Tumgik
#هنرنمائی
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
چرا #قمرالملوک #غریب مرد؟ ۶۱ سال پیش در #شنبه داغی، #پیکر #قمر چنان به #خاک سپرده شد که انگار نه‌ انگار بزرگ بانوی #آواز #ایران و شکننده #طلسم #هنرنمائی #زن_ایرانی، روی صحنه بود. #خاکسپاری باشکوه که در کار نبود هیچ، اگر #سپبهبد #تیمور_بختیار نبود، وصیتش هم روی زمین م یماند و از خفتن ابدی در آستان #ظهیرالدوله و در کنار هنرمندان محروم میشد. زبیده‌ جهانگیری که برای قمر (نام اصلیش قبلاً قمر خانم سید حسین خان بود) همچون #دختر خوانده بوده، در #کتاب قمری که #خورشید شد (#چاپ شرکت #کتاب #لس_آنجلس) نوشته: شمردن آنهایی که قمر را تا #آرامگاه ابدی‌اش همراهی کردند چند #دقیقه بیشتر وقت نمیگرفت. به ۷۰% اساتید، نوازندگان مشهور و خوانندگان زنگ زدم و جوابها عجیب بود. حضرات یا نبودند یا در سفر بودند یا بیمار و بستری یا خواب، گریه‌‌ام گرفته بود. در این میان ۲ نفر استثناء بودند: #علی -تجویدی و عمو جان #حسین_تهرانی. اکنون قمر چنان بر قله رفیعی ایستاده که هنوز هیچ خواننده زن دیگری بدان دست نیافته، نامش زنده و بر سر زبانها است و خاکش پر زائر، اما چرا جز عمو حسین تهرانی و چند تن از کسبه محل، هیچ هنرمندی زیر جنازه‌‌اش را نگرفت. چرا قمر که تالارها برای شنیدن صدایش لبریز از جمعیت بود و اعیان و اشراف زر و گوهر به پایش می‌ریختند، پس از مرگش همه جا نوشتند که در تنگدستی مرد. چرا زنان خواننده هم نسل و حتی سالمندتر از او تا سالها بعد بر صحنه ماندند اما صدای قمر پیش از آنکه به ۵۰ سالگی برسد، خاموش شده بود ؟ قمر در ایران و‌ام کلثوم در مصر تقریباً هم زمان روی صحنه رفتند،‌ام کلثوم چند سالی هم از قمر بزرگتر بود اما تا اواخر عمر و بیش از ۲ دهه پس از آنکه دیگر صدائی از قمر شنیده نمیشد، همچنان می‌‌درخشید. جایگاه قمر در موسیقی ایران، چیرگی‌‌اش بر فن آواز و سبک ویژه‌اش در خوانندگی در کنار جایگاه اجتماعی‌‌اش بخوبی میتوانست او را در قله‌ای دست نیافتنی همتراز‌ام کلثوم قرار دهد و تشییع جنازه‌‌ای همسنگ او برایش رقم بزند که در تاریخ ایران ثبت شود، اما چرا این چنین نشد ؟ صدایش در ۴۵ سالگی دیگر آن توان قبل را نداشت، بعداً هم سکته مغزی کرد و لکنت زبان گرفت. این بدبیاریها درست در سال‌هائی بود که زمانه با اهل موسیقی مهربانتر شده، رادیو صاحب ارکستر بزرگ شده، برنامه گلها براه افتاد تا فصلی نو در موسیقی ایران بگشاید و بازار ترانه سازان و ترانه سرایان و ترانه خوانان رونق بگیرد. این سالهای شکوفایی موسیقی بی‌قمر گذشت، اما چرا ؟ قمر از ۴۰ سالگی به مورفین اعتیاد پیدا کرده بود.(ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/CGQZ87BHF4q/?igshid=nb3nod3nwuln
0 notes
teerdad · 3 years
Photo
Tumblr media
اقتدار این سپاهیان تنها عر و گاف کردن و بلف زدن هست و ادعایشان فلان خر را پاره می‌کند، همین موشکهائی که میلیاردها دلار هزینه می‌کنند و میخرند و با تغییر رنگ و نوشتن نامهای نامأنوس، در ای�� هنرنمائی دود شد و به هوا رفت و تنها برج تلویزیونی اربیل و چند مکان مسکونی را هدف قرار داده و هیچکدام به کنسولگری آمریکا اصابت نکرده است. https://www.instagram.com/p/CbHbfjtOsmt/?utm_medium=tumblr
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
« #ملک_الشعرا بهار یکی از کفتر بازهای طراز اول دوران خود بود ! » من از ده سالگی به کبوتر علاقه پیدا کردم و اولین بار بدستور دائیم شاهزاده جهانگیر میرزا در حلقه «« عشقبازان » در آمدم . در بین سالهای ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۵ دو هزار کبوتر داشتم . در این سالها از کبوتر بازان معروف طراز اول شاهزاده مرآت السطان ، ملک الشعرا بهار و...... بودند . هر جمعه در منزل یکی از کبوتر بازان فوق الذکر هنگام (صرف )نهار گرد می آمدیم و به تماشای کبوتران و هنرنمائی آنها میگذراندیم . یکی از این روزها که منزل استاد بهار بودیم او چکامه ُ آبداری را در باره کبوتر سروده بود و در مقابل لانه هایش با سبک مخصوص به خود و اشاره به کبوتران و لانه هایشان برای حضار خواند و به لطف محفل و حال «« عشقبازان »» دو چندان افزود .( ب ف اهری ) ◀️ برگرفته از مقاله جناب معیر الممالک ◀️ منبع : یغما شماره ۱۱۶ https://www.instagram.com/p/CK9cPw7HIsc/?igshid=amw1awofxrl1
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
بانو پروانه امیر افشاری زنجانی (زادهٔ ۲۶ اسفند ۱۳۲۳ در تهران) حمیرا از خانواده ای بانفوذ و سرشناس با اصالت آذری است. پدرش از ملّاکان بزرگ زنجان بود و منزلشان همواره با هنرنمائی هنرمندانِ بزرگی چون قمر، روح‌ انگیز، بنان، ملوک‌ ضرابی و دیگران همیشه باصفا بود و همین باعث اشتیاق او به خواندن شد. او به دور از چشم پدر با نام‌ نویسی در تست صدا در شورای رادیو، باعث تحسین اعضای آن شد. سپس نزد علی تجویدی و ملوک ضرابی آموزش موسیقی را آغاز نمود. اولین آهنگ او ساخته تجویدی (صبرم عطا کن) بود که در آن زمان غوغایی به پا کرد. تجویدی پس از ضبط این آهنگ از پشت تلفن آنرا برای بنان پخش کرد و نظر استاد را راجع به آهنگ و صدای خواننده جدید پرسید که با پاسخ غیر منتظره بنانِ سختگیر مواجهه شد: تجویدی جان، گوئی توئی که با صدای دگری میخوانی آفرین بر حسن انتخابت. یقین بدان تا 50 سال دیگر خواننده ای با این صدای جادوئی ظهور نخواهد کرد، براستی که قمر دیگری بوجود آمده است (شرح پشت جلد نوار کاست صبر عطا کن، در سال 1344). وی به دلیل مخالفت پدرش با نام مستعار حمیرا فعالیتش را آغاز کرد، اما چون پدر صدای دخترش را شناخت و خواندن او را دور از شان خانواده‌اش میدانست، تمام صفحات موجود در بازار را خرید و در خانه انبار نمود و موجب کمیابی صفحات او در بازار شد. اما یک سال بعد سفری اروپایی برای پدرش پیش آمد و او که از حمایت مادرش برخوردار بود، بکار هنری خود ادامه داد. آثار بعدی او ساخته تجویدی و بیژن ترقی (سرگردان و پشیمانم) باعث تحول در موسیقی ایران شد. پدرش با آگاهی از آثار جدید دخترش وی را از خانه طرد و از ارث محروم کرد. وی مدتی در خانه پسر عمویش (همسر هما میرافشار ترانه سرای معروف) به سر برد تا اینکه همسر پرویز یاحقی شد. طی دوره کوتاه 7 ساله زناشوئی آنها (47 تا 53) آثارجاودانه ای همچون: مرا نفریبی، هدیهٔ عشق، مرا تنها نگذاری، محبت، پنجره‌ ای به باغ گل، بهار نورسیده، با کلامی از بیژن ترقی به یادگار مانده است. او بعد از 7 سال بدلایلی و بدون بر جای گذاشتن فرزندی از یاحقی جدا شد (او در کتاب خاطراتش که بگفته خودش بعد مرگش چاپ خواهد شد این مسئله را بازگو کرده است) او تا سال 60 در تهران بود و سپس به تنکابن نقل مکان کرد و به ناچار به دلیل مزاحمت انقلابیون در سال 61 با گریمی در قالب پیرزن بهمراه دختر 2 ساله‌اش هنگامه، از مرز افغانستان از ایران خارج شد و به اسپانیا و سپس کاستاریکا رفت، بعداً با مساعدت هما میرافشار به لس آنجلس رفت و با کمک احمد مسعود فعالیت هنریَش را از آغاز نمود که همچنان ادامه دارد. (ادامه کپشن) https://www.instagram.com/p/CClwsISn6ck/?igshid=srw87pozvkly
0 notes
amir1428 · 4 years
Photo
Tumblr media
بانو پروانه امیر افشاری زنجانی ( زاده ۲۶ اسفند ۱۳۲۳ تهران) حمیرا از خانواده‌ای بانفوذ و سرشناس با اصالت آذری است. پدرش از ملّاکان بزرگ زنجان بود و منزلشان همواره با هنرنمائی هنرمندانِ بزرگی چون قمر، روح‌ انگیز، بنان، ملوک‌ ضرابی و دیگران همیشه باصفا بود و همین باعث اشتیاق او به خواندن شد. او به دور از چشم پدر با نام‌ نویسی در تست صدا در شورای رادیو، باعث تحسین اعضای آن شد. سپس نزد علی تجویدی و ملوک ضرابی آموزش موسیقی را آغاز نمود. اولین آهنگ او ساخته تجویدی (صبرم عطا کن) بود که در آن زمان غوغایی به پا کرد. تجویدی پس از ضبط این آهنگ از پشت تلفن آنرا برای بنان پخش کرد و نظر استاد را راجع به آهنگ و صدای خواننده جدید پرسید که با پاسخ غیر منتظره بنانِ سختگیر مواجهه شد: تجویدی جان، گوئی توئی که با صدای دگری میخوانی آفرین بر حسن انتخابت. یقین بدان تا ۵۰ سال دیگر خواننده‌ای با این صدای جادوئی ظهور نخواهد کرد، براستی که قمر دیگری بوجود آمده است (شرح پشت جلد نوار کاست صبر عطا کن، در سال ۱۳۴۴) وی به دلیل مخالفت پدرش با نام مستعار حمیرا فعالیتش را آغاز کرد، اما چون پدر صدای دخترش را شناخت و خواندن او را دور از‌شان خانواده‌اش میدانست، تمام صفحات موجود در بازار را خرید و در خانه انبار نمود و موجب کمیابی صفحات او در بازار شد. اما یک سال بعد سفری اروپایی برای پدرش پیش آمد و او که از حمایت مادرش برخوردار بود، بکار هنری خود ادامه داد. آثار بعدی او ساخته تجویدی و بیژن ترقی (سرگردان و پشیمانم) باعث تحول در موسیقی ایران شد. پدرش با آگاهی از آثار جدید دخترش وی را از خانه طرد و از ارث محروم کرد. وی مدتی در خانه پسر عمویش (همسر هما میرافشار ترانه سرای معروف) به سر برد تا اینکه همسر پرویز یاحقی شد. طی دوره کوتاه ۷ ساله زناشوئی آنها (۴۷ تا ۵۳) آثارجاودانه‌ای همچون: مرا نفریبی، هدیهٔ عشق، مرا تنها نگذاری، محبت، پنجره‌‌ای به باغ گل، بهار نورسیده، با کلامی از بیژن ترقی به یادگار مانده است. او بعد از ۷ سال بدلایلی و بدون بر جای گذاشتن فرزندی از یاحقی جدا شد (او در کتاب خاطراتش که بگفته خودش بعد مرگش چاپ خواهد شد این مسئله را بازگو کرده است). او تا سال ۶۰ در تهران بود و سپس به تنکابن نقل مکان کرد و به ناچار به دلیل مزاحمت انقلابیون در سال ۶۱ با گریمی در قالب پیرزن بهمراه دختر ۲ ساله‌اش هنگامه، از مرز افغانستان از ایران خارج شد و به اسپانیا و سپس کاستاریکا رفت، بعداً با مساعدت هما میرافشار به لس آنجلس رفت و با کمک احمد مسعود فعالیت هنریَش را از آغاز نمود که همچنان ادامه دارد.(ادامه کامنت اول) https://www.instagram.com/p/CAtBTuHn9D1/?igshid=sdws07u6qgtl
0 notes