soshyans
soshyans
Untitled
82 posts
Don't wanna be here? Send us removal request.
soshyans · 1 month ago
Text
آقا اجازه؟
Nexus, Yuval Noah Harari
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
soshyans · 9 months ago
Text
نصرالـ... کی؟
مرگتان باد که شادی‌هایمان را به مرگ‌ها پیوند زده‌اید
0 notes
soshyans · 9 months ago
Text
اشک‌بار
ابری است سیاهکه می‌بارانددیدگان تباهی دیده رارنجی که در خفاخفقان ساخته
0 notes
soshyans · 1 year ago
Text
شهادت هنر مردان خداست
امید که سایر مقامات و مسئولان هم ادامه دهنده راه ایشان باشند.
View On WordPress
0 notes
soshyans · 1 year ago
Text
چل سالگی
بکارتی است که در لحظه‌ای پر درد، بی‌معنا و بی‌لذت، از دست رفته است؛ بکارتی که تازه می‌فهمی، هیچ به‌کارت هم نمی‌آمد.
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
soshyans · 1 year ago
Text
توده‌ای
ای کاش خودت باشی و جانم بستانی
View On WordPress
1 note · View note
soshyans · 1 year ago
Text
خو می‌نی شیه؟
خودش مملکت‌مان را خورد، فرودگاهش تک‌تک عزیزان‌مان را
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
خ مثل...
خونخوار که افسار سک هار و کفتار به دست آرد جز به قطع دست دست از جنایت برنمی‌دارد باشد که سرش بر باد رود و تنش به زیر آوار روزی که سرانجام شب پایان پذیرد
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
بی همگان به سر شود
گم کرده‌ایم خود را و در هر شعر، داستان، نوا و نما کند و کویش می‌کنیم.
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
چو دانی و...
حس، دروغ نمی‌گوید؛ حس، خود دروغ است.
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
بهتر از هیچی
شلخته بود و سربه‌هوا تنها چیزی که هیچ‌گاه جا نگذاشت دلش بود.
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
تنهایی وجودی
فریاد می‌زنیم تنهایی‌مان را در سکوت مبادا که اطرافیان خبر شوند
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
هم‌بند
چنگ می‌زند که بدارد و تنها زخم تر می‌کند
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
در آینه
– زندگی سخته.+ زندگی‌کردن سخت‌تر!
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
واپسین دم
هنگامه‌ای که سرانجام عقلانیت می‌چربد
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
توان‌یاب
عزیز دل بابا دور زمانی است که برایت هیچ ننوشته‌ام، که دست هست ولی دل نیست، که قلم هست لیک قلم شده است. عزیز دل بابا آه از نهادمان درآمده، که هر نفسی که فرو می‌دهیم ممد ممات است و مکدر ذات، که نه هوایی هست که دم بکشیم و نه فضایی که دم برآوریم. عزیز دل بابا پیشترها زمستان بود، سرما بود و جاده‌هایی لغزنده، که لیز می‌خوردیم و می‌خندیدیم و درد زمین خوردن را با تفریح به جان می‌خریدیم، حال گرمایش…
View On WordPress
0 notes
soshyans · 2 years ago
Text
ادامه بَده
غم موهبتی است آنگاه که کار به بی‌احساسی می‌کشد
View On WordPress
0 notes