zarifhooman-blog

[zarifhooman-blog]

دگر بار ایدون بار #رستم_زایی است وقتی مام میهن خلق می کند،هنرمندی را بگذار سزار ها با پوتین گشاد آویزان باشد لب و لوچه شان با گشادترین انحراف معیار #انحراف_معیار #سزارین #رضا_ازی_محمدی #مجسمه_رستم_زایی https://www.instagram.com/p/Bx8f62FFxZ3/?igshid=1ecyqunwy7jiw

[zarifhooman-blog]

#سرباز_هخامنشی می سازد اما من به ساختار پاک و گرانقدر پدر و مادر و استاد نجیبش کرنش می کنم در این ظلمات خودباختگی.... https://www.instagram.com/p/Bx8L3Sxl32z/?igshid=1vig7qurbvt3p

[zarifhooman-blog]

 در این غربت قریب عطر تو را از ک��امین طوفان باید خاست؟ https://www.instagram.com/p/Bx3PnG4JKUm/?igshid=15atyg1etu54z

[zarifhooman-blog]

شنیده اید که #مولانا یا به قول #شهرام_ناظری #رومی نوای نی را استعاره از هجران انسان از بهشت می داند؟ اما انگار این پیرمرد،در حیات پیشین،نیشکر بوده! ====== البته ناظری مزد نامی که بر آلبومش گذاشت از نواده ترک مولوی گرفته است.فرزندش هم که در آن البوم،آهنگساز معرفی شد،در امریکاست هیچ ملتی چنین بر ملیت خود نتاخته است! https://www.instagram.com/p/BxpdERNBgGT/?igshid=1ijzfk547g1k7

[zarifhooman-blog]

#نوروزنامه_خیام_نیشابوری در نوروزنامه،که متنی سست و با اعوجاج سبک نگارش همراه است،خواننده می تواند آن را به #کتاب_دساتیر نزدیک بداند.کتابی که انگلستان برای ضربه به رسم الخط و زبان پارسی،به کتابت مزدورانش رساند و وارد زبان کرد.که البته بعد سالها،با کوشش وطن پرستان دانشمند ایرانی،اصالت آن رد شد. دَساتیر یا دساتیر آسمانی نام کتابی از یکی از پارسیان هند به نام آذرکیوان است که در سده دهم هجری قمری در زمان اکبر شاه گورکانی (هم‌زمان با سلسله صفوی) نوشته شده‌است. آذر کیوان این کتاب را به پیامبری بنام «ساسان پنجم» نسبت داده‌است که به زبانی است که هیچ همسانی و خویشاوندی‌ای با زبان‌های دیگر ندارد اینگونه برمی‌آید که این زبان برساختهٔ خود آذرکیوان بوده است ####القصه در نوروزنامه که امرداد را مرداد نوشته و جشن سده و مهرگان را به ابراهیم پیامبر نسبت داده(!) و بسیار م��حک و غیر مستند،دلیل پاره کردن نامه پیامبر اسلام توسط خسرو پرویز را،ممهور نبودن نامه دانسته و دیگر مولفه های مشوش،چه مولفه ای باعث شده است #مجتبی_مینوی انتساب این کتاب سست به خیام را وارد بداند،الله اعلم و ابوالهومن. شما هم که می دانید به دوستان خود بگویید... https://www.instagram.com/p/BxnTk7CBjTj/?igshid=1pwktgffst4j9

[zarifhooman-blog]

سال شصد و چهار،به آلبوم عکس پدرم خیره شدم. دو سرباز کلاه وسترن سر گذاشته اند و همدیگر را روی تپه ای نشانه رفته اند.این عکس چرا بارها دیده بودم اما چرا این بار،عکس با من حرف می زند.چه ربطی دارد با دل مشغولی هایم. نمی دانم.جنس این نمی دانم را سالیان سال مزمزه کرده ام.جنس تقدیر و جبر و وظیفه ای محتوم.من به پیش می روم و می دانم،مسیرم پاکی و شرافت ملی است. همین امروز هم برای عشق ازلی ام نوشتم که؛ چون شبنمی پاک بر گلبرگ دلم،چه خوش نشسته ای و من دل دل نمی کنم تا همچنان تازه ام بگردانی ای ترجمان آب و شرر نهادم... ..... مولفه های آیرونی کلامم را می شناسد و متوجه خواهد بود که معشوقی است بکر برایم. اما در دهه شصت،معلمی ورزشکار،ادکلن زده و قبراق،؟جدی در درس تاریخ و جغرافیا و انشا برایم عزیز بودچون اصولا آدم های شیک و تمیز و اتوکرده در زمانه قداست پشم و یقه های چرک و پیراهن های افتاده روی خایه ها،و خایه مالی توده ها،بسیار کم بود و ارزشمند. معلمی سخت گیر و منضبط که حتی به فرزندش که همکلاس ما بود،رحم نمی کرد. بارها ضرب دست ورزشکارش را هم شاگردی ها،حتی دوست فرزندش که میهمان خانه انها بود را چشیده بودند و شاهد بودم چگونه با یک تی پا،دانش اموز تنبل را چند متر به هوا شوت کرده است. خیلی به او نزدیک بودم.معلمی مستقل و شیک و تمیز.هرچند دست بزن خوبی داشت. اما شرافتش را می ستودم. بارها وقتی متن انشا را می خواندم و درباره تاریخ سخن می گفتم،بسیار متفاوت،با من بحث می کرد. مانند بسیاری از معلمان آن دوره،برای مژه ها برگشته و جنس لطیف کودکان،حساب باز نمی کرد. همیشه انگار با ادکلون دوش می گرفت و یادم هست،همیشه می گفت وقتی احساس سرماخوردگی می کنید،چنان ورزش کنید تا خیس عزق شوید،و این راه درمان،برای او آشناترین درمان بود. بهترین دفاع و پیشگیری،برای او حمله به میکروب ها بود و از جمعیت شان نمی ترسید. معلم در ذهن و شار انرژی کائناتم،رخنه کرده بود و بارها بعد از او،چنین حس مافوق بشری را تجربه کرده ام. درک کردم که او را می شناسم! بی مقدمه روزی به پدرم گفتم.آیا این عکس وسترن دوره سربازی چیزی برای گفتن دارد؟ او که همواره به دیده جنون به من می نگریست،گفت:اون همدوره سربازی ام فرد خاصی نیست.عاشق بود و می خوند کمال تارزنم تارم شکسته و ما مسخره اش می کردیم. گفتم؛پس لابد شما کمال زنگویی را می شناسید. یادم است پدرم متعجب گفت:چی؟! از کجا اسمشو دراوردی؟! سریع پشت عکس را نگاه کرد اما چیزی پشت عکس نبود. متعجب بهم نگاه می کرد. گفتم:امروز عصر میاین معلم تاریخ ما رو ببینی؟! #کمال_تارزنم #حسین_موفق https://www.instagram.com/p/BxkxDHShmUt/?igshid=i6g8y2qhew9z

[zarifhooman-blog]

پیش به سوی تدوین نهایی و صداگذاری #مستند_پیرنیا_باغبان_گلها با راهبری امیرهادی ملک اسماعیلی و سیما و نوای پر طنین استاد مزدا شاهانی و مهربانو سیما رستگاران بیست و پنجم اردیبهشت خورشیدی. #مزدا_شاهانی #سیما_رستگاران https://www.instagram.com/p/BxdSVElBjpL/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1r4220ylufyhv

[zarifhooman-blog]

مستاجر عزیزما،با خدمتگزار خانه ما دعوایش شده. مستاجر عزیز ما که هفده کتابش،پیش از ریاستش،در ایران چاپ شده،در دهه پنجاه خورشیدی،طعم قلیان و تنباکوی کاشی و خونسارم در دهان دارد و چنان مزه کرده بود که می خواست،در تهران،کافه های ��نجیره ای بزند. مستاجر عزیز،یادش رفته است که چند قرن پیش از انکه کریستوف کلمپ،پا در سرزمین هندوستان،به زعم کریستوف،بگذارد،خط پهلوی و شواهد آکادمیک و خط عربی،نشان از سفر ایرانیان به امریکا داشت. کریستوف،شواهد را آتش زد. اما شواهد هنوز که هنوز است مانند چاه های نفت پلمپ شده امریکا،مصون از انکار و تخریب است. مستاجر عزیز،زمانی،جوینده طلا بودی و اکنون جوینده نفت؟! ناو را اتش می زنی و از آب گل آلود،ماهی صیدمی کنی؟! چه باک،فارسی زبانان،اکنون حافظه تاریخی ندارند.اما تاریخ،هنوز هم در امریکا توسط ایرانیان حفظ می شود. هفده پیامبر بنی اسرائیل در این سرزمین مقدس،به استناد تورات،وجود دارد. مستاجر عزیز،ایران،امریکا یا ژاپن نیست. سرخپوستانی که اجدادت،هندی می پنداشتند،با انرژی عرفان و عشق،زنده مانده اند. و کامیکازه ژاپن،بر قلب نیویورک فرود آمده است و همچنان تیر می کشد. سخنانت،گرچه مصرف داخلی دارد و برای انتخابات پیش رو جوش می زنی،اما قلیل ایرانیان و ایران دوستان که لزوما،پارسی سخن نمی گویند،به بیگانه پرستی مردم کم حافظه می خندند و برای انتخابات پیش رویت،دعای خیر دارند.همچون دعای روی اسکناست. مستاجر عزیز.دعوای کارتل های نفتی و جنگ‌زرگری روسیه و انگلیس برای مکیدن خون سیاه منطقه است و ربطی به آزادی ندارد. اماشانس جبر جغرافیایی و تقدیر با تو بوده که من مستاجر به دنیا نیامدم با موی طلا و تو صاحبخانه،متولد نشدی با موی سیاه.😊 نسبت این ملت بیگانه پرست به امریکا،نزدیکتر است از نسبت تو به خانه ات. امیدوارم و امیدواری نیک است،بیایی و در پناه دیپلماسی که آنهم متاسفانه بازهم به نفع توست،آرامگاه مردخای و شوش دانیال و چغازنبیل را ببینی،گرچه زنبیلیان،فرصت های خوبی را از دست دادند. #ابوالهومن https://www.instagram.com/p/BxcCLzeB4Ed/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1ky99wy7ymwf7

[zarifhooman-blog]

دوبله فیلم ،ضد ملی و انسانی است؟! بسیاری از دوستان گرامی،وقتی زبان آذری را می دانند و مثل یا لطیفه ای را به فارسی برمی گردانند،متوجه برودت و بی مزگی ترجمه این جملات قصار یا استعاره های ریشه در فرهنگ می شوند. اما این دلیل انحراف دوبله کردن نیست. بسیاری دیگر از متخ��صان فن صدا و آگوستیک اتاقک حنجره و خیشوم و زبان کوچک،متوجه هستند که هر لهجه ای و زبانی،از نوعی اختصاصات ویژه ای بهره می برند. تفاوت ادای حرف ر،در شمال فرانسه و جنوب فرانسه و فقدان واژگان فارسی،در زبان رسمی عربی،از این نمونه است.گرچه عراقی ها،ک را چ و مصری ها،ق را،گ تلفظ می کنند. اما این هم دلیل انحراف غیر انسانی دوبله فیلم نیست! برخی بازیگردانان و کارگردانان،صدای خاصی از بازیگران و نابازیگران خود توقع دارند،گرچه این مساله مهمی است،اما بحث ما،به عنوان یک روزنامه نگار مقیم گسل سوق الجیشی به نام ایران،این هم نیست. خیالتان راحت.زاویه دید و جهان بینی مبتنی بر شرافت ملی،در بحث انحراف دوبله از معیار انسانی،حکمفرماست.و دوستی که فقط در ساحت سینما و صدا پیشگی به این مساله می نگرد،مطلق گرا و تک ساحتی نمی تواند وخامت جنایت دوبله در جهان سوم،مخصوصا ایران را درک کند. یک مساله بینارشته ای از سیاست و نفت و موسیقی پساکودتا و فلسفه و تشرع اسلامی و نگاه استعماری انگلیسی پشت قضیه است و بسیار مربوط می شود به تاریخ سیاسی،نفتی،استعماری و فلسفی. کافی است متفقین را بشناسیم.ببینیم که چه کسانی موافق،ضعف تعلیم زبان انگلیسی در جامعه هستند و چه زبان هایی را پیشنهاد می کنند و چرا مثلا بی بی سی،در مقاطع حساس تاریخی،سفره بخش فارسی رسانه اش را پهن می کند و چه کسی زبان دوم روسی را تجویز می کند و خلاصه هزار نکته باریک و تیز و پر خطر! و اما مصادیق آلت فعل بودن دوبلورها،در پیاده کردن سانسور جنسی و سیاسی،از کفر ابلیس هم مشهور تر است و نیازی نیست که مثال بزنم. اما وقتی قیمت نفت بالا می رود وهمان دهه چهل، ایران تمجید می شود به عصر طلایی دوبله،باید مشکوک شد. نکته بسیار مخفی،سانسور عواطف رقیق انسانی است که به مصادیقش کار ندارم. عرضم را به پایان می رسانم با یک مصداق.فیلم اثر پروانه ای. فرد،عاجز از نبرد اختیار با تقدیر،به جنین مادر بر می گردد،تا دیگر به دنیا نیاید و سقط شود. اما آنچه در دوبله می بینیم،وصله پینه ای جنایتکارانه است،پسربچه،در گوش دختربچه می گوید از تو متنفرم و در نسخه دوبله،با ذبح عشق و ستایش تنفر،فیلم پایان می پذیرد که خدا کرده،به خاطر حرمت سقط جنین،اسلام به خطر نیافتد! این کار ممیزی ایدئولوژیک،که نمونه های سوسیالیستی و کمونیستی ا https://www.instagram.com/p/Bxa_JXrHqx0/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=9jjsrm9tx3bi

[zarifhooman-blog]

موسیقی روح است نه جسد. و روح،نجیبانه و شریف،از زخمه دل،بر تارو پود آتش اهورایی دلت می نشیند. های،گزافه گوی و آلت دست.شرافت به اجرای ردیف نیست،وقتی بازار شرافت ردیف نیست. سخن از اشغال جایگاه پخش ربناست،نه اصالت ربنا.بگذار ریشه اش در از حلقوم بانو ام کلثوم باشد یا ذبیحی. سخن از ساختار نیست.از شرافت اهورایی است. از مردم و نیاکان گفتن. از نجابت و مرکوب حسادت نبودن. قیقاج نزدن و برای صحنه،با کس و ناکس درنیامیختن! شرافت موسبقی؟! کشک! من از شرافت اهورایی یک ایرانی می گویم. متبرک باد نامت ای کاوه،که چون پدرت،کوروش،در موسیقی راک،از راک میرزاعبدالله هم غافل نبودی. این است که پدرت این پیر میهن دوست،جلای وطن نکرد و غمزه های رسانه ای را برای خداوندگاران گذاشت.این درویش جوانمرد. گوشه بختیاری از دستگاه همایون؟! ناز شصتت! و هنوز موسیقی ترانه سرباز و نسل سوخته ات،آویزه گوش جانم است. بگذار مدارس با شورای اولیا مربیانش فتح بشود بی هیچ جنگی. آتش عشق چه باک دارد از سال و ماه... ترانه از روزبه بمانی است: در متن اش ژرف باشید...چون... حرف من حرف خودم نیست حرف خاکه حرف ریشست(حرف میهن است) حرف دیروز ندیده  حرف فردا و همیشست صحبت سکوت سرده  آدمای توی قابه حرف این صورتکها نیست حرف اون ور نقابه حرف تردید یه نسله میون رفتن و موندن بین خوابیدن تا ظهر یا دم سحر پریدن یکی باید بگه آخر من و تو کجای کاریم وسط یه راه روشن یا هنوزم توی غاریم یکی باید بگه آخر چرا رنگ ما پریده چرا با این همه عینک هیچ کسی ما رو ندیده تو بگو اگر که حرفهام  واسه تو شنیدنی نیست من امروز و نگاه کن  دیگه عکسهام دیدنی نیست حرف آخر رو نمیگم  تا نگی خوابت پریده هرکی رو دیوار گوشش  آخرین حرف رو شنیده حرف تردید یه نسله میون رفتن و موندن بین خوابیدن تا ظهر یا دم سحر پریدن یکی باید بگه آخر من و تو کجای کاریم وسط یه راه روشن یا هنوزم توی غاریم یکی باید بگه آخر چرا رنگ ما پریده چرا با این همه عینک هیچ کسی ما رو ندیده هرکی رو دیوار گوشش  آخرین حرف رو شنیده حرف تردید یه نسله میون رفتن و موندن بین خوابیدن تا ظهر یا دم سحر پریدن یکی باید بگه آخر من و تو کجای کاریم وسط یه راه روشن یا هنوزم توی غاریم یکی باید بگه آخر چرا رنگ ما پریده چرا با این همه عینک هیچ کسی ما رو ندیده https://www.instagram.com/p/BxYHZyXnEPU/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=50nm7xun3xar

[zarifhooman-blog]

#gonegirl ازدواج،اخلاقی نیست،هست؟! روزی دم در تربیت مدرس،گروهی از شبکه سیمای نمی دونم خانواده،با میکروفون جلویم سبز شدند.آقا درباره ازدواج و تبعات آن سخن می گویید؟ گفتم بله.بعد از چند دقیقه،متوجه شدند که به کاهدان زده اند. خیلی راحت گفتم که ازدواج،در شرایط خاص سوء تفاهم قرهنگی امروز و شرایط خاص اقتصادی،یکی از عوامل تشدید بزهکاری سیستماتیک است. آیا صرف نظر از بسترهای عریان فرهنگی و اقتصادی و سبدهای خالی کتاب و مطالعه،آیا در بهترین حالت خوشبینانه ترین حالت،فرزند می تواند در این شرایط امیدوار به دنیا بیاید؟ از اون روز مصاحبه هرچه می گذرد،لایه های بیشتری کنار می رود. بازار سینمای هالیوود،چین و روسیه است و تنور سکس در سینمای داخل به صورت سکس کلامی و واژه هایی که واژن چشم و گوش جوانان را باردار می کنند،بیشتر بیشتر داغ می شود. جوانان، از ازدواج سفید،هم گذر کرده اند و الان با سایه های دود گل،روی دیوار مدرسه،عشقبازی می کنند. نهاد خانواده،هرجایی شده و تحمل،جای تامل نشسته است. همه چیز درهم خمیر مانند استحاله شده و تنها چیزی که وجود دارد،مناسبات مسخره ای بود که روشتفکران قدیم،ان را زیر سوال می بردند.مهریه...اما همین،در کنار سکه های زرین طلا،به لطف یزدان،پایه های خانواده های کاریکاتوری امروز رو تشکیل می دهد. چیزی که پیر من،در دلم کاشت،چنین است. ادبیات ایران،عشق و عرفان.اکسیری که ازدواج مضحک را که هیچ،شیطان را هم،عاشق سرگردان معرفی می کند.زوج جدا نشدنی ازلی و ابدی. و این جادوی عشق،که به هر وظیفه و قراداد و فلان و بهمان،پوزخند می زند،عشق است. در دریای آتشین عشق،دیگر،چنین چیزی،ازدواج را می گویم،سهمگین نیست. عشق بخشنده است. پس زنده باد عشق،ادبیات و فیلم های اقتباسی و خلوت کافه با دختر همسایه😂 https://www.instagram.com/p/BxVYjtTnTtd/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1wtdyfht9v6v6

[zarifhooman-blog]

حالا که یک بیگانه شماره داده،چرا ما ندیم...ما که زبون همو بهتر باید بفهمیم؟! https://www.instagram.com/p/BxUTW8fnXsU/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=oq7vkao6nkd5

[zarifhooman-blog]

تیتر:مردم قجری،سینمای حشری! متن:بشتابید بشتابید،در غیاب صدای بانوان،ملیجکان معلوم الحال درباری،به اقتضای نقت در برابر سینمای بی محتوا،در نودمین سالگرد آغاز روابط ایران و ژاپن،مشت محکمی به دهان استکبار زتده اند و بنابر سنت حسنه،یک بانوی کمر باریک خارجی،با حکم شرعی "نظر بر نامحرم از شیر مادر حلال است" ،تحفه دیگری از روابط حسنه سیاسی بی فرهنگی کشورهای دارای منافع نفتی،وارد سینمای ایران کرده اند. حال،سینه چاکان و مخلصان و مخنثان سینمای بی هویت ایران،بار دیگر تف غلیظی بر دوات منتقدباشی ها و مجلات زرد تنبان می کنند،تا صفحات کاغذهای وارداتی مجلات،پر از نقدهای آبکی تر از سیل اخیر شود.تا مگر خاطره تلخ عدم کفایت وزرای دیگر با درایت سازمان سینمایی،از اذهان شسته و رفته شود. بشتابید بشتابید و بر این فضولات انسانی به دیده منت بنگرید،با شرکت دلارامی از سرزمین دوست و برادر و همچنان در برجام،آلمان. پخش از برادران ژن خوب. به همراه پیش پرده خوانی هنربندان همیشه در صحنه،زلزله،سیل،گرانی،باک های بی بتزین و حتی فقدان تنی چند اراذل و اوباش معلوم الحال،هنربندان را از ساخت و زدوبند،غافل نمی کند. بشتابید،شهر شهر فرنگه،از همه رنگه. عایدات این فیلم صرف ارسال فیلم های ریزو درشت مجوز دار برای دریافت جایزه در برابر نفت،از کشورهای ژاپن،روسیه،چین،المان،فرانسه و در آینده نزدیک،ونزوئلا،خواهد شد.ان شاءالله! https://www.instagram.com/p/BxNqlajHgpE/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1jbyh4yc4mx4g

[zarifhooman-blog]

وای خدا! سه ساله دارم ازش دوری می کنم.اما در عمل،چندین نفری که سرشون به تنشون میارزه،منو به ذبیحی،که هنگام تحریرهای قلب،ذبح شد،هل میدن! خب!چاره چیست؟! شاید اونی که درباره سرود ای ایران و گل گلاب،فرخی یزدی،یمینی شریف،راعتمادی و پیرنیا،فیلم ساخته،در پاسخ به انحراف تاریخ تاریک،دور از مرده باد و زنده باد و هرنوع بت و توتم و خدا،در ساحت پژوهش،فیلمی درباره ذبیحی بسازد! خب در شب انحراف اذهان عمومی در خواهش ربنای قلب،باید دل،به دریا زد و از اصل ربنا گفت.ابولی،کسی بهت نگفته برای سوژه های گذشته،خرت به چند؟! اینم روش! بساز،تا با مقدورات اندکت،چند رگه طلای تاریخ تاریک موسیقی رو،جلا بدی. #مستند_ذبح_ربنا #ربنا #ذبیحی #ام_کلثوم #سیاوش_بیدکانی https://www.instagram.com/p/BxIwNNAn8h2/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1pxsss11679fe

[zarifhooman-blog]

سهراب شهید ثالث،معروف است که می گفت:سینما یعنی دروغ،من هم مرتکب دروغ می شوم،اما کمتر،چون به مستند نزدیک ترم. با دیدن این عکس،نگاه مهربان حسین بهزادبه دوربین،با گربه ای که انگار با بسیاری از اهل هنر،مخصوصا نقاشان و موسیقیدانان و ...بذار ببینم! حتی دافته دوموریه در کتاب سپربلا،از گربه ایرانی و فرش ایرانی یاد می کنه! چه همپوشانی غریبی،چه راست ��تنه انگیزی،هنرمند ملی و عاشق ایران و فرهنگ و ادب این سرزمین اهورایی،میانه اش با گربه خوب است. از شهید ثالث گفتم،شاید عمویش،احمد شهیدی،همکار روزنامه نگارم،که عکس مشایعت #داود_پیرنیا در بیمارستانش مشهور است،گواهی بدهد حضور گربه در خانه پر تصویر و صدای پیرنیا... گربه هایی که هم یاداور بلک کتس هستند هم یادآور ان فیلم معروف کسی از گربه های ایزانی خبری نداره... عجیبه،پیوند گل و مرغ و تجسم در پنجه حسین بهزاد که همنشین هنرمندان برنامه گلهاست و خودش سه تار می نوازد و ...وای خدایا! روایت همنشین پشمالوی فرخی یزدی،در حصر عمارت کلاه فرنگی و آن سگش! و گربه هایی که همانند سگ ولگرد صادق هدایت،در کوچه پس کوچه های این شهر،دیده می شوند. بله،این راست ترین تصویر مستند ایران ماست.قرابت سرنوشت نوازنده های خیابانی و مستعد و گربه های زیبایی که موسیقی لطیف،هارمونیک پیزامون ما هستند.انها هم در سقوط اخلاقی این چند دهه،کم رنج نکشیدند. دم آتشین خوانندگان خانه نشین،مانند دُم گربه های پارک گفتگو،بارها اتش گرفته. آی آتش در نهادت بیافته روزگار. این همه راستی،پاکی،موسیقار و تو فریب خورده سینمایی هستی که با شارلاتانیزم(واژه فرانسوی)،نسخه زیبای پاپیون رو جعل می کند و با رذالت می نویسد،براساس داستانی واقعی! و به جای جزیره لختی ها،در نسخه جدید،خواهر روحانی در جزیره ساکن است! داستانی واقعی! هرچند خود کتاب هانری شاریر هم دزدی از نوشته های فرد دیگری بود! سینمای مستند ایران،وقتی شرف در فیلتر دوربین اش کار گذاشته شود،متوجه انحراف موسیقی،ادب و هنر و نگارگری و مینیاتور از دوران حسین بهزاد تاکنون می شویم. نگارگری ملی و طرب انگیز بهزاد کجا و قلم مو ،در خدمت ایدئولوژی و بیگانه پرستی! و این قدرت موسیقی چشمان تست گربه ایرانی،که با دروغ،ذره ای کنار نمی آید. به شهادت تاریخ! به سیگار اشنوی مشترک پیرنیا و حسین بهزاد... #مستند_پیرنیا_باغبان_گلها #حسین_بهزاد #بهمن_قبادی #موسیقی #مستند_فرخی_یزدی #برنامه_گلها #فیلم_پاپیون #صادق_هدایت #مستند_پرتره #بلککتس #خانه_پیرنیا عکس ابتدای فیلم از مجله برگ های پژوهش به کوشش #محمد_حسن_حامدی فیلم از مستند بهزاد آفریننده رنگها کارگردان:سیار https://www.instagram.com/p/BxFPqdfnftV/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=5hiszohv7qoe

[zarifhooman-blog]

حسن این ازدواج سیاسی این است که هیچکدوم از همسرها،نمی توانند،ناقل ژن خوب باشند! #ابوالهومن This is an ideal political marriage. Because none of the wives pass the Noble-born! https://www.instagram.com/p/BxDLlfcnbse/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=az973ugzeyqr

[zarifhooman-blog]

پشتوانه ما،مهر مام میهن است خیابان دل ما،به نام مردان مرد، مزین پس پروای ننگ و نام نداریم و با مهر ایزدی چو سرخی خورشیدی که در بطن درفش تابناک دل هر ایرانی،می خروشد برگزار کردیم در ماه اردیبهشت، با ارجمند امیرهادی ملک اسماعیلی،تدوینگر مستند پیرنیا و با یاد مهربانو سیما رستگاران، و صدای پرمهر و شریف مهربان استاد مزدا شاهانی؛کارشناس صدا و گوینده توانا و موزیسین برنا،نشست هم اندیشی تدوین و صداگزاری و گویندگی #مستند_پیرنیا_باغبان_گلها را و در این نشست،ایستادیم به احترام صدایی که در سکوت نامردانه صحنه موسیقی از صدای بانوان، که تا ابدیت درگوش جان ایرانیان نجوا می کند: پیوسته دلـــــــت شاد و لـــــــــبت خندان باد! https://www.instagram.com/p/BxAhlPnH6g4/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=ub9vbigohp4y