Photo

❣ 🔸️قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ قَالَهَا مُخْلِصاً اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ قَالَهَا كَاذِباً عُصِمَتْ مَالُهُ وَ دَمُهُ وَ كَانَ مَصِيرُهُ إِلَى النَّارِ. (التوحید، باب اول، حدیث۱۸) 🔹️از طريق امامان معصوم (ع) آمده است كه رسول خدا (ص) فرمود: سخن لا اله الا الله نزد خداوند عز و جل، بزرگ و ارزشمند است. كسى كه با اخلاص آن را بگويد، سزاوار بهشت است و كسى كه به دروغ آن را بگويد، مال و جان او محفوظ مى ماند، ولى فرجامش آتش دوزخ است. 🔘 در این حدیث توجه به دو نکته ضروری است. نخست معنای اخلاص است زیرا حضرت می فرماید هر کس کلمه توحید را با اخلاص بیان کند، سزاوار پاداش بهشت است. معنای اخلاص را ذیل حدیث یازدهم ( پست ۸۶) بیان کردیم. نکته دوم این است کلمه توحید هر چند بر خلاف باو�� قلبی بر زبان آید و انسان به دروغ به آن اقرار کند احکام ظاهری بر آن بار می شود و شخص حکم مسلمان دارد از این جهت جان و مال و ناموس او در دنیا محفوظ است، هرچند در آخرت عذاب خواهد شد. #صهبای_خرد #توحید #توحید_صدوق #خداشناسی #اعتقادات #اخلاص https://www.instagram.com/p/CTcSScKIfoR/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 📚 عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَا جَزَاءُ مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بِالتَّوْحِيدِ إِلَّا الْجَنَّةُ 🔹️از طريق امامان معصوم (ع) از امام على (ع) روايت شده كه رسول خدا (ص) می فرمايد: 🔸️پاداش كسى كه، خداوند به او نعمت توحید عطا کرده، جز بهشت نیست. 🔶️ نکته ها و اشارات ۱. مفاد این حدیث با اندکی تفاوت در حدیث بیست و نهم این باب نیز آمده است: عَنْ عَلِيٍّ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ قَالَ عَلِيّ�� (ع) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ مَا جَزَاءُ مَنْ أَنْعَمْتُ عَلَيْهِ بِالتَّوْحِيدِ إِلَّا الْجَنَّةُ. از امام على (ع) روايت شده است كه درباره اين سخن خداوند كه می گويد: «آيا پاداش نيكى به جز نيكى است؟» فرموده است: از رسول خدا (ص) شنيدم كه می فرمود: پاداش كسى كه به او نعمت توحید را عطا کرده ام، فقط بهشت است. ۲. در این روایت احسان به توحید، تفسیر شده است ولی در برخی دیگر از روایات چنین معنا شده که انسان خداوند را آنگونه عبادت کند که گویا آن را می بیند. برای مثال از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: الاحسان ان تعبد الله کانک تراه فان لم تکن تراه فناه یراک؛ احسان این است که خدا را چنان عبادت کنی که گویی او را می بینی زیرا اگر تو او را نمی بینی او که تو را می بیند». به نظر می رسد بازگشت هر دو تفسیر یکی است زیرا موحد حقیقی برای پدیده های امکانی، وجود و شیئیتی نمی بیند. او به «لاحول و لاقوه الا بالله» باور دارد. پس وقتی به چیزی می نگرد تنها خداوند را در آن می بیند. ۳. تعبیر «أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ بِالتَّوْحِيدِ» در روایت اول و تعبیر «انعمت علیه بالتوحید» در روایت دوم صریح است که توحید الهی از نعمت های خداوند است و کار و عمل بندگان نیست. نتیجه این می شود که هر دو احسان یعنی هم توحید و هم بهشت، هر دو از جانب خداوند است. #صهبای_خرد #توحید #یگانه_پرستی #خداشناسی #توحید_صدوق #کتاب_التوحید #شیخ_صدوق #بهشت #پاداش https://www.instagram.com/p/CTTweHdo-qm/?utm_medium=tumblr
1 note
·
View note
Photo

❣ ♦️ابان بن تغلب از امام صادق(ع) نقل كرده كه فرمود: "كسى كه روزه خود را با سخن صالح يا عمل صالح به پايان برساند، خداوند، روزه او را قبول مىكند. به آن حضرت عرض شد: اى فرزند رسول خدا منظور از سخن صالح چيست؟ فرمود: شهادت دادن به اين كه خدايى جز خداى يگانه نيست و منظور از عمل صالح، دادن زكات فطره (در پايان ماه رمضان) است". 🔸️در شرح و تبیین این حدیث، چند نکته گفتنی است: ۱. از تعبیر «قول صالح» و «عمل صالح» که به صورت نکره آمده است چنین برداشت می شود که سخن و عمل صالح منحصر در آنچه در این روایت آمده نیست بلکه آنچه در این روایت مطرح شده است به تناسب مسئله مورد بحث یعنی روزه بوده و در پذیرش روزه نزد خداوند موضوعیت دارد. ۲. بین «قول و عمل صالح کلمه «او» آمده است که نشانه تردید است. هر چند برخی احتمال داده اند که در اینجا «واو» ممکن است بوده باشد(نورالبراهین، ج۱، ص۷۱) و حتی خود مرحوم صدوق در معانی الاخبار صفحه۲۳۶ با واو حدیث را نقل کرده است اما در بیشتر نقلها کلمه او آمده است و این تردید بر حسب افراد مکلف است زیرا کسی که نمی تواند فطره روزه خود را بپردازد، به جای آن ماه رمضان را با شهادت به یگانگی خداوند به پایان می رساند و این اقرار و شهادت، در حقیقت جایگزین فطریه شده و نقش آن را در قبولی روزه ایفا می کند. ۳. در مورد حقیقت عمل صالح در میان متکلمان و مفسران دیدگاه های متعددی وجود دارد که به مناسبت این حدیث شریف به برخی از آنها اشاره می شود: یک. برخی عمل صالح را به انجام واجبات الهي مثل نماز، روزه، و نیز مستحبات تفسیر کرده و از ترك محرمات سخنی نگفته اند، طبرسی در تفسير آيه۴۲ از سوره اعراف می نويسد: مراد از صالحات اعمالی است كه خداوند واجب كرده و بندگان خود را به انجام آن فراخوانده است( مستحبات). (طبرسی، ج۴، ص۶۴۸). در تفسیر فرات كوفى نيز عمل صالح به معناي «ادای فرائض(واجبات) آمده است. ( فرات كوفی، ص۶۰۷). دو. به عقیده برخی مفسران صلاح در اصل لغت ضد فساد است و به واسطه کثرت استعمال به هر عملي که شريعت آن را جايز دانسته و به نيکي از آن ياد کرده است، اطلاق مي گردد. (روح المعاني، ج۱، ص۲۰۱؛ بيضاوي، ج۱، ص۴۱). سه. علامه طباطبايی در تفسیر عمل صالح ذیل آیه۱۳۰ سوره بقره مینويسد: کلمه «صلاح » به معناى لیاقت است، که گاهی در کلام خدا به عمل انسان منسوب می شود: «فلیعمل عملا صالحا»، و گاهی به خود انسان منسوب می شود: «و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم». دیدگاه کامل علامه را ببینید در المیزان، ج۱، ص۳۰۳. #صهبای_خرد #توحید #خداشناسی #توحید_صدوق #کتاب_التوحید #احادیث https://www.instagram.com/p/CTFBQv8IqTv/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ ♦️ از دیگر مباحث مربوط به علم امام، علم ایشان در کودکی است. در اثبات این مطلب یک بحث کبروی وجود دارد و یک بحث صغروی. بحث کبروی و کلی این است که آیا از اساس چنین علمی برای کودک امکان پذیر است؟ آیا انسان در سن کودکی می تواند حامل چنین علمی باشد؟ 🔸️متکلمان شیعه برای اثبات این امر، به قرآن کریم استشهاد کرده اند. در قرآن کریم از دو پیامبر گزارش کرده است که در سنی کودکی واجد علم به معارف و حقایق غیبی بوده اند. نمونه نخست حضرت عیسی مسیح (ع) است که در قرآن کریم به داستان نبوت او در کودکی اشاره شده است. آیات شریفه ۳۰-۳۱سوره مریم می فرماید: « قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا. وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا؛ [كودك] گفت منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است». 🔸️نمونه دیگر آن حضرت یحیی(ع) است. از دیدگاه برخی مفسران نظیر علامه طباطبایی مراد از «حكم» در آیه « یا یحیی خذ الکتاب بقو�� وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً»( سوره مریم، آیه۱۲-۱۳) که در مورد حضرت یحیی (ع) نازل شده است، همان علم به معارف حقه الهيه و كشف حقايقى است كه در پرده غيب است و از نظر عادى پنهان است بنابراين معناى آيه اين مىشود: ما به او علم به معارف حقيقى داديم در حالى كه او كودكى نابالغ بوده است(المیزان، ج۱۴، ص۱۹). 🔸️بنابراین در مساله علم در کودکی بحث کبروی وجود ندارد؛ یعنی از منظر قرآن کریم اصل این مطلب که کودک می تواند واجد مراتب علمی عالی باشد امری ممکن است و واقع نیز شده است. آنچه نیازمند اثبات است علم برخی از امامان است که در دوران کودکی به امامت رسیده اند؛ یعنی امام جواد(ع) که در سن هفت سالگی و امام هادی (ع) که در سن هشت سالگی به امامت رسیده اند. این مطلب در جای خود به اثبات رسیده و روایات و شواهد تاریخی متعددی در این زمینه وجود دارد. #صهبای_خرد #امامان #علم_امام_حسین #علم_امام #امامت #امام_شناسی #امام_جواد #امام_هادی #حضرت_عیسی #حضرت_یحیی https://www.instagram.com/p/CSwnVLNobaB/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 🔶️ در پاسخ به پرسش از چگونگی علم امام(ع) و ویژگی های آن، در ای پست به اختصار به دو ویژگی مهم اشاره می شود: ۱. فعلی(حضوری) یا ارادی بودن بودن علم امام شیخ کلینی در کافی بابی با عنوان « بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع إِذَا شَاءُوا أَنْ يَعْلَمُوا عُلِّمُوا» گشوده است و در آن روایاتی را با این مضمون نقل کرده است که امامان هرگاه بخو��هند که چیزی را بدانند خداوند به ایشان می آموزد. برخی این روایات را گواه ارادی بودن علم ائمه(ع) دانسته اند.( الكافي، ج۱، ص۲۵۸) ارادی بودن به این معناست که ایشان بالفعل به معلومات عالم نیستند وهمه معلومات نزد ایشان حاضر نیست. نکته ای که در اینجا باید به آن توجه شود این است که اگر علم امام فعلی و حضوری باشد، خود به دو گونه تصویر می شود: علم اجمالی و علم تفصیلی. این احتمال وجود دارد که علم امام را فعلی و حضوری بدانیم و روایات این باب را در مورد علم تفصیلی بدانیم نه اجمالی. یعنی امامان به همه معلومات علم اجمالی و بسیط داشته اند ولی علم تفصیلی به آنها به مشیت و اراده ایشان بستگی دارد. به عبارتی هرگاه با مساله ای روبرو می شده اند در صورتی که اراده می کرده اند به جزئیات آن نیز به صورت تفصیلی آگاه باشند خداوند آنها را آگا می کرده است. ۲. لدنی بودن علم امام علوم امامان معصوم (ع) از راه تحصیل و اکتساب حاصل نمی شود. چنان نیست که ایشان نیز همچون سایر افراد با درس و بحث و قیاس و استدلال به معارف و حقایق علم پیدا کنند. از این رو علوم ایشان به مرور و گذشت زمان افزایش نمی یابد(كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج۲، ص۱۴) بلکه علوم ایشان از طریق غیر عادی حاصل می شود و با الهام از قرآن کریم علم لدنی نامیده می شود. تعبیر علم لدنی از آیه شریفه « و علّمناه من لدنّا علماً»( سوره کهف، آیه۶۵) گرفته شده است. #صهبای_خرد #علم_امام #علم_امام_حسین #امامت #امام_شناسی #امامان https://www.instagram.com/p/CSnzhfiIdRQ/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 📚از قرن دوم به بعد، که #علم_کلام شکل گرفته، بسیاری از متکلمان به بحث از دامنه #علم_امام نیز پرداخته اند. در این پست به بیان دیدگاه برخی از ایشان می پردازیم: 🔸️از ديدگاه #هشام بن حکم، گستردگى دامنه علم امام دستكم به گستردگى دامنه نيازهاى مردم است و حجت الهى، هر آنچه را مردم به آن محتاج اند، مى داند. بنابراين علوم امام منحصر به احكام حلال و حرام نيست. خود هشام در منا پانصد مسأله كلامى را از امام صادق (ع) پرسيد و نظر متكلمان عامه را گفت و حضرت نظر صحيح را براى او بيان كرد. حاضرجوابى حضرت باعث شگفتى هشام شد. عرض كرد: میدانم مسائل حلال و حرام در دست شماست و شما از همه مردم به آنها داناتريد، ولى اينها علم كلام است؟! حضرت فرمود: واى بر تو اى هشام! خداى تعالى براى خلقش حجتى قرار نمى دهد كه همه نيازهاى مردم نزد او نباشد(اصول كافى، ج۱، ص۳۹۱). همچنين او در مناظره با بريهه، امام صادق(ع) را جامع علوم پيامبران دانسته و كسى می داند كه به هيچ مسأله اى جاهل نيست(التوحيد، ص۲۶۴). 🔸️سیدمرتضی، متکلم بزرگ شیعه، که در قرن چهارم می زیسته، چند مساله را در مورد علم امام بررسی کرده. از جمله وی بر این باور است که علم به شئون و وجوه سياست عقلا برای امام ضروری است. اين علم بدان جهت عقلاً ضرورى و لازم است كه رياست بدون آن امكان ندارد (الذخيره، ص۴۲۹). همچنین عالمترين افراد به احكام شريعت است زیرا امام رياست شرعى را بر عهده دارد و چنان که گفته شد تقديم مفضول بر فاضل قبيح است، بنا بر این امام بايد عالمترين افراد به احكام شريعت باشد. البته به باور سید مرتضی از اين بيان، نمی توان عالم بودن به صنايع و حرفه ها و تركيب ادويه و امثال آن را نتیجه گرفت زيرا اين علوم، به حوزه رياست او، مربوط نمى شود(الذخيره، ص۴۳۳-۴۳۴). 🔸️#شیخ_مفید علم امام به صنایع مختلف و زبانها را واجب نمی داند(اوائل المقالات، ص۶۸). ایشان همچنین در باره علم امام به ضمایر و اعمال افراد معتقد است که این امور از صفات واجب برای امامت و شرط امامت نیست ولی خداوند ایشان را از ضمایر برخی افراد آگاه ساخته است. چنین علمی از دیدگاه شیخ مفید هرچند وجوب عقلی ندارد ولی در روایات برای امامان(ع) مطرح شده و وجوب نقلی دارد(اوائل المقالات، ص۶۸). 🔸️متکلم بزرگ دیگر شیعه خواجه نصير طوسی است. از دیدگاه ایشان امام به هر آنچه علم به آن برای امامت لازم است، عالم است. اعم از علوم دينى و دنيايى مانند شرعيات، سياسات و آداب و دفع دشمنان و غير اينها، چراكه قيام به امامت بدون اينها، ممكن نيست( تلخيص المحصل، رساله الامامه، ص۴۳۰) #صهبای_خرد https://www.instagram.com/p/CSjjJdGoRab/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 📚 قال رسول الله(ص) بَشِّرِ النَّاسَ أَنَّهُ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَلَهُ الْجَنَّةُ. 🔸️زيدبن خالد جُهنى مى گويد: زيدبن خالد، نزد پدرم شهادت داد و من آن را شنيدم كه مى گفت: رسول خدا (ص) مرا (به جايى) فرستاد و به من فرمود: 🔶️ به مردم مژده بده كه هر كس بگويد: لا اله الا الله و او يكتاست و شريكى ندارد، بهشت از آن اوست. 🔘 این روایت شریف همچون برخی روایات که پیش از این گذشت، به پاداش اعتقاد به یگانگی خداوند اشاره دارد و بهشت را پاداش موحدان می داند. نکته ای که قاضی سعید قمی در شرح این روایت افزوده است این است که م کلمه توحید( لااله الله الله) و هم تعبیر «وحده» و هم تعبیر «لاشریک له» بر یگانکی خداوند دلالت دارد و چه بسا دلیل تکرار، اشاره به مراتب سه گانه توحید ذاتی، صفاتی و افعالی باشد. 🔸️پ.ن: مراتب سه گانه توحید ذاتی، صفاتی و افعالی در پست های قبلی توضیح داده شده است. #صهبای_خرد #توحید #خداشناسی #توحید_صدوق #یکتاپرستی #توحید_صفاتی #توحید_افعالی #توحید_ذاتی https://www.instagram.com/p/CSYMA3AoaBW/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 🔘عَنِ النَّبِيِّ (ص) قَالَ مَا مِنَ الْكَلَامِ كَلِمَةٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَمُدُّ بِهَا صَوْتَهُ فَيَفْرُغُ إِلَّا تَنَاثَرَتْ ذُنُوبُهُ تَحْتَ قَدَمَيْهِ كَمَا يَتَنَاثَرُ وَرَقُ الشَّجَرِ تَحْتَهَا ♦️ابن عباس از رسول گرامى اسلام (صل) نقل مى كند كه فرمود: 🔘هيچ سخنى، نزد خداوند، از جمله «لا اله الا الله» دوست داشتنى تر نيست و هیچ بنده اى نیست که آن را با حالت کشیده بگوید جز اینکه با پایان یافتن آن گناهانش، زير دو پايش له می شوند، همانطورى كه برگ درخت، زير پا له می شود. 📚 #قاضی_سعید_قمی در شرح این روایت به چند نکته اشاره دارد که در اینجا به بیان آنها اکتفا می شود: ۱. نکته نخست پاسخ به این سوال است که چرا #کلمه_توحید دوست داشتنی ترین کلام و سخن برای خداوند است. در پاسخ به دو دلیل اشاره میشود: الف: هدف از #آفرینش انسان چنانکه در احادیث آمده، شناخت #خداوند است. در #حدیث_قدسی می فرماید: «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف». حال وقتی کسی کلمه توحید را بر زبان جاری می کند گویای این حقیقت است که به خداوند و #یکتایی او و نیز صفات کمال او ایمان دارد در نتیجه نشان می دهد که غرض از آفرینش انسان که همان معرفت خداوند است محقق گردیده، پس این کلام برای خداوند دوست داشتنی ترین سخنان است چون حکایت از تحقق غرض الهی دارد. ب: شرافت یک سخن که موجب حسن و محبوبیت آن می شود در گرو رتبه معنایی آن سخن است. و هیچ علمی شریفتر از معرفت خداوند و توحید و شناخت صفات حسنای خداوند نیست. ۲. در این حدیث، جمله « یمد بها صوته» جمله حالیه و قید است و حکم یعنی «تناثر ذنوب» بر آن متفرع شده است. ۳. « تناثر الذنوب» در این روایت دو معنا می تواند داشته باشد یکی همین معنای ظاهر که ترجمه روایت در بالا بر اساس آن صورت گرفت. "ذنوب" به معنای گناهان و "تناثر" به معنای از بین رفتن و زوال. بنابراین هر کس با این کیفیت کلمه توحید را بر زبان آورد گناهانش از بین می رود. معنای دیگر اینکه مراد از ذنوب همان وجود و کمالات وجودی باشد که هر کسی برای خود بدان ها باور دارد و خود را واجد کمالات وجودی می داند. در اشعار عربی نیز «ذنب» بدین معنا آمده است چنانکه می گوید: «وجودک ذنب لایقاس به ذنب». لذا معنا این می شود که کسی که با خلوص نیت و شناخت قلبی، کلمه توحید را بر زبان جاری سازد، همه وج��د و کمالات وجودی اش نزد او هلاک و باطل می شود. #صهبای_خرد #توحید #توحید_صدوق #خداشناسی #یکتاپرستی https://www.instagram.com/p/CSN6vpGoELz/?utm_medium=tumblr
#قاضی_سعید_قمی#کلمه_توحید#آفرینش#خداوند#حدیث_قدسی#یکتایی#صهبای_خرد#توحید#توحید_صدوق#خداشناسی#یکتاپرستی
2 notes
·
View notes
Photo

❣ 🔶️ چند نکته در شرح و توضیح حدیث: ۱. در این روایت، تعبیر « ثمن» به کار رفته که از تعابیر مربوط به معاملات است. از این رو با آنکه توحید بهای بهشت دانسته شده ولی همچون بیع، میتواند شرایطی هم داشته باشد و صراحت حدیث در بهای بهشت بودن کلمه توحید، با اشتراط برخی شرایط تنافی ندارد. چنانکه در روایات دیگری به این شرایط اشاره شده و در ادامه می آید. ۲. بر اساس روایتی از امام صادق(ع) در بحار الانوار ج۳، ص۳۱، پیامبر(ص) به این سوال که آیا بهشت دارای بهایی است؟ پاسخ مثبت داده است و بهای آن را لااله الاالله گفتن دانسته است. منتها به این شرط که با اخلاص بیان شود. بنابراین همانگونه که معامله میتواند مشروط به شرایطی باشد در اینجا نیز برای چنین معامله ای با خداوند شرطی تعیین شده است و آن اخلاص است. ۳. اینکه اخلاص به چه معنایی است، مسئله مهمی است که خوشبختانه از پیامبر(ص) سوال شده و ایشان بدان پاسخ داده اند. پیامبر دو امر را در بیان اخلاص مطرح کرده است: یکی عمل به احکام الهی که ایشان برای ابلاغ آنها مبعوث شده است و دیگری محبت اهل بیت ایشان. بنابراین در این روایت به مولفه عملی و نیز مولفه عاطفی دینداری اشاره شده است و هر دو برای رفتن به بهشت شرط است. در روایات دیگری که در توحید صدوق نیز آمده، اخلاص به دوری و اجتناب از محرمات معنا شده است که در نهایت به همین معنای پیش گفته بر میگردد چون ترک واجبات الهی نیز خود گناه است و اجتناب از آنها واجب. ۴. در شرح توحید صدوق می نویسد در این روایت مراد از قول، می تواند قول لفظی و زبانی باشد یا قول اعتقادی به معنای باور قلبی. اگر به معنای قول زبانی باشد هرکس به زبان کلمه توحید را بیان کند در زمره مسلمانان قرار می گیرد و از این رو از مجازات هایی که برای کافران تعیین شده مثل قتل، اسارت و ... می رهد. همچنین کسی که با باور قلبی این کلمه را بگوید و به آن باور داشته باشد در زمره مومنین قرار گرفته و از پاداشهای اخروی بهره می بردد. براساس آنچه گفته شد روشن می شود که مراد از «قول» در روایت توحید، قول لفظی و زبانی نیست؛ بلکه «قول» اعتقادی مراد است که عمل به مقتضای خود را به دنبال دارد. و اگر هم قول زبانی باشد، شرط اخلاص در آن ذکر نشده است و دیگر احادیث و از جمله حدیث نبوی مذکور محتوای آن را تکمیل میکند. 🔶️حاصل این روایت و روایات مشابه این است که كليد بهشت، اعتقاد قلبی و یقینی به توحيد، عمل صالح و دوستی و محبت اهل بیت(ع) است و اعتقاد به توحید بدون این دو ثمربخش نبوده و موجب نجات و سعادت نیست. #صهبای_خرد #توحید #کتاب_التوحید #شیخ_صدوق #خداشناسی https://www.instagram.com/p/CSE7_coI3Qn/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 📚 مجموع تاثیرات #قرآن را در یک تقسیم کلی، چهار گونه می توان دانست: ۱. تعیین اولویت ها نه آموزه های دینی و نه آموزه های فلسفی، از حیث درجه اهمیت یکسان و برابر نیستند و هم در دین و هم در فلسفه مسائلی وجود دارد که نسبت به سایر مسائل نقش مهمتری ایفا می کند و محور و اساس بخش دیگری از مسائل شمرده می شود. از این رو بر سایر مباحث مقدم است. حال اگر فیلسوفی متدین باشد قطعا بیشتر به آن دسته از مسائل می پردازد که از منظر دینی اهمیت بیشتری دارد. برای مثال به دلیل جایگاه مساله توحید در باورهای اسلامی اکثر #فلاسفه_مسلمان به بحث #توحید اهتمام زیادی نشان داده اند. ۲. مسائل و پاسخ های نو قرآن سرشار از آموزه هایی است که در باره هستی و جهان و انسان و به طور کلی وجود و موجود بحث می کند. بسیاری از این مسائل در فلسفه یونان وجود نداشت. از این رو فلسفه با پا نهادن به جهان اسلام مسائل فراوانی را فراروی خود دید که می بایست به آنها پاسخ دهد. از سوی دیگر فلاسفه مسلمان با غنای معرفتی و تعالیم عقلی بلندی که در تعالیم اسلام وجود داشت، پاسخ های بهتری برای مسائل فلسفی و یا براهین متقنی بر مدعاهای فلسفی یافتند و از این طریق به تکمیل فلسفه همت گماشتند. ۳. تدوین واژگان و مفاهیم جدید فلسفی فلاسفه مسلمان در تدوین برخی واژگان فلسفی به زبان عربی از قرآن الهام گرفته اند و در بازگردان برخی الفاظ از یونانی به عربی، چه بسا واژه های معادل سازی شده کاملا بار معنایی لفظ یونانی را نداشته باشد؛ مثلا اینکه عقل در فلسفه اسلامی دقیقا به همان معنایی است که در یونان به کار رفته است یا خیر، محل بحث است. بعلاوه برخی مفاهیم در فلسفه یونان سابقه نداشته است و تحت تاثیر قرآن کریم به این علم راه پیدا کرده است مثل قضا و قدر ۴. الهام بخشی از نقش آفرینی های مهم قرآن، الهام بخشی است که می توان در همه عرصه های فلسفه اعم از مسائل، استدلالها و مبانی و پیشفرضها مصداق داشته باشد. مراد از الهام بخشی آن است که در قرآن به صورت مستقیم؛ مثلا استدلال یا مبنایی فلسفی مطرح نشده است ولی فیلسوف از آیه یا آیاتی خاص به فهم آن توفیق می یابد. این الهام بخشی در حوزه مبانی از اهمیت ویژه برخوردار است زیرا اگر تعدادی از مبانی مهم یک علم تغییر کند قطعا تحول بنیادینی در آن علم رخ می دهد. 🔘 ثمره و نتیجه بسیار مهم الهام بخشی قرآن به #فلسفه در سطوح پیش گفته، هماهنگی آموزه های فلسفی با آموزه های قرآنی و نزدیکی هر چه بیشتر فلسفه و #قرآن با یکدیگر است. #صهبای_خرد #مرجعیت_علمی_قرآن #فلسفه_اسلامی https://www.instagram.com/p/CRRAjqWsY1j/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 📚 از مباحث مهم در مسئله #مرجعیت_علمی_قرآن قلمرو آن است بدین معنا که قرآن کریم بر چه مباحثی از یک حوزه دانشی تاثیر می گذارد. 🔰به نظر می رسد این تاثیرگذاری طیف وسیعی از مباحث برون علمی و درون علمی یک علم را در بر می گیرد. که در این پست به بیان آنها می پردازیم: 🔶️قلمرو مرجعیت علمی قرآن کریم عبارت است از: الف. حوزه برون علمی: مراد از حوزه #برون_علمی، کلیه مطالعات درجه دوم در باره یک علم است؛ یعنی آن دسته از مسائلی که در خود آن بررسی نمی شوند و مسئله آن حوزه دانشی به شمار نمی آیند. این مباحث به طور کلی در مورد هر علمی عبارت است از: ۱) مبادی تصوری و تصدیقی ۲) روش شناسی ۳) راهبری و مدیریت علم ب. حوزه درون علمی: قلمرو #درون_علمی، به مطالعات درون هر یک از علوم و دانش ها نظر دارد و شامل این مباحث است: ۱. قواعد و اصول علم ۲. گزاره ها و مسائل علم ۳. فرضیه ها و نظریه ها ۴. مدل ها و الگوها 🔶️بر اساس مرجعیت علمی قرآن، آموزه های قرآن کریم در هر یک از موارد پیش گفته می تواند اثرگذار باشد. البته نوع و میزان اثرگذاری قرآن در علوم مختلف متفاوت است. #صهبای_خرد #مرجعیت_علمی_قرآن #فرضیه #قواعد #نظریات #الگوها #مسائل #روش_شناسی #راهبری #مدیریت_علم https://www.instagram.com/p/CRGwf8ds3YW/?utm_medium=tumblr
#مرجعیت_علمی_قرآن#برون_علمی#درون_علمی#صهبای_خرد#فرضیه#قواعد#نظریات#الگوها#مسائل#روش_شناسی#راهبری#مدیریت_علم
0 notes
Photo

❣ 🔷️ وقتی از اثرگذاری و #مرجعیت_علمی سخن به میان می آید می تواند به گونه های متفاوت و متعددی صورت پذیرد. مهم ترین گونه های اثرگذاری و مرجعیت علمی #قرآن کریم را می توان اثرگذاری استنباطی؛ الهام بخشی؛ کمال آفرینی؛ داوری و تغییر رویکرد یا نگرش دانست، که در زیر به تبیین اجمالی هر یک می پردازیم: ۱) #مرجعیت_استنباطی، که به آن تولیدی نیز می توان گفت، به این معناست که محتوا و مضمون روش، اصول و یا مسائل به طور مستقیم از قرآن استنباط شود و قرآن خودش ایجادکننده معرفتی تازه باشد. به عبارت دیگر تولید علم قرآنی مراحل و مراتبی دارد یکی از آن مراتب این است که مستقیم به قرآن مراجعه شود و گزاره ها و شبکه معنایی موضوع مورد نظر از قرآن استخراج گردد. از این مرتبه به مرجعیت استنباطی یا تولیدی یاد می شود و درون مایه های قرآنی به صورت مستقیم از طریق تفسیر، اجتهاد و استنباط از آن به دست می آید. ۲) گونه دوم اثرگذاری، #الهام_بخشی قرآن کریم به یک دانش است. به این معنا که در باره مسئله و یا گزاره علمی مورد نظر، مضمون و مفاد مستقیمی به طور عینی و اجتهادی در قرآن نیست اما می توان از مجموع تعالیم قرآنی همچون مفاد قصص، مواعظ، احکام و توصیفات قرآن، مطلبی را در باره آن مسئله الهام گرفت. چنان که می توان با کنارهم نهادن مجموعه ای از آیات، تعالیمی را در باره حکمرانی و رفتار حاکمیت با مردم و یا روابط بین الملل الهام گرفت. ۳) سومین نوع اثرگذاری، اثرگذاری #استکمالی قرآن کریم است که بر اساس آن، ایده ها و نظریه های علمی با کمک آموزه های قرآنی، ارتقاء و کمال یافته و ابعادی نو برای #عقل آشکار می گردد. ۴) منظور از اثرگذاری به صورت داوری، که چهارمین نوع اثرگذاری است، تأیید یا رد ایده یا نظریه علمی است. به این معنا که گاهی یک نظریه و یا ایده ای علمی به قرآن کریم عرضه می شود و روشن می گردد که قرآن کریم نسبت به مضمون و روش آن چه موضعی دارد. اثرگذاری #حکمیتی به معنای رد و یا تایید کامل نیست بلکه مقایسه با #تعالیم قرآن کریم روشن می سازد که کدام نظر به واقع نزدیکتر و بر دیگر نظریه برتری دارد. ۵) آخرین نوع اثرگذاری که می توان به آن اشاره کرد، اثرگذاری نگرشی و بینشی؛ یعنی مرجعیت به مثابه تعیین کننده و تغییر دهنده نگرش یا بینش است. این نوع اثرگذاری به معنای تاثیر آموزه های قرآن کریم در نوع نگاه انسان نسبت به چارچوب کلی حاکم بر یک حوزه دانش است که چه بسا به تغییر کمی و کیفی مفاهیم، مسائل، اصول و نظریات آن منجر شود. #صهبای_خرد #مرجعیت_علمی #مرجعیت_علمی_قرآن https://www.instagram.com/p/CQ0I0s8sadp/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 🔹️خداوند در #قرآن به شیوه های دعوت به حق و از جمله #جدال_احسن اشاره کرده و می فرماید: «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل، ۱۲۵). 🔹️در زیر به اجمال به بیان مفاد آیه از منظر علامه #طباطبائی می پردازیم. ایشان ذیل این آیه می نویسد: شكى نيست در اينكه از ��يه استفاده مى شود كه اين سه قيد، يعنى#حكمت و #موعظه و #مجادله، همه مربوط به طرز سخن گفتن است، #پیامبر(ص) مامور شده دعوت خود را به يكى از اين سه طريق انجام دهد. معنى"حكمت" رسيدن به حق به وسيله #علم و عقل است( المفردات، ذیل ماده حکم). 🔹️"موعظه" به اين معناست كه كارهاى نيك طورى يادآورى شود كه قلب شنونده از شنيدن آن نرم شده و در نتيجه تسليم گردد( المفردات، ماده وعظ). 🔹️"جدال" عبارت از سخن گفتن از طريق نزاع و غلبه جويى است(المفردات ذیل ماده جدل). ♦️از دقت در اين معانى به دست مى آید كه مراد از حكمت حجتى است كه حق را به گونه ای نتيجه دهد كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. موعظه عبارت از بيانى است كه قلب شنونده را نرم می سازد. قلب شنونده وقتی نرم می شود و سخن را می پذیرد كه آنچه را مايه صلاح حال اوست به او یادآور شویم. جدال عبارت است از دليلى كه صرفا براى منصرف نمودن مخالف بكار برود، بی آنكه خاصيت روشنگرى حق را داشته باشد، یعنی با تمسک و استشهاد به آنچه كه خود شخص مخالف و یا دیگران قبول دارند ادعايش را باطل کنیم. لذا اين سه طريقى كه خداى تعالى براى دعوت بيان كرده با همان سه طريق منطقى، يعنى برهان و خطابه و جدل منطبق مى شود. چيزى كه هست خداى تعالى موعظه را به قيد حسنه مقيد ساخته و جدال را هم به قيد" بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ" مقيد نموده است، و اين خود دلالت دارد بر اينكه بعضى از موعظه ها حسنه نيستند، و بعضى از جدالها «حسن» (نيكو) و بعضى ديگر «احسن» (نيكوتر) اند و بعضى ديگر نیز اصلا حسنی ندارند و گرنه خداوند موعظه را مقيد به حسن و جدال را مقيد به احسن نمى كرد. اگر کسی را از راه جدال دعوت مى كنید بايد از هر سخنى كه او را به لجبازى وامی دارد بپرهيزید و مقدمات كاذب را هر چند كه مخالف شما، آنها را راست می پندارد به كار نبندید مگر آنکه در مقام نقض سخن او باشید. نيز بايد از بى عفتى در كلام و از سوء تعبير اجتناب كنید و به مخالف خود و مقدسات او توهين ننمايد و فحش و ناسزا نگويید جدال، از موعظه بيشتر به حسن نیاز دارد. لذا خداوند موعظه را به «حسن» مقيد كرده ولى جدال را به احسن مقید نموده است. (ترجمه المیزان، ج۱۲،ص۳۳۴-۳۳۵). #صهبای_خرد #مناظره https://www.instagram.com/p/CQOO_Bchjz0/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 💢مناظره در عالم #اسلام از همان عصر نبوی آغاز شد. گفتگوهای پیامبر(ص) و مسلمانان با مشرکان، مسیحیان و یهودیان و ... که به منظور دفاع از باورهای دینی انجام می شد از مصادیق جدال احسن است؛ که قرآن کریم به آن دستور داده است: «و جادلهم بالتی هی احسن»(نحل، ۱۲۵). 💢بعد از پیامبر نیز با پیدایش مکاتب کلامی متعدد مناظرات جدی و بسیاری میان دانشمندان فرقه های متعدد صورت می گرفت. 💢نباید از نظر دور داشت که در طول تاریخ گروهها و افرادی بوده اند که مناظره و جدال را نادرست میدانسته اند. یا آنکه آن را با اصول شیعه ناسازگار می پنداشته اند. از این رو سید مرتضی از شیخ مفید می پرسد: #معتزله و حشویه می پندارند که مناظره ای که ما بکار میبریم با اصول امامیه ناسازگار است. آیا روایتی از اهل بیت(ع) در مورد صحت مناظره سراغ دارید یا آنکه بر استدلالهای عقلی تکیه می شود و به مخالفان آن توجهی نمی شود و لو اجماع از صحابه هم وجود داشته باشد. 💢شیخ #مفید در پاسخ، این ادعا را بر خطا می داند او حتی کسانی از #شیعه را نیز که چنین ادعائی را مطرح ساخته اند بر خطا می داند و تأکید می کند که #فقها و دانشمندان #امامیه مناظره را به کار می بسته اند و به صحت آن باور داشته اند. وی آنگاه به برخی از روایات در این زمینه پرداخته است(الفصول المختاره، ص۲۸۴). 💢مرحوم #طبرسی نیز در آغاز کتاب #الاحتجاج ، انگیزه خود را از نوشتن آن کتاب این مسأله معرفی می کند که عده ای بر این گمان اند که پیامبر گرامی اسلام و ائمه احتجاج و مناظره نمی کرده اند. شیعه نیز اجازه مناظره و جدال و لو به حق را ندارد. او تأکید می کند که در محاورات معصومان می توان مواردی را نشان داد که ایشان در اثبات حق از مناظره و جدال احسن بهره گرفته اند و اگر نهیی بوده است متوجه افراد ضعیفی است که توان مناظره را ندارند. وی در آغاز کتاب آیاتی را بیان می کند که پیامبران به احتجاج با مخالفان دستور می دهد و آنگاه مناظرات و احتجاج های پیامبر و ائمه را بیان می کند. 💢حاصل اینکه از منظر #آیات و #روایات، مناظره به شرعی و غیر شرعی یا #ممدوح و #مذموم تقسیم می شود. جدال برای تثبیت حق، با توجه به آیه۱۲۵ نحل، وظیفه #پیامبران و ممدوح است، و جدال برای تثبیت باطل با توجه به آیات۴-۵ غافر ، مذموم است. هم چنان که با توجه به تعبیر «وَ مِنَ الناسِ مَن یُجادلُ فی اللّهِ بغیرِ عِلْمٍ»(حج، آیه۳) می توان گفت که جدال از روی علم، صحیح و جدال بدون علم خطاست، زیرا جدال از روی #علم، به #اعتقاد حق می انجامد، ولی جدال بدون علم منجر به اعتقاد باطل میشود. #صهبای_خرد #مناظره #جدل #جدال https://www.instagram.com/p/CQLgqAThb_z/?utm_medium=tumblr
#اسلام#معتزله#مفید#شیعه#فقها#امامیه#طبرسی#الاحتجاج#آیات#روایات#ممدوح#مذموم#پیامبران#علم#اعتقاد#صهبای_خرد#مناظره#جدل#جدال
0 notes
Photo

❣ 💢 «مناظره» از واژه «نظر» گرفته شده است که «صحاح اللغۀ» آن را به معنی تامل در شیء با چشم معنا کرده است (صحاح اللغۀ، ج۲، ص۸۳۰). راغب در مفردات نیز در معنای «نظر» آن را به نگاه كردن معنا کرده است او یادآور می شود که گاهى مراد از آن تدبّر و تأمّل و دقت است. و گاهى مراد معرفت حاصل بعد از فحص و تأمّل است. وی «مناظره» را نیز گفتگوى رو در روى و نبرد نظرى و نيز فراخواندن و بيان آنچه شخص با بصيرت خود به آن معتقد است، می داند. او می افزاید نظر، همان بحث و بررسى است كه فراگيرتر و اعم از قياس است هر قياسی نظر است اما هر نظر قياس نيست(راغب اصفهانی، المفردات، واژه نظر). 🔸️مناظره گاهی به معنای جدل نیز به کار می رود. عنوان «آداب المناظره» در کتب منطق دانان اشاره به همین معناست(المنطق، محمد رضا مظفر، ص۳۳۱). هرچند مناظره و جدل در مواردی به یک معنا دانسته شده، ابن سینا از تفاوت های جدل با مناظره سخن گفته است به باور وی اختلاف این دو در غرض و غایت است. 🔹️غرض از مناظره بحث و گفتگو از دو رای متقابل است و هر یک از دو طرف یکی را تایید می کند تا در نتیجه این گفتگو، علم به صواب حاصل شود. از این رو ابن سینا مناظره را به تعلیم ملحق می سازد. (الشفاء (المنطق)، الجدل، ص۱۵). بسیاری دیگر نیز غایت مناظره را اظهار و کشف حق دانسته اند ولی غرض از جدل و مجادله این نیست بلکه مراد از آن ساکت کردن و ملزم کردن طرف مقابل به پذیرش مدعای ما است. 🔸️بر اساس همین تفاوت، تفاوت دیگری نیز مشاهده می شود و آن این که حصول منفعت مناظره در یک شخص متصور است یعنی می شود که یک شخص از یک جهت مناظِر و از جهت دیگر مناظَر باشد یعنی فائده مناظره برای یک شخص با خودش حاصل می شود بر خلاف جدل و مجادله که وجود دو طرف لازم است چون الزام و اسکات بدون وجود طرفین تحقق نمی یابد (الشفاء، المنطق، الجدل، ص۴۹). بنابراین در مناظره غایت کشف و اظهار حقیقت موضوعیت دارد. #صهبای_خرد #مناظره #علم_کلام #روش_کلامی #گفتگو #بحث #کلام_اسلامی #جدل #جدال_احسن https://www.instagram.com/p/CQEGKh6B6VO/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 📚 در آخرین قسمت از آثار فردی اعتقاد به معاد، به نقش این باور اساسی و اصل مهم اعتقادی در اصلاح رفتار و کردار انسان می پردازیم و نشان می دهیم که چگونه این باور موجب می شود انسان به اعمال شایسته ترغیب شود و از اعمال ناشایست دوری گزیند. 🔸️كسى كه به زندگى اخروى و حسابرسى اعمال و ثواب و عقاب ايمان دارد، احساس مسئوليت در او زنده مى شود و او را به رستگارى و وظيفه شناسى سوق مى دهد.چنين انسانى مى داند كه هر كارى انجام دهد بايد فردا پاسخ گوى آن باشداز اين رو هرگز گرد گناه نمى چرخد. و فكر عصيان و نافرمانى حق تعالى را از خود دور مى كند. 🔸️علاّمه طباطبايى در الميزان، ج۱۲، ص۲۷۷-۲۷۸ مى فرمايد:«طبيعت انسان چنين است كه تنها ترس از مؤاخذه و عقاب شدي�� او را از عمل زشت باز مى دارد. اما مذمت، كارساز نيست زيرا وقتى فعلى رواج پيدا كرد و منكر به معروف تبديل شد، مذمت نيز به مدح مبدّل مى شود. از اين رو ايمان به آخرت و اذعان به حساب و جزاء، يگانه اصلى است كه ضامن حفظ انسان از ارتكاب اعمال ناشايست، و موجب گام نهادن انسان در طريق سعادت است و هيچ امرى حتى اعتقاد به توحيد، كه همه اصول به آن منتهى مى شوند، جانشين آن نمى شود». 🔸️بنابراين عدم ايمان به آخرت و سبك شمردن حساب و جزاء منشأ هر عمل زشتى است از اين رو خداوند فرمود:«للذين لايؤمنون بالآخرة مثل السَّوْء»( نحل/۶۰). براى آنها كه به سراى آخرت ايمان ندارند صفات زشت است». در آيات ديگرى نيز نظير آيات ۸ تا ۱۰ سوره دهر نقش ترس از قيامت در انجام اعمال صالح مورد تأكيد قرار گرفته است. 🔸️از سوى ديگر آياتى از قرآن كريم به نقش انكار معاد در ارتكاب گناه و نافرمانى خداوند اشاره مى كند از جمله: «ويل للمطففين...الا يَظُنُّ اولئك انهم مبعوثون ليوم عظيم»( سوره مطففين، آیات۱ و ۴). بر اساس اين آيه ايمان به قيامت اثر بازدارنده در ترك ظلم و غصب حقوق مردم دارد. 🔸️در روايات نيز به تأثير اعتقاد به معاد در انجام اعمال صالح و ترك گناه اشاره شده است. از جمله امام على (ع) مى فرمايد:« عجبت لمن يعلم ان للاعمال جزاءً كيف لا يحسن عمله»( غرر، ج۲، ص۴۹۵). يا مى فرمايد: «اجعل همك لمعادك تَصلُح»( غرر الحکم، ج۱، ص۱۱۲). #صهبای_خرد #معادباوری #معاد #اعمال #اعمال_صالح #اصول_عقاید #اصلاح_رفتار #کردار #کردارنیک https://www.instagram.com/p/CPyGyUUBNoH/?utm_medium=tumblr
0 notes
Photo

❣ 🔹️اعتقاد به معاد علاوه بر آثار معرفتی و روانی که دارد، آثار ارزنده و مهمی نیز در اصلاح اخلاق و رفتار انسان دارد و این اعتقاد، به حق یکی از عوامل موثر در تربیت انسان است. در این پست تبیین می کنیم که معادباوری چگونه به این مهم می انجامد. 🔹️غرايز از مهمترين موهبتهاى الهى به انسان است كه منشأ تحرك و فعاليت اند اما آزادى بى قيد و بند غرايز و شهوات با تعالى معنوى و تكامل انسان و سلوك الى اللّه ناسازگار است. از اين رو خداوند، در كنار غرايز، انسان را از گوهر گرانبهاى عقل بهره مند ساخته است كه مى تواند غرايز افسار گسيخته را لجام زند و تحت كنترل درآورد. در عين حال عقل انسانى گاه ضعيف مى شود و به تعبير زيباى امام على (ع) شهوتها پرده خرد را مى درند(نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹) و عقل آدمى اسير هواهاى نفسانى مى شود (نهج البلاغه، حکمت۲۱۱). 🔹️از عوامل مهمى كه مى توانند عقل را از اسارت هواهاى نفسانى رهايى بخشد و در نتيجه انسان، موفق به رهبرى و كنترل غرايز خويش شود، اعتقاد به حيات باز پسين و ياد معاد است. ايمان به روز جزاء و عقاب و ثواب انسان را از پيروى هوا و هوس باز مى دارد و روح دنيا پرستى را كه مايه همه خطاها و لغزشها است مى ميراند. و غرايز سركش انسان را مهار مى كند در پرتو كنترل غرايز و مهار هوا و هوس، فضايل اخلاقى پرورش يافته، صفات پسنديده قوت مى گيرند. رياست طلبى، مال دوستى، غضب و امثال این ها طغيانى ندارند و انسان از رذايل اخلاقى دور مى شود. كسى كه بازگشت به سوى حق تعالى را باور دارد اهل مكر وخيانت و نيرنگ نيست(نهج البلاغه، خطبه۴۱) و فضايل اخلاقى در او زنده مى شوند كسى كه به يقين مى داند پاداش و عوض آنچه راامروز مى دهد فردا مى گيرد بهترين متاع خود را اعطا مى كند(بحارالانوار، ج۱۰، ص۹۹). 🔹️بنابراين اعتقاد به معاد بخشش و سخاوتمندى را در انسان تقويت مى كند. و به انسان نيرو مى بخشد تا در برابر شدائد و گرفتارى ها صبور باشد. او مى داند كه تحمل سختى ها و رنجها پاداشى عظيم براى او به ارمغان مى آورد در نتيجه در برخورد با شدائد، فزع و جزع نمى كند و ثابت و استوار آنها را تحمل مى نمايد. و در نتيجه موجب تهذيب نفس، وارستگى انسان و پرورش فضايل اخلاقى مى شود. #صهبای_خرد #معاد #معاداباوری #اصول_عقاید #اصول_دین #اخلاق #اخلاقی_زیستن #اصلاح_رفتار https://www.instagram.com/p/CPrt8VPh9Nu/?utm_medium=tumblr
0 notes