birthofmeagain
birthofmeagain
از نو، من.
2 posts
نوشته‌های مادری که بعد از زایمان، حالا باید از نو، خودش رو به دنیا بیاره.
Don't wanna be here? Send us removal request.
birthofmeagain · 17 days ago
Text
وضعیت بی‌کاری شوهرم داره به جاهای باریک می‌کشه. داشتم بچه رو می‌خوابوندم دیدم از تو اتاق داره صدای مافیا بازی کردن و جیغ جیغ یه دختره میاد. بازی آنلاینش رو ریخته بود🤯😱
آخه مرد!
#مافیا
#زندگی_مشترک
#iran
0 notes
birthofmeagain · 21 days ago
Text
همه چیز از یه پرسش ساده از هوش مصنوعی شروع شد. و حالا من اینجام، هرچند نمی‌دونم اینجا کجاست.
دقیق‌ترش شاید اینه، همه‌چیز از اینجا شروع شد که حس کردم انگار باز دارم فرو میرم توی سیاهی. خیلی بی‌صدا، بی‌خبر و یکباره. و در عین حال خیلی پر صدا. زندگیم شد پر از داد و دعوا و خشم. ترسناک شد. هست، هنوز.
آخرین سنگر کلمه بود، تا یه جایی. بعد شد قرص. کلمه‌ها گم شدن. بعد‌تر اما بچه اومد توی دلم. دو، سه ماه جهنمی و تاریک. بدون قرص. بدون کلمه. سقوط آزاد در خشم و سیاهی و نومیدی. بعد اما خورشید طلوع کرد. ابرها رفتن کنار. مهم نبود اون بیرون چه خبره، درونم روشن بود. بی‌قرص، بی‌کلمه.
حالا بچه هست. پی‌ام‌اس برگشته. اون توده‌ی سیاه لزج هست، تا حوالی گردن خودش رو دورم کشونده. داره خفه‌ام می‌کنه. خیلی وقتا می‌جوشه و بی‌پروا کثافتش رو پرتاب می‌کنه بیرون.
دنبال پناهم باز. نمیشه دست دراز کنم سمت قرص‌ها. بچه هست. بچه‌ای که از وجود من تغذیه می‌کنه. نمی‌دونم آلودگی قرص‌ها می‌تونه بدتر باشه یا این سیاهی توی دلم. می‌خوام دست دراز کنم سمت کلمه‌ها باز. شاید نجات پیدا کردیم. شاید کلمه‌ها رو پیدا کردم باز. یا شاید کلمه‌ها پیدام کردن، دستم رو گرفتند و کشیدنم بالا.
1 note · View note