اینجوری باید عاشق بود! . مشامم از عطر آغوش تو پر است، آخر چرا تو نباید الان پیش من باشی!؟ تو همزاد من هستی. من سایه یی هستم که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام، زیر پاهایت و اگر تو نباشی، من نیستم.- .تو را دوست، دوست، دوست میدارم. از نامه های "احمد شاملو" به آیدا کتاب: مثل خون در رگ های من / ص ۸۷ . . #احمد_شاملو #شاملو #اشعار_ناب #متن_خاص #احمدشاملو #دلبرانه #عشق #تو #متن_عاشقانه #خاص #نامه_عاشقانه #نامه #دلتنگی #شعرنو #آغوش_تو #دوستت_میدارم #تو https://www.instagram.com/p/CofQ25gqVeg/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
#برف نو، برف نو، سلام، سلام! بنشین، خوش نشسته ای بر بام. پاکی آوردی - ای امید سپید!- همه آلوده گی ست این ایام. #احمدشاملو #ایران #کرج #خونه #شاملو #کوچه #امید #حسرت #شعر #روزمرگی #سرما #زمستان #زمستون https://www.instagram.com/p/BswV9cBn1Vk/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=rbcvn6r4ose7
1 note
·
View note
مأیوس نباش من امیدم را در یأس یافتم مهتابم را در شب عشقم را در سال بد یافتم و هنگامی که داشتم خاکستر میشدم گر گرفتم ... 👤 احمد شاملو #احمدشاملو #احمد_شاملو (at رضوان) https://www.instagram.com/p/CTNT0DjjSmO/?utm_medium=tumblr
0 notes
#جمشیدنجفی #امید #فردین #طوقی #ایرج_قادری #داوودمقامی #داوود_مقامی #احمدشاملو #احمدآزاد #ترانه_قدیمی #ترانه_های_قدیمی #ایرج_مهدیان #ایرج_خواجه_امیری #هایده_مهستی #مهستی_ازقدیما #قدیما #قدیمیها #قدیمیهاواسطوره_ها#بهروزوثوقى #موسیقی_قدیمی #معین #سعیدپورسعید #مسعودفردمنش #گرشا_رضایی #مرضیه#شبتون_آروم #شکیل��_خواننده (at Gorgan, Iran) https://www.instagram.com/p/CRyu9ikFFBI/?utm_medium=tumblr
0 notes
میانِ کتابها گشتم میانِ روزنامههای پوسیدهی پُرغبار، در خاطراتِ خویش در حافظهیی که دیگر مدد نمیکند خود را جُستم و فردا را #احمدشاملو #instagram #instagood #ig_tones #lifestyle #lifestyleblogger #lifestylephotography #bookstagram #booklover #bookmarks #bookblogger #bookblog #poetry #poems #blogger #manblogger #stilllifephotography #like4likes #followforfollowback https://www.instagram.com/p/CGsEcx2nBhb/?igshid=1rkkltdobhrvm
0 notes
🖤🖤💔🖤🖤 #احمدشاملو به جست و جوی تو بر درگاه ِ کوه میگریم در آستانه دریا و علف. به جستجوی تو در معبر بادها می گریم در چار راه فصول در چار چوب شکسته پنجره ای که آسمان ابر آلوده را قابی کهنه می گیرد به انتظار تصویر تو این دفتر خالی تاچند تا چند ورق خواهد خورد؟ جریان باد را پذیرفتن و عشق را که خواهر مرگ است و جاودانگی رازش را با تو درمیان نهاد پس به هیئت گنجی در آمدی، بایسته و آزانگیز گنجی از آن دست که تملک خاک را و دیاران را از این سان دلپذیر کرده است نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان می گذرد "متبرک باد نام تو" و ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را... هنوز را .... #احمد_شاملو https://www.instagram.com/p/CGIGhWandtf/?igshid=16f543d6nfxhf
0 notes
احمد شاملو
احمد شاملو
احمد شاملو بی شک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین اشخاص در تاریخ ادبیات فارسی ست. شعر های سپید او تاثیر بزرگی بر رهایی شعر فارسی از بند وزن و قافیه، و هدایت آن به دنیای معاصر داشت. ده ها شاعری که بعد از او سبک شعر او را برگزیدند گواه تاثیر بزرگ و اهمیت اوست.
فعالیت شاملو در شعر خلاصه نمی شود، چراکه او همچنین یک روزنامه نگار، پژوهشگر، نویسنده، مترجم، و منتقد ادبی نیز بود. مجموعه ی «کتاب کوچه» ی او مانیفستی ست از فرهنگ و زبان عامه ی ایران. «کتاب هفته» ی او حتا تا به امروز رکورد تیراژ مجلات را در ایران به خود اختصاص داده. کتاب «هایکو» او سبک جدیدی از شعر را به شاعران ایرانی معرفی کرد. و «کتاب جمعه» ی او آخرین نشریه ی به راستی آزاد منتشر شده در ایران است. و همه ی این ها تنها گوشه یی از حجم عظیم دستاورد های احمد شاملو ست.
توضیحات کامل راجع به احمد شاملو و نحوه ی سفارش تیشرت و دیگر انواع ل��اس با تصویر او را در وبسایت و فروشگاه سیناریوم بخوانید.
#احمدشاملو #احمد_شاملو #شاملو #شعر #AhmadShamou #AhmadShamlu #AhmadShamloo #Shamloo #Shamlou #Shamlu
Read the full article
0 notes
دانلود رایگان کتاب صوتی شازده کوچولو نوشته اگزوپری ترجمه و گوینده احمد شاملو
دانلود رایگان کتاب صوتی شازده کوچولو نوشته اگزوپری ترجمه و گوینده احمد شاملو
کتاب صوتی " شازده کوچولو " نوشته اگزوپری با ترجمه احمد شاملو ،این کتاب تاکنون به بیش از ۲۵۰ زبان ترجمه شده و با فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش ترین کتاب های تاریخ محسوب می شود.شازده کوچولو خوانده و ترجمه شده ترین کتاب فرانسوی زبان جهان است که در آن سنت اگزوپری به شیوه ای سوررئالیستی به بیان فلسفه خود از دوست داشتن،عشق و هستی می پردازد.
شازده کوچولو
اثر انتوان سنت زن سوپری
ترجمه احمد شاملو
تهیه شده در سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار
______________________________________________________
زندگینامه آنتوان دو سنتاگزوپری :
سنتاگزوپری در شهر لیون و در یک خانوادهٔ کاتولیک و نخبهسالار متولد گردید. شجرهنامهٔ این خانواده تا چندین قرن قدمت داشت. او سومین فرزند از ۵ فرزند مارتن لوی ماری دو سنتاگزوپری و ویکنتس آندره لوییز ماری دو فونسکلمب بود. پدر وی مدیر اجرایی کارگزاری بیمه بود که در ایستگاه قطار بر اثر سکته، قبل از چهارمین سال تولد آنتوان درگذشت. آنتوان در سال ۱۹۳۱ با کانسوئلو سنتاگزوپری ازدواج کرد.
سنتاگزوپری تا قبل از جنگ جهانی دوم، خلبان تجاری موفقی بود که در خطوط پست هوایی میان اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی به فعالیت میپرداخت اما با آغاز جنگ، هر چند از دیدگاه سن و وضعیت سلامتی در شرایط مطلوبی نبود اما به نیروی هوایی فرانسه آزاد در شمال آفریقا پیوست. در ماه ژوئیه ۱۹۴۴ هواپیمای او در یک پرواز شناسایی بر فراز دریای مدیترانه ناپدید شد و اعتقاد بر این بود که در همان زمان کشته شدهاست.
حرفه نویسندگی
سنتاگزوپری برندهٔ جوایز ادبی معتبر فرانسه و همچنین برندهٔ جایزهٔ کتاب ملی آمریکا گردید.عمده شهرت وی به واسطه کتاب شازده کوچولو و نوشتههای تغزلی او با عنوان زمین انسانها و پرواز شبانه است.آثار او، از جمله کتاب شازده کوچولو به ۳۰۰ زبان و گویش ترجمه شدهاست.
آنتوان دو سنتاگزوپری در ۳۱ ژوئیهٔ ۱۹۴۴ در سن ۴۴ سالگی درگذشت.
______________________________________________________
آثار و کتاب های آنتوان دو سنتاگزوپری :
هوانورد (۱۹۲۶)
پیک جنوب (۱۹۲۹)
پرواز شبانه (۱۹۳۱)
زمین انسانها (۱۹۳۹)
خلبان جنگ (۱۹۴۲)
نامه به یک گروگان (۱۹۴۳)
شازده کوچولو (۱۹۴۳)
قلعه (۱۹۴۸) (پس از مرگ وی منتشر شد)
نامههای جوانی (۱۹۵۳) (پس از مرگ وی منتشر شد)
دفترچهها (۱۹۵۳) (پس از مرگ وی منتشر شد)
نامهها به مادر (۱۹۵۵) (پس از مرگ وی منتشر شد)
نوشتههای جنگ (۱۹۸۲) (پس از مرگ وی منتشر شد)
مانون رقاص (۲۰۰۷) (پس از مرگ وی منتشر شد)
Read the full article
0 notes
چون فورانِ فحلْمستِ آتش بر کُرهی خمیری
به جانبِ ماهِ آهکی غریو میکشیدیم.
حنجرهی خونفشانِمان
دشنامیههای عصب را کفرِ شفافِ عصیان بود
ای مرارتِ بیفرجامِ حیات، ای مرارتِ بیحاصل!
غلظهی خونِ اسارتِ مستمر در میدانچههای تلخِ ورید
در میدانچههای سنگی بیعطوفت...
ــ فریبِمان مدهاِی!
حیاتِ ما سهمِ تو از لذتِ کُشتارِ قصابانه بود.
لعنت و شرم بر تو باد!
شاملو
0 notes
شعر: اردلان سرفراز/صدا:هایده روزای خوبت بگو کجا رفت تو قصه ها رفت یا ازین جا رفت انگار که اینجا هیشکی زنده نیست گریه فراوون وقت خنده نیست گونه ها خیسِ دلا پاییزه بارون قحطی از ابر میریزه همه با هم قهر همه از هم دور روزا مثه شب شبا سوتُ کور روزای روشن خداحافظ . . . .. . #هایده #دلتنگی #عشق #عاشقانه #زیبایی #دکلمه #صدا #رادیوجوان #تهران#دوست#شادمهر #ایران #تنهایی #هوشنگ_ابتهاج #احمدشاملو #اخوان_ثالث #نیما_یوشیج #فروغ_فرخزاد #فریدون_مشیری #فریدون_فرخزاد#خیام #دلنوشته #عطار #شاعر #ترانه #ترانه_سرا#فردوسی #سعدی #مولانا #مهستی https://www.instagram.com/p/Bvhhe1vh3vG/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=bfc58p1u1buq
0 notes
. - توکجایی؟ در گستره ی بی مرز این جهان تو کجایی؟ - من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام: کنار تو. - تو کجایی؟ در گستره ی ناپاک این جهان تو کجایی؟ - من در پاک ترین مُقام جهان ایستاده ام: بر سبزه شور این رود بزرگ که می سراید برای تو! . #احمدشاملو . #دیالوگ #د��الوگ_باکس #پادکست #پادکست_صوتی #مهدی_ستوده #اپیزود #احمدشاملو #توکجایی.#تکست #انگیزشی #انگیزه #موفقیت #دانستنی #سخن_بزرگان #جمله_ناب #hope #love #جمله_سنگین #تهران #اصفحان #موزیکویدیو #کلیپ_عاشقانه #پروفایل #رپ #دانستنی #عجایب #زندگی #طنز #سکانس #جملات_مثبت (at Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/BsDw96RhEH-/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=dtejza53vw9f
0 notes
مجموعه گلچین دکلمه های احمد شاملو و زندگی نامه احمد شاملو با اشعار
احمد شاملو
احمد شاملو در تاریخ 12 دسامبر 1925 در تهران متولد شد. خانواده اش به خاطر شغل پدرش که یک افسر ارتشی بود مدام در حال حرکت بود. بنابراین او تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس سراسر ایران گذراند. وی در سال 1938 دبیرستان را برای ثبت نام در دانشکده فنی تهران ترک کرد.
در سال 1942 همراه پدرش به شمال ایران که توسط ارتش شوروی اشغال شده بود رفت. شاملو به خاطر ایده های سیاسی اش توسط ارتش سرخ دستگیر شد و به رشت فرستاده شد. او در سال 1945 از زندان آزاد می شود و همراه خانواده اش به آذربایجان بر می گردد. در آنجا نیز او و پدرش توسط گروهی تجزیه طلب به مدت کوتاهی دستگیر شد و به تهران فرستاده شدند و همان موقع بود که شاملو تصمیم به ترک مدرسه گرفت.
همسر احمد شاملو
او اولین بار در سال 1947 ازدواج کرد و در همان سال اولین مجموعه اشعارش را با نام آهنگ های فراموش شده منتشر کرد.در سال 1948 در یک ماهنامه ادبی به نام«سخن» شروع به نوشتن کرد و دو سال بعد نیز اولین داستان کوتاهش را با نام «زن پشت در مفرغی» منتشر کرد.دومین مجموعه شعرش را با نام قطعنامه در سال 1951 منتشر کرد که تمایلات وی را نسب به ایدئولوژی سوسیالیستی آشکار کرد.
در سال 1952 در سفارت مجارستان به عنوان مشاور فرهنگی مشغول به کار شد. در همان سال سومین مجموعه شعرش را با نام جسم و روح توسط پلیس توقیف شد.ترجمه هایش طلا در خاک از سیگموند موتریتز و رمان عمیق. فرزندان یک مرد که قلبش از سنگ ساخته شده از موریو کای همراه با تمام اطلاعات جمع آوری شده برای کار خود در فرهنگ گفتگو از زندگی شهری ایران( به عنوان کتاب خیابان ها) نیز مصادره و نابود شد.و خودش فرار کرد و مخفی شد و بعد از دو سال دستگیر شد و به مدت 14 ماه زندانی شد.وی در سال 1955 آزاد شد.
گلچین اشعار احمد شاملو
چهارمین مجموعه شعرش توسط ناشر از بین رفت. در سال 1956 به عنوان سردربیر مجله ادبی بامشاد انتخاب شد. پس از آن با داشتن دو پسر و یک دختر از همسرش جدا شد.در سال 1957 شاهکار خود را یعنی هوای تازه که مجموعه ای از اشعاری که عمیقاً شعر فارسی را تحت تأثیر قرار داد، منتشر کرد. همچنین مطالعاتی در مورد شعر کلاسیک ایران منتشر کرد و برای بار دوم ازدواج کرد.انتشار رمان پابرهنه از زاهاریا استانکو شاملو را به عنوان یک مترجم معرفی کرد و در سال 1959 وی شروع به انتشار داستان های کوتاه برای کودکان و کارگردانی چند فیلم مستند و استودیویی کرد.
مجموعه ی جدید اشعارش در سال 1960 تحت عنوان باغ آیینه ها منتشر شد و در سال 1961 از همسر دوم خود نیز جدا شد. و بعد از آن در یک مجله به نام کتاب هفته به عنوان سر دبیر شروع به کار کرد. شروعی که موجب تغییر در سنت و زبان روزنامه نگاری ادبی در ایران شد.در سال 1962 آیدا را ملاقات کرد که شروع یک رابطه ی عاشقانه شد که تا زمان مرگش ادامه داشت. دیگر ترجمه های وی از آندره گید و رابرات مرل منتشر شده است.
آیدا شاملو
شاملو و آیدا در سال 1964 ازواج کردند. دو مجموعه شعر بعدی وی به نام آیدا در آینه و لحظه و ابدیت منتشر شد.در سال 1965 مجموعه های جدید اشعارش منتشر شد: آیدا، درختان، خاطرات و خنجر و در همان سال یک ترجمه جدید منتشر کرد. همچنین تلاش سوم خود را برای تدوین کتاب خیابان ها آغاز کرد. در سال 1966 مجموعه شعری جدیدی به نام ققنوس در باران منتشر کرد. و بعد از آن وزارت اطلاعات مجله ادبی وی را پلمپ کرد.
در سال 1967 سردبیر «خوشه» شد. ترجمهی جدیدش از ارسکین کالدول منتشر شد. وی در تشکیل اتحادیه نویسندگان ایرانی نیز شرکت کرد و چنین قصه شعر در دانشگاه های ایران خواند.در سال 1968 مطالعات خود را درباره ی حافظ، شاعر بزرگ کلاسیک زبان فارسی آغاز کرد. اشعار گارسیال لورکا و اهنگ سلمان از عهد عتیق ترجمه کرد و یک هفته خواندن شعر را برای شاعران جدید ایرانی سازماندهی کرد که بسیار خوب بود. شعرهایی که در این رویداد منتشر شد توسط شاملو در یک کتاب بزرگ ویرایش شد.
در سال 1969 پلیس مجله هفتگی وی را بست. از هوا و آیینه ها، یک مجموعه از شعر قدیمی همراه با مجموعه اشعار جدیدش با عنوان شکفتن در مه منتشر کرد. او چند فیلم مستند برای تلویزیون تدوین کرد و چندین داستان کوتاه برای کودکان منتشر کرد و برخی از ترجمه های خود را دوباره ترجمه کرد. مادر وی در سال 1971 در گذشت.او در سال 1972 ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران تدریس می کرد. چندین کاست صوتی از احمد شاملو که آثار شاعران کلاسیک و مدرن را خوانده بود منتشر شد. بعد از آن به عضویت آکادمی زبان ایران در آمد. سپس چندین ترجمه دیگر منتشر کرد و چند فیلم نامه نوشت.
احمد شاملو و سفر به پاریس
وی بعد از آن برای درمان به پاریس سفر کرد. و در سال 1973 دو مجموعه به نام ابراهیم در آتش و دیوار بزرگ چنین همراه با چند ترجمه جدید منتشر کرد. دو سال بعد در سال 1975 کار و مطالعه خود را در مورد حافظ منتشر کرد.در سال 1976 به آمریکا سفر کرد و در بسیاری از شهرها شهر خواند و قبل از بازگشت به ایران در جشنواره شعر سانفرانسیسکو شرکت کرد.در سال 1977 مجموعه شعر دشنه در دیس منتشر شد.
وی در اعتراض به رژیم شاه ایران را ترک کرد و برای یک سال به آمریکا رفت و در دانشگاه های آمریکا سخنرانی کرد. اما در سال 1978 آمریکا را به مقصد بریتانیا ترک کرد تا به عنوان سردبیر نشریه جدید ایرانشهر کار کند. پس از 12 استعفا داد و بعد از انقلاب به ایران بازگشت و مجدداً به اتحادیه نویسندگان ایرانی پیوست.و در گاهنامه ی کتاب جمعه به موفقیت های بزرگی دست یافت. این سال پرکار ترین سال در زندگی اش بود و بسیاری از اشعار و ترجمه هایش را منتشر کرد. همچنین سخنرانی های متعددی از وی منتشر شد. وی همچنین با آرای اعضا به عنوان رئیس اتحادیه نویسندگان انتخاب شد. در این لحظه بهترین شاعر ایرانی بود.
اشعار احمد شاملو
دوستت می دارم بی آنکه بخاهمت
سال گشتگی است این؟
که به خود درپیچی ابروار
بغری ، بی آن که بباری؟
سال گشتگی است این
که بخاهی اش
بی آن که بیفشاری اش؟
سال گشتگی است این؟
خاس��نش
تمنای هر رگ
بی آن که در میان باشد
خاهشی حتا؟
نهایت عاشقی است این؟
آن وعده ی دیدار در فراسوی پیکرها؟
————
آن که می گوید دوستت می دارم
دل اندهگین شبی است
که مهتابش را می جوید
ای کاش عشق را
زبان سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود
————
ای کاش عشق را
زبان سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود
————
به مهر مرا بی گاه
در خواب دیدی و ...
با تو بیدار شدم!!
————
میانِ خورشیدهای همیشه
زیباییِ تو
لنگریست ــ
خورشیدی که
از سپیدهدمِ همه ستارگان
بینیازم میکند.
————
«ــ جهان را که آفرید؟»
«ــ جهان را؟
من
آفریدم!
بجز آن که چون مناش انگشتانِ معجزهگر باشد
که را توانِ آفرینشِ این هست؟
سال 1979 سال دیگری با فعالیت زیاد در جبه های مختلف برای وی بود. جلد اول و دوم کتاب خیابان ها به چاپ رسید. در سال 1980 با وضعیت سیاسی خراب در ایران، اون زندگی منسجمی داشت که برای هشت سال ادامه داشت. که در آن سال ها با آیدا روی کتاب خیابان ها و همچنین ترجمه و آرام اثر میخائیل شولوخوف کار می کردند.وی توسط اینترلیت در سال 1988 به کنگره ادبیات جهانی دعوت شد. و به اروپا سفر کرد تا سخنرانی هایی داشته باشد. مجموعه کامل اشعارش در آلمان چاپ شد و دوباره به ایران بازگشت.
جوایز بین المللی احمد شاملو
در سال 1990 به آمریکا رفت. و جایزه سالیانه حقوق بشر و صندوق بیان به وی اهدا شد. در سال 1991 به اروپا سفر کرد و بعد از چهار سال کار فشرده به ایران بازگشت. اثر وی به ارمنی و انگلیس به نام واژه های مقدس منتشر شد. او تور سفر خود را ادامه داد تا در سال 1994 به سوئد رسید و در آنجا به سخنرانی های متعدد پرداخت. در سال 1995 در تورنتوی کانادا در جمع نویسندگان ایرانی کانادا در مورد اشعار فارسی بحث و گفتگو شد. آثار او به زبان اسپانیایی به نام آئورورا منتشر شد.
وضعیت جسمی وی در سال 1996 بدتر شد. چندین بار عمل انجام داد و در سال 1997 به علت مشکلات شدید دیابت، پای راست وی قطع شد.و سرانجام در یکشنبه 23 ژوئیه در سال 2000 ساعت 9 بعد از ظهر درگذشت.
شاملو به عنوان یک شخصیت تاریخی بزرگ و یک شاعر بزرگ مشهور بود. او روزنامه نگار، نمایشنامه نویس، مترجم و ناشر بود. سهم تاریخی وی در اصلاح شعر فارسی موضوع بسیاری از کتاب هاست. اشعار وی به چندین زبان ترجمه شده است. او یک انسان گرای و یک متفکر اجتماعی بود که با توجه به نگرش های اجتماعی اش با عشق ورزیدن و مهربان شخصی اش عجین شده بود. او همیشه با امید و اشتیاق به عدالت زندگی کرد.
منبع : iranchamber.com
Read the full article
0 notes
مجموعه گلچین دکلمه های احمد شاملو و زندگی نامه احمد شاملو با اشعار
احمد شاملو
احمد شاملو در تاریخ 12 دسامبر 1925 در تهران متولد شد. خانواده اش به خاطر شغل پدرش که یک افسر ارتشی بود مدام در حال حرکت بود. بنابراین او تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس سراسر ایران گذراند. وی در سال 1938 دبیرستان را برای ثبت نام در دانشکده فنی تهران ترک کرد.
در سال 1942 همراه پدرش به شمال ایران که توسط ارتش شوروی اشغال شده بود رفت. شاملو به خاطر ایده های سیاسی اش توسط ارتش سرخ دستگیر شد و به رشت فرستاده شد. او در سال 1945 از زندان آزاد می شود و همراه خانواده اش به آذربایجان بر می گردد. در آنجا نیز او و پدرش توسط گروهی تجزیه طلب به مدت کوتاهی دستگیر شد و به تهران فرستاده شدند و همان موقع بود که شاملو تصمیم به ترک مدرسه گرفت.
همسر احمد شاملو
او اولین بار در سال 1947 ازدواج کرد و در همان سال اولین مجموعه اشعارش را با نام آهنگ های فراموش شده منتشر کرد.در سال 1948 در یک ماهنامه ادبی به نام«سخن» شروع به نوشتن کرد و دو سال بعد نیز اولین داستان کوتاهش را با نام «زن پشت در مفرغی» منتشر کرد.دومین مجموعه شعرش را با نام قطعنامه در سال 1951 منتشر کرد که تمایلات وی را نسب به ایدئولوژی سوسیالیستی آشکار کرد.
در سال 1952 در سفارت مجارستان به عنوان مشاور فرهنگی مشغول به کار شد. در همان سال سومین مجموعه شعرش را با نام جسم و روح توسط پلیس توقیف شد.ترجمه هایش طلا در خاک از سیگموند موتریتز و رمان عمیق. فرزندان یک مرد که قلبش از سنگ ساخته شده از موریو کای همراه با تمام اطلاعات جمع آوری شده برای کار خود در فرهنگ گفتگو از زندگی شهری ایران( به عنوان کتاب خیابان ها) نیز مصادره و نابود شد.و خودش فرار کرد و مخفی شد و بعد از دو سال دستگیر شد و به مدت 14 ماه زندانی شد.وی در سال 1955 آزاد شد.
گلچین اشعار احمد شاملو
چهارمین مجموعه شعرش توسط ناشر از بین رفت. در سال 1956 به عنوان سردربیر مجله ادبی بامشاد انتخاب شد. پس از آن با داشتن دو پسر و یک دختر از همسرش جدا شد.در سال 1957 شاهکار خود را یعنی هوای تازه که مجموعه ای از اشعاری که عمیقاً شعر فارسی را تحت تأثیر قرار داد، منتشر کرد. همچنین مطالعاتی در مورد شعر کلاسیک ایران منتشر کرد و برای بار دوم ازدواج کرد.انتشار رمان پابرهنه از زاهاریا استانکو شاملو را به عنوان یک مترجم معرفی کرد و در سال 1959 وی شروع به انتشار داستان های کوتاه برای کودکان و کارگردانی چند فیلم مستند و استودیویی کرد.
مجموعه ی جدید اشعارش در سال 1960 تحت عنوان باغ آیینه ها منتشر شد و در سال 1961 از همسر دوم خود نیز جدا شد. و بعد از آن در یک مجله به نام کتاب هفته به عنوان سر دبیر شروع به کار کرد. شروعی که موجب تغییر در سنت و زبان روزنامه نگاری ادبی در ایران شد.در سال 1962 آیدا را ملاقات کرد که شروع یک رابطه ی عاشقانه شد که تا زمان مرگش ادامه داشت. دیگر ترجمه های وی از آندره گید و رابرات مرل منتشر شده است.
آیدا شاملو
شاملو و آیدا در سال 1964 ازواج کردند. دو مجموعه شعر بعدی وی به نام آیدا در آینه و لحظه و ابدیت منتشر شد.در سال 1965 مجموعه های جدید اشعارش منتشر شد: آیدا، درختان، خاطرات و خنجر و در همان سال یک ترجمه جدید منتشر کرد. همچنین تلاش سوم خود را برای تدوین کتاب خیابان ها آغاز کرد. در سال 1966 مجموعه شعری جدیدی به نام ققنوس در باران منتشر کرد. و بعد از آن وزارت اطلاعات مجله ادبی وی را پلمپ کرد.
در سال 1967 سردبیر «خوشه» شد. ترجمهی جدیدش از ارسکین کالدول منتشر شد. وی در تشکیل اتحادیه نویسندگان ایرانی نیز شرکت کرد و چنین قصه شعر در دانشگاه های ایران خواند.در سال 1968 مطالعات خود را درباره ی حافظ، شاعر بزرگ کلاسیک زبان فارسی آغاز کرد. اشعار گارسیال لورکا و اهنگ سلمان از عهد عتیق ترجمه کرد و یک هفته خواندن شعر را برای شاعران جدید ایرانی سازماندهی کرد که بسیار خوب بود. شعرهایی که در این رویداد منتشر شد توسط شاملو در یک کتاب بزرگ ویرایش شد.
در سال 1969 پلیس مجله هفتگی وی را بست. از هوا و آیینه ها، یک مجموعه از شعر قدیمی همراه با مجموعه اشعار جدیدش با عنوان شکفتن در مه منتشر کرد. او چند فیلم مستند برای تلویزیون تدوین کرد و چندین داستان کوتاه برای کودکان منتشر کرد و برخی از ترجمه های خود را دوباره ترجمه کرد. مادر وی در سال 1971 در گذشت.او در سال 1972 ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران تدریس می کرد. چندین کاست صوتی از احمد شاملو که آثار شاعران کلاسیک و مدرن را خوانده بود منتشر شد. بعد از آن به عضویت آکادمی زبان ایران در آمد. سپس چندین ترجمه دیگر منتشر کرد و چند فیلم نامه نوشت.
احمد شاملو و سفر به پاریس
وی بعد از آن برای درمان به پاریس سفر کرد. و در سال 1973 دو مجموعه به نام ابراهیم در آتش و دیوار بزرگ چنین همراه با چند ترجمه جدید منتشر کرد. دو سال بعد در سال 1975 کار و مطالعه خود را در مورد حافظ منتشر کرد.در سال 1976 به آمریکا سفر کرد و در بسیاری از شهرها شهر خواند و قبل از بازگشت به ایران در جشنواره شعر سانفرانسیسکو شرکت کرد.در سال 1977 مجموعه شعر دشنه در دیس منتشر شد.
وی در اعتراض به رژیم شاه ایران را ترک کرد و برای یک سال به آمریکا رفت و در دانشگاه های آمریکا سخنرانی کرد. اما در سال 1978 آمریکا را به مقصد بریتانیا ترک کرد تا به عنوان سردبیر نشریه جدید ایرانشهر کار کند. پس از 12 استعفا داد و بعد از انقلاب به ایران بازگشت و مجدداً به اتحادیه نویسندگان ایرانی پیوست.و در گاهنامه ی کتاب جمعه به موفقیت های بزرگی دست یافت. این سال پرکار ترین سال در زندگی اش بود و بسیاری از اشعار و ترجمه هایش را منتشر کرد. همچنین سخنرانی های متعددی از وی منتشر شد. وی همچنین با آرای اعضا به عنوان رئیس اتحادیه نویسندگان انتخاب شد. در این لحظه بهترین شاعر ایرانی بود.
اشعار احمد شاملو
دوستت می دارم بی آنکه بخاهمت
سال گشتگی است این؟
که به خود درپیچی ابروار
بغری ، بی آن که بباری؟
سال گشتگی است این
که بخاهی اش
بی آن که بیفشاری اش؟
سال گشتگی است این؟
خاستنش
تمنای هر رگ
بی آن که در میان باشد
خاهشی حتا؟
نهایت عاشقی است این؟
آن وعده ی دیدار در فراسوی پیکرها؟
————
آن که می گوید دوستت می دارم
دل اندهگین شبی است
که مهتابش را می جوید
ای کاش عشق را
زبان سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود
————
ای کاش عشق را
زبان سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود
————
به مهر مرا بی گاه
در خواب دیدی و ...
با تو بیدار شدم!!
————
میانِ خورشیدهای همیشه
زیباییِ تو
لنگریست ــ
خورشیدی که
از سپیدهدمِ همه ستارگان
بینیازم میکند.
————
«ــ جهان را که آفرید؟»
«ــ جهان را؟
من
آفریدم!
بجز آن که چون مناش انگشتانِ معجزهگر باشد
که را توانِ آفرینشِ این هست؟
سال 1979 سال دیگری با فعالیت زیاد در جبه های مختلف برای وی بود. جلد اول و دوم کتاب خیابان ها به چاپ رسید. در سال 1980 با وضعیت سیاسی خراب در ایران، اون زندگی منسجمی داشت که برای هشت سال ادامه داشت. که در آن سال ها با آیدا روی کتاب خیابان ها و همچنین ترجمه و آرام اثر میخائیل شولوخوف کار می کردند.وی توسط اینترلیت در سال 1988 به کنگره ادبیات جهانی دعوت شد. و به اروپا سفر کرد تا سخنرانی هایی داشته باشد. مجموعه کامل اشعارش در آلمان چاپ شد و دوباره به ایران بازگشت.
جوایز بین المللی احمد شاملو
در سال 1990 به آمریکا رفت. و جایزه سالیانه حقوق بشر و صندوق بیان به وی اهدا شد. در سال 1991 به اروپا سفر کرد و بعد از چهار سال کار فشرده به ایران بازگشت. اثر وی به ارمنی و انگلیس به نام واژه های مقدس منتشر شد. او تور سفر خود را ادامه داد تا در سال 1994 به سوئد رسید و در آنجا به سخنرانی های متعدد پرداخت. در سال 1995 در تورنتوی کانادا در جمع نویسندگان ایرانی کانادا در مورد اشعار فارسی بحث و گفتگو شد. آثار او به زبان اسپانیایی به نام آئورورا منتشر شد.
وضعیت جسمی وی در سال 1996 بدتر شد. چندین بار عمل انجام داد و در سال 1997 به علت مشکلات شدید دیابت، پای راست وی قطع شد.و سرانجام در یکشنبه 23 ژوئیه در سال 2000 ساعت 9 بعد از ظهر درگذشت.
شاملو به عنوان یک شخصیت تاریخی بزرگ و یک شاعر بزرگ مشهور بود. او روزنامه نگار، نمایشنامه نویس، مترجم و ناشر بود. سهم تاریخی وی در اصلاح شعر فارسی موضوع بسیاری از کتاب هاست. اشعار وی به چندین زبان ترجمه شده است. او یک انسان گرای و یک متفکر اجتماعی بود که با توجه به نگرش های اجتماعی اش با عشق ورزیدن و مهربان شخصی اش عجین شده بود. او همیشه با امید و اشتیاق به عدالت زندگی کرد.
منبع : iranchamber.com
Read the full article
0 notes
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی، يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی. تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی اگر از شور و حرارت، از احساسات سركش، و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامیدارند، و ضربان قلبت را تندتر ميكنند، دوری كنی . . . تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی، اگر ورای روياها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی كه حداقل يك بار در تمام زندگيات ورای مصلحتانديشی بروی . . . امروز زندگی را آغاز كن! امروز مخاطره كن! امروز كاری كن! نگذار كه به آرامی بميري ... #پابلونرودا ترجمه #احمدشاملو https://www.instagram.com/p/CF1phk-HGZV/?igshid=omd6i19ebl76
0 notes
The Sorrowful Song of Three Sagas by Ahmad Shamlou
The Sorrowful Song of Three Sagas is a poem written by Ahmad Shamlou, originally in Persian, in the spring of 1989. In the next lines, you can read my translation of it. I have also written a biography of Ahmad Shamlou, which is available on Sinarium. Read more Ahmad Shamlou translated poems on Sinarium.
The featured image is by Vadim Stein.
The Sorrowful Song of Three Sagas by Ahmad Shamlou
_“Death is too unfearful
to think of a purpose.”
A fellow said this
who was standing at the road curve.
_“Life does not have that much time
to gaze at its own age in the mirror,
or to pensively select
between a laughter and a teardrop.”
A fellow said this
who was standing at a T junction.
_“Love does not have the opportunity
even to say
why she loves you.”
I swear another fellow said this too!
A shivering cypress tree
who stood
straight
in the middle of a crossroad of nowhere.
Photo by Vadin Stein
متنی که در بالا خوانید، ترجمه ی من از شعر ترانه ی اندوهبار سه حماسه از احمد شاملو بود. در ادامه می توانید متن اصلی این شعر را بخوانید. همچنین در پایان این مطلب، دکلمه ی ترانه ی اندوهبار سه حماسه را با صدای خود احمد شاملو بشنوید.
بیوگرافی احمد شاملو، به قلم بنده، را نیز به انگلیسی در سایت سیناریوم بخوانید.
ترانه ی اندوهبار سه حماسه از احمد شاملو
«ــ مرگ را پروای آن نیست
که به انگیزهیی اندیشد.»
اینو یکی میگُف
که سرِ پیچِ خیابون وایساده بود.
«ــ زندگی را فرصتی آنقَدَر نیست
که در آیینه به قدمتِ خویش بنگرد
یا از لبخنده و اشک
یکی را سنجیده گُزین کند.»
اینو یکی میگُف
که سرِ سهراهی وایساده بود.
«ــ عشق را مجالی نیست
حتا آنقدر که بگوید
برای چه دوستت میدارد.»
والاّهِه اینم یکی دیگه میگُف:
سروِ لرزونی که
راست
وسطِ چارراهِ هر وَرْ باد
وایساده بود.
دکلمه ی ترانه ی اندوهبار سه حماسه با صدای احمد شاملو
دکلمه ی ترانه ی اندوهبار سه حماسه را با صدای خود احمد شاملو بشنوید.
Read the full article
0 notes
با ما گفته بودند:
«آن کلامِ مقدس را
با شما خواهیم آموخت،
لیکن به خاطرِ آن
عقوبتی جانفرسای را
تحمل میبایدِتان کرد.»
عقوبتِ جانکاه را چندان تاب آوردیم
آری
که کلامِ مقدسِمان
باری
از خاطر
گریخت !
0 notes