pentribune

[pentribune]

We will meet again

When you arrived, the dust was settling; Grapes still wet with dew. The cattle passing through blanketed the town, With a fog of brown and blue. When you arrived Sunflowers still worshipped the sun and the red we saw was of roses, not of war. As noon grew nearer, their smiles grew wider. By now, the girls were halfway down the river to you. When you left, the Storks migrated, and our beloved dog snuffed the span of fall after you. Between the sun and roses, and the bunch of grapes left beneath its yellowed vines, you were leaving. The wind told me so. So, when I see you again, I will build a city with you, till the soil with a new campaign. To plough away the prejudice, I will purge man's conscience not with false Gods, but instead with love. I will cut the ropes of religion so we may be free, from its crippling addiction and narcissistic superstitions. I know we will meet, when the mast is red, so that we may wake up yet again at the bright of dawn. Read the full article

[pentribune]

The Cost Of Peace In Palestinian

The oppressed Palestinian men, women and children are yet again the prey of fascist policies, introduced by Israeli leaders to win votes and pollute the socio-political atmosphere. They play with people's minds and disrupt peaceful coexistence on one side, and Hamas, Hezbollah and the militia on the other. Similarly, the decree of the fascist Islamic regime of Iran has taken the lives of the people away from the region, especially those inhabiting the Gaza Strip.  What is happening here is not just the death of the oppressed and innocent men, women and children of Palestine, but also the emergence of sinister plans from the governments of the region (which are being paid for by Palestinian workers and oppressed peoples). The Israeli and Iranian governments have been slaughtering people for years, using their dirty religions and naked fascism to destroy humanity's fronts and secularism and anti-religious and anti-capitalist movements. Defending the enslaved Palestinian people and workers is the duty of humankind, freedom-lovers and egalitarian people. We must be vigilant and not allow religious, fascist propaganda to disperse the working class and oppressed people in the region. The only way to end this brutal slaughter by its religions and fascists is to unite the freedom-loving people of the region to achieve their humanitarian goals and aspirations, which can be nothing but the destruction of these butchers who use religion and fascism as their tools for slaughter. It can be done. To achieve peace between nations without religions and superpowers standing in the way is plausible. The cost of peace in Gaza is less than the cost of silence from the rest of humankind, simply spectating the blood show that is the regimes of these regions. Long live the unity of the oppressed; to human ideals and aspirations! Read the full article

[pentribune]

درخت غمگین

در همین حوالی درختی هست، با دود چرکین هر صبحگاهی، کارگری را به عزا می نشيند. در همین حوالی مادری دور از چشمان اشکبار کودکش، خون سرفه میکند. و در همین حوالی کودکی در بین آرامگاه والدینش، زیر سایه ی کبود درختی غمگین ، گرسنه بخواب میرود. در همین حوالی، نگاه و اشک، زیر چرخ تولید می شکند، دود میشود. Read the full article

[pentribune]

درخت غمگین

در همین حوالی درختی هست، با دود چرکین هر صبحگاهی، کارگری را به عزا می نشيند. در همین حوالی مادری دور از چشمان اشکبار کودکش، خون سرفه میکند. و در همین حوالی کودکی در بین آرامگاه والدینش، زیر سایه ی کبود درختی غمگین ، گرسنه بخواب میرود. در همین حوالی، نگاه و اشک، زیر چرخ تولید می شکند، دود میشود. Read the full article

[pentribune]

به مبارزین کمونیست در کردستان عراق

کردستان عراق در هیچ دوره ای به اندازه این دوره که وجود دولت اسلامی یک تهدید انکار ناپذیر است در تیر رس اسلامیون مسلح از یک طرف و از طرف دیگر هواداران خفته دولت اسلامی در داخل جامعه نبوده است. فشار دولت اقلیم، وضعیت اقتصادی اسف انگیز، وجود آوارگان جنگ سوریه و شهرهای عراق در کردستان، عدم پرداخت حقوقها و چندین مشکل بزرگ دیگر کردستان را بیشتر از هر دوره ای به یک اردوگاه بدون هیچ قوانین استاندارد انسانی ولی مرکز داد و ستد برای مافیای دلار و اسلحه تبدیل کرده است. در این اوضاع بحرانی، در شرایطی که هر صدای آزادیخواه و برابری طلبی در نطفه خفه میشود، روزنامه نگاران ربوده شده و در خفا و توسط مافیای حکومتی و احزاب ناسیونالیست کشته میشوند، زنان ترور و مورد اذیت و آزار جنسی قرار میگیرند و نوجوانان آواره در سن بسیار کم و برای زنده ماندن تن فروشی میکنند، وجود مبارزان کمونیستی که در این شرایط سخت مشغول مبارزه هستند تنها نور امیدی است که در این تونل تاریک و وحشتناک دیده میشود . کمونیستهای عراق و مخصوصا کمونیستهای کردستان جز ان دسته از مبارزینی هستند که در طول ۲۴ حکومت احزاب مذهبی و ناسیونالیست کرد بارها به آنان حمله شده است و تعداد زیادی از بهترین رفقا مبارز را در این راه از دست داده اند . از بین بردن شوراها در اوایل دهه نود و همچنین حمله و ترور تعدادی از این رفقا توسط احزاب ناسیونالیست کرد در همان سالها و نبود حداقل امکانات و دست و پنجه نرم کردن با عقب مانده ترین سنتها و مذهب های متفاوت در کردستان از یک سو و جنگ بین احزاب ناسیونالیست کرد و بعد از آن حمله امریکا و غرب به حکومت عراق و پس لرزه های آن در بوجود نیامدن یک صف قوی و متشکل از کمونیستهای دخالتگر در کردستان بی تاثیر نبوده است. کمونیستها، آزادیخواهان، روزنامه نگاران، زنان آزاده و انساندوستان در کردستان عراق همیشه در تیررس مزدوران حکومتی و دسیسه کشورهای ضد انسانی همسایه بوده اند. در این وضعیت سخت، کمونیستهای کردستان، حزب کمونسیت کارگری کردستان ، سازمانهای چپ دفاع از حقوق زنان و روزنامه نگاران مبارز و انسانهای آزادیخواه بیشتر از هر دوره ای نیاز به همکاری، همیاری و کمکهای ما، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ انسانی دارند . باید کاری کرد و ضرورت کمک به این رفقا برای هر انسان کمونیست و ازادیخواهی که قلبش برای انسانیت و برابری می تپد جزو فعالیتهای روزانه و روتینش باشد . در حقیقت ما به غیر از این تعداد رفقا که با کمترین امکانات مشغول فعالیت هستند از مصاحبه های تلویزیونی گرفته تا رساندن کمک به آوارگان، میزگردهای سیاسی، حتی کمک به پناهندگان از سوی فدراسیون پناهندگان عراق در خارج که تنها سازمان موجود در عراق و کردستان می باشد و سازمانهای دفاع از حقوق زنان نیروی دیگری وجود ندارد. داشتن این رفقا به معنای داشتن امید واقعی برای فردائی آزاد و بهتر برای کارگران و مردم محروم کردستان و عراق است . به امید همبستگی و حرکت دسته جمعی برای کمک و همکاری با مبارزین کمونیست، انسانهای آزادی خواه و برابری طلب در کردستان. رفقا کمونیست در کردستان عراق، آزادیخواهان، مبارزین دفاع از حقوق زنان و کودکان دستتان را بگرمی میفشارم و امیدوارم رفقا دیگر هم در این زمینه بنویسند و برای ارتباط با شما بکوشند. Read the full article

[pentribune]

فلسطين در میان دود و آتش

مردم تحت ستم ، کارگران، زنان و کودکان فلستطینی بار دیگر طعمهٔ سیاستهای فاشیستی سران اسرائیل برای کسب رای و آلوده کردن فضای سیاسی اجتماعی و بازی با احساسات مردم و بهم زن همزیستی مسالمت آمیز مردم با هم از یک طرف و حماس و حزب‌الله و میلیشای تحت فرمان جمهوری جنایت از طرف دیگر، زندگی و نفس کشیدن را از مردم منطقه و بخصوص ساکنین نوار غزه گرفته‌اند. آنچه اتفاق می‌افتد، فقط مرگ کودکان و مردم تحت ستم و بیگناه فلسطین نیست بلکه نقشه‌‌های پلید دول منطقه است که هزینه‌اش را مردم تحت ستم و کارگران فلسطینی می‌پردازند. دولت اسرائیل و ایران، سالهاست مردم را گوشت دم توپ کرده‌اند و با استفاده از مذاهب کثیف و فاشیسم عریانشان در صدد از بین بردن شیرازه‌های انسانیت و سکولاریم و جنبش‌های ضد مذهب و ضد سرمایه‌داری هستند. دفاع از مردم تحت ستم و کارگران فلسطینی وظیفه‌ٔ خطیر هر انسان کمونسیت، آزادیخواه و برابری طلب است و باید هشیار بود و نگذاشت پروپاگاندای مذهبی ، فاشیستی باعث پراکند‌گی و فاصله گرفتن طبقهٔ کارگر این منطقه و انسانهای تحت ستم ‌باشد. تنها راه پایان دادن به این کشتار بیرحمانه توسط مذاهب و فاشیست‌های آن، اتحاد مردم آزادیخواه منطقه برای رسیدن به اهداف و خواستهای انسانی‌شان که چیزی به غیر از نابودی این میلیشیاهای مرگ و همزیستی مسالمت آمیز و بدون دخالت مذهب و فاشیسم نیست. به این هدف رسیدن امکان پذیر است، هزینهٔ‌رسیدن به آن بسیار کمتر از سکوت و خانه‌ خرابی و مرگ فجیع کنونی توسط این سوداگران مرگ است. زنده باد اتحاد مردم تحت ستم برای رسیدن به آرمانها و خواستهای انسانی خود Read the full article

[pentribune]

مادر سوری

در اين سرمایِ سوزانِ تابستون براى حسِ تو و درك لبخند دقايق يخ ميشن، زمين پريشون. در این میدون جنگ و مرگ احساس بسرعت می بُرد سُرب گلوله نگاه کودک و مادر حیرون. نگاه یخ تو مرگ زمین است ، که تن پوشت یخ و جویی از خون است. در این گرمای سوزان زمستون، نگاه آتشین کودک تو ، نوید زندگی، سبز زمین است Read the full article

[pentribune]

دست مذهب، فرهنگ و سنت ارتجاعی از زندگی مردم کوتاه

روز پنچ شنبه برابر با شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ "علیرضا فاضلی منفرد" بعلت بر ملا شدن تمایلات همجنسگرائی‌اش، توسط برادر و پسر عموهای خود به شیوه‌ی فجیعی به قتل رسید. گرایشات جنسی، فکری، اجتماعی و سیاسی انسان، فردی است و هیچ مقام، اداره و دولت، خانواده، سازمان، پدر و مادری حق ندارند به حقوق هیچ‌انسانی به دلیل دگراندیشی و تمایلات جنسی و گرایشات فکری تجاوز نماید. اسلام به عنوان یکی از کثیف‌ترین و جانی‌ترین مذاهب، توسط شخصی به وجود آمد و قاتل جان انسانها و مخصوصا زنان شد که خود بعنوان پیامبر ننگین این مذهب، پدفیلی بیش‌ نبود و جوانترین همسرش کمتر از ده سال سن داشت. قاتلان "علیرضا" از فرمانبران و شمیشر زنان همین اهل جنایت، وحشت و خشونت هستند که دقیقا بر مبنای فتوای اسلامیون جنایتکار سرش را از تنش جدا کردند و حق حیات را به علت گرایشات جنسی‌اش از او دریغ داشتند. خانوادهٔ اسلامی، یکی از مخوف‌ترین سلولهای جامعه است که اعضای دگر اندیش‌خود را تحت نام "عضو خانواده" و حفظ شرف و ناموس با شنیع‌ترین شیوه‌ٔ ممکن به مرگ محکوم میکند. خانوادهٔ‌ مذهبی در کل و مخصوصا اسلامی از بدخیم ترین تمورهای سرطانی جامعه و تهدیدی برای جان و آیندهٔ بشریت مدرن هستند. جمهوری ننگین اسلامی در طی ۴۲ سال از زمامداری خونین خود و انجام میلیونها جنایت از فرستادن کودکان به جبهه‌های جنگ گرفته تا شلاق و اعدام، دستاوردهای مدرن انسانی را بشدت مورد حمله قرار داده است و جامعه‌ را به قتلگاه وسیعی بر مبنای قوانین اسلامی و قرون وسطائی و تشویق بستگان و خانواده‌ها برای از بین بردن دگراندیشان با حمایت قوانین ضد بشری خود از آنان کرده است. مردم تحت ستم ، جوانان و زنان و دختران مبارز! آنچه برای "ٰعلیرضا فاضلی " ۲۰ ساله اتفاق افتاده است، برای همگی شما اتفاق خواهد افتاد، اسلام بدور از هرگونه انسانیت، عاطفه و به‌ رسمیت شناختن تمایلات شخصی انسان است. این چهل و دوسال زمامداری خونین و وحشتناک باید پایان یابد و نابودی جمهوری اسلامی تنها گزینه است و باید نابودش‌ کرد. باید به آن رای نداد، باید در مقابلش ایستاد و خانواده و بستگان را از افتادن به دام این خونین جامگان مطلع کرد. سر بردین "علیرضا" ، بریدن سر تمام دگراندیشان، غیر مذهبیون، انسانهای سکولار، سوسیالیستها است. دریغ داشتن زندگی از جوانی ۲۰ ساله به خاطر تمایلات همجنسگرائی، دریغ داشتن زندگی و تعرض به حقوق هر انسان سکولار و آزادی‌خواه است. مرگ و نفرت بر جمهوری اسلامی Read the full article

[pentribune]

من کارگری معدن زادم

(تقدیم به رفقأ کارگر زنده به‌ گور شدهٔ معدن یورت) ٭٭٭ آنقدر به معدن جان دمیدم ستاره‌ها آسمان را به حکم سکوت نور اسفالت کردند. در عمق صدها متری، آنقدر با نفس دویدم روزنه خیس عرق شد، و بیلها آخرین نگاهم را با خاک یکسان کردند. نمیدانم کودکانم بر کجای این این گور آشفته پدر را بو میکنند. مادر چه تصوری از کوچ آوازهای قلبم به سفری همیشه دور در ذهن دارد. و پدرم که با صورتی پوشیده با دستهای زمختش پیکاسو را از تصویر تولد و مرگ به چالش میکشد. من کارگری معدن زادم تولدم روزی بود صدای واگن ها فریاد و ذوق پدر را اعدام کردند. و امروز پدربزرگ ، حکایت تولد من و مرگ خود را با صدائی گرفته در گوش کودکهایم نجوا میکند . من کارگری معدن زادم، پدرم مرگ را زنده تجربه میکند. من، زندگی را تا حد مرگ به بازگشت طلبیدم. **** یوسف رسولی Read the full article

[pentribune]

شرکت در انتخابات جانیان اسلامی قابل توجیه نیست.

شرکت در انتصابات جمهوری جنایت هرچند فرمایشی است ولی رای هر انسانی به این خونین جامگان به معنای تائید استقرار و جنایت این جانیان و در بهترین حالت توهم به این جلادان و منفعت طلبی است. باید به رای دهندگان جمهوری جنایت گوشزد کرد که هر رای آنها تائید جنایات و تجاوز اشکار به خود زنان و آپارتاید جنسی توسط این جانیان است. هیچ کسی دیگر مجبور نیست که به پای صندوقهای رای برود مگر اینکه قلوه سنگی در کفش داشته باشد و خود را مرید این حکومت کثیف بداند. من بر این باور نیستم که دیگر مردم به غیر رای و برای امرار مٰعاش و حق زندگی مجبورند به پای صندوقهای رای بروند. وضعیت اسف‌بار کارگران و مردم تحت ستم اتفاقا با نرفتن به پای صندوقهای رای ا��تمال تغییر این نظام و رسیدن به خواستهای آنان را بشدت بالا میبرد. رای دادن قرتی‌های حجابی داخل سفارت‌خانه‌های جمهوری جنایت در کشورهای مختلف هیچ فرقی با "پرستو"های حاکمان تروریست و جنایتکار ندارد که با توسط آنان به شکار دگراندیشان میپردازند. "ژیگولوهای" کراواتی و آی‌فون بدست و سلفی‌گیر هم از جنس همان "پرستو" های نر هستند که با کمال بیشرمی انگشت آبی‌شان را عکس میگیرند و لبخند آمرزش و رضایت را به جمهوری جنایت هدیه میکنند. از این چندش آورتر نیست وقتی انسانها به خاطر منفعت خود دست خونین جانیان اسلامی را میبوسند. هر انسانی به ذره‌ای شعور و حس انساندوستی و شم ازادی خواهی و برابری طلبی داشته باشد، به سادگی چکمه لیس این جانیان نخواهد شد ، مگر آنکه عضوی از آنان باشد. نابود باد جمهوری جنایت Read the full article