#آبستراکسیون
Explore tagged Tumblr posts
30ahchaleh · 1 year ago
Text
Compulsory Voting
Tumblr media Tumblr media
رأی‌دهی اجباری روشی است که در آن حکومت، مردم کشور را قانوناً مجبور به شرکت در انتخابات نموده و در صورت عدم شرکت شخصی، وی را با مجازات‌های مختلفی چون محرومیت از خدمات اجتماعی یا جریمه‌های نقدی و ... مجازات می‌کند.
(Wikipedia)
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
در قانون ایران خوشبختانه مثل اکثر کشورها رأی‌دهی اجباری وجود ندارد و هیچ ایرانی قانونا مجبور به رأی دادن نیست و این حق برای او در نظر گرفته شده است تا بدین وسیله اعتراض خود را نشان دهد مثل ترک مجلس در هنگام رأی گیری توسط بعضی از نمایندگان مجلس که در ایران هم رخ داده است
که اگر این عمل هماهنگ شده و در تعداد معین باشد اصطلاحا به آن "آبستراکسیون" یا از حدنصاب انداختن میگویند
Obstructionism
وقتی بالای ۵۰٪ مردم ایران در انتخاباتی شرکت نکنند عملا آن انتخاب بی‌ارزش هست
.
اما در ایران که موازی قانون بلکه بالاتر از آن ، "شرع و مرجعیت" وجود دارد وقتی بالاترین مقام دینی و سیاسی آن ، فرای قانونی که اجبار در آن نیست به صراحت میگوید
شرکت در انتخابات یک "واجب عینی" هست و در مقابله با آن بالای ۵۰٪ مردم به این واجب شرعی اعلامی از طرف او "نه" میگویند چه معنایی خواهد داشت
Tumblr media
بیایید در آنچه هست تناقض را آشکار کنیم ایران فعلا "جمهوری اسلامی" هست پس همچنانکه نباید قانونی تصویب شود مخالف اسلام ، قانونی هم نباید تصویب بشود خلاف جمهور
اما چرا در قانون به شخصی چنان قدرتی دادید که حرفش اگر در قانون نبود باز لازم‌الاجرا باشد (مثل پادشاهان)
قانون در ایران که به واسطه ی جمهور نمایندگان تصویب میشود چرا نمایندگان قانونی تصویب کردن که جمهور خودشان و در پیرو آن مردم را نقیض باشد
همچنان که شواری نگهبان دقت میکند مبادا مجلسیان چیزی تصویت کنند که اسلام را نقض کند باید دقت میکرد چیزی تصویت نشود که جمهور را تباه کند
البته میدانیم این بی‌دقتی نبود دستور خمینی و یاران او بود تا "ولایت‌مطلق‌فقیه" در قانون گنجانده شود
Tumblr media
آری قبلا به آن میگفتن پادشاهی و پادشاهان نیز خود را نماینده خدا بر زمین میدانستند
آخر این چه استدلال غیراخلاقی هست که بعضی ها میگویند مردم خود انتخاب کردن که اینچنین باشند چراکه با انتخاب کردن خمینی به رهبری ، او هر چه بگوید یعنی مردم گفتن
.
مردم بالاتر از انتخاب ، اعتماد کردن به چیزی بنام جمهوری اسلامی که در راستای اهدافشان قدم بردارد
وقتی معتمد از اعتماد به نفع خودش سوءاستفاده کند درخواست عزل ، نباید پاسخش گلوله یا زندان و طناب دار باشد
مردم ایران بارها با روش های مدنی این درخواست را اعلام کردن
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
به قول خمینی: بترسید از روزی که مردم بفهمند…ـ
جالبه نه ، خمینی در لفظ میگوید این جمهور را تضعیف نکنید
.
وقتی انسان حرفی میزند که آگاه به ذات آن نیست مثلا بیتی از شاعری ، آیه ای از سوره ای ، جمله ای از بزرگی ، یا سوادش کم است یا شعورش و یا باطنش البته امیدوارم چنین باشد چون اگر به ذات حرفش آگاه باشد ولی در واقع خلاف آن عمل کند ، حیله‌گر است
و باز به قول خمینی"لفظ را همه میگن شاید اگر از شیطان هم بپرسید…"ـ
END
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
پ.ن : دو عکس آخر این پـُست ، درخواستی بود از همکار
این روز های من
Photo made by:
DALL·E 3. For @30ahchaleh
.
.
.
2 notes · View notes
bonian-n · 8 years ago
Text
موصل و ژوئن طوفانی ۲۰۱۴
فوج نیوز به نقل از شفقنا- عراقی ها پس از سه سال نبرد، موصل مرکز استان نینوا را روزجمعه هفتم جولای ۲۰۱۷ آزاد کردند، شهری که ژوئن ۲۰۱۴ درحمله برق آسا و مشکوک داعش به همراه بخش وسیعی از ۵ استان شمالی وغربی و شرقی عراق سقوط کرد، درحالی که حرف و حدیث ها همچنان درمورد روزهای طوفانی ژوئن باقی است.
به گزارش فوج نیوز به نقل از شفقنا به نقل از ایرنا، همانگونه که حیدرالعبادی نخست وزیرعراق به دنبال پس گرفتن مسجد النوری و مناره الحدباء درهفته گذشته اعلام کرد ‘ دولت باطل داعش پایان یافت’، شاید برغم ادامه اشغال چند منطقه دیگر درعراق از جمله تلعفر در نینوا، القائم در الانبار و الحویجه در کرکوک و کنترل آن توسط داعش، بتوان آزادی موصل را حتی پایان بعد نظامی تروریسم درعراق هم تلقی کرد، اما با آزادی موصل اکنون عمده ترین موضوعی که همچنان محل بحث و جدل است، پشت پرده های پیدایش، ظهور و هجوم ملخ وار داعش به عراق است. اکنون هر از گاهی پرونده موصل مطرح می شود و اخیرا اعلام شده که تحقیقات کمیته ویژه دراین خصوص تمام شده است، با این همه نیروهای سیاسی داخلی بویژه درهنگامه انتخابات و دعواهای سیاسی که بالا می گیرد، یکدیگر را متهم و مخالفان نوری المالکی نیز او را که در آن سال ها آخرین روزهای ریاستش بر کابینه را می گذراند، مقصر معرفی می کنند. این درحالی است که درآخرین ماه های سال ۲۰۱۳ مخالفان وی، با آبستراکسیون در دولت و پارلمان عملا دست های او را بسته بودند و هر بار که ارتش و پلیس فدرال در مناطق شمالی و غربی برای سرکوب شبه نظامیان غیرقانونی وارد عمل می شد، در دفاع از آنچه اعتراضات مدنی شهرهای سنی استان های نینوا و الانبار و دیاله و صلاح الدین، خوانده می شد، به او فشار وارد می کردند. برای واکاوی پرونده موصل می بایست نیم نظری به آنچه در آن روزهای حساس و طوفانی برعراق گذشت و باعث ظهور گروه تروریستی جدیدی به نام داعش شد و عملا پوست اندازی گروه تروریستی القاعده محسوب می شد، انداخته شود و لازم است به ۶ ماه پیش از سقوط موصل در ۱۰ ژوئن ۲۰۱۴ برگردیم، زمانی که تحصن های چادری در الانبار، عمدتا در الرمادی و فلوجه، عملا این پهناورترین استان عراق را از کنترل دولت خارج کرده بود و سعی های دولت وقت برای باز پس گیری این مناطق با فشارهای بین المللی، منطقه ای و داخلی ناکام ماند. *ابهاماتی از خرداد بحرانی عراق و ادعای آمریکایی ها حمله برق آسا و غافلگیر کننده داعش به موصل در دهم ژوئن ۲۰۱۴، سوالات زیادی همراه داشت، اما همچنان جوابی برای اولین سوال که ‘علت غافلگیری ارتش و دستگاه های امنیتی عراق بود’، به درستی پیدا نشده است و هنوز مشخص نیست که آیا در گزارش کمیته ویژه در پارلمان، به این نتیجه رسیده اند یا نه؟ ازهمان اولین روزهای بعد از ۱۰ ژوئن که داعش موصل را بطور کامل تصرف کرد، آمریکایی ها و برخی کشورهای غربی، ادعا کردند که خطر داعش را به دولت عراق گوشزد کرده بودند، اما حملات غافلگیر کننده داعش به مناطق تحت نفوذ کردها و تهدید مستقیم اربیل که آمریکایی ها را بعد از دو ماه بی تفاوتی نسبت به خطر سقوط بغداد، به صحنه عراق کشاند، نشان داد که ادعاهای قبلی چندان نمی تواند صحت داشته باشد، یا اگرهم درست باشد، سوال بعدی اینکه چرا دولت های مدعی بویژه واشنگتن، در همان روزهای اول به کمک دولت عراق نیامدند و برای کمک به عراق شرط گذاری کردند؟ بی شک دولت عراق در تمام سال ۲۰۱۳، نسبت به تحرکات الانبار و استان نینوا و نیز دیگر نقاط عراق اشراف اطلاعاتی داشته است، شاید خیلی ها هنوز از یاد نبرده باشند که نوری المالکی در اوایل آبان ماه۹۲ (۲۰۱۳) سفری به آمریکا کرد تا شاید واشنگتن را نسبت به حقایق موجود منطقه و خطر کشیده شدن جنگ از سوریه به داخل خاک عراق حساس کند، اما آن سفر هیچ دستاوردی برای مالکی نداشت و حدود دو سال بعد از آن ماجرا در یک مصاحبه اختصاصی که با وی داشتم، به این موضوع اشاره کرد که در سفر به آمریکا سعی کرد تا به طرف های آمریکایی بفهماند که تقویت و تسلیح شبه نظامیان غیرقانونی و گروه های تروریستی در سوریه و بالا گرفتن بحران در آن کشور، دامنه بحران را به داخل عراق خواهد کشید. برخی منابع هم همان زمان گفته بودند که مالکی در آن سفر سعی کرده بود که مساله چادرهای تحصن در الانبار را که پوششی برای سازماندهی داعش بود، به طرف آمریکایی تفهیم کند و همچنان اعتقاد دارد که درسقوط موصل خیانت برخی طرف های داخلی و دست دولت های منطقه وجود داشته است، بطوری که در پیام تبریکش به مناسبت آزادی موصل در دهم ژولای ۲۰۱۷ بار دیگر به این موضوع اشاره کرد. البته همان زمان هم این اعتقاد در بخشی از سیاسیون عراقی وجود داشت که پشت همه حوادث ۲۰۱۳ و اوایل ۲۰۱۴ الانبار، بویژه فلوجه و الرمادی، متحدان آمریکا درمنطقه قرار دارند و به نظر هم نمی رسد که آمریکایی ها از این موضوع اطلاع نداشته اند و شاید بتوان علت اینکه کسی در واشنگتن به حرف های نوری المالکی در آخرین سفرش به آمریکا توجه نکرد یا خود را به نفهمیدن زدند، همین باشد. آن روزها، چه از منابع مختلف و یا از داخل مناطق بحرانی می شد دریافت که داعش درحال برنامه ریزی است، اما سوال دیگر مبنی بر اینکه ‘چگونه با وجود اطلاعات قبلی، ارتش و نیروهای امنیتی عراق در بامداد ۱۰ ژوئن غافلگیر شدند؟’، درحالی مطرح شد که هنوز سوالات قبلی بی پاسخ مانده بود. ** آرامش پیش از طوفان برای پاسخ به خیلی از سوالات باید رویدادهای پاییز و زمستان (شش ماهه ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴) را ورق زد؛ زمانی که شخصیت های عراقی از تشدید عملیات تروریستی و آدم ربایی در بغداد ابراز نگرانی می کردند. شدت حملات تروریستی به حدی بود که تنها در یک روز اولین دهه آذرماه ۱۳۹۲(نوامبر ۲۰۱۳)، حدود ۵۲ تن در بغداد کشته شدند و ناظران هشدار می دادند که باردیگر شبح جنگ های فرقه ای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ به آسمان بغداد بازگشته است. ۱۶ آذر سال ۹۲ زمانی که وارد فر��دگاه بغداد شدم، نشانه های التهاب و بحران کاملا احساس می شد و اوضاع اصلا عادی نبود. آن روز اولین سوالی که در ذهنم شکل گرفت، علت تشدید ناآرامی های اخیر بود، بنابراین از اولین شهروند بغدادی که فرصت صحبت با وی را یافتم، راننده تاکسی فرودگاه بود که از او سوال کردم و او به چادرهای تحصن الانبار و دخالت های خارجی اشاره کرد. ** یک روز سخت اوضاع در اکثر استان های شمالی، غربی و شرقی، بویژه در شهرهای نزدیک بغداد در استان الانبار خوب نبود. ساعت ۱۰ شب ۲۲ دی ماه در یکی از هتل های مرکز شهر بغداد، خبر تکان دهنده ای دریافت کردم که حاکی از شهادت تعدادی از مهندسان و کارگران ایرانی پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به عراق در استان دیاله بود. آن شب با حسن دانایی فر سفیر وقت ایران در بغداد تماس گرفتم و او خواست که اگر مایلم فردا به حادثه علی قیدان فرمانده نیروی زمینی ارتش عراق برای بررسی موضوع به منطقه نفت خانه، کمپ و محل کارگاه پروژه، برویم. یک گروه مسلح، بر سر راه کاروان مهندسان و کارگران ایرانی که از محل کار به کمپ خود باز می گشتند، کمین گذاشته و ۱۶ تن از آنان را به شهادت رسانده بودند. آن روز کار بررسی های میدانی، با شنیدن جزییات ماجرا از زبان شاهدان و بازدید از محل کمین و شهادتگاه ایرانی ها، انجام شد و حین بازگشت، این سوال را از علی قیدان پرسیدم که آیا چنین حوادثی را پیش بینی نکرده بودید؟ وی در پاسخ گفت: برای تامین امنیت منطقه برای پروژه خط لوله برنامه ریزی شده بود، اما براساس تحقیقات اولیه که امروز صورت گرفت، مشخص شد که در تامین امنیت پروژه خط لوله گاز که از نفت خانه به بغداد کشیده می شود، اشکالاتی وجود داشته است و ما متوجه آن شده ایم. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری بود، درحقیقت ارتش عراق به علت مداخلات سیاسی و عملیات روانی و رسانه ای و ایضا پراکنده شدن در مناطق مختلف از الانبار تا موصل و از آنجا تا دیاله، عملا اشراف امنیتی خود را از دست داده بود و در عین حال برخی ها نیز به نفوذ بازمانده های بعثی و ارتباط آنان با بازیگران خارجی (منطقه ای)در بدنه ارتش اشاره داشتند که این احتمال بعدها در طول جنگ ضد داعش، بویژه زمانی که الرمادی مرکز الانبار دراوایل تابستان ۲۰۱۵ و در میان ناباوری سقوط کرد، به نوعی دیده شد. ** داعش کلید را از فلوجه زد اواخر آذرماه ۹۲ و چند روزی به پایان سال ۲۰۱۳ مسیحی و در روزهای داغ زمستان بغداد، همچنان می شد احساس کرد که جنگ بطور نامحسوسی شروع شده است. شبکه تلویزیونی العراقیه بطور مستمر صحنه هایی از درگیری های نیروهای ارتش و پلیس مرکزی با تروریست ها را در خیابان های شهرهای الکرمه و الصقلاویه از توابع فلوجه در الانبار نمایش می داد. اوضاع اکثر شهرهای شرقی، شمالی و غربی عراق کاملا غیر عادی بود و بغداد بگونه ای خاص دچار التهاب بود و بیشتر اخبار رسانه های آن روزها معطوف به حوادث و برخوردهای امنیتی در استان الانبار ، بویژه در فلوجه و الرمادی بود. از طرفی، اوضاع سیاسی نیز چندان روبراه و مناسب نبود. کردها به رهبری مسعود بارزانی و جریان اهل سنت سیاسی، عمده نیروهای خود را از دولت خارج کرده بودند و چندین وزارت خانه بدون وزیر و توسط نخست وزیر اداره می شد و یکی از این روزها بود که خبر رسید نیروهای ارتش در استان صلاح الدین با کاروان محافظان یکی از نمایندگان جریان اهل سنت (احمد العلوانی) درگیر شدند و البته بعدا او و گروهی از همراهانش را دستگیر کردند تا بعد مشخص شود که وی سرگرم هماهنگی هایی با تروریست های حاضر در منطقه بوده است و همزمان رسانه های عراق از یک درگیری میان پیشمرگان با نیروهای ارتش در همان منطقه خبر دادند. اواخر آذرماه ارتش عراق به دستور نخست وزیر وقت وارد فلوجه شد تا کنترل شهر را دوباره به دست بگیرد، اما با تشدید فشارهای خارجی و داخلی، چند روز بعد عقب نشست تا این شهر به دنبال ماه ها تحصن های چادری، در اولین روزهای ژانویه ۲۰۱۴ رسما در اختیار گروه تروریستی داعش قرار گیرد که آن روزها در سوریه نیز در حال پیشروی هایی بود. **طرح سوریزه کردن عراق آن روزها، رویدادهایی که بعضا بدون تحلیل در رسانه ها انعکاس می یافت، ذهن را مشغول می کرد، بطوری که در هر فرصتی درمورد نقشه ها و طرح های احتمالی داعش با کارشناسان و فعالان سیاسی و رسانه ای بحث می کردیم، اما اولین بار از دانایی فر سفیر ایران درعراق درمورد وجود طرحی که براساس آن برخی طرف ها تصمیم دارند نقشه بحران امنیتی سوریه را در عراق پیاده کنند، شنیدم، به این ترتیب که موصل به ‘حلب’ تبدیل شده و یک ریف به دور بغداد، همانند ریف دمشق، شکل بگیرد. درحقیقت روند حوادث امنیتی درعراق به این سو هم می رفت، بطوری که ارتش عراق درحومه های پایتخت، از ابوغریب در ۱۰ کیلومتری تا الکرمه در ۲۵ کیلومتری غرب بغداد عملا درگیر جنگی فرسایشی شده بود و در جنوب بغداد نیز مثلث مرگ از منطقه اللطیفیه شروع می شد و حدفاصل مناطق بین شهرهای اسکندریه، المسیب و جرف الصخر (که بعدها به جرف النصر تغییر نام داد)، مسافران مسیر کربلا را تهدید می کرد و ارتش نیز عملا دست هایش را بسته بودند. ** به دنبال پاسخ هایی قانع کننده اواسط تیرماه، چند روز بعد از سقوط موصل دوباره به بغداد برگشتم، این بار اما بغداد اوضاع ویژه تری نسبت به زمستان گذشته داشت. آن روزها در میان انبوه اخبار ریز و درشت درمورد جنایات داعش که افکار جهانیان را بمباران می کرد، خبرهایی بود که به علت وسعت و سرعت رویدادها به سرعت فراموش می شد؛ اخباری که چندان مورد توجه قرار نگرفت. یکی از آن خبرها که در بانک های اطلاعات اینترنتی ثبت است، مربوط به روز ۱۹ ژوئن (۹ روز بعد از حمله داعش) است که از ورود مخفیانه ۱۵۰ افسرعربستانی به موصل خبر می داد که از استان مرزی الحسکه سوریه وارد شمال عراق شده بودند و ۵ روز بعد در ۲۴ ژوئن خبری مبنی برکشته شدن تعدادی از عناصر داعش در جنوب بغداد (نزدیکی منطقه جرف النصر) منتشر شد که گفته می شد درمیان کشته شدگان تعدادی از فرماندهان قطری نیز حضور داشته اند. در گیرو دار درگیری های روزهای حساس بغداد که داعش تا نزدیکی های کاظمین رسیده بود، روند حوادث امنیتی نشان می داد که طرح سوریزه کردن عراق واقعیت داشت به این معنا که موصل به حلب تبدیل شده بود و ریف بغداد که اینجا در پایتخت عراق به آن ‘حزام بغداد’ یا همان کمربند بغداد می گویند، شکل گرفته بود و طراحان آن قطعا، همان طراحان بحران امنیتی سوریه بودند. آن روزها مسافرانی که وارد بغداد می شدند، درست در فاصله کمی از اولین مقرهای گروه تروریستی تکفیری داعش از هواپیما پیاده می شدند، در حالی که ممکن بود هر لحظه فرودگاه به دست نیروهای داعش بیفتد. ریف بغداد هم عملا شکل گرفته بود، بطوری که درجنوب پایتخت مناطق الیوسفیه، المحمودیه و اللطیفیه، درشمال الطارمیه، بخش هایی از تاجی ، ذراع دجله و مناطق الصبیحات و ابراهیم بن علی و درغرب ، مناطق ابوغریب و عامریه فلوجه در کنترل داعش بود وعراقی ها برای تامین امنیت جاده بغداد – کربلا مجبور به ایجاد یک خاکریز در امتداد بخش غربی جاده شدند. ** داعش در ژوئن ۲۰۱۴ در آخرین روزهای ژوئن، کار به جایی رسیده بود که داعش عملا ۴۰ درصد از خاک عراق (حدود یک سوم) را به اشغال خود در آورده بود و ۱۰۰ درصد استان نینوا، حدود ۹۰ درصد از استان الانبار و ۸۰ درصد استان صلاح الدین از کنترل دولت مرکزی خارج شده بود. استان های دیاله تقریبا تا ۷۰ درصد و بابل ۲۰ درصد و کرکوک بین ۴۰ تا ۴۵ درصد در اختیار داعش بود و کمر بند بغداد نیز تقریبا تا ۸۰ درصد از کنترل عراقی ها خارج شده و داعش درحال پیشروی دراین مناطق بود و عملا به دروازه های بغداد رسیده بود. استان های اربیل و کربلا هم از آتش دور نماند و تقریبا ۱۰ درصد از خاک استان اربیل و ۵ درصد از استان کربلا به دست نیروهای داعش افتاده بود و این گروه تکفیری عملا شهرهای کربلا و نجف را تهدید کرد که با خاک یکسان کند. با هجوم داعش به شهرهای شمالی، بویژه در استان نینوا، موجی از آوارگی به سمت کردستان عراق و شهرهای مرکزی و جنوبی براه افتاد و از شهرهای موصل ، سنجار ، تلعفر و سهل نینوا صدها هزار نفر آواره کوه و بیابان شدند و هزاران تن از اهالی شبک و ترکمن شیعه تلعفر و سهل نینوا و نیز ایزدی های سنجار کشته شده یا در ارتفاعات سنجار به دام افتادند و داعش ضمن کشتار مردانشان ، زنان بسیاری از این گروه های قومی اقلیت عراق را به اسارت برد. *داعش پشت دروازه های بغداد بعدها ‘محمدجاسم’ معروف به العسکری نماینده پارلمان از جریان بدر و از فرماندهان برجسته نبرد با داعش، در مقر فرماندهی این نیروها در منطقه ابراهیم بن علی در نزدیکی های الکرمه از حوالی فلوجه، به من توضیح داد که آن روزها چگونه بر عراقی ها گذشت. وی اصرار داشت برای ثبت در تاریخ نوشته شود، ‘اگر نبود فتوای تاریخی آیت الله سیستانی و اگر پل هوایی تهران – بغداد ایجاد نشده بود و سلاح و نیرو از ایران نرسیده بود، سقوط بغداد حتمی بود’. البته این موضوع را خیلی از مقام ها و شخصیت های عراقی طی این سال ها تکرار کرده اند و آشکارا برخورد ایران و آمریکا را با هم مقایسه می کنند، بویژه آنکه آمریکایی ها با عراق یک توافقنامه امنیتی هم داشتند، با اینحال حرف های محمد جاسم به عنوان فرماندهی که در ساعات اولیه هجوم داعش، می بایست داوطلبان را بدون سلاح سازماندهی کند، زیاد شنیدنی تر بود. او گفت، روزهای اول و دوم بعد از سقوط موصل سرگرم سازماندهی داوطلبان برای اعزام به خطوط تماس بودیم، اما اسلحه نبود، بعضی ها سلاح شخصی که از پیش در خانه هایشان داشتند، آوردند، اما آنها هم مهمات به اندازه کافی نداشتند و ما عملا برای هر ۱۰ نفر یک کلاشینکف بدون گلوله داشتیم. آن روزها که العسکری از آن یاد می کرد، داعش از دو راهی ابراهیم بن علی هم عبور کرده و به منطقه الصبیحات در جنوب ذراع دجله رسیده بود و تا منطقه شعله در حومه شمالی بغداد راهی نداشت و از آنجا با خمپاره ۶۰ و ۸۰ میلی متری شعله و کاظمین را هدف می گرفت. العسکری می گفت، داعش به چند ده متری خانه های عشایر منطقه رسیده بود و آنها از ما برای مقابله با داعش اسلحه و کمک می خواستند و ما نداشتیم تا اینکه خبر رسید اولین محموله های سلاح و اولین نیروهای ایرانی وارد بغداد شدند و این امر تا شکستن محاصره بغداد و عقب نشستن داعش و باز شدن محور بغداد- سامرا ادامه یافت.
**چرا کردها جدی نگرفتند؟ غروب ۱۶ یا ۱۷ مرداد ماه در اتاقم در طبقه هفتم هتل منصور خبرهای سیاسی را دنبال می کردم که یک خبر تازه از شمال عراق همه اخبار را تحت الشعاع قرار داد. آن روز در حالی که همه حواس ها در بغداد بر روی مساله تشکیل دولت جدید و مجادلات مربوط به آن متمرکز بود، گزارش هایی از شمال عراق دریافت شد که یک بار دیگر جهان را شوکه کرد. پیشروی های داعش در دشت نینوا و موج جدیدی از آوارگان و در نهایت حمله به سد موصل و تصرف نواحی نزدیک به اربیل، اخبار خوبی نبود. داعش تصمیم اربیل، مرکز کردستان عراق را کرده بود واگرچه با توجه ب�� مواضع مسعود بارزانی در قبال حمله داعش به عراق که در پاسخ به درخواست کمک بغداد گفته بود’این جنگ شیعه و سنی است و ما دخالت نمی کنیم’، اما مشخص نبود داعش از حرکت به سمت اربیل کجا را نشانه رفته است؟ همان روزها، داعش بر روی سایت های منتسب به خود یک نقشه جغرافیایی منتشر کرد و جالب اینکه بعد از تهدید شهرهای مذهبی شیعه مانند نجف و کربلا و مشهد، اعلام کرد که پرچم داعش را در باکو مرکز جمهوری آذربایجان بالا خواهد برد. این خبرها شاید در آن روز خیلی جدی گرفته نشد، اما سوالی که برجا ماند این بود ‘داعش با رسیدن به باکو به دنبال تحقق چه برنامه ای بود؟ البته برخی ها معتقدند که داعش عملا به دنبال اتصال و دست به دست دادن پایگاه اجتماعی اش در خاورمیانه به قفقاز بوده است و باکو نقطه اتصال تلقی می شده است و این موضوعی است که باید روس ها را از رویای معاملات سنگین تسلیحاتی با سعودی های و خلیجی ها بیدار می کرد. درمورد سقوط شهر سنجار و کشتار مردان و اسارت زنان ایزدی، سقوط سد موصل و بخش هایی از استان نینوا نیز که در کنترل نیروهای پیشمرگه بود، همچنان حرف و حدیث ها باقی ماند، بویژه آنکه مسعود بارزانی رسما و بطورعلنی گفته بود که در این جنگ شرکت نخواهد کرد. با اینحال عمل سریع جمهوری اسلامی ایران در کمک هایی که روانه اربیل کرد، این منطقه را همانند بغداد از سقوط حتمی نجات داد؛ موضوعی که چندی بعد مسعود بارزانی بطور رسمی آن را اعلام کرد و گفت که کمک نظامی ایران به کردها مانع سقوط اربیل شد. پس از حرکت داعش به سمت اربیل بود که آمریکایی ها به علت منافعی که در این منطقه داشتند، وارد عمل شدند و ائتلاف بین المللی ضد داعش را با مشارکت حدود ۷۰ کشور و با سر و صدای تبلیغاتی سنگینی تشکیل دادند و اروپایی ها نیز سراسیمه کمک های انساندوستانه روانه اربیل کردند و کار تسلیح کردها به سرعت شروع شد. حال آنکه بحران واقعی از دو ماه پیش کلید خورده بود و داعش تا پای دروازه های پایتخت عراق رسیده بود. *آیا کردها اطلاع نداشتند؟ پس از وقوع بحران اربیل باردیگر از سفیر وقت ایران درعراق، درمورد اینکه آیا از پیش اطلاعاتی از طرح داعش وجود نداشت و کردها نیز مطلع نبودند؟ سوال کردم. دانایی فر گفت که در سفر ۱۲ اسفند پارسال(۱۳۹۲) به کردستان عراق، در دیدار مسعود بارزانی، هشدار دادیم که کردستان عراق در معرض تهدید قرار دارد. ما گفتیم که برغم اختلافات سیاسی باید با بغداد هماهنگ تر باشند و حتی در نبرد با گروه های تروریستی مشارکت کنند. دانایی فر، یکی دو روز بعد از سقوط موصل به اربیل رفت و آن هنگام مسعود بارزانی درسفر خارج از کشور بود. بنابراین با نیچروان بارزانی نخست وزیر اقلیم دیداری کرد و گفته شد در این دیدار به صراحت به او هشدار داد که داعش کردستان عراق را هم تهدید خواهد کرد. آن روزها اما کردها توجهی نداشتند، شاید تصور می کردند که داعش هدف نهایی اش بغداد است؛ اگرچه برخی ها هنوز اعتقاد دارند که میان تشکیلات بارزانی ها با داعش و حامیان منطقه ای سر و سری وجود داشته است. شاید به همین علت باشد که مسعود بارزانی در روزهای آغازین حمله داعش به موصل، خطاب به دولت مرکزی می گوید ‘ ما وارد جنگ شیعه و سنی نمی شویم’ و بدون نگرانی از شرایط بحرانی، به سفر خارج از کشور رفت و به علاوه ابهام دیگر مربوط به مسیر و نحوه ورود داعش به شما عراق بود، بطوری که در دهم ژوئن موصل سقوط کرد، در حالی که کاروان داعش از سوریه هنوز به موصل نرسیده و بخش هایی بین مرز سوریه و موصل به دست داعش نیفتاده بود و برخی ها را گمان بر این بود که داعش از مناطق تحت کنترل پیشمرگه وارد موصل شده است. البته عقب نشینی هایی که از سوی نیروهای پیشمرگه در برخی شهرها از جمله تلعفر و سنجار صورت گرفت نیز هنوز مبهم مانده است، بویژه آنکه این عقب نشینی ها بعد ازسقوط موصل حادثه افتاد درحالی این شهرها در مسیر مرز سوریه به موصل قرار دارند. به هرحال رابطه برخی دولت های منطقه با حرکت ملخ وار داعش و ربط آن به کردهای عراق، همچنان بخشی از ابهام های پرونده موصل است و البته اینطور به نظر می رسد که رهبران کرد عراق خیلی زود متوجه طرح دولت های منطقه شده باشند. **ادعای آمریکایی ها را نمی توان باور کرد در آن روزهای آغازین حمله داعش و سقوط موصل، آمریکایی ها پا در یک کفش کرده و خواستار کناره گیری نوری المالکی از قدرت شده بودند و در پاسخ به درخواست کمک بغداد، این موضوع را به عنوان یک پیش شرط تعیین کردند و این درحالی بود که مطابق قرارداد امنیتی دو کشور�� آمریکایی ها می بایست برای دفاع از عراق به این کشور کمک می کردند. با اینحال، آمریکایی بعد از اوت ۲۰۱۴ که نوری المالکی برغم داشتن اکثریت پارلمانی، از به دست گرفتن مجدد دولت برای سومین دوره انصراف داد و قدرت تحویل حیدرالعبادی شد، باز هم آمریکایی ها در کمک به بغداد این دست و آن دست کردند.
*آیا آمریکایی ها راست می گفتند نکته مهم در خصوص ادعاهای آمریکایی ها آنجا بود که مدام ادعا می کردند، به دولت مالکی خطر داعش را گوشزد کرده بودند، اما این ادعا اساسا مردود است، چرا که العبادی درهشدارهای مستمری که به دولت های منطقه و نیز به آمریکایی ها می داد، بطور دائم نگرانی خود را از کشیده شدن دامنه بحران سوریه به داخل استان های غربی عراق اعلام می کرد. آمریکایی ها بصورت کاملا واضح و آشکارا حقیقت را پشت کوهی از اطلاعات ثانیه ای درمورد حرکت داعش پنهان می کردند. ازجمله نکات حائز اهمیت درعدم صداقت آمریکایی ها در نقل قولشان، آنجا بود که در سفر پاییز ۲۰۱۳ نوری المالکی به آمریکا، وی به مقامات آمریکایی درجلسات مختلف هشدار داد که تروریست ها در سوریه و عراق در حال تدارک حرکت بزرگی هستند و از آمریکایی ها خواست از حمایت آنها در سوریه دست برداشته و علاوه بر آن ارتش عراق را بر اساس توافقنامه امنیتی سال ۲۰۰۷ میان واشنگتن و بغداد تقویت کنند. در مقابل آمریکایی ها به سردی از مالکی استقبال کردند. نکته دوم هم اینکه در تمام مدتی که ارتش عراق سرگرم جنگ مسلحانه با گروههای تروریستی در الانبار بود، آمریکایی ها و اروپایی ها ، دولت مالکی را به سرکوب اقلیت سنی عراق متهم کرده و عملیات تروریستی را اعتراضات مدنی قلمداد کردند که این امر می توانست به تردیدهایی در عمل های عملی عراق منجر شود؛ چرا که دولت عراق نگران وجهه بین المللی اش هم باید می بود و دست آخر هم در اولین روزهای ژانویه ۲۰۱۴ فشارهای خارجی و تردیدهای دولت مرکزی، باعث شد فلوجه از کنترل نیروهای دولتی خارج شود. و نکته سوم هم اینکه بعد از روشن شدن ماهیت شورش های الانبار، در فردای سقوط موصل، آمریکایی ها و غربی ها همچنان از کمک به دولت عراق طفره رفتند و حتی پس از آنکه کمک های خود را به سمت اربیل سرازیر کردند، باز هم ، آنگونه که انتظار می رفت، به بغداد کمک نکردند. اما در طول جنگ سه ساله عراقی ها ضد داعش، نوع و نحوه برخورد آمریکایی ها با بحران امنیتی عراق، همچنان تردید آمیز بوده است،بطوری که هنوز پرونده پرتاب کمک های تسلیحاتی برای داعش توسط هواپیماهای ائتلاف بین المللی و نیز آمریکا روشن نشده است. عراقی ها بارها اسنادی از جمله عکس و فیلم از ورود بالگردهای آمریکایی به مناطق تحت کنترل داعش را منتشر کرده اند که گفته می شود جز نقل و انتقال فرماندهان داعش ماموریت دیگری نمی توانستند داشته باشند. در یکی از جالب ترین خاطرات جنگ ضد داعش باید به نبرد در فرودگاه الضلوعیه در زمستان ۹۳ اشاره کرد. بعدها با یکی از فرماندهان الحشدالشعبی دیداری داشتم که درمورد آن نبرد گفت، پرنده های ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا، محموله ای را برای کمک به داعش پرتاب کردند که وسط صحنه نبرد فرود آمد و به دنبال آن نیروهای داعش و الحشد ساعت ها برای رسیدن به محموله و در اختیار گرفتن آن جنگیدند و سرانجام بچه های الحشدالشعبی ، به محموله رسیدند که همه آنها آرم آمریکا را داشت و تصاویر و فیلم ها را بعدا بر روی شبکه های اجتماعی قرار دادند. آخرین مورد ازاین دست را نیروهای پیشمرگ کرد عراقی ضبط و ثبت کردند که طی آن از ۸ فروند بالگرد فیلمبرداری شده که جملگی آمریکایی بوده و در الحویجه در جنوب کرکوک نشستند و بعد از ساعاتی برخاستند. این ماجرا مربوط به ماه جولای ۲۰۱۷ است و خیلی کهنه نیست. هنوز براستی مشخص نیست آمریکایی ها در باقی مانده مقرهای داعش دنبال چه هستند؟ مواردی دیگری هم هست، از اعمال کارشکنی ها درعملیات نیروهای عراقی ضد داعش که بارها حادثه افتاد تا اعتراف های سران آمریکا مبنی بر دست داشتن در تشکیل گروه تروریستی داعش که اوج آن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۲۰۱۶ میلادی بود و دونالد ترامپ بر اساس اسناد وزیر خارجه وقت عراق هیلاری کلینتون را در این خصوص متهم کرد. به علاوه برخی مواضع واشنگتن چه از حوزه سیاسی و چه نظامی، هنوز محل ابهام است؛ اینکه مقام های نظامی و سیاسی این کشور در طول سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ بارها اعلام کردند جنگ ضد داعش درعراق، بین ۱۰ تا ۳۰ سال بطول خواهد انجامید. ایضا مشخص نیست چرا واشنگتن این همه اصرار دارد که ‘نسخه دیگری از داعش در راه است و داعش ۲ زیاد وحشی تر و خطرناک تر خواهد بود؟!’؛ موضوعی که تردیدها را نسبت به نیات آمریکا تشدید می کند. اکنون که موصل در سایه فداکاری های جوانان عراقی متشکل در الحشدالشعبی، ارتش، پلیس فدرال و نیز حمایت های محور مقاومت، آزاد شده است، در خصوص پرونده داعش سوالات بسیاری همچنان باقی مانده است و به نظر می رسد، این پرونده برای عراقی ها به راحتی بسته نخواهد شد. هنوز این سوالات باقی است که چرا زبده ترین نیروهای عراقی (ستاد فرماندهی عملیات دجله، شامل چند لشکر و تیپ ویژه) در زمانی کمتر از ۱۰ ساعت فروپاشید؟ علت اعتماد کردها به عدم حمله داعش به منطقه اقلیم چه بود؟ نقش دولت های منطقه ای مانند سعودی ها، قطری ها و ترکیه ای ها و نیز سیاست های آمریکا در شکل گیری داعش و هدف قراردادن عراق چه بود؟ حلقه چاه های انبوه در شمال عراق و خطوط لوله انتقال انرژی از این منطقه کجای این معادله قرار داشت؟ و دست آخر دهها سوال دیگر همچنان بی پاسخ مانده است که شاید با گذشت زمان بیشتری، از صندوقچه اسرار سیاستمداران عراقی و یا شاید از اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا خارج شود.
0 notes