Tumgik
#عرفان_نظری
khatesevvom · 5 years
Photo
Tumblr media
. تسلیم شدن: در بسیاری از شاخه های عرفان و تصوف ، تسلیم و رضا دو مرحله ی جدا از هم هستند و به دنبال هم می آیند. این مراحل در خط سوم که دربر گیرنده همه تفکرات است نیز وجود دارد. مشخص است که فرد وقتی با بنبست های فکری خود مواجه می گردد باید به جنگیدن یا تسلیم شدن فکر کند. می دانیم که ذهن ما محدود است و نمی تواند از نامحدود مطلع شود (#رنه_دکارت) و می دانیم که برای رسیدن به جوابهای خود باید به دنبال یک منشاء بی پایان از علم باشد. وقتی شخصی با صاحب علم که خطاط است مواجه می شود، ناگاه تمام تفکرات خود را ساده می پندارد و عظمت علم خطاط او را خیره می کند. همینجا باید اشاره کنیم که این موضوع فقط در مورد علم نیست و شاید شخصی برای کشف سرچشمه ی محبت و یا هر چیز دیگر به دنبال خطاط بگردد. درهرحال وقتی که جوینده به منبع بی پایان از چیزی که به دنبالش است می رسد، خود را در برابر آن حقیر می بیند و متوجه می شود که بهتر است در محضر خطاط سکوت اختیار کند. این سکوت نه از سر ترس بلکه از سر ادب است. کسی که این موضوع را درک کند که خطاط در همه چیز بی پایان است ، تصمیم می گیرد که کلیه اختیار خود را به او واگذار کرده بگوید: «من می دانم که تو عاقلترین بلکه خود عقلی ، من با تفکر و اختیار خویش ، دستار خود را به تو می سپارم» برخی از افراد ممکن است بپندارند که عارف به جبر کامل و نفی اختیار معتقد است که این تفکر اشتباه است. زیرا عارف با اختیار خویش تحقیق کرده و فکر خود را حقیر یافته و حالا نیز با اختیار خویش دستار را به خطاط می سپارد. بهترین نمود برای این موضوع را در ابیات حافظ می توان یافت که گفت: همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت سر تسلیم من و خاک در میکده‌ها مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت حافظا روز اجل گر به کف آری جامی یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت ____________________________________ #تسلیم #تسلیم_خدا #اصول_تسلیم #مراحل_عرفان #مراحل_تصوف #پدر_مقدس #مبانی_عرفان #مبانی_تصوف #عرفان_نظری #عرفان_عملی #مباحثه_دینی #مباحثه_عقلی #مبانی_تفکر #آموزش_عرفان #آموزش_تصوف #پروتستان #کاتولیک #اصول_پروتستان #اصول_کاتولیک #مبانی_پروتستان #مبانی_کاتولیک #تفکر_پروتستان #تفکر_کاتولیک #تفکر_مسیحی #عیسی_چه_گفت #تفکر_یک_کاتولیک #تفکر_یک_پروتستان . https://www.instagram.com/p/BTrw7zGDicS/?igshid=ht2g46w1lrcc
0 notes
saharehsaniblog · 6 years
Photo
Tumblr media
شیخ جعفر مجتهدی - قسمت سوم از تولد تا رحلت . آقای مجتهدی می فرمودند : البته از همان روز اول تا آخر دائماً و در تمام حالات نظر آقا حضرت اباالفضل علیه السلام بر من بود و من مستقیماً ایشان را می دیدم. شبی در خواب خدمت مولا علی علیه السلام مشرف شدم ، ایشان فرمودند: جعفر؛باید به نجف اشرف بیایی و با دست مبارکشان به محلی اشاره کرده و فرمودند : در این محل و نزد این پیرمرد کفاش به پینه دوزی می پردازی... و بدین ترتیب راهی نجف اشرف شدم و در همان محلی که حضرت اشاره فرموده بودند ؛ نزد آن پیرمرد پاره دوز شروع به کار نمودم تا تمام منیّت ها و آرزوهای نفسانی که ناشی از خودخواهی ها و توغّل در تجملات زندگی بود از بین برود ، احساس میکردم روز به روز سبک بال تر و از نورانیت بیشتری برخوردار می شوم تا اینکه حضرت امیر علیه السلام امر فرمودند از دستمزدی که میگرفتم به اندازه ی قوتی لایموت مصرف و بقیه را بین فقرا تقسیم کنم. طبق اين فرمايش، مقداري از دستمزدم را به فقرا داده و مقداري از آن را خرما مي خريدم و بين معتكفين در مسجد سهله تقسيم ميكردم. همچنين به سفارش حضرت امير (عليه السلام) كفالت پيرمردي عيال بار كه نابينا بود را بر عهده گرفتم. . بر گرفته از کتاب : لاله ای از ملکوت #مجتهدی #شیخ_جعفر #شیخ_جعفر_مجتهدی #جعفر_مجتهدی #لاله_ای_از_ملکوت #عرفان #عرفا #سیر_سلوک #عرفان_عملی #عرفان_نظری #کرامت #امام_رضا via Facebook https://ift.tt/2QNjN4q
0 notes
khatesevvom · 5 years
Photo
Tumblr media
. چه صدایی در سکوت است که با دل شنیده می شود؟ . . . . 📱@khate.sevvom . کلیدواژه ها:__________________________________ #سکوت #صدای_دل #خط_سوم #آن_خط_سوم_منم #شمس_تبریزی #جملات_قصار #عرفان #تصوف #صوفی #دل #خطاط #مقالات_شمس #ادبیات_فارسی #پارسی #شعرفارسی #قندپارسی #حضرت_شمس #حضرت_مولانا #حضرت_حافظ #جملات_عرفانی #عرفان_نظری #عرفان_عملی #زاهد #عرفانی #معرفت #خدا (at Afghanistan) https://www.instagram.com/p/Bkal7bmjK5M/?igshid=1nfu47hylkz6s
0 notes
saharehsaniblog · 6 years
Photo
Tumblr media
شیخ جعفر مجتهدی – قسمت دوم از تولد تا رحلت . از همان دوران نوجوانی روح بلند وناآرام این مرد الهی به دنبال کشف حقایق و اسرار برمی خیزد. ایشان نقل فرمودند: من در همان آغاز نوجوانی شروع به تهذیب نفس و خودسازی و تقویت اراده نمودم و در قبرستان متروکه ی شهر تبریز که یکی از قبرستان های بسیار مخوف ایران به شمار می رود و رعب و وحشت عجیبی بعد از استیلای شب به خود می گیرد، قبری حفر نموده و در آن شب را تا به صبح به اعمالی که در فکر و ذکر خلاصه می شد سپری می نمودم و چون بسیار دوست داشتم به بینوایان و مستمندان کمک کرده و زندگی آنها را از فقر و تنگدستی نجات بخشم،سعی و تلاش بسیاری می نمودم تا معمای لا ینحل کیمیا به دست من حل گردد،لذا قسمتی از سرمایه ی پدری را در این راه صرف نمودم ولی به نتیجه ای نرسیدم،اما چون این کوشش من همراه با توسلات شدید بود،یک روز هنگامی که مشغول انجام ترکیبات شیمیایی بودم ناگهان سروشی آسمانی به من ندا در داد: ♦️جعفر؛کیمیا،محبت ما اهل بیت است،اگر به دنبال آن هستی قدم بگذار و ثابت باش. با شنیدن آن ندای غیبی هدف و مسیر زندگی ام به کلی دگرگون شده و بر آن شدم تا به جای تسخیر جن و انس و ملک و غیره و اکتساب کیمیا و علوم غریبه و کشف نیروهای نامرئی به دنبال حقیقت همیشه جاوید و پاینده،یعنی محبت و دوستی ائمه اطهار علیهم السلام بروم. و او که وجودش به حقیقت لاله ای از ملکوت بود با شنیدن آن سروش آسمانی مرغ روحش جذب عالم حقیقت و با آن مانوس گردید. ایشان می فرمودند :بعد از شنیدن آن ندای آسمانی بی قراری عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفت و آن چنان بی تاب و حیران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شدم که لحظه ای نمیتوانستم در منزل و شهر خود باقی بمانم ، لذا صبح روز بعد پشت پایی به همه چیز زده و بعد از خداحافظی با حالتی آشفته و پای برهنه و پیاده از تبریز به قصد کربلای معلی حرکت کرده..... و وارد خوزستان شدم. آنجا به اشاره قلبی به منزل شیخ خزعل که رییس قبیله ای در خوزستان بود رفتم اما در همان ابتدا بین من و طلبه ای که آنجا آمده بود صحبتی پیش آمد که من آنجا را ترک کردم و به مسافر خانه ای رفتم،هنگام شب شیخ خزعل به دلیل فشار خانواده اش به دنبال من آمد و با اصرار زیاد مرا به منزل خود برگرداند، آن شب را آنجا سپری کردم و صبح روز بعد از طرف بصره وارد خاک عراق شدم و مستقیماً به نجف اشرف عزیمت کردم. . #مجتهدی #شیخ_جعفر #شیخ_جعفر_مجتهدی #جعفر_مجتهدی #لاله_ای_از_ملکوت #عرفان #عرفا #سیر_سلوک #عرفان_عملی #عرفان_نظری #کرامت #امام_رضا بر گرفته از کتاب : لاله ای از ملکوت via Facebook https://ift.tt/2RRPISS
0 notes
saharehsaniblog · 6 years
Photo
Tumblr media
شیخ جعفر مجتهدی - قسمت اول از تولد تا رحلت . حاج شیخ جعفر مجتهدی در بیست و هفتم جمادی الثانی سال ۱۳۴۳ ه.ق مطابق با اول بهمن ماه ۱۳۰۳ ه.ش در خانواده ای بسیار متدین و مرفه در شهر تبریز دیده به جهان گشودند. خانواده ای که از نظر نجابت و اصالت جزو معدود خانواده های مشهور آن سامان به شمار می آمد. پدر ایشان جناب حاج میرزا یوسف از دلباختگان آستان ولایتمدار قبله العشاق و امام السعدا،حضرت سید الشهدا،ابا عبدالله الحسین علیه السلام بودند،تا جایی که مکرر،قافله سالاری زائرین کربلای معلی را از تبریز به عهده میگرفته و خرج زوار تهی دست دل شکسته را خود عهده دار می شدند و در طول مسیر ، حراست این قافله با دو شیر تربیت شده بود که در ابتدا و انتهای آن حرکت می کردند و زوار امام حسین علیه السلام را سلامت به مقصد میرساندند . ایشان بعد از فقدان پدرشان جناب حاج میرزا یوسف ، تحت کفالت و سرپرستی مادر بزرگوارشان ، آن بانوی علویه قرار گرفتند. در همان ابتدای طفولیت، ضمیر پاک و روشن ایشان محل الهامات و مشاهده ی انوار و عنایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار میگیرد. در اوایل سن پنج سالگی،در عالم رویا مشاهده می کند از جانب آسمان منبری از نور تا کنارش بر پاشده و وجود مقدس بی بی دو عالم حضرت صدیقه ی طاهره علیها السلام تشریف می آورند و او را مورد نوازش و تفقد و مهربانی قرار داده و با دست مبارکشان به سر و صورت او میکشند. . #مجتهدی #شیخ_جعفر #شیخ_جعفر_مجتهدی #جعفر_مجتهدی #لاله_ای_از_ملکوت #عرفان #عرفا #سیر_سلوک #عرفان_عملی #عرفان_نظری #کرامت #امام_رضا . بر گرفته از کتاب : لاله ای از ملکوت via Facebook https://ift.tt/2CabI61
0 notes