denis4343blog
denis4343blog
Denis
2 posts
Don't wanna be here? Send us removal request.
denis4343blog · 24 days ago
Text
سوگواری - بخش دو: شب و تشویش
چقدر دلم برات تنگ شده! چقدر با من بد بودی! چقدر من رو ندیدی و نمی‌بینی! چقدر من رو نشنیدی و نمی‌شنوی! چقدر دلم برات تنگ شده! چقدر نسبت به من مغروری! چقدر نسبت به من بی‌رحمی! چقدر نسبت به من بی‌تفاوتی! چقدر دلم برات تنگ شده! چقدر برخلاف ادعات من رو دوست نداشتی! چقدر سر بزنگاه تنهام گذاشتی! چقدر موقعیت من رو درک نکردی! چقدر دلم برات تنگ شده! چقدر اشتباهاتم رو چماق کردی! چقدر محبت‌هام رو نفهمیدی! چقدر بی‌معرفت بودی! چقدر دلم برات تنگ شده! چقدر همدرد نبودی! چقدر سرکوفت زدی! چقدر جز درد خودت درد من رو ندیدی! چقدر دلم برات تنگ شده! چقدر از دستت کلافه‌ام! چقدر از دستت ناامیدم! چقدر ازت زخم خوردم! چقدر ازت بدم میاد! چقدر هنوز دوستت دارم! چقدر بهت محتاجم! چقدر دلم می‌خواد بی‌افتم بغلت، سرم رو بذارم رو سینه‌ات، صدای قلبت رو بشنوم، تا جون دارم همونجا گریه کنم و بعد به خوابی بدون بیداری برم و تو تا ابد سوگوار بیدار نشدنم بشی! چقدر اشتباه کردم بهت دل دادم! چقدر اشتباه کردم که دوستت داشتم! چقدر اشتباه می‌کنم که هنوز هم دوستت دارم و دلم پیشت گیره! چقدر دلم می‌خواد بمی‌رم و نباشم چون این بودن همیشه زهر و زخم بوده! چقدر دلم برات تنگ شده...
0 notes
denis4343blog · 30 days ago
Text
سوگواری - بخش یک
بیا از اینجا شروع کنیم که هیچ کدوم از این روزها تموم و مبدل به خاطره‌ای برای خندیدن نشدند و تنها ما تموم و مبدل به دو منِ سوگوار و سرگشته میون این روزهای خاکستری شدیم که هر کدوم‌ اندازه‌ی یه سال فرساینده‌ی دور از تو می‌گذره و آخر سر با افسوس نگاه می‌کنم که چطور گیج و منگ لابه‌لای کوچه‌ پس کوچه‌های این شهر به دنبال تو، فقط دور خودم چرخیدم و به جای تو، فقط حس عدم تعلق پیدا کردم و برگشتم و چپیدم در گره‌هایی که عطش مادرانگی کردن برای تو و دریافت پدرانگی از تو را در من آب‌پاشی می‌کردند اما در آخر انگار همین آب‌پاشی‌ها خیسم کرد و تو را هم خیس کرد و تو کاسه‌ی صبرت لبریز شد و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و رفتی و من ماندم سوگوار و سرگشته از این روزهای تموم‌نشده‌ی خاکستری پس از رفتن تو که آمیخته به حس عدم تعلق و همان گره‌های سابق هستند... و من همچنان سوگوار رفتن تو هستم...
1 note · View note