Tumgik
harfehakharpub · 3 years
Text
Tumblr media
1 note · View note
harfehakharpub · 3 years
Text
حرف آخر - سبک آموزش نوین و مدرن
با توجه به اینکه هزینه ما چقدر است و با توجه به اینکه فرزندان و نوه های ما وقت زیادی را در آن می گذرانند ، فکر می شود که ما بزرگترها بیشتر به آن فکر می کنیم. از این بدتر ، با وجود همه صحبت های معاصر (و مداوم) در مورد "اصلاح" آموزش ، م components حلفه های اساسی تغییر نکرده اند.
سیاستمداران حرف آخر و مربی معمولی به نظر می رسد که آموزش آنقدر پیچیده است که شهروندان عادی از درک آن ناامید می شوند. با این حال ، بررسی سریع فرهنگ لغت خانوادگی شما یک سورپرایز دلپذیر را به همراه خواهد داشت. یک فرهنگ لغت مشترک به راحتی می گوید:
"آموزش - فرایند آموزش و توسعه دانش ، ذهن ، شخصیت و غیره ، به ویژه با آموزش رسمی."
لطفاً توجه داشته باشید که تعریف "آموزش" به طور طبیعی شما را به فکر مترادفهای متداول می اندازد. اصطلاحنامه من می گوید:
"آموزش - آموزش ، آموزش ، آموزش ، تحصیل ، مدرسه ، جهت گیری ، تدریس خصوصی ، آموزش."
از گهواره گرفته تا مهد کودک بسیاری از تصاویر "کوچک" ما "تحصیل کرده" را نشان می دهد. آنها دائماً در حال کشف "چیزهای جدید" هستند. هر كودك درمورد خود ، خانواده ، محله ، كلیسا - كل جهان خود می آموزد ، هر "اكتشاف" می تواند به "اكتشافات" پیشرفته تری منجر شود. همان اصول در تمام دوران کودکی و جوانی ادامه دارد. برخی از "کشف" ها کاملا غیررسمی هستند ، اما تجارب حضور در مدرسه معمولاً ساختار بیشتری دارند. کل این "کشف" قلب تجربه های یادگیری / یادگیری است که ما آن را آموزش می نامیم.
باید توجه داشت که تعریف آموزش شیمی حرف آخر دارای سه کلمه کلیدی است. فرهنگ لغت می گوید:
"روند - توسعه مداوم شامل بسیاری از تغییرات."
"آموزش - برای هدایت یا کنترل رشد ذهنی ، اخلاقی و غیره. پرورش دادن ؛ عقب
"توسعه - به نوعی باعث رشد تدریجی شود. باعث می شود که به تدریج پر ، بزرگتر ، بهتر و غیره شوید. "
این سه کلمه به ما می گویند که آموزش ، به ذات خود ، بیش از آنکه در وهله اول باشد درگیر است. از نظر خانواده مسیحی وظیفه شناس ، روند ، آموزش و توسعه باید "درست" باشد. (احتیاط! طبیعی است که والدین به دنبال آنچه برای کودکان خود به عنوان "آموزش عالی" می دانند باشند. چنین وضعیتی وجود ندارد. ما آن را فقط در بهشت ​​خواهیم یافت.)
خدمات مشاوران تحصیلی 1400 والدین در قبال تربیت فرزندان خود در برابر خدا مسئول هستند. تا زمانی که خانواده ای در جزیره غیر مسکونی زندگی نکند ، هر خانواده افراد دیگری را برای کمک به جنبه های آموزشی انتخاب می کند ، اعم از معلم ، مربی ، مدیر ، کودک خانه ، معلم خصوصی یا کشیش. اما در حالی که برخی ممکن است کمک کنند ، مسئولیت خدادادی قابل واگذاری نیست.
آموزش کار - کار سخت را می گیرد. این عربی حرف آخر یک مسئولیت هشدار دهنده است. پس از امتحان ، چهار م basicلفه اساسی آموزش ، تحصیل ، کارگردانی وجود دارد. اینها از قرن به قرن تغییر نکرده اند. به این لیست و خلاصه ای از هر جز نگاه کنید.
1. توسعه هوش. به یاد داشته باشید که تعریف آموزش شامل "دانش" و "ذهن" است. این احتمالاً اولین ایده ای است که در ذهن والدین وارد می شود. با این حال ، با تأمل عمیق تر ، توسعه هوش شامل سه م majorلفه اصلی است. اتفاقاً تصاویر هر سه را می توان در کتاب مقدس مشاهده کرد.
1. ایجاد یک پایگاه دانش. این اغلب به عنوان دانش آموزی است که "تحصیلات ابتدایی" را کسب می کند. این شامل یادگیری برنامه درسی اصلی (خواندن ، نوشتن ، حساب ، هجی ، و غیره) در سطح ابتدایی و یادگیری محتوا در دوره های "آکادمیک" به عنوان یکی از کلاس های متوسطه و از طریق آن است.
2. توانایی استدلال و تفکر را توسعه دهید. از همان سال های کودکی ، هر پدر و مادری باید به کودک کمک کند تا مهارت های لازم برای تسخیر موقعیت ها و تجربیات جدید را کسب کند. "آموزش" همه چیز غیرممکن است. همه ما و هر کودکی باید در گرفتن آنچه می دانیم و به کار بردن آن در شرایط ناشناخته قبلی مهارت کسب کنیم. همه بزرگسالانی که با کودکان کار می کنند باید بدانند که در تجربه های روزمره به دنبال توسعه این مهارت ها در کودکان هستند. در آموزش رسمی ، ما همان کارها را به صورت سازمان یافته انجام می دهیم. ما فعالیتها را در کلاس ادغام می کنیم تا فرصتهای استدلال و مهارتهای تفکر را در تجارب مدرسه هر کودک ایجاد کنیم. دو اصطلاح رسمی که ممکن است برای همه والدین آشنا باشد عبارتند از: "استدلال استقرایی" و "استدلال قیاسی". جنبه های دیگر شامل آموزش به کودک برای استفاده از دانش خود برای تأیید درست یا غلط بودن است.
3. استعدادها و توانایی های هر دانش آموز را توسعه دهید. از نظر تاریخی ، ذکر شده است که هر کودکی به پایگاه دانش نیاز دارد و هر کودکی به مهارت استدلال و تفکر نیاز دارد. اما همچنین تصدیق شده است که هر کودکی در زمینه استعدادها و توانایی ها منحصر به فرد است. ما که آموزش می دهیم متعهد به توسعه این منحصر به فردها به عنوان بخشی از تجربه تحصیل هستیم.
2. توسعه شخصیت. یکی از اجزای کلیدی آموزش عربی انسانی حرف آخر ، توسعه یک سیستم درونی است
از "حقوق و اشتباهات" ، یک سیستم درونی از نحوه زندگی فرد. مبادا ذکر این مطلب به عنوان بخشی از "آموزش" باعث تعجب شما شود ، لطفاً به تعریف فرهنگ لغت نگاه کنید. هر کودکی در این عرصه تحصیل می کند. هر مدرسه متمایز است. تفاوت فقط در این است که چه نوع سیستم شخصیتی در کودک اجرا می شود. این می تواند بر اساس ایده های محافظه کارانه ، اخلاق نسبی گرایی / موقعیت ، اخلاق یهود-مسیحی ، انسان گرایی ، آموزش دقیق کتاب مقدس یا هر چیز دیگری باشد. اما تعلیم و تربیت بدون شخصیت غیرممکن است و داشتن شخصیت بدون انتقال از طریق آموزش غیرممکن است.
3. توسعه مهارتهای معیشتی. زمانی فرا می رسد که یک دانش آموز معمولی زندگی خود را با کتاب ، معلم و کلاس درس متوقف می کند ، حتی زمانی که می خواهد زندگی مستقلی با چشم انداز همسر ، خانواده ، شغل ، خانه و اتومبیل ، مدیریت وقت و پول و مسئولیت ها و غیره داشته باشد. باز هم ، هر مدرسه این مهارت ها را آموزش می دهد ، اما فلسفه در هر مدرسه بسیار متفاوت خواهد بود.
4. توسعه متناسب با فرهنگ فرد. از این نظر ، آموزش نسل فعلی بزرگسالانی است که تفکر مشترک خود را به نسل بعدی منتقل می کنند. آموزش معمولاً این نقش را "انتقال" فرهنگی تعریف می کند ، معمولاً با فکر "بهبود آن" ، نسلی به نسل دیگر. مانند هر بخش دیگر از آموزش ، یک ماده اصلی وجود دارد که همه می توانند با آن توافق کنند. ما باید به زبان خود ، درک درستی از سکه و جغرافیا ، و مطمئناً دانش رانندگی در کدام طرف جاده را منتقل کنیم! با این وجود ، از نظر سایر جنبه های فرهنگ ، بین مدارس و معلمان تنوع زیادی وجود دارد. تصاویر معاصر می تواند شامل نحوه برخورد یک مدرسه با "شیوه زندگی متناوب" ، مشروبات الکلی ، استفاده از اوقات فراغت ، زندگی خانوادگی ، مذهب ، ورزش و پول باشد. برخی از سیستم فکری و عمل آموزش داده خواهد شد.
اینها چهار م متمایز آموزش و پرورش هستند. با ذکر و جمع بندی آنها ، عاقلانه است که تعدادی مشاهدات عملی انجام دهید.
• والدینی که دغدغه چیزهای معنوی ندارند بیشتر از آنچه آموزش و پرورش در حال حاضر برای فرزندانشان انجام می دهد - در این زندگی ، توجه زیادی به آموزش ندارند. برای آنها ، یک تحصیلات خوب ممکن است یک شغل مورد نظر را با حقوق یا فرصت مناسب برای ارتقا promotion سطح به ارمغان آورد. تحصیلات خوب ممکن است فرصتی برای پیشرفت در دانشگاه فراهم کند. یک آموزش خوب ممکن است از طریق تطبیق با فرهنگ مدرن و حتی موقعیت اجتماعی بیشتر باعث لذت شود.
• هر جنبه ای از آموزش را می توان برای تحقق اهداف خداپسندانه یا خدای ناکرده شکل داد. یک واقعیت فردی هرگز تغییر نخواهد کرد. اما هنگامی که حقایق برای تشکیل یک موضوع یا رشته تحصیلی در کنار هم قرار می گیرند ، چشم انداز و فلسفه بزرگسالان یا م the ساتی که آنها را آموزش می دهند (به احتمال زیاد برخی از مدارس) ، آموزش را شکل می دهد.
• هر کلمه ای که در آموزش و پرورش چیزی را توصیف می کند می تواند واژگون شود تا معنایی متفاوت از تعریف سنتی داشته باشد. این یک روش معمول با مربیان مدرن است که به دنبال فرصتی برای ترغیب والدین و شهروندان هستند که لیاقت داشتن فرزندان را دارند. مربیان میلیون ها دلار با شرکت های روابط عمومی برای "فروش" محصول خود خرج می کنند. به طور طبیعی ، آنها تا آنجا که ممکن است از کلمات سنتی و محافظه کارانه استفاده خواهند کرد و واژگونی تعاریف قدیمی در همه جنبه های آموزشی رخ می دهد. والدین خردمند باید به فراتر از کلمات سطح نگاه کند تا به ماهیت آنچه واقعاً در یک آموزش گنجانده شده است ، نگاه کند. در اینجا نمونه های عملی آورده شده است. وقتی برنامه های تلفنی فشرده قدیمی نیستند ، می توان به خواندن برنامه ها به عنوان آوایی اشاره کرد. زمانی می توان در مورد توسعه استدلال صحبت کرد که او واقعاً تصمیم گیری را جدا از اختیار والدین آموزش می دهد. زمانی می توان در مورد آزمون های استاندارد صحبت کرد که مطالب منتشر شده نه برای پیشرفت تحصیلی ، بلکه ارزشها و نگرشها را آزمایش می کند. می توان از دانش آموز خود خواست که در رشته تاریخ شرکت کند تا دریابد که "تاریخ" برای مطابقت با پیش فرض های فلسفی مجری بازنویسی شده است. کلمات مهم هستند ، اما نباید آنها را با یک کاراد همراه کرد.
• چیزی به نام آموزش غیراخلاقی وجود ندارد. این یک اکسیمورون است. نمی توان تحصیلات عاری از ارزش ها و نگرش ها داشت. آنها همیشه در برنامه درسی آمیخته شده اند. نمی توان آنها را حذف کرد. والدین باید راهنمایی کنند که نوع آموزش با فلسفه زندگی و خواسته های او مطابقت دارد.
چیزی مانند آموزش اقتصاد حرف آخر آکادمیک که سه م components دیگر آموزش را کنار بگذارد. باز هم ، این یک اکسیمورون است. بله ، بسیاری از والدین نسبت به OBE و ایده های مشابه آموزشی مدرن در مدارس دولتی خود اعتراض دارند. اما ، نه ، نمی توان مدرسه دولتی ایجاد کرد که فقط آموزش شناختی را آموزش دهد. برخی از فلسفه های شخصیت ، مهارت های معیشتی و نگاهی به فرهنگ بخشی از آموزش ها خواهد بود.
• می توان از تحصیلات آکادمیک قوی و عاری از فضیلت معنوی برخوردار بود. بسیاری هستند که باهوش هستند اما احمق معنوی هستند. با این حال ، یک آموزش کتاب مقدس واقعاً نمی تواند در هر چهار م ofلفه آموزش خالی از قدرت باشد.
• از بین چهار م componentsلفه آموزش ، جبران نقاط ضعف در زمینه رشد فکری برای والدین آسان تر از سایر زمینه ها است. روش های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. (با محدود کردن تلویزیون ، مراجعه به کتابخانه ، برنامه ریزی برای فعالیت های خانوادگی که به کشف و تحریک کمک می کند ، شروع کنید و آموزش را در سطحی بالاتر از مواردی مانند سرگرمی ، ورزش و مشاغل نوجوانان قرار دهید.)
• برای خانواده مسیحی وظیفه شناس که می خواهند ارزشهای خود را در فرزندان و جوانان خود پیاده کنند ، خطرناکترین بخشهای آموزشی ، برنامه درسی چاپی نیست. بله ، برخی از متون حاوی مطالبی هستند که از نظر گرافیکی استانداردهای کتاب مقدس را نقض می کنند. اما حداقل والدین می توانند مواد توهین آمیز را ببینند. با این حال ، هیچ کس نمی تواند هر کلمه ، هر حرکت و هر ارتباط غیر کلامی را که معلمان ممکن است در یک روز ، چه رسد به یک سال ، از فعالیت های مدرسه استفاده کنند ، مشاهده کند. با این حال ، هر یک از اینها به دانش آموز آموزش می دهند. (واضح است که یک مدرسه خوب مسیحی هم از متون مسیحی استفاده خواهد کرد و هم پرسنلی دارد که از روش ها ، ارتباطات و الگوگیری مسیحی استفاده می کند.)
• برای کارآمدترین آموزش ، هر سه شاخه ، خانه ، کلیسا و مدرسه باید در هدف متحد باشند. یک مدرسه مسیحی متمرکز بر کتاب مقدس و کلیسای محلی ، با کادری آموزش دیده حرفه ای ، بهترین گزینه ای است که یک خانواده می تواند در بیشتر شرایط انتخاب کند. با این حال ، انتخاب آن گزینه پدر و مادر را از این مسئولیت آزاد نمی کند که مرتباً و با اشتیاق برای نجات و رشد معنوی کودک دعا کنند و در ایجاد یک تلاش سه جانبه قوی تلاش کنند تا کودک را در نزد خدا مقبول بدانند.
کپی رایت 1994. بدون اجازه کتبی KCEA ، به طور کامل یا جزئی ، با هیچ فرآیندی یا در هر رسانه ای قابل تولید نیست. قیمت های موجود در صورت درخواست تیک آخر حرف آخر
آیا می توانم با تشکر از اینکه از من دعوت کردید امروز بیایم و با شما صحبت کنم ، شروع کنم. بازگشت به کالج قدیمی ام بسیار خوشحال کننده است.
چیزی که از روزهای کارشناسی به شدت از دست می دهم ، زمان فکر کردن و زمان خواندن است. اگر وظایف وزیران مجاز باشد ، من هنوز سعی می کنم ساعاتی را برای لذت بردن از یک کتاب خوب اختصاص دهم. از زمانی که وزیر مدارس شده ام ، به ویژه در بخش هایی از رمان هایی که به مدارس انگلیسی می پردازند ، سرگرم شدم.
شرح شگفت انگیز زادی اسمیت از زندگی در لندن مدرن ، "NW" ، شخصیت اصلی آن ناتالی بلیک را نشان می دهد - یک لندن نشین متحرک رو به بالا که از مدرسه در شهر خود به دانشگاه می رود و سپس به عنوان یک وکیل حرفه ای موفق می شود. وی در حالی که به دنبال یک مدرسه ابتدایی برای پسرش بود ، از یک کلیسای کلیسای قرون وسطایی بازدید می کند که درگیر گسترش شهرهای شمال غربی لندن شده است.
با یک خودآزمایی اختصاصی ، هنگامی که ناتالی بلیک یک بروشور را در كلیسا برمی دارد و می خواند ، جریان هوشیاری ما را تحت درمان قرار می دهد: "... كلیسای كنونی مربوط به سال 1315 است ... سوراخ های گلوله كرومولوی در ..."
خواندن ناتالی ادامه می دهد: "" زیارتگاه مقدس بانوی ما از ویلسدن ، "مدونا سیاه" ، که در اصلاحات ویران شد و همراه با خانم های والسینگام ، ایپسویچ و ووستر سوزانده شد - توسط Lord Privy Seal. همچنین یک کرامول. کرامول متفاوت نمی گوید. این جایی است که آموزش سطح GCSE تاریخ مناسب می تواند مفید واقع شود ... ".
با خواندن آن متن ، به این فکر کردم که آیا زندگی ناتالی به دلیل عدم توانایی تشخیص الیور و توماس کرامول ، به طور قابل بازگشتی مانع زندگی او شده است؟ شاید نه. اما وضعیت توصیف شده در این قسمت از رمان نشان دهنده پدیده وسیع تری است: دریافت کننده برنامه درسی اصلی دانشگاهی مدرسه را با یک منطقه داخلی فکری ترک می کند ، که به آنها امکان می دهد دنیای اطراف خود را درک کنند.
از زمان ورود به دولت در سال 2010 ، اصلاحات ما در سطوح A ، GCSE و برنامه درسی ملی بر روی آوردن سطح جدیدی از سختگیری تحصیلی به مدارس دولتی انگلیس متمرکز شده است. و مهمترین این مأموریت ، ارتقا knowledge دانش برای تبدیل شدن به یک م centralلفه اصلی آموزش خوب مدرسه بوده است.
اگر ناتالی برای GCSE تاریخ اصلاح شده جدید تحصیل می کرد ، که باید از سپتامبر 2016 تدریس شود ، شانس بیشتری برای شناختن هم در مورد الیور و هم توماس کرامول داشت ، بنابراین دانش لازم برای درک اهمیت تاریخی کلیسای کلیسای خود را داشت. نمونه تدریس عربی حرف آخر
"دانش" ، صدای نفس نفس زدن مردم را می شنوم. "مطمئناً آموزش بسیار بیشتر از این است. این در مورد خلاقیت ، حل مشکلات ،
فکر انتقادی ، و اختراع؟
بله ، من از صمیم قلب موافقم که آموزش خوب مربوط به همه آن موارد است. اما هر یک از آنها به پایه اساسی دانش در مورد موضوع مورد نظر وابسته و غیرممکن است. به زبان ساده ، تعهد به عدالت اجتماعی ما را ملزم می کند که دانش را در قلب سیستم آموزشی خود قرار دهیم. و این یک اظهار نظر نیست - این یک واقعیت است که توسط دهه ها تحقیق توسط دانشمندان علوم شناختی ثابت شده است ، همانطور که به زودی توضیح خواهم داد.
با این حال ، این واقعیت مایه تاسف است که بسیاری از مفاهیم مدرن آموزش یا اهمیت دانش را نادیده می گیرند یا به طور فعال آن را تحقیر می کنند. در طول دهه 1960 ، در بین مربیان آموزش و پرورش مد شد که انباشتن دانش را به عنوان یک تناقض ناخوشایند نادیده بگیرند: یادگیری اجمالی حقایق نامرتبط ، که بر دانش آموزان ملال و ناخواسته تحمیل می شود. برنامه های درسی مدارس به طور فزاینده ای بازنویسی می شوند تا نه بر محتوای موضوع ، بلکه بر مهارت ها و تمایلات تمرکز کنند.
تاریخ کمتر در مورد تسلط بر درک یک دوره ، و بیشتر در مورد تجزیه و تحلیل منابع اولیه است. آموزش زبانهای خارجی از یادگیری ساختارهای دستوری و واژگان وسیع فاصله گرفت و به سمت ارتباط رفت. و در ریاضیات ، اعتقاد بر این بود که حفظ جدول زمان و حساب پایه در سنین پایین می تواند با یادگیری از طریق مسائل ریاضی در زندگی واقعی کنار گذاشته شود.
این فلسفه در نیم قرن آینده پایدار و تقویت شد و تأثیر قابل توجهی بر کیفیت آموزش نسل های مختلف کودکان در بریتانیا داشت. برای من ، برجسته ترین افتخار این بازنویسی برنامه درسی سال 2007 بود ، که به طور سیستماتیک هرگونه ذکر محتوای موضوعی را حذف می کرد و آن را با اشاره به "فرایندها" ، "مفاهیم" و با "آموزش شخصی" جایگزین می کرد. و مهارت های تفکر مانند "یادگیری مستقل" و "یادگیری یادگیری".
من به عنوان وزیر مدارس از حدود 400 مدرسه بازدید کرده ام ، هزاران کلاس را تماشا کرده ام و نمونه های بی شماری از این فلسفه را در عمل دیده ام. همیشه دیدن مطالب هیجان انگیز آموزش ، اعم از ادبیات بی انتها ، شگفتی های علمی یا وقایع بزرگ تاریخی ، که به یک صندلی عقب سقوط می کنند ، باعث ناراحتی من می شود ، به طوری که این "مهارت ها" و "روندها" نسبتاً بی روح می توانند به منصه ظهور برسند.
اکنون ، من مطمئن هستم که بسیاری ممکن است به تحصیلات اخیر خود فکر کنند و مدعی باشند که شما یک برنامه درسی دانشگاهی اصلی و موضوعی را در مدرسه مطالعه کرده اید. اگر چنین است ، باید خوش شانس باشید که بخشی از اقلیت بوده اید.
با ورود به دولت در سال 2010 ، ما نگران این بودیم که در سراسر کشور فقط 31٪ از دانش آموزان GCSE را در تاریخ می گذرانند. فقط 26٪ از دانش آموزان در GCSE در جغرافیا شرکت می کردند. بدتر از آن ، تنها 43 درصد از دانش آموزان در حال مطالعه GCSE به زبان خارجی بودند ، در حالی که در سال 2000 این میزان 76 درصد بود.
ما دیدیم که اکثر دانش آموزان انگلیسی در حال مطالعه ترکیبی از دروس دانشگاهی نیستند - که تا سن 16 سالگی - در اکثر مدارس مستقل و در واقع در بسیاری از کشورهای خارجی کاملاً استاندارد دیده می شود.
و حتی برای کسانی که در GCSE در موضوعات دانشگاهی شرکت کرده بودند ، محتوای امتحان آنقدر کم شده بود که دیگر تسلط بر هیچ موضوعی را نشان نمی داد. GCSE تاریخ می تواند به طور کامل شامل موضوعات قرن بیستم باشد. GCSE مطالعات دینی می تواند فقط شامل یک دین باشد ، یا اصلاً دین بسیار کمی داشته باشد. و حدود 90 درصد از دانش آموزان وارد ادبیات انگلیسی GCSE ارائه شده توسط 1 هیئت امتحان به سوالات در یک متن واحد پاسخ دادند: "از موش ها و مردان". اکنون ، جان اشتاین بک نویسنده بزرگی است - "East of Eden" رمان مورد علاقه من همیشه است - اما حتی من شک دارم که این رمان کوتاه شایسته چنین توجه جالبی بود.
علاوه بر این ، تورم درجه ای مجاز بود که از ارزش صلاحیت های ما بکاهد. از سال 2005 تا 2010 ، نسبت دانش آموزانی که به 5 GCSE خوب رسیده اند سال به سال افزایش می یابد. اما همانطور که پروفسور رابرت کو از این دانشگاه نشان داد ، عملکرد دانش آموزان انگلیسی در ارزیابی های بین المللی و آزمون های استعداد معیار سالانه ، هیچ پیشرفتی نشان نداد.
این وضعیت آموزش انگلیسی بود که ما با ورود به دولت در سال 2010 به ارث بردیم. از آن زمان ، اصلاحات ما بر افزایش جاه طلبی زبان حرف آخر آنچه دانش آموزان انتظار می رود در مدرسه بخوانند و قرار دادن مطالب درسی - که به نظر من واقعی است لذت آموزش - در هسته اصلی زندگی مدرسه.
ما بیش از 3000 صلاحیت کم ارزش را از جداول عملکرد حذف کرده ایم و استانداردهای دقیق دقیق جدیدی را برای صلاحیت های فنی و حرفه ای معرفی کرده ایم.
ما معیار لیسانس انگلیسی (EBacc) را در سال 2010 معرفی کردیم ، که نشان می دهد نسبت دانش آموزان در یک مدرسه برای ترکیبی از GCSE ها به زبان انگلیسی ، ریاضیات ، 2 علوم ، تاریخ یا جغرافیا و یک زبان خارجی وارد می شود. مدارس با این چالش روبرو شده اند: نسبت دانش آموزانی که به این ترکیب موضوعی EBacc در سراسر کشور وارد می شوند از 23٪ در 2012 به 39٪ در 2015 رسیده است.
و به دلیل روند طولانی اصلاحات امتحانی که تازه به ثمر رسیده است ، آزمون
2 notes · View notes