Asiash hameychi miare means His Asia bring everything which means he eats everything like a horse. He eats like a horse = مث گاو میخوره آسیاش هَمِی چی میَره (آسیابش همه چی میاره) ینی هَمِی چی دلش میکشه دلش همی چی میخواد همش داره میخوره. Tag your horse like friends. دوساوی 🐄 تگ کو. #دوست #شیراز #شیرازی #شیرازیهای_باحال . #hafez #شیراز #shiraz #حافظ #سعدی #حافظیه #ارم #shirazi #عکس #عکاسی #پاسارگاد #شیرازی #تخت_جمشید #مهارلو #مسجد_نصیرالملک #مسجد_وکیل #beautiful_shiraz_ (در Shiraz, Iran) https://www.instagram.com/p/CGBwY7ElNhf/?igshid=gxkfo3b7nsnt
0 notes
7 مورد از مکان های ناشناخته شیراز، جاهایی که تابحال در مورد آن ها نشنیده اید!
اگر قصد سفر به شیراز دارید می توانید اجاره سوئیت در شیراز را توسط سپنجا بصورت آنلاین انجام دهید.
شیراز یکی از 5 شهر برتر ایران در زمینه گردشگری است! این شهر به صورت سالانه تعداد بسیار زیادی از گردشگران داخلی و خارجی را به سمت خود جذب می کند و می توانیم از آن به عنوان یکی از مهم ترین قطب های گردشگری کل ایران یاد کنیم! در این شهر مکان های شناخته شده زیادی وجود دارد که از جمله آن ها می توان به بازار وکیل، دروازه قرآن (یکی از نمادهای شهر شیراز)، باغ ارم و ... اشاره کرد، اما شما در مورد مکان های ناشناخته شیراز، اطلاعی دارید؟ آیا می دانید که چطور می توانید از میان جاذبه های گردشگری ناشناخته این شهر، تعدادی از بهترین جاذبه های این شهر را پیدا کنید؟
اگر دوست دارید که اطلاعات کاملی در مورد هر یک از مکان های ناشناخته شیراز داشته باشید، کافیست که تا انتهای این مقاله همراه سامانه رزرو و اجاره سوئیت، ویلا و اقامتگاه بوم گردی سپنجا باشید! ما در این مقاله سعی می کنیم، شما را با ابعاد ناشناخته شیراز آشنا کنیم و به شما مکان هایی را پیشنهاد کنیم که شاید تا بحال در مورد آن ها نشنیده اید! در ادامه لیستی از این مکان های ناشناخته و بسیار زیبا را می توانید مشاهده کنید:
موزه مشکین فام و خانه فروغ الملک، یکی از بهترین مکان های ناشناخته شیراز!
در میان لیست بلند و بالای مکان هایی که کمتر شناخته شده اند و در شیراز، شهر بهارنارنج ها قرار دارند، شاید موزه مشکین فام و خانه فروغ الملک، جزو بهترین ها باشد! خانه ای که در آن، می توانید آثاری را از دوران قاجار مشاهده کنید! در شهر شیراز افراد زیادی نیستند که این خانه را بشناسند، پس هر وقت که عازم شیراز شدید، در برنامه گردشگری خود حتما بازدید از این مکان را در برنامه بگذارید!
خانه سعادت، خانه ای با هنرهای ایرانی و دست ساز از زمان قاجار
یکی از خانه هایی که می توانید در آن انواع آثار هنری دستی را مشاهده کنید، خانه سعادت شیراز است که این روزها می توانید در آن مشاهده کنید که انواع کلاس های زیر برگزار می شوند:
قلم زنی
پیکر تراشی
نگارگری
معرق
چرم
خاتم کاری
اگر دوست دارید که از یک خانه سرشار از هنر بازدید کنید و یا خرید صنایع دستی در شیراز را به بهترین شکل ممکن تجربه کنید، احتمالا خانه سعادت، یکی از بهترین گزینه های بازدید و گذراندن اوقات فراغت در شیراز است!
کارگاه روح و چوب، مکانی برای دیدنی شدن آثار و صنایع دستی
در میان مکان های ناشناخته شیراز، شاید کارگاه روح و چوب بتواند یکی از بهترین گزینه های شما برای بازدید باشد! شما می توانید در این کارگاه، مشاهده کنید که چطور هنرمندانی توانمند قادر هستند که از چوب های دور ریختنی، آثار هنری زیبایی خلق کنند! آثاری که بسیار چشم نواز بوده و می تواند با جان و روح هر بیننده عاشق هنری بازی کند! آیا تابحال در مورد کارگاه روح و چوب شیراز چیزی شنیده بودید؟ آیا علاقه مند به بازدید از مکان های ناشناخته شیراز هستید؟
خانه پرهامی، خانه ای 200 ساله که رستوران شده است!
یکی از دوست داشتنی ترین جاهای دیدنی شیراز که به آن اشاره می کنیم، خانه پرهامی است که حدود 200 سال از زمان ساخت آن می گذرد! خانه ای که در آن 6 اتاق وجود دارد و در مجموع دو طبقه دارد. شما می توانید این خانه قدیمی که تبدیل به رستوران شده است را از نزدیک بازدید کنید و در آن از غذاهای محلی شیراز که خرید می کنید، نوش جان کنید! به نظر شما لذت خوردن غذاهای خانگی و محلی شیراز در یک مکان 200 ساله چه قدر می تواند باشد؟ اگر به این جاذبه علاقه نشان دادید و اهل شکم گردی در سفر هستید، مطلب " 5رستوران برتر شیراز که گردشگران زیادی را پذیراست" ما کمک زیادی به شما می کند.
گذر سنگ سیاه، یکی از قدیمی ترین محله های شهر زیبای شیراز
در میان جاذبه های دیدنی شهر شیراز، گذر سنگ سیاه، یکی از بهترین محله های این شهر است که دارای ظاهر و بافتی سنتی است! شما می توانید از خانه های قدیمی و مرمت نشده، کوچه های پرپیچ و خم سنگ سیاه بازدید کنید و لذت ببرید! شاید می پرسید که چه چیزهایی خاصی در این محله وجود دارد که آن را جزو مکان های ناشناخته شیراز و مهم آن کرده است؟ مسجد مشیر، کلیسای ارامنه، مقبره بی بی دختران و ... در این محله قدیمی وجود دارد که هنگام بازدید از آن می توانید از این مکان های قدیمی هم بازدید کنید.
مجموعه هتل نیایش شیراز، مجموعه ای از خانه های قدیمی و بازسازی شده زمان قاجار
هتل نیایش شیراز در واقع مجموعه ای از خانه های قدیمی و بازمانده زمان قاجار است که با کمک اهل فن، بازسازی شده و این روزها به عنوان یک مهمانپذیر، میزبان بسیاری از توریست های داخلی و خارجی است! اگر به دنبال یک فضای ناشناخته، نوستالژیک و زیبا در شیراز هستید که کمی مجذوب آن شوید و آرامش زندگی را در آن تجربه کنید، احتمالا این مجموعه می تواند به شما کمک کند که بهترین امکانات رفاهی را مشاهده کنید.
شما می توانید در این مجموعه از مجموعه اقامتی، رستوران، چایخانه و کافه سنتی، کافی شاپ و ... استفاده کنید. شما در این مهمانپذیر و هتل قادر هستید که انواع اتاق های سنتی و مدرن را یک[ا مشاهده کنید! همچنین قادر هستید که در حیاط قدیمی این مجموعه در زیر یک آلاچیق بنشینید و با یک چای دبش، حال خود را خوش کنید! به نظر شما چه کارهای دیگری می توان در این مجموعه اقامتی انجام داد؟
خیابان قصر دشت شیراز، مکانی بسیار ناشناخته که هوش را از سرتان می پراند!
کمتر کسی در شیراز است که اسم این خیابان را نشنیده باشد، اما هیچ کس نمی تواند تصورش را بکند که در انتهای کوچه و خیابان قصر دشت چه باغ ها و کوچه باغ های جذابی وجود دارند که باعث می شوند، انسان مجذوب آن شود! اگر اهل پیاده روی هستید و می خواهید یک تجربه خاص، بی نظیر و بی بدیل را تجربه کنید، بدون شک کمی راه رفتن در این کوچه باغ می تواند برای شما جذاب باشد. آیا در مورد کوچه باغ های این خیابان چیزی شنیده بودید؟ چه تجربه ای از راه رفتن در این منطقه داشته اید.
چطور به مکان های ناشناخته شیراز دسترسی داشته باشم؟
حالا که با برخی از مکان های بی نظیر و زیبای شیراز آشنا شدید که کمتر کسی به آن ها توجه می کرده است، می توانید هم اکنون، آماده سفر به شهر بهارنارنج ها شوید، اما صبر کنید! آیا برای اقامت خود در این شهر چاره ای اندیشه اید؟ چه راه حلی وجود دارد که به شما یک مکان عالی، اما ارزان قیمت پیشنهاد کند؟ شما می توانید با کمک سامانه رزرو و اجاره سوئیت، ویلا و اقامتگاه بوم گردی سپنجا اقدام به رزرو سوئیت و باغ ویلا در شیراز کنید!
سامانه سپنجا شرایطی را فراهم کرده است که شما می توانید بر اساس بودجه خود اقدام به پیدا کردن سوئیت ارزان در شیراز کنید و یا خودتان در منطقه های دلخواهی که دوست دارید، آپارتمان مبله لاکچری پیدا کنید. انتخاب مکان اقامتتان به شما بستگی دارد و در این زمینه تیم حرفه ای پشتیبانی سپنجا در کنار شماست!
در نهایت از شما می خواهیم در صورتی که اطلاعات بیشتری در مورد مکان های ناشناخته شیراز دارید در بخش نظرات با ما و دیگر افرادی که این مقاله را مطالعه می کنند به اشتراک بگذارید! همچنین اگر عازم سفر به شیراز هستید و دوست دارید که یک راهنمای سفر جامع و کامل در مورد شیراز بخوانید، مطلب "دانستنی های پیش از سفر به شیراز" ما را از دست ندهید! ما در سپنجا برای شما یک سفر بی نظیر را آرزو می کنیم.
1 note
·
View note
باغ ارم ، بهشتی دیدنی در استان شیراز
باغ ارم شیراز در شمال غرب شهر شمال در خیابان ارم واقع شده است ، که این باغ به دلیل داشتن تنوع گیاهی بسیار زیاد ، در حقیقت باغ ارم ، به عنوان باغ گیاه شناسی شیراز شناخته شده است . در این باغ مسیر هایی با طراحی خاص به همراه درختان قدیمی سر به فلک کشیده به صورت دو طرفه چشم اندازی دیدنی و خاص را برای دوستداران طبیعت و زیبا پسندان خلق نموده است . داشتن جاذبه های گردشگری فراوان و خیره کننده ، شیراز به عنوان یکی از استان های میمهان دوست و زیبا شناخته شده است .
مساحت باغ ارم در دوران گذشته افزایش و کاهش بسیار یافته است ، امروزه مساحت کل باغ ارم ، حدود ۱۱۰ هزار و ۳۸۰ متر مربع می باشد ، در این باغ طاق های بزرگی در تزئینات این عمارت طاق های بزرگی وجود دارند که بر روی آن ها نقاشی های بسیار زیبا و مفهومی از شاهنامه فردوسی و نبرد های شاهان قاجار کشیده شده است .
در قسمت جلویی عمارت که مشرف به باغ ارم است ، استخر بزرگ و زیبایی واقع شده که تصویر عمارت در ان چشم نوازی می کند . در چهر گوشه استخر چهار نخل ققنوس بسیار بلند کاشته شده است که جلوه چشمگیری به استخر و ویوی این ناحیه داده است .
پوشش گیاهی باغ ارم بی ظیر است ، درختان متنوع و بسیار دلربایی نظیر درخت سرو ، نخل و مرکبات و انواع دیگر درختان به همراه بوته های زینتی در آن کاشته شده اند که فوق العاده خیره کننده اند . احتمالا تا به حال شنیده اید که سروناز های بسیار زیبای موجود در باغ ارم شیراز موجب معروف شدن این باغ شده است . هنگامی که شما وارد این باغ شوید به راحتی می توانید این سرونازهای زیبا را شناسایی نمایید و از چشم انداز چشمگیر این باغ لذت ببرید . نمای بیرونی این باغ و امارت بسیار خیره کننده است ، از همین رو موجب نشاط و لذت میهمانان و توریستان می شود .
دسترسی به باغ ارم شیراز
نزدیک ترین ایستگاه مترو به باغ ارم ، ایستگاه مترو نمازی است . در نزدیکی محوطه شما دسترسی به ایستگاه قطار و ایستگاه تاکسی خواهید داشت ، در این صورت شما به راحتی می توانید با استفاده از این وسایل نقلیه به باغ ارم رویایی ، دسترسی داشته باشید .باغ ارم از زمینی مستطیل شکل تشکیل شده است که دور تا دور آن را دیوار گلی پوشانده است که اکنون نرده ها جای دیوار ها را گرفته اند . معماران به منظور از بین بردن شیب زیادی که از بخش غربی به شرقی وجود دارد ، در بخش های مختلف آن پله هایی تعبیه کرده اند .
از جاهای دیدنی دیگر شیراز که در عمارت باغ ارم قرلر دارد می توان به موزه " سنگ و گوهر دریای نور " اشاره نمود . این عمارت بسیار دیدنی و خیره کننده است که هر ساله افراد زیادی برای تماشای آن به این شهر سفر می کنند .
با دیدن عمارت اصلی باغ ارم ، اولین چیزی که بسیار خیره کننده دست و چشم ها را خود خیره می کند کاشی کاری های هفت رنگ نمای آن است که شامل کاشی کاری ها با نقوش سربازان و شاهان هخامنشی ، گل ها و گیاهان می باشد .
https://bakhshiofficial.com/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%b1%d9%88%db%8c%d8%a7%db%8c%db%8c-%d9%85%d8%a7%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%b1%d8%a7%d9%86/
0 notes
#شیراز_قدیم #پروین_اعتصامی اینـــــــــکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پـــــــــــــــــــروین است گر چه جز تلخــــــــــــی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیـرین است صاحب آنهمه گفتــــــــــــــــــار امروز سائل فاتحـــــــــــــــــه و یاسین است دوستان به که زوی یـــــــــــــاد کنند دل بی دوست دلی غمگیــــــــن است . . . #hafez #شیراز #shiraz #حافظ #سعدی #حافظیه #ارم #shirazi #عکس #عکاسی #پاسارگاد #شیرازی #تخت_جمشید #مهارلو #مسجد_نصیرالملک #مسجد_وکیل (در Shiraz, Iran) https://www.instagram.com/p/CFLoNiUlg-2/?igshid=tzavnfz95yob
0 notes
حقایق و اطلاعات جالب درباره شیر ایرانیhttps://khoonevadeh.ir/?p=19078
برترینها - ترجمه از حسین علیپناهی: در روزهای گذشته خبر رسید که یک قلاده شیر آسیایی که با نامهای شیر ایرانی، شیر هندی و شیر اوراسیایی نیز شناخته میشود به ایران آورده شده است. این شیر نر، اولین شیر در نوع خود است که بعد از ۸۰ سال در ایران دیده میشود، زیرا نسل آن نزدیک به یک قرن است که به دلایل مختلف منقرض شده بود. جفت ماده این شیر نیز در هفتههای آینده به ایران وارد شده و قرار است از آمیزش این دو و زندگی شان در باغ وحش ارم، تولههایی به وجود آیند که نسل این شکارچی زیبا و دوست داشتنی در کشور را احیا کنند. بدین بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با اطلاعات و واقعیاتی جالب در مورد این گوشتخوار باشکوه آشنا کنیم.
شیرها گربهسانانی بزرگ جثه هستند که به طور سنتی از آنها با عنوان «سلطان جنگل» یاد میشود. این گربه سانان روزگاری در آفریقا، آسیا و اروپا در تعداد زیاد زندگی میکردند، اما امروزه تنها میتوان آنها را در دو منطقه بزرگ در جهان یافت و در دو گونه دسته بندی میشوند: شیرهای آسیایی در جنگل جیر هند زندگی کرده و شیرهای آفریقایی نیز در بخشهای مرکزی و جنوبی این قاره زیست میکنند. اگر چه ظاهر این دو گونه شیر بسیار شبیه هم است، اما از لحاظ جثه، زیستگاه، رژیم غذایی و بسیاری چیزهای دیگری تفاوتهایی با هم دارند.
جثه و ویژگیهای ظاهری
طول بدن یک شیر آفریقایی از نوک سر تا تهیگاه به ۱.۴ تا ۲ متر میرسد و دم آن نیز از ۶۷ تا ۱۰۰ سانتیمتر طول خواهد داشت. به طور معمول وزن یک شیر آفریقایی بین ۱۲۰ تا ۱۹۱ کیلوگرم متفاوت است. شیرهای آسیایی معمولاً بزرگ جثهتر هستند. وزن این گونه شیرها ۱۲۰ تا ۲۲۶ کیلوگرم بوده و طول بدنشان نیز از ۲ تا ۲.۸ متر متفاوت است. طول دم این گونه نیز میتواند از ۶۰ تا ۹۰ سانتیمتر باشد.
شیرهای نر عموماً بزرگ جثهتر از شیرهای ماده بوده و یالی پرپشت و متمایز کننده دور گردن خود دارند. کارکرد این یال این است که شیر نر را در نگاه نوع ماده قدرتمند و جذاب ساخته و توجه او را به خود جلب کند. همچنین این یال در طول مبارزه شیرهای نر بر سر قلمرو یا حق جفت گیری از گردن شیر محافظت خواهد کرد.
زیستگاه
شیرهای آفریقایی در آنگولا، بوتسوانا، موزامبیک، تانزانیا، جمهوری آفریقای مرکزی، جنوب سودان و دیگر بخشهای زیر صحرای آفریقا زندگی میکنند. آنها در سرزمینی به وسعت ۲۵۹ کیلومتر مربع پرسه زده و شکار میکنند. این قلمرو شامل چمنزار، صحرا و یاد دشتهای باز میشود.
شیرهای آسیایی نیز تنها در پارک ملی جنگل جیر در هند یافت میشوند. این پارک یک پناهگاه وحشی به وسعت ۱.۴۱۲ کیلومتر زمین است و شامل یک جنگل برگ ریز، چمنزار، بوته زار و تپههای صخرهای است.
رژیم غذایی
شیرهای آفریقایی حیوانات غول پیکری که در چمنزارها زندگی میکنند را برای غذا شکار میکنند؛ از جمله گوزنهای یالدار، گورخرها و انواع گوزن. گوزنهای آسیایی نیز صیدهای بسیار غول پیکری دارند که از آن میان میتوان به بزهای کوهی، نیلگاو (بز کوهی بزرگ هندی)، چیتال (نوعی آهو)، گوزن سامبار و بوفالو. همچنین این نوع شیر به شکار حیوان کوچکتر نیز شناخته میشود.
ویژگیهای رفتاری
شیرها گربه سانان بسیار اجتماعی هستند که در گروههایی به نام دسته (pride) زندگی میکنند. با این وجود دسته شیرهای آفریقایی و آسیایی تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند. دسته شیرهای آفریقایی از حداکثر ۳ شیر نر و چندین شیر ماده و بچه هایشان تشکیل میشود و گلههایی نیز دیده میشود که تعداد آنها تا ۴۰ شیر نیز میرسد.
شیرهای آسیایی معمولاً دو دسته جداگانه تشکیل میدهند. شیرهای نر و ماده هر کدام دسته خاص خود را دارند. آنها تنها در فصل جفت گیری به یکدیگر میپیوندند. در هر دو گونه شیر، اما شیرهای ماده رابطه بسیار عمیقی با یکدیگر دارند. تمامی شیرهای ماده یک گله معمولاً نسبت خانوادگی دارند، زیرا شیرهای ماده اغلب در همان دسته شیری که بدنیا آمده اند میمانند. در طرف دیگر، شیرهای نر وقتی به سن بلوغ برسند برای تشکیل دستههای خاص خود دسته را ترک میکنند.
تولید مثل
معمولاً شیرهای نر و ماده در سن ۳ یا ۴ سالگی آماده جفتگیری هستند. طول دوره بارداری شیرهای ماده حدود ۴ ماه است. شیر ماده بدور از اعضای دسته بچههای خود را بدنیا آورده و در ۶ هفته اول تولههای خود را پنهان میسازد. هنگام تولد، توله شیرها تنها ۱.۵ کیلوگرم وزن دارند و به طور کامل به مادرشان وابسته هستند. تمامی شیرهای ماده دسته به صورت همزمان با شیر یا شیرهای نر گروه جفتگیری میکنند. بعد از ۶ هفته از تولد توله ها، تمامی شیرهای ماده گله از تولههای خود یا دیگر مادههای دسته مراقبت میکنند.
شرایط کنونی شیرها
شیرها در دو قرن اخیر همواره با تهدیداتی مانند شکار، از دست دادن زیستگاه و بیماریهایی که از طریق سگهای اهلی در مناطق روستایی نزدیک به زیستگاه شیرها به آنها سرایت میکند مورد تهدید قرار داشته اند. شیرهای آفریقایی در فهرست جانوران در معرض تهدید و آسیب پذیر حیات وحش قرار گرفته و تعداد آنها رو به کاهش است. جمعیت کنونی شیرهای آفریقایی حدود ۳۰.۰۰۰ تا ۱۰۰.۰۰۰ قلاده تخمین زده میشود. در دو دهه اخیر جمعیت این شیرها تقریباً نصف شده است که مهمترین عامل آن کشته شده توسط دامدارانی بوده که احشام آنها توسط شیرها صید میشوند. شکارچیان غیرقانونی که برای تفریح شیرها را میکشند و همچنین از دست دادن زیستگاه و کمبود شکار نیز از دیگر عوامل عمده این کاهش جمعیت بوده است.
شیرهای آسیایی در شرایط بغرنج و بسیار خطرناکتری زندگی میکنند، زیرا در آسیا زیستگاه این گربه سانان با شدت و وسعت بیشتری توسط انسانها تهدید شده و میشود. بدین ترتیب تعداد این شیرها اکنون تنها به حدود ۳۵۰ قلاده رسیده که تنها ۱۷۵ قلاده آنها شیرهای بالغ هستند.
واقعیاتی دیگر در مورد شیرها
شیرهای ماده عمدتاً شکارچیان اصلی دسته شیرها هستند. آنها به صورت دسته جمعی شکار کرده و پس از محاصره کردن صید خود او را شکار میکنند.
شیرها در زمینه شکار جانوران بزرگ جثه نیز مهارت بالایی دارند. آنها میتوانند جانورانی تا وزن ۵۰۰ کیلوگرم را نیز شکار کنند و برای کشتن شکار از دندانها و آرواره قدرتمند خود استفاده کرده و با فشردن گلوی شکار او را میکشند.
شیرهای نر آفریقایی که ریاست یک دسته شیر را بدست میآورند، در همان ابتدا تمامی تولههای دسته که به خودشان تعلق ندارند را برای از بین بردن هر گونه رقابتی در سالهای آتی از بین میبرند.
شیرها و ببرها شباهت بسیاری با هم دارند به نحوی که اگر پشمهای آنها را بزنید، شناسایی آنها از یکدیگر بسیار دشوار خواهد بود و ساختار بدنی آنها چنان شبیه است که تنها کارشناسان میتوانند آنها را از یکدیگر تشخیص دهند. همچنین این گربه سان شباهتهایی با پلنگها و جگوارها دارد.
اگر چه شیرهای کوهی (پوما) از خانواده مشترک شیرهای آسیایی و آفریقایی هستند، اما آنها را در زمره شیرها در نظر نمیگیرند.
سرعت شیرها میتواند به ۸۰ کیلومتر در ساعت در مسافتهای نزدیک رسیده و پرش آنها حداکثر تا ۱۱ متر نیز خواهد رسید.
یک ناهنجاری ژنتیکی باعث شده که شیرهای آفریقایی سفید رنگ به دنیا بیایند که هیچ ربطی به آلبینیسم نداشته و تنها به ژنی مربوط میشود که رنگ بدن را تغییر میدهد.
تنها یک گونه از گربه سانان بزرگ مانند گربه خرخر میکند که آن هم چیتا است و دیگر گربه سانان بزرگ همگی میغرند و صداهایی از خود ایجاد کرده که میتواند در ۸ کیلومتری نیز شنیده شود.
شیرها تنبلترین گربه سانان بزرگ بوده و تا ۲۰ ساعت از شبانه روز را به استراحت و خوابیدن در سایه میگذرانند و در میان آنها نیز شیرهای بالغ نر از همه تنبلتر بوده و ۹۰ درصد موارد شکار برای دسته بر عهده شیرهای ماده است.
در مقابل محافظت از شیرهای ماده و مراقبت از قلمرو، شیرهای نر گروه، اول از همه به سراغ گوشت شکار رفته و بخش زیادی از این گوشت را میخورند.
شیرها چه در روز و چه در شب به صورت گروهی شکار میکنند و شانس موفقیتشان در شکار حدود ۵۰ درصد است.
اگر چه شیرها شکارچیان ماهری بوده و گاهی حتی به اسبهای آبی جوان و بچه فیلها نیز حمله و آنها را شکار میکنند، اما نیمی از غذای آنها از طریق غصب شکارهای شکارچیان کوچک دیگر تامین میشود.
اگر شیری مبارزه با شیر رهبر یک دسته دیگر را به سود خود به اتمام برساند و مالکیت دسته او را بدست آورد اغلب اوقات در ابتدا تمامی توله شیرهای دسته را میکشد تا بار دیگر شیرهای ماده دسته برای جفتگیری آماده شوند. همچنین وی با این کار باعث از بین رفتن دودمان شیر نر شکست خورده شده و تولههایی که کاملاً از ژنهای خودش هستند را به وجود میآورد.
وقتی که یک شیر ماده آماده جفتگیری میشود، یک شیر نر برای چند روز به طور دائمی در کنار او بوده و هر ۱۵ دقیقه یا همین حدود یک بار جفتگیری میکنند و بدین ترتیب ممکن است در طول چند روز آنها صدها بار جفتگیری کنند که البته پروسهای بسیار کوتاه است.
دوره بارداری شیرهای ماده حدود ۱۰۵ روز بوده و معمولاً با تولد دو یا سه توله همراه است. اگر چه شیرهای ماده گروه ممکن است از لحاظ توانایی شیردهی و بنیه بدنی متفاوت باشند، اما هیچ توله شیری گرسنه نمانده و هر توله ممکن است از پستان شیری غیر از مادر خودش شیر بنوشد.
شیرهای جوان در حدود سن ۲ ساگلی میتوانند به خوبی از خود مراقبت کرده و شکار نمایند. اگر چه شیرهای ماده همیشه در دسته میمانند، اما شیرهای جوان وقتی که شیر نر سردسته گروه به این تصمیم برسد که ممکن است بزودی برای حاکمیت او تهدیدی باشند آنها را مجبور به رفتن از دسته خواهد کرد.
شیرهای نر جوان معمولاً در سن ۵ یا ۶ سالگی با شیرهای بالغ رهبر دسته شیرها مبارزه میکنند تا در صورت پیروزی حاکمیت دسته آنها را بدست آورند.
سن شیرها برخلاف تصور بسیار کوتاهتر از آن چیزی است که ظاهر آنها نشان میدهد و در اسارت نیز کمتر از ۱۳ سال است.
تنها شکارچی واقعی شیرها انسان است.
شیرها تنها گربه سانان بزرگی هستند که برخلاف هم خانوادههای خود به صورت اجتماعی زندگی میکنند. دیگر انواع گربه سانان بزرگ معمولاً به صورت تنها زندگی میکنند.
شیرها دید در شب بسیار فوق العادهای دارند و چشم آنها نسبت به چشم انسان ۶ برابر حساسیت بیشتری به نور دارد و به همین دلیل در طول شب برتری قابل توجه به شکارهای خود دارند.
اگر چه شیرها به عنوان سلطان جنگل شناخته میشوند، اما زیستگاه آنها عموماً چمنزارها و زمینهای باز است.
نکته جالب این است که هنگام راه رفتن، پاشنه شیر با زمین تماس پیدا نمیکند.
هر چه رنگ بدن یک شیر تیرهتر باشد سن آن نیز بیشتر است.
منبع: livescience
منبع : برترینها
0 notes
جنت کے پتے از نمرہ احمد (قسط 3)
ناول؛ جنت کے پتے
قسط ,03
تمہیں کیا ہوا"؟ " کچھ نہیں اماں" وہ بدقت خود کو نارمل کر پائی. وہ مطمین ہوگئیں تو وہ صائمہ تائی کے بارے میں سوچنے لگیں جنکا "حیا میری جان" کہتے منہ نہ تھکتا تھا اور فرقان تایا کی تو وہ بڑی بیٹی تھی مگر انکے دل میں ایسے خیالات تھے یہ وہ گمان بھی نہیں کر سکتی تھی. " اور وہ پھول! وہ بھی فرخ یا رضا نے بھیجے تھے مگر جب پہلی بار اسکو پھول آئے تھے تو فرخ شہر سے بہار تھا اور رضا تو اسلام آباد میں ہی تھا مگر ان میں سے کسی کو اسکی سبانجی سلیکشن کا کسی کو پتا نہیں تھا. شاید جب وہ زارا کو فون پر بتا رہی تھی تب کھڑکی کے باہر کچھ کھڑکا تھا. وہ جو کوئی بھی تھا اسنے کھڑکی کے باہر سے سری بات سن لی تھی اور اس نے پھولوں کی ساتھ خط لکھ کر رکھ دیا ہوگا مگر کوریر پر تو ایک دن پہلے کی مہر لگی ہوئی تھی. شاید اسنے کوئی جعلی مہر استعمال کی ہوگی. مگر اس طرح کے جھمیلوں میں فرخ اور رضا جسی جاب والے
مصروف بندے کیوں پڑیں گے بھلا؟ اسکا دل کہ رہا تھا کہ پھول بھیجنے والا کوئی اور ہی ہے خیر دفع کرو جو بھی ہو. ان دونوں کا دماغ تو میں ابھی تھک کرتی ہوں. وہ تیزی سے اٹھ کر لڑکے لڑکیوں کے گروپ کی طرف چلی آئی. "ارم! اسنے اپنے مخصوص انداز میں سینے پر ہاتھ بندھے هوئرے ارم کو مخاطب کیا تو سب روک کو اسکو دیکھنے لگی. "کیا"؟ "تم لوگوں نے سبین پھوپھو کو شادی کا کارڈ بھیجا تھا ترکی"؟ آنکھوں سے اسنے فرخ اور رضا کے چہروں کو ماند پڑتا دیکھا. "سلمان چچا کو کارڈ دیا تھا انہوں نے بھجوا دیا ہوگا اور سبین پھوپھو کو ابو نے فون کر کہ کہ دیا تھا کہ سبین پھوپھو آئیں گی؟" " آنا تو چاہیے، قریبی رشتہ ہے تم سے نہ سہی، ہم سے تو ہے". اسنے قریبی رشتے پر زور ڈالتے هوئے فرخ اور رضا پر ایک نظر ڈالی انکے چہرے پھیکے پڑے تھے اور دونوں ہی سوچ میں گم تھے. پھر کھانے کے وقت صائمہ تائی نے سب سے پہلے اسکو بلایا
"حیا! میری جان! تم تو سمجھدار ہو یہ ارم تو بس، تم نے ٹیبل پر خیال رکھنا ہے جیسے ہی کوئی ڈش خالی ہو یا آدھی ہوجاے تو فورا ظفر (کک ) کو آواز دے دینا". "ٹھیک"؟ "شیور ! تائی میں خیال رکھوں گی." وہ بدقت مسکراتی ہوئی سرو کرنے لگی. چند منٹ بعد سب کھڑے اپنی اپنی پلیٹوں میں کھانا نکال رہے تھے. تایا جان اپنے سلاد نہیں لیا وہ رشین سلاد کا پیالہ ہاتھ میں لئے ابو اور تایا فرقان کی طرف آئی، جو اپنے دھن میں باتیں کر رہے تھے اسکے پکارنے پر چونکے. "تھینک یو بیٹا!" تایا فرقان نے مسکراتے ہوے سلاد اپنی پلیٹ میں نکالا. وہ شلوار کرتے میں ملبوس تھے اور شال لی تھی اور بارعب چہرے پر مونچھیں. سلمان صاحب انکے بار عکس
کلین شیو ، ڈنر سوٹ میں بہت سمارٹ لگ رہے تھے. دونوں کی سوچیں انکے حلیوں جیسی تھیں. 'ابااپ بھی لیں نہ" "سلمان تم نے سبین کو کارڈ پوسٹ کر دیا تھا؟" تایا کو اچانک شاید اسکی شکل دیکھ کر یاد آیا تھا. سلمان صاحب کا چمچے میں سلاد بھرتا ہاتھ ذرا سست پڑا اور چہرے پر کڑواہٹ پھیل گئی. بہت آہستہ آہستہ انہوں نے چمچہ پلیٹ میں پلٹا. "کر دیا تھا". انکے لہجے میں کاٹ تھی جو حیا کے لئے نئی تھی. "ابا! سبین پھپھو شادی پر آئیں گی"؟ وہ پوچھے بنا رہ نہ سکی. " کل مہندی ہے آنا ہوتا تو آج آچکی ہوتی". "تیس سالوں میں جو عورت صرف کچھ دفعہ ملنے آئی ہو تو وہ اب بھی نہ آے تو بہتر ہے. فرقان تایا بھی دنگ رہ گئے. "سلمان کیا ہوا ہے؟
تھینک یو بیٹا! سلمان صاحب نے حیا کو کہا اسکا مطلب تھا کہ اب تم یہاں سے جاؤ. اور وہ اشارہ سمجھ کر سر جھکاتے وہاں سے آگئی. بہت آہستہ سے سلاد کا پیالہ میز پر رکھا اور اپنی آدھی بھری پلیٹ اٹھا لی مگر اب کچھ کھانے کو جی نہیں چاہ رہا تھا. " یہ ابا کو کیا ہوگیا تھا وہ پھوپھو کے بارے میں ایسی باتیں کیوں کر رہے تھے.؟ پھر اس سے رہا نہیں گیا وہ اپنی پلیٹ اٹھا کر ستوں کے ساتھ کھڑی ہوگئی جسکی دوسری طرف ابا اور تایا کھڑے تھے. بظاھر اپنی پلیٹ پر نظر جھکاتے کان ان دونوں کی باتوں کی طرف تھے. حیا کے لئے لغاری نے اپنے بیٹے کا پرپوزل دیا ہے. سلمان صاحب نے اپنے دوست کا نام لیا تو حیا کے ہاتھ میں پکڑی ہوئی پلیٹ لرز گئی. یہ کیا کہ رہے ہو؟ فرقان تایا ششدر رہ گئے. "بھائی ! اس میں حیرت
کی کیا بات ہے؟ ولید اچھا لڑکا ہے کل مہندی پر آئے گا تو ملواؤں گا. سوچ رہا ہوں حیا سے پوچ کر ہاں کر دوں" "مگر، مگر سلمان یہ کیسے ہو سکتا ہے"؟ "کیوں نہیں ہو سکتا بھی"؟ " تم یہ شادی کیسے کر سکتے ہو"؟ "باپ ہوں اسکا کر سکتا ہوں، فاطمہ بھی راضی ہے اور ،مجھے یقین ہے حیا کو کوئی اعترض نہیں ہوگا". " اور جہاں! جہاں کا کیا ہوگا"؟ "کون جہاں؟" سلمان سحاب یکسر انجن بن گئے. "تمہارا بیٹا! سبین کا بیٹا، جس سے تم نے سبین کا نکاح کیا تھا تم کیسے بھول گئے ہو". وہ اکیس سال پرانی بات ہے اور حیا اب بائیس سال کی ہوگئی ہے بیوقوفی کی تھی میں نے سبین پر اعتبار کر کے اپنی بچی کا نکاح کر دیا اکیس برسوں میں کبھی سبین نے مر کر پوچھا کہ نکاح کا کیا ہوگا؟ چھ ماہ میں ایک بار فون کر لیتی ہے اور تین
منٹ بات کر کے رکھ دیتی ہے. اور آپکو واقع لگتا ہے کہ وہ لوگ رشتہ قائم رکھنا چاہتے ہیں"؟ "مگر سبین تو سکندر کی وجہ سے تم تو جانتے ہو الٹے دماغ کا انسان ہے..... " میں کیسے ماں لوں کہ اپنے مغرور اور بعد دماغ شوہر کی وجہ سے نکاح کو بھول جاتے. اتنے برس بیت گئے اسنے ایک بار بھی اس شادی کی بات منہ سے نہیں نکالی. میں اس سے کیا امید رکھوں"؟ "مگر جہاں تو اچھا لڑکا ہے تم اس سے ملی تو تھے جب پچھلے سال تم استنبول گئے تھے. " جی! جہاں سکندر! اچھا لڑکا ہے. مائی فٹ." انھوں نے بہت تلخ ہوکر کہا. "اسکے تو مزاج ہی نہیں ملتے، ترکی میں پیدا ہوا ہے، نہ اسکو اردو آتی ہے، نہ پنجابی اور کبھی اس نے ماموں کا حال پوچھا ہے؟ کبھی فون کیا ہے بھائی؟ میں یہ سب بھول جاتا مگر پچلے سال میں ترکی گیا تو یقین کریں بھائی میں اٹھارہ دن وہاں رہا روز سبین کے گھر جاتا تھا سکندر تو خیر الگ بات ہے مگر جہاں آخری روز مجھے ملا وہ بھی پندرہ منٹ کے لئے بس. وہ بھی جب اسکی ماں نے میرا نام بتایا تو کافی دیر سوچنے کے بعد اسکو یاد آیا کہ میں اسکا دور پرے
کا ماموں لگتا ہوں
************
. اور پھر جانتے ہیں وہ مجھ سے کیا پوچھنے لگا . کیا پاکستان میں روز بمب دھماکے ہوتے ہیں؟ کیا پاکستان میں انٹرنیٹ ہے؟ پھر اسکا فون آیا اور وہ اٹھ کر چلا گیا. میں کبھی حیا کی خلع کے بارے میں نہ سوچا اگر میں اس دن جہاں کو ایک ترک لڑکی کو ڈراپ کرتے ہوے نہ دیکھتا. جب میں فلائٹ لینے سے پہلے سبین کو ملنے گیا. اس لڑکی کے ساتھ اسکی بے تکلفی ، الامان. وہ سکندر شاہ کا بیٹا ہے اور اسی کا پرتو ہے. میں سمجھتا تھا کہ اگرسکندر شاہ احمد شاہ جیسے عظیم انسان کا بیٹا ہوکر اسکے برعکس نکلا تو جہاں بھی سکندر کے برعکس ہوگا اور ایک اچھا انسان ہوگا، مگر نہیں. وہ اس مغرور آدمی کا مغرور باپ کا مغرور بیٹا ہے. حیا کون ہے اسکا ان سے کیا رشتہ ہے نہ سبین کو یاد ہے نہ جہاں کو. سبین تو ذکر ہی نہیں کرتی، کیا میں زبردستی اسکو انکے گھر بھیج دوں؟ خیر کل میں آپکو ولید سے ملواؤں گا، اب مجھے کوئی بھی رشتہ اچھا لگا تو میں ہاں کر دونگا اور" اب مزید سننے کی اس میں تاب نہیں تھی وہ سفید چہرہ لئے وہاں سے ہٹ گئی
"حیا.... حیا کدھر ہو"؟ وہ لابی میں آویزاں شیشے میں دیکھ کر اپنا ٹیکا سیٹ کر رہی تھی. فاطمہ بیگم اسکو پکارتے ہوے وہاں آئیں. ہر طرف گہما گہمی تھی، ایک ناقابل فہم سا شور مچا تھا. مہندی کا فنکشن باہر شروع ہو چکا تھا. سب باہر جانے کی جلدی میں ادھر ادھر بھگ رہے تھے اور وہ ابھی تک وہیں کھڑی تھی. " کیا ہوا اماں ؟ وہ ٹیکے کے ساتھ الھج رہی تھی جو تھک ہو کر نہیں دے رہا تھا. سونے کا گول سکے کی شکل کا ٹیکا جسکے نیچے روبی لٹک رہا تھا جو بار بار ادھر ادھر جھول جاتا، ٹیکا ٹھیک کرنے کے چکر میں اسکی کلائیوں میں پڑی چوریاں کھنک رہیں تھیں. " جلدی آؤ، تمہارے ابا بلا رہے ہیں کسی سے ملوانا ہے تمہیں" انکی آنکھوں میں خوشی کی رمق دیکھ کر وہ چونکی. نفیس سی سلک کی ساڑھی اور گلے میں ڈائمونڈ پہنے وہ خاصی پر وقار اور خوش لگ رہیں تھیں. اسکی انگلیوں نے ٹیکا چھوڑ دیا. دل بہت زور سے دھڑکا. "کدھر ہیں ابا"؟ وہ دھک دھک کرتے دل کے ساتھ انکے ساتھ باہر نکل آئی. گیٹ کے ساتھ سلمان کھڑے دکھائی دے رہے تھے اور انکے ساتھ ایک خوبرو لڑکا بھی کھڑا تھا. جسکے شانے
پر ہاتھ رکھے وہ کچھ کہ رہے تھے. سامنے سوٹ میں ملبوس ایک آدمی اور ایک پر وقار خاتون کھڑی تھیں. وہ دونوں چٹکیوں سے لہنگا زارا سا اٹھاۓ ان لوگوں کے قریب آئی. "یہ حیا ہے میری بیٹی". سلمان صاحب نے اسکو شانوں سے تھام کر بتایا. " اسلم و علیکم " اس نے سر جھکاتے مدھم سی آواز میں کہا. " وعلیکم اسلام" وہ تینوں بہت دلچسپی سے اسکو دیکھ رہے تھے. اسنے ڈل گولڈن لہنگا اور کامدار بلاوذ پہن رکھا تھا بلاوذ کی بازو آدھی سے بھی چھوٹی تھیں اور ان سے نکلتے دودھیا سفید بازو سونہرے موتیوں کی شعاؤں میں سنہرے دیکھ رہے تھے. بال ہمیشہ کی طرح سیدھے کر کے کمر پر رکھے تھے. ٹیکے کے ساتھ کے سنہرے جھمکے کانوں میں تھے. اور ملائی سے بنا چہرہ ہلکے سے سنگھار سے بہت دلکش لگ رہا تھا. اسنے کاجل سے لبریز نگاہیں اٹھائیں وہ تینوں بہت ستائشی نظروں سے اسے دیکھ رہے تھے. " اور حیا! یہ میرے دوست ہیں یوسف لغاری، یہ مہناز بھابھی ہیں، اور یہ ہیمہناز بھابھی اور یہ انکے بیٹے ولید. اسکے دل پر بوجھ سا آرکا، آنکھوں میں نمکین پانی بھر آیا جسکو اسنے اندر ہی اتار لیا.
"nice to meet you " وہ مہمان آنے لگے ہیں میں پھولوں کی پتیاں ادھر رکھ آئی ہوں سب مجھے ڈھونڈھ رہے ہوں گے تو میں"........ "ہاں ہاں تم جو انجوتے کرو". سلمان صاحب نے آہستگی سے اسکے کندھوں سے ہاتھ ہٹا لیا. وہ معذرت خواہانہ انداز میں وہاں سے ہٹ گئی. باہر آکر اسنے بے اختیار آنکھوں کے بھیگے گوشے صاف کیے. انکے گھر کے ساتھ خالی پلاٹ میں شامیانے لگا کر مہندی کا فنکشن ارینج کیا ہوا تھا.مہندیاں دونوں گھروں کی الگ الگ تھیں. گیندے کے پھولوں اور موتیے کی لڑیوں سے ہر کونہ سجا ہوا تھا. روشنیوں کی ایک بہار سی اتری ہوئی تھی. تقریب سیگرگیٹڈ تھی. مرد الگ عورتیں الگ مگر عورتوں والی سائیڈ پر مردوں کا آنا جانا لگا ہوا تھا. میوزک سسٹم کے ساتھ ڈی جے بیٹھا ہوا تھا اور مووی میکر کیمرہ لئے پھر رہا تھا. ارم بھی سلور کامدار لہنگے میں ادھر ادھر گھوم رہی تھی. وہاں کافی مرد تھے ڈی جے، مووی والے اور کیٹرنگ والی مگر آج تو شادی تھی سو آج
سر ڈھکنے کی پابندی نہیں تھی. "حیا! ڈانس شروع کریں، ارم اپنا لہنگا سمبھالتی حیا کے پاس آئی داور بھی پر سرے ارمان نکل کر ساری رسمیں کر کے مردانے میں بھیج دیا گیا تھا. "ہاں ٹھیک ہے تم گانا لگواؤ، اور... اے یہ کون ہیں" ووہبھٹ مصروف انداز میں ارم سے باتیں کرتی لحظ بھر کو چونکی. سامنے والی کسیوں کی قطار کے ساتھ ایک لڑکی کھڑی جھک کر کسی جہتوں کو مل رہی تھی. اسنے سیاہ عبایا اور اوپر سٹول لے رکھی تھی. وہ عورتوں کا فنکشن تھا مگر پھر بھی عجیب بات تھی اس لڑکی نے انگلیوں سے نقاب تھام رکھا تھا. اسکی آنکھوں اور ماتھے کا کچھ حصّہ نقاب سے جھلک رہا تھا اسکی آنکھیں بہت خوبصورت تھیں. وہ مسکراتے ہوے جیسے ان خاتون سے کچھ کہ رہی تھی. " کون" ارم نے پلٹ کر واپس دیکھا پھر گہری سانس لے کر بولی. " یہ ایلین ہیں" " ایلین ارے بھی شہلا بھابھی ہیں یہ" پوری دنیا سے الگ انکی ڈیڑھ اینٹ کی مسجد ہوتی ہے. بس توجہ خنچنکے لئے فنکشن می
عبایا اور نقاب میں ملتی ہیں. اب پوچھو بھلا عورتوں کے فنکشن میں کس سے پردہ کر رہی ہیں. "ہاں واقع ایلین نہ ہوں تو" اسنے کندھے اچکاے، وہ انکے سیکنڈ کزن کی بیوی تھیں ابھی سال بھر پہلے ہی شادی ہوئی تھی.ڈی جے نے گانا سیٹ کر دیا. خوب شور و ہنگامہ شروع ہوگیا. انہوں نے مووی والے کو ڈانس کی مووی بنانے سے روکا اور پھر تیار کردہ ڈانس خوب مہارت سے کیا. ایک سنہری پری لگ رہی تھی تو دوسری چاندی کی جب پاؤں تھک گئے اور خوب تالیاں بجیں تو دونوں ہنستے ہوے اپنی کرسیوں پر آگئیں. "اسلام و علیکم " شہلا بھابھی بھی اسی میز پر ماجود تھیں. اتم نے وران سلام کیا تو حیا نے بھی پیروی کی. "وعلیکم اسلام! کیسی ہو تم دونو"؟ وہ بہت خوش دلی سے ملی ۔۔۔۔
*جاری ھے*
http://bit.ly/2DojbhI
0 notes
پاکستان اور ترکی ایک دوسرے سے کیا چاہتے ہیں ؟
پاکستان کے وزیرِ اعظم عمران خان دو روزہ سرکاری دورے پر ترکی پہنچے ہیں جہاں ان کی ترکی کے صدر طیب رجب اردگان سے ملاقات ہوئی ہے۔ یہ عمران خان کا ترکی کا پہلا سرکاری دورہ ہے۔ اس سے قبل وزیرِ اعظم عمران خان سعودی عرب اور متحدہ امارات کے دورے کر چکے ہیں جہاں ان کا اہم مقصد پاکستانی معیشت کی بحالی کے لیے غیر ملکی سرمایہ کاروں کو پاکستان میں سرمایہ کاری کی دعوت دینا اور دوست ممالک سے امداد حاصل کرنا تھا۔ پہل سعودی عرب نے کی۔ سعودی عرب نے پاکستان کو معاشی بحران سے نمٹنے کے لیے ایک سال میں تین ارب ڈالر کی امداد دینے کا وعدہ کیا اور اس پر عمل بھی شروع ہو گیا۔ اس کے علاوہ اس نے تین سال تک مؤخر ادائیگیوں پر تقریباً نو ارب ڈالر مالیت کا تیل دینے پر بھی رضامندی ظاہر کی جو کہ ایک عمران کی معاشی طور پر کمزور نوزائیدہ حکومت کے لیے ایک خوش آئند بات تھی۔
پاکستان ترکی سے کیا چاہتا ہے؟
لیکن پاکستانی وزیرِ اعظم ترکی سے امداد کے علاوہ کچھ اور بھی چاہتے ہیں۔ وہ چاہتے ہیں کہ ترکی پاکستان میں سرمایہ کرے اور پاکستان میں غیر ملکی سرمایہ کاری کا قحط اب ختم ہو جس نے پاکستانی معیشت کو بڑا نقصان پہنچایا ہے۔ انھوں نے ترکی بزنس کمیونٹی کے نام اپنے پیغام میں کہا ہے کہ آئیں اور پاکستان میں کنسٹرکشن، سے لے کر سیاحت، اور قدرتی وسائل کی دریافت تک کے پراجیکٹس میں حصہ لیں۔ انھوں نے ترک تاجروں کو یہ بھی تسلی دی کہ حکومت غیر ملکی سرمایہ کاروں کو ہر ممکن سہولیات دے رہی ہے اور اس سلسلے میں سرخ فیتے یا ریڈ ٹیپ ازم کو بالکل ختم کرنے کی کوشش کی جا رہی ہے۔
اور ترکی کیا چاہتا ہے؟
بی بی سی کی ترک سروس کی ارم کوکر کے مطابق 'دونوں ممالک میں تجارت کے فروغ کے لیے روایتی میمورینڈم آف انڈرسٹینڈنگ یا یادداشت کے دستاویز پر تو دستخط ہوں گے ہی لیکن ترکی کی زیادہ دلچسپی اس بات میں ہے کہ پاکستان امریکہ میں خود ساختہ جلا وطنی کی زندگی گزارنے والی فتح اللہ گولن کی تحریک اور تنظیم کے خلاف کیا کچھ کر رہا ہے۔' پاکستان پہلے ہی گولن تحریک کے تحت پاکستان میں چلنے والے سکول ترکی کی معارف فاؤنڈیشن کے سپرد کر چکا ہے۔
یاد رہے کہ ترکی نے 2016 کے ناکام انقلاب کے بعد، جس میں 250 سے زائد افراد ہلاک ہوئے تھے، معارف فاؤنڈیشن کا قیام کیا تھا جس کا مقصد ان تمام سکولوں کا انتظام سنبھالنا تھا جو ملک کے اندر اور باہر گولن نیٹ ورک چلا رہا تھا۔ ترکی کا الزام ہے کہ انقلاب کے پیچھے گولن نیٹ ورک کا ہاتھ تھا۔ گذشتہ ماہ پاکستان کے سپریم کورٹ نے گولن کے نیٹ ورک کو ایک دہشت گرد گروپ قرار دینے کی ایک درخواست تسلیم کی تھی۔
پاکستان سپریم کورٹ کے جج نے اپنے ریمارکس میں کہا کہ اگر کسی تنظیم کو اس کا اپنا ملک ہی دہشت گرد قرار دیتا ہے تو پاکستان بھی اسے اس طرح ہی تسلیم کرے گا۔ ارم کہتی ہیں کہ 'اس طرح ترکی کے بعد پاکستان دوسرا ملک ہے جس نے گولن نیٹ ورک کو ایک دہشت گرد نیٹ ورک تسلیم کیا ہے اور ترکی اپنے دوست ملک کے اس فیصلے کو خوش آمدید کہتا ہے۔' دلچسپ بات یہ ہے کہ ایسا اس وقت ہوا جب پاکستان کے سپریم کورٹ کے چیف جسٹس ترکی کے کونسٹیٹیوشنل کورٹ کے صدر کی دعوت پر ترکی جا رہے تھے۔ اور یہ بھی ایک حسنِ اتفاق ہے کہ وزیرِ اعظم عمران خان بھی اسی شہر یعنی کونیا گئے جہاں چیف جسٹس گئے تھے اور دونوں نے مولانا رومی کے مزار پر حاضری دی۔
پاک ترک ممالک کے تعلقات
پاکستان میں حکومت کسی کی بھی ہو اس کے ترکی کے ساتھ تعلقات ہمیشہ خوش گوار رہے ہیں۔ تجارت سے لے کر فوجی تربیت اور فوجی معاہدوں تک دونوں ممالک ایک دوسرے پر انحصار کرتے ہیں۔ ترک میڈیا میں چھپنے والا اطلاعات کے مطابق گذشتہ سال پاکستان اور ترکی کے درمیان تقریباً ڈیڑھ ارب ڈالر کی مالیت کا فوجی معاہدہ ہوا تھا۔ اسی طرح ترک فوجی پاکستان میں آ کر تربیت لیتے ہیں اور پاکستانی فوجی ترکی جا کر۔ بلکہ پاکستان کے سابق فوجی آمر اور سابق صدر جنرل (ر) پرویز مشرف نے تو اپنی ترکی میں ایک لمبے عرصے تک تعلیم حاصل کی تھی۔ ترک جمہوریہ کے بانی کمال اتا ترک تو ان کے آئیڈیل تھے۔ اسی طری موجودہ وزیرِ اعظم عمران خان بھی کمال اتا ترک کے ترکی ماڈل کا ذکر کئی مرتبہ کر چکے ہیں۔ پاکستان میں کئی شاہراہیں کمال اتا ترک کے نام پر ہیں جبکہ ترکی کی اہم مصروف شاہراہ جناح جادیسی پاکستان کے بانی محمد علی جناح کے نام پر ہے۔
لیکن کیا ہمیشہ ہی تعلقات بہتر رہے
ویسے تو یہ کہا جا سکتا ہے کہ تعلقات کبھی خراب نہیں ہوئے لیکن اس کے ساتھ ساتھ یہ کہنا بھی درست ہو گا کہ ان میں دراڑ افغانستان کی خانہ جنگی کے دوران اس وقت آئی جب پاکستان طالبان کی جبکہ ترکی شمالی اتحاد کی حمایت کر رہا تھا۔ شمالی اتحاد میں زیادہ تر ازبک اور ترک نژاد افغان تھے جبکہ طالبان میں اکثریت پختون کی تھی جن کی پاکستان حمایت اور مدد کر رہا تھا۔ اور دونوں گروہ ایک دوسرے کے بدترین دشمن تھے۔ اس کے علاوہ ترکی چین میں مسلم اویغوروں کی ایسٹ ترکستان اسلامک موومنٹ (ای ٹی آئی ایم) کی حمایت کرتا ہے جبکہ پاکستان اپنے ہمسائے اور درینہ دوست چین کو ناراض نہیں کرنا چاہتا اور ای ٹی آئی ایم کی شدید الفاظ میں مذمت کرتا ہے۔ پاکستان نے اپنی سرحد کے اندر ایسے کئی اویغروں کو ہلاک کیا ہے جن پر شبہ تھا کہ وہ چین میں شدت پسند کارروائیوں میں ملوث تھے۔
بشکریہ بی بی سی اردو
0 notes
#تعریف_من شب گذشته در همایش بزرگ #ایده_برتر دوست فرهیخته ام #هومن_رهبری لطف کردند و تعریف اختصاصی مرا از #بازاریابی برای حضار ایراد نمودند. کتاب های بسیاری خوانده ام با موضوعات متنوع ولی بایست بگویم بیشترین کتابهایی که خوانده ام با موضوع بازاریابی یا مباحث مرتبط بوده اند، تعاریف بسیاری از این #مفهوم بزرگ دیده و شنیده ام، ولی چکیده تمام تعاریف مندرج در کتاب ها جمله زیر خواهد بود، که باعث هیجان حاضرین در سالن #مرکز_همایشهای_بین_المللی_هتل_ارم گردید. #بازاریابی_هنر_دوست_داشتن_و_دوست_داشته_شدن است. پ.ن: سپاس بیکران از عالیجناب هومن رهبری 🌹📘🎓 #مهندس_بازاریابی #بازار #بازاری #بازاریابی_فروش #فروش #فروشنده #بازاریاب #کار #کتاب #کتابخونه #هدیه #کتاب_خوب_بخوانیم #دانش #آموزش #تربیت #توسعه_کسب_و_کار #توسعه #آگاهی #توسعه_فردی #آموزشگاه #آموزشی #هتل_ارم #مهدی_فیضی ❤👇🏻 @houman_rahbari (at هتل بزرگ ارم تهران) https://www.instagram.com/p/B8whNkwgDxv/?igshid=25nkqrn8l4aw
0 notes
تفریحات جمعه تهران
تهران یکی از شهر های بزرگ ایران دارای جاذبه ها و مراکز تفریحی متعددی است که این امر برای ساکنان شهر تهران بسیار خوشایند است، زیرا می توانند آخر هفته خوبی را در کنار خانواده خود داشته باشند.
تفریحات جمعه تهران
یکی از مراکز اصلی تفریحی تهران دریاچه مصنوعی آن است که فرصتی مناسب برای بدست آوردن اوقات خوش در کنار خانواده را فراهم می کند. همچنین شهربازی و قایق سواری گزینه ای مناسب برای تفریحات جمعه در تهران هستند. از دیگر تفریحات جمعه تهران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
پارک چیتگر
پارک جنگلی چیتگر یکی از معروف ترین پارک های تهران است که می توانید برای مدتی از محیط شهری فاصله گرفته و به دامان طبیعت بروید و از آن نهایت لذت را ببرید.
پل طبیعت
بی شک یکی از نماد های شهر تهران است. این پل زیبا معماری منحصر به فردی دارد که رستوران های متعددی را در خود جای داده است و شما را از پارک طالقانی به پارک آب و آتش وصل می کند. این پل یکی از مناطق دیدنی تهران به خصوص در شب است، زیرا جلوه ای زیبا و خیر کننده ایجاد می کند.
پارک ارم
یکی از پارک ها بزرگ تهران است که در دل خود شهر بازی های ارم ۱ و ۲ را جای داده است. این شهر بازی بزرگترین شهربازی تهران است که جاذبه های گردشگری همچون ماهی گیری در دریاچه، موزه و باغ وحش را در خود جای داده است. سیرک های بین المللی این مجموعه گردشگری را به منطقه ای جذاب برای تفریحات جمعه تهران تبدیل کرده اند.
پارک آب و آتش
یکی از پارک های جدید و فانتزی کلانشهر تهران به شمار می رود که در آن مجسمه ها و المان های جذابی قابل مشاهده است. همچنین این پارک دارای رصد خانه ای بزرگ است که بازدید آن برای عموم آزاد می باشد. رستوران های بین المللی این پارک بزرگ که دارای انواع غذاهای ایرانی، دریایی و بین المللی است، لذت تفریح را برای عموم دو چندان می کنند.
برج میلاد
برج میلاد همواره یکی از بزرگترین و معروف ترین نقاط تهران است. در این مکان غرفه های خرید، گالری های عکس و رستوران ها توجه بازدیدکنندگان را جلب می کند. علاوه بر این برگزاری مراسم های مختلف در برج میلاد باعث محبوبیت آن در بین مردم شده است.
خانه هنرمندان
میخواهید بدانید مقر گردهمایی جوانان هنردوست تهرانی کجاست ؟ باید به سراغ خانه ی هنرمندان واقع در خیابان طالقانی بروید. در این مرکز هر ماه نمایشگاه های متفاوتی از آثار هنرمندان تهرانی برگزار می شود که دیدنشان خالی از لطف نیست. خانه ی هنرمندان، خانه ای است برای نقاشی های کهن و معاصر فراوان در ۷ نگارخانه. علاوه بر بازدید از گالری ها و نمایشگاه ها در خانه ی هنرمندان می توانید هنرمندان بسیار جوان تهرانی را بیابید و گپ و گفتی با آن ها داشته باشید.
بام تهران
کفش های راحت به پا کنید تا با چند دقیقه پیاده روی سبک بر فراز پایتخت قرار گیرید. بام تهران قسمتی از دامنه ی رشته کوه های البرز است که در شمال تهران، منطقه ی ولنجک قرار گرفته است. پیاده روی تا بام و سپس تماشای شهر تهران در زیرپاهایتان بسیار لذت بخش و دوست داشتنی است. بیشتر جمعیتی که در بام تهران می بینید، جوانان تهرانی هستند که برای گذران اوقات فراغتشان به این نقطه از شهر آمده اند.
در هر ساعتی از روز افراد مختلفی را می توانید در بام تهران بیابید اما به طور معمول این قسمت پایتخت بیشتر در ساعات پایانی شب شلوغ می شود. خانواده ها یا گروه های کوچک و بزرگ دوستانه ای که به بام می آیند، گاهی با خود توپ یا راکت بدمینتون همراه کرده و به بازی مشغول می شوند. انواع مغازه ها، غذاخوری ها و کافه ها در محوطه ی بام تهران وجود دارند. چنانچه علاقه ای به پیاده پیمودن مسیر را ندارید و صرفا برای تماشای تهران غرق در نور آمده اید، می توانید با اتوبوس های متعددی که برای جا به جایی مردم تعبیه شده اند خود را به بالای بام برسانید.
نوشته تفریحات جمعه تهران اولین بار در تاریخ ما. پدیدار شد.
source https://tarikhema.org/travel/36860/%d8%aa%d9%81%d8%b1%db%8c%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d8%ac%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/
0 notes
خرید فرش نگین مشهد
قیمت فرش ۱۲۰۰شانه نگین مشهد
کانال فرش نگین مشهد هلال
قیمت فرش ماشینی 12 متری نگین مشهد
فرش ۹متری نگین مشهد
فرش نگین مشهد شعبه هفت تیر
قیمت فرش افشان نگین مشهد
قیمت روز فرش نگین مشهد
کناره فرش نگین مشهد
رنگ فرش ماشینیبررسی رنگ زمینه فرش
رنگ زمینه کرم آن به هیچ وجه چشم را آزار نمیدهد، بلکه باعث آرامش و تسکین چشم نیز میشود و در عین حال برای خانه رنگی بسیار شیک به شمار میرود. آشنایی با تاثیر رنگها و استفاده از آن در جای مناسب یکی از اصلیترین نکات در دکوراسیون داخلی است. مهمترین نقش را در طراحی و دکوراسیون داخلی، رنگها بر عهده دارند. هر چیزی که میبینیم دارای رنگ است. رنگها باعث میشوند چیزها را احساس کنیم به عبارتی میتوان گفت خود نیز دارای احساسند!فرش ایرانی پر از زیبایی سحرگونه است، گویی در بهشت قدم گذاردهای؛ بهشتی با رنگهای سیمین و زرین فام که باغهای آن روح از سر بیننده برده، گویی در باغ بهشت جاودانی سیر و سیاحت میکند، با رنگهای درخشان و ناب و پیچش شاخ و برگها حرکت را در تار و پود فرش تداوم میبخشد. حرکتی پر از رمز و راز که حرکت جهان هستی را تداعی میکند و چرخش و گردش گیتی و سپری شدن بهار و آمدن بهاری دیگر را به خاطر میآورد.فرش نگین مشهد
قیمت فرش نگین مشهد 1200 شانه
قیمت فرش نگین مشهد 700 شانه تراکم 2550
قیمت فرش نگین مشهد
قیمت فرش 12 متری نگین مشهد
کانال تلگرام فرش نگین مشهد
قیمت فرش ماشینی 6 متری نگین مشهد
قیمت فرش نگین مشهد 1000 شانه
نگین مشهد
فرش نگین مشهد مشهد، استان خراسان رضوی
قیمت فرش نگین مشهد 700 شانه تراکم 3000
فرش نگین کاشان
فرش نگین مشهد قیمت
قیمت فرش 700 شانه نگین مشهد
قیمت فرش دستباف گونه نگین مشهد
فرش افشان نگین مشهد
فرش نگین مشهد هلال
قیمت فرش نگین مشهد 500 شانه
فرش نگین مشهد طرح افشان
قیمت فرش نگین مشهد 700 شانه
قیمت فرش 700 شانه تراکم 2550 نگین مشهد
فرش نگین مشهد هلال 1200 شانه
لیست قیمت فرش نگین مشهد
فرش نگین
سایت فرش نگین مشهد
پرفروش ترین فرش نگین مشهد
نمایندگی فرش نگین مشهد در تهران
قیمت فرش 9 متری نگین مشهد
تصاویر فرش نگین مشهد
فرش ۱۲ متری نگین مشهد
فرشهای نگین مشهد
قیمت فرش نگین مشهد تابان
فرش جدید نگین مشهد
گردش رنگ در کل فضای خانه یکی از ارکان اساسی دکوراسیون داخلی محسوب میشود که به سادگی قابل اجراست. میتوانید از یک یا چند رنگ فرشتان را انتخاب کرده و از آن رنگها در سایر قسمتهای خانه نیز استفاده کنید یا فرشتان را با توجه به رنگ غالب خانه تهیه کنید. البته توجه داشته باشید چنانچه از فرشهای ساده یک رنگ استفاده میکنید، بهتر است برای هماهنگ شدن رنگهای آن با خانه تان رنگهای مکملش را به کار ببرید و از تکرار یک رنگ خاص خودداری کنید.
فرش۷۰۰شانه نگین مشهد
رنگها معنیدار بوده و نوع احساس ما را منعکس میکنند. هریک از رنگهای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش، سیاه، سفید، خاکستری و قهوهای معنی خاصی دارند. استفاده از چرخه رنگ و تلفیق آنها، شما را به ایدهای که در نظر دارید، نزدیک میکند. برای تغییر فضایی که در آن قرار دارید و انجام دکوراسیون باید بتوانید انتخاب رنگ کرده، آنها را تلفیق کنید رنگهای خنثی مانند کرم در هر محیطی کاربرد دارند چرا که میتوانند به عنوان رنگ تکمیلی در کنار هر رنگی استفاده شوند، به همین دلیل برای هر اتاقی از خانه مناسب هستند. علاوه بر این کارشناسان توصیه میکنند برای فضاهایی با وسعت کم از فرشهایی با ترکیب رنگ روشن استفاده نمایید چرا که هر چه کف روشن تر باشد فضا بزرگتر و نورانی تر دیده می شود. پس اگر می خواهید اتاق نشیمن کوچکتان بزرگتر شود یا دوست دارید اتاق پذیراییتان بازتر به نظر برسد.
شرکت نگین مشهد
فرش نگین مشهد طرح ارکیده
نمایندگی نگین مشهد در تهران
فرش نگین مشهد طرح افشان 700 شانه
کیفیت فرش نگین مشهد
فرش باغ ارم نگین مشهد
فرش زرشکی نگین مشهد
قیمت فرش ۱۲۰۰ شانه تراکم ۳۶۰۰ نگین مشهد
قیمت فرش ۱۰۰۰شانه نگین مشهد
فرش سجاده ای نگین مشهد
فرش طرح عروس نگین مشهد
فرش نگین هلال مشهد
فروش فرش نگین مشهد
طرحهای جدید فرش نگین مشهد
قیمت فرش نگین
فرش ۵۰۰شانه نگین مشهد
خرید اینترنتی فرش نگین مشهد تابان
چرم نگین مشهد
قیمت فرش 6 متری نگین مشهد 700 شانه
فرش نگین مشهد طرح طاووس
زمزمه پرطراوت زندگی با عشق و ایمان، با آرزوهای دیرین و جاودانگی زیباییها بر گستره تار و پود فرش و این نقش و نگارهای عالم هستی است که از صافی نگاه و ذهن خلاق هنرمند عبور کرده و نقشهای زیبا را به ظهور رسانده تا نوازشگر چشمان هر بینندهای باشد. اگر قصد خرید فرش ماشینی دارید مجموعه بازار الکترونیک فرش ایران آماده است تا این تجلی هنر ایرانی را با افتخار تقدیمتان نماید؛ گوارایتان باد تماشای این باغ رنگارنگ.
0 notes
نوروز 97 کجا بریم؟
نوروز 97 کجا بریم؟
نوروز 97 کجا بریم؟ عید نوروز حال و هوای سفر است و به دلیل تعطیلات چند روزه در ایران، و دور شدن از کارهای روزمره طی یک سال فرصتی مناسب برای مسافرت است. مسافرت در داخل ایران و آشنایی با شهر های ایران یکی از بهترین گزینه های سفر در تعطیلات عید نوروز است. و همچنین می توانید از سفرهای خارجی به دلیل تعطیل بودن اکثر خانواده نیز لذت ببرید. به همین منظور همراه ما باشید تا با برخی از مناطق گردشگری ایران و و جهان در تعطیلات نورزو آشنا شوید.
شیراز
شیراز را میتوان شهر بهارنارنج و باغ های دلگشا نام برد . شهری که پر از مسجد و خانه های قدیمی است که نمی توان بدون دیدن شان شیراز را ترک کرد. حافظیه و سعدیه و همه شهر به آلبوم عکسی دیدنی میماند.شکوه و زیبایی جاذبههای تاریخی و دیدنی شیراز را میتوان به آتشکدهٔ صمیکان، آرامگاه حافظ، آرامگاه خواجوی کرمانی، آرامگاه سعدی، ارگ کریمخان، باغ جهاننما، باغ ارم، باغ تخت، باغ چهلتن، باغ دلگشا، باغ عفیفآباد، باغ نارنجستان قوام، باغ هفتتن، خانه صالحی، چاه مرتاض علی، حمام باغ نشاط، عمارت باغ ایلخانی، عمارت باغ نشاط، عمارت دیوانخانه، عمارت کلاهفرنگی باغ نظر، مسجد نصیرالملک، قصر ابونصر، قلعهٔ ککها، مدرسهٔ آقاباباخان، مدرسهٔ خان، موزهٔ پارس، موزهٔ هفتتنان، نقش برجسته بهرام در برم دلک اشاره کرد. از جاذبههای طبیعی شهر شیراز میتوان به آبشار کوهمره سرخی، برمدلک، پارک قلعهبندر، پارک ملی بمو، باغ پرندگان شیراز، پیربناب، چشمهٔ جوشک، چشمهٔ خارگان، چشمهٔ ریچی، دریاچهٔ دشت ارژن، دریاچهٔ مهارلو، رکنآباد، رودخانهٔ قرهآغاج، روستای قلات، کوه سبزپوشان، گردشگاه آتشکده، گردشگاه چاهمسکی، گردشگاه چشمه سلمانی و گردشگاه هفتبرم نام برد.آب و هوا شیراز : دما در تیرماه ۳۰ درجهٔ سانتیگراد، در دیماه ، ۵ درجهٔ سانتیگراد، در فروردینماه ۱۷ درجهٔ سانتیگراد و در مهرماه ۲۰ درجهٔ سانتیگراد میباشد و میانگین سالانهٔ دما ۱۸ درجهٔ سانتیگراد است .
یزد
یزد به دلیل معماری تاریخی ارزشمند و بافت سنتی دست نخوردهاش در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۹۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید . یزد اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی دنیا محسوب میشود.یزد به مفهوم پاک و مقدس است، سرزمین خدا و شهری که انسان به خدا نزدیک تر است. شهری که در آن همه چیز به قدمت خود تاریخ است، از کوچه پس کوچه های خشتی اش گرفته تا معابدی که نشان های اولیه ی پرستش خدا در روی زمین هستند، شاید به همین خاطر است که نگین کویر ایران را کلمه ای چون «یزد» و مفهومی چون «پاکی» و «تقدس» همسان کرده اند.مناطق دیدنی یزد : مسجد جامع کبیر، مسجد امیر چخماق، خانه ی ملک التجار، مسجد ملااسماعیل، برج ساعت، باغ دولت آباد، بقعه ی دوازده امام، آب انبار شش بادگیر، بقعه ی زرندیان و… تنها بخشی از فهرست دیدنی های یزد هستند.
مشهد
بهترین مقصد سفر نوروزی میتوان انتخاب کرد وجود مبارک امام هشتم شیعیان در این شهر و آغاز سال نو در کنارم حرم امام رضا (ع) این نوید خواهد داد که سالی پر از برکت و سلامتی را پیش رو خواهید داشت. این ناگفته نماند که با وجود حرم رضوی این شهر در تمام طول سال میزبان مسافران و داخلی و خارجی مورد توجه ویژه قرار می گیرد . با تمام این وجود این شهر در نوروز جز مناطق شلوغ برای سفر خواهد بود .با ورود به شهر مشهد اولین چیزی که شما را جذب خودش میکنه و روح روان تو صیغل میده و آرامش خاصی رو کنارش حس خواهید کرد حرم مطهر امام رضا (ع) خواهد بود. و در ادامه میتوان به مناطق تاریخی و تفریحی هم بهره ببرید که به برخی از آنها اشاره میکنیم . غار و سد کارده, روستای پاژ,lروستای تغندر,طرقبه,پارک جنگلی و باغ وحش وکیل آباد,موزه مردم شناسی و حمام مهدی قلی بیک,آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی,بقعه پیر پالاندوز,پارک کوه سنگی,سرزمین موج های آبی,پارک ملت,شاندیز
سواحل خلیج فارس
وقتی قصد سفر به شهر جنوبی ایران را دارید نمیشود گفت برای سواحل زیبای خلیج فارس و آب وهوای دلنشین بهار این منطقه انتخاب نکردید . بوشهر و بوی ماهی های تازه و نسیم بهاری در کنار بندر روح و روان تان را تازه می کند. بندری که تاریخش به دوره ساسانی و و اردشیر ساسانی که سنگ بنای این بندر و شهر را نهاده که تا امروز بند بوشهر شناخته می شود البته مرهون زحمات نادرشاه افشار برای ساخت بندری تجار است.دیدار از ریشهر، آب انبار قوام، خانه ی قاضی، عمارت ملک، گوردختر، عمارت دهدشتی، مدرسه ی گلستان، امامزاده عبدالمهیمن، قبر ژنرال انگلیسی، آرامگاه اصفهانی، معبد خدادریا، کلیسای مسیح مقدس، قلعه ی هندی ها، کنیسه ی یهودیان، قبرستان انگلیسی ها و عمارت حاج رییس را از دست ندهید.
اصفهان
اصفهان با معماری تحسین برانگیزش , بلوارهای زیبا ,تونل ها , پل های سرپوشیده , کاخ ها , مساجد و منارهای منحصر به فردش شهرت دارد که این امر سبب شده در فرهنگ ایرانی، اصفهان نصف جهان لقب بگیرد.این شهر، یک موزه ی زنده است و اگر پیاده آن را قدم بزنید ، انگار در راهروهای یک موزه قدم می زنید و شانس دیدن کلی دیدنی همراهتان خواهدبود.اما این شهر در نوروز جز مناطق شلوغ برای سفر خواهد بود مهم ترین مکانی که هیچ موقع سال نمی توانید در اصفهان ببینید و تنها زمان نوروز است که درهای آن باز می شود، مدرسه ی چهارباغ است. مدرسه ای که نمونه ی عینی تحولات معماری صفوی است. در اصفهان می توان بناهای بسیاری را دید، اگر خودتان را به میدان امام اصفهان یا خیابان چهارباغ برسانید، دیگر برنامه ی گردش مهیاست؛ از همین جا می توانید بیشتر آثار تاریخی اصفهان همچون مسجدها، بازار و سراها و تیمچه ها، صنایع دستی، مدرسه ها، پل ها و عمارت ها را ببینید. در این میان مسجد لطف اله را هیچ کجای دیگر نمی توان پیدا کرد. برای شما که معلم هستید، کاخ ها و عمارت ها هم از دیگر دیدنی های این شهر است. مثل عمارت عالی قاپو، عمارت توحیدخانه که بخشی از کاخ عالی قاپو است، عمارت چهلستون، عمارت هشت بهشت، عمارت رکیب خانه و دژ سارویه که همه ی این عمارت ها نزدیک هم بوده و شما می توانید به راحتی از این بناهای منحصر به فرد دیدار کنید و لذت ببرید.
کرمان
کرمان، شهر خشت ، شعر و داستان است، «ارگ بم»، «احمدرضا احمدی» و «هوشنگ مرادی کرمانی».ارگ بم، بزرگ ترین شهر خشتی جهان است و احمدرضا احمدی اش، شاعر افسرده ای که به ظرافت های کلامی و طبع شوخش شهره داشت داشت. قصه های مجید هم که سفره اش در دل هر ایرانی پهن است. پسته و خرما و زیره که خب بهترین هایش را در کرمان می توانید پیدا کنید.اگر اهل تاریخ هستید، هویت واقعی تاریخ کرمان را در تمدن های «تل ابلیس»، «تپه یحیی» و «شهداد» جست و جو کنید، کشفیات گروه باستان شناسی پروفسور «کلدول» از تل ابلیس نشان می دهد که عمر ساختمان های اینجا به اواخر هزاره ی پنجم قبل از میلاد بر می گردد.مسجد ملک یکی دیگر از بناهای مقدسی است که در برنامه ریزی سفرتان باید گنجانده شود. این مسجد از مهم ترین بناهای معماری کرمانی است که به روایتی قدمت آن به سال 478 قمری بر می گردد و به فرمان «تورانشاه سلجوقی» ساخته شده است. اما از مهم ترین و به یادگارماندنی ترین آثار هنر معماری در قرن هشتم مربوط به کرمان، مسجد جامعه مظفری و مسجد پامنار است.
گیلان
زیبا ترین مقصد برای مسافرت در نوروز میتوان یاد کرد. مگر میشود با فرا رسیدن بهار به سر سبزترین نقطه این نرفت . گیلان با آب وهوای معتدل ، مردمی خون گرم و مهمان نواز مقصد و سفری خاطره انگیزه را برای شما ایجاد خواهد کرد. با سفر به گیلان می توان از طبیعت این استان بهره برد با وجود دریا جنگل که نوید آب و هوای پاک را برای شما خواهد . اما این شهر در نوروز جز مناطق شلوغ برای سفر خواهد بود .با برخی از جاذبه های گردشگری گیلان آشنا می شویم : ماسوله,باغ محتشم و عمارت کلاه فرنگی رشت,سد و دریاچه سقالکسار,خانه میرزا کوچک خان جنگلی,موزه میراث روستایی,پارک جنگلی سراوان,بقعه دانای علی,تالاب انزلی,قلعه رودخان فومن,جنگل اسالمشیطان کوه و بام سبز لاهیجان,آبشار لونک,منطقه آزاد انزلی,ساحل حاجی بکنده
مازندران
مازندران هم با وجود طبیعت زیبایی که در دل خودش جای داره مرکز سفر اکثر مردم ایران خواهد بود که در نوروز جز مناطق شلوغ برای سفر خواهد بود . البته سفر به این استان می توان از طبیعت بکر و رویایی ، سرسبز بهره من شوید .با برخی از جاذبه های گردشگری مازندران آشنا شوید : آبشار شاهان دشت آمل,تالاب فراخین نوشهر,جنگل دو هزار تنکابن,چشمه های باداب سورت ساری,دشت دریاسر تنکابن نمک آبرود,تالاب حمید آباد ساری,پارک جنگلی سی سنگان,پارک جنگلی نور و…
قشم
قشم :جزیره زیبا در جنوب ایران که مقصد بی نظیر در بهار و با وجود آب و هوای معتدل مکانی فوق العاده خواهد بود. از جنگل دریایی حرا تا دره ستارگان که میتوانید آرامش را در این سفر و کلی مناطق دیدنی داشته باشید.برخی جاذبه های گردشگری قشم : غار نمک , جنگل دریایی حرا, انجیر معابد ,غار خربز ,سد گوران , قلعه قشم, پارک کروکودیل , دره ستارگان و…
لرستان
لرستان بخاطر آب و هوای معتدل، طبیعت زیبا و جنگل های بلوط فوق العاده دلنشینش در تعطیلات نوروز مسافرین زیادی به خودش جذب می کنه. لرستان قدمتی 4000 ساله داره و به همین علت هر سال گردشگران خارجی زیادی به خصوص باستان شناسان این منطقه رو برای سفر و اکتشاف انتخاب می کنند.با برخی از جاذبه های گردشگری لرستان : قلعه فلک الافلاک,گرداب سنگی,دریاچه کیو,پل شاپوری,آبشار بیشه,گردشگاه چغاسرخه,بوستان فدک و باغ پرندگان,دریاچه گهر,غار کلماکره,مناره آجری
نوروز 97 کجا بریم؟
فصل بهار ماههای ژانویه ، فوریه و مارس است که بهترین زمان برای سفر و بهره بردن از طبیعت زیبای بهاری خواهد بود، با ما همراه باشید تا برخی مکان دیدنی در فصل بهار در دیگر نقاط دنیا آشنا شوید.
استانبول
در ماههای آخر فصل بهار یعنی مارس و آوریل که دمای هوا بین ۱۶تا ۲۵ درجه سانتی گراد است ، و هنوز هوا آنچنان رطوبتی ندارد می توان تور نورورزی استانبول را برای سفر انتخاب کرد چرا که بعد از آن کم کم رطوبت هوا بیشتر شده و به اصطلاح هوای استانبول شرجی و دم کرده می شود و گشت و گذار اصلا به مذاق تان خوش نمی آید.
آنتالیا
آنتالیا جز شهرهای مهم و مرکز گردشگری در ترکیه محسوب میشود .دارای جاذبههای فراوان میباشد. در این شهر درختان نخل و لنگرگاهها خود نمائی میکند. در این شهر و در بخش قدیمی و تماشائی آن منطقه قلعهایچی (درون قلعه) قرار دارد. بافت خاص منطقه که شامل خیابانهای کم عرض و پیچ در پیچ بوده به همراه خانههای قدیمی که توسط دیوارهای قدیمی محصور شده، بسیار جلب توجه میکند.آب و هوای آنتالیا خاص مدیترانه ای با تابستان های آفتابی و زمستانهای معتدل است . از اواسط ماه فروردین تا آبان ( آوریل، نوامبر ) برای شنا مناسب است. متوسط دمای هوای آنتالیا در تابستان ۲۸ درجه سانتیگراد و دمای آب ۲۷ درجه سانتیگراد است. بارش باران در آنتالیا بیشتر به فصلهای پاییز و زمستان اختصاص دارد .
آگرا
بهترین زمان برای سفر به آگرا هندوستان ، فصل بهار است چرا که قبل از آن سرمای زمستان طی شده و تا قبل از رسیدن فصل تابستان که بتدریج گرمای ۴۵ درجه ای هوا خود را نشان میدهد،
دبی
دبی یکی از شهرهای بیابانی کشور امارات البته مدرن و دیدنی است که بیشتر ماههای سال گرمای هوای ۴۰ درجه ای واقعا کلافه کننده است اما با رسیدن فصل بهار هوا خنک تر شده و علیرغم آفتابی بودن روزهایش ،گرمای هوا اصلا آزار دهنده نیست.
پاریس
بهترین زمان برای سفر به شهر پاریس فصل بهار با زیبایی های کم نظیرش است. چرا که در تابستان هوا گرم بوده و بازدید از این چندان لذت بخش نیست و در فصل زمستان هم سرمای هوا برای گردشگرانی که سرما را دوست ندارند، کمی آزار دهنده خواهد بود. پس بازدید ازاماکن تاریخی و گردشگری پاریس در فصل بهار که گهگاه بارانهای لطیفی هم می بارد ، بسیار جذاب و خاطره انگیز خواهد بود.
مالزی
مالزی یکی از کشورهای جنوب شرقی آسیا و پایتخت آن کوالالامپور است. مالزی به خاطر سواحل متعدد و تنوع جاذبههای طبیعی ، یکی از مهمترین مقاصد گردشگری دنیا ، به خصوص برای ورزشهایی مانند غواصی است. علاوه بر جاذبههای طبیعی، از نظر جاذبههای شهری ، برجهای بلند و رستورانهای مشهور هم ، مالزی حرفهای زیادی برای گفتن دارد.در طول سال، دو فصل بارانی در مالزی وجود دارد. بخش شرقی، بیشترین میزان بارندگی را از اوایل نوامبر تا آخر مارس تجربه میکند که بر اثر بادهای موسمی شمال شرقی ایجاد میشود و با بارندگی شدید و رعد و برق همراه است. رشتهکوهی که از مرکز کشور میگذرد، پناهگاهی در برابر بادهای موسمی شرقی است اما کوالالامپور و شهرهای دیگر در بخش غربی، در این مدت بارندگی زیاد و طوفان دارند. از ماه مه تا سپتامبر، باد موسمی دیگری از سمت غرب میوزد و شهرهایی چون کوالالامپور را درگیر میکند. بیشترین میزان بارندگی کوالالامپور در همین فصل است.
نوروز 97 کجا بریم؟
Read the full article
0 notes
شداد کی جنت احقاف قوم عاد کا مسکن تھا‘ عربی میں ریت کے لمبے اور اونچے ٹیلوں کو حقف کہا جاتا ہے‘ احقاف حقف کی جمع ہے اور یوں اس کا مطلب ہوتا ہے ریت کے اونچے اور لمبے ٹیلوں کی زمین‘ یہ علاقہ یمن اور عمان کے درمیان بکھرا ہوا تھا‘ قوم عاد یہاں ساڑھے آٹھ ہزار سال قبل آباد تھی‘ اللہ تعالیٰ نے انہیں سرسبز کھیتیاں بھی دے رکھی تھیں‘ جانور بھی‘ پانی بھی اور وافر خوراک بھی‘ نعمتوں کی اس فراوانی نے انہیں بھٹکا دیا‘ وہ اللہ کے باغی ہو گئے‘ ہدایت کےلئے حضرت ہود ؑکو بھجوایاگیا‘ وہ انہیں تبلیغ کرنے لگے لیکن عاد ان کا مذاق اڑانے لگے‘ وہ شرک سے پیچھے ہٹنے کےلئے راضی نہ ہوئے‘ شداد اس قوم کا بادشاہ تھا‘ یہ دو بھائی تھے‘ شدید اور شداد‘ شدید پہلے بادشاہ بنا‘ وہ فوت ہوا تو شداد نے اقتدار سنبھال لیا‘ وہ ایک وسیع سلطنت کا حکمران تھا‘ حکومت یمن سے عراق اور بعض روایات کے مطابق ایران تک پھیلی تھی‘ حضرت ہود ؑ نے اسے بھی سمجھانے کی کوشش کی لیکن اس کا دل بھی بند تھا‘ دونوں کے درمیان مکالمہ ہوا‘ شداد نے حضرت ہود ؑ سے پوچھا‘ میں اگر ایمان لے آﺅں تو مجھے کیا فائدہ ہو گا؟ حضرت ہود ؑ نے فرمایا تم پر جنت حلال ہو جائے گی‘ شداد نے پوچھا جنت کیا ہے؟ حضرت ہود ؑ نے اسے جنت کا نقشہ بتایا‘ شداد نے دعویٰ کردیا یہ کیا بڑی بات ہے‘ میں بھی ایسی جنت بنا سکتا ہوں‘ حضرت ہود ؑ نے اسے اس کفر اور اس شرک سے روکنے کی کوشش کی لیکن وہ باز نہ آیا‘ اس نے سلطنت کے تمام بڑے معمار اکٹھے کئے اور احقاف میں ارم کے مقام پر 20 کوس لمبی اور چوڑی جنت بنوانی شر��ع کر دی‘ جنت میں سونے اور ��اندی کی اینٹیں بھی لگائی گئیں اور جواہرات بھی لٹکائے گئے‘ اس نے شہد‘ دودھ اور پانی کی نہریں بھی رواں کر دیں اور دنیا جہاں کے درخت‘ پودے اور پھول بھی لگوا دیئے‘ قوم عاد بلند ستونوں پر محلات بنانے کی ماہر تھی‘ شداد کی ارم (جنت) میں یہ فن عروج پر تھا‘ ریت کے ٹیلوں کے درمیان بلند ستون تھے اور ان ستونوں پر سونے اور چاندی کی عمارتیں کھڑی تھیں‘ شداد نے فیصلہ کیا تھا وہ جنت کی تکمیل کے بعد اس میں قدم رکھے گا‘ معماروں نے جب اسے جنت کی تکمیل کی اطلاع دے دی تو وہ تیار ہوا‘ اپنی فوج لی اور جنت کی انسپکشن کےلئے نکل کھڑا ہوا‘ وہ جنت کے دروازے پر پہنچا‘ گھوڑے سے نیچے اترنے لگا‘ ابھی اس کا ایک پاﺅں زمین اور دوسرا گھوڑے کی رکاب پر تھا کہ ملک الموت آ گیا‘ شداد نے اس سے صرف جنت میں قدم رکھنے کی مہلت مانگی لیکن فرشتے کا جواب تھا اللہ تعالیٰ کا حکم ہے میں تمہیں تمہاری جنت میں قدم نہ رکھنے دوں‘ وہ بہت گڑگڑایا لیکن ملک الموت نے اس کی جان قبض کر لی‘ وہ زمین پر دوسرا قدم نہ رکھ سکا‘ شداد کی موت کے بعد حضرت جبرائیل امین نے چیخ ماری اور شداد کی پوری جنت زمین میں دھنس کر غائب ہو گئی‘ شداد کا انجام قوم عاد کےلئے کافی تھا لیکن جب انسان کی عقل پر غرور کا پردہ پڑتا ہے تو شداد ہو یا شدید اسے کسی کا انجام دکھائی نہیں دیتا‘ حضرت ہود ؑ قوم کو شداد کا انجام بتا بتا کر ڈراتے رہے لیکن عاد نہ مانے یہاں تک کہ وہ مایوس ہو گئے‘ اللہ تعالیٰ نے انہیں ساتھیوں کے ساتھ علاقے سے نکلنے کا حکم دے دیا اور وہ قوم کو آخری بار سمجھا کر احقاف سے نکل گئے‘ اللہ تعالیٰ نے ان کے بعد عاد پر خوفناک آندھیاں مسلط کر دیں‘ وہ آندھیاں سات راتیں اور آٹھ دن چلتی رہیں یہاں تک کہ پوری قوم اپنے بلند ستونوں اور سونے اور چاندی کی عمارتوں سمیت زمین میں دفن ہو گئی‘ قوم عاد کا نشان تک نہ رہا‘ پوری وادی ریت کے صحرا میں گم ہو گئی‘ پانی کے ذخیرے بچے اور نہ ہی درخت‘ پودے‘ جانور اور کھیتیاں‘ صرف ریت کے لمبے اور اونچے ٹیلے بچ گئے‘ قوم عاد کے بعد ثمود کا دور آیا‘یہ لوگ موجودہ سعودی عرب کے علاقے مدائن صالح میں آباد ہوئے‘ پہاڑ تراش کر گھر بنائے‘ اللہ تعالیٰ نے انہیں بھی رزق‘ پانی اور سبزے سے نوازہ‘ وہ لوگ قدآور اور مضبوط بھی تھے‘ وہ کھڑے درخت اکھاڑ کر پھینک دیتے تھے‘یہ طاقت انہیں کفر کی طرف لے گئی‘ اللہ تعالیٰ نے ہدایت کےلئے حضرت صالح ؑ بھجوائے‘ وہ انہیں سمجھاتے رہے لیکن وہ بھی باز نہ آئے‘ اللہ تعالیٰ نے انہیں ہدایت کے راستے پر لانے کےلئے اونٹنی اور اس کا بچہ بھی بھجوایا لیکن وہ ہدایت پانے کی بجائے اونٹنی کے دشمن ہو گئے‘ انہوں نے ایک دن اونٹنی پر حملہ کر کے اسے قتل کر دیا‘ اونٹنی کا بچہ ڈر کر پہاڑ کی طرف دوڑا‘ پہاڑ شق ہوا اور وہ اس میں گم ہو گیا‘ یہ واقعہ قوم ثمود کی تباہی کا باعث بنا‘ حضرت جبرائیل نے چیخ ماری اور مدائن صالح سے لے کر حضر موت تک پانچ سو کلو میٹر کے پہاڑ چھوٹی چھوٹی کاشوں میں تقسیم ہو گئے یوں قوم ثمود بھی برباد ہو گئی‘ حضرت صالح ؑ قوم کی تباہی کے بعد حضرت ہود ؑ کے علاقے احقاف میں آگئے‘ پہاڑوں میں آباد ہوئے‘ انتقال فرمایا اور پہاڑ کی چوٹی پر مدفون ہوئے۔احقاف کایہ علاقہ اس وقت عمان میں موجود ہے‘ قوم عاد اور قوم ثمود(باقی ماندہ لوگ) دونوںکے لوگ صلالہ شہر کے مضافات میں آباد تھے‘ حضرت ہود ؑ اور حضرت صالح ؑ کے مزارات بھی صلالہ میں واقع ہیں‘ ناسا کو 1992ءمیں عمان کے صحرا میں ریت سے 13 میٹر نیچے ایک شہر دکھائی دیا‘ یہ ایک حیران کن دریافت تھی‘ اس پر کام شروع ہوا اور شہر کا سرا مل گیا لیکن شہر کھودا نہ جا سکا‘ وجہ گندھک تھی‘ وہ شہر پورے کا پورا گندھک کے جوہڑ میں غرق تھا‘ آرکیالوجسٹس نے پائپ لگا کر پانی نکالنے کی کوشش کی لیکن یہ آسان کام نہیں تھا چنانچہ یہ لوگ 26سال گزرنے کے باوجود ریت میں گم شہر کی صرف ایک چٹان کھود سکے اور یہ چٹان شداد کی جنت کا سرا تھی ‘ میں اس جنت گم گشتہ کی تلاش میں جمعہ 28 ستمبر کو صلالہ پہنچا‘ یہ علاقہ ماضی میں یمن کا حصہ ہوتا تھا‘ تاریخ کی کتابوں میں اس کا نام حضر موت تھا‘ علماءاور آرکیالوجسٹس صدیوں سے اس کی تلاش میں تھے‘ قرآن میں اللہ تعالیٰ نے سورة ہود‘الفجر‘ الاعراف“ الشعرائ‘ المومنون‘ الاحقاف‘ حٰم سجدہ ‘ الذاریات‘القمر‘ النمل‘ الشمس اور بنی اسرائیل میں قوم عاد اور قوم ثمود کا ذکر فرمایا‘ اس ذکر نے بھی اس تلاش کو مہمیز کر دیا‘ یہ علاقہ 1843ءمیں سب سے پہلے ایک جرمن فوجی نے دریافت کیا تھا‘ اس کا کہنا تھا علاقے کی ریت باریک سفوف کی طرح تھی اور اس میں جو بھی چیز گر جاتی تھی وہ چند لمحوں میں ریت میں دفن ہو جاتی تھی‘ اس کا خیال تھا ریت کے نیچے زمین نہیں‘ یہ علاقہ ریت کی دلدل ہے‘ شداد کی جنت آج کل اوبار کہلاتی ہے‘اوبار ریت کے سمندر میں چھوٹا سا شہر ہے‘ شہر سے باہر نکلیں تو دائیں بائیں ریت کے ٹیلے ہیں اور یہ ٹیلے ایک طرف سے سعودی عرب اور دوسری طرف سے یمن کے بارڈر تک چلے جاتے ہیں‘ میں اسلام آباد سے اوبار پہنچا تھا جبکہ میرے دوست ڈاکٹر کاشف مصطفی جنوبی افریقہ سے صلالہ آئے تھے‘ ڈاکٹر کاشف مصطفی دل کے سرجن ہیں‘ یہ بھی مذہبی سیاحت کے جنونی ہیں‘ یہ تورات‘ انجیل اور قرآن کے مقامات تلاش کرتے رہتے ہیں‘ یہ چند برس قبل اسرائیل گئے اور ”دیوار گریہ کے آس پاس“ کے نام سے شاندار کتاب لکھی‘ میں نے یہ کتاب پڑھنے کے بعد ڈاکٹر کاشف مصطفی کو تلاش کیا اور یوں ان کے ساتھ دوستی ہو گئی‘ ہمیں اس سفر کے دوران محسوس ہوا جیسے ہم ایک ہی ذات کے دو ٹکڑے ہیں اور قدرت نے ہمیں ملا کر ہم پر عظیم احسان کیا‘ ہم ہفتہ 29 ستمبر کی دوپہر صلالہ سے ڈیڑھ سو کلو میٹر کا فاصلہ طے کر کے اوبار پہنچ گئے‘میں آپ کو اوبار کے بارے میں بتانے سے پہلے حضرت ہود ؑ اور حضرت صالح ؑکے بارے میں بتاتا چلوں‘ یہ دونوں انبیاءصلالہ میں مدفون ہیں‘ حضرت صالح ؑ شہر سے دو سو کلو میٹر دور سیاہ خشک پہاڑ پر آرام فرما رہے ہیں جبکہ حضرت ہود ؑشہر سے 25 کلومیٹر کے فاصلے پر دفن ہیں‘ حضرت ہود ؑ کا ایک مزار یمن میں برہوت کے مقام پر بھی موجود ہے‘ حضرت علیؓ نے اس مزار کی نشانی بتائی تھی‘ وہ سرخ ٹیلے پر واقع ہے اور حضرت ہود ؑ کے سرہانے جھاڑ کا درخت ہے‘ یہ دونوں نشانیاں صلالہ میں موجود ہیں‘بہرحال اللہ بہتر جانتا ہے۔ ہم سخت گرمی میں اوبار پہنچ گئے‘ ہمارے سامنے شداد کی جنت کے آثار موجود تھے‘ وہ ایک وسیع میدان تھا‘ میدان کے درمیان میں چونے کے پتھر بکھرے ہوئے تھے‘ ہم پتھروں کے درمیان سے ہوتے ہوئے آخری سرے پر پہنچے‘ وہاں اچانک ایک وسیع گڑھا دکھائی دیا‘ ہم گڑھے میں لڑھکتے ہوئے نیچے پہنچے‘ سامنے چٹان تھی اور چٹان کے درمیان سیڑھیاں نیچے جا رہی تھیں‘ ہم سیڑھیاں اتر کر نیچے چلے گئے‘ سیڑھیاں ایک چھوٹے سے کمرے میں جا کر ختم ہو گئیں‘ اندر گندھک کی بو پھیلی ہوئی تھی‘ پانی کا پمپ اور پائپ بھی موجود تھا‘ کمرے میں اندھیرا تھا‘ شداد کی جنت اس کمرے کے نیچے کہیں دفن تھی‘ اس سے نیچے کھدائی نہیں کی گئی تھی‘ ہمارا دل گھبرا گیا‘ ہم باہر آ گئے‘ ہمارے اوپر چٹان جھکی ہوئی تھی‘ چٹان پر درزیں تھیں اور وہ درزیں منہ سے عبرت کا سیاپا کر رہیں تھیں‘ چٹان آج بھی آہستہ آہستہ نیچے کھسک رہی ہے گویا آج ساڑھے آٹھ ہزار سال بعد بھی شداد کی جنت زمین میں دھنس رہی ہے‘ ہم نے اوپر چٹان کی طرف دیکھا‘ چٹان کے اوپر گرم ہوا بہہ رہی تھی اور ہوا کے درمیان آسمان ہچکولے لے رہا تھا‘ پوری کائنات اس وقت تین نقطوں میں سمٹ آئی تھی‘ آسمان‘ ہوا اور ریت کا قبرستان‘ ماضی‘ حال اورمستقبل اور تینوں کے درمیان ہم تھے‘ خوف‘ وحشت اور عبرت کی زمین پر کھڑے چھ ہونق لوگ اور وہ ہونق لوگ کبھی آسمان کی طرف دیکھتے تھے‘ کبھی ریت کی طرف اور کبھی چٹان کے نیچے دفن شداد کی جنت کی طرف اور کبھی یہ سوچتے تھے‘ وقت کے اس احقاف جس میں شداد جیسے لوگ دفن ہو گئے‘ اس میں ہم جیسے لوگوں کی کیا اہمیت‘ کیا حیثیت ہے!۔ The post شداد کی جنت appeared first on JavedCh.Com.
0 notes
آدرس جدید ما: تبریز - شهرک ارم - خیابان المهدی - روبروی املاک المهدی +دفتر مشاور علی سلیمانپور به امید پروردگار در خدمتتان شما خوبان خواهیم بود. 🌹🌹🌹 @moshaveralisoleimanpour @ali.soleimanpour #دفتر_کار #آفیس #تبریز #مشاور #مشاوره #سرمایه_گذاری #کار #دفتر #کسب_و_کار #مشاورعلی_سلیمانپور #علی_سلیمانپور #میلیونر #میلیاردر #بیلیونرزتیم #محل_کار #عشق #مشاور_علی_سلیمانپور #دوست https://www.instagram.com/p/Bnwa5eQlN1k/?utm_source=ig_tumblr_share&igshid=1twccstl2di4n
0 notes
#خیابان_ارم داریم یواش یواش به پاییز دوست داشتنی با باروناش نزدیک میشیم کیا منتظرن . #hafez #شیراز #shiraz #حافظ #سعدی #حافظیه #ارم #shirazi #عکس #عکاسی #پاسارگاد #شیرازی #تخت_جمشید #مهارلو #مسجد_نصیرالملک #مسجد_وکیل (در Eram Garden) https://www.instagram.com/p/CE7G9pRl9NZ/?igshid=t9xi1nd3cuy0
0 notes
ناول؛ جنت کے پتے
قسط 2
". وہ منہ بسورے پھر سے شروع ہونے لگی تو حیا نے کیسٹ پلیئرآن کر دیا. عا طف اسلم کا گنا پوری آواز میں گونجنے لگا تو ارم کو چپ ہونا پڑا. "مارکیٹ پوھنچنے کے بعد ارم تو چوڑیاں ڈھونڈھنے نکل گی اور وہ دونو میٹرو آگئیں. " یہ گولڈن والا جو تیسرے نمبر پر رکھا ہے وہ دکھائیں " بہت دہر بعد ایک اونچی ہیل اسکی نظر میں جچی تھی. "یہ والا میم" سیلز مین نے جوتا نکل کر اسکے سامنے کیا. وہ زمین پر پنجوں کے بل بیٹھا تھا اور وہ دونوں کاؤچ پر بیٹھی تھیں. "پہنا دوں میم" بہت مؤادب اور شائستہ لہجے میں سیلز مین نے مسکرا کر پوچھا.
"میرے ہاتھ نہیں ٹوٹے ہوے میں خود پہن سکتی ہوں" "جی شیور یہ لیجیے" سیلز مں نے مسکراتے ہوے جوتا اسکی طرف بڑھایا. اسنے اسے یوں پکڑ رکھا تھا کے پکرتے وقت حیا کی انگلیاں لازمی اسکے ہاتھ سے مس ہوتیں. "سامنے رکھ دو میں اٹھا لوں گی". اسکو روکھے انداز پر سیلز میں نے گنگناتے ہوے جوتا سامنے رکھ دیا. پھر بل کی ادائیگی کے بعد کاؤنٹر پر کھڑے لڑکے نے بقیہ رقم اسکی طرف بڑھائی تو حیا نے دیکھا کے پیسوں کے اوپر پانچ کا سکا رکھا ہوا ہے اور لڑکے نے سکا یوں پکڑ رکھا تھا جیسے سیلز میں نے جوتا.... "شکریہ" ہی نے نوتے کو کنارے
سے پکڑ کر کھینچا تو سکا لڑکے کے ہاتھ میں ہی رہ گیا. "میم! آپ کا سکہ " لڑکے نے فاتحانہ مسکراتے ہوے کہا کے اب تو لازمی پکڑے گی اور...... "یہ سامنے پڑے صدقے کے باکس میں ڈال دو". وہ بے نیازی شوپپر تھامے پلٹی تو زارا نے بے اختیار قہقہہ لگایا. " اس لڑکے کی شکل دیکھنے والی تھی" "اس لڑکے کی شکل دیکھنے والی تھی حیا" دل کر رہا تھا اسکی شکل پر شاپ میں پڑے سارے جوتے مار دوں. پتا نہیں ہمارے ذہنیت کب بدلے گی. یوں گھورتے بار لڑکی دیکھی ہو. وہ تنفر سے ناک سکوڑتی غصّے سے سیڑھیاں اتر رہی تھی، جب قریب ہی سے آواز آئی.
"تو اتنا بن سنور کے باہر مت نکلا کرو بی بی !" وہ چونک کر آخری سیڑھی پر روک گئی. ایک ممر خاتون تھی. بڑی سی چادر لپیٹی ہوئی، ناگواری بھری نگاہ اس پر ڈال کر اوپر زینے پر چڑھ گئیں. "ایک تو لوگوں کو راہ چلتے تبلیغ کا شوق ہوتا ہے" زارا اسکو کوہنی سے تھامے ہوے وہاں سے آئی. تب ہی ارم سامنے سے آتی دکھائی دی. اسکا سینے پر پھیلا دوپٹہ اب سمٹ کر گلے میں جا چکا تھا. اسنے کوئی خاص شاپنگ نہیں کی تھی. شاید وہ اسکے ساتھ صرف اوٹنگ کے لئے آئی تھی. میٹرو سے وہ "اسکو پ" چلی آئیں، تاکہ کچھ کھا پی لیں. رات کی دعوت تو تایا فرقان کی طرف تھی، جو بیٹے کی شادی کے لئے آے ہوے
لوگوں کو دے رہے تھے. "میرے لئے پائن ایپل منگوانا میں ذرا بیکری سے کچھ .لے آؤں. ارم جھپٹ کر باہر کو لپکی. حیا نے گہری سانس لیتے ہوے اپنی سائیڈ کا شیشہ .نیچے کیا، سرد ہوا کا تھپیڑا اندر آیا. مگر اتنی سردی میں سلش پینے کا اپنا ہی مزہ ہوتا ہے. وہ پارکنگ لاٹ میں ماجود تھیں اور ٹھنڈی ہوا نے سبکو گھیرا ہوا تھا. "ارم خاصی کمپلیسڈ لگی ہے نہ"؟ ارم دور ہوگئی تو زارا اسکی طرف مڑی. "اور تم اسکے کمپلیکس کو ہوا دے رہی ہو". وہ الٹا اسی پر خفا ہوئی. "تایا فرقان صرف سکارف کی سختی کرتے ہیں. وہ بس اس بات پر خود ترسی کا شکار ہے اور تم بھی اسکا ساتھ دے رہی ہو.
"میں نے کہا کے بے چاری......" "نہیں ہے وہ بے چاری، اب اسکو بھی یہی سمجھانا ہے کے خام خواہ کی خود ترسی سے نکل آے." ویٹر ہاتھ میں کارڈ پکڑے حیا کی طرف آچکا تھا. "تمہیں یاد ہے زارا! جب پچھلے سال یونیورسٹی والوں نے ہمیں ترکی کے ٹریپ کی آس دلائی تھی اور آخر میں آکر سارا پروگرام کینسل کر دیا تھا". آرڈر کر کے شیشہ اپر چڑھا کر کر وہ یاد کرنے لگی. "میں تو اتنی مایوس ہوگئی تھی سوچا بھی نہ تھا کے کبھی جا سکون گی." اسکی آواز میں اس جڑنے کی خوشی دار آئی تھی. زارا اور وہ ایل ایل بی کے پانچویں سال میں تھیں. انکا ساتواں سمسٹر کا درمیان تھا جب یورپی یونین کے سکلور شپ کا اعلان ہوا. جسکے تحت یورپی
اور اشیا کی یونیورسٹی کے سٹوڈنٹس کا تبادلہ ہوگا. جب درخواست دینے کی باری آئی تو اسکو ترکی کی سبانجی یونیورسٹی کا فارم سب سے آسان لگا، پھر ایک ہسپانوی یونیورسٹی میں بھی ساتھ ہی apply کیا بلا آخر سبانجی نے اسکا انتخاب کر لیا. ساتواں سمسٹر پورا کر کے اسکو پانچ ماہ کے لئے ترکی جانا تھا. جہاں اسکے مضامین تو نہ تھے کے ترکی کا قانون پاکستان کے قانون سے مختلف تھا. سو پانچ ماہ کے لئے وہ اپنی مرضی سے کوئی بھی مضمون پڑھ سکتی تھی. پھر پاکستان واپس آکر آٹھواں سمسٹر شروع کرنا تھا. "کتنا مزہ آے حیا، کوئی رومانٹک سا ہینڈ سم سا ہم سفر تمہیں مل جاتے تو تمہارا سفر کتنا خوبصورت ہو جاتے.
"ہم سفر کوئی نہیں ،ملنے والا، پاکستان سے ہم صرف دو لڑکیاں سباجنی جا رہی ہیں، اور پھر ہم ٹھہرے وومین یونیورسٹی میں پڑھنے والی". "وہ خدیجہ رانا جو تمہارے ساتھ جا رہی ہے اس سے کوئی بات ہوئی." ویٹر سے شیشہ بجایا تو حیا نے شیشہ نیچے کیا. "نہیں! خدیجہ رانا کو تو میں جانتی بھی نہیں ہوں. اسنے سلش کے گلاس پکڑے، زارا کا اسکو تھمایا ارم کا ڈیش بورڈ پر رکھا. بے دہانی میں وہ شیشہ بند کرنا بھول گئی اسکے علم میں نہ رہا. دفعتاً!
زارا کا موبائل بجا. زارا نے سپ لیتے ہوے فون کان سے لگایا. "ہیلو اماں! جی کیا ہوا؟ آواز خراب ہے، ایک منٹ. زارا کے فون پر سگنل ٹھیک نہیں آرہے تھے، وہ سلش کا گلاس ہاتھ میں پکڑے باہر نکل گئی. حیا اپنے گلاس سے چوٹھے چوٹھے سپ لیتے ہوے ونڈ سکرین سے بہار دیکھنے لگی. اب وہ دور درخت کے پاس کھڑی بات کر رہی تھی. "ہیلو مائی بیوٹی!" کوئی ایک دم سے اسکے بلکل قریب آکر بولا تھا. وہ ڈر کر اچھلی. ذرا سر جوس بھی کپڑوں پر گرا.
کھلی کھڑکی پر ایک خوبصرت عورت جھکی ہوئی تھی. میک اپ سے بھرا چہرہ، آئی شیڈو سے چمکتی آنکھیں، بھڑکتی ہوئی سرخی، بالوں کا جوڑا اور چم چم کرتے کپڑے. وہ عورت نہیں تھی مگر مرد بھی نہیں تھا. "ڈرو نہیں سوہنیو! میں تمہاری دوست ہوں ڈولی کہتے ہیں مجھے" "ہٹو، ہٹو جاؤ. وہ گھبرا گئی. خواجہ سرا کے وجود سے سستے پرفیوم کی خوشبو اٹھ رہی تھی اسے کراہیت سی آئی. "اچھا سوہنیو! ذرا بات کو سنو. اسنے اپنا چہرہ اور جھکایا اسے پہلے کے وہ آگے بڑھتا حیا نے سلش کا بھرا گلاس اسکے منہ پر الٹ دیا. ٹھنڈی ٹھار برف منہ پر گری تو وہ بلبلا کر پیچھے ہوا.
**************
. اسنے پھرتی سے شیشہ اوپر کر لیا. "سنو جی!
وہ مسکرا کر چہرہ صاف کرتے ہوے شیشہ بجانے لگا. بند سیشے کی وجہ سے اسکی آواز کم آرہی تھی اب وہ کوئی گانا گا رہا تھا. کپکپاتے ہاتھوں سے اسنے اگنیشن میں چابی گھمائی، اور گاڑی وہاں سے نکل لائی. بیکری کے داخلی دروازے کے سامنے گاڑی روکی اور پیچھے مڑ کر دیکھا. وہ درختوں کے پاس ڈولی نامی خواجہ سرا ابھی تک وہی کھڑا تھا. وہ اسکے پیچھے نہیں آیا تھا اب وہ گا بھی نہیں رہا تھا. بس خاموش گہری نظروں سے اسے دیکھ رہا تھا. اسے بے اختیار جھرجھری سی آئی. "کہاں رہ گئیں ہیں دونوں".اسنے جھنجھلا کر ہارن پر ہاتھ رکھ دیا. پھر گردن موڑ کر دیکھا، وہ ابھی تک اسی کو دیکھ رہا تھا.
ارم اور زارا کو ڈراپ کر کے وہ اپنے کمرے میں آئی. ڈنر کا وقت ہونے والا تھا. اس نے کپڑے بھی ڈنر کی مناسبت سے پہنے تھے. مگر جوس چھلکنے کی وجہ سے ذرا داغ پڑ گیا تھا. اس نے جلدی سے اتنا دوپٹہ دھو کر استری کیا. اسے رہ رہ کر وہ خواجہ سرا یاد آرہا تھا. اس برادری کے لوگ اکثر آکر پیسے مانگتے تھے مگر ایسی حرکت تو کبھی کسی نے نہیں کی. اس خواجہ سرا کی نگاہیں اور انداز اسکو پھر سے جھرجھری آگئی. پھر جب وہ اپنی تیاری سے مطمین ہوکر باہر آئی تو دروازے کے باہر پاؤں کسی چیز سے ٹکرایا. وہ چونک گیا. دروازے کہ ساتھ فرش پر وہ سفید ادھ کھلے گلابوں کا بکے پڑا تھا. ساتھ میں ایک بینڈ لفافہ بھی تھا. وہ دونوں چیزیں اٹھا کر سیدھی ہوئی لفافہ کھولا جس پر " حیا سلمان " لکھا ہوا تھا. اندر ووہی سفید بے سطر چوکور کاغذ تھا. اسکے وسط میں اردو میں لکھا تھا. "امید کرتا ہوں آپکا آج کا ڈنر اچھا گزرے گا.". اسنے لفافہ پلٹ کر دیکھا اس پر اور کچھ نہیں لکھا تھا بس لفافے پر گزشتہ روز کی مہر لگی تھی. "یہ کون تھا اور کیوں اسے پھول بھیج رہا تھا"؟ وہ خط اور بکے
کمرے میں رکھ کر سرے معاملے سے الھجتی باہر آگئی. تایا فرقان کے گھر خوب چہل پہل تھی. سب کزنز لونج میں بیٹھے تھے. ایک طرف خواتین کا گروپ خوش گپیوں میں مصروف تھیں. مرد حضرات یقیننا ڈرائنگ روم میں تھے. اسکے خاندان میں کزنز کی بے تکلفی کو بری نظر سے نہیں دیکھا جاتا تھا. تایا فرقان تمام بہن بھائیوں میں بہت سخت تھے اور انکی سختی صرف ارم کے سکارف لینے اور گھر سے باہر لڑکوں سے بات کرنے تک تھی. ارم اور باقی کزنز بھی گھر کے کزنز کے علاوہ لڑکوں سے بات نہیں کرتی تھیں. حیا اور ارم تو پڑھتی بھی ویمن یونیورسٹی میں تھیں. ہاں دوسرے چچا اور خود سلمان صاحب اپنے بچوں کی شادیاں مکس گیدرنگ میں کریں گے. انکا خاندان زیادہ بڑا نہیں تھا. وو لوگ تین بھی اور ایک بہن تھے. تایا فرقان سب سے بڑے تھے. داؤد، فرخ، ارم اور سمیع انکے بچے تھے. فررخ میڈیکل کر چکا تھا اور آج کل پولی کلینک میں ہاؤس جاب کر رہا تھا، اور حیا سے تین سال بڑا تھا اور سمیع فرخ سے سال بھر چھوٹا تھا اور ایم بی اے کر کے جاب کر رہا تھا. سب سے بڑے داؤد کی شادی ہو رہی تھی.
فرقان صاحب کے بعد سلمان تھے انکی ایک ہی بیٹی حیا اور بیٹا روحیل تھا. روحیل پڑھائی کے سلسلے میں امریکا میں ہوتا تھا. پھر زاہد چچا تھے. انکی بڑی دو جڑواں بیٹیاں مہوش اور سحرش تھیں. پھر بیٹا رضا انجنیئر تھا. سب سے چھوٹی بیٹی ثناہ اے لیول کر رہی تھی. اس وقت علاوہ روحیل کے جو امریکا میں تھا اور داوؤد کے جو ڈرائنگ روم میں تھا باکی سب کزن لونج میں بیٹھے تھے. لڑکیاں کارپٹ پر دائرہ بنا کر بیٹھی تھی ار�� ڈھولک بجا رہی تھی. اسکا دوپٹہ سر سے ڈھلک کر کندھے پر آگیا تھا. ( اگر ابھی تایا یہاں آجاتے تو وہ فورن دوپٹہ سر پر لے لیتی) وہ مہوش، سحرش کے ساتھ سر ملا رہی تھی اور لڑکے اپر صوفے پر بٹہے ان پر فقرے اچھال رہے تھے. " ہیلو ایوری ون" وہ سینے پر ہاتھ
بندھے چلتی ہوئی انکے قریب آکر رکی سب کی نظریں اس پر رکی. سفید چہرے کے ارد گرد کالے بال اور کاجل سے لبریز آنکھیں. وہ تھی ہی اتنی حسین کے ہر اٹھی نگاہ میں ستائش ابھر آتی. "حیا کیسی ہو"؟ " آؤ ان لڑکوں کو ہراتے این". "بیٹھو نا" بہت سی آوازیں اس سے ٹکرائیں اسنے کندھے اچکاے اور کہا. "پہلے میں صائمہ چچی کی کچن میں مدد کروں گی اسنے ارم کی امی کا نام لیا تھا، جنوں نے اسکو آتا دیکھ کر فورا کچن کا رخ کیا تھا. صائمہ تائی نے یقیننا اسکو نہیں دیکھا تھا ورنہ فورا اسکو بلوا لیتیں. ارم سے زیادہ سمجھ دار تو بقول انکے حیا تھی. صائمہ تائی کے پیچھے زاہد چچا کی بیگم عابدہ چچی بھی کچن میں چلی گئیں. اب صوفے پر حیا کی امی فاطمہ بیگم اکیلی بیٹھیں تھیں.
" اماں! میں ذرا تائی کی مدد کروادوں ". انکو اپنی طرف دیکھا پا کر میں نے کہا تو انہوں نے اطمینان سے سر ہلا دیا. وہ مطمین سی آگے بڑھ گئی. وہ راہداری سے گزر کر کچن کے دروازے کی طرف بڑھی تب صائمہ تائی کی تیز آواز اسکی سماعت سے ٹکرائی. "جسی میں جانتی نہیں نہ یہ سارے رنگ ڈھنگ کس لئے ہیں، ایک میرے ہی بیٹے ملی ہیں اسکو پاگل بنانے کے لئے". وہ بے اختیار دو قدم پیچھے ہو کر دیوار سے جا لگی. یہ صائمہ تائی کس کی بات کر رہی ہیں. " تب ہی میں کہوں بھابھی، یہ رضا کیوں ہر وقت حیا حیا کرتا رہتا ہے. یہ عابدہ چچی تھیں. وہ اسکے بارے میں کہ رہیں تھیں وہ کہ رہیں تھیں. "پچھلی دفع جب ہم سلمان بھائی کی طرف کھانے پر گئے تو کس طرح ناک سک سی تیار پھر رہی تھی. تب سے رضا میرے پیچھے پڑا ہے کہ حیا کا رشتہ مانگیں". " اس لڑکی کو لڑکوں کا دل جیتنے کا فن آتا تھا. کتنی مشکل سے داوؤد کے دل سے اسکا خیال نکالا تھا میں نے اور فرقان نے وہ تو آڑ ہی گیا تھا شادی کروں گا تو حیا سے مگر جب فرقان نے سختی کی کہ اسی بے پردہ ور آزاد
خیال لڑکی کو اپنی بہو بنا کر ہم نے اپنی آخرت خراب کرنی ہے تب کہی جا کر وہ مانا اور اب یہ فرخ کو پتا نہیں کیا ہوگیا تھا. کیا کروں اس لڑکے کا، اب وہ پھر کیل کانٹوں سے لیس ہوکر آجاے گی اور اسکے جاتے ہی فرخ ضد لگا کر بیٹھ جاتے گا. اب میری ارم بھی ہے مجال ہی گھر سے باہر سر پر دوپٹہ لئے بغیر نکلے". صائمہ تائی بہت فخر سے کہ رہیں تھیں اور وہ دھواں دھواں ہوتے چہرے کے ساتھ دیوار سے ٹیک لگاتے کھڑی تھی. اسے لگا کہ اس نے مزید کچھ سنا تو اسکے اعصاب جوواب دے جایئں گے. بدقت اپنے وجود کو سمبھالتے وہ واپس مڑی. کسی بات پر ہنستے ہوے فرخ کی نگاہ اس پر پڑی تو اسکو راہداری سے آتا دیکھ کر اسکی ہنسی رک گئی. وہ مسکرایا. بہت مناسب سی شکل و صورت کا تھا فرخ اور ٹف روٹین کی وجہ سے اسکا رنگ مزید سانولا ہوگیا تھا مگر مثلا اسکی واجبی صورت اور حیا کی بے پردگی کا نہیں تھا مگر اصل بات سب جانتے تھے تو پھر رضا اور فرخ سے ایسا سوچا بھی کیسے؟ وہ ایک سپاٹ نگاہ فرخ پر دال کر صوفے پر فاطمہ بیگم کے ساتھ آ بیٹھی
*جاری ھے*
http://bit.ly/2veK6Id
0 notes
فلم ’آزادی‘ کا رنگا رنگ پریمیئر کراچی(یو این این) کشمیر کی آزادی پر بنائی جانے والی فلم ’آزادی‘ کا رنگا رنگ پریمیئر منعقد ہوا جس میں فلم انڈسٹری سے تعلق رکھنے والی شخصیات نے بڑی تعداد میں شرکت کی۔ تفصیلات کے مطابق فلم آزادی کا رنگا رنگ پریمیئر کراچی میں منعقد ہوا۔ پریمیئر میں فلم انڈسٹری سمیت مختلف شعبوں سے تعلق رکھنے والی شخصیات نے بڑی تعداد میں شرکت کی۔ فلم کی ہدایت کاری کے فرائض عمران ملک نے انجام دیے ہیں جبکہ فلم میں معمر رانا اور سونیا حسین نے مرکزی کردار ادا کیے ہیں۔ دیگر اداکاروں میں ندیم بیگ، جاوید شیخ، مریم انصاری، علی فتح، ارم اور بلال شامل ہیں۔ شائقین نے فلم کی شاندار کہانی اور فنکاروں کی اداکاری کو بے حد سراہا۔ فلم میں مقبوضہ کشمیر کی آزادی کے لیے جدوجہد کرنے والے مجاہدین کو موضوع بنایا گیا ہے جسے شائقین کی جانب سے بے حد پذیرائی ملی۔ فلم کا آغاز پاکستانی نڑاد برطانوی صحافی زارا (سونیا حسین) سے ہوتا ہے جو اپنے ہندو دوست راج سے شادی کرنے جارہی ہوتی ہے۔ شادی سے چند روز قبل ایک دن اسے پرانے سامان میں سے ایک نکاح نامہ ملتا ہے جس کے بعد اس پر انکشاف ہوتا ہے کہ اس کی شادی کشمیر میں مقیم اس کے کزن آزاد سے ہوچکی ہے۔ زارا کی غیر ملکی والدہ اسے مشورہ دیتی ہیں کہ یہ بچپن کی بات ہے لہٰذا وہ اسے بھول کر راج کے ساتھ اپنی نئی زندگی شروع کرے لیکن زارا کو اندازہ ہوتا ہے کہ یہ مسئلہ اتنا آسان نہیں۔ کچھ تجسس اور کچھ الجھن کے ہاتھوں مجبور ہو کر وہ اپنے خاندان سے ملنے کے لیے مقبوضہ کشمیر پہنچتی ہے۔ یہاں اس کے انکل (ندیم بیگ) تحریک آزادی کے ایک سرگرم رہنما کی حیثیت سے کام کر رہے ہوتے ہیں۔ کچھ عرصہ قبل ایک بھارتی میجر ان کے گھر پر ریڈ کے دوران ان کی بیٹی جنت کو زیادتی کا نشانہ بناتا ہے۔ اس وقت ان کا بیٹا آزاد (معمر رانا) ایک کم عمر اور زندہ دل نوجوان ہوتا ہے لیکن اپنی بہن کے ساتھ یہ ہولناک واقعہ اس کے دل میں آگ بھڑکا دیتا ہے جس کے بعد وہ تحریک آزادی کے مجاہدین کی صف میں جا کھڑا ہوتا ہے اور کشمیر کی آزادی کے لیے جدوجہد شروع کردیتا ہے۔ فلم میں مضبوط ہدایت کاری، جاندار مکالموں اور ایکشن مناظر کے ساتھ ساتھ رومانوی مناظر بھی ہیں جبکہ موسیقی بھی نہایت خوبصورت ہے جس کی وجہ سے یہ فلم خاصی پسند کی جارہی ہے۔ فلم کو عید الفطر کے موقع پر سینما گھروں میں ریلیز کردیا جائے گا۔
0 notes