ساعتی در ساحل ریشهر و تماشای تحولات عمیق شهر
سیراف خبر؛ مرتضی رضائی: بوشهر دگرگون شده است. شاید بیشتر از هر زمان دیگر؛ تعطیلات هفته هایی که گذشت فرصتی بود برای تفریح در شهر و استان. یکی از جاهایی که بعد از مدتها رفتم و ساعتی را آنجا گذراندم ساحل مصفا و زیبای ریشهر بود. ساحل ریشهر به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری شهر بوشهر سوای جذابیتی که همیشه داشته و دارد، شاید در این روزها نشانگانی از تحول عمیقی در خود داشت که اگر بیست سال پیش میگفتند رخ خواهد داد، امروز باید گفت سالهاست که رخ داده:
زنان بدون پوشش سر در ساحل ریشهر
حضور زنان بی حجاب در ساحل: به قول ما بوشهرها آن روز در آن هوای مطبوع، باد خوشی میوزید. همان گونه که بر شنهای ساحل قدم میزدم زنان پر شماری را هم در خود پارک و هم کنار ساحل ریشهر میدیدم که پوشش سر نداشتند و شالها یا روسریهایشان را دور گردنشان انداخته بودند، موهایشان در دست باد افشان بود و حساسیتی نشان نمیدادند.
این فقط زنان نبودند که حساسیت نشان نمیدادند، تقریباً تمامی بانوانی که بدون روسری در ساحل مشاهده میشدند همراه خانوادههایشان و اغلب همسرانشان آنجا بودند. روابط صمیمانۀ این خانوادهها چنین نشان میداد که سالهاست ارزشهای اجتماعی دیگری بر روابط خانوادگیشان حکمروایی میکند.
زنان در کنار یکدیگر
آنچه که کمی بعد در آن روز در ساحل ریشهر به چشم مینشست، در کنار هم بودن زنان بدون روسری با زنان چادری و محجه بود. قاعدۀ هرم اجتماعی در ایران انگار در یک تفاهم ملی مدتها پیش به هم زیستی مسالمت آمیز رسیده است. زنان در کنار هم و بدون حساسیت نسبت به هم و با پذیرش تفاوتها در عرصۀ عمومی حضور داشتند.
آنچه مردان در برابر زنان بدون روسری نشان میدادند
اما شاید هیچ یک از این موارد هر چند جزئی و کوتاه باشد، به اندازۀ نوع واکنش سایر مردان نسبت به زنانی که چندان به پوشش رسمی مقید نبودند برایم حساسیت برانگیز نبود. مردان در ساحل ریشهر در آن روز آنگونه نبودند که توقع میرود باشند. سالها دستگاههای تبلیغات رسمی میگفتند اگر بی حجابی باشد مردان چنین و چنان میشوند و میکنند. اما آن روز حتی مردان و پسران جوان نسبت به این دسته از زنان هیچ واکنش غیر معمول و نا معقولی نشان نمیدادند. عادی تر از آن بود که میشد انتظار داشت.
به نظرم رسید مردان ایرانی آن قدرها هم که گفته میشود، مبتلا به مرض هیزی و امراض جنسی هستند و در اینگونه داوریها جفای بزرگی به مرد ایرانی شده است. دست کم ان روز در ساحل ریشهر چه آن زنی که بدون روسری بود و چه آن مرد غریبهای که چنان زنی را بر ساحل میدید نوع رفتارشان از حجب و حیای مورد انتظار بهره مندی مناسبی داشت. این مبالغه نیست؛ این تحول عمیقی است که رخ داده و شکاف عجیبی است که میان آنچه به صورت رسمی القا میشود با آنچه که در واقعیت میگذرد انگار وجود دارد.
خودکمتر بینی بوشهری ها
خود کمتر بینی ما بوشهری ها: ما به همراه میهمانانمان به ساحل ریشهر رفته بودیم. قبل از آن برخی از اعضای خانواده میگفتند «مِی ساحل ریشهر چه داره که میخین برین اونجا»؛ شاید آنقدر این جملات را شنیده باشیم که واقعاً باورمان شده ما چیزی نداریم. اما میهمانانمان! لذتی که آن روز از هوا و ساحل و صخرههای زیبای ریشهر بردند حتی خود ما را به وجد میآورد. انگار در آینۀ آنان خود را بار دیگر میشناختیم.
رها شدگی ساحل ریشهر: ساحل ریشهر به حال خود رها شده بود. انقدر زباله و پلاستیک در این ساحل ریخته بود که در حیرت از غفلت تاریخی بوشهریها سرزنش شنیده میشد. در کل طول ساحل هیچ سطل زبالهای نبود! حتی اگر فردی معذب بود که زباله را در محیط رها کند، چارۀ دیگری نداشت. میشد مشاهده کرد(خانواده هایی که زبالهها را در مکانی گرد میآوردند) که محیط زیست اهمیتی بیشتر از همیشه یافته اما نبودِ مدیریتی که از این آگاهی پدید آمده در جهت توسعه بهره ببرد مشکل اصلی است. اگر سالها پیش باید به مردم میآموخت که زباله در سطح شهر نریزند، امروز باید به مسئولین آموزش داد که سطل زباله در شهر بگذارند. این قدمی بزرگ بوده که برداشته شده.
حیات موسیقی در بطن زندگی بوشهری ها
رقص و نوا و آنچه که عرف میپسندد: پسران پاکور کار را میشد دید که با لباس هایی که عرف میپسندید اما شاید در چشمهای فقه محور ایرادات فراوانی به آن بتوان گرفت مشغول حرکات خاص خود بودند. و یا مردان با مایو در آب شنا میکردند و در حالی که زنان اصطلاحاً نا محرم در ساحل بودند و یا رقص و پایکوبی اعضای یک خانواده در ساحل؛ پدیدههای کوچک و جزئی اجتماعی بودند که در عرف آن روز ساحل ریشهر ناهنجاری تلقی نمیشد. کسی با کسی مشکلی نداشت.
و در حالی قضاوتهای شداد و غلاظی در نگاههای رسمی در ستیزه مداوم و بی امان با این مسائل گاهی جاری میشود، این پرسش جدی ایجاد میگردد چرا قوانین رسمی و بایدها و نبایدهای قانونی و برخی از تلقیهای خاص از دین تا این اندازه با عرف زمانه و ذهن مردم، متفاوت و بلکه متضاد شده است. مردمی که علی القاعده این قوانین برای زندگی بهتر آنان وضع میگردد، پس چرا امروز شاهد چنین شکافی هستند. انگار ندایی میرسید که این قوانین صرفاً برای شکسته شدن وضع میشوند.
بوشهر در ساحل زیبای ریشهر
بوشهر در ساحل زیبای ریشهر گونهای دیگر بود انگار در آن روز. انگار این جاذبۀ گردشگری در شهر بوشهر در آن روز نه فقط محلی برای تفریح که حتی برای کسب دانش و تحصیل بود: تحولی عمیق در لایه هایی از جامعه رخ داده و این ساحل نشانهای هر چند کوچک اما عینی از این تحولات است. تلقیهای کلاسیک و سنتی و بعضاً فقه محور از روابط انسانی در نزد این لایهها گونهای دیگر فهمیده میشود. افراد متشرع و غیر متشرع در یک خط ساحلی که طول آن به زحمت به یک کیلومتر میرسد با هم حاضر بودند. به نظر هم نمیرسید تا اگر سیاست تحریکشان نکند، درگیری اجتماعی میان این اقشار پدید بیاید و به نظر هم نمیرسید که اگر قوای قاهره، الزام و اجباری برای رعایت نگاههای رسمی به کار نبندند کسی حذف هر نوع تفاوت را ملازم با دینی بودن خود و یا حفاظت از زندگی جمعی قلمداد کند و غیر متشرعین به چشم دشمن به هم وطنان متشرع خود نگاه کنند.
به نظرم آن روز ساحل ریشهر نشان از آن چیزی داشت که باید نام آن را خارج شدن سیاست از خصلت تدبیر منزل دانست که در نزد قدما معنا میشده است. سوای اینکه آنچه که برخی در این ساحل انجام میدادند به لحاظ شرعی درست یا نادرست باشد، مهم آن پذیرش و ظرفیت اجتماعی در تحمل یکدیگر است که در قاعدۀ اجتماع موجودیت یافته و شاید در خاورمیانۀ سرشار از خون و جنون کنونی این گوهر قدرنادیده، بزرگترین دستاورد کنونی جامعۀ ایرانی باشد.
قدرت پایان ناپذیر اقتصاد گردشگری
و در انتها باید باور آورد به قدرت پایان ناپذیر اقتصاد گردشگری: بر لب ساحل ریشهر به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری شهر بوشهر، فراوان فرصت شغلی کوچک میشد مشاهده کرد. عکاسان فراوانی که مدل هایشان را برای عکاسی به ساحل آورده بودند، قدرت بالای طبیعت این ساحل را برای اشتغال زایی و درامدزایی نشان میداد. به ذهن میرسید که اگر قوای دولتی و حاکمیتی مستقر در سواحل استان میپذیرفتند که این سواحل کلید حل مشکل توسعۀ بوشهر و اشتغال زایی و درامدزایی برای میلیونها انسان میتواند باشد، چه گنج نهفتهای فقط در امتداد ساحل ریشهر وجود دارد و چه عظمتی به عنوان یک جاذبۀ گردشگری در شهر بوشهر در این خور، ساحل و محله میتوان پدید آورد.
Read the full article
0 notes