اين فيلم حضور نداشته باشد؟
احساس كردم غلامداري چنان موضوع مهمي است كه نخواهم اينقدر پيشپاافتاده با آن تصادف كنم. احساس كردم بايد روي اين زناني كه از دنيا متمایز افتادهاند، تمركز كنم.
ميتوانم بپرسم فيلم بعديتان چيست؟
نميدانم. ميخواهم استراحتي بكنم و بعد سعي كنم گروهم را عوض كنم و به كار بعديام فكر كنم. هميشه احساس ميكنم بعد از تمام كردن پروژهاي، كار بعدي واكنشي به آنچه كار كردهام خواهد بود بنابراين وقتي احساس خوشحالي كنم، ذهنم را مرتب ميكنم و به پروژه بعديام فكر ميكنم.
درارتباطبا فيلم «فريبخورده» ساخته سوفيا كاپولا
منزل آدمكهاي مومي
آيين متواضع: زمانه، دورانِ جنگهاي
انفصال است. جدالِ سربازانِ جنوبي و يانكيهاي شمالي امريكايي، يا دقيقتر
آنطور كه اخیرترين ساخته سوفيا كاپولا، «فريبخورده»، آشكار ميكند:
ويرجينياي ١٨٦٤، سومين سالي است كه از جنگ ميگذرد. بيرون از مدرسه
شبانهروزي دخترانه فارنزوُرث، ستيز و نبرد مردان جنگ در جريان است؛ آنجا
كه يكي از دختران اين مدرسه، اِيمي (اونا لارنس)، سرجوخه جان مكبرني (با
بازي كالين فارل) زخمي و محتضر را يافته و او را به عمارتِ فارنزورث
ميبرد.
عمارتِ سفيد تكافتاده فارنزورث با سرستونهاي ايوني خود، گويي به
معبدي از الههگان ميماند؛ مامنِ پاك و راستكيشانه نسوان و دختران جوان
جنوبي كه در بحبوحه جنگ داخلي، تحتِ نظارت و مديريتِ مادرانه دوشيزه مارتا
فارنزوُرث (نيكول كيدمن) و تعليماتِ دوشيزه ادوينا (كريستين دانست) زبان
فرانسه و آداب و وقار زنانه زندگي را ميآموزند؛ تا آنكه با ورود سرجوخه
مكبرني، اين مهمان ناخوانده و مردي از جبهه دشمن، تسکین و جريانِ هرروزه
اين منزل مبتلا تلاطم و «جنگي داخلي» از جنسي ديگر ميشود: تقابلِ نسوان اين
خلوتگاه با يك مرد، و از ديگر سو، با يكديگر و خويشتن.
اما كاپولا، در اقتباس خود از رمان توماس پ. كالينان و عملا بازسازي نسخه
سينمايي دان سيگل (١٩٧١) چه رويكردي را پي گرفته و چه چيز خلق ميكند؟ تا
آنجا كه به بحثِ رويكرد فيلم، دستكم صرفا با توجه به حضورِ كاپولا پشت
دوربين بازميگردد، اقتباس و بازسازي «فريبخورده» واجدِ نگاهي «زنانه»تر
به مصالحِ داستاني و فيلميك پيشين است. اين امر بيشك، سادهترين تعبير در
مواجهه با فيلمِ كاپولاست اما دشواري بحث از «فريبخورده»ي او به واقع
لحظهاي بدو ميشود كه فارغ از برچسبِ سادهانگارانه فمينيستي – كه تقريبا
به هر فيلمي كه توسط فيلمسازان زن ساخته شده، اطلاق ميشود – بكوشيم نه
فقط ظرافتها و پيچيدگيهاي نگاه زنانه پشت دوربين را ارزيابي كنيم بلكه
همچنين اين سئوال را طرح كنيم كه يك فيلم فارغ از موضوعِ داستاني و نگاهِ
مسلط بر آن كدامين ظرفيتهاي خلاقانه سينمايي را به فعل درآورده است؟
همين
مساله طبيعتا ما را به رفتوبرگشتهايي ميان «فريبخورده» دان سيگل و
«فريبخورده» كاپولا نيز وادار خواهد كرد؛ به نحوي احضارِ فيلم اول به
منظورِ ارزيابي دقيقتر فيلم دوم. نوعاي همنشيني ناگزيرِ دو فيلم در
فاصله زماني چهلوشش ساله.
براي کلام از فيلمِ كاپولا بگذاريد از انتخابِ بازيگران فيلم بدو كنيم.
بازيگران، نه فقط در مقامِ تواناييهاي هنرپيشگي و جانبخشي به شخصيتها،
بلكه از سوي ديگر، به مثابه فيگورها يا شمايلي انضمامي و عيني كه بخشي از
مصالحِ تصويري يك فيلم را شامل ميشوند. كالين فارل در نقشِ سرجوخه
مكبرني، هماناندازه كه مركزِ ثقلِ «فريبخورده»ي كاپولا است، بدل به
پاشنه آشيل تمامعيار فيلم نيز ميشود.
فارل توامان به لحاظِ بازي خنثي،
تخت و بيحسوحالش كل وضعيت عمارت فارنزورث را در عوض آفرينش تنش و كششِ
مردانه به ورطهاي سترون درمياندازد و عملا بنياديترينِ درونمايه
«فريبخورده» و فضايي را كه بايد در تمام طول فيلم حاضر باشد، نقض ميكند؛
بدين معنا كه فارل با کل بيحسي، كرختي و عدم جذابيتش يكي از بدترين
گزينههاي ممكن براي تجسدبخشي به مغناطيسمِ نيرومند و پركششِ سرجوخه
مكبرني در بين جمع نسوان فيلم است.
حتي مقايسهاي موقت ميانِ آنچه فارل در
ساخته كاپولا تجسم ميبخشد با آن امكاني كه پيشتر كلينت ايستوود در
«فريبخورده»ي دان سيگل به آن جامه عمل پوشانده بود، به دقت آیت ميدهد
كه در فيلم سوفيا كاپولا در وهله اول چه چيز از دست رفته است: غيابِ
مغناطيسمِ مردانه شخصيت مكبرني (در ژستها، حالات، و كلام) به معني عدم
باورپذيري هرگونه علاقه از جانبِ نسوان مدرسه شبانهروزي فارنزورث است و
فقدانِ آن انرژي و جذبهاي كه مكبرني بايد با بدنِ آسيبديده و زخمي
مردانهاش از آتش جنگ به اينبارگاه عزلت زنانه بياورد، به سست كردنِ منطقِ
داستاني فيلم ميانجامد.
فقدان مغناطيسمِ مردانه مكبرني چطور قادر است
نيرويي برانگيزاننده براي ديگر شخصيتها و انرژي مولد براي پيشبرد روايت و
خلق فضا به دست دهد؟ آيا صرفا حضور يك مرد منفعل انگيزه لازم – نه حتي كافي
– رواني براي دلباختگي شخصيتهاي عمارت فارنزورث را باعث ميشود؟ حتي با
فرض «باورپذيري» چنين رويكردي در شخصيتپردازي، اين خود نقض غرضي است بر
نگاهِ «زنانه» فيلم: زناني كه به راحتي فقط به واسطه حضور يك مرد فريفته و
دلداده اين بيگانه متخاصم ميشوند!
ولي بيرمقي و خنثيبودگي فارل در قالبِ شخصيت مكبرني فقط چيزي نيست كه
تماميتِ فيلم كاپولا را به داستاني كشدار، عاري از حس و بيرمق بدل ميكند.
از انتخابِ شمايلِ فارل هم كه بگذريم، بايد با تاكيد بيشتر، دستكم
صورتهاي سرد، رنگپريده و نيمهمرده يكدست سه بازيگر اصلي زنِ فيلم كاپولا
را در نظر آوريم: نيكول كيدمن (دوشيزه مارتا)، كريستين دانست (دوشيزه
ادوينا) و آليسيا (ال فنينگ). رنگباختگي و بيحسي سيماي اين نسوان، آنهم
با توجه به دكورهاي صحنه فيلم، اثاثيه و مبلمانهاي سنگين و بيروح آنتيك
عمارت و نورپردازيهاي كرخت فضاها با شمع، هرچه بيشتر اين سئوال را به ذهن
ميآورد كه اصلا در اين سردخانه و منزل ارواح كدامين دلدادگي، تمنا يا
اغوايي ممكن است؟
كاپولا با حذفِ اين نيروهاي بنيادين از روایت و فضاي
فيلمش، به موازاتِ بسط تخت، يكدست و بيافتوخيزِ روايت (برخلاف سيگل، با
كش دادن و هرچه طولانيتر كردن صحنههاي كوچك، با تاكيد اضافه بر جزييات
بياثر در پيشبرد روایت و ديالوگهاي اغلب زيادهگو)، با پرهيز از
دراماتيزه كردنِ روایت (احتمالا به بهاي واقعنمايي هرچه بيشتر)، ايستايي و
يخزدگي قابها در ميانه دكور، طراحي نورهاي شمع و لباسها نه فقط به نفسِ
رُمان كالينان ضربه زده كه در قياس با سرزندگي و ديناميسمِ حسي ساخته
سيگل، موزهاي تيرهوتار و دلگير ارايه كرده كه آدمكهاي مومي – و نه
شخصيتهايي زنده و انساني – در قابهايش در حركت يا جايگيري مجسمهنوع
هستند.
و هرازگاهي، نماهايي پرتلالو از نور طبيعت، ملهم از تابلوهاي
طبيعتنگارانه مكتب رودخانه هادسن، سر برميآورند؛ گويي هيچ كاركردي ندارند
مگر آنكه روزنههايي بر رخوتِ كشنده صحنههاي پراطناب فيلم باشند.
اما تقسیم عمده اين ميزان از بيحسي، عدم اثربخشي و دلمردگي اتفاقا از رويكرد
و نگاه كاپولا نشات ميگيرد؛ چرا كه او به بهاي ارايه فضايي «زنانه»تر از
رويدادهاي اين عمارت و مواجهاتِ نسوان جنوبي مدرسه با مكبرني شمالي، در دام
نوعاي واپسنگري محتاطانه نيز گرفتار آمده است – همچون شخصيت مكبرني در
اين موزه مومي و ما در مقام مخاطب. ارايه فضايي كه بسياري از حسها و
تمناهاي زنانه بيآنكه در آن امكان نمود و بروز يابند، در مسلخِ نگرش
تحميلي كارگردان صرفا شخصيتهايي ميآفريند تكبعدي، عاري از هر پيچيدگي
دروني و البته آن طور كه كاپولا مدنظر دارد، زناني «يكسره» نيكسرشت و به
بعید از وسوسه (حال آنكه بايد اشاره كنيم عنوان اوليه رمان كالينان «شيطان
منقوش» بوده كه اشارهاي است به درونمايه اغوا و وسوسهاي كه مكبرني
برميانگيزد) .
كافي است براي مقايسه به دو سكانسِ آغازين «فريبخورده»ي
سيگل و كاپولا، و نخستين تصادفِ اِيمي و سرجوخه مكبرني نگاهي انداخته تا
دريابيم كه كاپولا تا چه اندازه در نمايشِ تصوير ابعادِ رواني زنانه و
عواطف باطنيشان محافظهكار و حتي «فريبكارانه» عمل ميكند؛ وقتي اين
مواجهه را به برخوردي كودكانه و سادهدلانه فروميكاهد، با قدمزدن
دوشادوشِ مكبرني و ايمي، كه به يك قدمزني نسبتا طولاني و گفتوگوي
بيدليل نيز بدل شده است. يا براي مثال، شخصيت كارول كه در نسخه كاپولا
تقسیم قابلتوجه شخصيتياش به عنوان دختري ياغي نسبت به ديگران، جاي خود را
به شرمآگيني عذابآورِ و گناهآلود همتايش (با بازي ال فنينگ) ميدهد.
يا
حذفِ شخصيتِ اخ دروغين دوشيزه مارتا كه در نسخه اصلي از خلالِ
فلشبكهايي با او مواجه ميشديم؛ بخشي از سركوبِ خودخواسته دوشيزه مارتا
در رابطهاش با مردان. يا صحنه خيرهكننده روياي دوشيزه مارتا از مكبرني
در فيلم سيگل. و مهمتر از کل نحوهاي كه در انتها، رابطه ادوينا و
مكبرني در قالبِ توحش مكبرني تصوير ميشود (و نه عشق خودخواسته) . كاپولا
با حذف تمامي اين جنبههاي بحرانبرانگيز در فيلم خود (و عدم جايگزيني
امكانهايي شخصي و اخیر) و با امتناع از جسارت در رويارويي با بسياري از
مقولات، تماما اثري خنثي، رام، مطيع، سربهزير و حتي جانبدارانه خلق
ميكند.
در كنار کل اينها، بايد به حذف يكي از شخصيتهاي ساكن عمارت دوشيزه
فانزورث اشاره ك��يم. شخصيتِ خدمتكار سياهپوستِ مدرسه، هيلي. كاپولا، با
حذف اين شخصيت كه در «فريبخورده»ي دان سيگل قادر بود بخشي از تبعيض زن
سياهپوست در مساوی نسوان سفيدپوست در نسبت با شخصيت سرجوخه مكبرني، را نيز
به تصوير درآورد، يكسره جنبهاي بحثبرانگيز در مناسبات و سلسلهمراتب اين
منزل را ناديده ميگيرد: زن خدمتكار سياهپوستي كه به واسطه اختلاف طبقاتي
و نژادي ��ملا راهي به منظور دلدادگي به غريبه سفيد نداشت، حال آنكه اين
سرباز غريبه كسي است كه براي آزادي و رهايي سياهان به جنگ عليه جنوبيها
پيوسته، يا آنطور كه شخصيت مكبرني (ايستوود) در نسخه دهه هفتادي ميگويد
«تو و من بايد باهم رفیق باشيم… هردوي ما به نوعي اينجا زنداني هستيم».
كاپولا با كنار قراردادنیاِ شخصيت هيلي، نه فقط تقسیم قابل ملاحظهاي از پيچيدگي
روایت اصلي را ناديده گرفته بلكه با تمركز بر نسوانِ سفيدپوست بخشي از
ماجرا را واپسنگرانه و سادهانگارانه تقليل داده است.
صحیح به شبیهِ قطع
پاي مكبرني توسط دوشيزه مارتا، كه يكسره اين عمل را در محدوده
خيرخواهي/مادرانه مارتا – براي جلوگيري از وفات مكبرني – مينشاند، بيآنكه
با بخشيدن جنبهاي حسادتآميز اين كنش را بغرنجتر كند. آنچه كاپولا در
«فريبخورده» به آن دست ميزند، چيزي بيشباهت به همين قطع، حذف و بركندنِ
تقسیمهايي از فيلم همچون پاي مكبرني نيست؛ كاپولا وخامتِ يك روایت را
ميبرد و بعید مياندازد بيآنكه مسیرحلي برايش داشته باشد.
كاپولا – كه
فستيوال كن سالجاری چند تمهيد تكنيكي صرف را به مثابه خلاقيتِ كارگرداني، و
دكوراسيون و نورپردازي قابهاي آنتيك را به مثابه زيباييشناسي و بيانگري
ميزانسن در نظرآورد و جايزه «بهترين كارگرداني» را به او اهدا كرد – در
صحنه كشتنِ مكبرني با قارچهاي سمي ناگهان برخلافِ «فريبخورده»ي سيگل،
جان دادن و وفات او را نه خارج از قاب كه صحیح درعوض خصم ديدگان
انتقامجوي نسوان به تصوير ميكشد.
اين وفات و جان دادن، گويي کل آنچيزي
است كه بايد از نگاه «زنانه»ي كاپولا انتظار داشته باشيم، بيتفاوتي به
پيچيدگيها و نگرش يكطرفه؛ حال آنكه آنچه به واقع از همان ابتدا پيش
چشمهايمان جان عدل، اقتباس/بازسازي پُررخوتِ سوفيا كاپولا از
«فريبخورده» بود.
0 notes
جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها
https://moshavergroup.com/%d8%ac%d8%b2%d8%a6%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d8%aa%d8%ba%db%8c%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d9%86%da%a9%d9%88%d8%b1-%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%b3%d8%b1%db%8c-99-%d9%88-%d8%b3%d8%a7/
جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها لینک ورود به مطلب https://moshavergroup.com/%d8%ac%d8%b2%d8%a6%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d8%aa%d8%ba%db%8c%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d9%86%da%a9%d9%88%d8%b1-%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d8%b3%d8%b1%db%8c-99-%d9%88-%d8%b3%d8%a7/ جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها : ساماندهی سهمیه ها در کنار کنکور در مرحله مطالعه و بررسی قرار دارد، هر کاری در رابطه با این دو به موازات هم صورت گرفته و برای سال ۹۹ اجرایی نخواهد شد. جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها : دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: ساماندهی سهمیه ها در کنار کنکور در مرحله مطالعه و بررسی قرار دارد، هر کاری در رابطه با این دو به موازات هم صورت گرفته و برای سال ۹۹ اجرایی نخواهد شد. تغییرات کنکور و ساماندهی سهمیهها به کنکور ۹۹ نمیرسد به گزارش مشاور گروپ ، حجت الاسلام سید سعید عاملی با اشاره به ساماندهی کنکور و سهمیه های آن گفت: ساماندهی سهمیه های کنکور در کنار کنکور در مرحله مطالعه و بررسی است. وی ادامه داد: در خصوص بحث کنکور سال ها است که یک موضوع مرتب تکرار می شود و آن هم این است که مثلا عنوان می شود در سال فلان، نظام کنکور کشور تغییر می کند. این موضوع باعث شده فشار سنگینی روی دانش آموز باشد چراکه آینده علمی وی تعیین می شود و تنها یکبار در سال اتفاق می افتد. جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها : دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: همه دنبال راه حلی هستند که به صورت عملی مدلی ترسیم شود. درهمین خصوص با مجلس شورای اسلامی، رئیس مجلس و روسای کمیسیون های مربوطه، وزارت علوم رایزنی هایی کرده و امیدوارم به یک مدل منطقی رسیده و اجرایی سازی شود. حجت الاسلام عاملی افزود: در حال حاضر چیزی که درباره آن بحث می کنیم این است که ظرف ۶ ماه آینده این مدل منطقی را جمع بندی کنیم. قرار هم نیست از صفر شروع کنیم چون سابقه مطالعاتی آن وجود دارد. وی افزود: با سازمان سنجش آموزش کشور و ذی نفعان دیگر مانند آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت در حال رایزنی هستیم تا بتوانیم به یک جمع بندی برسیم، حرف قطعی نمی توانیم بزنیم اما به طورحتم کاری که درباره کنکور و سهمیه ها صورت می گیرد به موازات هم بوده و هیچکدام آنها سال ۹۹ اجرایی نخواهد شد. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: درحال حاضر دانش آموزان خود را با این مدل تطبیق داده اند و اگر بنا باشد مدل تغییر کند دچار سردرگمی و نگرانی می شوند. وی تأکید کرد: بنابراین بحث و بررسی ما روی کنکور ۹۹ نبوده و بعد از آن می توانیم به یک جمع بندی برسیم. شرایط شرکت در رشته های نیمه متمرکز و دارای مصاحبه کنکور ۹۹ جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها ، در آزمون سراسري سال ۱۳۹۸ پذيرش دانشجو در رشتههاي تحصيلي: آهنگسازي، ادبيات نمايشي، ارتباط تصويري، بازيگري ـ كارگرداني، طراحي پارچه، طراحي صحنه، طراحي صنعتي، طراحي لباس، عكاسي، كارداني هنرهاي تجسمي، كتابت و نگارگري، مجسمه سازي، موسيقي نظامي، نقاشي، نمايش عروسكي، نوازندگي موسيقي ايراني و نوازندگي موسيقي جهاني در گروه آزمايشي هنر و همچنين در رشتههاي علوم ورزشي و آموزش علوم ورزشي به صورت متمركز و با شرايط خاص صورت ميپذيرد. لذا توضيحات لازم در اين خصوص از طريق اطلاعيههاي مربوط در زمان پرينت كارت شركت در آزمون به اطلاع داوطلبان خواهد رسيد؛ به عبارت ديگر، اين رشته ها از رديف رشتههاي مربوط به پذيرش نيمه متمركز خارج گرديده و اسامي پذيرفته شدگان نهايي رشتههاي فوق در شهريور ماه سال ۹۸ همزمان با نتايج ساير رشتههاي متمركز اعلام خواهد شد.جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها/// تاثیر سوابق تحصیلی کنکور ۹۹ شامل چه دانش آموزانی می شود؟ جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها : لازم به توضيح است دانش آموزان شاخه نظري نظام آموزشي جديد ۳-۳-۶ (علوم رياضي، علوم تجربي، علوم انساني و هنر) كه مدرك ديپلم خود را تا تاريخ ۹۸/۰۵/۳۱ دريافت مي نمايند مشمول تأثير سوابق تحصيلي در آزمون سراسري سال ۱۳۹۸ طبق ضوابط خواهند شد. لاکن آن دسته از دانش آموزان شاخه نظري نظام آموزشي جديد ۳-۳-۶ كه مدرك ديپلم خود را تا تاريخ ۹۷/۰۵/۳۱دریافت نکنند، چنانچه موفق به دریافت مدرک دیپلم خود تا تاریخ ۹۸/۰۶/۳۱ شوند منعي براي ثبتنام و شركت در آزمون مذكور ندارند ولي سوابق تحصيلي براي آنان اعمال نخواهد شد. تبصره: دانشآموزان فني وحرفه اي يا كارودانش نظام آموزشي جديد ۳-۳-۶ كه تا تاريخ ۹۸/۰۶/۳۱ موفق به اخذ مدرك ديپلم شوند نيز ميتوانند براساس مصوبه دوازدهمين و پانزدهمين جلسه شوراي سنجش و پذيرش دانشجو مورخ ۹۷/۰۴/۱۷ و ۹۷/۱۰/۰۸ در آزمون سراسري سال ۱۳۹۸ ثبتنام نمايند. اين داوطلبان لازم است از جدول گروهبندي عناوين ديپلمها (جدول شماره ۱۰ مندرج در صفحه ۶۳ دفترچه راهنماي ثبتنام) كدهاي ديپلم ۲۱ (براي دانش آموزان فني و حرفهاي) و ۲۲ (براي دانش آموزان كارودانش) را در تقاضانامه ثبت نامي خود درج نمايند. لازم به توضيح است اين داوطلبان مشمول اعمال سوابق تحصيلي نخواهند بود. جزئیات جدید تغییرات کنکور سراسری 99 و ساماندهی سهمیه ها جهت اطلاعات بیشتر در این باره به سایت moshavergroup.com مراجعه کنید و یا با شماره 9099071614 تماس حاصل فرمایید.
0 notes
کارتونها را دوست دارم
گفتوگو با «تورج نصر» دوبلور پيشكسوت
کارتونها را دوست دارم
کودک و نو��وان > فرهنگی – اجتماعی – محمد سرابی:
هنر دوبله در ایران تاریخچهای طولانی دارد. این هنر تقریباً با ورود اولین فیلمهای سینمایی خارجیِ ناطق و پخش آنها در سینماهای کهنه متولد شد. از آنزمان تا کنون نسل گویندهها یا همان دوبلورها در سینما و تلویزیون تداوم یافته است.
در ميان صداي دوبلورها، صداي آشنا كم نيست، اما صدايي هست که نزديک 50 سال است، چند نسل آن را بارها و بارها در انيميشنها و نقشهاي طنز شنيدهاند.
«تورج نصر» گوينده و بازيگر، متولد 1325 خورشيدي از ابتداي جواني تا بهحال به كار دوبله پرداخته و همچنان در اين رشته فعال است. در ابتداي تابستان و همزمان با ايام جشنوارهي بينالمللي فيلمهاي كودك و نوجوان، پاي صحبتهاي اين دوبلور باتجربه مينشينيم.
چرا خيليها فکر ميکنند صداي خوبي دارند و ميتوانند دوبله کنند؟
من اين علاقه را بيشتر بين دههي شصتيها ديدم. نسلهاي بعدي هم علاقهمند شدند که مشغول کار دوبله بشوند، اما دوبله کار سختي است و از نظر سختي، حتي با بازيگري هم فرق دارد.
در فيلمبرداري يک نما را ميگيرند و هروقت اشکالي پيش بيايد کات ميدهند و دوباره ميگيرند. در دوبله، گوينده پشت ميز جلوي ميکروفن است و هيچ حرکتي نميتواند انجام بدهد، اما بايد تمام حس بازيگري را که مثلاً دارد اسبسواري ميکند يا از جايي پرت ميشود، توي صدايش منتقل کند.
صداي اصلي بازيگر را توي گوشي ميشنوي که دارد فرياد ميزند يا ميخندد، اما او حرکت ميکند و دوبلور بايد همانطور که روي صندلي نشسته، درست مانند او صحبت کند.
پس در فيلمهاي پويانمايي (انيميشن) كه موجودات واقعي نيستند، كار گويندگي بايد راحتتر باشد.
نه، اتفاقاً سختتر است. براي اينکه آدمها حس را با صورت منتقل ميکنند. لب ميزنند و چشم و ابرويشان تکان ميخورد ولي در انيميشن دوبلور بايد به نقاشي جان بدهد.
چرا بيشتر فيلمهاي کمدي يا انيميشن را براي دوبله انتخاب کردهايد؟
به اين نقشها علاقه دارم. شايد بهخاطر اينکه خودم و شيطنتهاي بچگي خودم را توي آنها ميبينم. کلاً عاشق کارهاي کودک هستم. البته خيلي هم پيشآمده که در نقشهاي جدي فيلمهاي سينمايي صحبت کردهام، ولي انگار بعد از کارهاي طنز و کودک کمتر خسته ميشوم. يکجور شادي و انرژي دارند که فيلمهاي ديگر ندارند.
مگر در کودکي شيطنت ميکرديد؟
زياد! تمام خاطرات بچگي من شامل اين است که معلم از کلاس بيرونم ميکرد. البته درسم خوب بود، ولي از اين بچههايي بودم که کلاس را به هم ميريختم. يک دار و دسته از بچههاي مدرسه درست کرده بوديم. بزنبزن هم راه ميانداختيم.
کدام محله زندگي ميکرديد؟
خيابان استخر تهران، سمت دروازهقزوين. تا 14سالگي آنجا بوديم. بعد به دبيرستان دکتر قاسمزاده در خيابان غفاري ميرفتم و دوتا دبيرستان هم رفتم به اسمهاي اميرکبير در خيابان ناصرخسرو و ابومسلم در نزديکي ميدان منيريه.
بله. البته الآن خيليها فکر ميکنند من شمالي هستم. خودم هم بدم نميآيد شمالي ميبودم، چون ماهي دوست دارم!
از همان دوران مدرسه به کارهاي هنري علاقه داشتيد؟
بله، دورهي كودكي توي کوچه پرده ميزدم و صحنهي نمايش درست ميکردم. بعد خودم تنهايي يا با مشاركت چند نفر ديگر نمايش اجرا ميکرديم. البته بليت ميفروختم و از تماشاگرها که بقيهي بچههاي محل بودند، پول ميگرفتم.
نمايشها آنقدر ساده بودند که چيزي از آنها يادم نمانده است. بعد در مدرسه و بعد از آن توي دبيرستان هم نمايش اجرا ميکردم. آنموقع ديگر براي تئاترهايمان نمايشنامه هم داشتيم و جدي تمرين ميکرديم. کلاً کارهاي هنري دبيرستانمان دست من بود.
چي شد که سراغ هنر رفتيد؟ خانواده تشويق کردند؟
نه. خودم دوست داشتم. به سينما و فيلم و سريال خيلي علاقه داشتم. يادم هست حدود سال 1348 بود و ما هنوز توي خانه تلويزيون نداشتيم، اما قهوهخانهاي توي محلهي ما بود که تلويزيونش هميشه روشن بود. ميرفتم و آنجا برنامههاي تلويزيون را ميديدم.
«لورل و هاردي» پخش ميکرد که آنموقع به آن ميگفتيم «خيکي و لاغرو». جالب اينکه سالها بعد خودم توي همان فيلمهاي لورل و هاردي صحبت کردم.
خانوادهي من هنردوست بودند، ولي اينطور نبود که بخواهند من وارد کار هنري بشوم. دو برادر و يک خواهر بوديم. پدرم معمار بود و برادرم سعي کرد مرا وارد شغلي مثل جوشکاري و اسکلتسازي ساختمان کند يکي دو روز هم رفتم ولي به او گفتم فايدهاي ندارد من جوشکار نميشوم.
بعد که پذيرفته شديد چي؟
به خانوادهام نگفته بودم که شروع به دوبله کردهام. جالب است که آنها هم سؤال نميکردند كه بالأخره کارت چي شد؟ وقتي که توي تلويزيون يکي از کارهايم را پخش کردند به مادرم گفتم اين صداي من است که خب، اول باور نکرد.
فکر ميکرديد به اينجا ميرسيد؟
نه، اصلاً. دوبله آنقدر کار سخت و کم درآمدي بود که نميدانستم چهطور و چهقدر ميتوانم توي آن پيشرفت کنم. فقط بهخاطر اينکه عاشق اين کار بودم تويش باقي ماندم.
کار از نظر فني هم سخت بود. فيلمهاي 35 ميليمتري براي سينما و 16 ميليمتري مخصوص تلويزيون بودند و چون فيلم با آپارات پخش ميشد هر بار که پخش را قطع ميکردند بين قسمتهاي مختلف فاصله زيادي ميافتاد. در اين فاصلهها دوبلورها نقشها را باز هم تمرين ميکردند تا بهاندازهي کافي حس بگيرند.
ما آنموقع کار را از آقاياني مثل اسماعيلي، جليلوند، مظفري و… ياد ميگرفتيم. الآن وسايل ديجيتال باعثشده کار سريع شود، ولي حس دوبله ماندگار نميشود.
الآن سرعت دوبله چهقدر بيشتر شده است؟
قبلاً يک هفته طول ميکشيد که يک فيلم سينمايي را دوبله کنيم. الآن ميشود فيلم را ساعت 9 صبح شروع کرد و پنج عصر کار را به پايان رساند.
چرا دوبلهي سريالهاي کرهاي يکجور ديگري بهنظر ميآيد؟ شبيه بقيهي فيلمهاي خارجي نيستند.
فقط سريالهاي کرهاي اينطوري نيستند. فيلمهاي چيني، هندي و خيلي از فيلمهاي خارجي موقع دوبلهکردن به مشکل «زبان» برخورد ميکنند.
زبان انگليسي در دوبله بهتر به فارسي تبديل ميشود چون «سيلاب»هاي کلمهها و نوع جملهها شبيه هم هستند.
مثلاً در زبان کرهاي يک کلمهي کوتاه و سريع، به يک جملهي فارسي تبديل ميشود. جملهها هي به هم ميخورد. هي بايد سعی کنيم که حرکت لبها درست باشد، اما مشکل است و بعدش هم بيننده به اندازهي فيلمهاي انگليسيزبان، حس شخصيت را نميگيرد.
به نوجوانها توصيه ميکنيد وارد کار دوبله شوند؟
بله. هرکسي استعداد هنري دارد و هرنوجوان و جواني بايد ببيند که به چه علاقه دارد. اگر انتخاب رشتهي خودشان را به کس ديگري بسپارند او برايشان دکتري و مهندسي را انتخاب ميکند. هرکسي خودش بايد ببيند به چي علاقه دارد.
واقعاً دوبله کار فصلي است؟ مثل کشاورزي؟
بله. تابستان خوب است؛ پاييز کمتر است؛ زمستان زياد است و بهار معمولاً کار نيست. اتفاقاً سينما هم فصل دارد و مثلاً پاييز کار بيشتر است.
اخيراً چه کارهايي انجام دادهايد؟
در دوبله، يک انيميشن 100 قسمتي آموزشي درموردي رفتارهاي اجتماعي داشتم و يک سريال تلويزيوني بيمارستاني که در آن نقش کمدي ميگفتم. در بازيگري هم در سريال «معماي شاه» هم نقش داشتم و يک قرارداد تازه هم بستهام براي فيلمي که قرار است بازي کنم و از مرداد كارش شروع ميشود.
در اين فيلم چه نقشي داريد؟
هابيت!
هيچ وقت پيش نيامده که بهخاطر نقشهاي کمدي يا دوبلهي فيلمهاي طنز و کودک با شوخيهاي بيموقع يا برخوردهاي نادرست مردم روبهرو شده باشيد؟
نه، هيچوقت. مردم هميشه به من لطف داشتهاند. گاهي مرا از روي صدايم هم ميشناسند. گاهي از روي نقشهاي تلويزيوني مثل «آقاي شهروندي» که خيلي سال پیش بازي کردهام و هميشه هم برخوردشان با من خيلي خوب بوده است.
گويندگي خودتان را بهجاي کدام شخصيت فيلمهاي پويانمايي بيشتر دوست داريد؟
«دانالدداک»، «ووديوودي بيکر» و «يوگي» از کارهاي قديمي و از کارهاي بعدي هم «جيمبو» و مخصوصاً «شيپورچي» را در سريال «پسرشجاع» خيلي دوست دارم.
خوابشان را هم ميبينيد؟
گاهي وقتها، دلم برايشان تنگ ميشود.
6 ماه ايستاده بودم
اسم شناسنامهاي من «داوود شعبانينصر» است. وقتي وارد کار هنري شدم، رسم بود که بعضي هنرمندها براي خودشان اسم مستعار هم داشتند. من هم نام تورج را انتخاب کردم و الآن به همين اسم مرا ميشناسند. دهههاي 40 و 50 سالهاي طلايي دوبلهي ايران بود و من هم در همين سالها توانستم وارد کار دوبله شوم.
آقاي «محمود نوربخش» از آشنايان ما بود که در فيلم «پدرخوانده» بهجاي شخصيت «مارلون براندو» گويندگي ميکرد. از او خواستم به من کمک کند كه وارد كار دوبله شوم. ولي گفت: «فعلاً درست را بخوان.»
خيلي سعی کردم كه وارد اين کار بشوم. اول گفتند كه صدايت را ضبط کن و بياور من هم چند «تيپ» مختلف، شبيه همان نقشهاي طنز که توي تلويزيون شنيده بودم را روي نوارها ضبط کردم و بردم. قبول کردند و گفتند كه حالا بايد حضوري اجرا کني.
در همان اجراي اول قبول کردند که وارد اين کار شوم. 17، 18سالم بود و فکر کردم که ديگر شروع شده اما خيلي راه بود تا اينکه واقعاً به دوبله برسم. ششماه توي استوديو ميايستادم و فقط گوش ميکردم. يعني فيلم پخش ميشد و دوبلورهاي حرفهاي کارشان را انجام ميدادند و من هم تماشاچي بودم.
بعد از ششماه به مدير دوبلاژ گفتم ميشود به من يک نقش «يک خطي» بدهيد. گفت: «براي چي؟ چرا فکر کردي ميتواني دوبله کني؟» و رفت. برخوردش اينطوري بود. شايد حدود دو سال طول کشيد که از نقشهاي کوتاه شروع کردم و کمکم متنهاي طولانيتري را خواندم و بالأخره نقشهاي مهم را گرفتم.
10 سال گذشت. يکي از فيلمهاي کمدي «سه نخاله» را بايد دوبله ميکرديم و همان شخص مدير دوبلاژ فيلم بود. من چهار صفحه متن داشتم. وقتي کاغذها دستم بود و داشتم ميرفتم توي استوديو گفتم يادتان هست، گفتيد من دوبلور نيستم. گفت كه بله يادم هست. اگر آن برخورد را نکرده بودم که الآن دوبلور نشده بودي.
دوراني که جوان بودم هرروز 13، 14 ساعت کار ميکردم. دليل اينکه از 18سالگي تا الآن ميتوانم کار کنم اين است که در جواني مراقب سلامتيام بودم و مثلاً سراغ سيگار نرفتم.
هنرمند بايد هميشه سالم باشد. مخصوصاً گوينده بايد خيلي مراقب صدايش باشد. اگر هر کدام از رشتههاي ديگر، هنر است، دوبله ترکيب تکنيک و هنر است و تا کسي عاشق اين کار نباشد، در آن باقي نميماند. بعد از پيروزي انقلاب تا حالا شايد 150 نفر ديدهام که وارد كار دوبله شدهاند، ولي تعداد خيلي کمي از آنها باقي ماندهاند.
با اين وصف، من آيندهي خوبي براي هنر ايران و بچههاي الآن ايران که هنرمندهاي آينده هستند پيشبيني ميکنم چون با نسل جوان و نوجوان تماس دارم و ميدانم استعدادهاي خيلي زيادي در ميان آنها هست. اگر هم زماني يک رشتهي هنري در ايران کمتر ديده شود، نبايد نااميد شد بالأخره زماني ميرسد که اين رشته را همين نسل جوان دوباره زنده کنند.
The post کارتونها را دوست دارم appeared first on فوج نیوز.
0 notes