Tumgik
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| قاعده ۲ از #چهل_قاعده_شمس_تبریزی پیمودن راه حق کار دل است، نه کار عقل. راهنمایت همیشه دلت باشد، نه سری که بالای شانه‌هایت است. از کسانی باش که به نفس خود آگاهند، نه از کسانی که نفس خود را نادیده می‌گیرند. #مولانای_جان @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CJv_XfYF1_g/?igshid=jawvvh1yonmd
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| #سکوت سکوت سه مرتبه دارد: #سکوتِ_دهان #سکوتِ_ذهن #سکوتِ_اراده. دوری از سخنِ لغو دشوار است، خاموش ساختنِ ورّاجی‌های حافظه و تخیّل بسیار دشوارتر است؛ دشوارتر از همه آرام کردنِ آوای تمنّا و ندای نفرت در ساحتِ اراده است» بنابراین خاموش کردنِ زبان آسان‌ترین مرتبۀ سکوت را برای ما به ارمغان می‌آورد و زمینه را برای خاموش کردنِ ذهن فراهم می‌کند. کسی که بتواند به سکوتِ ذهنی برسد و از هیاهوهای حافظه و تخیل رهایی یابد، می‌تواند به سوی خاموشیِ اراده پیش برود و نوای خواهش را در درونِ خود خاموش کند. @مصطفی_ملکیان @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CJja_wXlEmO/?igshid=1t87tl2w9js27
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| تا به حال با کسی همسفر شده‌اید، صبحانه بخورد بپرسد ناهار چه بخوریم، ناهار بخورد بپرسد شام چه بخوریم؟ شام هم بخورد و نگران صبحانه فردا باشد؟ چند وقت پیش سفری پیش آمد، با یک گروه همسفر شدم، یک خانمی توی گروه بود نی‌قلیان، مثل مداد. خوب غذا می خورد اما مدام نگران وعده بعدی بود. سال‌ها پیش، یک دوستی داشتم هر روز صبح، نگران زنگ می‌زد که فلانی، اگر فلانی نباشد من می‌میرم، شوهرش را می‌گفت. من هر روز دلداری‌اش می‌دادم که نگران نباش، نمی‌میری. یک روز به شوخی گفتم‌‌ همان بهتر که او نباشد و تو بمیری، که اگر او باشد هم تو، با این ترس‌هایت می‌میری. امروز مثنوی معنوی را که ورق می‌زدم یادشان افتادم، هم آن همسفرم، هم آن دوست قدیمی. #مثنوی یک قصه‌ای دارد حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب می‌چرد، خوب می‌خورد، چاق و فربه می‌شود، بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تن‌اش گوشت شده بود، آب می‌شود. حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانی‌های بی‌خود ما آدم‌هاست. حکایت‌‌ همان ترس‌هایی، که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد، فقط لحظه‌هایمان را هدر می‌دهد. یک روز چشم باز می‌کنی، به خودت می‌آیی، می‌بینی عمری در ترس گذشته و تو لذتی از روز‌هایت نبردی. معتاد شده‌ایم، عادت کرده‌ایم هر روز یک دلمشغولی پیدا کنیم. یک روز غصه گذشته ر‌هایمان نمی‌کند، یک روز دلواپسی فردا. مدتی‌ست فکرم مشغول این تک بیت «باید پارو نزد وا داد» شده است. خوب است گاهی، دلمان را به دریا بزنیم، #توکل کنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که می‌آید ما را به جاهای خوب خوب می‌رساند. باور کنید‌‌ همان فکرش هم خوب است، شما را به جاهای خوبِ خوب می‌رساند. | نویسنده گمنام @amir.salarabadi #AmirSalarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CHQbAlDluw5/?igshid=mm2m0ar4cb4u
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Video
instagram
| تیم #هیروفیلم را در شناسایی نام های محلی پرندگان ایلام یاری کنید... #مهدی_نورمحمدی @hirofilm @mehdi_nourmohammadi1 (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CG-r63LFpZ3/?igshid=14cglbnkrgq1y
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Video
instagram
| ✨صحنه ی شگفت انگیز ✨از موجودی شگفت انگیز (مرغ حق) ✨نام این پرنده ی شگفت انگیز مرغ حق است. مرغِ حق یکی از کوچک‌ترین جغدهای ایران است، اندازه‌ی مرغ حق ۱۹ سانتی‌متر است. در استان ایلام مرغ حق در میان جنگل های بلوط و بر روی شاخه‌های درختان زندگی می‌کند. یکی از رازهای موفقیت مرغ حق در طبیعت استتار فوق العاده ی اوست. این صحنه که مشاهده کردید بخشی از مجموعه ی مستند پرندگان ایلام به کارگردانی #مهدی_نورمحمدی است. #محمود_منصوری #مهدی_نورمحمدی @hirofilm @mehdi_nourmohammadi1 (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CG-rK8olQGS/?igshid=r954418hlljh
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| لطفاً بوتیمار نباشید! بوتیمار در افسانه‌های ایرانی پرنده‌ای است که بر لب دریا می‌نشیند و از آب آن نمی‌نوشد مبادا کم شود.  بوتیمار مدام غصهٔ کم‌شدن آب دریا را می‌خورد و به همین دلیل نام دیگرش را غمخورک نهاده‌اند. این روزها همهٔ مردم عصبی هستند، همه نگران و مضطرب‌اند و توی صورت هم چنگ می‌اندازند و مدام غصهٔ این را می‌خورند که آب دریا کم می‌شود. من به شما می‌گویم خودتان را کمتر آزار بدهید، کتاب بخوانید، ورزش بکنید، به مهمانی بروید، با دوستانتان قدم بزنید و کمتر درگیر اخبار و فضاسازی‌های رسانه‌ای و رجزخوانی‌های پوچ و توخالی بشوید. من به شما می‌گویم هیچ اتفاقی نمی‌افتد، در بر همان پاشنهٔ پیشین خواهد چرخید و اگر هم قرار باشد نچرخد، مثل همیشهٔ تاریخ ما نقشی در آن نداریم. حکومت‌ها و توده تعیین‌کنندهٔ شرایطند، خودتان را اذیت نکنید و دیگران را هم. آرام باشید. این ماسماسک‌هایی را که دستتان است خاموش کنید، یک چایی دم کنید، یک کتاب تازه را برای خواندن انتخاب کنید. یک فیلم خوب ببینید. از زندگی لذت ببرید، از آنچه مانده است از زندگی‌تان، از همین ته‌مانده‌هایش. حتی اگر چند ساعت باشد با بدترین شرایط. زندگی تنها چیزی است که ما دست به نقد داریم، بقیه نسیه است. لطفاً بوتیمار نباشید! ز.عاشوری http://www.asrislam.com @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CFjnWfxFnn8/?igshid=kfs124jyqr8r
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| فكر می‌كنم يكى از بزرگترين نشانه‌هاى بلوغ يک فرد همین است، اينكه بداند چطور چيزهايى را كه براى ديگران اهميت دارد، درک كند، حتى اگر براى خودش اهميت چندانى نداشته باشد. #کالین_هوور برش کتاب : ما تمامش می‌کنیم⁣⁣ @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CFAH4eRl78F/?igshid=1q2ahhfoznk4n
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Video
instagram
| فردا که آفتاب حقیقت برون زند سر در کدام برف فرو میکنی، رفیق @baran_nikrah @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CBiJtenFpgg/?igshid=ba0wkxbk8xcs
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
|  آیه 186 سوره بقره وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الْدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَ لْيُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ‏             و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیكم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه كه مرا مى‏خواند پاسخ مى‏گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد كه به رشد رسند. (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CBBPr8UlNIS/?igshid=1e8j1fv7wgk2i
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| خلوت کجاست؟ خلوت این است که بری داخل خانه و درب را به روی خودت ببندی؟ بروی به گوشه‌ای؟ خیر اینها خلوت نیست؛ خلوت واقعی کجاست؟ خلوتِ واقعی درون انسان است. اگر حواس شما پرت باشد، هرچقدر هم در گوشه تاریکی باشی خلوت نیست. خلوت آنگاه است که از تعلقات بریده باشی. از غیرِ حق پیراسته باشی. غیرِ حق را جارو کنی. داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار (دیوان شمس) همه را بریز دور و در خلوت با معشوق حقیقی باش. این خلوت می‌تواند در اتاق خلوت باشد یا حتی در میان جمع. کسی که اهل خلوت است در میان جمع هم خلوت خودش را دارد. البته خلوت هم همیشگی نیست چون خیلی سخت است. هر انسانی باید خلوتی با خودش داشته باشد، اگر درونت پر از غیر شد، دیگر خلوت نیست. دکتر ابراهیمی دینانی @Dr_Dinani @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/CAYMaaXlC85/?igshid=1chdu2pxzjv9y
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| آدم كسي مباش! معلم عزيزي، دو سه باري، چند نفر از ما را برد منزل علامه جعفري . ما بچه ها، روي زمين دورش مي نشستيم و او با آن شمايل با نمك و لهجه شيرين آذري، برايمان حرف مي زد. بلد بود از آن اوج فلسفه و معقولات فرو آيد و با يك مشت پسر بچه سر به هوا ، ارتباط فكري برقرار كند! علامه جورابهايش را نشانمان داد و با افتخار، تعريف كرد چقدر در رفوي جوراب مهارت دارد. يك ذره منيت و رعونت و جبروت آخوندي نداشت. آدم بود. نور به قبرش ببارد. از آن نشست ها ، دو قصه از تجارب شخصي علامه يادم مانده كه امروز، يكي را برايتان نقل مي كنم. آقاي من كه شما باشي، نقل به مضمون، علامه گفت: روزي طلبه فلسفه خواني نزد من آمد تا برخي سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعديست كه استاد خوبي نداشته است. ذهن نقاد و سوالات بديع داشت كه بي پاسخ مانده بود. پاسخ ها را كه مي شنيد، مثل تشنه اي بود كه آب خنكي يافته باشد. خواهش كرد برايش درسي بگويم و من كه ارزش اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندي كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش ابهت و عظمتي يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت درو كاسته نشد. مي دانستم اين شيفتگي، به استقلال فكرش صدمه مي زند. تصميم گرفتم فرصت تعليم را قرباني استقلال ضميرش كنم. روزي كه قرار بود براي درس بيايد، در خانه را نيم باز گذاشتم. دوچرخه فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازي و حركات كودكانه كردم. ديدمش كه سر ساعت، آمد. از كنار در، دقايقي با شگفتي مرا نگريست. با هيجان، بازي را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بي يك كلمه، رفت كه رفت. اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفري با آنهمه خدمات فكري و فرهنگي به اسلام ، گفت : براي آخرتم به معدودي از اعمالم، اميد دارم. يكي همين دوچرخه بازي آنروز است! درس استاد آن شب آن بود كه دنبال آدمهاي بزرگ بگرديد و سعي كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. اما مريد و واله كسي نشويد. شما انسانيد و ارزشتان به ادراك و استقلال عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسي نكنيد. آدم كسي نشويد، هر چقدر هم طرف بزرگ باشد. محمّد حسين كريمي پور https://t.me/M_H_Karimipour با تشکر از دوست خوبم دکتر ضرابی @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/B_5R84Ql5yM/?igshid=1nj7on2uln1xy
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| ♥️ بیچاره دلم... تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد بسیار فُتاده بود هم در غم عشق اما نه چنین زار، که این بار افتاد #رباعی_مولانا #شهرام_ناظری @shamsmowlana @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/B_xnH24FdOk/?igshid=z6hxx54b5aqr
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| فرق اطمینان در فکر و انجماد در فکر #خودشناسی #دینانی_غلامحسین @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/B_h_XqiFeW-/?igshid=1ny08o55na4ny
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Photo
Tumblr media
| صلاح الدین زرکوب مدت ده سال شیخ و خلیفه مولانا بود. وی به تعبیر عارفان به سال 657 قمری خرقه تهی کرد (درگذشت)، او وصیت کرده بود که مراسم به خاکسپاری اش را با اندوه و سوگواری برگزار نکنند؛ بلکه بايد خنیاگران و قوالان شهر در پيشاپيش جنازه او ترانه های دل انگيز بخوانند و دوستان او را با سرور و شادی به خاک بسپارند. سلطان ولد در ولدنامه اين وصيت شيخ صلاح الدين زرکوب را اينگونه به نظم در آورده است که شيخ فرمود: در جنازه من دهل آريد و کوس با دف زن سوی گورم بريد رقص کنان خوش و شادان و دست افشان تا بدانند که اوليای خدا شاد و خندان روند سوی لقا مولانا نيز آن وصيت را به جای آورد و درحالی که هشت گروه از قوالان و خنياگران پيشاپيش جنازه شيخ صلاح الدين نغمه سرائی میکردند، مولانا، ياران و مريدان سماع کنان شيخ را به گورستان بردند و در کنار تربت سلطان العلما به خاکش سپردند. در مناقب العارفين روايت شده است که، باری کسی از مولانا پرسيد: قبل از مرگ صلاح الدين در پيش جنازه افراد، قاريان و مؤذنان میرفتند و نوحه سرایی میکردند ، در اين زمان که دور شماست، اين نوازندگان چه معنی دارند؟ مولانا فرموده بود که در پيش جنازه قاريان و مؤذنان برای آن می روند تا گواهی دهند که مرده مسلمان بود؛ اما قوالان گواهی میدهند که ميت علاوه بر آنکه مسلمان بود، عاشق هم بود.♥️ دیگرانت عشق می‌خوانند و من سلطان عشق ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی‌من مرو #مولانا #AmirSalarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/B_GCjL7FmWQ/?igshid=13dvfdr1kvihd
0 notes
amirsalarabadi · 4 years
Video
instagram
سرنوشت را باید از سر.. نوشت. #همایون_شجریان #انوشیروان_روحانی #آلبوم_سرنوشت @amir.salarabadi (at Ilam, Iran) https://www.instagram.com/p/B-hwaZWl_kr/?igshid=qhc9i0p39apy
0 notes
amirsalarabadi · 5 years
Photo
Tumblr media
| به حرفهای دیگران #خوب_گوش_کنیم و به دنیای پشت هر پنجره، احترام بگذاریم! Please! Listen well to what others say and respect the world behind every window. (at Kermanshah, Iran) https://www.instagram.com/p/B1vgkHKFPtz/?igshid=ycbyhqrklch4
0 notes
amirsalarabadi · 5 years
Photo
Tumblr media
| فلسفه به چه دردی می خورد ؟ مهمترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است، خواهد گفت: "غذا" اگر از کسی بپرسیم که از سرما ��ارد می میرد، خواهد گفت: "گر��ا" و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم، لابد خواهد گفت: "مصاحبت آدمها" ولی هنگامی که این نیاز های اولیه برآورده شد، آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟!! فیلسوفان می گویند، بلی! و آن این است که بدانیم که ما کیستیم و در اینجا چه می کنیم؟ دنیای سوفی #یوستین_گردر #عرفان #دینانی #حکمت #دکتر_دینانی #فلسفه #حکمت_دینانی #پرسه_در_مه#عقل#فیلسوف#تفلسف#تفکر #زندگی #AmirSalarabadi https://www.instagram.com/p/B0pZti6FrSi/?igshid=1eoinpomw9xvj
0 notes