چیزی از عمرت باقی نمانده است. پس این چند صباح را به گونهای زندگی کن که انگار بر فرازِ قلهٔ کوهی هستی. فرقی ندارد که اینجا زندگی کنی یا جایی دیگر؛ سر تا سرِ جهان شهری بیش نیست. بگذار مردم تو را آدمی حقیقی بدانند یعنی کسی که موافق طبیعت زندگی میکند. در این صورت اگر نمیتوانند تو را تحمل کنند، بگذار تو را بکشند. چنین مرگی بهتر از آن است که مثل آنها زندگی کنی.
وقتی به ساتیرون نگاه میکنی، سوکراتیکوس، اِئوتوخِس یا هومِن را در نظر مجسم کن. وقتی به چهرهٔ ائوفراتس مینگری، ائوتوخیون یا سیلوانوس را به یاد بیاور. وقتی به خود نگاه میکنی یکی از امپراطوران را به خاطر آور. بنابراین با دیدن هر کسی همتایش را در نظر مجسم کن و سپس با خود بگو: «اکنون آنها کجا هستند»؟ هیچجا_یا همهجا. به این ترتیب عادت خواهی کرد که تمامِ چیزهای فانی را نیست و نابود بدانی؛ و این حقیقت هنگامی برایت روشنتر میشود که به یاد داشته باشی هیچ چیزی پس از تغییر، دیگر حتی در آینده نیز موجود نخواهد بود. چرا خود را به زحمت میاندازی؟ آیا کافی نیست همین عمر کوتاه را شرافتمندانه به سر آری؟
تو جزئی از کل هستی. سرانجام در آنچه تو را به وجود آورده از میان خواهی رفت؛ یا به عبارت بهتر: بار دیگر به عقلِ خلّاقِ عالَم تبدیل خواهی شد.
#تأملات
#مارکوس_اورولیوس
#انتشارات_ققنوس
چاپ سیزدهم، ۱۴۰۰، ۱۹۲ص، ص۴۶ و ۱۵۴ و ۱۵۸ و ۱۵۹.
🎞️ #گلادیاتور (2000). ماکسیموس شخصیتی تاریخی نبوده و ساختگی است اما متأسفانه کارگردان در بخشهایی هم که شخصیتی واقعی مانند امپراطور مارکوس اورولیوس را به تصویر میکشد سخنانی ناساز با شخصیتش از زبان وی بازگو میکند - همانند اینکه در تاریخ درباره من چگونه قضاوت خواهند کرد - در حالی که مارکوس اورولیوس چنین که از اثرش مینماید به هیچ .جایش نبود
گزافکاریاست که چون کسی به پایانِ خود رسید بخواهد هنوز باشد در حالی که دیگر هیچ نیست. پیریْ بیماری است، تبِ سرد است، نیاز است که دیوانگی شدیدترش میکند. از آنجا که درواقع پس از سی سالگی آدمی را دیگر زنده نمیتوان شمرد، همان بهتر که تو را به وقتش بکشند. #فاوست #یحیی_ولفگانگ_فون_گوته (۶ شهریور ۱۱۲۸ ، 1749 – ۲ فروردین ۱۲۱۱ ، 1832) #انتشارات_نیلوفر چاپ ۱۱، ۱۴۰۰، ص۲۷۲. ۵۲۶ صفحه، ۱۳۵ هزار تومان. * فاوست همچون اکثر آثار کلاسیک اطناب ممل دارد و میتوانست در کمیتی یکچهارم کتاب کنونی عرضه شود. مترجم (محمود بهآذین) قسمی از اثر را از روی برگردان منظوم فرانسوی به فارسی ترجمه کرده که همین بر ملالت خواندن بخشهای از کتاب افزوده است. 📸 نگاره: موزهٔ هنرهای معاصر تهران ۹ / #فروردین / ۱۴۰۲ #سی_سالگی #سال_سی #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته #یحیی_ولفگانگ_گوته #یوهان_ولفگانگ_گوته #گوته #یوهان #یحیی #رضا_نساجی #محمود_اعتمادزاده #به_آذین #م_ا_به_آذین #پروس #آلمان #ادبیات_آلمان #مرگ #بیماری #عمر #زندگی #زندگانی #زندانی #دیوانگی #دیوانه #مجنون #موزه_هنرهای_معاصر #موزه_هنرهای_معاصر_تهران (در Tehran Museum of Contemporary Art) https://www.instagram.com/p/CqWR4dPjAcL/?igshid=NGJjMDIxMWI=
ایرانیان بر این باور بودند که انسان در پانزدهسالگی بالغ میشود و گویا زرتشت نیز در همین سن به جَرگه روحانیان پیوست. وی سالها در طلب حقیقت بود و سرودههایش نشان میدهند که شاهد آن بوده است که چگونه دستههای جنگجویان یا همان دیوپرستان با اَعمال خشونتبار به جوامع صلحجو میتاختند تا چپاول و کشتار کنند و گلّههای آنان را به یغما برند. زرتشت که از ناتوانی مادی خود آگاهی داشت سخت آرزومند عدالت شده بود و آرزومند قانون اخلاقی اهورهها که برای نیرومند و ناتوان به یکسان حکمفرما باشد به طوری که با آن، نظم و آسایش برقرار شود و همگان بتوانند در آشتی و آرامش زندگانی خوشی را پی گیرند. بر پایه سنت، زرتشت در سی سالگی یعنی در هنگام کمال خردمندی بود که وحی را دریافت کرد. او که در اجتماع مردمان برای برگزاری جشنی بهاری حاضر شده بود، بامدادان به سوی رودخانهای رفت تا برای مراسم تهیهٔ «هوم» [=گونهای گیاه مقدس برای زرتشتیان] آب بیاورد. وی به درون رود رفت تا از وسط آن آب بردارد و آنگاه که به کنار آب بازگشت – زمانی که در طراوت بامداد بهاری در حال بیرون آمدن از عنصری تطهیرکننده بود و خود نیز در حالتِ تطهیری آیینی قرار داشت – به شهود نائل آمد. وی در کرانه رود، موجودی نورانی دید که خود را «وُهومَنه» (اندیشهٔ نیک) معرفی کرد. وهومنه وی را به پیشگاه اهورهمزدا و پنج شخصیت نورانی دیگر برد که در نزد آنان وی به سبب بسیاری نور ایشان سایه خویش را بر زمین ندید؛ و آنگاه از این هفتگانه، رسالتش را دریافت کرد... برای روحانی ایرانی، زناشویی امری لازم بود تا بتواند وظیفهاش را کامل انجام دهد. زرتشت نیز سه بار ازدواج کرد. دو زن نخست وی که نامشان جایی ذکر نشده است برایش سه پسر و سه دختر زادند. زناشویی کوچکترین دخترش، پوروچیستا در گاهان (اوستا، یسنا، ۵۳) وصف شده است. شوی پوروچیستا – جاماسپ – که به سبب داناییاش نزد زردشتیان زبانزد است، مشاور اعظم ویشتاسپ بود. در گاهان وی همراه خویشاوندش موسوم به فرَشُوشتره، تصویر میشود. خود زرتشت هم دختر فرشوشتره به نام هووی را به عنوان زن سومش اختیار کرد ولی این زناشویی فرزندی به بار نیاورد. #زردشتیان_باورها_و_آداب_دینی_آنها #مری_بویس #انتشارات_ققنوس چاپ ۱۶، ۱۴۰۰، ص۴۳ و ۵۶. 📸 نگاره: آتشکده آدریان تهران (ساختهٔ ۱۲۹۶ ه.ش) و ما در خیابان سی تیر. در این خیابان کلیسا و کنیسه و مسجد نیز قرار دارد. این آتشکده به کوشش ارباب کیخسرو نماینده وقت مجلس شورای ملی و بهویژه با مساعدت پارسیان هندوستان در زمان احمدشاه قاجار ساخته شده است. ۸ / #فروردین / ۱۴۰۲ (در آتشکده آدریان) https://www.instagram.com/p/CqTs8Whj_HA/?igshid=NGJjMDIxMWI=
زرتشت [زادهٔ حدود ۳۰۰۰ هزار سال پیش در خراسان یا آذربایجان] با آموزههایش – که گرچه اصیل و تَطَوُّر دین اهورایی کهن بود – خشم و غضب قوم خود را برانگیخت. به نظر میرسد که وی با دادن امید رسیدن به بهشت برای هر آن که از او پیروی کند و راستی جوید، از سنت اشرافی و روحانی دئوهها [=دیوها، کافران] بریده بود که همه مردگان فرودست را محکوم به زندگانی پس از مرگ در جهانی زیرین میشمردند. چنان که معمول است قوم خود زرتشت هم ظاهراً نسبت به مرد آشنایی که میدیدند مدعی شهودی الهی و غیرعادی است احساس تردید میکردند.¹ از این رو چندین سالی که وی در میان ایشان به موعظه گذراند تقریباً بیثمر بود و تنها یک تَن ایمان آورد که آن هم پسرعمویش میدیوماه بود.² بدین ترتیب وی از آنجا هجرت کرده و به میان قومی دیگر رفت.³ در اینجا وی که بیگانه بود مجال صحبت با شهبانو آتوسا و نیز شوهرش ویشتاسپ را یافت که «بازو و پناه دین اهورایی زردشتی بود.» (اوستا، فروردینیشت، بند ۱۰۰) ایمان آوردن ویشتاسپ، فرمانروایان کشورهای همسایه را به خشم آورد و آنان خواستارِ بازگشتِ وی به دین قدیم شدند. خودداری ویشتاسپ از پذیرش این درخواست، جنگی برافروخت که پیروزی ویشتاسپ را در پی داشت و بدینگونه دین زرتشت در قلمرو او استقرار یافت. #زردشتیان_باورها_و_آداب_دینی_آنها #مری_بویس #انتشارات_ققنوس چاپ ۱۶، ۱۴۰۰، ص۵۵ و ۵۶. ۲۸۷ صفحه وزیری، ۶۵ هزار تومن. این قیاسها از من است: ¹ مقایسه کنید با آیاتی همچون آیه ۲۴ سوره مؤمنون: «پس اشراف قومش که کفر ورزیدند گفتند: او کسی نیست جز بشری همانند شما که میخواهد بر شما برتری جوید؛ اگر خدا میخواست پیامبری برگزیند همانا فرشتگانی فرود میآورد و ما هرگز در نیاکان نخستین خود این را نشنیدهایم.» ² پیامبر اسلام هم نخستین گروندهاش پسرعمویش امام علی بود. ³ پیامبر اسلام نیز به یثرب (مدینةالنبی بعدی) و گروهی دیگر به حبشه نزد پادشاه آنجا نجاشی، هجرت کردند. 📸 نگاره: آرامگاه داریوش دوم هخامنشی (قرن ۵ پیش از میلاد مسیح)، کعبهٔ زرتشت (قرن ۶ پ.م) و من (قرن ۲۱ میلادی) در شهریورماه ۱۳۹۳ هجری خورشیدی. کعبهٔ زرتشت بناییاست که تقریباً از هفتصد سال پیش بدین نام خوانده میشود و پیشتر به نقارهخانه و کُرنایخانه و بُنخانک (خانه بنیادی) موسوم بود. 🙏 با سپاس از علیرضا انتشاری برای راهنمایی آوانویسی نامهای خاص که بیشتر در فرستههای آتی از این کتاب خواهد آمد. @Papyrus_Archaeology 🗓️ به مناسبت #زادروز_زرتشت_پیامبر بر اساس تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران. ۶ / #فروردین / ۱۴۰۲ (در نقش رستم - Naghsh E Rostam) https://www.instagram.com/p/CqP_Y6DOmr4/?igshid=NGJjMDIxMWI=
از ترسِ یعقوب برادرش، زیاد همدیگر را نمیدیدیم. یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعتِ تمام به جای فیلم، او را تماشا کردم. دو سال گذشت، جیبهایم خالی بود و من هنوز عاشقِ فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود. یک روز فروغ پرسید: «کی ازدواج میکنیم؟» گفتم اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبضهای آب و برق و تلفن و قسطهای عقبافتادهی بانک و تعمیرِ کولر و بخاری و آبگرمکن و اجارهنامه و اجارهنامه و اجارهنامه و شغلِ دوم و سوم و دویدن دنبالِ یک لقمه نان از کلّهی سحر تا بوقِ سگ و گرسنگی و جیبهای خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم و تو به جای عشق، باید دنبالِ آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و مهمانی و نقونوقِ بچه و ماشینِ لباس��شویی و جاروبرقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر* باشی. هر دومان یخ میزنیم. بیشتر از حالا پیشِ همایم و کمتر از حالا همدیگر را میبینیم. نمیتوانیم ببینیم. فرصتِ حرف زدن با هم را نداریم. در سَیالهی زندگی دست و پا میزنیم، غرق میشویم و جز دلسوزی برای یکدیگر کاری از دستمان ساخته نیست. عشق از یادمان میرود و گرسنگی جایش را میگیرد. #عشق_روی_پیاده_رو #مصطفی_مستور #نشر_چشمه چاپ ۱۵، ۱۳۹۵، ص۷۱. ۱۴۰ صفحه در قطع پالتویی، ۱۱ هزار تومن. * به جای لباسشویی: جامهشور (در ترکی استانبولی این واژهی فارسی به کار میرود) و بهجای فریزر: یخدان یا سرداب که مانند یخچال یا چالهی یخ معنای جدید میگیرد بهتر است. ۲۶ / #اسفند / ۱۴۰۱ #فروغ #سالن_سینما #پول #فلسفه_کار #ازدواج #معشوق #محبوب #تأهل #تجرد #طلاق #گرسنگی #اجاره #اجاره_نامه #مالکیت #لباسشویی #جامه_شور #یخچال #یخدان #سرداب #فریزر #برابر_فارسی #فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی #پانترکیسم #ترک #ترکیه #ترکی_استانبولی https://www.instagram.com/p/Cp5C2VODTzw/?igshid=NGJjMDIxMWI=
از مقدمه جواد طباطبایی بر آخرین کتاب خود؛ به مناسبت درگذشت او :: ″این دفتر، جُستاری درباره «مشکل» ایران است و ملاحظات دفترهای سهگانهٔ تأملی درباره ایران را دنبال میکند. از آن مجموعه دو دفتر دیگر باقی بود تا بتوانم چشماندازی از آنچه در پنج سدهٔ گذشته بر ایران گذشته، همچون پردهای در برابر دیدگان خواننده بگسترانم. مواد بسیاری برای آن دو دفترِ باقیمانده فراهم آورده بودم و آماده میشدم تا آن کار را پیش ببرم که گاهی از پسِ پرده آوای جَرَسی به گوشم میرسید. در میانهٔ خواب و بیداری نیز به چشم دل میدیدم که بیش از پیش، نشانههایی از پایان راه در افق در حالِ پدیدار شدن است و چنین مینمود که «شب نزدیک، راه طلب تاریک و ره باریک»تر از همیشه شده است. آنگاه که ناچار گذارم به بیمارستانی افتاد و پی بردم که کار درمان طولانی خواهد بود و عاقبت نامعلوم، ناچار خود را به اندیشه فراهم آوردن خلاصهای ناقص از آنچه قرار بود در حجمی نزدیک به ده برابر این جُستار عرضه شود خرسند کردم. [...] ایران، به عنوان ایرانشهر، ناظر بر وضع ایران بزرگ فرهنگی در تاریخ طولانی آن است. ایران بزرگ فرهنگی کشوری با پیچیدگیها و خلافآمدِ عادتهای بسیار است و برای فهم [اینها] نیاز به نظریهای عام وجود دارد تا بتوان ویژگیهای آن را توضیح داد. بدیهیست که معنای این حرف آن نیست که ایران تافتهای جدا بافته است بلکه منظور این است که برای تبیین قانونمندیهای تاریخ ایران نمیتوان از نظریههای «جهانشمول» به عنوان مثال از نوع نظریه تاریخ مارکسیسم و فرآوردههای فرعی جدید آن بهره گرفت که نظریهپردازان تاریخ از پیش تدوین کرده باشند تا بتوان مواد تاریخ ایران را با آن توضیح داد. کوشش برای توضیح قانونمندیهای تاریخ ایران و تدوین نظریهای برای آن امری جدید در پژوهشهای ایرانیست و خاستگاه آگاهی از بحرانی در تمدن ایرانیست که در این واپسین دههها ژرفای بیشتری نیز پیدا کرده است. تاریخنویسان ناحیههای متنوعی از اندیشیدن ایرانی توضیح دادهاند که این تاریخ و اندیشیدن ایران نیاز به نظریهای دارد، چنانکه تاریخنویس «هنر اسلامی»، اُلِگ گرابار، به درستی توضیح داده که تاریخ هنر ایران نیازمند نظریهای متفاوت از هنر اسلامیست و آن را نمیتوان با مفاهیم و مقولات تاریخنویسی هنر اسلامی توضیح داد. او مینویسد که ایران در فرهنگ و هنر اسلامی چنان جایگاه بلندی پیدا کرد که «کمابیش نیاز به فرضیهای داریم تا بدانیم که در نخستین سدههای دوره اسلامی چه اتفاقی افتاده است.» من گمان میکنم این گفته را میتوان کمابیش به همه ناحیههای اندیشیدن ایرانی تعمیم داد.″ ⬇⬇⬇️ https://www.instagram.com/p/CpQlxhxO7Kz/?igshid=NGJjMDIxMWI=
🔵 نوح در خواندن قوم خود به پرستش خدا مکر کرد و چنان نمود که حق با شما نیست، یا حق غیر شماست – با من بیایید تا حق را به شما بنمایانم و شما را به حق برسانم – در حالی که آنان هیچگاه از حق جدا نبودند.
🟣 چنین بود که قوم نوح هم بنا را بر مکر گذاشتند و در برابر نوح که در تَنزیه حق [یکتاپرستی] مبالغه کرد، آنها نیز در تشبیه [بتپرستی] تعصب به خرج دادند و گفتند مبادا خدایان خود را فروگذارید و از بتها دست بشویید. بدینسان قوم نوح بسیاری از مردم را گمراه کردند، زیرا آنان مظاهر و نسبتهای گوناگونِ حقِ یکتا را از او جدا پنداشتند و هر یک از آنها را مستقلاً مستحق پرستش دانستند. البته که بُتان، مظهر حق بودند اما آنها باید خود را از آن حجاب که حق را منحصراً در صورت بتها میدیدند آزاد میکردند. نوح میبایست میان این دو جمع میکرد، حال آنکه جدایی قائل شد و از همین رو دعوت او جز نفرت نیفزود.
⚪ اما دعوت محمد جمع میان تشبیه [بتپرستی] و تنزیه [یکتاپرستی] بود، چنانکه نام کتاب وی، هم فرقان است و هم قرآن. فرقان دعوت به تنزیه است چون به فرق و جداییِ حق از موجودات اشاره دارد اما قرآن به معنی پیوستن و جمع کردن است، یعنی پیوستن حق با خلق و پیوستن تنزیه با تشبیه. پیغمبر بصیرت دارد و میداند که مخاطب او مظهر هویت حق است اما دعوتش میکند و میخواهد او را از بندها برهاند و حجابهایی که مایهٔ گمراهی اوست از پیش چشمش برگیرد:
🟢 بتپرست اگر کافر است نه از آنجاست که بت میپرستد، از آنجاست که تنها بتِ خود را میپرستد. کفر مسیحیان نیز از آنجاست که خدا را تنها در قالب عیسی میبینند. مسلمانی که تنها کعبه را خانه خدا میپندارد کافر است نه مسلمان. خدا را در هر جا و در هر سو میشود دید و در هیچجا و در هیچسو جز باورهای گوناگون مردم نیست، مردم باورهای خود را میپرستند و همه بر صراط مستقیماند. آدمی در هر چیزی که مجذوب آن میگردد چهره خود را در آن میبیند و آن را به جای خدا میگیرد و میپرستد. عارف میداند که در این ربودگی چیزی جز خودِ او نیست و در حقیقت با خویشتن عشق میبازد ولی نادان از این نکته غافل است و فرق میان عارف و عامی نیز همین است.
🔴 پس در عالم هیچ پرستیدهای جز خدا نیست و هیچ پرستنده هم جز خدا را نمیپرستد اما پرستندگان مراتبی دارند: برترین مرتبه پرستندگی آن است که پرستیده خود را نه حق بلکه جلوهای از حق بداند و فروترْ پایهٔ پرستندگی همان است که مشرکان دارند و میگویند این بتها را میپرستیم تا از آن راه به خدا نزدیک شویم.
#فصوص_الحکم
#محیی_الدین_ابن_عربی
درآمد، توضیح، تحلیل، برگردانِ متن: #محمدعلی_موحد و #صمد_موحد
#نشر_کارنامه
چاپ ۷، پاییز ۱۳۹۵، ۷۶۵ صفحه، ۶۵ هزار تومان.
جملات نقل شده همگی از خلال ترجمه و تشریح محمدعلی موحد (۱۳۰۲-… ه.ش) از ابنعربی (۵۴۴-۶۱۹ ه.ش) در ذیل فَصِّ سوم (صفحات ۲۶۷ و ۲۷۲ تا ۲۷۷) و فصّ دهم (ص۵۱۵) گلچین شده است.
🎥 فیلم: سینمایی متری ۶٫۵ (۱۳۹۸)، ساختهٔ سعید روستایی
شاعرهای که این شعر را خطاب به شوهرِ [ظاهراً] ستمکارِ خود سروده است ″منیژه قاینی خراسانی″ نام داشته؛ صاحب فرزندانی هم بوده است که بعضی از آنها در هند زندگی میکردهاند و تقیالدین اوحدی بلیانی [زادهٔ ۹۴۴ه.ش/1565م] یکی از ایشان را دیده بوده است و میگوید: ″پسر او بالفعل در هند است.″ در هنگام غضب و نزاع به شوهر خود خوانده است.»
#با_چراغ_و_آینه در جستوجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#نشر_سخن
چاپ ۶، ۱۳۹۸، ص۸۳ و ۸۴.
۷۷۰ صفحه در قطع وزیری، ۱۵۰ هزار تومان.
قتل در فِراش یا کشتن در بستر
بر اساس کتاب پنجم قانون مجازات ۱۳۷۵، اگر شوهر، زنِ بالغ و عاقل خود را با مردی دیگر که او هم بالغ و عاقل باشد در موقع زنا یعنی داخل شدن آلت تناسلی مرد در جلو یا پشت زن: ۱) با چشم خود و ۲) ناگهانی و بدون کمین کردن برای دیدن زنای آنها و ۳) آگاهی به تمکین و اختیار زن، ببیند میتواند آن دو را در همان لحظه کشته یا مجروح سازد و جرمی مرتکب نشده است.
بنابراین مورد اَرخان و آرزو و جان در این صحنه از فیلم، چنانچه در ایران اتفاق میافتاد شوهر حقی در زخمی کردن یا کشتن آنها نداشت زیرا ترتیباتی همچون بوسه یا حتی رابطه دهانی داخل در تعریف زنا نیست. گذشته از این حتی اگر همه قیود قانونی هم محقق میگشت، اثبات آنها امری بسیار دشوار بود و ناممکن مینمود.
اما قتل در بستر چگونه وارد حقوق کیفری ایران شد؟
در نخستین قانون کیفری مدرن ایران (کتابچه قانونی کُنت، ۱۲۵۸ ه.ش، مصوب ناصرالدینشاه قاجار) که به دست «آنتونیو کنت دومونت فرت» رئیس اولین پلیس مدرن ایران موسوم به «ادارهٔ جلیلهٔ پلیس دارالخلافه» (تأسیس ۱۲۵۷ ه.ش) تهیه شده بود چنین مادهای وجود نداشت.
ولی در قانون جزای عرفی (۱۲۹۵ ه.ش، مصوب هیأت وزرا)¹ قتل در بستر با اقتباس از قانون جزای فرانسه 1810 م² وارد حقوق کیفری ایران شد و در قانون مجازات عمومی (۱۳۰۴ ه.ش، مصوب کمیسیون عدلیهٔ مجلس شورای ملی، دورهٔ پنجم)³ در حالی که هنوز یک ماه از پایان شاهنشاهی قاجار و آغاز حکومت پهلوی نگذشته بود، نیز تکرار شده و در سراسر سلطنت پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی برقرار بود اما در فرانسه به سال 1975م نَسخ شد.
پس از انقلاب اسلامی با کنار گذاشتن قانون مجازات عمومی، قتل در بستر هر چند در فقه اسلامی سابقه داشت اما در قوانین کیفری از جمله قانون مجازات ۱۳۶۱ یا قانون تعزیرات ۱۳۶۲ تصویب نشد. با این همه با تصویب کتاب پنجم قانون مجازات (۱۳۷۵، مصوب مجلس شورای اسلامی، دورهٔ پنجم)⁴ پس از نزدیک به دو دهه، دوباره به حقوق کیفری ایران بازگشت. گفتنیاست قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ درباره قتل در فِراش بسیار سهلگیرانه بود و قیود سختگیرانهٔ مزبور در قانون مجازات ۱۳۷۵ را نداشت و افزون بر شوهر، برادر و پدرِ زن نیز در صورت کشتن خواهر و دختر خود فقط به زندان از ۱ تا ۶ ماه محکوم میشدند و شوهر هم از هر گونه کیفر منجمله اعدام برای قتل عمد معاف بود.
¹ مواد ۲۵۳ و ۲۵۴.
² ماده ۳۲۴.
³ ماده ۱۷۹.
⁴ نامدار به قانون تعزیرات ۱۳۷۵، ماده ۶۳۰.
بنمایهها:
* جلد نخستِ نخستین کوششهای قانونگذاری در ایران، سید علی آل داود، انتشارات محمود افشار، چاپ نخست، ۱۳۹۷، برگرفته از ص۱۴۸.
* جلد نخستِ حقوق کیفری اختصاصی، حسین میرمحمدصادقی، نشر میزان، چاپ ۱۷، ۱۳۹۳، ص۳۳۷.
مبادا برای مردم درنده خونآشامی باشى كه خوردنشان را غنيمت بشمارى، زیرا كه مردم دو دستهاند: يا در دين، برادر تو هستند يا در آفرينش، همنوع تو. از راه مىلغزند و به آفتها دچار مىشوند و دانسته يا ندانسته به كارهايى دست مىيازند. به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر، چنانكه دوست دارى خدا تو را ببخشايد و بیامرزد. چه تو بالاتر از آنانى، و آن كه بر تو ولايت دارد از تو بالاتر است، و خدا از آن كه تو را ولايت داد بالاتر، و او سامان دادن کار مردم را به تو وانهاده و تو را به واسطه آنان در بوته آزمون نهاده. #نهج_البلاغه ، نامهٔ ۵۳ (به مالک اشتر) #امام_علی (ع) #نشر_معارف چاپ ۳، ۱۳۹۲، ۹۶۰ص در قطع پالتویی، ۱۱ هزار تومان. ۳۰ / #دی / ۱۴۰۱ #علی_بن_ابیطالب #ابوتراب #امام_علي #حیدر_کرار #مالک_اشتر #نامه_۵۳ #حکومت #قضاوت #ولایت #دین #زن_زندگی_آزادی #سرکوب #انقلاب #انقلاب_صفرویک #انقلاب_۱۴۰۱ #اغتشاش #باتوم #تبیین #آزادی #حقوق_بشر #حق #اسلام #درنده #خون_آشام #huntorbehunted https://www.instagram.com/p/CnoSrpADjck/?igshid=NGJjMDIxMWI=
⚪ انقلاب مردمی علیه نظامِ موجود، نیازمند نهادهای شهروندی دیرپاست که حکومتِ سر پا، نتواند آنها را سرنگون کند.
🟣 در انقلاب صفرویکی (۱۴۰۱) نهادهای انقلابیون، اینترنت و دانشگاه و مدرسه هستند، و مناسبتهایی هم که از دینداران ۵۷ تقلید کردهاند – همچون چهلم کشتهشدگان – و احتمالاً چهارشنبهسوری و سیزدهبدر برای تجدید قوا میتواند به کار رود.
🟢 در انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) این نهادها مسجد و حسینیه و حوزه و دانشگاه و مدرسه، و مناسبتهایی همانند چهلم شهدا و عزا و جشن چهاردهمعصوم – بهویژه سوگواره حسینی، جشنواره نیمهٔ شعبان، شبزندهداری ماه رمضان، زادروز پیامبر و... – بودند که حکومتِ تنها شاهِ شیعهی جهان نمیتوانست به این سنن ریشهدار، که خود نیز مدعی آنها بوده و در آن آیینها شرکت میجُست، تعرضی بکند. بهخصوص اینکه مسجد، همواره برقرار بود و دینداران میتوانستند روزانه چند بار در هنگام نماز بیهیچ مشکلی گرد هم آیند و همآهنگ بشوند و تَنی چند از دینداران غیرسیاسی را با خویشتن همراه کنند؛ چیزی که در صورت خشن آن در فجازی کنونی میبینیم و فحاشی علیه هرکس که صرفاً از روزمرگی غیرسیاسی خود مطلب میگذارد رواج دارد.
🟤 اما پرسش اینجاست که در فردای برقراری نت ملی و قطع کامل نت جهانی – چیزی که در آبان ۹۸ برای پنج روز تجربه کردیم – و مجازی کردن دانشگاه و مدرسه چه خواهند کرد؟ چگونه به خیابان خواهند ریخت که اثری داشته باشد؟ اکنون با وجود اینترنت حتی تجمع ده تَن هم تبدیل به خبر میشود اما در آن روز با تأخیر و به زحمت از ماهواره و رادیو چنین خبری مخابره خواهد شد.
⚫ البته پرسش بالا، با ��رض نبود رویدادهای پیشبینیناپذیر همچون مداخله خارجی یا جنگ داخلی مطرح شده و الّا اگر تلاشهای ایزدنشان حامد اسماعیلیون برای منطقه پرواز ممنوع به ثمر بنشیند و لیبیزاسیون ایران به واقعیت بپیوندد اوضاع جور دیگری پیش خواهد رفت.
(مطلب فوق در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ در شبکه اجتماعی میوی پست شده بود و هماکنون در ۲۶ / #دی / ۱۴۰۱ بازنشر میشود.)
از نیچه :: «دیدگاهِ حیوانات در بارهٔ جنسِ ماده، همانند دیدگاهِ مردان نسبت به زنان نیست. برای آنها جنسِ ماده عنصری مولّد است. عشقِ پدرانه مفهومی ندارد بلکه چیزی نزدِ آنها پدیدار میشود که همچون علاقهایاست که گمان میرود ما به فرزندانِ معشوقهٔ خود داریم و بهسانِ اُنسیاست که به آنان پیدا میکنیم. فرزندان، عطشِ سلطه و مالکیتِ مادران را فرو مینشانند و سرگرمشان میکنند. فرزندان برای مادران چیزی هستند که کاملاً درک شده و میتوانند همصحبتشان بشوند. همۀ اینها باهم، عشقِ مادرانه را تشکیل میدهد – عشقی شبیهِ عشقِ هنرمند به اثرِ خود. دوران بارداری، زنان را ملایمتر و صبورتر و نگرانتر و فرمانبَرتر میکند؛ همچنین بارداریِ فکری و ذهنی نیز باعثِ رشدِ روحیۀ عرفان و تأمّل میشود که با روحیهٔ زنان سنخیّت دارد. عارفان و اندیشوران، مادرانِ مذکّرند – در حیوانات، نر، ماده تلقی میشود.» #حکمت_شادان #فردریش_ویلهلم_نیچه #نشر_جامی چاپ ۹، ۱۳۹۶، ۴۰۷ص، ص۱۳۰. * در مضمونی مشابه، عطار نیشابوری هشتصد و اند سال پیش شعر را به عادت ماهانه تشبیه کرده و سروده بود که «اگر چه شعر در حد کمال است | چو نیکو بنگری حیض الرجال است». خدای عرفان اسلامی نیز نوعاً خدایی زنانه است؛ پیشتر در فرستهٔ ۹ دی ۱۴۰۰ ذکری از بایزید بسطامی را در این باره آورده بودم که باز مینویسم: «شبی شیر خورده بودم و شکمم به درد آمد. حق تعالی با من بدین قدر عتاب فرمود؛ یعنی جز از من چیزی دیگر بر کار است.» افزون بر اینها در عرف و نظرِ حیوانِ ناطق (انسانها) هم، حیوان نر زیباتر از حیوان ماده قلمداد میشود. * به بهانهٔ سالگرد قمری میلاد حضرت فاطمه و به مناسبت یکی از روزهای زن. 📸 نگاره: امبر هرد (سفیر سابق مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان) و فرزند بدون پدر وی که از راه منی اهدایی و رحم استیجاری زاده شده است. ۲۳ / #دی / ۱۴۰۱ #درباره_نسوان #خدای_زنانه #نیچه #فردریش_نیچه #دانش_طربناک #زنان #زن #روز_زن #مرد #نر #ماده #پدر #مادر #روز_مادر #بارداری #جنین #ازدواج #سلطه_گری #تملک #حیوانات #زن_ستیزی #مردستیزی #فمینیسم #فمینیست #امبر_هرد #amberheard https://www.instagram.com/p/CnXPwuij0NC/?igshid=NGJjMDIxMWI=
گویی مرگ به لطافتِ بوییدنِ گُلی است در سپیدهدم، خواستنی و دوستداشتنی چون گردنبند بر گردنِ دختری جوان. (حسینبنعلی در طول سفر مکرر این ابیات را میخوانْد.) برگرفته از: ادب الحسین و حماسته آیتالله احمد صابری همدانی (۱۳۹۶-۱۳۰۲) * به مناسبت زادروز خورشیدی امام حسین (۲۱ دی ۴ ه.ش – ۲۱ مهر ۵۹ ه.ش) ۲۱ / #دی / ۱۴۰۱ #تاریخ_شمسی_مناسبتهای_دینی #امام_حسین #حسین #حسین_بن_علی #سیدالشهدا #سرور_شهیدان #سالار_شهیدان #کربلا #ادب_الحسین_و_حماسته #احمد_صابری_همدانی #سپیده_دم #سپیده_دمان #پگاه #گردنبند #گلوبند #سینه_ریز #گردن #زن #زن_زندگی_آزادی #مرگ #مرگ_آگاهی #مرگ_اندیشی #کان_الدنیا_لم_تکن #زنان #نسوان #فمینیسم #حظ_بصر #غض_بصر https://www.instagram.com/p/CnQBVExOXbo/?igshid=NGJjMDIxMWI=
³ تُرک و هندو = تُرک در ادبیات نماد زیبایی و سفیدی و چپاولگری و یغماست و هندو نماد سیاهی و زشتی. البته پانترک قَردَشلَر اصرار دارند که منظور مولوی این است که پدر مر پدر ترک بوده!
⁴ تَحَرّی زنانه = بحث و فَحصِ بی پر و پا.
⁵ سَتیر = باحجاب، باحجب.
⁶ اَصَم = ناشنوا.
⁷ حق = از نامهای خدا.
⁸ مکنون = در کنّ، کنین، پوشیده، پنهانشده.
* گویا حتی برای ابوجهل هیزمکشِ دوزخ هم ریشخندِ چگونگیِ مرگِ کسی، قفل و گناه بوده و به استهزای چهره و ناباروریِ پیامبر رحمت، ابوالقاسم محمد مصطفی (ص) بسنده میکرده.
* فیلم: دادگاه جانی دپ و همسر پیشینش امبر هرد. وکیل هرد به نقل از او میگوید: «دیور چرا باس باهات وارد تجارت شه؟ دیورو استایل و کلاس میشناسن، تو استایلی نداری!»
″آن روزها سادهدلانه تنها داشتنِ قانون اساسی را چارهی همهی دردها می شمردند. مثلاً اگر کسی گله از ناایمنیِ کشور میکرد یا ناله از بدخواهیِ درباریان مینمود، شنونده در زمانِ پاسخ میگفت: «بگذار قانونِ اساسی برسد همهی اینها درست خواهد شد، و این بدخواهان در جای خود خواهند نشست.» از سادگی، گرفتاریها و پابندهای بزرگی را که میداشتند، از پراکندگیِ اندیشهها و از آلودگیِ خویها و از دستاندازیهای بیگانگان، نمیدانستند و دلهای خود را با این چیزها خوش میکردند. نخست دربارهی دبستانها[=مدارس به سبکِ فرنگی] این خوشگمانی را میداشتند و چنین میپنداشتند که همین که جوانان از آن دبستانها بیرون آیند ایران گلستان خواهد بود. سپس که داستانِ مشروطه پیش آمد، هر زمان به چیزِ دیگری دل میبستند. این زمان به قانونِ اساسی دل بسته بودند و این است از داشتنِ آن شادمانیِ بیاندازه مینمودند.″ #تاریخ_مشروطه #احمد_کسروی (زادهٔ ۱۲۶۹ه.ش/1890م) #نشر_هرمس چاپ دوم، ۱۳۹۵، ص۲۴۱ و ۲۴۲. ۱۱۱۰ صفحه در قطع پالتویی، ۷۰ هزار تومان. 📸 نگاره: یادگاریِ سه نمایندهی طبقهی بازرگانِ تهران با فرمانِ مشروطیت (۱۲۸۵ ه.ش): تبریزی، معینالتجار، امینالضرب. 📍با همین خوشخیالیها ایران در ۱۲۸۸ به دست روس اشغال شد و دههی پراندوه ۱۲۹۰ نیز با یورش عثمانی و انگلیس، جنگهای داخلی، قحطی، بیامنیتی، راهزنی، بیماری، مرگ چند میلیون از مردم ایران و برآمدن رضاخان - که به گفته کسروی در ۱۲۸۸ علیه ستارخان و نیروهای مشروطهخواه در سپاه شجاعالدوله هنگام محاطره تبریز جنگیده بود - به پایان رسید تا او امنیت زمان ناصرالدینشاه را احیا کرده و با ادغام چند دانشگاه بازمانده از زمان قاجار از جمله مدارس عالی حقوق و طب «دانشگاه تهران» بسازد. البته در آن انقلاب، شعار هیچکس «زن، زندگی، آزادی» نبود و اگر شعار ساختن در حد امروز مد زمانه بود یحتمل شعاری مرگاندیشانه همانند «آزادی یا مرگ» یونانیها برای خود برمیگزیدند و علیالظاهر اکثریتشان، هر خوشگمانی که داشتند اما خوشخیالی مادّی در حد «رفاه، رفاه، رفاه» و «بو اَنده کباب» در فردای پیروزی نداشتند، چون بعید است تغییر ویرانگر در هر جایی – اگر در کشوری بالنسبه ضعیف از منظر اقتصادی و نظامی رخ دهد – به چیزی ایدهآلتر جز «درجا زدن» در طی چند ده سال پیش رو منجر بشود البته چنانچه به دهها سال پیشتر برنگردد؛ چه برسد به اینکه زن و زندگی معمولی و حتی آزادی به ارمغان آورد. ۲۳ / #آذر / ۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/CmJsz3KjYzX/?igshid=NGJjMDIxMWI=
🗞️ اوریانا فالاچی: پس مخالفان کجا جا دارند؟ 🟢 معمّر قذافی: کدام مخالف؟ وقتی همه عضو کنگره خلق هستند، چه احتیاجی به گروههای مخالف است؟ مخالفت با چه چیزی؟ مخالفت با دولت معنی دارد و اگر دولت از بین برود و مردم خودشان حکومت کنند، دیگر با چه کسی مخالفت میشود؟ با چیزی که وجود خارجی ندارد... 🗞️ فالاچی: جناب سرهنگ میتوانم آخرین سؤالم را مطرح کنم؟ 🟢 قذافی: بله ولی کوتاه ب��شد، هیأت ایرانی منتظر من هستند، باید ترتیب آزادی گروگانها[ی سفارت امریکا در تهران] را بدهم. 🗞️ فالاچی: شما به خدا اعتقاد دارید؟ 🟢 قذافی: روشن است، البته! چرا چنین سؤالی از من میکنید؟! 🗞️ فالاچی: برای اینکه گمان میکردم شما خود خدا هستید! #گفتگوهای_اوریانا_فالاچی #غلامرضا_امامی #انتشارات_افق چاپ ۱۱، ۱۳۹۷، ۲۱۱ص، ص۱۷۳ و ۱۷۵. ۱۹ هزار تومان. 🧙 معمر قذافی در ۱۳۲۱ ه.ش زاده شد، در ۲۷ سالگی با کودتا قدرت را در دست گرفت و در ۶۹ سالگی به قتل رسید. تصاویر ۱ تا ۴، جوانی لیبیاییاست در دو قاب و فاصلهی زمانی ۱۸ سال (2000 و 2018 میلادی) که با گذشت هفت سنه از سقوط دیکتاتوری ۴۲ سالهی قذافی، پشت به ویرانههای شهرِ سابقاً آباد، عکس میگیرد. نگارهی پنجم، نقشهی لیبی تجزیهشده را نشان میدهد، مملکتی با ۶ میلیون جمعیت در آن زمان و بافتی نزدیک به صددرصد عرب و سنّی مالکی که با مداخلهی نظامی نجاتبخش غرب، آزاد شد. نگارههای پایانی گزارش بیبیسی سالها پس از سقوط قذافیاست که یکباره یاد محاسن لیبی در زمانهی وی افتادهاند! لابد دلشان غنج میرود روزی برای ایران هم چنین گزارشی رد کنند. در هر حال میشود با جملههایی همچون «تقصیر آخوندهاست» و «باد کاشتید» تا ابد حق به جانب نمود اما بعید است بتوان بدون شخمی ویرانگر، زمینِ سفتِ واقعیت را با این قِسم خیالبافی، به تشک نرم «زن زندگی آزادی» بدل کرد. ☄️ شأن نزول مطلب: حدود پنجاه روز پیش در اوایل انقلاب صفرویکی متنی کپی و پخش میشد با این مضمون که قذافی خطاب به انقلابیون میگفت همهتون رو میکشیم اما چند ماه بعد خودش به قتل رسید و نظام سقوط کرد و ملت لیبی به خوشبختی رسیدند. البته حکماً فراموش شده. در هر حال فیلترنت مدد نکرد. ۱ / #آذر / ۱۴۰۱ #معمر_قذافی #قذافی #لیبی #لیبیزاسیون #لیبی_سازی #اوریانا_فالاچی #فالاچی #انقلاب #انقلابیون #انقلاب_لیبی #طرابلس #جنگ #جنگ_داخلی #ناتو #حزب_رستاخیز #کنگره_خلق #اعتراضات #اعتصابات #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #مهاباد #برای https://www.instagram.com/p/ClRbYu-Dljf/?igshid=NGJjMDIxMWI=