Tumgik
#تاریخ_سیستان
lhoomanl · 2 years
Photo
Tumblr media
‏‎‌ [...] در فتحِ سیستان [به دست اعراب مسلمان در سال ۲۲ه‍.ش/643م] نیز یک بار به مترجم اشاره شده است: شهریارِ سیستان همراهِ موبدِ موبدان به دیدارِ ربيع - امیرِ عرب که مردی زشت‌رو بود و رویِ اجسادِ کشتگان نشسته بود - آمد و چون ربیع را دید، گفت: «اَهرِمَن به روز فرادید نیاید، اینک اهرمن فرادید آمد.» ربیع پرسید: چه می‌گوید؟ «ترجمان بازگفت.» [نقل قول‌ها از تاریخ سیستان، قرن پنجم هجری] ‌ [...] ‌ [پس از گذشت چند دهه از شکست ساسانیان] واکنشِ ایرانیان در برابرِ نورسیدگانِ عرب، ظاهراً دیگر مانندِ سال‌های نخستِ فتوحات نبود، دیگر مانندِ مردمِ قم، به اذان گفتنِ ایشان اعتراض نمی‌کردند و سنگ به سویشان نمی‌افکندند، و یا مانندِ مردمِ مدائن، آنان را «دیوان» نمی‌خواندند بلکه می‌کوشیدند از بیمناکی و پرهیز بکاهند و به همزیستیِ برادرانه - اگر ممکن بود - رو آورند. ‌ یک صحنه در تاریخِ قم این پذیرشِ مسالمت‌آمیز را به نیکی نشان می‌دهد: در اواخرِ قرنِ یک، دسته‌ای از اعراب به قم که هنوز زردشتی بود رو آورده در نزدیکیِ شهر چادر زدند. علی‌رغمِ برخی نگرانی‌ها، روابطِ همسایگی به خوشی ادامه یافت. در سال [۹۹ه‍.ش/720م]، یزدان‌فادار، امیرانِ عرب - احوص و عبدالله - را به مهمانیِ نوروز فراخوانْد. رسمِ فارسیان آن بود که در نوروز به کدوزدن و لهو و لعب و گوی‌بازی کردن مشغول باشند. عرب‌ها در چوگان‌بازیِ ایرانیان شرکت جُستند. بعدها، همین اعراب، در مقابلِ یورشِ غارتگرانِ دیلمی، از زردشتیانِ قم پشتیبانی کردند. ‌ #چالش_میان_فارسی_و_عربی (سده‌های نخست) #آذرتاش_آذرنوش #نشر_نی ویراست دوم، چاپ پنجم، ۱۳۹۹، صفحات ۱۰ و ۱۱ و ۲۶ و ۲۷. ۶۴ هزار تومان. ‌ 📸 نگاره: بچه‌ها این گربه‌هه پامیِ ماست. ‌ ۱۹ / #بهمن / ۱۴۰۰ ‌ #عرب #یزدانفادار #تاریخ_قم #قم #تاریخ_سیستان #اذان #ترجمه #ترجمان #مترجم #اهرمن #اهریمن #شیطان #ربیع #دیو #مدائن #نوروز #ایرانشهر #چوگان #دیلم #زردشت #زرتشت #مزدیسنا #گربه #پیشی #پامی #ببرک‎‏ https://www.instagram.com/p/CZufy3hDdqQ/?utm_medium=tumblr
0 notes
amir1428 · 3 years
Photo
Tumblr media
در حمله اعراب مسلمان به #سیستان ، مردم ایستادگی و اعراب ، خشونت بسیار کردند ، به گونه ای که #ربیع_ابن_زیاد ، فرمانده اعراب برای ترساندن مردم و کاستن از شور ایستادگی آنان ، دستور داد ، تا صدری ساختند ، از کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم 👈 از آن کشتگان 👉 تکیه گاه ها ساختند و ربیع ابن زیاد 👈 بالای آن نشست 👉 و قرار شد ، که هر سال از سیستان ، یک میلیون درهم به خلیفه بدهند با هزار غلام بچه و کنیز #تاریخ_سیستان / برگهای 80 و 37 تاریخ کامل / جلد 1 / برگ 307 #ایران #یعقوب_لیث #سیستان #بلوچستان #رادمان #صفاریان #ایرانشهر #زاهدان #رستم #هخامنشی #اشکانی #ساسانی #تخت_جمشید #تیسفون #کوروش_بزرگ #پاسارگاد #طاق_خسرو #مداین #کسری #زرتشتی #بلوچ #شیر https://www.instagram.com/p/CTseNlWMU1Y/?utm_medium=tumblr
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
یعقوب به نیشابور قرار گرفت، پس او را گفتند که مردمان نیشابور می گویند که یعقوب عهد و منشور امیرالمومنین ندارد و خارجی است. پس یعقوب، حاجب را گفت: منادی کن و بزرگان و علما و فقهای نیشابور و روسا فردا اینجا جمع باشند تا عهد امیرالمومنین بر ایشان عرضه کنم. بامداد همه بزرگان نیشابور جمع شدند و به درگاه آمدند. یعقوب فرمان داد دو هزار غلام همه سلاح پوشیدند و بایستادند. هر یک سپری و شمشیری و عمودی سیمین و زرین به دست، هم از آن سلاح که از خزانه محمدبن طاهر گرفته بودند به نیشابور، و خود به رسم شاهان بنشست و آن دو صف پیش او بایستادند. فرمان داد تا مردمان اندر آمدند و پیش او بایستادند. گفت بنشینید. پس حاجب را گفت فرمان داد آن فرمان امیرالمومنین را بیاور تا برایشان بخوانم. حاجب اندر آمد و تیغ برگرفت و بجنبانید. آن مردمان بیشتر بیهوش گشتند، گفتند مگر به جانهای ما قصدی دارد. یعقوب گفت تیغ نه بهر آن آوردم که به جان کسی قصد دارم. اما شما شکایت کردید که یعقوب عهد امیرالمومنین ندارد، خواستم بدانید که دارم. مردمان باز به جای و خرد باز آمدند. باز یعقوب گفت: امیرالمومنین را به بغداد نه این تیغ نشانده است؟ گفتند بلی. گفت مرا بدین جایگاه نیز این تیغ نشاند. عهد من و آن امیرالمومنین یکی است! سپس فرمان داد تا هر چه از آن مردمان،از جمله #طاهریان بودند، بند کردند و به کوه اسپهبد فرستاد. دیگران را گفت، من داد را برخواسته ام بر خلق خدای تبارک و تعالی و بر گرفتن اهل فسق و فساد را، و اگر نه چنین باشمی، ایزد تعالی مرا تاکنون نصرتها ندادی ، شما را به چنین کارها کار نیست، بر طریق باز گردید . کتاب #تاریخ_سیستان به اعتبار عنوانی که در سالهای ۱۸۸۱-۱۸۸۵ میلادی که در #پاورقی #روزنامه ایران به آن داده شده بود به این نام نامیده شده است. مولف کتاب معلوم نیست و شادروان استاد بهار آن را از روی یک نسخه قدیمی که گویا مآخذ روزنامه یاد شده نیز بوده ، تصحیح و منتشر کرده است. تالیف تاریخ سیستان به ظن قالب در سال ۴۴۵ه . ق به پایان رسیده است و این اثر در ردیف کتب قدیمی نثر فارسی مثل تفسیر #تاریخ_طبری و #تاریخ_مسعودی و #زین_الاخبار #گردیزی شمرده می شود. این #تاریخ گذشته از اینکه یکی از نمونه های معتبر نثر قدیم فارسی است، از نظر #تاریخی نیز دارای اهمیت می باشد. زیرا در آن به وقایع و اماکن و اشخاصی اشاره شده که در آثار دگر نمی یابیم. این کتاب به تصحیح ملک الشعرای بهار به همت محمد رمضانی صاحب موسسه خاور ،چاپ تهران ،سال۱۳۱۴ شمسی استخراج شده است هزار سال نثر #پارسی ، جلد اول ، #کریم_کشاورز https://www.instagram.com/p/B8ype6UHogl/?igshid=1mf2g2izv4yqu
0 notes