Tumgik
#گردن
lhoomanl · 2 years
Photo
Tumblr media
‏‎‌ گویی مرگ به لطافتِ بوییدنِ گُلی است در سپیده‌دم، خواستنی و دوست‌داشتنی چون گردنبند بر گردنِ دختری جوان. ‌ (حسین‌بن‌علی در طول سفر مکرر این ابیات را می‌خوانْد.) ‌ برگرفته از: ادب‌ الحسین‌ و‌ حماسته آیت‌الله احمد صابری همدانی (۱۳۹۶-۱۳۰۲) * به مناسبت زادروز خورشیدی امام حسین (۲۱ دی ۴ ه‍.ش – ۲۱ مهر ۵۹ ه‍.ش) ‌ ۲۱ / #دی / ۱۴۰۱ ‌ #تاریخ_شمسی_مناسبتهای_دینی #امام_حسین #حسین #حسین_بن_علی #سیدالشهدا #سرور_شهیدان #سالار_شهیدان #کربلا #ادب_الحسین_و_حماسته #احمد_صابری_همدانی #سپیده_دم #سپیده_دمان #پگاه #گردنبند #گلوبند #سینه_ریز #گردن #زن #زن_زندگی_آزادی #مرگ #مرگ_آگاهی #مرگ_اندیشی #کان_الدنیا_لم_تکن #زنان #نسوان #فمینیسم #حظ_بصر #غض_بصر‎‏ https://www.instagram.com/p/CnQBVExOXbo/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
sayron · 4 months
Text
Tumblr media
نسترن، سلدا و سلما (۱)
«براساس یک داستان واقعی!»
اسم من امیره، یه پسر با قد ۱۸۰ و وزن ۸۶ کیلو. من دانشجوی ارشد هستم ولی چند سالیه توی محله خودمون تو تهران، مغازه فروش و تعمیر تلفن همراه دارم. بازار کار که تعریفی نداره و روز بروز داره اوضاع اقتصادی مردم خراب تر میشه. بخاطر همین چند سالیه که فروش لوازم جانبی هم انجام میدم. حدود ۲ سال پیش از طریق یکی از رفقا یه ارتباطی با یه بنده خدایی توی قشم گرفتم که میتونست جنس های خوبی از دوبی برام بیاره. ته لنجی البته! از قاب و محافظ صفحه گرفته تا هندزفری و ایر پاد و غیره. خلاصه سود خوبی میتونست داشته باشه. بعد از چند ماه مشورت و همفکری با این و اون با این رفیقم که اسمش میلاده تصمیم گرفتیم یه سفر تفریحی و کاری بریم قشم و کیش!
زمستون بود اما جنوب، اون موقع سال هوا عالیه! خلاصه اینکه ما هتل رو رزرو کردیم چند ماه قبلش. اما از بد روزگار یهو دم سفر ما، زد و مامان میلاد تصادف کرد تو خیابون و فوت کرد. خلاصه گاومون زایید. من اولش گفتم سفر رو کنسل کنیم. ولی میلاد تو مجلس سوم مامانش سر یه اتفاق ساده و الکی با من دعوا کرد و منم غد و یه دنده باهاش قهر کردم. بخاطر همین خودم تنهایی زدم به سفر و با یارو هم که انگار دادن جنس توی کیش براش راحت تر بود وعده کردم و راه افتادم. بخاطر همین دیگه قشم نرفتم و مستقیم و هوایی رفتم کیش و رزرو اتاق رو هم برای خودم دو برابر کردم یعنی ۱۰ روز. خلاصه رسیدم کیش و با تاکسی رفتم هتل. اتاق رو گرفتم و با ساک هام رفتم سمت آسانسور. وقتی رسید در باز شد و چند نفری اومدن بیرون. ولی من غافل از اینکه آسانسور داره میره پارکینگ دو، سوار شدم. آسانسور رفت پایین و ملت پیاده شدن. منم چون توی گوشیم داشتم پیام هامو چک میکردم، گیج! چون لابی داشت توی اون طبقه هم و فک کردم رسید طبقه ۱۷. پیاده شدم. تا فهمیدم اشتباه اومدم در آسانسور بسته شد. برگشت همکف. دکمه رو زدم و منتظر شدم. آسانسور اومد پایین و در باز شد و من: 😳
یه خانوم و دو تا دختر تو آسانسور بودن و 🤯 اوووووووف چه قد و هیکل هایی!!! 😨😰😱
Tumblr media
مامانه که حدودا ۴۲-۳ ساله میزد با ۱۹۷ سانت قد و یه لباس نخی سفید دکولته که خلیجی بود و بدنی که از یه مرد بدنساز هم بیشتر عضله روش نشسته بود؛ از بالای عینک آقتابیش بهم نگاه میکرد و آدامس میجوید. کوله هاش انقدر بزرگ و عضلانی و ورزیده بود که گردن کلفتش رو در بر گرفته بود و شیب تندی داشت. سر شونه های گردش بزرگ بود فیبر عضله اش توی سایه روشن نور آسانسور دیده میشد. بازو های قطوری که از رونهای من کلفت تر بود و انقدر کات بود که عضلات سه سر پشت و دو سر جلو بازو با رگ های روشون از هم جدا شده بود و ساعد ضخیمی که فقط رگ و عضله بود و لا غیر. مچش از ترافیک رگ هاش معلوم بود خیلی قدرتمنده و پنجه هاش با ناخونهای کاشت مشکی رنگ به شدت سکسی و خفن بود. لباس بلند خلیجیش به قدری نازک بود که نوک سفت سینه های عضلانیش و شورت لامبادای سفیدی که پوشیده بود هم از زیر لباس دیده میشد. بخاطر همین حجم سیکس پکش و عضلات چهارسر رون هاش کاملا واضح بود. به جرات هر کدوم از رونهاش دوبرابر دور کمر من بود. من با ۱۸۰ سانت قد تا زیر پستونهای حجیم و قدرتمندش بودم. این تنها لباسی بود که تنش بود. نه روسری و نه کتی که عضلات بالا تنه برهنه اش رو بپوشونه. تخته سینه عضلانیش هم جوری باد کرده بود که وسطشون شکاف خورده بود.
اما دختراش...
Tumblr media
یکیشون که حدودا ۲۲-۳ ساله میزد هم قد خانومه بود، انگار دخترش بود چون خیلی شبیه مامانش بود ولی خیلی خوشگل تر. یه دختر که نه یه فرشته ی عضلانی با چهره ی الهه های خیالی! موهای بلند قهوه ای روشنی داشت که روی سینه هاش ریخته بود و تا رونهاش بلندی داشت. اما لباسی که تنش بود عجیب و غریب بود. اون دختر فقط یه بادی سفید آستین دار تنش بود. فقط یه بادی!!! 🤯 و کص کلوچه ای و گوشتی و عضلانیش از لابلای موهاش باد کرده بود و خودنمایی میکرد. یه چکمه گلودار چرمی پاشنه دار سفید هم پاش بود که تا زیر زانو هاش بلندی داشت. بادی داشت زیر فشار عضلات ورزیده بالا تنه اش منفجر میشد و گردی سرشونه ها و بازوان و ساعدهای ورزیده اش کاملا هویدا بود. لباسش یقه بازی داشت و کوله های عضلانیش که به مامانش رفته بود، کاملا لخت و برهنه زده بود بیرون. تا منو دید پوزخندی زد و گفت:�� آقا پسر!... نمیخوای بیای تو؟... الان در بسته میشه ها...»
اینو که گفت، اون یکی دختر هم که قد خیلی بلندتری داشت و سرش توی آیفونش بود، متوجه ی من شد...
Tumblr media
قد بیش از ۲ متری این دختر که خیلی جوون تر از اون یکی بود، ازش یه غول ساخته بود که مثل مامانش آدامس میجوید. وقتی نگاهش بهم افتاد بدنم لرزید. چون ابروهاش رفت و بالا و لبشو غنچه کرد و گفت:« جووووووووون... چه جوجوی نازی...» لرزش بدنم رو فهمید چون نیشخند شیطنت آمیزی روی لبهای قشنگش نقش بست 😈. موهای طلاییش رو دم اسبی بسته بود. یه لگ آبی پوشیده بود که پایین تنه سکسیش رو سکسی تر میکرد.اما بخاطر قد بلندش لگ براش کوتاه بود و ۲۰-۳۰ سانتی از ساق پاهاش لخت بود. یه صندل مشکی پاشنه بلند هم بدون جوراب پاش کرده بود. بالا تنه عضلانیش رو یه نیم تنه ورزشی پوشونده بود. بدنش به اندازه خواهر و مادرش عضلانی نبود ولی انقدری عضله داشت که من از هیبتش خودمو خیس کنم. به جرات صورت من در برابر نافش بود که یه پیرسینگ توش میدرخشید. جوری که برای لیسیدن کصش و زیر نافش نیاز به خم شدن نداشتم.
با ترس و لرز رفتم توی آسانسور، دختر کوچیکتره گفت:« کلاس چندمی آقا کوچولو؟...» من به زمین چشم دوخته بودم. آبجیش خندید و گفت:« شاید اصلا هنوز مدرسه نرفته...» و هر سه زدن زیر خنده. دهنم از ترس خشک شده بود و قلبم داشت توی دهنم میزد. یهو مامانشون دستی به سرم کشید و گفت:« طفلکی... باید شیر بخوری تا بزرگ بشی... 😏» دوباره بلند بلند بهم میخندیدن. نگاه من به صفحه کلید طبقات بود که لامصب خیلی کند طبقه ها رو بالا میرفت. آبجی بزرگتره اومد جلو و گفت:« چرا جواب نمیدی موش موشی؟... نکنه آقا گرگه زبونتو خورده... یا شایدم هنوز زبون باز نکردی؟... 😅🤣» من داشتم از خجالت آب میشدم. اومد جلو و مقابلم وایساد. دستشو گذاشت زیر چونه ام و سرم رو به سمت بالا بلند کرد. قشنگ زیر پستوناش بودم. موهاشو زد کنار. از زیر پستوناش تا خود کصش آجر چین عضله بود. ایت پک شایدم تن پک! 🤯 از ویوی مافوق پستونای عضلانیش با لبخند تحقیرآمیزی بهم نگاه میکرد و گفت:« میخوای خودم بهت شیر بدم تا بزرگ بشی؟...» یهو مامانش گفت:« ولش کنید... رسیدیم... » طبقه ۲۴ رستوران بام. موقع ناهار بود. اونا با لبخند های تحقیر کنندشون به من از آسانسور پیاده شدن. دختری که از همه بلند تر بود لحظه آخر اومد سمتم. منو به دیوار اتاقک آسانسور فشار داد و آهی کشید. چون دماغ و چونه ام به کص داغش مالیده شد. دستشو گذاشت پشت سرم و صورتمو فشار داد به کصش و گفت:« ببوسش جوجو... زود باش...» من که داشتم تو فشار دستش صورتم له میشد، با ترس چندتا بوسه از روی لگ به کصش کردن و اون خنده ی شیطونی کرد و گفت:« آفرین کوچولوی کردنی ناز...» و رفت و به مامان و خواهرش که منتظرش ایستاده بودن ملحق شد. پشم گارسون ها هم از دیدن اونا فر خورده بود.
خلاصه من تا چند دقیقه توی شوک بودم... موقع ناهار بود ولی من اشتها نداشتم. دکمه طبقه ۱۷ رو زدم و رفتم توی اتاق. تا نزدیک غروب بدون اینکه چمدون هامو باز کنم و لباسم رو در بیارم روی تخت افتاده بودم و به اون چیزی که دیدم و اتفاقی که برام افتاد فکر میکردم.
من تا اونروز فکر میکردم قد بلند محسوب میشم. اما در برابر اون سه تا ماده شیر عضلانی شبیه فنچ بودم...
😰😰😰
ادامه دارد
20 notes · View notes
my-urdu-soul · 7 months
Text
" تصّور "
یہ کس طرح یاد آ رہی ہو؟
یہ خواب کیسا دِکھا رہی ہو؟
کہ جیسے سَچ مُچ
نگاہ کے سامنے کھڑی مُسکرا رہی ہو؟
یہ جِسمِ نازک، یہ نرم بانہیں
حَسین گردن، سِڈول بازو
شگفتہ چہرہ، سَلونی رنگت
گھنیرا جُوڑا، سیاہ گیسُو
نشیلی آنکھیں، رَسیلی چِتون
دراز پلکیں، مَہین ابرُو
تمام شوخی، تمام بجلی
تمام مَستی، تمام جادُو
ہزاروں جادُو جگا رہی ہو
یہ خواب کیسا دِکھا رہی ہو؟
گلابی لب، مُسکراتے عارِض
جبیں کُشادہ ،بلند قامت
نگاہ میں بجلیوں کی جِھلمِل
اداؤں میں شبنمی لطافت
دَھڑکتا سینہ، مَہکتی سانسیں
نَوا میں رَس، اَنکھڑیوں میں اَمرت
ہمہ حَلاوت، ھمہ مَلاحت
ہمہ ترنم، ہمہ نزاکت
لچک لچک گُنگنا رہی ہو
یہ خواب کیسا دِکھا رہی ہو؟
- کیفی اعظمی
33 notes · View notes
urdu-poetry-lover · 7 days
Text
ہرگز مجھے قبول نہیں ضد تری کہ میں
خودداریوں کو بیچ کر پاس وفا کروں......
سر مجھے عزیز ہے عزت کی حد تک
عزت نہیں تو سر کا میں گردن پہ کیا کروں.....
7 notes · View notes
huzursuzlugun-blogu · 11 days
Text
Tumblr media
Tüm varlığım benim, karanlık bir ayettir.
Seni, kendinde tekrarlayarak
Sonsuz çiçeklenmenin ve yeşermenin
Seherine götürecek..
Ben bu ayette senin için ah çektim, ah..
Ben bu ayette seni,
Ağaca, suya ve ateşe aşıladım
Yaşam belki
Her gün filesiyle bir kadının geçtiği
Uzun bir caddedir,
Yaşam belki okuldan dönen bir çocuktur
Yaşam belki
Bir adamın daldan kendini astığı
Bir urgandır,
Yaşam belki
İki sevişme arası rehavetinde
Yakılan bir sigaradır
Ya da birinin şaşkınca yoldan geçişidir,
Şapkasını kaldırarak,
Başka bir yoldan geçene, anlamsız gülümsemeyle
“Günaydın” diyen birinin…
Yaşam belki de o tıkalı andır
Benim bakışımın,
Senin buğulu gözlerinde
Kendini paramparça yıktığı an…
Benim,
Ay ve karanlığın algısıyla birleştireceğim
Bir duyumsama var bunda.
Yalnızlık boyutlarındaki bir odada,
Aşk boyutlarındaki yüreğim
Kendi mutluluğunun
Sade bahanelerini seyreder,
Saksılardaki çiçeklerin güzelim yok oluşunu,
Ve senin bahçemize diktiğin fidanı,
Ve bir pencere boyutlarında cıvıldayan,
Kanarya ötüşlerini…
Ah…
Budur benim payıma düşen…
Budur benim payıma düşen…
Benim payıma düşen,
Bir perde asılmasının benden aldığı
Gökyüzüdür…
Benim payıma düşen,
Terk edilmiş bir merdiven inmektir ve
Ulaşmaktır bir şeylere
Çürüyüşte ve gurbette olan bir şeylere…
Benim payıma düşen,
Anılar bahçesinde hüzünlü bir gezintidir
Ve “ellerini seviyorum” diyen
Sesin hüznünde can vermektir…
Ellerimi bahçeye dikiyorum
Yeşereceğim, biliyorum
Biliyorum, biliyorum…
Ve kırlangıçlar
Mürekkepli parmaklarımın ucunda,
Yumurtlayacaklar.
Küpeler takıyorum kulaklarıma,
İkiz, iki kirazdan
Ve tırnaklarımı süslüyorum
Yıldız çiçeğinin taç yaprağıyla.
Bir sokak var orada,
Bana âşık oğlanlar, hâlâ
Aynı kırışık saçları, ince boyunları
Ve sıska bacaklarıyla
Küçük bir kızın masum gülüşlerini düşünüyorlar;
Bir gece,
Rüzgarın alıp götürdüğü…
Bir sokak var,
Yüreğim,
Benim çocukluğumun mahallesinden çalmıştır.
Zaman çizgisinde, bir oylumun yolculuğu
Ve bir oylumla,
Gebe bırakmak zamanın kuru çizgisini
Bilinçli bir imgenin oylumu,
Aynanın konukluğundan dönen.
Ve bu şekildedir…
Birisi ölür,
Ve birisi kalır.
Hiçbir avcı,
Çukura dökülen hor bir arkta,
İnci avlamayacaktır.
Ben okyanusta yaşayan
Hüzünlü, küçük bir peri biliyorum
Ve yüreği tahta bir kavalda,
Usul usul çalıyor…
Küçük, hüzünlü bir peri
Geceleri bir öpücükle ölen
Ve sabahları bir öpücükle,
Yeniden doğacak olan…
همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم
زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته‌ای
و به آواز قناری‌ها
که به اندازه یک پنجره می خوانند
آه …
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من
سمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله متروکست
و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست
و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید
دستهایت را دوست میدارم
دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد می دانم می دانم می دانم
و پرستو ها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
گوشواری به دو گوشم می آویزم
از دو گیلاس سرخ همزاد
و به ناخن هایم برگ گل کوکب می چسبانم
کوچه ای هست که در آنجا
پسرانی که به من عاشق بودند هنوز
با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر
به تبسم معصوم دخترکی می اندیشند که یک شب او را باد با خود برد
کوچه ای هست که قلب من آن را
از محله های کودکیم دزدیده ست
سفر حجمی در خط زمان
و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن
حجمی از تصویری آگاه
که ز مهمانی یک آینه بر میگردد
و بدینسانست
که کسی می میرد
و کسی می ماند
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد
من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد آرام آرام
پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
4 notes · View notes
30ahchaleh · 2 months
Text
Tumblr media
The Exorcist 1973
یکی از با ارزش ترین فیلم هایی که تا به امروز در ژانر ترسناک ساخته شده است جنگیر میباشد
در این پست به چرایی این ادعا خواهم پرداخت
اما آنچنانکه یک فیلمساز میتواند نوشته‌ای را با شات ها و کات ها مال خود کند یک تحلیلگر هم میتواند فیلمی را با تفسیر و تعبیر مال خود کند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
هر فیلمی که در ژانر خود فقط ذات خود را هدف قرار دهد اگر به آن هدف خوب برسد نهایتا میشود یک فیلم خوب در آن ژانر
.
یک فیلم کمدی که بتواند خوب بخنداند فقط برای آنکه خندانده باشد
یک فیلم ترسناک که بتواند خوب بترساند فقط برای آنکه ترسانده باشد
و … و
فیلم های "خیلی خوبی" هستند مناسب برای تفریح و سرگمی
.
اما فیلم هایی هستند که "ژانر" را بهانه قرار میدهند تا یک "اندیشه" را گفته باشند
اینجور فیلم ها راه سخت تری درپیش دارند چون "اول" باید در ژانر انتخابی خود خوب عمل کنند و "بعد" بتوانند آن اندیشه را در قالب آن ژانر خوب بیان کنند
که اگر این دو اتفاق درست رخ داد
فرای یک فیلم خوب برای تفریح ، ارزشمند هم میشوند برای فکر و بحث و گفتگو
.
تحلیل در هر چیز برای من زمانی لذت بخش"تر" میشود که متوجه میشم این ویژگی گفته شده در چیزی مخفی باشد
پس تحلیل های من نقد و بررسی نیست
تفسیر و تعبیر است
در واقع برای من ، سرگمی حل یک پازل است
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️نکته اول : کدام نسخه فیلم ؟⭐️
عوامل سازنده این فیلم به علل واهی دست به مناسب سازی های مختلفی زدند
علت هایی که گاه به گیشه ربط پیدا میکند و گاه به اعتقادات آنان
مثلا از کم کردن بار فحش ها و جنبه های جنسی در فیلم گرفته تا کم کردن بار توهین به مقدسات و مسخره ترین آن ، لزوم داشتن یک پایان امید بخش دهنده
.
برای پی بردن به فهم بهتر این فیلم نسخه سال2000 ! آن کافی است اما بد نیست از اضافات و حذفیات در نسخه های دیگر نیز مطلع باشین ، گویی جنگی بین کارگردان و نویسنده و بازاریاب ها رخ داده بود
.
زمان نسخه سال2000 یا به اصطلاح
Director's cut = 02 : 12 : 21
میباشد
ـ[آخه یعنی 27سال طول کشید تا یه تدوین در شأن و منزلت این فلسفه بیاد بیرون🤦‍♂️]ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️ نکته دوم : اسطوره شناسی⭐️
1 ـ
- آشنایی نسبی با مجسمه ی پازوزو لازم میباشد
ـ Pazuzu 𒀭𒅆𒊒𒍪𒍪 ـ
به طور خلاصه پازوزو خودش یک شیطان و شـَر است اما بر ضد شیطان ها و شـَرهای دیگر نیز قیام میکند
بخاطر همین بعضی از انسانها زمانی که به شـَر رقیب پازوزو گرفتار میشوند با یاری خواستن از پازوزو دفع آن شـَر میکنند
2 ـ
ـ گردن‌آویز Saint Joseph ـ
نوشته روی گردن بند به لاتین است
SANCTE JOSEPH ORA PRO NOBIS
سنت یوسف برای ما دعا کنید
.
یوسف نجار ، شوهر مریم ، پدر عیسی (آن بچه) میباشد
اما مسیحیان میگویند با مریم همبستر نشده است بلکه فقط پدرخوانده عیسی میباشد(وارد این بحث نمیشویم😅)ـ
اما چون چند بار این گردن آویز در فیلم به نمایش درآمد و با توجه به آموزه های مسیحیان برای هدایت میتوان نتیجه گرفت که این دو شی باستانی در فیلم سمبل دو روش متفاوت هدایت است که در ادامه به آن خواهم پرداخت
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
هسته اصلی فیلم:ـ
اندیشه‌ی فلسفی و تربیتی این فیلم در این است که گاهی و شاید در بیشتر موارد بشر با یک شـَر به سوی شـَر زدایی رفته است
که اگر خوب به این موضوع دقت کنید فهم هولناکی در پس آن کمین کرده ترسناک تر و واقعی تر از جن و جنگیری
آنچنان ترسناک و واقعی که میتوان در دنیای امروز ، آنرا به صورت انواع و اقسام مدل های جنگ که بر سرمان سایه انداخته مشاهده و لمس کرد
تا جاییکه حتی برای کودکان هم کارتون پاندا کنگ فو کار چهار بر همین اساس ساخته میشود (قبلا پستی در این رابطه گذاشته‌ام)ـ
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
چالشی برای شما :ـ
کارگردان فلسفه نجات بر اساس "شـَر بر ضد شـَر" را در این فیلم به چالش کشیده است و نه آنکه تایید یا رد کند
نظر شما در این باره چیست ؟
به عنوان مثال بعد از نمایش فیلم اوپنهایمر طرفداران انداختن و ننداختن بمب اتم چه ها که بهم نگفتن
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
🧩
حال میخواهیم قطعه های پازل این فیلم را درست کنار هم بگذاربم
Tumblr media
1️⃣
ردیف اول پازل :ـ
مقدمه و قبل آن
قبل از عنوان بندی فیلم یک طرف دنیا
در غرب شب است ، چراغ خانه ای برای خواب خاموش میشود ، راه رفتن صمیمانه یک زن و مرد در خیابان و سر مجسمه مریم و کات
آغاز فیلم
در لحظه نمایش نام آن "جنگیر" صدای اذان مسلمانها به گوش میرسد ، این طنین اذان همراه است با نمایش صفحه سیاه یی که با خورشید سیاه و سفید روشن میشود تا رنگی شدن آن و نمای دوری از مخروبه های باستانی و ضربات تیشه و کلنگ بر پیکر زمین که بی شباهت نیست به صدای شلاق بر پیکر انسان
و بعد پیدا شدن سر مجسمه پازوزو و آن گردن آویز و خورشید و مسجد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
چرا چنین شروعی؟
خورشید سیاه و سفید و مخروبه های باستانی نماینده این مطلب است که انواع فلسفه های هدایت بشر به سوی رستگاری ، اندیشه هایی هستند کهن و باستانی که فقط در گذشته متوقف نشده‌‌اند بلکه به نوعی تا طلوع خورشید امروز ما نیز ادامه پیدا کرده است
اما اگر امروزه هم بخواهیم به همان روش های باستانی ( مبتنی بر خشونت ) هدایت کنیم گویی در زمان استاپ کرده‌ایم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️ نکته سوم : جامعه شناسی⭐️
از اواسط دهه شصت ، غرب شاهد ظهور جنبش های فکری در جوانانش بود که به هیپی یا شاخه هایی از هیپیگری معروف شده بود که باعث نگرانی مسن تر ها شده بود
در کنار آن چه به ژست و چه واقعی ، در دنیا ، آزادیخواهی و حقوق بشر و برابری و ضد جنگ بودن و ضد خشونت بودن و اینجور چیز ها همگیر شده بود اما رسیدن به این مهم را از راه انواع انقلاب ها که همراه با جنگ و خشونت و عکس آنچه به دنبالش بودند جستجو میکردند
.
این وضع چنان بود که اگر کسی در جهان برای پیگیری خبر های سیاسی و جنگی دنیا ، به خواب عمیقی فرو رفته بود ناچارا با حادثه المیپک مونیخ سال 1972 از این خواب خوش قاعدتا باید بیدار میشد
.
این فیلم در سال 1973 به نمایش در آمد و البته چرایی بودن اذان را خواهم گفت
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
2️⃣
ردیف دوم پازل :ـ
فیلمی داخل فیلم
کارگردان از تکنیک فیلم داخل فیلم چنین بهره میبرد تا بیننده را متوجه این اندیشه کند که چطور کارگردان های دنیا از باورهای پاک مردم ساده اندیش سوءاستفاده میکنند و از آنها مثل یک سیاه لشکر در فیلم هایشان بهره میبرند بدانسان که باورشان بشود که معترضند و اعتراضشان دارد نتیجه میدهد اما در اصل این دنیاگردان ها هستند که با خنده به مقاصد (ساخت فیلم) خودشان میرسن
ـ[مهمونی و نمود شخصیت واقعی آن کارگردان]ـ
.
فیلم در بـُعد سیاسی ، در این سکانس حداکثر استفاده را میبرد تا پیغام مهم خودش را به آن کارگردان های دنیا بدهد تا بعد بهتر بتواند به دغدغه اصلی خودش که هشدار و تربیت از پایه (نوجوانان) است بپردازد
به عبارتی نسل "زد" آن دوران
.
آنها که میگویند این فیلم ظاهر و باطن در مورد جن و جنگیریست نمیدانم چطور این چند دقیقه فیلم را توجیه میکنند
صحنه ها و دیالوگ های این سکانس را از دست ندهید بسیار هوشمندانه نوشته شده است
از شروعش که سرمایه گذار بسیار جالب به کارگردان تذکر میدهد بدون این سکانس هم میتواند فیلمش را بسازد (همان تنوع نسخه ها) تا شعار ها و حرف های آن زن و در انتها آن جمله که میگوید ، از راه درست باید وارد شد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️ نکته چهارم : مولانا میگوید⭐️
ـ[ لیکن چو فرو شود کسی را خورشید
در پیش نهد بجای خورشید چراغ ]ـ
همانطور که متوجه شدید خورشید در فیلم سمبل حقیفت است
که پازوزو مانع از تابش آن شده
و در جامعه امروز چراغ ها جای خورشید را گرفتن
جنگ دو سگ در بیابان همان نبرد دو شـَر را یادآوری میکند
Tumblr media
3️⃣
ردیف سوم پازل :ـ
Pazuzu or Saint Joseph
خشونت برضد شهوت یا محبت برضد شهوت
فیلم ساز ما با بخشی از جوانانی در جامعه خود روبرو است که از آزادیخواهی ، هیپیگری را فهم کرده‌اند
در کنار آن رفتار و ایمان آنان که باید جامعه را هدایت کنند مثل روشنفکران و نخبگان و مذهبیون نیز رو به زوال است و چندان به کار تربیتی که میکنند اعتقادی ندارند
تفسیر من از نگاه های خیره مردم در فیلم همین است
Help me
نگاه های "هلپ می" وارِ از بطن جان برخاسنه این جامعه گرفتار ، به این "قشر"های خاص
اما از طرفی علمیون و نخبگان و روشنفکر ها همگی درمانده و مذهبیون هم مثل
دوستِ "کشیش جوان" بهتر میداند بجای موعظه در کلیسا خالی با معیار های آنجا ، پشت پیانو در یک مهمانی شلوغ باشد در حال موعظه دیگران آنهم با معیار های آنها ، در مانده تر
در آخر فیلم هم این کشیش از گرفتن گردن‌آویز امتناع میکند و به مادر بچه پس میدهد
پایانی که به مذاق مذهبیون که فقط بلدن صورت مسئله را حذف کنند خوش نیآمد و در بعضی نسخ ها حذف شد
.
واضح تر میگویم باطن این فیلم جن و جنگیری نیست این ها استعاره هستند از شهوت و خلاصی از شهوت یا
درست تر آن زوال و خلاصی از آن
اما سوال اصلی این است چه روشی برای خلاصی از جن شهوت (زوال) جواب میدهد
Tumblr media
4️⃣
ردیف چهارم پازل :ـ
جنِ شهوت
برای آنکه ما بهتر متوجه این موضوع شویم ، شهوت به معنای عام را کارگردان به معنای خاص آن که جنسی و معمول تر و همگیر تر است ، به تصویر میکشد
که میتوانید نشانه های آن را در فیلم از دیالوگ های شدیدا جنسی تا فرو کردن صلیب در آلت تناسلی و حرکات و تشویق به انجام کارهای جنسی مشاهده کنید
.
صدایی که در نوار ضبط شده به انگلیسی روان اما مخفی شده در فیلم (برعکس)میگوید هیچی نیست (موجود نیست) اما دشمن سرسختش در دل تاریخ مذهبی ها(کشیش) بودند با دو روش مجزا از هم
Tumblr media
5️⃣
ردیف پنجم پازل :ـ
جنِ خشونت
فیلم با این پیش زمینه که کشیش جوان قبلا بکسور بوده به خوبی آماده بودن چنین جسم و روحی برای دست زدن به خشونت را آماده سازی میکند
همچنین با پول ندادن به گدا و پیشنهاد بردن مادرش به خانه سالمندان و تحصیلات روانشناسی کشیش جوان ، ذهن منطقی او را به نمایش میگذارد
Tumblr media
این کشیش که ماموربت دارد کشیش های متزلزل در ایمان را هدایت کند خودش در حال فروپاشی ایمانی‌ست
به سکانس فوق‌العاده گفتگو ی دختر با پدرش در نوار ضبط شده دقت کتید
و انعکاس شبه بی‌نهایت تصویر کشیش در شیشه را بچسبانید به سکانس مکملی که در آن عشای ربانی و گفتگو او با پدر آسمانی هست
تا متوجه کنابه آمیزی از شباهات این دو پدر در ذهن ها شوید
در این فیلم شما هرگز پدر دختر را نخواهید دید
دختر و زن رها شده توسط پدر و عشق ، بشری رها شده را به تصویر میکشد که
دختر کاپیتان هوودی اسب سوار را جایگزین میکند
و مادر به قول خودش پیتزا را به جای عشق
Tumblr media
6️⃣
ردیف ششم پازل :ـ
Holy water آب مقدس
و آن گردن آویز Saint Joseph
اینها نمایانگر روشی هستند در هدایت بشر که بر پایه موعظه است
چنین راهی توسط کشیش مسن برای دفع شـَر پیموده میشود اما بعد از تلاش های فراوان به علل خوی بشری به مقصد نمیرسد
Pazuzu روش پازوزویی
کشیش جوان در رویکردی تمام اعیار از نمایش یک خشونت افسارگسیخته بعد از سر دادن یک فحش جنسی با ضربات مشت به جان دخترک میافتد او که با این تکنیگ موفق میشود جن شهوت را دور کند حال خود گرفتار شـَر خطرناک تری میشود که خشونت نام دارد
شـَر خشونت هم میتواند همچون شـَر شهوت آسیب های جبران ناپذیر بزند بلکه بیشتر ، کشیش جوان با فهم این دوراهی هولناک ، تن به خودکشی میسپارد تا بیننده ژرف اندیش را با این سوال روبرو کند که چنین راهکاری چطور میتواند راه نجات باشد ؟
پنجره‌ای که با خشونت شکسته شده ، موقتا بسته میماند
7️⃣
قطعه آخر : اذان مسلمین
شاید بین ادیان و مرام های منتسب به خدا و خدایان ، اسلام مطرح ترین و معروف ترین دینی باشد در دنیا که امروزه بعضی از طرفداران و مجریان آن قوانین تربیتی و هدایتی را به آن نسبت میدهند که برای ناظرین ، تداعی کننده ی یک خشونت تمام عیار باستانی‌ست که همچون پازوزو جلوی خورشید را گرفته اما این مبلغان اسلام چنین باور دارند که این مدل هدایت تنها راه نجات بشر از انواع شـَر هاست
.
به باور من فیلم با این سکانس آخر و کشاندن صدای اذان به دل خیابان های غرب قصدش اسلام هراسی نبوده بلکه همان که گفتم قصدش تلنگر زدن به تمام آنانی ست که راه نجات را یا در بمب و شلاق جستجو میکنند یا فقط به موعظه و ژست های حقوق بشری اکتفاء کرده‌اند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
⭐️نکته آخر : ستوان فیلم دوست⭐️
کارگردان دقیقه هایی را به این ستوان اختصاص داده با آن دیالوگ هایش درمورد فیلم و فیلم دیدن
.
هدف کارگردان بجز کنایه زدن به فیلم دوست های سطحی نگر …ـ
بذارید قضیه را اینجوری برای شما باز کنم
ــ فلانی یه فیلم خوب سراغ دارم برای دیدن و بحث و تبادل نظر
میای باهم ببینیم ؟
ــ اسمش چیه ؟
ــ جنگیر
ــ همون که دختره سرش مچرخه از دهنش مایع سبز میاد بیرون و مثل عنکبوت از پله میاد پایین و از رو تختش پرواز میکنه ؟
ــ خب ، خب آره
ــ دیدمش
ــ نهار چی ، نهار خوردی ؟
ــ نه نخوردم
ــ یه پیتزا فروشی خوب میشناسم ، بریم ؟
ــ آره خوبه ، بزن بریم
.
حال سوال من از شما
آیا فیلم جنگیر را دیده‌اید ؟
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
END
.
.
.
4 notes · View notes
hasnain-90 · 1 year
Text
‏ہر گز مجھے قبول نہیں ضد تیری کہ میں
خود داریوں کو بیچ کر پاس _ وفا کروں
یہ سر مجھے عزیز ہے عزت کی حد تلک
عزت نہیں تو سر کا میں گردن پہ کیا کروں؟ 🥀
10 notes · View notes
aiklahori · 1 year
Text
مجھے نہیں پتہ، یہ تحریر سچی ہے یا فسانہ؛ بس شرط ہے کہ آنکھیں نم نہ ہونے پائیں۔ آپ دوستوں کے ذوق کی نظر:
۔۔۔
میں ان دنوں جوہر شادی ہال کے اندر کو یوٹرن مارتی ہوئی سڑک کے اُس طرف اک فلیٹ میِں رہتا تھا. اس پوش کالونی کے ساتھ ساتھ جاتی سڑک کے کنارے کنارے ہوٹل، جوس کارنر، فروٹ کارنر بھی چلتے چلے جاتے ہیں۔
اس چوک کے دائیں طرف اک نکڑ تھی جس پر اک ریڑھی کھڑی ہوتی تھی، رمضان کے دن تھے، شام کو فروٹ خریدنے نکل کھڑا ہوتا تھا. مجھے وہ دور سے ہی اس ریڑھی پہ رکھے تروتازہ پھلوں کی طرف جیسے کسی ندیدہ قوت نے گریبان سے پکڑ کر کھینچا ہو. میں آس پاس کی تمام ریڑھیوں کو نظر انداز کرتا ہوا اس آخری اور نکڑ پہ ذرہ ہٹ کے لگی ریڑھی کو جا پہنچا. اک نگاہ پھلوں پہ ڈالی اور ماتھے پہ شکن نے آ لیا کہ یہ فروٹ والا چاچا کدھر ہے؟ ادھر اُدھر دیکھا کوئی نہیِں تھا. رمضان کی اس نقاہت و سستی کی کیفیت میں ہر کسی کو جلدی ہوتی ہے، اس شش و پنج میں اک گیارہ بارہ سال کا بچہ گزرا، مجھے دیکھ کر کہنے لگا، فروٹ لینا؟ میں نے سر اوپر نیچے مارا، ہاں، وہ چہکا، تو لے لو، چاچا ریڑھی پہ نہیں آتا، یہ دیکھو بورڈ لکھا ہوا ہے. میں نے گھوم کے آگے آکر دیکھا، تو واقعی اک چھوٹا سا بورڈ ریڑھی کی چھت سے لٹک رہا تھا، اس پہ اک موٹے مارکر سے لکھا ہوا تھا:
''گھر میں کوئی نہیں، میری اسی سال کی ماں فالج زدہ ہے، مجھے ہر آدھے گھنٹے میں تین مرتبہ خوراک اور اتنے ہی مرتبہ اسے حاجت کرانی پڑتی ہے، اگر آپ کو جلدی نہیں ہے تو اپنی مرضی سے فروٹ تول کر اس ریگزین گتے کے نیچے پیسے رکھ دیجیے، اور اگر آپ کے پاس پیسے نہیں ہیں، میری طرف سے اٹھا لینا اجازت ہے. وللہ خیرالرازقین!"
بچہ جا چکا تھا، اور میں بھونچکا کھڑا ریڑھی اور اس نوٹ کو تک رہا تھا. ادھر اُدھر دیکھا، پیسے نکالے، دو کلو سیب تولے، درجن کیلے الگ کیے، شاپر میں ڈالے، پرائس لسٹ سے قیمت دیکھی، پیسے نکال کر ریڑھی کے پھٹے کے گتے والے کونے کو اٹھایا، وہاں سو پچاس دس کی نقدی پڑی تھی، اسی میں رکھ کر اسے ڈھک دیا، ادھر اُدھر دیکھا کہ شاید کوئی متوجہ ہو، اور شاپر اٹھا کر واپس فلیٹ پر آگیا. واپس پہنچتے ہی اتاولے بچے کی طرح بھائی سے سارا ماجرا کہہ مارا، بھائی کہنے لگے وہ ریڑھی واپس لینے تو آتا ہوگا، میں نے کہا ہاں آتا تو ہوگا، افطار کے بعد ہم نے کک لگائی اور بھائی کے ساتھ وہیں جا پہنچے. دیکھا اک باریش بندہ، آدھی داڑھی سفید ہے، ہلکے کریم کلر کرتے شلوار میں ریڑھی کو دھکا لگا کر بس جانے ہی والا ہے، کہ ہم اس کے سر پر تھے. اس نے سر اٹھا کر دیکھا، مسکرا کر بولا صاحب ''پھل ختم ہوگیا ہے، باقی پیسے بچے ہیں، وہ چاہیں تو لے لو. یہ اس کی ظرافت تھی یا شرافت، پھر بڑے التفات سے لگا مسکرانے اور اس کے دیکھنے کا انداز کچھ ایسا تھا کہ جیسے ابھی ہم کہیں گے، ہاں! اک کلو پیسے دے دو اور وہ جھٹ سے نکال کر پکڑا دے گا.
بھائی مجھے دیکھیں میں بھائی کو اور کبھی ہم دونوں مل کر اس درویش کو. نام پوچھا تو کہنے لگا، خادم حسین نام ہے، اس نوٹ کی طرف اشارہ کیا تو، وہ مسکرانے لگا. لگتا ہے آپ میرے ساتھ گپ شپ کے موڈ میں ہیں، پھر وہ ہنسا، پوچھا چائے پیئں گے؟ لیکن میرے پاس وقت کم ہے، اور پھر ہم سامنے ڈھابے پہ بیٹھے تھے.
چائے آئی، کہنے لگا تین سال سے اماں بستر پہ ہے، کچھ نفسیاتی سی بھی ہوگئی ہے، اور اب تو مفلوج بھی ہوگئی ہے، میرا آگے پیچھے کوئی نہیں، بال بچہ بھی نہیں ہے، بیوی مر گئی ہے، کُل بچا کے اماں اور اماں کے پاس میں ہوں. میں نے اک دن اماں سے کہا، اماں تیری تیمار داری کا تو بڑا جی کرتا ہے. میں نے کان کی لو پکڑ کر قسم لی، پر ہاتھ جیب دسترس میں بھی کچھ نہ ہے کہ تری شایان ترے طعام اور رہن سہن کا بندوبست بھی کروں، ہے کہ نہیں؟ تو مجھے کمرے سے بھی ہلنے نہیں دیتی، کہتی ہے تو جاتا ہے تو جی گھبراتا ہے، تو ہی کہہ کیا کروں؟ اب کیا غیب سے اترے گا بھاجی روٹی؟ نہ میں بنی اسرائیل کا جنا ہوں نہ تو کچھ موسیٰ کی ماں ہے، کیا کروں؟ چل بتا، میں نے پاؤں دابتے ہوئے نرمی اور اس لجاجت سے کہا جیسے ایسا کہنے سے واقعی وہ ان پڑھ ضعیف کچھ جاودانی سی بکھیر دے گی. ہانپتی کانپتی ہوئی اٹھی، میں نے جھٹ سے تکیہ اونچا کر کے اس کی ٹیک لگوائی، اور وہ ریشے دار گردن سے چچرتی آواز میں دونوں ہاتھوں کا پیالا بنا کر، اس نے خدا جانے کائنات کے رب سے کیا بات کری، ہاتھ گرا کر کہنے لگی، تو ریڑھی وہی چھوڑ آیا کر، تیرا رزق تجھے اسی کمرے میں بیٹھ کر ملے گا، میں نے کہا کیا بات کرتی ہے اماں؟ وہاں چھوڑ آؤں تو اچکا سو چوری کے دور دورے ہیں، کون لحاظ کرے گا؟ بنا مالک کے کون آئے گا؟ کہنے لگی تو فجر کو چھوڑ کر آیا بس، زیادہ بک بک نیئں کر، شام کو خالی لے آیا کر، تیرا روپیہ جو گیا تو اللہ سے پائی پائی میں خالدہ ثریا وصول دوں گی.
ڈھائی سال ہوگئے ہیں بھائی، صبح ریڑھی لگا جاتا ہوں. شام کو لے جاتا ہوں، لوگ پیسے رکھ جاتے پھل لے جاتے، دھیلا اوپر نیچے نہیں ہوتا، بلکہ کچھ تو زیادہ رکھ جاتے، اکثر تخمینہ نفع لاگت سے تین چار سو اوپر ہی جا نکلتا، کبھی کوئی اماں کے لیے پھول رکھ جاتا ہے، کوئی پڑھی لکھی بچی پرسوں پلاؤ بنا کر رکھ گئی، نوٹ لکھ گئی "اماں کے لیے". اک ڈاکٹر کا گزر ہوا، وہ اپنا کارڈ چھوڑ گیا. پشت پہ لکھ گیا. "انکل اماں کی طبیعت نہ سنبھلے تو مجھے فون کرنا، میں گھر سے پک کر لوں گا" کسی حاجی صاحب کا گزر ہوا تو عجوہ کجھور کا پیکٹ چھوڑ گیا، کوئی جوڑا شاپنگ کرکے گزرا تو فروٹ لیتے ہوئے اماں کے لیے سوٹ رکھ گیا، روزانہ ایسا کچھ نہ کچھ میرے رزق کے ساتھ موجود ہوتا ہے، نہ اماں ہلنے دیتی ہے نہ اللہ رکنے دیتا ہے. اماں تو کہتی تیرا پھل جو ہے نا، اللہ خود نیچے اتر آتا ہے، وہ بیچ باچ جاتا ہے، بھائی اک تو رازق، اوپر سے ریٹلر بھی، اللہ اللہ!
اس نے کان لو کی چٍٹی پکڑی، چائے ختم ہوئی تو کہنے لگا اجازت اب، اماں خفا ہوگی، بھنیچ کے گلو گیر ہوئے. میں تو کچھ اندر سے تربتر ہونے لگا. بمشکل ضبط کیا، ڈھیروں دعائیں دیتا ہوا ریڑھی کھینچ کر چلتا بنا. میرا بہت جی تھا کہ میں اس چہیتے ''خادم'' کی ماں کو جا ملوں اور کچھ دعا کرواؤں، پر میری ہمت نیئں پڑی جیسے زبان لقوہ مار گئی ہو۔۔
---
ذریعہ : فیسبک
8 notes · View notes
safdarrizvi · 8 months
Text
اب کے بیگم مری میکے سے جو واپس آئیں
ایک مرغی بھی بصد شوق وہاں سے لائیں
میں نے پوچھا کہ مری جان ارادہ کیا ہے
تن کے بولیں کہ مجھے آپ نے سمجھا کیا ہے
ذہن نے میرے بنائی ہے اک ایسی سکیم
دنگ ہوں سن کے جسے علم معیشت کے حکیم
آپ بازار سے انڈے تو ذرا دوڑ کے لائیں
تاکہ ہم جلد سے جلد آج ہی مرغی کو بٹھائیں
تین ہفتوں میں نکل آئیں گے چوزے سارے
تو سہی آپ کو پیار آئے وہ پیارے پیارے
چھ مہینے میں جواں ہو کے وہی مرغ بچے
نسل پھیلاتے چلے جائیں گے دھیرے دھیرے
دیکھ لیجے گا بہ تائید خدائے دانا
پولٹری بنے گا مرا مرغی خانہ
پولٹری فارم میں انڈوں کی تجارت ہوگی
دور عسرت اسی مرغی کی بدولت ہوگی
میں وہ عورت ہوں کہ حکمت مری مردوں کو چرائے
انہیں پیسوں سے خریدوں گی میں کچھ بھینسیں اور گائے
ڈیری فارم بنے گا وہ ترقی ہوگی
جوئے شیر آپ ہی انگنائی میں بہتی ہوگی
عقل کی بات بتاتی ہوں اچنبھا کیا ہے
دودھ سے آپ کو نہلاؤں گی سمجھا کیا ہے
بچے ترسیں گے نہ مکھن کے لئے گھی کے لئے
آپ دفتر میں نہ سر ماریں گے دفتر کے لئے
میرے خوابوں کے تصدق میں بشرط تعمیل
چند ہی سال میں ہو جائے گی دنیا تبدیل
سحر تدبیر کا تقدیر پہ چل جائے گا
جھونپڑا آپ کا کوٹھی میں بدل جائے گا
الغرض ہوتی رہی بات یہی تا سر شام
نو بجے رات کو سونے کا جو آیا ہنگام
سو گئیں رکھ کے حفاظت سے اسے زیر پلنگ
خواب میں آتی رہی نشۂ دولت کی ترنگ
سن رہی تھی کوئی بلی بھی ہماری باتیں
پیاری بیگم کی وہ دلچسپ وہ پیاری باتیں
رات آدھی بھی نہیں گزری تھی کہ اک شور مچا
چیخ مرغی کی سنی نیند سے میں چونک پڑا
آنکھ ملتا ہوا اٹھا تو یہ نقشہ پایا
اس بچاری کو صحنچی میں تڑپتا پایا
دانت بلی نے گڑائے تھے جو گردن کے قریب
مر گئی چند ہی لمحوں میں پھڑک کر وہ غریب
صبح کے وقت غرض گھر کا یہ نقشہ دیکھا
چہرہ بیگم کا کسی سوچ میں لٹکا دیکھا
روٹی بچوں نے جو مانگی تو دو ہتھڑ مارا
اسے گھونسہ اسے چانٹا اسے تھپڑ مارا
2 notes · View notes
avengersnewb · 1 year
Text
دکتر پاتس و کاپیتان استیونز
تونی استیو رو فشار داد سمت کمد. 
چیکار— استیو با اندکی مقاومت رفت تو تا ته تا اونجا که جعبه های شوینده رو روی هم چیده بودن.
تونی دنبالش رفت و در رو پشت خودش بست. یه ضربه به عینکش زد که زودتر با فضای تاریک هماهنگ بشه. ”دنبالمونن!“ 
فضا تنگ بود. تونی سعی کرد بره عقبتر ولی هیچ عقبتری وجود نداشت برای همین سرجاش وایساد و سعی کرد نفسشو تو بده به امید اینکه شکمش به پهلوی استیو برخورد نکنه. 
استیو سرجاش جابجا شد. معلوم بود که اونم داره سعی می کنه یه کم فضا بینشون بذاره اما موفق نمی شه. آروم پرسید ”ازکجا فهمیدی؟“ 
تونی زمزمه کرد ”فرایدی. همه حرکات رو بررسی می کنه و ناهمگونی ها رو تشخیص می ده.“ 
استیو چشماشو نازک کرد. ”آفرین دکتر پاتس! فرایدی این کارارو قبلا که با هم ماموریت می رفتیم بلد نبود.“ 
یه حس گرم تو دل تونی پیچید. استیو با یه اسم و یه جمله هوشیارانه دل تونی رو لرزونده بود و ناگهان تونی پرت شده بود به سالها قبل وقتی که هر گفتگو پر از چیزای ناگفته بود پر از حرفای شیرین شیطنت آمیز پر از امید. 
تونی نفسشو بیرون داد. ”کاپیتان استیونز خیلی چیزا از آخرین باری که ما با هم ماموریت رفتیم عوض شده.“ 
”اوه!“  با اینکه فضایی بینشون نبود استیو اومد  یه کم نزدیکتر. گونه هاش تو نوری که فرایدی به فضای تاریک توی کمد می تابون از چند لحظه پیش سرختر شده بودن. گردنش سینه اش تمام پوستی که از لای یقه ی کت ارتشی اش بیرون بود سرخ شده بود.”مثلا چه چیزایی؟“ 
قلب تونی تند تر می تپید. بدن استیو به بدنش فشرده بود و تونی می تونست صدای آروم نفساشو بشنوه. می تونست گرمایی که از بدن استیو صاطع می شه رو حس کنه. 
تونی یه لحظه ایستاد و فکر کرد.
اونا توی یه دنیای دیگه بودن. آدمای دیگه با اسمای دیگه و شغلای دیگه و شاید فقط شاید دکتر پاتس و کاپیتان استیونز هم تمام وقتشونو صرف آهسته از کنار هم گذشتن کرده بودن. شاید دکتر پاتس سالها به کاپیتان استیونز خیره شده بود که جوون بود و زیبا و زود به زود سرخ می شد  شاید کاپیتان استیونز این دنیا از دکتر پاتس خیلی خوشش می یومد ولی ج��ات نداشت حرفشو بلند بزنه و شاید دکتر پاتس شک نداشت شاید خوب می دونست تو سر کاپیتان چی می گذره.
تونی در حالیکه لباش به گردن استیو می خورد زمزمه کرد ”مثلا این.“ و سرشو بلند کرد تا لبهاشو به لبهای استیو بچسبونه. 
برای یه لحظه ی طولانی بدن استیو منقبض شد. تونی داشت با سرعت تو مغزش حساب می کرد که چهطور می تونه یه کم بره عقبتر که استیو دستشو دو صورت تونه گرفت لبهاشو از هم باز کرد تا تونی راه بده تو و به آرومی  زمزمه ی لذت بخشی کرد در حالیکه دست آزادش به یقه ی کت تونی گره خورد. تونی پشت گردن استیو رو گرفت تا اونو خودش نزدیکتر کنه که کاری کنه که به هم بچسبن در حالیکه دهن استیو رو مزه می کرد. بوسه مثل آتیش بود گرم و روون توی رگهاش جاری می شد. 
دکتر پاتس و کاپیتان استیونز لیاقت این رو داشتن که همدیگه رو در آغوش بگیرن و با بوسه نفس نفس بزنن و فراموش کنن که کجان درست مثل استیو و تونی. مثل همزادهاشون در ۱۹۷۰ اونا هم به اندازه ی کافی صبر کرده بودن.
5 notes · View notes
thespellir · 8 months
Text
 کتاب مجربات الصالحین مجموعه علوم غریبه اصل و کامل
Tumblr media
کتاب مجربات الصالحین یکی از چندین کتبی است که در کامل درمورد تمام قسمت های علوم غریبه که شامل 5 شاخه اصلی علم کیمیا،علم سیمیا،علم لیمیا،علم هیمیا و علم ریمیا و همچنین شاخه های فرعی مانند علم رمل ، علم جفر ، علم نجوم و ستاره شناسی و… می باشد، این کتاب نوشته شعرانی نقشبندی سیفی استاد بزرگ علوم غریبه میباشد این کتاب دارای مطالب بسیار غنی و آموزنده ای میباشد برای کسانی که دنبال آموزش علوم غریبه و پژوهش درمورد این علم میباشند بسیار مناسب است نکته قابل توجه این است این کتاب کامل اصل و اورجینال میباشد و هیچ گونه تغغیر و دستکاری انجام نشده است با حجم حدود 100 مگابایت در سایت طلسم و علوم غریبه قابل دانلود میباشد.
لیست موضوعات کتاب مجربات الصالحین :
حفظ از دزدان، صلاح، بدگویان، و ظالمان
تبیین راهکارها و اصول مرتبط با حفاظت از خود در مقابل دزدان، ارتقاء اخلاق و مقابله با بدگویی و ظلم.
امراض و کرم و غیره
توضیح در مورد انواع امراض، کرم‌ها و مسائل مرتبط با آنها در این بخش از “مجربات صالحین در علوم غریبه”.
برای خراش
نکات و راهکارهای مفید برای خراش و درمان آسیب‌ها.
برای سلامتی
موارد و راهکارهای متعدد برای حفظ و بهبود سلامتی در این بخش.
حفظ از تیر و تفنگ
راهنمایی‌ها و مشاوره‌های مرتبط با حفاظت در برابر تهدیدهای مرتبط با تیر و تفنگ.
گوسفندان و گاوان جمیع حیوانات و جمیع علل شان
توضیحات در مورد گوسفندان، گاوان و دیگر حیوانات همراه با علل و خصوصیات آنها.
باد ها و دانها و قروح و جروح و که در هفت اندام باشد
توضیح در مورد بادها، دانها، قروح و جروح در ارتباط با اندام‌های مختلف بدن.
هر درد پا و درد گردن
راهنمایی‌ها و درمان‌های موثر برای درد پا و گردن.
در دل و درد سینه و سرفه و هر مرض
توضیحات در مورد درد دل، سینه، سرفه و درمان مختلف بیماری‌ها.
عرق نسا و غیره
مصرف عرق نسا و مطالب مرتبط با آن برای بهبود وضعیت جسمی.
بو اسیر و سرخ باد
تکنیک‌ها و روش‌های جلب بو اسیر و مقابله با سرخ باد.
نزلها و سرفه سیاه سرفه
توضیحات در مورد نزلها و سرفه‌های مختلف، به ویژه سرفه سیاه.
درد سر و چشم و گوش و دندان و دستها و قلب و شکم
راهنمایی‌ها و درمان‌های موثر برای درد در سر، چشم، گوش، دندان، دستها، قلب و شکم.
سل ودق و تیبی و امراض جگر و خوشکی امعاء و طحال
توضیحات در مورد سل، دق، تیبی و بیماری‌های مختلف جگر، خوشکی امعاء و طحال.
مباحصه یرقان و علاج
توضیح در مورد مباحصه یرقان و روش‌های درمان آن.
ناف رفتن که بیاید
راهکارها و تکنیک‌های مرتبط با ناف رفتن و تدابیر جلوگیری.
زادت حافظه
توضیح در مورد روش‌ها و موارد مرتبط با افزایش حافظه.
تپ گرم و سرد و امراض و بی و ملریای
توضیح در مورد تپ‌های گرم و سرد، امراض، بی و ملریای و راهکارهای مرتبط.
اجنیه و مختلفه و جن و شیاطین و آسیب و غیره
شرح مفصل در مورد اجنیه، جن و شیاطین، آسیب‌ها و مسائل مختلف مرتبط.
امراض زنان حمل و انکه بدان تعلق دارد
توضیح در مورد امراض زنان حامله و مسائل مرتبط.
امراض اطفال خاک خوردن گریه کردن و بد عملی
توضیحات در مورد امراضی که مختص اطفال هستند مانند خاک خوردن، گریه کردن و رفتارهای ناپسند.
درمان امتنا از شیر خوردن کردن
نکات و راهکارهای مرتبط با درمان امتنا از طریق شیر خوردن.
چشم زخم و نظر کردن
راهنمایی‌ها و توضیحات در مورد درمان چشم‌ها و اقدامات برای حفظ نظر.
درمان بیماری‌های لاعلاج امراضی مثل فلج نقرس و …
توضیحات مرتبط با درمان بیماری‌های مزمن و لاعلاج مانند فلج، نقرس و سایر بیماری‌های جدی.
و بسیاری مطالب دیگر …
موضوعات گوناگون دیگری که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
دانلود از لینک زیر
https://spiritual777.ir/downloads/the-book-of-mujarbat-al-saliheen/
1 note · View note
sayron · 1 year
Text
محصل عضلانی (۲)
نگار در حالی که با چشمای خوشگلش جوری نگاهم میکرد که مشخص بود امشب منو مورد تجاوز کامل قرار میده و لباشم میلیسید و گاز میگرفت فقط چیز بهم گفت که پشمام همه ریخت. اون گفت: میدونی چند ساله بدنسازی میکنم مموشی؟ من با حرکت سر گفتم نه و اون ادامه داد: از ۶ سالگی گوگولی کوچولوی من! نوک سفت سینه هاش از شدت حشرش از زیر سوتین نخی قابل رویت بود و چوچولش که باد کرده بود هم از زیر شورت اسپورت چنان برجسته بود که کیرمو بلند کرد. هنوز از قدرت نگار در حیرتم که چطوری لباسهای منو پاره کرد؟ حالا تی شرتم هیچی، چطور شلوار جینم رو مثل دستمال کلینکس جر داد و منو لخت کرد. در چند ثانیه بدنم رو لخت کرد. دست راستش رو زد زیر تخمام و منو با یه دست از زمبن بلند کرد و پرتم کرد روی تخت و پرید روم و من اولین معاشقه واقعی زندگیم رو تجربه کردم. اونم در حالی که در اختیار نگار بودم. نگار پرده نداشت و منو چند بار از کصش گایید. تا صبح بارها آبم اومد و نگار یا ابمو میخورد یا می‌ریخت روی تنش. من حسابی داشتم توی مشت نگار کیف میکردم اما حوالی ساعت ۴ صبح اون از کشوی پاتختی چیزی در اورد که من با دیدنش فقط التماس میکردم و خواستم فرار کنم از دستش. یه دیلدوی کلفت ۲۰ سانتی با کمربند!!!! با اون بدن لخت سریع فرار کردم از اتاق و رفتم سمت در ورودی. این فرار کاملا بی اختیار بود چون فهمیده بودم نگار چقدر قدرتمنده و خر زوره و قطعا به راحتی منو با دیلدو جر میده، بدون اینکه بتونم مقاومتی بکنم. اما به در بسته خوردم. در خونه قفل بود و من وحشت کردم. وحشتم وقتی چند برابر شد که صدای خنده های مستانه ی نگار با صدای تق تق کفش پاشنه بلندش به گوشم رسید. با وحشت چسبیده بودم به در و التماس میکردم. عرق سرد به بدنم نشسته بود. نگار در حالی که موهای فر طلاییش رو افشون کرده بود و یه طرف سرش ریخته بود و لخت لخت فقط دیلدو سیاهش رو به کمر بسته بود با کفش پاشنه بلندش بهم نزدیک میشد. سینه هاش که سیخ و برافراشته بود نوک تیز و در حال انفجار با هر قدم میلرزیدن. سیکس پک محکم و تفکیک شده اش از دیشب منقبض تر بود و خیس عرق بود. لای کتاش باز باز بود و رگهای روی دستاش خودنمایی میکرد. نگار با قدمهای اروم و کوتاه و قدم زدن تام کت بهم نزدبک میشد. من فقط التماس میکردم و اون فقط میخندید. نزدیکم که شد در حالی که سایه ی هیبت عضلانیش روی من افتاده بود و من از ترس خزیده بودم به کنج دیوار، لبش رو گاز گرفت و گفت: کجا میخوااای فرار کنی... تازه اولشه نفله... حالا حالا ها باهات کار دارم سوراااااااخ من! اینو گفت و گردنمو گرفت و از زمین بلندم کرد. صورتم برد نزدیک صورت خودش و یه لب پر تف ازم گرفت و در حالی که قدم برمیداشت به سمت اتاق منو مثل یه بزغاله از گردن گرفت و بین زمین و اسمون با خودش برد. جوری کونمو جر داد نگار، که از شدت درد دو بار بیهوش شدم و اون با چک و کتک بیدارم میکرد. کونمو حس نمیکردم. خون ازم جاری شد چون نگار رحمی بهم نکرد و یهو کل دیلدو رو توی کونم جا داد. بعد از اینکه تو کونم ارضا شد منو تو آغوشش گرفت و خوابید و من تا مدتها از زور درد و اشک خوابم نبرد ولی نمیتونستم از بغل عضلانی نگار خارج بشم. هوا روشن شده بود که خوابم برد. حوالی ظهر بود که دوباره با سوزش کونم از خواب بیدار شدم و نگار یه بار دیگه منو کرد. بعدش کلی ازم دلجویی کرد و یه ناهار توپ خوردیم با هم. تا شب نگار منو یه بار دیگه از کون و چندبارم از کص گایید. من فهمیدم که اون وقتی حشری میشه حالیش نیست چیکار می‌کنه و وقتی که ارضا میشه تازه عذاب وجدان میگیره و با بوس و بغل سعی میکنه از دلم در بیاره. به هر حال من تایک هفته به سختی راه میرفتم و مبنشستم ولی دیگه تبدیل شده بودم به یه کونی. کونیِ نگار عضلانی. الان که اینا رو براتون تعریف کردم دوساله که با نگارم. ما ماهی دو تا سه بار شبها با هم هستیم و کون دادنم به نگار برام کاملا عادی شده. اون امسال کنکور داد و من پارسال کنکور دادم. من مهندسی صنایع همین تهران قبول شدم و نگارم میخواد پزشکی ورزشی یا تربیت بدنی بخونه. من با وجودی که توسط نگار کونی شدم از دوستی باهاش خیلی راضی ام. اون یه دختر با احساس، منطقی و پر شر و شور و حرارت شده و خیلی باهام مهربونه و من دیوانه وار عاشقشم. منتها خب هر کسی توی رابطه جنسی یه فانتزی هایی داره و نکته جالبش اینه که من فهمیدم که چقدر از اینجور رابطه با دختری که الان عضلانی تر از روز اوله لذت میبرم و حتی حین کون دادن به نگار ارضا میشم!
12 notes · View notes
jacobzstar · 1 year
Text
10 استایل برتر با شلوار جین زنانه
شلوار جین به عنوان یکی از قطعات پرطرفدار و بی‌زمان در دنیای مد، همواره جزئی اساسی از گاردروب هر زن است. این لباس راحت و چندکاره، توانسته است در طول سال‌ها جایگاه خود را در میان روندهای مدی حفظ کند. اما یکی از چالش‌هایی که ��مکن است با آن روبرو شویم، ست کردن شلوار جین با بقیه اجزای لباس و ایجاد استایل شیک و منحصربه‌فرد است. در این مقاله، به بررسی انواع استایل با شلوار جین زنانه می‌پردازیم. هدف ما این است که به شما راهنمایی کنیم تا با ترکیبات و تکنیک‌های مناسب، استایلی شیک، مدرن و با طرح‌های متنوع با شلوار جین خود ایجاد کنید. از استایل کلاسیک و ساده تا استایل جریانی و خلاقانه، در این مقاله مختصری از هر یک را بررسی خواهیم کرد.
Tumblr media
انواع استایل با شلوار جین زنانه
شلوار جین زنانه با تنوع طرح‌ها و سبک‌های مختلف، امکان ایجاد استایل‌های متنوع و منحصربه‌فرد را فراهم می‌کند. در زیر به برخی از انواع استایل با شلوار جین زنانه اشاره می‌کنم:
1. استایل کژوال (Casual): شلوار جین با تی‌شرت یا تاپ کژوال همراه شده و به صورت غیررسمی و راحت در روزمره استفاده می‌شود. این استایل با کفش‌های راحت مانند سندال‌ها، اسنیکرها و یا بوتی‌های کژوال تکمیل می‌شود.
2. استایل شهری (Urban): شلوار جین با تاپ یا بلوز شیک و کت یا ژاکت سبک ترکیب می‌شود. این استایل معمولاً با کفش‌های بلند مثل بوت‌های زنانه، کفش‌های اسپورت شیک یا کفش‌های پلیتفرم تکمیل می‌شود.
3. استایل راک (Rock): شلوار جین با تی‌شرت یا تاپی با متن یا تصویر راک استایل همراه می‌شود. این استایل ممکن است با ژاکت چرم، کلاه، کفش‌های مخصوص راک و جواهراتی مانند گوشواره‌ها و دستبندهای غیررسمی تکمیل شود.
4. استایل رمانتیک (Romantic): شلوار جین با بلوز یا تاپ با جزئیات مانند پرچم، پیچک یا چرمک رمانتیک ترکیب می‌شود. در این استایل از رنگ‌های نرم و پالت زنانه استفاده می‌شود و اغلب با کفش‌های زیبا و ظریفی مانند صندل‌های بالا، بالرینا یا کفش‌های رمانتیک تکمیل می‌شود.
5. استایل شیک (Chic): شلوار جین با بلوز یا تاپی با جزئیات مانند جواهرات، پوشش چرم یا ساتن ترکیب می‌شود. این استایل با ساک دستی، کفش‌های با تاق یا ساندال‌های زیبا تکمیل می‌شود و برای مجالس یا رویدادهای خاص مناسب است.
6. استایل اسپرت (Sporty): شلوار جین با تی‌شرت و یا پولوشرت و کفش‌های اسپرت ترکیب می‌شود. این استایل برای فعالیت‌های ورزشی یا روزهای غیررسمی مناسب است و با کلاه یا کیف ورزشی تکمیل می‌شود.
7. استایل بوهو (Boho): شلوار جین بابلوز یا تاپ با الگوها و جزئیات بوهمیایی ترکیب می‌شود. این استایل با جواهرات بزرگ، کفش‌های بوتی یا صندل‌های بوهو و کیف‌های چرمی تکمیل می‌شود.
8. استایل سفر (Travel): شلوار جین با تاپ کژوال و کفش‌های راحت ترکیب می‌شود. در این استایل از لباس‌های لایه‌ای مانند کت یا سویشرت استفاده می‌شود و با کیف بزرگ و کلاه سفر تکمیل می‌شود.
9. استایل دنیم (Denim-on-Denim): شلوار جین با جاکت یا کت جین همراه می‌شود. در این استایل از دو یا چند قطعه پوشاک جین استفاده می‌شود که با رنگ‌ها و طرح‌های متفاوت ترکیب می‌شوند. با توجه به کیفیت و طرح شلوار جین و جاکت، می‌توان استایلی کژوال یا شیک ایجاد کرد.
10. استایل وینتیج (Vintage): شلوار جین با تاپ یا بلوزی با الگوها و طرح‌های قدیمی ترکیب می‌شود. می‌توانید با استفاده از لباس‌ها و لوازم جانبی قدیمی مانند عینک آفتابی خمیده، کلاه فلاپی، کفش‌های رترو و جواهرات قدیمی این استایل را تکمیل کنید.
این تنها بخشی از انواع استایل با شلوار جین زنانه است و هر کدام از این استایل‌ها می‌توانند با ترکیبات مختلف و اضافه کردن لوازم جانبی و پوشاک دیگر، به استایل شخصی و منحصربه‌فرد شما تبدیل شوند. همچنین، می‌توانید با تغییر رنگ و قدرت جین، استایل‌های متفاوتی را ایجاد کنید.
راهنمای ست شلوار جین زنانه برای استایل شیک
بهترین راهنما برای ست کردن شلوار جین زنانه به استایل شیک، استفاده از ترکیبات مناسب و تمرکز بر جزئیات است. در زیر چند راهنمایی را برای شما می‌آورم:
1. ترکیب با بلوز یا تاپ: برای استایل شیک با شلوار جین، انتخاب بلوز یا تاپی با جزئیات خاص می‌تواند کلیدی باشد. مثلاً انتخاب یک بلوز با یقه بلند و جزئیات دکمه‌بندی یا یک تاپ با جزئیات کشش‌دار در قسمت گردن برای استایل شیکی می‌تواند مناسب باشد.
2. استفاده از جاکت یا کت: اضافه کردن یک جاکت یا کت به ست شلوار جین، به استایل شیکی که می‌خواهید بسیار کمک می‌کند. می‌توانید از جاکت چرمی یا کتی با برش منحصربه‌فرد و طرحی شیک استفاده کنید.
3. توجه به جزئیات: استفاده از جزئیات مانند چرمک‌ها، پرچم‌ها، جیب‌ها و زیپ‌ها در شلوار جین و دیگر لباس‌ها، استایل شیکی را تقویت می‌کند. انتخاب شلوار جینی با طرحی خاص و جزئیات متفاوت می‌تواند استایل شما را برجسته کند.
4. ترکیب رنگ‌ها: ترکیب رنگ‌های مناسب در ست شلوار جین و سایر لباس‌ها و لوازم جانبی، به استایل شیکی که می‌خواهید کمک می‌کند. می‌توانید از ترکیبات کلاسیکی مانند سفید و مشکی، سیاه و سفید یا نیوترال‌ها استفاده کنید. همچنین، ترکیب رنگ جریانی و زنده با رنگی متمم می‌تواند استایل شما را جذاب‌تر کند.
5. استفاده از لوازم جانبی: اضافه کردن لوازم جانبی مانند کیف، کفش، کمربند، جواهرات و عینک آفتابی می‌تواند استایل شما را تکمیل کند. انتخاب لوازم جانبی با طرح‌ها و جزئیات شیک و مناسب با ست شلوار جین، استایل شما را به مرحله بعدی ببرد.
6. توجه به قالب بدن و سبک شلوار جین: شکل شلوار جین نیز می‌تواند تأثیر زیادی در استایل شما داشته باشد. برای استایل شیک، معمتا اینجای کار قطع شد. لطفاً متن خود را ادامه دهید تا بتوانم بهترین راهنمایی را برای شما ارائه دهم.
Tumblr media
بهترین شلوار جین زنانه برای استایل شیک
بهترین شلوار جین زنانه برای استایل شیک ممکن است به سلیقه شما و نیازهای خود بستگی داشته باشد، اما در ادامه چندین نوع شلوار جین را معرفی می‌کنم که به طور کلی محبوب بوده و می‌توانند استایل شیکی را به وجود آورند:
1. شلوار جین سلطنتی (Straight-leg Jeans): این نوع شلوار جین با قسمت پاها به صورت مستقیم و غیر فشرده طراحی شده است. آنها سبکی کلاسیک و شیک دارند و با اکثر بلوزها و کت‌ها به خوبی ترکیب می‌شوند. شلوار جین سلطنتی در تمامی اندازه‌ها و قدرت‌های بدنی بسیار خوب به نظر می‌رسد.
2. شلوار جین بالاتنه بالا (High-waisted Jeans): این نوع شلوار جین با قسمت کمر بالا طراحی شده است و به طور طبیعی خط کمر را تعریف می‌کند. آنها به استایل شیک و اندازه‌گیری ظاهری طاقت فرسا کمک می‌کنند و با بلوزها، تاپ‌ها و جکت‌های مختلف بسیار خوب ترکیب می‌شوند.
3. شلوار جین ساق بلند (Wide-leg Jeans): این نوع شلوار جین با قسمت پاها گشاد و ساق بلند طراحی شده است. آنها استایل شیک و مدرنی دارند و می‌توانند با بلوزها و تاپ‌های نازک و ظریف ترکیب شوند. این شلوار جین معمولاً برای رویدادها و مناسبت‌های شبانه مناسب است.
4. شلوار جین سب�� و مجلسی (Skinny Jeans): این نوع شلوار جین با قسمت پاها فشرده و ضخیم طراحی شده است. آنها استایل شیک و جوانانه دارند و با بلوزها، تاپ‌ها و جکت‌های گوناگون بسیار خوب ترکیب می‌شوند. این شلوار جین می‌تواند به راحتی برای روزمره و همچنین مناسبت‌های شبانه استفاده شود.
توصیه می‌کنم در هنگام انتخاب شلوار جین، اندازه و قالب بدن خود را در نظر بگیرید و با امتحان کردن انواع مختلف، بهترین شلوار جین برای شما را پیدا کنید. همچنین، ترکیب شلوار جین با لباس‌ها و لوازم جانبی دیگر می‌تواند استایل شیک شما را تکمیل کند.
https://www.linkedin.com/pulse/10-%2525D9%252586%2525DA%2525A9%2525D8%2525AA%2525D9%252587-%2525D9%252585%2525D9%252587%2525D9%252585-%2525D8%2525AF%2525D8%2525B1-%2525D8%2525AE%2525D8%2525B1%2525DB%25258C%2525D8%2525AF-%2525D8%2525A7%2525DB%25258C%2525D9%252586%2525D8%2525AA%2525D8%2525B1%2525D9%252586%2525D8%2525AA%2525DB%25258C-%2525D8%2525B4%2525D9%252584%2525D9%252588%2525D8%2525A7%2525D8%2525B1-%2525D8%2525AC%2525DB%25258C%2525D9%252586-%2525D8%2525B2%2525D9%252586%2525D8%2525A7%2525D9%252586%2525D9%252587-fashion-blog%3FtrackingId=wc0QjhVlRnqtmb%252BrAQYX%252FQ%253D%253D/?trackingId=wc0QjhVlRnqtmb%2BrAQYX%2FQ%3D%3D
2 notes · View notes
urdu-poetry-lover · 1 year
Text
ہم کریں بات دلیلوں سے تو رد ہوتی ہے
اُس کے ہونٹوں کی خموشی بھی سند ہوتی ھے
سانس لیتے ہوئے اِنساں بھی ہے لاشوں کی طرح
اب دھڑکتے ھوئے دِل کی بھی لحد ھوتی ہے
اپنی آواز کے پتّھر بھی نہ اُس تک پُہنچے
اُس کی آنکھوں کے اِشارے میں بھی زد ہوتی ھے
جس کی گردن میں ہے پھندا، وہی اِنسان بڑا
سُولیوں سے یہاں پیمائشِ قد ہوتی ھے
شُعبدہ گر بھی، پہنتے ھیں خطیبوں کا لباس
بولتا جہل ھے، بدنام خرد ہوتی ہے
کچھ نہ کہنے سے بھی چھن جاتا ھے اعزازِ سُخن
ظلم سہنے سے بھی، ظالم کی مدد ہوتی ھے
مظفر وارثی
5 notes · View notes
melorinblog · 2 years
Text
عادات بدی که دیگران را از ما دور میکند
همه ما عادت‌های بدی داریم، اما برخی از عادت‌ها هستند که موجب آزار اطرافیان مان می‌شوند. عاداتی، چون با صدا آدامس جویدن، تکان دادن پا‌ها یا قطع کردن صحبت‌های دیگران... این عادات رایج موجب می‌شود که دیگران پس از مدتی ارتباط شان را به شما کم کنند یا ترجیح دهند که در کنار شما ننشینند. اگر دوست دارید که این اتفاق برایتان نیفتد، این عادات آزاردهنده را از خود دور کنید.
Tumblr media
آدامس جویدن
شاید شما از جویدن یا باد کردن آدامسی که در دهان تان است، به وجد آیید، اما اطرافیان تان چطور؟ بدون شک افرادی که در اطراف شما هستند، علاقه‌ای به شنیدن صدای آدامس جویدن شما ندارد. این موضوع برای افرادی که به بیماری صدابیزاری مبتلا هستند، عذاب آورتر است؛ بنابراین این بار که می‌خواهید در کنار دیگران آدامس بجوید، حواس تان باشد که با دهان بسته بجوید، در غیر این صورت دیگران را از اطراف تان فراری خواهید داد.
تکان دادن پا‌ها
اگر شما پهلوی کسی بنشینید که مدام پاهایش را تکان می‌دهد، اعصابت تان بهم نمی‌ریزد؟ آیا تمرکزتان بهم نمی‌خورد؟ تحقیقات نشان داده که تکان دادن پا یکی از نشانه‌های عصبانیت است. در واقع زمانی که شما در جمعی نشسته اید و پاهایتان را تکان می‌دهید، این پیغام را به دیگران منتقل می‌کنید که عصبانی و ناآرام هستید. از آنجا که پا‌ها بزرگ‌ترین اعضای بدن شما هستند، در واقع با تکان دادن آن‌ها توجه همه را به خود جلب می‌کنید.
اگر چه بسیاری افراد می‌توانند این عادت را کنار بگذارند، اما طبق تحقیقات، ترک این عادت برای ۷ تا ۱۰ درصد افراد غیر ممکن است. به عنوان مثال افرادی که به بیماری سندروم پای بی قرار مبتلا هستند، به دلیل احساس ناخوشایندی که در پاهایشان دارند، مجبورند برای رهایی این حس، پا‌های خود را تکان دهند.
با صدا غذا خوردن
غذا خوردن یکی از لذت بخش‌ترین کار‌های جهان است، به شرط این که موجب آزار دیگران نشود. آیا شما دوست دارید کنار کسی بنشینید که با دهان باز غذا می‌خورد؟ آیا شنیدن صدای دهان دیگری برای شما ناخوشایند نیست؟ مسلما هیچکس دوست ندارد که صدای غذا خوردن دیگران را بشنود. جدا از آن، یک نوع بیماری به نام صدابیزاری نیز وجود دارد که یک نوع اختلال عصبی ست و فرد مبتلا به آن با شنیدن بعضی صدا‌های خاص دچار احساسات منفی شدیدی مانند عصبانیت، گریختن، تنفر و انزجار می‌شود؛ بنابراین باید هنگام غذا خوردن یا جویدن آدامس، حواسمان بیشتر به دهان مان باشد تا موجب آزار دیگران نشویم.
Tumblr media
تکیه کلام
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به یک سخنرانی گوش دهید و ناگهان متوجه شوید که سخنران یک کلمه را بیش از حد تکرار می‌کند؟ مطمئنا شنیدن یک کلمه به طور مدام، احساس خوشایندی را به شما منتقل نخواهد کرد. برخی‌ها عادت دارند که هنگام صحبت کردند مدام از کلمه «ام» یا «در واقع» یا حتی «مثلا» ... استفاده کنند. تکرار این کلمات هنگام صحبت کردن می‌تواند آنقدر آزاردهنده باشد که حتی تمرکز شنونده را بهم بزند؛ بنابراین بهتر است که این عادات آزاردهنده را با تمرین از خود دور کنید.
تف کردن
بار‌ها پیش آمده که ما در کوچه و خیابان افرادی را می‌بینیم که روی زمین تف می‌کنند. در این شرایط چهره مان در هم می‌رود و از این که چگونه آن‌ها به خودشان اجازه این کار را می‌دهند، عصبانی می‌شویم. واقعا چه کسی از تماشای آب دهان دیگری که روی زمین افتاده، خوشش می‌آید؟ تحقیقات نشان داده که برخی از آقایان فکر می‌کنند که این کار بسیار هم جذاب است! اما سوال اینجاست، آیا آن‌ها خودشان هم از دیدن این صحنه لذت می‌برند؟ اصلا چرا تنها آقایان این کار را انجام می‌دهند؟ مطالعات نشان داده که آب دهان آقایانی که بدن سالمی دارند از آب دهان خانم‌ها بیشتر است، از این رو حجم زیاد این مایع را در دهان شان احساس می‌کنند. اما بهتر است که به جای تف کردن آن در خیابان، آن را بی صدا در دستمالی بیاندازیم.
ناخن جویدن
شاید باورش برایتان سخت باشد، اما میلیون‌ها نفر در جهان به جویدن ناخن هایشان مبتلا هستند. مطالعات نشان داده که این کار ضرر‌های زیادی دارد، به عنوان مثال ناخن هایتان پس از مدتی رشد خود را از دست می‌دهند یا بدتر از آن، میکروب‌ها از زیر ناخن‌ها و از راه دهان به بدن تان منتقل می‌شوند. اما چرا با وجود این که این حقیقت را می‌دانیم، باز هم نمی‌توانیم از این عادت دست بکشیم؟ طبق تحقیقات انجام شده، ناخن جویدن مانند نیکوتین عمل می‌کند. یعنی زمانی که افراد دچار استرس یا بی قراری می‌شوند، با جویدن ناخن به آرامش می‌رسند. اما از آنجا که این عادت ظاهر زیبایی ندارد، بهتر است که به جای آن به روش‌های دیگری برای رسیدن به آرامش پناه ببرید.
شکستن قلنج
شکستن قلنج انگشتان دست، گردن، کمر و... شاید خستگی شما را در کند و به شما حس خوبی دهد، اما برای اطرافیانتان چندش آور است. احتمالا زمانی که شما استخوان‌های بدن تان را به صدا در می‌آورید، این جمله را از دیگران شنیده اید که «این کار را نکن، در آینده دچار آرتریت یا الهتاب مفاصل می‌شوی». اگر چه این جمله‌ای که ما از بچگی شنیده ایم، صحت ندارد، اما بهتر است که برای آزار ندادن دیگران، این کار را انجام ندهیم.
Tumblr media
بازی با اتود
حتما در جلسات کاری دیده اید که برخی از افراد مدام با اتودی که در دست دارند، بازی می‌کنند و صدای تلق تلق در می‌آورند. این صدا نیز روی مخ است و تمرکز اطرافیان را بهم می‌زند. شاید شما حواس تان نباشد و به طور ناخودآگاه با اتودتان بازی کنید و مدام نوک آن را به داخل و خارج ببرید، اما این صدا به قدری آزاردهنده است که می‌تواند دیگران را از اطرافتان بلند کند. بنابراین، اگر شما عادت به بازی با اتودتان را دارید، بهتر است که در جلسات آن را به دست نگیرید یا به جای آن از خودکار‌های معمولی استفاده کنید.
قطع کردن صحبت دیگران
صحبت کردن با افرادی که مدام حرف‌های ما را قطع می‌کنند، آزاردهنده است. شاید ما گاهی به طور ناخودآگاه این کار را انجام دهیم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، بسیار آزاردهنده و به اصلاح روی مخ خواهد بود. شاید خودمان هیچگاه نفهمیم که این رفتار زشت است، اما زمانی که فرد دیگری این رفتار را با می‌کند، تازه به اشتباه مان پی می‌بریم. شاید هم اینطور فکر کنیم که با قطع کردن حرف‌های طرف مقابل و کامل کردن جملات او، داریم به او لطف می‌کنیم و به مکالمه سرعت می‌بخشیم، اما این هم آزاردهنده است و از نظر طرف مقابل، بی ادبی تلقی می‌شود؛ بنابراین بهتر است که همیشه صبر کنیم و منتظر باشیم تا صحبت‌های طرف مقابل مان تمام شود، آنوقت آنچه را که می‌خواهیم به زبان آوریم.
قرض کردن
تا به حال چند بار وسایل دیگران را قرض کرده اید؟ بدون شک همه ما گاهی مجبور به این کار شده ایم، اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، واقعا آزاردهنده ست؛ به خصوص اگر بدقول هم باشیم و یادمان برود که آن وسیله را به موقع پس بدهیم. برای این که این حس بد را به دیگران منتقل نکنیم، بهتر است که تا جای ممکن از وسایل خودمان استفاده کنیم. بلند صحبت کردن با تلفن
آیا شما هم از این که بغل دستی تان با صدای بلند با تلفن صحبت می‌کند، عصبی می‌شوید؟ این عادت یکی دیگر از عادات آزاردهنده‌ای ست که باید ترکش کنیم. اما چرا؟ از آنجا که بلند صحبت کردن شما تمام توجهات را به سمت خود جلب می‌کند، باعث عدم تمرکز اطرافیان می‌شود. فکر کنید که شما در حال خواندن متنی هستید و فردی در نزدیکی شما با صدای بلند با تلفن اش حرف می‌زند، آیا تمرکز شما در این حالت بهم نمی‌ریزد؟ آیا این کار او را بی ادبی نمی‌پندارید؟ در این شرایط، حتی اگر سعی کنید که تمرکزتان را حفظ کنید و به مکالمه یک طرفه او گوش ندهید، باز هم نمی‌شود، زیرا ذهن شما به طور ناخودآگاه می‌خواهد که پیغام‌های طرف مقابل را حدس بزند، از این رو قادر به تمرکز روی کار دیگری نمی‌باشد.
منبع : برترینها
2 notes · View notes
waynemwallace · 13 hours
Text
Tumblr media
ژل پروفایلو یکی از جدیدترین روش‌های درمان اختصاصی برای بازسازی حجم از دست رفته پوست است. پروفایلو با آزاد نمودن آهسته و حساب شده هیالورونیک اسید که به طور طبیعی در بافت زیر پوست ما نیز وجود دارد، باعث تحریک کلاژن و الاستین شده و میزان چین و چروک‌های پوست بدن افراد را می‌تواند کاهش دهد. قیمت پروفایلو با توجه به کلینیکی که در آن درمان می‌شوید، متفاوت خواهد بود. از این رو انتخاب یک کلینیک مناسب که بتواند بهترین خدمات تزریق این ژل را برای شما با بهترین قیمت ارائه دهد، شرط اساسی خواهد بود. https://www.drmiadmahdavi.com/profhilo-cost/ دکتر میعاد مهدوی به‌عنوان یکی از برترین متخصصین زیبایی استان تهران، دارای کلینیک‌هایی در پونک و اسلام‌شهر هستند. ایشان که سابقه تدریس دوره‌های زیبایی را در سابقه تخصصی خود دارند، انواع درمان‌های مختلف زیبایی را برای زیباجویان محترم ارائه می‌دهند ژل پروفایلو در اصل به‌عنوان یک روش جدید برای جوان‌سازی پوست و بازگرداندن طراوت و شادابی به آن است. این ماده می‌تواند به طور مؤثر در رفع چین و چروک‌های به‌وجودآمدن ناشی از کهولت سن و یا سایر عوامل تأثیرگذار باشد. ماده‌ای که در ژل پروفایلو می‌تواند اثربخشی طبیعی خود را داشته باشد، هیالورونیک اسید است. در اصل فیلرها و یا ژل‌ها در نقش پرکننده فضاهای خالی بین بافتی در زیر پوست عمل می‌کنند. https://www.drmiadmahdavi.com/lift-with-aptos-thread/ متخصصان زیبایی و داروسازان در راستای رفع این مشکل روش‌های مختلفی را معرفی کرده‌اند که ژل پروفایلو یکی از آنها به شمار می‌رود. در ضمن ماده موجود در پروفایلو، هیالورونیک اسید نام دارد که نوعی ماده طبیعی است که در فضای بین بافتی همه ما انسان‌ها به طور طبیعی وجود دارد. از این رو تزریق این ماده به‌صورت تقویتی از طریق تزریق ژل پروفایلو کمترین میزان عوارض را خواهد داشت و کار شما را در ازبین‌بردن چروک‌ها آسان‌تر خواهد کرد. ژل پروفایلو معمولاً برای صورت، گردن، دکلته (ناحیه جلوی سینه)، بازوها، دست‌ها و زانوها استفاده می‌شود. تزریق پروفایلو به این نواحی می‌تواند به افزایش هیدراتاسیون، استحکام و خاصیت کشسانی پوست کمک کند و در نتیجه به پوست ظاهری جوان‌تر و شاداب‌تر بخشد. تزریق پروفایلو برای چه کسانی مناسب است؟ پروفایلو که یک درمان جوان‌سازی پوست با استفاده از اسید هیالورونیک است، برای افرادی که به دنبال بهبود کیفیت پوست و کاهش علائم پیری هستند، مناسب است. https://www.drmiadmahdavi.com/the-price-of-face-lift-with-thread/ ژل پروفایلو برای مردان و زنان با علائم خفیف تا متوسط پیری پوست مناسب است و برای بیماران ۳۰ تا ۵۰ ساله، به‌شدت توصیه می‌شود. افراد بالای ۲۵ سال نیز می‌توانند از این درمان بهره‌مند شوند. افرادی که از سلامت عمومی خوبی برخوردار هستند و به دنبال یک روش غیرتهاجمی برای جوان‌سازی پوست هستند، کاندیدهای مناسبی برای ژل پروفایلو به شمار می‌روند. این درمان برای افرادی که پوستی خسته و کدر دارند و به دنبال روشی برای افزایش استحکام و خاصیت کشسانی پوست خود هستند، بسیار مناسب است. تزریق پروفایلو برای چه کسانی مناسب نیست؟ ژل پروفایلو برای زنان باردار و شیرده، افرادی که نقص سیستم ایمنی دارند، بیماران دیابتی و افرادی که پتانسیل حساسیت دارند، نامناسب است. همچنین، افرادی که سابقه حساسیت قبلی به ترکیبات هیالورونیک اسید دارند، عفونت فعال در محل مثل آکنه و هرپس سیمپلکس، افراد با دیابت کنترل نشده، افراد داری ضعف سیستم ایمنی و بیماری‌های خود ایمنی فعال نباید این درمان را انتخاب کنند. کسانی که انتظارات غیرواقعی از این فراورده دارند نیز باید از این درمان اجتناب کنند. https://www.drmiadmahdavi.com/face-lift/ افرادی که انواع بیماری‌های پوستی دارند، افرادی که بدنشان نسبت به ترکیبات واکنش‌های آلرژیک نشان می‌دهد، افرادی که مبتلا به بیماری دیابت هستند، نباید این روش را خود انتخاب کنند. افراد دارای بیماری‌های خودایمنی شدید مانند لوپوس و روماتیسم و سندرم نفروتیک نیز باید از این درمان خودداری کنند. مراحل تزریق پروفایلو: ۱. مشاوره اولیه: در این مرحله، دکتر میعاد مهدوی با بیمار ملاقات می‌کند تا در مورد اهداف و انتظارات از تزریق ژل پروفایلو بحث کند. این جلسه فرصتی است تا بیمار هرگونه سؤال یا نگرانی را مطرح کند و دکتر میعاد مهدوی نیز می‌تواند توضیح دهد که چگونه پروفایلو می‌تواند به دستیابی به نتایج مورد نظر کمک کند. https://www.drmiadmahdavi.com/laser-hair-removal-in-islamshahr/ ۲. آماده‌سازی پوست: قبل از تزریق، پوست باید کاملاً تمیز و ضدعفونی شود. دکتر میعاد مهدوی اطمینان حاصل می‌کند که ناحیه تزریق عاری از هرگونه آلودگی باشد تا خطر عفونت به حداقل برسد. ۳. تزریق پروفایلو:
دکتر میعاد مهدوی با استفاده از تکنیک‌های دقیق، ژل پروفایلو را در نقاط استراتژیکی از پوست تزریق می‌کند تا اثرات جوان‌سازی حداکثری داشته باشد. این مرحله ممکن است با کمی ناراحتی همراه باشد، اما دکتر میعاد مهدوی تمام تلاش خود را می‌کند تا این روند راحت و بدون درد باشد. https://www.drmiadmahdavi.com/jalupro-price/ ۴. مراقبت‌های پس از تزریق: پس از تزریق، دکتر میعاد مهدوی توصیه‌هایی را برای مراقبت از پوست ارائه می‌دهد، مانند اجتناب از ماساژدادن ناحیه تزریق شده و محافظت از پوست در برابر نور خورشید. این مراقبت‌ها به کاهش تورم و کبودی کمک می‌کند و به پوست فرصت می‌دهد تا بهبود یابد. ۵. جلسه دوم تزریق: چهار هفته پس از جلسه اول، دکتر میعاد مهدوی جلسه دوم تزریق را انجام می‌دهد. این جلسه برای تقویت نتایج جلسه اول و اطمینان از دستیابی به بهترین نتایج ممکن است. https://www.drmiadmahdavi.com/jalupro/ مزایای ژل پروفایلو: تأثیرگذاری سریع: ژل پروفایلو نتایج فوری ارائه می‌دهد که بلافاصله پس از تزریق قابل مشاهده است. این ویژگی برای کسانی که به دنبال تغییرات آنی در ظاهر خود هستند، ایده‌آل است. سفت شدن پوست: ژل پروفایلو با تحریک تولید کلاژن، به افزایش سفتی و الاستیسیته پوست کمک می‌کند که منجر به کاهش چین‌وچروک‌ها و بهبود ظاهر کلی پوست می‌شود. https://www.drmiadmahdavi.com/the-cost-of-filler-under-the-eyes/ هیدراتاسیون (آبرسانی) مداوم: این ژل به حفظ هیدراتاسیون پوست کمک می‌کند که این امر به حفظ حس جوانی و شادابی پوست کمک می‌کند. درخشانی پوست: ژل پروفایلو به افزایش درخشندگی و شفافیت پوست کمک می‌کند که می‌تواند به افزایش اعتمادبه‌نفس فرد منجر شود. سازگاری با انواع پوست‌ها: این ژل با انواع مختلف پوست سازگار است و می‌تواند برای افراد با پوست‌های متفاوت استفاده شود. https://www.drmiadmahdavi.com/filler-under-eyes/ قیمت مناسب: با توجه به ماندگاری و کیفیت نتایج، قیمت پروفایلو می‌تواند بسیار مقرون‌به‌صرفه باشد، به‌خصوص وقتی که با سایر روش‌های جوان‌سازی مقایسه شود. میزان اثربخشی ژل پروفایلو: مدت زمان باقی‌ماندن اثر تزریق پروفایلو می‌تواند متغیر باشد و بستگی به عوامل مختلفی دارد. به طور کلی، اثرات تزریق ژل پروفایلو معمولاً بین ۶ ماه تا یک سال دوام دارد. این مدت زمان می‌تواند بر اساس سن بیمار، نوع پوست، سبک زندگی و مراقبت‌های پس از تزریق متفاوت باشد. https://www.drmiadmahdavi.com/underarm-botox/ اثرات تزریق ژل پروفایلو معمولاً پس از دو جلسه تزریق که به فاصله یک ماه از یکدیگر انجام می‌شوند، قابل مشاهده است. پس از این دو جلسه، پوست شادابی و طراوت بیشتری پیدا می‌کند و نشانه‌های پیری کاهش می‌یابند.
0 notes