Tumgik
#جملات فلسفی
persianbaxir-blog · 7 years
Text
عکس نوشته فلسفی و سخن بزرگان
عکس نوشته فلسفی و سخن بزرگان
عکس نوشته فلسفی و سخن بزرگان
عکس نوشته فلسفی و مفهومی که هر کدام می تواند گویای یک حس درونی از شما باشد و یا برای مشکلاتی که دارید یک راه حل جالب و منطقی را پیشنهاد داده باشد.در ادامه مجموعه ای از این جملات زیبا را به صورت عکس نوشته و همچنین متن هایی را به عنوان پیامک قرار داده ایم.
چه نقاش ماهری است
فکر و خیال
وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند . . .
گذشته رو اگه به دوش بکشی کمرت خم میشه
View On WordPress
0 notes
telegramchannel · 3 years
Text
کانال 🌵کاکتوس🌵
صفحه ی ما در اینستاگرام: cactusity_ 🌵متن های فلسفی جملات پند اموز و سنگین تکست های احساسی عکس نوشته استوری و کلیپ های جذاب و جالب و قابل تامل همراه با موزیک های پیشنهادی در cactusity افزودن کانال
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
volghan · 5 years
Text
کتاب در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور
New Post has been published on https://www.ketabane.org/book/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d8%a8-%d8%ad%da%a9%d9%85%d8%aa-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%a2%d8%b1%d8%aa%d9%88%d8%b1-%d8%b4%d9%88%d9%be%d9%86%d9%87%d8%a7%d9%88%d8%b1/
کتاب در باب حکمت زندگی - آرتور شوپنهاور
Tumblr media
کتاب در باب حکمت زندگی نوشته ی آرتور شوپنهاور با ترجمه ی محمد مبشری در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
آرتور شوپنهاور یکی از بزرگ ترین فیلسوفان اروپایی است. موضوع اصلی کتاب دیدگاه او در باب سعادت و مسیر کامیابی است که در این بین به بعضی معضلات اجتماعی که سد راه کشف حقیقت می شوند نیز اشاره می کند؛ وی بر این عقیده است که رسیدن به خوشبختیِ محض امکان پذیر نیست و در این خصوص جهان را به محنت کده ای  تشبیه می کند که تنها راه لذت بردن از آن، دفع شر است. در نگاه اول تناقضی ظاهری در ذهن خواننده ایجاد می شود که متفکری چنین بدبین، چگونه می تواند راه سعادت را به دیگران نشان دهد، اما وی با اشاره به این نکته که سعادت برای هرکس، وابسته به عوامل دورنی اوست، در صدد این است که تفاوت میان سعادت کاذب و حقیقی را به انسان نشان دهد و او را در کاهش رنج هایش یاری کند. فلسفه ی زندگی او بعد ها به حدی فراگیر شد که در حوزه هایی چون اخلاق و ادبیات و هنر، پیروان زیادی پیدا کرد. وی در این کتاب به منظور صحّه گذاشتن بر سخنان خود، از جملات بزرگانی چون هومر، ارسطو، گوته، سعدی و … مدد گرفته و در ذیل آن ها برگزیده ای از امثال و حکم تمدن های بزرگ آسیا و اروپا را ذکر کرده است. گرچه شوپنهاور فیلسوف است و نوشته های او درون مایه ی فلسفی دارند، اما سبک نگارش او به بی روحی برخی متون فسلفی شبیه نیست و حتی گاها از لحن طنز نیز بهره گرفته که برای مخاطب بسیار جذاب تر می نماید، به علاوه این که لحن او روان و قابل فهم است. نکته ی جالب توجه دیگر در نگارش او این است که در بیان از تکرار خودداری کرده و حتی المکان سعی کرده تا مفاهیم را موجز و خلاصه بیان کند تا مخاطب را اسیر درازگویی های زائد نکند. کتاب به تمام طرفدارن فلسفه و آنان که مایلند بینش عمیق تری نسبت به زندگی به دست آورند، پیشنهاد می شود.
0 notes
khatesevvom · 5 years
Photo
Tumblr media
. مدتی پیش، یکی از دوستان صحبتهای من را ناشی از فقدان ع‌ش‌ق دانست اما حقیقتا از بیان این قضاوت تعجب نکردم.اینجا بود که دانستم باید به بیان مبحث«خواندگی»بپردازم: ‌ ⏹او گفت باشد و بود: حتما جملات فلسفی بسیاری در مورد دلیل وجود انسان شنیده اید.عده ای معتقدند که خدا برای آنکه صفات خود را آشکار سازد،انسان را آفرید تا زمینه ای برای ابراز صفات وجود داشته باشد.بله این میتواند درست باشد زیرا بسیاری از صفت های خدا برای ابراز،مستلزم وجود موجودی دیگر است.این نکته را فراموش نکنیم که خدا ابدا به انسانها نیاز نداشت و اگر این صفات را بروز نمیداد،باز هم خدا بود.اما این بیان بسیار عام است و دلیل کثرت انسان ها نمیتواند باشد. ‌ ⏹خواندگی: در دنیا هر انسانی برای هدفی خوانده شده که اگر به دنبال آن بگردد خواهد یافت‌.بعبارت دیگر،میتوان برای هر انسان رسالتی فرض کرد که برای انجام آن خوانده شده است و از زمانی که متوجه رسالت خود شود،چنانچه در انجام آن کوتاهی کند،باید پاسخگو باشد. ‌ ⏹رسالت ها: خواندگی ها و رسالت ها دارای تنوع فراوان هستند.مثلاً ممکن است رسالت کسی این باشد که فقط یک فرزند صالح تربیت کند.خواندگی لزوما به معنی ایجاد یک انقلاب اجتماعی نیست و ممکن است فقط برای کاری خاص خوانده شده باشیم. ‌ ⏹شناخت: بسیاری از انسانها،تا آخرین لحظه به خواندگی خویش پی نمی برند چون برایشان اهمیتی نداشته و تلاشی نمیکنند.ما هرگز از طرف خدا به کاری ناشایست خوانده نمی شویم بنابراین به راحتی میتوانیم ببینیم چه کسی ما را به آن کار خوانده است که ممکن است نفس،شیطان ویا خدا باشد. ‌ ⏹خط سوم: دقیقا بخاطر دارم که روزی شخصی با یاد خدا من را به خودم نشان داد و گفت که تو می توانی این باشی اما اختیار با خودت است.خدا هرگز مجبورت نمی کند و پذیرفتم.بعدها به مرور متوجه موضوعی شدم.در زمانی که می نوشتم،«من قلم بودم در دست خطاط» و بقول مولانا: «ای هفت گردون مست تو. ما مهره ای در دست تو» آری این حق خطاط و وظیفه ی خط سوم بود اما:«بر گوشها مُهر بود و بر دلها مُهر».خط سوم خوانده شد که طبق دریافتها،بشارت و بیم دهد و زمانی رسید که فقط از انجام وظیفه شادمان میشد ،و زمانی غمگین بود که نتیجه را می دید و بشارت و بیم میداد اما تاثیری جز تکفیر خودش نداشت.حالا بیاییم صادق باشیم.آیا سکوت در برابر اشتباه،وفا بود یا جفا؟ برخی بابت رفتارشان تایید یا سکوت میخواستند که در قاموس خط سوم خیانت محسوب میشد.آیا این ابراز ع‌ش‌ق نبود؟ خط سوم می دانست که برای چه خوانده شده. بقول سعدی: آنرا که غمی چون غم من نیست چه داند؟ ‌ @khate.sevvom (at Tabriz, Iran) https://www.instagram.com/p/BvJnoiJAuw-/?igshid=y1vt4r723qil
0 notes
khoonevadeh · 5 years
Photo
Tumblr media
«عذرا» لطفا برگرد!؛ مصاحبه با یکی از بهترین‌های توئیترhttps://khoonevadeh.ir/?p=43794
روزنامه شهروند - به‌ناز مقدسی: شاید توییت‌بازهایی که نقد سیاسی می‌نویسند، فالوورهایشان سر به‌ میلیون بزند، اما در همین فضای آشفته و پر از منتقدهای ریزودرشت سیاسی، پیدا شدن پیجی که نقد و ادبیاتش محوریت اجتماعی دارد، خیلی باارزش است.
اکانت @santiaaagoooo توییتر، با ٧٢‌هزار فالوور که به خاطر دیالوگ‌هایش خطاب به شخصیتی به نام «عذرا» مشهور شده و جوک‌هایش در تلگرام و شبکه‌های مجازی می‌چرخد، یکی از همین پیج‌های نقد اجتماعی با زبان طنز است. صاحب اصلی این اکانت که نامش در این مصاحبه محفوظ می‌ماند، یکی از فعال‌ترین کاربران شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک و توییتر است و اساسا آدمی است خلاق.
او همانقدر که در این مصاحبه به شایعاتی که برای فضای مجازی ساخته، اعتراف می‌کند، به همان اندازه هم برای کارهایش خط قرمز دارد، بنابراین اگر تا به حال با مضامینی مثل « عذرا برگرد» یا «عکس پپسی روی ماه» برخورد داشته‌اید، این مصاحبه را بخوانید تا با خالق آنها بیشتر آشنا شوید.
قبل از این‌که گفت‌وگو را شروع کنیم، بگو چرا این‌قدر از مصاحبه می‌ترسی؟ در توییترت هم نوشتی: «یک روزنامه برای مصاحبه دعوتم کرده، اما اگر برنگشتم بدونید برام تله گذاشته بودن. البته برای اطمینان از همین الان اعتصاب غذامو شروع کردم!»
حس عجیبی دارم مثل وقتی که آدم می‌رود آمپول بزند‍! چون معمولا کسی تحویلم نمی‌گیرد! (می‌خندد)
درست است که توییتر فیلتر است، اما توییتربازها که مجرم نیستند! فکر کردی دعوتت کردیم که دستگیرت کنیم؟
شما که نه، ولی آنها ممکن است بیایند از شما تحویلم بگیرند! البته من که کاری نکردم!
ادبیات نوشتنت در توییتر خیلی خوب است و کلا ذهن آماده و حاضرجوابی داری. چقدر درس خواندی؟
اتفاقا من‌ سال اول دبیرستان ترک تحصیل کردم و رفتم در کارخانه‌ای کار کردم. بعد از دو ‌سال دوباره رفتم مدرسه و دبیرستان کامپیوتر خواندم. بعد دیپلم هم در دانشگاه پیام‌نور مترجمی زبان خواندم، ولی چون همزمان سرکار می‌رفتم، نمی‌توانستم به درس خواندن ادامه دهم و فکر کردم بروم دنبال پول. البته سرآخر نه به پول رسیدم، نه درس و تحصیل!
مطالعه‌ات چقدر است؟
در اینترنت زیاد می‌چرخم و درباره مسائل مختلف مطالعه می‌کنم. اهل خواندن کتاب‌های رمان و تاریخی هم هستم. بعضی وقت‌ها در مورد تاریخ مغولستان در ٣٠٠‌سال پیش می‌خوانم و گاهی هم رمان‌های خارجی، چون احساس می‌کنم اگر ندانم چیزی هم نمی‌توانم تولید کنم.
گفتی از دوران دبیرستان کار می‌کردی و چون به دنبال پول رفتی، درست را ادامه ندادی. چه شغل‌هایی را امتحان کردی؟
از کار کردن در یک شرکت تبلیغاتی تا بازاریابی و راننده آژانس و اسنپ ، نصب دستگاه‌های اینترنت و شبکه واینکه خلاصه زیاد شغل عوض کردم و حتی تجربه دستفروشی لوازم دکوری را هم دارم.
در توییترت از زبان یک راننده اسنپ دیالوگ می‌نویسی. شغل الانت چیست؟
هنوز هم اگر سفارش طراحی سایت یا مجله و کارت ویزیت داشته باشم، انجام می‌دهم و گاهی هم با خودرویم کار می‌کنم و راننده اسنپ هستم.
نویسنده کتاب «جزء از کل» یکی از کسانی بود که قبل از نوشتن مشاغل زیادی داشته و عده‌ای معتقدند تجربیاتی که او از انجام کارهای مختلف و با آدم‌های متفاوت به دست آورد باعث شد یکی از بهترین رمان‌های فلسفی معاصر را بنویسد. فکر می‌کنی تجربه کاری تو، به ذهن و نگاهت برای تحلیل دنیای اطراف کمک کرده؟
من آدم درون‌گرایی هستم و خیلی هم اهل معاشرت نیستم، اما برعکس، شغل‌هایی که تا به حال داشتم، همگی در ارتباط مستقیم با مردم بوده است. مثلا وقتی کار اینترنت انجام می‌دادم، باید به خانه مردم می‌رفتم و همین موضوع باعث شد جو زندگی‌های متفاوت با هم را از نزدیک ببینم. یا حتی در کارهای تبلیغاتی زنگ می‌زدم به سالن‌های زیبایی و آرایشگاه‌ها و باید سر در می‌آوردم که اکستینشن مو چیست! به‌هرحال اینها هم برای خودشان تجربه است
خط‌قرمزهای یک توییت‌باز
تا این قسمت از گفت‌وگو با خودت آشنا شدیم. از این بحث خارج شویم؛ وسط این همه دلمشغولی‌های کاری و مشاغل مختلف، چطور برای فضای مجازی و توییتر وقت پیدا کردی؟
آشنایی من با فضای مجازی از فیس‌بوک شروع شد. آن موقع با دختری آشنا بودم که از من اجازه گرفت تا برود و عضو فیس‌بوک شود! گفتم اشکالی ندارد، ولی به نظرم فیس‌بوک برای آدم بیکارهاست. اما بعد از یک مدت من هم عضو شدم و وقتی به خودم آمدم، دیدم که من هم جزو همان‌هایی شدم که فکر می‌کردم بیکار هستند‍! بعد از یک مدت با پیجی آشنا شدم که جملات قشنگی می‌گذاشت. جمله‌هایش را در گوگل سرچ کردم و رسیدم به یک اکانت توییتر که درواقع متن‌ها از روی توییت‌های او کپی می‌شد. این موضوع من را به نوشتن علاقه‌مند کرد و حدودا‌ سال ٩١ که دوران فیس‌بوک هم درحال تمام‌شدن بود، عضو توییتر شدم.
و حسابی هم فالوور جذب کردی و پرکار شدی. از چه زمانی در توییتر دیده شدی؟
اوایل خیلی فعالیتم زیاد نبود، ولی یک بار یک توییتی نوشتم که یکی از اکانت‌های معروف توییتر آن را «ری توییت» (منتشر‌کردن یک توییت در صفحه دیگری) کرد. تقریبا از همان موقع بود که عده‌ای هم مرا فالو کردند و آهسته‌آهسته تعدادشان بالا رفت.
برای توییت نوشتن خط قرمزی هم داری؟ مثلا یک‌سری ملاحظات را رعایت کنی.
من بیشتر حرف‌هایم را به شکل خنده‌دار توییت می‌کنم، چون معتقدم آنهایی که خیلی جدی می‌نویسند، خودبه‌خود دل مخاطب‌شان را می‌زنند و کم‌کم حذف می‌شوند، بنابراین من تقریبا با همه مسائل شوخی می‌کنم، اما دو تا خط قرمز دارم، یکی این‌که هیچ‌وقت با چهره و قیافه و هیکل یک آدم شوخی نمی‌کنم. اعتقادات همه مردم جهان برای من خیلی مهم است و هرگز وارد حریم بحث یا نوشتن از آنها نمی‌شوم.
چقدر فالوور داری؟
حدود ٧٢ هزار تا.
الان در اینستاگرام فالوورهای زیر ١٠٠ هزار تا( ١٠٠k)شوخی است و اصطلاحا شاخ‌های اینستاگرام بالای ٥٠٠‌هزار تا چند‌میلیون فالوور دارند، ولی فکر می‌کنم ٧٢هزار فالوور برای شبکه اجتماعی مثل توییتر خیلی هم خوب باشد.
بله به هر حال!
تبلیغات هم می‌گیری؟
هرازگاهی پیشنهاد می‌شود.
نرخ تبلیغات توییتری چقدر است؟
معمولا آگهی‌دهنده‌ها نسبت به بازخورد مطالب یک اکانت مبلغی را پیشنهاد می‌دهند. از٤٠هزار تومان تا ٤٠٠ هزار تومان. البته زیاد پیش نمی‌آید، شاید در ‌سال نهایت ٥، ٦ بار که رقم زیادی نمی‌شود.
این رقم در مقایسه با نرخ تبلیغات اینستاگرام خیلی ناچیز است! خیلی از شاخ‌های اینستاگرام رقم‌های میلیونی برای تبلیغات روی صفحه یا استوری‌هایشان می‌گیرند.
بله، چون فضای توییتر و مخاطبانش با اینستاگرام فرق می‌کند. البته من راجع به پیشنهاداتی که به اکانت خودم شده، صحبت می‌کنم، شاید اکانت‌های دیگر توییتر رقم‌های بالاتر یا پایین‌تری بگیرند.
در اینستاگرام فعال هستی؟
نه، فقط یک پیج شخصی دارم.
اینستاگرام شبکه پرطرفداری است. چرا در آن فعالیت نمی‌کنی؟
به نظر من اینستاگرام خیلی محیط افتضاحی دارد! یک‌سری توییت هم در موردش نوشتم که «ما معمولا در توییتر خودمان را به دیوانگی می‌زنیم، اما در اینستاگرام درسته آدم‌های خوب هم هستند، اما یک عده زیادی مثل شاخ‌های اینستاگرام واقعا دیوانه هستند!»
چرا این برداشت را داری؟
چون اینستاگرام تصویرمحور است و خیلی‌ها برای دیده‌شدن دست به هر کاری می‌زنند! وقتی ویدیوی بعضی از شاخ‌های اینستاگرام را می‌بینم، تعجب می‌کنم که چه اتفاقی افتاده که یک عده رفتارهای‌شان شبیه دیوانه‌ها شده است! مثلا چند روز پیش یک کلیپ دیدم که طرف برگ را گاز می‌زد و خیلی جدی بع بع می‌کرد! یا یک عده فقط می‌رقصیدند!
ماهیت توییتر متن‌محور است و طبیعتا با اینستاگرام فرق می‌کند؛ اما به هر حال در توییتر هم یک عده با طنزهای سخیف یا خط قرمزدار سعی می‌کنند جو راه بیندازند و دیده شوند. این هم یک‌جور دیوانگی است؛ نیست؟
اکثریت کسانی که در توییتر طنز می‌نویسند یا به قولی مسخره‌بازی درمی‌آورند، ا‌دایشان است اما در واقعیت دیوانه نیستند؛ مثلا یک نفر عکس پروفایل توییترم را دیده بود و وقتی خودم را دید، گفت تو چرا قیافه‌ات خنده‌دار نیست! گفتم طرز فکرت مثل این است که انتظار داشته باشی کارگردان‌های فیلم ترسناک قیافه‌شان ترسناک باشد! به هر حال این نظر من است که در توییتر اغلب یک عده نقاب زده‌اند و دارند نقش دیوانه‌ها را بازی می‌کنند اما در اینستاگرام واقعا یک عده دیوانه‌اند!
به قول خودت معمولا شخصیت واقعی یا چهره خیلی از پیج‌های توییتر مشخص نیست. بچه‌معروف‌های توییتر را می‌شناسی یا ارتباطی با آنها داری؟
نه؛ ارتباط خاصی با کسی ندارم. یک عده هستند که باند تشکیل دادند و حامی یا منتقد سرسخت یکدیگرند و حتی با هم یک‌سری مراوده دارند؛ ولی من نه! ارتباط مستقیمی با بچه‌معروف‌های توییتر ندارم.
زبان نوشته‌هایت اکثرا طنز است و این نوع متن‌ها الان بیشتر از نوشته‌های جدی طرفدار دارند. تا به حال پیشنهاد همکاری یا نوشتن آیتم‌های طنز را برای جایی نداشتی؟
نه آنچنان؛ فقط یک‍بار به واسطه یکی از دوستانم به من پیشنهاد شد که برای برنامه دورهمی یک آیتم طنز بنویسم که البته اجرا نشد؛ ولی تجربه خوبی بود.
دوست داری یک روز نویسنده برنامه‌های طنز شوی؟
بله؛ ولی متاسفانه مشکلات مالی همیشه من را از زندگی و علاقه‌هایم عقب انداخته است اما خودتان می‌دانید که در جمع بچه‌های توییتر خیلی‌ها خوب می‌نویسند و ادبیات خوبی دارند؛ ای کاش صداوسیما اتاق فکری برای این بچه‌ها بگذارد و در زمینه نوشتن آموزش‌شان بدهد تا بتواند از پتانسیل‌هایی که دیده نمی‌شوند در برنامه‌هایش استفاده کند.
شایعه تبلیغ پپسی روی ماه کار من بود
شامگاه ١٦ خرداد ماه سال ٩١ خبری عجیب مردم را به پشت بام خانه‌های‌شان کشاند. خبر آمده بود که شرکت پپسی می‌خواهد عکس پپسی‌کولا را روی ماه بیندازد. این خبر را نخستین‌بار خبرگزاری ایسنا منتشر کرد تا آنجا که حتی پیش از فرا رسیدن این لحظه تاریخی با چند کارشناس تبلیغات هم درباره این پدیده تبلیغاتی مصاحبه کرد؛ اما واقعیت این بود که آن شب میلیون‌ها ایرانی با یک شایعه‌ای که مشخص نبود منبع اصلی آن کجاست حسابی سر کار رفتند. حالا اما بعد از ٦ سال در مصاحبه‌ای که با این توییترباز معروف داشتم، اعتراف کرد که این شایعه از اساس کار خودش بوده است!
چند وقت پیش در اکانت توییترت خیلی کوتاه اعتراف کردی که شایعه تبلیغ پپسی روی ماه کار تو بود.
آن زمان در یک شرکت تبلیغاتی کار می‌کردم و مدام ایده‌های مختلف برای تبلیغات در ذهنم می‌چرخید. یک روز به یک مطلبی برخوردم که گویا سال‌ها پیش شرکت پپسی قرار بوده که این کار را انجام دهد ولی ظاهرا یکی از موسسات وابسته به محیط زیست اجازه این کار را به آنها نداده بود. من این خبر را عید سال ٩١ خواندم و به ذهنم رسید که این را به عنوان یک شایعه برای دروغ سیزده بگویم! و یک زمان هم برایش مشخص کردم که مثلا فلان روز قرار است عکس پپسی روی ماه بیفتد. یک‌سری از پیج‌ها هم این مطلب من را کپی کرده بودند تا جایی که این شایعه جدی شد!
آن تاریخ که میلیون‌ها ایرانی به خاطر حرف تو رفتند روی پشت بام‌های‌شان و به ماه خیره شدند، خودت کجا بودی و چه حسی داشتی؟
اتفاقا آن شب چون قرار بود فردا صبح زود از خانه بیرون بروم، زودتر خوابیدم ولی فردا صبح متوجه شدم که خیلی از مردم روی پشت بام رفته بودند و پارک‌ها که ماه را نگاه کنند! بعد هم مردم رفته بودند در پیج پپسی و فحش می‌دادند یا شوخی می‌کردند بعد خودم یک حس عجیب خنده‌داری داشتم!
برای این حرفت و این‌که اساس این شایعه برای تو است، سندی داری؟
بله؛ پست فیس‌بوک من با تاریخش روی صفحه‌ام است که برای قبل از این ماجرا و آن شب است. یک تصویری هم که مخصوص این تبلیغات ساخته بودم به دیگران اثبات کرد که این شایعه ساخته دست من بوده است.
چرا همان موقع که همه دنبال این بودند که بفهمند این شایعه را چه کسی ساخته است، حرفی نزدی؟
راستش آن زمان جو و شرایط جوری بود که فکر می‌کردم خیلی فحش می‌خورم و بعد هم ترسیدم که فکر کنند شاید قصد خاصی داشتم از این کار! ولی الان فکر می‌کنم این شایعه بدی نبود و اصلا اولش شوخی بود. خیلی‌ها الان در فضای مجازی شایعه مرگ دیگران یا حادثه‌هایی مثل زلزله را می‌سازند که باعث آسیب رسیدن به مردم می‌شود ولی این شایعه‌ای که من ساختم، بیشتر جنبه طنز و شوخی داشت.
«عذرا» شخصیت ناشناس و پرطرفدار توییتر چه کسی است؟
در بخش آخر گفت‌و‌گو می‌رسیم به رونمایی از عذرا؛ عذرا کیست؟ یک شخصیت حقیقی است یا یک زمانی در زندگی‌ات بوده است؟
اوایل که وارد توییتر شدم، دوست داشتم خلاقیت متفاوتی در متن‌هایم داشته باشم تا اکانتم دیده شود. برای همین تصمیم گرفتم توییت‌هایم به شکل دیالوگ باشد. نخستین شخصیتی هم که در این فضا ساختم، داشت و دیدم که چند نفر متن را خوانده‌اند و خنده‌شان گرفته است. همین موضوع باعث شد دیالوگ‌هایم را با همان اسم ادامه دهم تا این‌که یک روز آقایی به من مسیج داد و گفت لطفا این اسم را عوض کن! برای همین نام را به عذرا تغییر دارم.
دلیلش چه بود که خواست اسم اکانتت را عوض کنی؟
گفت اسم خواهرش است و وقتی در کانال‌های تلگرام توییت‌ها منتشر می‌شود، دوستان خواهرش می‌خوانند و او از این موضوع ناراحت است. برای همین از من خواست اسمش را عوض کنم.
خب کسی که اسمش عذرا باشد هم ممکن است با متن طنزهایت ناراحت شود؟
الان خیلی دوست ندارم پروفایلم این اسم را داشته باشد؛ حتی خجالت می‌کشم به کسانی که مرا می‌شناسند، بگویم این اکانت من است! دوست دارم اسم اکانتم باکلاس باشد که اگر خواستم جایی بگویم، خجالت نکشم. برای همین چندبار سعی کردم حذفش کنم اما دیدم برای فالوورهایم جا افتاده و اعتراض می‌کنند که چرا عذرا را حذف کردی.؟! اما شاید عذرا را هم عوض کنم.
حالا چرا عذرا؟
قدیم‌ها یک همسایه داشتیم که اسمش عذرا بود و یک شوهر معتاد داشت که همیشه سر عذرا خانم داد می‌زد. مدام صدایش در خانه ما می‌پیچید که فریاد می‌زد: «عذرا کجایی ذلیل مرده؟» همان موقع هم که بچه بودیم با بچه‌محل‌ها این موضوع را سوژه می‌کردیم و می‌خندیدیم و بعد از این‌که تصمیم گرفتم اسم قبلی را حذف کنم، نام عذرا به ذهنم رسید و استفاده‌اش کردم.
خودت عذراخانم واقعی در زندگی‌ات داری؟
نه! ولی اگر این مصاحبه را می‌خواند و جایی هست، لطفا برگردد! (می‌خندد)
منبع : برترینها
0 notes
sinarium · 5 years
Photo
Tumblr media
Kim Ki-Duk's Moebius موبیس / موبیوس (Moebius) نام فیلمی ساخته شده در سال 2013 به نویسندگی و کارگردانی کیم کی دوک / داک (Kim Ki-Duk)، کارگردان کره ای ست. این فیلم در ژانر ترسناک طبقه بندی شده، اما در واقع فیلمی فلسفی درباره ی ماهیت اعمال و زندگی بشر است. خود کیم کی دوک در مصاحبه ای گفته فیلمش در یک کلام راجع به آلت تناسلی مردانه است. اما او بسیار شکست نفسی کرده، چراکه فیلم او بیش از این هاست. موبیس فیلمی درباره ی اشتباهات و ضعف های ذاتی و فطری بشر، و مکافاتی ست که می بایست برای آن ها پرداخت کند. روی پوستر رسمی انگلیسی فیلم موبیس نوشته شده «I am the father, and the father is I, and the mother is the father» به معنای «من پدرم، پدر من است، و مادر پدر است» کیم کی دوک چنین جمله ی گیج کنده یی را روی پوستر فیلمش نوشته تا بر محوریت اصلی فیلمش که «تکرار مکررات» و «بازشگت مجدد اعمالمان به خودمان» است تاکید کند. جالب است بدانید در این فیلم نقش همسر و معشوقه ی کاراکتر اصلی فیلم را یک بازیگر بر عهده دارد. همچنین عنوان این فیلم مهر تائیدی بر همه ی جملات بالا می زند. چرا که موبیس به نوار موبیوس که توسط ریاضی دان آلمانی قرن 18و 19 به نام آوگست موبیس (August Möbius) کشف شده اشاره دارد. نوار موبیس در ریاضیات به عنوان نماد بینهایت انتخاب شده و قطعن همه ی ما آن را دیده ایم. نکته ای جالب و خاص راجع به فیلم موبیس این است که فاقد هر گونه دیالوگی ست! موبیس یک فیلم صامت نیست، و در آن از صدای داجتیک و موسیقی به وفور استفاده شده، اما فاقد دیالوگ است. به این ترتیب برای دیدن آن نیازی به زیرنویس ندا��ید. همین موضوع نشان دهنده ی آن است کیم کی دوک قصد داشته تا همه ی انسان های جهان را مخاطب قرار دهد بدون اینکه زبان مانعی برای فهمیدن فیلمش باشد. توضیح راجع به علت انتخاب این طرح برای تیشرت فیلم موبیس را در کامنت ها بخوانید. https://www.instagram.com/p/BsnbmWCla7l/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=yu1vp6ga7bpl
0 notes
localfa1 · 5 years
Text
متن های فلسفی و عارفانه
متن های فلسفی و عارفانه
متن های فلسفی و عارفانه
لذت، کیفیتی کوتاه‌مدت، اعتیادآور و خودخواهانه است که مبتنی بر گرفتن است نه اهدا کردن. لذت بر پایه‌ی هورمون دوپامین کار می‌کند.
شادی اما طولانی‌مدت، افزاینده، سخاوتمندانه و مبتنی بر بخشیدن است نه گرفتن. شادی بر پایه‌ی هورمون سروتونین عمل می‌کند.
درواقع تفاوت شادی و لذت، به نورون‌های مغز برمی‌گردد. برخی فکر می‌کنند که لذت و شادی جایگزین یکدیگر و راه‌های متفاوتی برای به دست…
View On WordPress
0 notes
bonian-n · 6 years
Text
جملات ناب فلسفی از بزرگان فلسفه
جملات ناب فلسفی از بزرگان فلسفه
جملات فلسفی ناب افلاطون جملات ناب فلسفی و جملات سنگین فلسفی از بزرگانبا _همه دشواری‌ها و پیچیدگی‌هایی که به آن معروف هستند، اگر با دقت خوانده شوند، زیاد شیرین خواهند بود، چراکه بسیاری از سؤالات خردمندان و علاقه‌مندان به دانایی را پاسخ می‌دهند؛ لذا خواندن این جملات مکررا لذت‌قسمت است و به درک و آگاهی زیاد انسان کمک می‌کند. به همین باعث در مطلب حاضر، جملات فلسفی ناب از دوازده فیلسوف و اندیشمند…
View On WordPress
0 notes
takostad · 3 years
Text
کتاب بیگانه اثر آلبر کامو
Tumblr media
کتاب بیگانه (به فرانسوی: L’Étranger) اثر آلبر کامو است که در سال ۱۹۴۲ در انتشارات معروف گالیمار منتشر شد و متن آن از اصلی‌ترین آثار فلسفه�� ابسوردیسمبه‌شمار می‌آید. اولین نسخه از رمان بیگانه در تیراژ 4400 نسخه منتشر شد؛ اما تبدیل به یک کتاب پرفروش نشد. این رمان بعدها بسیار موردتوجه بزرگان و متفکران قرار گرفت که بخشی از این موفقیت را مدیون مقاله‌ای است که ژان پل سارتر برایش نوشت. سارتر در مقدمه‌ای که برای این کتاب نوشت، آن را در میان آثار ادبی عصرشان بیگانه دانست. به‌این‌جهت که رمان بیگانه زوایای پنهانی دارد که همگان هنوز به درک درستی از آن نرسیده‌اند. این رمان در کنار کتاب اسطوره سیزیف و کتاب کالیگولا سه‌گانه پوچی را شکل می‌دهند. درواقع در کتاب‌های بیگانه و کالیگولا، ما تنها شاهد «تجربه احساس‌ پوچی» به‌واسطه شخصیت‌های داستان هستیم. ولی در کتاب اسطوره سیزیف کامو نه به تجربه پوچی، بلکه به «مفهوم پوچی» می‌پردازد و به شکل یک پژوهش، موضوع پوچی را برای مخاطب روشن‌ می‌کند. سبک این رمان و همچنین درون‌مایه‌های اصلی آن، کتاب را به یکی از بهترین مثال‌های فلسفه‌ی مورد علاقه‌ی کامو، یعنی وجودگرایی (Existentialism) و همچنین ابزورد (Absurdism) تبدیل‌ کرده است. بسیاری از منتقدان کتاب بیگانه را جزء بهترین آثار کلاسیک قرن‌ بیستم می‌دانند و نشریه لوموند فرانسه در سال ۱۹۹۹ آن را جزء صد کتاب برتر قرن قرار داده است. این کتاب تابه‌حال چهار بار توسط مترجمین مختلف به انگلیسی برگردانده‌ شده و صد البته به زبان‌های دیگر دنیا نیز ترجمه شده است. در ایران اولین‌بار توسط علی‌اصغر خبره‌زاده با ویراستاری و تصحیح جلال آل‌احمد به فارسی برگردانده شد. پس از آن‌ها مترجمان متعدد دیگری این کتاب را دوباره به فارسی برگردانده‌اند.
آلبر کامو کیست؟
آلبر کامو  نویسنده‌ی مشهور الجزایری‌فرانسوی در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در دهکده‌ای واقع در الجزایر متولد شد. در طول زندگی نسبتا کوتاهش که در ۴ ژانویه ۱۹۶۰ بر اثر تصادف پایان گرفت، به خلق آثار ادبی زیبایی پرداخت. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم، فیلسوف و روزنامه‌نگار فرانسوی بود و همچنین خالق کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریان‌ساز افسانهٔ سیزیف است. کامو سال ۱۹۵۷ در سن ۴۴سالگی به خاطر آثار مهم ادبی که به‌روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد،‌ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ (با ۴۳سال سن) جوان‌ترین برنده‌ی جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسنده‌ی زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کرده‌ است. همچنین کامو در‌ بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد؛ زیرا دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل درگذشت. باوجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته می‌شود او همواره این برچسب خاص را رد می‌کرد.‌ در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۴۵ کامو هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب می‌کند و می‌گوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بوده‌ایم که چرا نام ما را پهلوی هم می‌گذارند».
داستان کتاب بیگانه چیست؟
آلبر کامو در کتاب بيگانه، یعنی معروف‌ترين اثر خود، سياهی موجود در پوچی را روشن می‌کند. او سعی بر استدلال ندارد و نمی‌خواهد که عقيده​‌ی خود را به کسی اجبار کند، تنها شرح می‌​دهد و مخاطب را با معظل مورسو و يا شايد خودش آشنا می‌‌کند. منطق و واقع‌گرايی زياد ترسناک است و می‌​تواند انسان را در قعر چاهی از بی‌تفاوتی و پوچی بفرستد. به‌طوری‌که حتی مرگ، ازدواج و هرگونه اهداف ديگر را بی‌اهميت جلوه دهد. مسلما شخصی با اين حجم از بی‌تفاوتی، برای اطرافيانش همچون علامت سوالی است و حتی دوستانش از درک او عاجز هستند. کامو با قلم حرفه‌ای و فضاسازی‌​های جذاب​، استفاده از جملات کوتاه ولي سرشار از مفهوم اين مشکل را برای خواننده برطرف کرده​ است. وقتی مورسو داستانش را برای‌مان روايت می‌کند هرچه جلوتر می‌رود، با شخصيتش بيگانه‌تر می‌شويم. شخصی که در کارش فردی وظيفه‌شناس، در ميان آشنايان انسانی درست‌ و منطقی است ما را با ديدگاه‌های عجيبش شگفت‌​زده می‌​کند. کتاب با جمله‌ی «مادرم امروز مرد. شايد هم ديروز، نمی‌​دانم» شروع می‌​شود! از همان ابتدا بی‌​تفاوتی وحشتناک او ما را شوکه می‌​کند. در ادامه متوجه می‌شويم که به مسائل ديگری هم‌چون ازدواج با رفيقه‌اش، آينده‌ی‌شغلی، مرگ يا زندگی خودش نيز اهميت نمی‌​دهد؛ حتی درجايی می‌​گويد که هميشه در زندگی شعارش «هر چه پيش آيد خوش آيد» است. بی‌حس‌بودن او به مسائل مختلف به‌گونه‌ای است که دائم نشان می‌​دهد که هيچ چيز برای او فرقی ندارد و اين بيان‌گر پوچ‌گرایی شديد او است؛ در همین‌باب کامو در بخشی از کتاب بیگانه می‌گوید: از من پرسيد آيا حاضرم با او ازدواج کنم! جواب دادم برايم فرقی‌ نمی‌​کند و اگر او بخواهد ما می‌​توانيم اين کار را بکنيم. آن‌وقت خواست بداند که آيا دوستش دارم؟ همان‌طور که يک بار ديگر به او جواب داده بودم، جوابش را دادم که اين حرف هيچ معنايی ندارد ولی بی‌​شک دوستش ​‌ندارم. در پايان بخش اول مورسو به علت گرمای‌ بيش‌​از​حد هوا و خستگی مردی را می‌​کشد! و همين امر باعث می‌​شود که تمام اتفاقات به‌ظاهر عادی که از ابتدای کتاب رخ‌ داده در بخش دوم بررسی‌ شود و بر عليه او در دادگاه استفاده شود که خود اين امر به جذابيت داستان اضافه می‌​کند؛ تا اينکه به مرحله‌​ای می‌​رسد که مورسو برای اولين‌بار در طول کتاب احساساتش برانگيخته می‌شود و می‌خواهد گريه ​کند. زمانی‌که شدت‌ تنفر مردم را احساس‌ می‌​کند، در آن زمان خود را کاملا تنها و بيگانه می‌​بيند. دراین‌ قسمت کتاب، می‌خوانیم: «بعد از سال‌ها برای اولین‌بار میل عجیبی به گریه‌کردن در من برانگیخته شد. زیرا حس‌کردم که چه اندازه مورد نفرت همه‌ی این مردم هستم» هرچه می‌​گذرد اين احساس بيگانگی و تنهايی مورسو بيشتر می‌شود تا جايی‌​که به این مسئله نیز عادت می‌کند و با کمال بی‌​تفاوتی و در آرزوی «تماشاگران بیش‌تر در روز اعدام» به استقبال مرگ می‌رود و با خود می‌گوید: «مثل این‌که خشم بی‌اندازه مرا از درد تهی و از امید خالی ساخته بود. برای اولین‌بار خود را به دست بی‌قیدی و بی‌مهری جذاب دنیا سپردم و از این‌که درک کردم دنیا این‌قدر به من شبیه است و بالاخره این‌قدر برادرانه است، حس کردم که خوش‌بخت بوده‌ام و باز هم خواهم بود» كامو می‌گوید برای مقابله با پوچی اولین راه‌حل، خودكشی است و معمولا كسانی كه باور به پوچی دارند، برای نجات خود خودكشی می‌كنند و به زندگی معنا می‌بخشند. او راه‌حل بهتر را ادامه‌ی زندگی با وجود اعتقاد به‌ پوچی و بی‌معنی‌بودن آن می‌داند و حتی قهرمان‌شدن در زمینه‌ی خلاقیت در پوچی را پیشنهاد می‌کند.
آلبر کامو درباره‌ی کتاب بیگانه چه می‌گوید؟
هنگامی‌که در سال ۱۹۵۵ از کامو در مورد معنی کتاب بیگانه پرسیدند، وی در جواب گفت: «من خلاصه‌ی بیگانه را خیلی‌وقت پیش اعلام‌ کردم ولی از آنجا که جملات من به شدت پرتناقض بود، معنای اصلی آن به درستی درک‌ نشد. خلاصه‌ی بیگانه از نظر من اینگونه است: «در جامعه‌ای که در آن شخصی در مراسم تشییع جنازه‌ی مادرش گریه‌ نمی‌کند، باید ریسک محکوم‌شدن به مرگ را بپذیرد». منظور من از این جمله این بود که قهرمان کتاب من محکوم‌ می‌شود زیرا حاضر نیست هم‌رنگ جماعت شود و درنتیجه برخلاف جریان شنا می‌کند؛ به‌ این معنی او با جامعه‌‌ای که در آن می‌زید، بیگانه است. در حاشیه، در کناره‌ی زندگی خصوصی، منزوی، و لذت‌جویانه پرسه‌ می‌زند. اگر آدم از خودش بپرسد که مورسو از برای‌ چه در بازی همگانی شرکت‌ نمی‌کند، پاسخش ساده است: «مورسو از دروغ‌گفتن دوری‌ می‌کند. دروغ‌گفتن نه تنها آن است که چیزی را که حقیقت‌ ندارد بگوئیم؛ بلکه اگر راست‌تر از آنچه هست بگوئیم و در مورد دل انسان، بیشتر از آنچه احساس می‌کنیم، بگوئیم نیز دروغ‌ گفته‌ایم. این کاری است که همه‌مان هر روز می‌کنیم تا زندگی را ساده‌ گردانیم. او، به خلاف آنچه می‌نماید، نمی‌خواهد زندگی را ساده‌ گرداند. مورسو می‌گوید که او چیست، از بزرگ‌جلوه‌دادن احساس‌هایش سرباز می‌زند و از این بابت جامعه بی‌درنگ احساس‌ خطر می‌کند. پس، به دیدۀ من مورسو آدمی وازَدِه نیست، بلکه انسانی است بیچاره‌، عریان و دلباختۀ خورشیدی که سایه به‌جا نمی‌گذارد. مورسو نه همان بی‌بهره از حساسیت نیست بلکه اشتیاقی ژرف (ژرف از آن‌رو که خاموش است) به او جان‌ می‌بخشد. اشتیاق به مطلق‌ و راستی. این راستی هنوز منفی است، راستیِ بودن و راستیِ احساس‌کردن، ولی بدون آن هیچ فتحی بر خود و بر جهان هرگز شدنی نیست. بنابراین، آدمی چندان برخطا نیست که در بیگانه سرگذشت انسانی را بخواند که بدون هیچ‌گونه نگرش قهرمانانه می‌پذیرد که جانش را بر سرِ راستی بگذارد».
خوب است بدانیم
کتاب بیگانه زمانی به نگارش درآمد که الجزایر هنوز مستعمره فرانسه در شمال آفریقا بود. کامو از پدری فرانسوی که در الجزایر بزرگ‌ شده بود و مادری خدمتکار در محیطی فقیرانه در الجزایر به دنیا آمد. شرایط‌ جغراقیایی و فرهنگی خاصی در زمان رشد و بلوغ کامو در الجزایر حاکم بود. شرایط فرهنگی که ملغمه‌ای از فرهنگ اروپایی و عربی الجزایر بود. وجود اندیشه های گوناگون فلسفی و اخلاقی به همراه جنبش‌های آزادی‌خواه و استقلال‌طلب و حتی آب‌وهوای خشک و کویری الجزایر تاثیرات خاصی در خلق اثر کتاب بیگانه داشته‌اند. مورسو شخصیت اصلی داستان بیگانه در اصل کسی نیست جز قسمتی از وجود خود کامو،وجودی که در آن، شرایط ویژه‌ی الجزایر به دلیل چندگانگی فرهنگی دچار نوعی ابتذال و پوچ‌گرایی شده است. فقر اقتصادی یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر احساسات و رفتار مورسو است؛ برای نمونه می‌توان به هنگامی اشاره کرد که مورسو مادرش را به‌خاطر ناتوانی مالی به نوانخانه می‌سپارد. باور به پوچ‌گرایی در مورسو زمانی ظاهر می‌شود که نه‌تنها او به مادرش در نوانخانه سر نمی‌زند، بلکه زمانی که مادرش فوت می‌کند هم احساس سوگواری یا ناراحتی از خویش نشان نمی‌دهد. این یکی از نخستین قدم های او برای شکستن هنجارهای اجتماعی است که جلوتر در داستان حتی برای دادگاه از ارتکاب به قتل نابخشودنی‌تر است چراکه از هر دیدگاهی مادر وجود مقدسی است و رفتار با زندگی یا مرگ او قابل تعمق و درخور احترام و احساسات بسیار است. فیلمی با همین عنوان (Lo Straniero) بر اساس کتاب بیگانه و به کارگردانی لوچینو ویسکونتی پوینزو در سال ۱۹۶۷ ساخته شده است. منبع: مجله بوکامو Read the full article
0 notes
persianbaxir-blog · 7 years
Text
عکس نوشته سخن بزرگان به همراه نوشته های آن
عکس نوشته سخن بزرگان به همراه نوشته های آن
عکس نوشته سخن بزرگان به همراه نوشته های آن
سخن بزرگان می تواند به عنوان یک الگو هدایت کننده ما در مسیر درست باشد و می تواند زمانی تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد که همراه یک عکس با حال و هوای مناسب با جمله باشد.می توانید این عکس نوشته ها را به عنوان پست در اینستاگرام خود قرار دهید و یا برای دوستان خود ارسال نمایید.
    جملات فلسفی,عکس نوشته,انواع عکس نوشته,متن های پند آموز,پیامک فلسفی,جملات…
View On WordPress
0 notes
volghan · 5 years
Text
کتاب کوچک فلسفه - گریگوری برگمن
New Post has been published on https://www.ketabane.org/book/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%da%a9%d9%88%da%86%da%a9-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%d9%87-%d8%a7%d8%ab%d8%b1-%da%af%d8%b1%db%8c%da%af%d9%88%d8%b1%db%8c-%d8%a8%d8%b1%da%af%d9%85%d9%86-%d9%86%d8%b4%d8%b1-%d8%a7/
کتاب کوچک فلسفه - گریگوری برگمن
Tumblr media
کتاب کوچک فلسفه نوشته گریگوری برگمن با ترجمه کیوان قبادیان توسط نشر اختران منتشر شده است.
کتاب شامل بیست و چهار فصل است که ما را با اولین فلاسفه یونان تا فلاسفه عصر حاضر، به خودمانی ترین و ساده ترین زبان، آشنا می کند و ما در پایان هر بخش، جملات ناب هر فیلسوف که مربوط به آن بخش است را می خوانیم. پرسش این است که فلسفه چیست؟ فلسفه میل به کشف کردن چیزهاست، بسط آگاهی راجع به جهان هستی و دیدگاهی جامع نسبت به انسان است. فلسفه به ما چگونه اندیشیدن را آموزش می دهد. با این حال، فلاسفه در موضوعات مختلف فلسفی دست برده اند و با هم از این نظر متفاوت اند. عده ای در زمینه اجتماعی و سیاسی، عده ای هم در زمینه علوم و متافیزیک اندیشه کرده اند. در بخش های اول با سوفسطاییان، فلسفه هستیِ محض، پیش-سقراطیان، سقراط و افلاطون و ارسطو آشنا می شویم. سوفسطاییان به جای پرداختن به ماهیت فلسفه، به مباحثه می پرداختند که از این راه پولی به دست آورند. فلسفه هستی محض، فلسفه ای بود که همه چیز را در بطن خود تغییر ناپذیر می دید. سقراط را سرچشمه بیشترین خرد می دانند و هر چه از او می دانیم از شاگردش افلاطون به دست ما رسیده است. از فلاسفه دیگری که در قرن شانزدهم می زیست جان لاک بود، که ذهن انسان را یک لوح سفید و نانوشته می دانست، که بر اساس دانش و تجربه شکل می گیرد. کارل مارکس از فلاسفه دیگر که در قرن هجدهم می زیست، به جهان مادی باور داشت و چون ارسطو که صورت های افلاطونی را که در آسمان ها بود، به زمین آورد، او هم ایده ی دیالکتیک تاریخی هگل را به زمین آورد. به زعم او، تاریخ بشر همواره تضاد طبقاتی میان غنی و فقیر بوده است. سورن کیرکه گارد را پدر اگزیستانسیالیسم خوانده اند. او مفاهیمی چون خدا را، مقوله ای نمی دانست که بشود با عقل اثبات کرد و همچنین جهان هستی را توضیح ناپذیر می دانست.
0 notes
zarifhooman-blog · 5 years
Video
دوبله فیلم ،ضد ملی و انسانی است؟! بسیاری از دوستان گرامی،وقتی زبان آذری را می دانند و مثل یا لطیفه ای را به فارسی برمی گردانند،متوجه برودت و بی مزگی ترجمه این جملات قصار یا استعاره های ریشه در فرهنگ می شوند. اما این دلیل انحراف دوبله کردن نیست. بسیاری دیگر از متخصصان فن صدا و آگوستیک اتاقک حنجره و خیشوم و زبان کوچک،متوجه هستند که هر لهجه ای و زبانی،از نوعی اختصاصات ویژه ای بهره می برند. تفاوت ادای حرف ر،در شمال فرانسه و جنوب فرانسه و فقدان واژگان فارسی،در زبان رسمی عربی،از این نمونه است.گرچه عراقی ها،ک را چ و مصری ها،ق را،گ تلفظ می کنند. اما این هم دلیل انحراف غیر انسانی دوبله فیلم نیست! برخی بازیگردانان و کارگردانان،صدای خاصی از بازیگران و نابازیگران خود توقع دارند،گرچه این مساله مهمی است،اما بحث ما،به عنوان یک روزنامه نگار مقیم گسل سوق الجیشی به نام ایران،این هم نیست. خیالتان راحت.زاویه دید و جهان بینی مبتنی بر شرافت ملی،در بحث انحراف دوبله از معیار انسانی،حکمفرماست.و دوستی که فقط در ساحت سینما و صدا پیشگی به این مساله می نگرد،مطلق گرا و تک ساحتی نمی تواند وخامت جنایت دوبله در جهان سوم،مخصوصا ایران را درک کند. یک مساله بینارشته ای از سیاست و نفت و موسیقی پساکودتا و فلسفه و تشرع اسلامی و نگاه استعماری انگلیسی پشت قضیه است و بسیار مربوط می شود به تاریخ سیاسی،نفتی،استعماری و فلسفی. کافی است متفقین را بشناسیم.ببینیم که چه کسانی موافق،ضعف تعلیم زبان انگلیسی در جامعه هستند و چه زبان هایی را پیشنهاد می کنند و چرا مثلا بی بی سی،در مقاطع حساس تاریخی،سفره بخش فارسی رسانه اش را پهن می کند و چه کسی زبان دوم روسی را تجویز می کند و خلاصه هزار نکته باریک و تیز و پر خطر! و اما مصادیق آلت فعل بودن دوبلورها،در پیاده کردن سانسور جنسی و سیاسی،از کفر ابلیس هم مشهور تر است و نیازی نیست که مثال بزنم. اما وقتی قیمت نفت بالا می رود وهمان دهه چهل، ایران تمجید می شود به عصر طلایی دوبله،باید مشکوک شد. نکته بسیار مخفی،سانسور عواطف رقیق انسانی است که به مصادیقش کار ندارم. عرضم را به پایان می رسانم با یک مصداق.فیلم اثر پروانه ای. فرد،عاجز از نبرد اختیار با تقدیر،به جنین مادر بر می گردد،تا دیگر به دنیا نیاید و سقط شود. اما آنچه در دوبله می بینیم،وصله پینه ای جنایتکارانه است،پسربچه،در گوش دختربچه می گوید از تو متنفرم و در نسخه دوبله،با ذبح عشق و ستایش تنفر،فیلم پایان می پذیرد که خدا کرده،به خاطر حرمت سقط جنین،اسلام به خطر نیافتد! این کار ممیزی ایدئولوژیک،که نمونه های سوسیالیستی و کمونیستی ا https://www.instagram.com/p/Bxa_JXrHqx0/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=9jjsrm9tx3bi
0 notes
muzicnews · 5 years
Text
دانلود کتاب صوتی مو، لای درز فلسفه
نام کتاب
مو، لای درز فلسفه
نویسنده
اردلان عطار پور
موضوعات
تاریخ فلسفه به طنز
رمز (پسورد)
www.tarikhema.org
صدا از
انی کاظمی
حجم
34.8 مگا بایت (MB)
قالب کتاب
MP3
منبع و ناشر
تاریخ ما
        توضیحات
کتاب صوتی مو، لای درز فلسفه اثر اردلان عطار پور است؛ این کتاب صوتی یکی از جذاب ترین کتاب ها در زمینه فلسفه می باشد اردلان عطار پور یک روزنامه نگار تقریبا سیاسی است که دارای حس شوخ طبعی و طنز پرداز ماهری نیز می باشد که این کتاب را با لفظ ظنز نگارش کرده است ، وی در این کتاب به کنایه زدن جملات معروف فیلسوفان بزرگی همچون نیچه ، دکارت و غیره پرداخته است ، این کتاب انقلابی است در نوع خودش زیرا کتاب های فلسفی تمام دارای جملات سنگین و نثر پیچیده ای هستند اما این اثری متفاوت می باشد.
          http://files.tarikhema.org/audio/falsafe/Mo_lay-darz_falsafeh_Tarikhema_org.mp3
          دانلود کتاب شنیداری / گویا:
    جهت دانلود رایگان این کتاب صوتی روی دکمه بالا کلیک کنید.
  source https://pdf.tarikhema.org/PDF/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b5%d9%88%d8%aa%db%8c-%d9%85%d9%88%d8%8c-%d9%84%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%b2-%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%d9%87/
0 notes
localfa1 · 5 years
Text
جملات و کلمات عاشقانه ترکی شب ولنتاین
جملات و کلمات عاشقانه ترکی شب ولنتاین
جملات و کلمات عاشقانه ترکی شب ولنتاین ترکی استانبولی با ترجمه فارسی
Kalbim yalnız senin için atıyor ——–> قلبم فقط برا تو میزنه!
Sen benim aşk bahçemin solmayan tek gülüsün ——–> تو در باغچه عشقم تنها گل همیشه بهارمی
Sen benim herşeyimsin ——–> تو همه چیز منی
Sen benim için çok özelsin ——–> تو برام خیلی عزیزی
Sen benim ilk ve son aşkımsın تو اولین و آخرین عشقمی!
Sen benim rüyamdaki meleksin ——–> تو…
View On WordPress
0 notes
bonian-n · 6 years
Photo
Tumblr media
اندکی تامل…جملات زیبا و فلسفی اندکی تامل… بنیان:خواندنیهای دیدنی جملات زیبا و دلنشین کل دیر یا زود می‌میریم… نباید نگران “مرگ‌مان” باشیم! باید نگران “زندگی‌مان” باشیم که موقع مرگ، کوله‌بار آخرت‌مان خالی نباشد… جملات آموزنده واسه زیاد دیده شدن، ... {bonian.net-بنیان}
0 notes
persianbaxir-blog · 7 years
Text
سخن بزرگان به دو زبان انگلیسی و فارسی
سخن بزرگان به دو زبان انگلیسی و فارسی
سخن بزرگان به دو زبان انگلیسی و فارسی
اگر به دنبال سخن بزرگان و متن های زیبا و فلسفی هستید ما برای شما عکس نوشته هایی از این بزرگان تهیه کرده ایم و به دوزبان انگلیسی و فارسی برای شما عزیزان قرار داده ایم.همچنین متن های آن را به صورت جداگانه نیز دجرنموده ایم تا اگر می خواهید برای وبلاگ و یا سات خود استفاده نمایید به راحتی اینکار را انجام دهید.برای دیدن این عکس نوشته های ارزشمند با ما همراه باشید.
View On WordPress
0 notes