Tumgik
#سنگ رودخانه ای
arsambarani · 6 months
Text
0 notes
dateinmarsh · 1 year
Text
کنار مشتی خاک
در دور دست خودم، تنها، نشسته ام.
نوسان ها خاک شد
و خاک ها از میان انگشتانم لغزید و فرو ریخت.
شبیه هیچ شده ای!
چهره ات را به سردی خاک بسپار.
اوج خودم را گم کرده ام.
می ترسم، از لحظه بعد، و از این پنجره ای که به روی احساسم گشوده شد.
برگی روی فراموشی دستم افتاد: برگ اقاقیا!
بوی ترانه ای گمشده می دهد، بوی لالایی که روی چهره مادرم نوسان می کند.
از پنجره
غروب را به دیوار کودکی ام تماشا می کنم.
بیهوده بود، بیهوده بود.
این دیوار، روی درهای باغ سبز فرو ریخت.
زنجیر طلایی بازی ها، و دریچه روشن قصه ها، زیر این آوار رفت.
آن طرف، سیاهی من پیداست:
روی بام گنبدی کاهگلی ایستاده ام، شبیه غمی .
و نگاهم را در بخار غروب ریخته ام.
روی این پله ها غمی، تنها، نشست.
در این دهلیزها انتظاری سرگردان بود.
"من" دیرین روی این شبکه های سبز سفالی خاموش شد.
در سایه-آفتاب این درخت اقاقیا، گرفتن خورشید را در ترسی شیرین تماشا کرد.
خورشید، در پنجره می سوزد.
پنجره لبریز برگ ها شد.
با برگی لغزیدم.
پیوند رشته ها با من نیست.
من هوای خودم را می نوشم
و در دور دست خودم، تنها، نشسته ام.
انگشتم خاک ها را زیر و رو می کند
و تصویر ها را بهم می پاشد، می لغزد، خوابش می برد.
تصویری می کشد، تصویری سبز: شاخه ها، برگ ها.
روی باغ های روشن پرواز می کنم.
چشمانم لبریز علف ها می شود
و تپش هایم با شاخ و برگ ها می آمیزد.
می پرم، می پرم.
روی دشتی دور افتاده
آفتاب، بال هایم را می سوزاند، و من در نفرت بیداری به خاک می افتم.
کسی روی خاکستر بال هایم راه می رود.
دستی روی پیشانی ام کشیده شد، من سایه شدم:
"شاسوسا" تو هستی؟
دیر کردی:
از لالایی کودکی، تا خیرگی این آفتاب، انتظار ترا داشتم.
در شب سبز شبکه ها صدایت زدم، در سحر رودخانه، در آفتاب مرمرها.
و در این عطش تاریکی صدایت می زنم: "شاسوسا"! این دشت آفتابی را شب کن
تا من، راه گمشده ای را پیدا کنم، و در جاپای خودم خاموش شوم.
"شاسوسا"، وزش سیاه و برهنه!
خاک زندگی ام را فراگیر.
لب هایش از سکوت بود.
انگشتش به هیچ سو لغزید.
ناگهان، طرح چهره اش از هم پاشید، و غبارش را باد برد.
رووی علف های اشک آلود براه افتاده ام.
خوابی را میان این علف ها گم کرده ام.
دست هایم پر از بیهودگی جست و جوهاست.
"من" دیرین، تنها، در این دشت ها پرسه زد.
هنگامی که مرد
رویای شبکه ها، و بوی اقاقیا میان انگشتانش بود.
روی غمی راه افتادم.
به شبی نزدیکم، سیاهی من پیداست:
در شب "آن روزها" فانوس گرفته ام.
درخت اقاقیا در روشنی فانوس ایستاده .
برگ هایش خوابیده اند، شبیه لالایی شده اند.
مادرم را می شنوم.
خورشید، با پنجره آمیخته.
زمزمه مادرم به آهنگ جنبش برگ هاست.
گهواره ای نوسان می کند.
پشت این دیوار، کتیبه ای می تراشند.
می شنوی؟
میان دو لحظه پوچ، در آمد و رفتم.
انگار دری به سردی خاک باز کردم:
گورستان به زندگی ام تابید.
بازی های کودکی ام، روی این سنگ های سیاه پلاسیدند.
سنگ ها را می شنوم: ابدیت غم.
کنار قبر، انتظار چه بیهوده است.
"شاسوسا" روی مرمر سیاهی روییده بود:
"شاسوسا"، شبیه تاریک من!
به آفتاب آلوده ام.
تاریکم کن، تاریک تاریک، شب اندامت را در من ریز.
دستم را ببین: راه زندگی ام در تو خاموش می شود.
راهی در تهی، سفری به تاریکی:
صدای زنگ قافله را می شنوی؟
با مشتی کابوس هم سفر شده ام.
راه از شب آغاز شد، به آفتاب رسید، و اکنون از مرز تاریکی
می گذرد.
قافله از رودی کم ژرفا گذشت.
سپیده دم روی موج ها ریخت.
چهره ای در آب نقره گون به مرگ می خندد:
"شاسوسا"! "شاسوسا"!
در مه تصویرها، قبر ها نفس می کشند.
لبخند "شاسوسا" به خاک می ریزد
و انگشتش جای گمشده ای را نشان می دهد: کتیبه ای !
سنگ نوسان می کند.
گل های اقاقیا در لالایی مادرم میشکفد: ابدیت در شاخه هاست.
کنار مشتی خاک
در دور دست خودم، تنها، نشسته ام.
برگ ها روی احساسم می لغزند...
سهراب سپهری
3 notes · View notes
banihasan · 7 months
Text
شهر اسن آلمان
شهر اسن آلمان یکی از شهرهای ایالت نوردراین وستفالن می باشد. شهر اسن آلمان در سال ۲۰۱۰ به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا از طرف منطقه روهه شناخته شد. این شهر بسیار زیبا در کنار رودخانه ای به نام روهه قرار دارد. این رودخانه از میان محله هایی به نام های کوی فادره، های شینگن عبور می کند. شهر اسن آلمان دارای زیبایی های بسیار زیادی است که امروزه صنعت گردشگری در آن بسیار پیشرفت کر��ه و افراد زیادی این شهر را به عنوان مقصد گردشگری خود قرار می دهند.
جمعیت شهر اسن حدودا 600 هزار نفر برآورد شده است. این درحالیست که شهر اسن آلمان هشتمین شهر بزرگ آلمان می باشد. این شهر به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا شناخته می شود. فرودگاه اسن یک فرودگاه کوچک است که در ۶ کیلومتری جنوب غربی اسن قرار دارد. این فرودگاه پرواز هایی را برای مناطق مختلف شهرهای آلمان انجام می دهد.
اقتصاد اسن آلمان
توسعه کارخانه‌های فولاد، ذغال سنگ و آهن آلات در قرن نوزدهم باعث رشد سریع اسن از یک شهر کوچک به یک شهر بزرگ و صنعتی شد. در واقع بازار مالی، تجارت و کسب وکار در این شهر بر پایه صنعت شکل گرفته است. صنایعی مانند زغال سنگ و فولاد باعث اقتصاد قوی در این شهر شده است. اسن مهم ترین عامل توسعه دهنده صنعت اروپا می‌باشد.
تحصیل در اسن آلمان
دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی اسن، از جمله مهم‌ترین آنها یعنی دانشگاه دویسبورگ، سالانه میزبان هزاران دانشجوی بومی و خارجی است. نام دانشگاه فولک وانگ که سال ۱۹۲۷ تاسیس شده، در سایت میراث جهانی سازمان ملل آمده است. برنامه‌های ارائه شده در دانشگاه‌های اسن از علوم انسانی، علوم اجتماعی و اقتصادی گرفته تا مهندسی و علوم طبیعی و همینطور پزشکی، متغیر است و شما می‌توانید با توجه به علاقه خود، به انتخاب رشته‌های تحصیلی در دانشگاه‌های اسن بپردازید. زبان تدریس در دانشگاه‌های این شهر هم آلمانی است.
دانشگاه های اسن آلمان
دانشگاه FOM
دانشگاه فولک وانگ
دانشگاه دویسبورگ اسن
دانشگاه علوم اقتصاد و مدیریت
دانشگاه Audi max
...بیشتربدانید
حمل و نقل عمومی اسن آلمان
شبکه حمل و نقل عمومی اِسِن فوق العاده است! به طور مثال، بزرگراه Ruhr A 40 از وسط شهر می‌گذرد و تا دورتموند ادامه می‌یابد. بزرگراه A 42، اسن را به Oberhausen و Gelsenkirchen وصل می‌کند و بزرگراه A 52 دوسلدورف را به اسن می‌رساند. مسافران همچنین می‌توانند از سرویس‌های سریع السیر منطقه‌ای هم استفاده کنند تا سریع‌تر به شهر‌های دیگر آلمان مثل برلین، هامبورگ و فرانکفورت برسند. فرودگاه اسن آلمان هم Essen Mulheim نام دارد که فقط بعضی پرواز‌ها را انجام می‌دهد و برای انجام سفر‌های هوایی مهم‌تر، بهتر است از فرودگاه‌های دوسلدورف و دورتموند استفاده کنید.
سخن پایانی
اسن آلمان یکی از شهرهای ایالت نوردراین وستفالن آلمان است که در مرکز منطقه روهه واقع شده است. جمعیت شهر اسن آلمان نزدیک به 600 هزار نفر برآورد شده است. اسن آلمان هشتمین شهر بزرگ آلمان بعد از کلن و دورتموند می باشد. این شهر به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا شناخته شده است.
0 notes
shahlatux · 10 months
Text
صبح های آفتابی
شاعر، هنرمند به دنیا می‌آید. هنرمند واقعی، ذهن و مغزی دلسوز دارد او همه چیز را بسیار عمیق تر از دیگران می‌بیند. این توانایی رویایی شدید; به هنرمند احساس افسردگی و اندوه لحظه ای می‌دهد
گاهگاهی در نوجوانی، در صبح های آفتابی بهاری غباری اضطراب در وجودم منفجر می‌شد و من در کمال ناباوری چیزی نمی‌توانستم ببینم جز گل های شبانه سایه لحظه های شاد اشک های مردم بی گناه اطرافم را
و گاهی زمانی که ماه روشن می‌بود و خورشید در اطراف من روشن تر بود مات و مبهوت خودم را تاریک می‌دیدم مثل سایه ای ملایم پشت دیوار ساکت و بی‌خیال.
اکنون چند وقت یکبار که ذهنم به ابرهای گریان متصل می‌شوند یاد دوران نوباوگی می‌افتم یادم می‌آید قدرت یک دختربچه با چشمان تیره نافذ که هرگز زود گریه نمی‌کرد دختربچه ای که خیالباف بود و تنهایی را دوست می‌داشت هر چند خوب و بد دور او می‌چرخید اما در اعماق وجود، گرمای باغ های شاد را در سردترین روزهای زمستان حس می‌کرد
حالا گاهی در طوفانی ترین لحظات روز یادم می‌آید که مادرم قانع‌کننده استدلال می‌کرد: "فرزند اولم، شهلا، مثل هوای یک روز جدید لطیف است ولی هنوز، پر از سنگ و کوه و رودخانه هاست
شهلا لطیفی اکتبر ۲۰۲۳(میلادی) 
0 notes
ramtinfp · 11 months
Text
بازدید از آثار تاریخی جذاب با اجاره سوئیت در اصفهان
اصفهان یکی از محبوب ترین شهرهای ایران است که سالانه میزبان هزاران گردشگر داخلی و خارجی است. این شهر دارای آثار تاریخی بسیاری است که هر بیننده ای را به وجد می آورد، برخی از این آثار در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده و بیشتر آنها در آثار ملی ایران قرار دارند. قیمت ها در اصفهان بالاست و اگر می خواهید ارزان سفر کنید بهترین گزینه برای اجاره سوئیت در اصفهان است. با ما همراه باشید تا جالب ترین آثار تاریخی اصفهان را به شما معرفی کنیم.
Tumblr media
سی و سه پل و نماد برجسته شهر زیبای اصفهان
سی و سه پل یکی از جاذبه های تاریخی معروف ایران است که با شنیدن نام اصفهان تصویر آن در ذهنمان نقش می بندد. این پل بر روی رودخانه زاینده رود قرار دارد و برجسته ترین نماد شهر اصفهان محسوب می شود. سی و سه پل یکی از شاهکارهای معماری جهان و طولانی ترین پل روی زاینده رود به شمار می رود.
در گذشته از این پل برای عبور از رودخانه و برگزاری مراسم رسمی استفاده می شد. اما اکنون این خلقت تاریخی به عنوان یک مقصد مهم گردشگری شناخته شده است و هر ساله گردشگران زیادی را به خود جذب می کند. اگر می خواهید سفر خود به این پل را خاطره انگیز کنید، شب ها از آن دیدن کنید. اگر می خواهید از ترافیک دیدن این اثر تاریخی دوری کنید، می توانید با اجاره سوئیت در اصفهان در زمان و هزینه خود صرفه جویی کنید.
Tumblr media
بنای تاریخی واقع در میدان نقش جهان
میدان نقش جهان ارزشمندترین میدان تاریخی ایران است که در مرکز شهر و نزدیک سی و سه پل قرار دارد. این میدان در گذشته با نام های میدان شاه عباس و میدان مجلسی شناخته می شد، اما نام این مکان از حدود سال ۹۳ به نقش جهان تغییر یافت. میدان نقش جهان مجموعه‌ای از بناها و مکان‌های تاریخی دارد که در آن‌ها می‌توانید معماری باشکوه و برجسته دوران صفویه را ببینید. مهمترین بناهای این میدان عبارتند از: علی کاپو (عمارت علی کاپو)، کاخ عبدالرزاق، کاخ عبدالله، کاخ حقانی و مسجد امام.
میدان نقش جهان در گذشته برای برگزاری مراسم رسمی، بازارهای عمومی و تجاری، نمایشگاه ها و جشنواره ها مورد استفاده قرار می گرفت. امروزه از این میدان به عنوان مرکز تجاری، گردشگری و تجاری عمومی اصفهان استفاده می شود. اجاره بوم گردی اصفهان یکی دیگر از گزینه هایی است که می توانید در سفر به این شهر به آن توجه کنید. این اقامتگاه ها در موقعیت ها، امکانات رفاهی و شرایط متفاوتی ارائه می شوند که باید با توجه به بودجه و سلیقه خود انتخاب کنید.
عمارت زیبا به نام چل ستون
مجموعه چهل ستون در نزدیکی میدان نقش جهان و باغ عبدالرزاق واقع شده است. فاصله این مکان تا مرکز شهر به حدی است که افراد می توانند بدون هیچ ماشینی این فاصله را طی کنند. این مجموعه در ابتدا برای مراسم و اعیاد مذهبی و ملی استفاده می شد. اما به مرور زمان به گنبدی زیبا تبدیل شد.
چهل ستون بسیار تاثیرگذار و از نظر معماری جذاب است، این گنبد دارای چهل ستون است که به طور هماهنگ در کنار یکدیگر در یک هشت ضلعی قرار گرفته اند. ستون ها از سنگ سفید ساخته شده و با نقوش زیبا و طرح های هنرمندانه تزئین شده اند. کاشی آبی بزرگ با نقش هندسی روی گنبد قرار گرفته است. امروزه چل ستون به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری و تاریخی اصفهان شناخته می شود و بازدیدکنندگان می توانند از دیدن این بنای زیبا و طراحی هنرمندانه آن لذت ببرند.
Tumblr media
منارجانبان، برجی که با اذان می لرزد
منارجنبان یکی از مهمترین و تاریخی ترین جاذبه های گردشگری شهر اصفهان است که در گذشته برای اقامه اذان و نماز جماعت ساخته شده است. لازم به یادآوری است که منارجنبان به معنای برجی است که با اذان می لرزد. برج اصلی منارجانبان از برج کوچکی تشکیل شده است که به برج کوچک دیگری به نام منار متصل است. دسترسی به برج از طریق پلی بین برج ها امکان پذیر است. برج ها و برج ها با نور شب فوق العاده زیبایی خاصی به این شهر بخشیده اند. گردشگران می توانند زیبایی های اصفهان را نیز از بالای این برج ببینند.
سفر به اصفهان با توجه به هزینه های بالای شهر توریستی کمی گران است اما با رزرو سوئیت ها و اقامتگاه های بوم گردی در اصفهان از سایت های معتبری همچون جاجیگا، ایران آهانا، شب، هومسا، اتاقک، جاباما می توانید سفری به یاد ماندنی و بی دغدغه داشته باشید.
منبع : تکنونامه
0 notes
falateghareh · 1 year
Text
New Post has been published on بخش آشامیدنی فلات قاره
مطلب جدید انتشار یافت در https://www.falateghareh.com/asham/fa/%d9%85%d8%a7%d8%b4%db%8c%d9%86-%d8%a2%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d8%a2%d8%a8-farris/
ماشین آلات آب (Farris)
ماشین آلات آب (Farris)
ماشین آلات آب (Farris)
(Farris)  یک برند آب معدنی است که در شهر (Larvik) کشور نروژ تولید می شود.
این آب معدنی قدیمی ترین و پرفروش ترین آب بطری کشور نروژ است.
در حال حاضر (Farris) 71% درصد از بازار نروژ را در اختیار دارد.
تاریخ
در سال 1875 دکتر J.C.Holm، پزشک و پیشگام استراحتگاه بهداشتی،
چشمه ای سرشار از مواد معدنی را در نزدیکی رودخانه (Farriselva) کشف کرد.
این کشف منجر به تأسیس استراحتگاه (Laurvig Bad) در سال 1880 شد.
دکتر J.C.Holm آب این چشمه را به عنوان درمانی برای بیماری های مختلفی مانند روماتیسم،
سنگ کلیه و آب مروارید توصیه می کرد.
کارخانه آبجوسازی محلی (Vestfold bryggeri) با همکاری استراحتگاه (Larvik Bad) شروع به بطری سازی آب معدنی با نام تجاری (Salus) کرد.
بطری سازی در 16 آگوست 1907 آغاز شد و آن را به قدیمی ترین برند آب معدنی در نروژ تبدیل کرد.
در سال 1912 کارخانه جدیدی توسط (Christian Morgenstierne) و (Arne Eide) راه اندازی شد.
در سالهای بعد کارخانه گسترش یافت، و تولید به سایت جدید منتقل شد.
همچنین در سال 1915 نام تجاری به (Farris) تغییر یافت.
ماشین آلات خط تولید آب معدنی
به گفته Thomson Financial، نام (Farris) به نماد آب معدنی گازدار نروژی تبدیل شده است.
در سال 1988 چشمه جدیدی به عمق 21 متر کشف شد و این چشمه جدید منبع کنونی آب معدنی است.
چشمه اصلی با اجازه دربار سلطنتی به نام پادشاه Haakon VII، و یک چشمه دوقلو از همان منبع به نام ملکه Maud، نامگذاری شد.
Farris یکی از معدود برندهایی بود که در زمانی که هنوز در نروژ وجود داشت، دارای ضمانتنامه سلطنتی بود.
هنوز توافقی بین فا��یس و دربار سلطنتی وجود دارد که فاریس باید آزادانه به پادشاه در هر کجا که باشد تحویل داده شود.
در طول اشغال نروژ توسط آلمان در جنگ جهانی دوم، Farris از استفاده نام (Haakon VII) در بازاریابی منع شد،
زیرا این نام به عنوان تبلیغات برای پادشاه تبعیدی تلقی می‌شد.
قرن 21
آبجوسازی (Ringnes) مالک علامت تجاری Farris است.
حجم تولید سالانه حدود 40 میلیون لیتر است.
بطری شیشه ای آبی  (0.33l) که در سال 2001 راه اندازی شد،
برنده “جایزه افتخارات برای طراحی عالی” شورای طراحی نروژ شد.
0 notes
saeednik12 · 1 year
Text
قلوه سنگ رودخانه ای
0 notes
tafakkor · 2 years
Text
چی بود، کدام؟
چی بود، کدام؟
..
بوی گل سنبل را با نفس به درون سینه کشیدم، خوشبو بود.
آبجوی داخل جام را سر کشیدم، گوارا بود
چیپس سیب زمینی نمکی را چشیدم، خوشمزه بود
موسیقی ملایم و دل پسندم را از یوتیوب می شنوم، آرامش دارم
حالت مَلَنگ و این جوری، آن جوری را در اثر خوردن
مشروب الکلی، حس می کنم و احساس بی خیالی دارم
نه نگران آینده هستم و نه به گذشته افسوس می خورم…
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا این که چند دور، دور کعبه بزنم
چندین نماز در جاهای مختلف بخوانم
و پیاده از جائی به جای دیگر دوان دوان بروم
و چند سنگ به یک سنگ دیگر بزنم
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا این که، کنار دیواری سنگی بایستم
و دائم خود را تکان بدهم و سرم را جلو و عقب ببرم
و چیزهائی را زیر لب تکرار کنم
و خواست و آرزوی خودم را
روی کاغذی در شکاف سنگ بگذارم
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا این که یکشنبه ها به کلیسا بروم
و به سخنان کشیش گوش کنم
و آرزو کنم که خداوند روزی مرا امروز بدهد
و برای  صلح و آرامش مردم دنیا دعا کنم
و پولی کم را، به صندوق کلیسا هدیه کنم
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا این که به رودخانه ای مقدس بروم
و سر ِ خودم را در آن جا، زیر آب بکنم
و دعا های مختلف بخوانم که
دنیا برای مراد و آرزوی من بچرخد
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا این که هدایا و پول را
به مجسمه ای طلائی هدیه بدهم
که خود آن مجسمه نمی تواند استفاده کند
و عود و مواد خوشبو را بسوزانم
و امید داشته باشم که سلامت و سعادت
به سراغم بیایند و راحت و رفاه داشته باشم
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا این که خودم را، در خودم پنهان کنم
با خوردن آبجو و ویسکی و الکل های دیگر
و حالت بی خودی و مَلَنگی و بی مسئولیتی را حس کنم
و لبخند بی خودی زدنم، با نگاه بی تفاوت به دنیا را
خوش بودن زمان را، در نگاه به دنیا بدانم
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا خواندن کتابی که با باور های من هماهنگ است
و سر تایید تکان دادن به موضوع های آن
و شاید خواندن چیز های جدید از آن که نمی دانستم
و تایید آن که خب، این ها را یاد گرفتم
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
یا حساب و کتاب کردن درآمد روزانه
که امروز استفاده ای بیشتر از دیروز داشتم
و آن چه که خریدم و فروختم سود آور بود
و امروز سود بیشتری داشته ام از دیروز
آیا این است بهترین  زنده‌گی؟
.
.
.
زنده‌گی، دل خوش بودن به دل خوشی های اندکی هست که
برای دیگران، آن چنان با ارزش نیست.
..
سوز
۱۶ اسفند ۱۳۹۸ –  06.03.2020
0 notes
iman8222-blog · 4 years
Text
شهر لندن
آشنایی با شهر لندن
شهر لندن که به عنوان پایتخت و همچنین اصلی ترین شهر کشور انگلستان شناخته می شود، از مهم ترین مقاصد گردشگری دنیا به شمار می آید. مساحت این شهر ۱.۵۷۲ کیلومتر مربع است و جمعیتی در حدود ۸.۷۸۸ میلیون نفر را در خود جای داده است. شهر لندن مجموعه ای متمرکز از انواع قصرهای سلطنتی، کاخ ها و کلیساها، ویرانه های روم باستان و اماکن دیدنی دیگر می باشد و بازدید از لندن و جاذبه های تاریخی و فرهنگی آن، همواره مورد توجه گردشگران زیادی از سراسر دنیا قرار می گیرد.
بهترین زمان سفر به شهر لندن
شهر لندن از آب و هوایی معتدل و مرطوب برخوردار است و عبور رودخانه ی تیمز از میانه ی آن باعث شده است، تا میزان شرجی و روطبت در آن، نسبت به دیگر شهرهای کشور انگلستان بیشتر گردد. باران های وقت و بی وقت موسمی از ویژگی های بارز شهر لندن به شمار می آید و ساکنان این شهر همواره، چترهای خود را در کیفشان حمل می کنند. به طور کل شهر لندن از زمستان های معتدل و نه چندان سرد و همچنین تابستان های ملایم بهره می برد و همین مساله باعث شده است تا در تمام فصول سال، میزبان گردشگرانی از سراسر دنیا باشد. البته شواهد نشان می دهد که بهترین زمان سفر به لندن تابستان ها است و زمستان ها، تعداد گردشگران به حداقل می رسد.
فرودگاه بین‌المللی هیترو لندن‎
فرودگاه هیترو لندن (به انگلیسی: ‏London Heathrow Airport‏) (یاتا: ‏LHR، ایکائو: ‏EGLL‏) یک فرودگاه بین‌المللی ‏در لندن، انگلستان است که معمولاً تنها با نام «هیترو» شناخته می‌شود. این فرودگاه پررفت‌وآمدترین فرودگاه در بریتانیا، ‏پررفت‌وآمدترین فرودگاه در اروپا و سومین فرودگاه پررفت‌وآمدتر جهان بر پایه ی شمار مسافر است. در سال ۲۰۱۴ میلادی ‏این فرودگاه ۷۳٫۴ میلیون مسافر را جابه‌جا کرده‌بود.
آب و هوای شهر لندن
در ماه‌های آگوست و جولای آب‌وهوای این شهر در بهترین حالت خودش قرار دارد. در این ماه‌ها دمای هوا بین 9 تا 23درجه سانتی‌گراد متغیر است. گرچه در تمام فصول سال ممکن است آب و هوای لندن خنک و بارانی شود؛ اما این دو ماه بهترین زمان‌ها برای سفر به لندن هستند.
به‎طورکلی شهر لندن زمستان‌های معتدل و تابستان‌های ملایم دارد. البته به‎خاطر عبور رودخانه تیمز از آن، در فصول گرم سال هوا کمی شرجی می‌شود و رطوبت آن نسبت به سایر شهرهای انگلستان بیشتر است.
مناطق دیدنی لندن
اما گشت و گذار در لندن دارای جذابیت های بسیاری است. در ادامه به برخی از دیدنی های این شهر اشاره می کنیم تا اگر مسافر تور لندن شدید آنها را از دست ندهید.
کاخ باکینگهام (Buckingham Palace)
کاخ باکینگهام یکی از جاذبه‌های دیدنی شهر لندن است که درصورت سفر به لندن نباید بازدید از آن را از دست بدهید. باکینگهام یکی از بزرگترین کاخ‌های سلطنتی فعال در دنیاست که به‎عنوان اقامتگاه اصلی خانواده سلطنتی بریتانیا مورداستفاده قرار می‌گیرد. کاخ باکینگهام در واقع خانه‌ باکینگهام بوده است و صاحب اصلی آن دوک باکینگهام نام داشته است. ملکه ویکتوریا اولین سلطنت‌نشینی بود که این خانه را به‎عنوان محل اقامتش انتخاب کرد.
ویلیام ویند اولین بار در سال 1703 طراحی این خانه‌ی سه طبقه را به‎همراه دو بخش کناری‌اش انجام داد.
طراحی داخلی ساختمان کاخ بگونه‎ای است که با دیدن فضای داخلی کاخ، فکر می‌کنید پا به دنیای خیالی انیمیشن‌ها گذاشته‌اید. سالن‌های کاخ باکینگهام با سنگ مرمرهای رنگی و آثار هنری بی‌نظیری که به دیوارهایش آویخته شده، واقعا خیره‌کننده است. پله‌های طلایی، یکی از باشکوه‌ترین جاهای دیدنی این کاخ هستند که برخلاف اسمشان، از جنس برنز ساخته شده‌اند. این پله‌ها یکی از بهترین نمونه‌های کار دستی برنز در دنیا به حساب می‌آیند.
بعضی از اتاق‌های کاخ با شیوه‌ سلطنت چینی‌ها تزئین شده‌اند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که حدود 40هزار لامپ و چراغ این کاخ را روشن نگه‌می‌دارد. این را هم از قلم نیاندازیم که کاخ باکینگهام، محل همیشگی ملاقات ملکه با نخست‌وزیر انگلیس است. در کل 775 اتاق در این کاخ وجود دارد که به شرح زیر است:
19اتاق دولتی – 52اتاق‌خواب برای خانواده سلطنتی – 188اتاق‌خواب برای کارمندان و خدمه – 92دفتر – 78حمام
رژه‌ گارد سلطنتی در هر فصل، راس ساعت 11:30 صبح در این کاخ برگزار می‌شود. این رژه یکی از پرطرفدارترین مراسم‌های این شهر است که به‎صورت رایگان می‌توانید از آن دیدن کنید. از آ‌نجا که ملکه در فصل تابستان در کاخ اسکاتلند اقامت دارد، بهترین زمان برای بازدید از کاخ باکینگهام همین تایم است.
برج ساعت بیگ بن (Big Ben)
یکی دیگر از جاذبه‌های دیدنی شهر لندن ساعت بیگ بن است که به عنوان بزرگترین برج ساعت دنیا معروف است. گردشگران مجسمه‌های کوچک این برج ساعت را به عنوان سوغاتی می‌خرند و به یادگار همراه خودشان می‌برند.
بعد از ماجرای آتش‌سوزی کاخ وست‌مینستر، طراحی به نام چارلز بری (Charles Barry) برای ساختمان این کاخ معماری جدید پیشنهاد داد. از آقای بری خواسته شد که در کنار طراحی فوق‌العاده‌ای که برای کاخ وست‌مینستر انجام داده است، یک برج ساعت هم قرار بدهد. به این ترتیب نقشه‌ی برج ساعت طراحی شد و تبدیل به بزرگترین برج ساعت در تمام جهان هم شد.
با همکاری ادموند بکت دنیسون (Edmund Beckett Denison) ساعتی برای این برج ساخته شد که یک ثانیه هم با گرینویچ اختلاف ندارد و با وجود ابعاد بزرگش دقتی باورنکردنی دارد. عقربه کوچک ساعت 2.8متر و عقربه بزرگ آن 4.3متر ارتفاع دارد! ناقوسی که داخل این ساعت قرار دارد 13.7تن و پتکی که روی آن می‌کوبد 200کیلوگرم وزن دارد. جالب اینجاست که این برج از زمان ساختش تاکنون 0.04درجه خم شده است.
2 notes · View notes
hodaarad · 5 years
Photo
Tumblr media
#آبشار_کبودوال معروف ترین #جاذبه طبیعت گردی و گردشگری شهرستان #علی_آباد_کتول است که در حدود پنج کیلومتری جنوب شهر علی آباد قرار گرفته است. کمی که از شهر فاصله بگیرید، پس از عبور از جاده زیبایی که از کنار دریاچه سد زرین گل عبور می کند، به منطقه جنگلی زیبایی خواهید رسید که نوید دیدار معروف ترین #آبشار_تمام_خزه‌ای ایران را به شما می دهد. باید خودروی خود را در پارکینگ عمومی این منطقه پارک کنید و پای به دل این جنگل زیبا بگذارید. با حدود سی دقیقه پیاده روی در راه سنگ فرش شده این جنگل در کنار رودخانه ای زیبا، به آبشار کبودوال خواهید رسید. آبشار کبودوال در میان دره ای جنگلی و زیبا قرار دارد و به عنوان مهم‌ترین تفرجگاه مردم شهر علی آباد شناخته می شود. در سال های گذشته امکاناتی نظیر بوفه و سوپر مارکت؛ پارکینگ و آلاچیق هایی برای استراحت به این سایت #گردشگری اضافه شده است. #جاذبه_گردشگری #گلستان #سفر . #هدی_راد #هدی #گوینده #گویندگی #voiceartist #voice_actor (at Kaboud-val Waterfall آبشار کبودوال) https://www.instagram.com/p/B39zF7VhTwg/?igshid=1mkqp5f0d95oj
1 note · View note
moscowbynima-blog · 5 years
Text
Tumblr media
میدان سرخ یک میدان شهری در مسکو ، روسیه است که کاخ کرملین را از منطقه‌ی بازرگانی کیتای گورات جدا می کند و از آنجایی که خیابان‌های اصلی که به بزرگراه های مسکو وصل می شوند از میدان سرخ شروع می‌شوند، به عنوان مرکز مسکو در نظر گرفته می شود.
نام میدان سرخ در ابتدا ارتباط چندانی با رنگ آجرهای اطراف نداشته است. همچنین این نام‌گذاری قدیمی‌تر از دوران کمونیسم و ارتباط با رنگ قرمز پرچم اتحاد جماهیر شوروی است. در واقع، این نام بیشتر به دلیل شباهت کلمه‌های روسی "قرمز" و "زیبا" به وجود آمده است. میدان سرخ فعلی بین دیواره‌های شرقی کرملین، دروازه‌های بهشت، کلیسای جامع سنت بازیل و پاساژ گوم محصور است.
تاریخ غنی میدان سرخ در نقاشی های واسیلی سوریکوف ، کنستانتین یوون و دیگران منعکس شده است. این میدان قرار بوده به عنوان بازار اصلی مسکو خدمت کند. همچنین محل برگزاری مراسم و اعلامیه های مختلف عمومی بوده است و گاهی مراسم تاج گذاری برای تزارهای روسیه نیز در این میدان صورت می‌گرفت. این میدان به تدریج ساخته شده است و از زمان تأسیس توسط کلیه دولت های روسیه برای مراسم رسمی مورد استفاده قرار گرفته است.
ضلع شرقی مثلث کرملین ، که در مجاورت میدان سرخ واقع شده است آسیب پذیرترین سمت کرملین برای حمله محسوب می‌شده است، زیرا نه توسط رودخانه‌ها و نه موانع طبیعی دیگری که در طرف‌های دیگر وجود دارد محافظت می‌شده است. بنابراین، دیوار در این سمت با بیشترین ارتفاع ساخته شده است و معماران ایتالیایی که در ساخت این استحکامات مشارکت داشتند، ایوان مخوف را متقاعد کردند که منطقه خارج از دیوارها را پاکسازی کند تا میدانی برای تیراندازی ایجاد کند.
از سال 1508 تا 1516 ، معمار ایتالیایی آلوزیو نو ساخت یک خندق در مقابل دیوار شرقی را انجام داد که رودهای ماسکوا و نگلینایا را به هم وصل می‌کند و از آب نگلینایا پر می‌شود. این خندق معروف به خندق آلیوزف است که دارای ابعادی به طول 541 متر ، عرض 36 متر و عمق 9.5-13 متر می‌باشد و با سنگ آهک پوشانده شده و در سال 1533 در هر دو طرف با ضخامت 4 متر حصار‌کشی شده است. دیوارهای آجری در این طرف دیوار سه دروازه داشتند که در قرن هفدهم میلادی با نامهای: کنستانتینو-النینسکی ، اسپاسکی و نیکلسکی شناخته شدند (دلیل نام‌گذاری شمایل‌های کنستانتین و هلن ، منجی و سنت نیکلاس که بر روی آنها آویزان شده بود می‌باشد.) دو دروازه‌ی آخر دقیقا مقابل میدان سرخ قرار دارند ، در حالی که دروازه کنستانتینو-الننسکی در پشت کلیسای جامع سنت بازیل قرار داشت. در اوایل قرن نوزدهم ، دروازه کنستانتینو-الننسکی با آجر پوشیده شد ، اما دروازه اسپاسکی که دروازه‌ی اصلی کرملین بود برای ورودی های سلطنتی استفاده می شد. از این دروازه پل‌های چوبی و بعد از پیشرفت‌های قرن 17 پل های سنگی در سراسر خندق امتداد یافته است.
این میدان ابتدا به نام بازار بزرگ یا به صورت خلاصه بازار نامیده می‌شد ، سپس در هنگام حمله تاتارها در سال 1571 کلیسای کوچک در آتش سوزی بزرگ آتش گرفت و پس از آن ، این میدان ساخته شد. نام سوخته تا سال 1661 ، هنگامی که برای اولین بار نام کراسنایای فعلی به معنی سرخ رایج شد، نام قدیمی این میدان بوده است.
میدان سرخ مرکز تجاری مسکو بوده است. ایوان کبیر حکم داده بود که تجارت فقط باید بین اشخاص انجام شود ، اما با گذشت زمان ، این قوانین اصلاح شدند و ساختمانهای دائمی بازار شروع به ظاهر شدن در این میدان کردند. پس از آتش سوزی در سال 1547 ، ایوان مخوف خطوط مغازه های چوبی در ضلع شرقی را به عنوان خطوط بازار شناسایی کرد. خیابان‌ها به خطوط فوقانی (در حال حاضر پاساژ گوم) ، خطوط میانی و خطوط پایین تقسیم می شدند ، اگرچه خطوط پایینی قبلاً در منطقه‌ی زاریادیه فعلی بود.
پس از گذشت چند سال ، کلیسای جامع شفاعت باکره ، که اکنون به عنوان کلیسای جامع سنت بازیل شناخته می شود ، تحت حاکمیت ایوان چهارم بر روی قله ساخته شد. این نخستین بنایی بود که به میدان مشخصات امروزی خود را بخشید. (سقف های هرمی هنوز در برج های کرملین ساخته نشده بودند). در سال 1595 ، خطوط چوبی بازار با سنگ جایگزین شد. در آن زمان ، سکوی آجری برای اعلام احکام تزار ، معروف به لوبنویو مستو نیز ساخته شده بود.
میدان سرخ یک مکان مقدس محسوب می شد و مراسم و جشن‌های مختلف در آنجا برگزار می‌شد.
در جریان اخراج ارتش لهستان از مسکو در سال 1612 ، شاهزاده دمیتری پوزارسکی (یکی از دو مجسمه‌ی معروف جلوی کلیسای جامع سنت بازیل) از طریق این میدان وارد کرملین شد. به یاد این واقعه ، او کلیسای جامع کازان را به افتخار شمایل کازان بنا کرد.
در همان زمان، برج سپاسکایا سقف های چادری فعلی را دریافت کرد. این کار به پیشنهاد کریستوفر گالووی از اسکاتلند انجام شد که برای طراحی ساعت برج جدید احضار شده بود. در اواسط قرن ، یک عقاب دو سر زرق و برق دار در بالای برج قرار گرفت. پس از این ، میدان به عنوان کراسیوایا ("زیبا") شناخته شد.
در اواخر قرن هفدهم این میدان از تمام سازه های چوبی پاک شد. سپس تمام برج های کرملین به جز نیکلسکایا سقف چادری دریافت کردند. یک چادر بر روی دیوار بالاتر از میدان سرخ بنا شده است (به ا��طلاح برج تزارسکایا که تزار می توانست مراسم را در این قسمت تماشا کند). سقف های خیمه ای نیز در دروازه وسکرینسکی ساخته شدند.
در سالهای 1697 تا 1699 ، دروازه های دو طرف پل وسکرینسکی با سازه‌های سنگی بزرگ ساخته شدند. در سال 1755 ، نخستین دانشگاه روسی ابتدا در ساختمان زمسکی پریکاز ساخته شد ، قبل از انتقال به ساختمان شناخته شده تر در خیابان ماخووایا و در ادامه در خیابان مانج. در همان زمان ، از بستر (در آن زمان تخلیه شده) آلزیوف به عنوان یک باغ داروسازی دولتی برای رشد گیاهان دارویی استفاده می شد.
در سال 1702 ، اولین تئاتر عمومی روسیه در نزدیکی دروازه نیکلسکی ساخته شد و تا سال 1737 ، هنگامی که در آتش سوزی تخریب شد باقی ماند.
کاترین کبیر در زمان سلطنت خود تصمیم به پیشرفت میدان گرفت. در سال 1786 طبقه فوقانی خطوط بازار از سنگ ساخته شد. این خطوط در ضلع مقابل میدان، در نزدیکی خندق بین برج های اسپاسکایا و نیکلسکایا ساخته شده است. در سال 1804 بنا به درخواست بازرگانان ، این میدان سنگی سنگفرش شده است. در سال 1806 برج نیکلسایا به سبک گوتیایی بازسازی شد و یک سقف چادری هم به آن اضافه شد. مرحله جدید بازسازی این میدان پس از حمله ناپلئون و آتش سوزی در سال 1812 آغاز شد. خندق در سال 1813 پر شد و به جای آن ، ردیف‌هایی از درختان کاشته شد. بازار که پس از آتش سوزی ویران شده بود . در سال 1818 بنای یادبود مینین و پوزارسکی که در بالا به آن اشاره شد به عنوان نمادی از وطن‌پرستی در زمان جنگ ساخته شد.
در سال 1874 ساختمان تاریخی زمسکی پریکاز تخریب شد. به جای آن موزه تاریخی امپریال به سبک شبه روسی ساخته شد. پس از تخریب خطوط بوو ، ساختمانهای بزرگ جدید بین سالهای 1888 و 1893 ساخته شدند. خطوط بالا برای خرده فروشی در نظر گرفته شده بودند و در واقع اولین فروشگاه بزرگ مسکو را تشکیل می داد. خطوط میانی برای تجارت عمده فروشی در نظر گرفته شده بود. در همان زمان (در سال 1892) این میدان توسط فانوس‌های برقی روشن شد. در سال 1909 برای اولین بار یک تراموا در میدان ظاهر شد.
در دوران اتحاد جماهیر شوروی ، میدان سرخ اهمیت خود را حفظ كرد و به یك نقطه مركزی برای دولت جدید تبدیل شد. علاوه بر این نماد رسمی دولت اتحاد جماهیر شوروی نیز بود و از سال 1919 به بعد به عنوان ویترین رژه های نظامی مشهور شد. مقبره لنین از سال 1924 به بعد بخشی از مجموعه میدان شد. در دهه 1930 ، کلیسای جامع کازان و کلیسای جامع ایورسکایا به همراه دروازه های رستاخیز تخریب شدند تا فضایی برای وسایل نقلیه نظامی سنگین ایجاد شود (هر دو بعداً پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی بازسازی شدند). برنامه هایی برای تخریب شناخته شده ترین ساختمان مسکو ، کلیسای جامع سنت بازیل و همچنین ایجاد یک میدان سرخ بزرگتر و همچنین موزه تاریخی دولتی وجود داشت. افسانه این است که لازار کاگانوویچ ، همکار استالین و مدیر طرح بازسازی مسکو ، مدل ویژه ای از میدان سرخ را تهیه کرد که در آن کلیسای جامع قابل حذف بود و آن را به استالین داد تا نشان دهد چگونه کلیسای جامع مانعی برای رژه ها و ترافیک است. نقل قول است که استالین با جمله‌ی معروفش اعتراض کرد: "لازار! آن را برگردان!". با این ��ال ، هیچ مدرکی مستند از این برخورد وجود ندارد.
یکی از مهمترین رژه های نظامی در میدان سرخ در 7 نوامبر سال 1941 می‌باشد که مسکو توسط آلمانی ها محاصره شده بود و سربازان از میدان سرخ مستقیم به سمت خطوط مقدم خارج شدند و دیگری رژه پیروزی در سال 1945 ، هنگامی که ارتش نازی شده بود و پرچم‌های آن‌ها در پای مقبره لنین به آتش کشیده شدند. اتحاد جماهیر شوروی برای روز ماه مه ، روز پیروزی و انقلاب اکتبر ، رژه های زیادی در میدان سرخ برگزار کرده است که شامل تبلیغات ، پرچم ها ، تظاهرات کارگری ، راهپیمایی سربازان و نشان دادن تانک ها و موشک ها بوده است. در روز پیروزی در سال 1945 ، 1965 ، 1985 ، 1990 و 2015 نیز راهپیمایی ها و رژه های نظامی برگزار شد.
در سال 1963 ، گروهی از دانشجویان آفریقایی در پاسخ به قتل یک دانشجوی پزشکی اعتراض خود را در میدان سرخ ترتیب دادند. این نخستین اعتراض سیاسی ضبط شده در میدان سرخ از اواخر دهه 1920 بود.
در تاریخ 28 مه 1987 ، یک خلبان آلمان غربی به نام ماتیاس رود یک هواپیمای سبک را در خیابان بازیل نزدیک میدان سرخ به زمین نشاند و باعث رسوایی اساسی در نیروهای پدافند هوایی شوروی شد.
میدان سرخ همچنین به عنوان محلی برای برگزاری کنسرت های سطح بالا ایفای نقش کرده است.گروه‌ها و افراد مشهور بسیاری در این محل اجرا داشته‌اند.
در ماه مه 2008 ، روسیه رژه سال پیروزی خود را برگزار کرد. برای اولین بار از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 ، وسایل نقلیه نظامی روسی در این میدان رژه رفتند. در 4 دسامبر سال 2008 ، KHL اعلام کرد که آنها اولین بازی ستاره‌های خود را در خارج از منزل در تاریخ 10 ژانویه در میدان سرخ برگزار می کنند.
در 9 مه 2010 ، به مناسبت بزرگداشت 65مین سالگرد کاپیتولاسیون آلمان در سال 1945 ، نیروهای مسلح فرانسه ، انگلستان و ایالات متحده برای اولین بار در تاریخ در رژه روز پیروزی مسکو راهپیمایی کردند.
ساختمانهای اطراف میدان از نظر کلی مهم هستند. به عنوان مثال مقبره لنین ، حاوی پیکر مومیایی شده ولادیمیر ایلیچ لنین ، بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی است. در نزدیکی جنوب ، کرملین و کاخهای مجلل و کلیسای جامع سنت سنت بازیل قرار دارد.
در ضلع شرقی میدان فروشگاه گوم و در کنار آن کلیسای جامع مرمت شده کازان قرار دارد. ضلع شمالی توسط موزه تاریخی ایالتی اشغال شده است.همچنین دروازه های بهشت و نمازخانه در شمال غربی بازسازی شده اند.
تنها بناهای مجسمه سازی شده در میدان ، مجسمه های برنزی از کوزما مینین و دیمیتری پوژارسکی می‌باشد که در پاکسازی مسکو از مهاجمان لهستانی در سال 1612 در زمان آشوب جنگیده‌اند.
كرملین و میدان سرخ در سال 1990 به دلیل پیوندهای ناگسستنی با تاریخ روسیه از قرن سیزدهم به عنوان یكی از میراث جهانی یونسكو شناخته شدند.
1 note · View note
Photo
Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media Tumblr media
اجرای ساخت راه و پارک های عمومی-09193394461-اجرای پارک و راه ها با طراحی و تهیه سنگ مصالح با بهترین کارهای سنگ رودخانه ای برای اطلاع به نشانی ما قلوه کاری برای حومه شهرها راه سازی طرح ها-خدمات سنگ قلوه برای طرح ها. گروه سنگ قلوه کار نادری.بدون ایام تحطلیلی1@نصب با سنگ مثالح فرش راها اجرای راه ها.درتهران گروه سنایع لاشه با تهیه سنگ مصالح@خدمات ۲۴ساعته و بدون تحطلیلی نشانی ما در.بومهن لاشه چینی در شمال سواد کوه-اجرای لاشه چینی برای نگهداری خاک_گروه لاشه چینی با نازلترین قیمت در اسرع وقت درسرتاسر ایران نما کاری کلی -اجرای دیوار نمای ساختمان با زنگ قهوه ای.خدمات سنگ نادری در گوگل بهترین کارها برای اطلاع به انستا ما سربزنید
0 notes
teh12 · 6 years
Text
زعفرانیه پلازا استان تهران، تهران
زعفرانیه اجاره و رهن املاک در زعفرانیه سایت املاک ردفین
رهن اجاره اپارتمان ویلا دفتر کار باشگاه ورزشی مغازه زعفرانیه
زعفرانیه یکی از منطقه های شمال شهر تهران و منطقه شمیرانات است. این منطقه که در کوهپایه‌های البرز قرار دارد، بافتی شبه روستایی داشته و آمیزه‌ای از شهرسازی مدرن و سنتی در آن به چشم می‌خورد. زعفرانيه یکی از گران‌قیمت‌ترین مناطق مسكونی تهران به‌شمار می رود, زعفرانیه از شمال به ارتفاعات کوه های البرز و قله توچال از جنوب به خیابان ولیعصر (پهلوی) و محمودیه، از شرق به تجريش و از غرب به رودخانه ولنجک محدود می‌شود. زعفرانیه یکی از مرتفع‌ترین محله‌های پایتخت است و ۱۶۵۰ تا ۱۸۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. زعفرانیه در ناحیه ۲ از منطقه ۱ شهرداری تهران قرار دارد و جمعیت آن بر اساس آخرین سرشماری برابر با حدود 25000 نفر بوده‌است. اماکن مهمی نظیر کاخ موزه سعدآباد، فرمانداری شهرستان شمیرانات،
                        سایت مسکن زعفرانیه اجاره و رهن املاک رد فین
سایت مسکن ردفین با 18 سال سابقه اجاره تخصصی املاک درآپارتمان ویلا خانه مسکونی اداری تجاری �� مغازه درمنطقه 1 واقع در زعفرانیه جستجو و ثبت املاک زعفرانیه مشاوره املاک منطقه 1 تهران با تماس با کارشناسان ما دانش و تجربه در اختیار شماست
رهن آپارتمان در زعفرانیه نوساز 245 متر 3 خوابه در طبقه 5 از 5 طبقه 4 واحدی با دو واحد پارکینگ و آسانسور وانباری دارای مشاعات سالن اجتماعات و استخر سونا جکوزی و کف واحد سرامیک و آیفون تصویری و درب ریموت کنترل با نمای سنگ
در تهران زعفرانیه
خرید فروش املاک در زعفرانیه
رهن آپارتمان با پارکینگ در زعفرانیه
رهن آپارتمان با دو واحدپارکینگ مسقف در زعفرانیه
رهن آپارتمان با استخر در زعفرانیه
رهن آپارتمان با پارکینگاستخر سرپوشیده در زعفرانیه
رهن آپارتمان با سالن اجتماعات در زعفرانیه
رهن و اجاره  آپارتمان با سالن اجتماعات در زعفرانیه
آپارتمان رهنی با سونا در زعفرانیه
آپارتمان رهنی با سونا در زعفرانیه
آپارتمان رهنی با  جکوزی در زعفرانیه
آپارتمان رهنی با جکوزی در واحد و در فضای عمومی استخردر زعفرانیه
آپارتمان رهنی نوساز در زعفرانیه
رهن آپارتمان نوساز و لوکس در زعفرانیه با دید عالی
اجاره آپارتمان در زعفرانیه اجاره دفتر کار در زعفرانیه اجاره محل کاردر زعفرانیه اجاره ویلایی در تهران رهن آپارتمان در زعفرانیه رهن آپارتمان در منطقه زعفرانیه رهن اپارتمان زعفرانيه رهن کامل اپارتمان زعفرانیه رهن کامل خانه زعفرانیه
1 note · View note
newsmag1000 · 2 years
Text
آشنایی با قلعه نوی شوان اشتاین
قلعه نوی شوان اشتاین
Tumblr media
احتمالا تا حالا قلعه نویشوانشتاین را دیده باشید حتی اگر اسم آن را ندانید. این قلعه یکی از زیباترین و تحسین برانگیزترین قلعه های جهان است که تا حالا الهام بخش قلعه های معروف و مشهور دیگری در جهان و بسیاری از داستان ها و قصه ها بوده است. در مورد قلعه نویشوانشتاین حرف می زنیم که در منطقه باواریا در کشور آلمان قرار دارد و یکی از شگفت انگیزترین جاذبه های این کشور است که در بین توریست ها و گردشگران هم محبوب و پر طرفدار است.
قلعه نوی شوان اشتاین در آلمان :
باواریا منطقه ای در جنوب کشور آلمان است که به داشتن زمین های گسترده ی سبز، دشت های گسترده و طبیعت خارق العاده اش شهرت دارد. این منطقه همچنین میزبان یکی از افسانه ای ترین قلعه های جهان به نام قلعه نویشوانشتاین هم هست، نویشوانشتاین توسط پادشاه لودویش دوم ساخته شده است و الهام بخش دیزنی برای ساخت انیمیشن زیبای خفته بوده است. در سفر به آلمان، این قلعه جایی است که اصلا نباید از دست بدهید، قلعه ای که به قلعه ی قوی سفید هم شهرت دارد و وقتی که به آن نگاه کنید می بینید که واقعا مستحق این نام است. معماری برفی رنگ این قلعه روی تپه ها و صخره های سبز و قهوه ای رنگ با چشم اندازی از کوه های آلپ در اطراف و همچنین چشم اندازی به رودخانه آلپ آنقدر رویایی است که به یک خواب می ماند.
قلعه نویشوانشتاین تقریبا یک قرن پیش و توسط پادشاه لودویش دوم ساخته شده است ، کسی که وقتی به کتاب های تاریخی نگاهی کنیم می بینیم از او به عنوان پادشاه دیوانه یاد شده است! چنین لقبی این ذهنیت را به وجود می آورد که لودویش دوم حتما باعث جنگ ها و خونریزی های بیهوده ی زیای شده است ولی با کمی تحقیق می توانید ببینید که هیچ جنگی توسط این پادشاه جوان شروع نشده بوده است و به نظر نمی رسد شخص دیوانه ای بتواند چننی شاهکاری خلق کند.
قصر نویشوانشتاین بیشتر از یک قرن قبل ساخته شده است و پادشاه هم ۱۷۲ روز بیشتر در قلعه ی مورد علاقه اش زندگی نکرده بود که به طرز اسرارآمیزی مرد. درهای قلعه چند هفته بعد از مرگ پادشاه به روی عموم باز شدند و امروزه هم این قلعه میلیون ها بازدید کننده هر ساله دارد.
واقعیاتی از قلعه نویشوانشتاین
قلعه نویشوانشتاین در سال ۱۸۶۶ توسط پادشاه لودویش دوم که در آن زمان پادشاه باواریا بود، ساخته شده است. هدف او از ساخت این قلعه در چنین جای بکری این بود که از سر و صداهای زندگی های شهری به دور باشد.
لودویش دوم در سال ۱۸۹۲ و قبل از اتمام ساخت قلعه از دنیا رفت.
تخمین زده شده که هر ساله ۱.۵ میلیون نفر از قلعه نویشوانشتاین دیدن می کنند و به همین خاطر است که نویشوانشتاین یکی از پر بازدیدترین قلعه های قاره ی اروپا است.
نویشوانشتاین به «سنگ قو» هم ترجمه می شود که قو، یکی از نشانه های پادشاه بوده است.
قلعه به گونه ای طراحی شده بوده است که بتواند ۲۰۰ اتاق داشته باشد، با این حال فقط ۱۴ اتاق آن به طور کامل تمام شد.
این قلعه الهام بخش ۲ قلعه سیندرلا و قلعه زیبای خفته بوده است.
0 notes
bakhshiofficial · 3 years
Text
آیا تا به حال چیزی درباره پل خواجو شنیده اید ؟
پل خواجو یکی از پل های تاریخی ایران است که به دلیل قدمت تاریخی مورد توجه بسیاری از علاقه‌مندان به تاریخ و معماری قرار گرفته است. این سازه بر روی زاینده رود، بزرگترین رودخانه فلات ایران در اصفهان واقع شده است. تاریخچه پل خواجو پل خواجو که در اصفهان واقع شده است در حدود سال 1650 میلادی، تحت فرمان عباس دوم، هفتمین پادشاه صفوی ایران (شاه) بر روی پایه های سازه قدیمی تر ساخته شد. کتیبه های موجود نشان می دهد که پل در سال 1873 تعمیر و بازسازی شده است. در اثر این تعمیر و بازسازی، سازه قدیمی به یک پل نوساز تبدیل شد. تمامی قسمت های این پل به بهترین نحوه ممکن طراحی و ساخته شده است. خلاقیت زیاد در طراحی باعث شد تا پل خواجو به یکی از مکان های محبوب پادشاه تبدیل شود. غرفه ای در این سازه قرار دارد که عباس دوم زمانی داخل آن می نشست و منظره را تحسین می کرد. امروزه بقایای یک صندلی سنگی تنها چیزی است که از صندلی پادشاه باقی مانده است و هنر دست گذشتگان را نشان می دهد. با بررسی این صندلی به اوج پیشرفت و تمدن گذشتگان پی خواهید برد. به قول آرتور پوپ و ژان شاردن، خواجو یکی از شاهکار های معماری ایرانی، و یکی از جالب ترین پل های ایرانی است. ساختار پل خواجو پل خواجو یک پل بی نظیر است که 23 طاق دارد و طول آن 133 متر و عرض آن 12 متر است. با نگاهی به این سازه خواهید فهمید که این پل تنها یک پل ساده نیست بلکه نمادی از زیبایی، ظرافت و خلاقیت معماران و مهندسان ایرانی است. این پل در ابتدا با کاشی کاری و نقاشی تزئین شده بود و به عنوان چایخانه خدمت می کرد اما با مرور زمان گسترش یافت تا بتواند به شکل امروزی خدمت رسانی کند. گذرگاه پل از آجر و سنگ با 21 کانال بزرگ تر و 26 ورودی و خروجی کوچکتر ساخته شده است که عرض آن 7.5 متر است. قطعات سنگی که در پل استفاده می شود بیش از 2 متر طول دارد و فاصله بین هر کانال و پایه سقف 21 متر است. در زیر قوس های طاق دار چندین دروازه چوبی وجود دارد که از طریق آنها جریان آب زایاندرود تنظیم می شود. هنگامی که دروازه های چوبی بسته می شوند، سطح آب پشت پل بالا می رود تا آبیاری باغ های متعدد در امتداد رودخانه در بالادست پل آسان شود. در سطح بالای پل، راهرو مرکزی اصلی توسط اسب ها و چرخ دستی ها و مسیرهای طاقدار در دو طرف توسط عابران پیاده استفاده می شد. غرفه های هشت ضلعی در مرکز پل در دو طرف پایین و بالا دست نقاط دیدنی را برای چشم اندازهای چشمگیر فراهم می کند. عابران پیاده به سطح زیرین پل دسترسی دارند و همچنان مکانی سایه دار برای استراحت وجود دارد.
Tumblr media
https://bakhshiofficial.com/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%a7%db%8c%db%8c-%d9%85%d8%a7%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%b1%d8%a7%d9%86/
0 notes
bornlady · 6 months
Text
سالن ارایش ستارخان : مسافت باید حدود شش مایل بوده باشد، و زمانی که ما در حال پوشش دادن آن بودیم به این سوال رسیدیم که یک میله ماهی قزل آلا چقدر می تواند تحمل کند. تامی به ما می گفت که چگونه مردی که می شناخت یک ماهی آزاد پانزده پوندی را از آب بیرون آورده بود، و من جرأت کرده بودم کمی در صحت داستان شک کنم. رنگ مو : تامی کاملاً عصبانی شده بود. او اعلام کرده بود: «چرا، البته ممکن است. یک میله ماهی قزل آلا تقریباً هر گونه فشاری را تحمل می کند. بهترین شناگر جهان کاملاً درمانده خواهد بود اگر او را با کمربند دور وسطش قلاب کنید. سالن ارایش ستارخان سالن ارایش ستارخان : با تمسخر گفتم: "برو بیرون، تامی." "او هر بار تو را می شکست." تامی گفت: شرط می بندم که او این کار را نمی کند. "اینجا را نگاه کن، یک شناگر خوب داری. لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه هر کدام را که دوست داری، برای من مهم نیست که او کیست - و من با تو شرط می بندم که پنج پوند در کمتر از نیم ساعت او را فرود خواهم آورد." جواب دادم: «تموم شد. "و علاوه بر این، من با شما شرط می بندم که او پنج دقیقه دیگر خط شما را شکسته است." مورتیمر خندید. او مشاهده کرد: «این پول هست. "بهتر است ما آن را در تبلیغ کنیم و برای صندلی ها هزینه کنیم. سالن ارایش ستارخان : ممکن است چیز بسیار مناسبی از آن بسازیم." همانطور که او صحبت می‌کرد، گوشه‌ای از یک خط عمیق تعبیه‌شده به هم می‌پیچیدیم، و ناگهان Wye در مقابل ما قرار گرفت و مانند نقره در دره سبز خنکش می‌درخشید. تامی با اشاره به ساختمانی کم ارتفاع با کاشی‌کاری‌های قرمز که می‌توان از میان درختان به آن نگاه کرد، گفت: «این خانه‌ی ییلاقی است. لینک مفید : سالن آرایشی بیوتی بار قایق‌خانه باید درست زیر ما باشد. ما با ظرافت از تپه پایین رفتیم، زیرا جاده بیشتر شبیه بزرگراه سنتی به سمت صهیون بود، و از ساختمانی با ظاهری محکم در حاشیه رودخانه بالا آمدیم. تامی موتور را خاموش کرد و همگی به بیرون رفتیم. جزیره دقیقاً روبه‌رو بود. سالن ارایش ستارخان : صحنه فرود با رنگ‌آمیزی‌اش رو به روی ما در آن سوی آب قرار داشت. "چرا، قایق آنجاست!" مورتیمر ناگهان فریاد زد. "آن طرف پله ها - نگاه کن!" او به سمت جزیره اشاره کرد و به دنبال ژست او، همه ما یک قایق کوچک را دیدیم که ظاهراً به یکی از بیدها بسته شده بود. لینک مفید : سالن آرایشی یکتا با تعجب بهش خیره شدیم. گفتم: "خب خنده داره." "چطور به آنجا رسید؟ باید کسی در جزیره باشد." تامی گفت: "اوه، نه." "چرا، همین دیروز کارتی از چوب در گل و لای قدیمی داشتم که می گفت همه چیز روشن است. احتمالاً یک قایق دیگر از نوعی در آلونک وجود دارد." کلید را از جیبش بیرون آورد و آن را در قفل فرو کرد و در را پرت کرد. جایش مثل انباری خالی بود. سالن ارایش ستارخان : مورتیمر خندید. "به نظر می رسد دوست پیر شما کمی طنزپرداز است، تامی." گفتم: «حتماً یک نفر آنجا باشد. "به احتمال زیاد باغبان است. بیا بریم بیرون و به او تگرگ بدهیم." ما به سمت بانک رفتیم، جایی که تامی فریاد شدیدی کشید. لینک مفید : سالن ارایش مونا یزدانی گیشا در حالی که من یک صدای داوطلبانه تاثیرگذار روی بوق می زدم. مورتیمر با تایید مشاهده کرد: "این باید او را از پوسته اش بیرون بیاورد." در واقع هیچ کاری از این دست انجام نداد. این جزیره مانند باغ پروزرپین به طرز سعادتمندانه ای بی دردسر باقی ماند. مورتیمر به طرز دلگرم کننده ای پیشنهاد کرد: «دوباره تلاش کن» و ما تلاش خود را با همان نتیجه تکرار کردیم. سالن ارایش ستارخان : تامی گفت: "من دارم از این کار خسته می شوم." "فقط یک کار وجود دارد و آن این است که شنا کنیم و قایق را بیاوریم." متذکر شدم: حیف که ما چوب ماهی قزل آلا نداریم. ممکن است دو پرنده را با یک سنگ بکشیم. تامی پاسخ داد: "نگران نباش." "ما بعدا آن را امتحان خواهیم کرد." لباس هایش را درآورد و به لبه بانک رفت و آب را بررسی کرد. لینک مفید : سالن ارایش سودابه فخرایی او مشاهده کرد: «به اندازه کافی واضح به نظر می رسد. "اینجا می رود." آب و برق شدیدی شنیده شد و او از دید ناپدید شد و چند لحظه بعد به خوبی در رودخانه ظاهر شد. من و مورتیمر تشویق‌کننده‌ای به او دادیم و سپس با کمی اضطراب او را تماشا کردیم که راهش را در جریان جریان شدید شخم می‌زد. در ابتدا به نظر می رسید که او از کنار جزیره عبور خواهد کرد. سالن ارایش ستارخان : اما با تلاش فراوان، به موقع توانست از جویبار خلاص شود و شاخه ای از آن را تا حدودی پایین تر از صحنه فرود بچسباند. سپس خود را بیرون کشید و در پاسخ به تگرگ ما با تکان دست پیروزمندانه، راه خود را در امتداد ساحل به سمت جایی که قایق بسته شده بود انتخاب کرد. طناب را باز کرد، به داخل رفت و با چند کشش قوی از رودخانه به عقب رفت. "براوو، لیاندر!" وقتی قایق به بانک برخورد کرد.
لینک مفید : سالن زیبایی بانوی اردیبهشت ستارخان مورتیمر را خواند. "بعد از تلاش بزرگت چه احساسی داری؟" تامی، پاروهایش را حمل کرد و به سمت چمن ها رفت. "آن صندلی به سختی یک سنگ آسیاب است." با تسلی گفتم: "مهم نیست." "تو آنقدر مشغول پختن شام خواهی بود که بخواهی بنشینی. چیز دیگری مد نظر دارید." "و می توانم بپرسم که چرا در مورد محتویات آشپزخانه من اینقدر مطمئن بودید. سالن ارایش ستارخان : در واقع، از کجا می دانستید که آشپزخانه من است؟" "اگر لطف کنید، قربان، دیشب در مسافرخانه چه چیزی را آقای اندرو می شنیدم." یک نگاه ناگهانی از روشنایی در چهره پروفسور درخشید. او گفت: "اوه، پس زمین اینگونه است، آیا؟ من برای لذت آشنایی شما به اندرو مهربان مدیون هستم؟ خوب، بیا، بیا، درنگ نباش، دوست من. بگذارید کل داستان را داشته باشیم." آقای بیتس، در حالی که چشمش به هفت تیر بود. لینک مفید : سالن زیبایی ملکه اینستاگرام ذره ذره به نقل وقایع شب قبل، از زمان ورودش به مسافرخانه پرداخت. پروفسور بدون وقفه به او گوش داد، همان لبخند کنجکاو، نیمه کنایه آمیز، نیمه خوش اخلاق، مدام روی دهانش بازی می کرد. یک بار وقتی حرف آخر پستچی را شنید با صدای بلند خندید. سالن ارایش ستارخان : او مشاهده کرد: "بنابراین عطارد به وضوح یک جنتلمن نفوذی است." «آقای بیتس، خودتان درباره اندرو چه فکری کردید؟» "من اصلاً او را دوست نداشتم. لینک مفید : سالن آرایش یاس سفید قربان. او به نظر من فردی بدحجاب، بی کفایت و گستاخ به نظر می رسید، آقا - بسیار گستاخ." پروفسور گفت: به جرأت می گویم حق با شماست. "او فقط یک بار نسبت به من وقاحت کرد، اما ممکن است به دلیل نبود فرصت دوم باشد. او مطمئناً بد اخلاق بود، و در مورد بی کفایتی - خوب، به وضعیت این آشپزخانه نگاه کنید.
0 notes