Tumgik
#سهراب
merry-andrews · 1 year
Note
🖋
For the URL ask
Tumblr media
4 notes · View notes
tafakkor · 2 years
Text
در دیاری که پُر از دیوار است…
در دیاری که پُر از دیوار است…
.. «سهراب سپهری می گوید:‌
گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم میگویم:
در دیاری که پُر از دیوار است، به کجا باید رفت؟
به که باید پیوست؟ به که باید دل بست؟»
..    .. ..   .. .. ..  
در دیاری که پُر از دیوار است، بایستی از دیوار بالا رفت، که
شاید دوستی، همدلی، هم صحبتی، آن سوی دیوار پیدا شود.
یا که باید دیوار را سوراخ کرد، تا که راهی برای دیدار همسایه یافت.
یا که باید فریاد زد تا صدای تو، از آن سوی دیوار ها شنیده شود و
صدائی، جواب صدای تو را بدهد.
یا که زمین را گود کرد، تا راهی از زیر دیوار به آن سوی آن، پیدا کرد.
.
اگر بالا رفتن از دیوار به عنوان ِ  به ناموس مردم نظر داشتن، مجازات شود،
یا سوراخ کردن دیوار، با اتهام تجاوز به اموال عمومی جریمه شود،‌
یا اگر صدای فریاد تو را، صدای کمانه کردن ِ گلوله ای جواب دهد،
یا با کندن زمین به پنهان داشتن گنج متهم شوی، که کجاست؟ بگو!
آن زمان چه؟
شاید بشود با یاد قصه های زمان کودکی، دل خود را خوش کرد،
یا با نوشتن و گفتن چیزی، دل نوشته ای، مشغول شد، اگر چه مانند
شاعران بزرگ، و یا نویسندگان توانا، با قافیه و عروض و سبک
و وزن نباشد و یا جمله بندی های استادانه نداشته باشد.
.
روز را تا، تپشی در قلب هست
و تا فکری در سر،
و یا، کُنشی در بدن،
بایست سپری کرد.
تلاش برای پیدا کردن و جستجو، برای راهی دیگر را،
نمی توان، با نمی توان گفتن، به هیچ کاری نکردن، گذراند.
..
سوز
۱۴ آبان ۱۳۹۷ –  05.11.2018
2 notes · View notes
haldisu · 2 years
Text
صوتك كالنسغ الأخضر لهذا النبات الغريب
الطالع في أقاصي الوجع الحميم
في الثنايا الرحبة لهذا الوقت الصامت
2 notes · View notes
notdoni · 6 days
Text
نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور سهراب پورناظری , notdoni , نت های سنتور سهراب پورناظری , نت های سنتور , سنتور , سهراب پورناظری , نت سهراب پورناظری , نت های سهراب پورناظری , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
پیش نمایش نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
Tumblr media
نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
دانلود نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
خرید نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
جهت خرید نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان روی لینک زیر کلیک کنید
نت سنتور آهنگ آهای خبردار از همایون شجریان
نت سنتور آهای خبردار از همایون شجریان
آهنگساز : سهراب پور ناظری
تنظیم نت برای سنتور : گروه نت دونی
نتسنتور آهای خبردار
متن ترانه آهای خبر دار از همایون خرم 
آهای خبردار مستی یا هشیار خوابی یا بیدار خوابی یا بیدار
تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و نزدیک
یه نفر داره جار میزنه جار آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه‌ ی من شده‌ ای آوار
از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من
از گلوی من دستاتُ بردار
کوچه‌ های شهر پُرِ ولگرده دل پُرِ درده شب پر مَرد و پُرِ نامرده
آهای خبردار آهای خبردار باغ داریم تا باغ یکی غرق گل یکی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد یکی سَرِ کار یکی سَرِ بار آهای خبردار یکی سَرِ دار
توی کوچه‌ ها یه نسیم رفته پیِ ولگردی توی باغچه ‌ها پاییز اومده پی نامردی
توی آسمون ماهُ دق میده ماهُ دق میده دردِ بی دردی
پاییز اومده پاییز اومده پی نامردی یه نسیم رفته پی ولگردی
تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و نزدیک
یه نفر داره جار میزنه جار آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه‌ ی من شده‌ ای آوار
از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من
از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من
از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من
کلمات کلیدی : نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور سهراب پورناظری , notdoni , نت های سنتور سهراب پورناظری , نت های سنتور , سنتور , سهراب پورناظری , نت سهراب پورناظری , نت های سهراب پورناظری , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
0 notes
hiuradio · 9 months
Text
هم اکنون شنونده ی آهنگ جدید سهراب پاکزاد به نام یاغی در رادیو های یو باشید
1 note · View note
bahimaa · 2 years
Text
ایران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفکران بد و دشت‌های دلپذیر
آدم چه دیر می‌فهمد…من چه دیر فهمیدم که انسان یعنی عجالتا …ایران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفکران بد و دشت‌های دلپذیر… و همین …»سهراب/ لینک کانال تلگرامhttps://t.me/myhichs سهراب سپهری
Tumblr media
View On WordPress
1 note · View note
humansofnewyork · 1 year
Photo
Tumblr media
(11/54) Before our wedding Mitra’s father gave her one final piece of advice: ‘Never let a man enforce his opinions on you.’ And she took it to heart. She was my opposite. My antithesis. The hardest for me to convince. She would tell me I was too optimistic. She’d say that I only saw the best in things, whether that be people, Iran, or Shahnameh. After our marriage I finally convinced her to read it with me. We’d just moved to Germany so that I could attend university. Each night when I came home from class, she’d lay her head in my lap and I’d read her a chapter. It was my second time reading the book all the way through. My first time as an adult. As a boy I’d always been drawn to Rostam’s feats of strength: his taming of Rakhsh, his defeat of the demon king, his slaying of the dragon. But now I noticed something else. Rostam lived by a code. He would not serve an evil king. He would only serve his ideals. 𝘋𝘢𝘢𝘥. Justice. 𝘙𝘢𝘴𝘵𝘪. Truth. And most of all, 𝘈𝘻𝘢𝘥𝘪. Freedom. Rostam would never sacrifice his freedom. The great champions of Shahnameh were more than warriors, they were vessels for our ideals. Even in the darkest times, even in the times of greatest danger, they lived by their code. I did my best to interest Mitra in certain parts. When I came to the story of the female knight Gordafarid, I quickened my pace. I filled my words with excitement: ‘The battle was nearly lost. Gordafarid’s commander had been captured on the battlefield. Her castle was completely surrounded by the enemy. Gordafarid tried to rally the men to fight, but none would join her. They wanted to stay behind the castle walls. They wanted to surrender. Gordafarid’s cheeks turned black with rage. She grabbed her bow and arrow, tied her hair beneath her helmet, and rode out to face the enemy alone. She stopped just short of the enemy lines, and like a lion she roared: 𝘞𝘩𝘦𝘳𝘦 𝘢𝘳𝘦 𝘺𝘰𝘶𝘳 𝘤𝘩𝘢𝘮𝘱𝘪𝘰𝘯𝘴?’ In the heat of the story, I peeked down at Mitra to see if she was scared. But she’d fallen asleep.”
 پیش از ازدواجمان پدر میترا آخرین اندرز را به او داد: «هرگز اجازه نده مردی به تو زور بگوید.» و او آن درس را جانانه پذیرفته بود. و ما در تمام زندگی‌مان چنین بوده‌ایم. او همواره آنتی‌تِز من بوده است. نقطه‌ی مقابل من. سرسخت‌ترین کس برای متقاعد شدن. می‌گفت بیش از اندازه آرمانخواهم، بیش از اندازه ناآزموده و بیش از اندازه باورمند. می‌گفت که من همیشه بهترین‌ را در هر چیزی می‌بینم، چه مردم باشد، چه ایران و چه شاهنامه. پس از ازدواجمان سرانجام توانستم او را راضی کنم که همراه من شاهنامه بخواند. دوران دانشجویی را در آلمان زندگی می‌کردیم. و هر شب که از دانشگاه به خانه برمی‌گشتم، سرش را روی پاهایم می‌گذاشت و من بخشی از شاهنامه را برایش می‌خواندم. این دومین بار بود که شاهنامه را از آغاز تا پایان ‌خواندم. نخستین بار در بزرگسالی. در کودکی همواره شیفته‌ی نبردهای رستم بوده‌ام: رام کردن رخش، شکست دیوان، کشتن اژدهای پیدا و پنهان. ولی آن روز به نکته‌ی دیگری پی برده بودم. رستم برپایه‌ی یک قانون زندگی می‌کرد. او به پادشاه ستمگر خدمت نمی‌کرد. او‌ تنها به راه آرمان‌هایش می‌کوشید: داد، راستی و بالاتر از همه، آزادی برایش ارجمندترین بود. رستم هرگز از آزادی‌اش نمی‌گذشت. پهلوانان بزرگ شاهنامه فراتر از جنگجویانی نیرومند بودند. آنها نگهدارنده‌ی آرمان‌های‌مان بودند. حتا در تاریک‌ترین زمانها، حتا در بزرگترین خطرها، پیرو قانون پهلوانی خود بودند. من بیشترین تلاش خود را می‌کردم که میترا را دلبسته‌ی بخش‌های ویژه‌ای از شاهنامه کنم. هنگامی که به داستان گردآفرید رسیدم، شتابم را بیشتر کردم. واژ‌گان را با شور بیشتری خواندم. دژ سپید به محاصره‌ی دشمن درآمده بود، هجیر نگهبان دژ بود. به جنگ سهراب رفت و به کمند او گرفتار شد. هنگامی که گردآفرید آگاه شد، گونه‌هایش از شدت خشم به سیاهی گرایید: چنان ننگش آمد ز کار هجیر / که شد لاله‌رنگش به کردار قیر. پس تیر و کمان خود را برداشت. گیسوانش را به زیر کلاه خود گرد آورد، و یکه و تنها بر دشمن تاخت. به نزدیکی سپاه دشمن ایستاد و چون شیر غرید: به پیش سپاه اندر آمد چو گرد / چو رعد خروشان یکی ویله کرد / که گردان کدامند و جنگ‌آوران / دلیران و کارآزموده سران. در اوج داستان نگاهی زیرچشمی به میترا انداختم تا ببینم که آیا ترسیده است. او به خواب رفته بود
218 notes · View notes
dateinmarsh · 1 year
Text
کنار مشتی خاک
در دور دست خودم، تنها، نشسته ام.
نوسان ها خاک شد
و خاک ها از میان انگشتانم لغزید و فرو ریخت.
شبیه هیچ شده ای!
چهره ات را به سردی خاک بسپار.
اوج خودم را گم کرده ام.
می ترسم، از لحظه بعد، و از این پنجره ای که به روی احساسم گشوده شد.
برگی روی فراموشی دستم افتاد: برگ اقاقیا!
بوی ترانه ای گمشده می دهد، بوی لالایی که روی چهره مادرم نوسان می کند.
از پنجره
غروب را به دیوار کودکی ام تماشا می کنم.
بیهوده بود، بیهوده بود.
این دیوار، روی درهای باغ سبز فرو ریخت.
زنجیر طلایی بازی ها، و دریچه روشن قصه ها، زیر این آوار رفت.
آن طرف، سیاهی من پیداست:
روی بام گنبدی کاهگلی ایستاده ام، شبیه غمی .
و نگاهم را در بخار غروب ریخته ام.
روی این پله ها غمی، تنها، نشست.
در این دهلیزها انتظاری سرگردان بود.
"من" دیرین روی این شبکه های سبز سفالی خاموش شد.
در سایه-آفتاب این درخت اقاقیا، گرفتن خورشید را در ترسی شیرین تماشا کرد.
خورشید، در پنجره می سوزد.
پنجره لبریز برگ ها شد.
با برگی لغزیدم.
پیوند رشته ها با من نیست.
من هوای خودم را می نوشم
و در دور دست خودم، تنها، نشسته ام.
انگشتم خاک ها را زیر و رو می کند
و تصویر ها را بهم می پاشد، می لغزد، خوابش می برد.
تصویری می کشد، تصویری سبز: شاخه ها، برگ ها.
روی باغ های روشن پرواز می کنم.
چشمانم لبریز علف ها می شود
و تپش هایم با شاخ و برگ ها می آمیزد.
می پرم، می پرم.
روی دشتی دور افتاده
آفتاب، بال هایم را می سوزاند، و من در نفرت بیداری به خاک می افتم.
کسی روی خاکستر بال هایم راه می رود.
دستی روی پیشانی ام کشیده شد، من سایه شدم:
"شاسوسا" تو هستی؟
دیر کردی:
از لالایی کودکی، تا خیرگی این آفتاب، انتظار ترا داشتم.
در شب سبز شبکه ها صدایت زدم، در سحر رودخانه، در آفتاب مرمرها.
و در این عطش تاریکی صدایت می زنم: "شاسوسا"! این دشت آفتابی را شب کن
تا من، راه گمشده ای را پیدا کنم، و در جاپای خودم خاموش شوم.
"شاسوسا"، وزش سیاه و برهنه!
خاک زندگی ام را فراگیر.
لب هایش از سکوت بود.
انگشتش به هیچ سو لغزید.
ناگهان، طرح چهره اش از هم پاشید، و غبارش را باد برد.
رووی علف های اشک آلود براه افتاده ام.
خوابی را میان این علف ها گم کرده ام.
دست هایم پر از بیهودگی جست و جوهاست.
"من" دیرین، تنها، در این دشت ها پرسه زد.
هنگامی که مرد
رویای شبکه ها، و بوی اقاقیا میان انگشتانش بود.
روی غمی راه افتادم.
به شبی نزدیکم، سیاهی من پیداست:
در شب "آن روزها" فانوس گرفته ام.
درخت اقاقیا در روشنی فانوس ایستاده .
برگ هایش خوابیده اند، شبیه لالایی شده اند.
مادرم را می شنوم.
خورشید، با پنجره آمیخته.
زمزمه مادرم به آهنگ جنبش برگ هاست.
گهواره ای نوسان می کند.
پشت این دیوار، کتیبه ای می تراشند.
می شنوی؟
میان دو لحظه پوچ، در آمد و رفتم.
انگار دری به سردی خاک باز کردم:
گورستان به زندگی ام تابید.
بازی های کودکی ام، روی این سنگ های سیاه پلاسیدند.
سنگ ها را می شنوم: ابدیت غم.
کنار قبر، انتظار چه بیهوده است.
"شاسوسا" روی مرمر سیاهی روییده بود:
"شاسوسا"، شبیه تاریک من!
به آفتاب آلوده ام.
تاریکم کن، تاریک تاریک، شب اندامت را در من ریز.
دستم را ببین: راه زندگی ام در تو خاموش می شود.
راهی در تهی، سفری به تاریکی:
صدای زنگ قافله را می شنوی؟
با مشتی کابوس هم سفر شده ام.
راه از شب آغاز شد، به آفتاب رسید، و اکنون از مرز تاریکی
می گذرد.
قافله از رودی کم ژرفا گذشت.
سپیده دم روی موج ها ریخت.
چهره ای در آب نقره گون به مرگ می خندد:
"شاسوسا"! "شاسوسا"!
در مه تصویرها، قبر ها نفس می کشند.
لبخند "شاسوسا" به خاک می ریزد
و انگشتش جای گمشده ای را نشان می دهد: کتیبه ای !
سنگ نوسان می کند.
گل های اقاقیا در لالایی مادرم میشکفد: ابدیت در شاخه هاست.
کنار مشتی خاک
در دور دست خودم، تنها، نشسته ام.
برگ ها روی احساسم می لغزند...
سهراب سپهری
3 notes · View notes
rebecmusic · 1 day
Text
0 notes
merry-andrews · 1 year
Note
🖊 Pretty please :3c
Tumblr media
3 notes · View notes
keras92 · 4 days
Text
مثلَ مزهريةٍ، أصغي لموسيقى النموّ.
*سهراب سپهری
0 notes
haldisu · 2 years
Text
في الأعالي المتصببة بالمواعيد
ينتصب رويدا  رويدا
محراب النور
0 notes
notdoni · 12 days
Text
نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور سهراب پورناظری , notdoni , نت های سنتور سهراب پورناظری , نت های سنتور , سنتور , سهراب پورناظری , نت سهراب پورناظری , نت های سهراب پورناظری , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
پیش نمایش نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
Tumblr media
نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
دانلود نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
خرید نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
جهت خرید نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان روی لینک زیر کلیک کنید
نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
نت سنتور آهنگ ابر میبارد از همایون شجریان
نت نویسی برای سنتور » رضا سامیر
این نت جهت اجرا با سنتور توسط رضا سامیر نت نویسی شده است 
جهت مشاهده نسخه های دیگر از طریق لینک های زیر اقدام نمایید 
⭐⭐⭐
🎹 نت پیانو ابر می بارد از همایون شجریان
🎹 نت کیبورد ابر می بارد از همایون شجریان
🎻 نت ویولن ابر می بارد از همایون شجریان
🎼 نت فلوت ابر می بارد از همایون شجریان
🎵 نت گیتار ابر می بارد از همایون شجریان
⭐⭐⭐
متن آهنگ ابر می بارد از آلبوم رگ خواب از همایون شجریان
همایون شجریان ابر می بارد
ابر می بارد و من میشوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، یار جدا
ای مرا در سر هر موی به زلفت بندی چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا
دیده از بهر تو خونبار شد ، ای مَردمِ چشم مردمی کن ، مشو از دیده ی خونبار جدا
ابر می بارد و من میشوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، یار جدا
نت سنتور آهنگ ابر می بارد از همایون شجریان
sheet Music Homayon shajarian Abr Mibarad
کلمات کلیدی : نت دونی , نت سنتور , نت متوسط سنتور , نت سنتور سهراب پورناظری , notdoni , نت های سنتور سهراب پورناظری , نت های سنتور , سنتور , سهراب پورناظری , نت سهراب پورناظری , نت های سهراب پورناظری , نت های گروه نت دونی , نت های متوسط سنتور , نت سنتور متوسط
0 notes
scentedchildnacho · 24 days
Text
Afsaneh Concert - کنسرت افسانه، سهراب پورناظری و سحر بروجردی
youtube
Its the Persians not the masonics that may fund church restoration.....and that's white churches are creepy catatonic instead of lively.....
0 notes
phpcodedls · 3 months
Text
تحقیق آماده در مورد فهرست آثار نقاشی‌ها سهراب سپهری در قالب پاورپوینت
تحقیق آماده در مورد فهرست آثار نقاشی‌ها سهراب سپهری در قالب پاورپوینت
Tumblr media
برای دانلود به لینک زیر بروید
برای دانلود اینجا کلیک فرمایید ( تحقیق آماده در مورد فهرست آثار نقاشی‌ها سهراب سپهری در قالب پاورپوینت )
لینک کوتاه : https://magicfile.ir/?p=4029
0 notes
music-beateeeee · 5 months
Text
هومان - آخرین شب
آلبوم پارانویا - Friend Zone
عرفان و هومان - عنکبوت 
کوروش ، هومان و آرون - فیریکم
آرون، ابری و رادی - گم و گور
یانگ صادن، آرون و هومان - جنازه
آرتا، آرون و آرمان میلادی - ۲۴/۷
ویناک - Cheef Keef
سپهر خلسه - هومان - دلم از دنیا گرفته
کوروش و آرون - بودا 
آیسم - هومان - آرون - ماه من
هومان و آرون - بی جنبه
کوروش - پارانویا
ریبار - میلگرد 
PAYKAR-Mohkam
Hichkas&Poobon-Har ye roz
سینازا - Money Talk
۰۲۱ کید - مودی
یانگ صادن - گمبرون سایفر
مسین - قاجار
دورچی - فراموشم کن
گاد پوری - تیرون
گاد پوری - مجبور برم
گاد پوری - محاله
گاد پوری - جامو خالی کنید
گاد پوری - هیچکی به جز تو
گاد پوری و صفت - قلپ قلپ
گادپوری - گرفته کارم
گادپوری - بوم
گادپوری - بلکس
جیدال - کفتربازی
۰۲۱ کید - کلاسی
ویناک - شمرون هیلز
گادپوری و حمید صفت و حصین - گوله
گادپوری - پاپ استار
گادپوری - باهم فرق داریم
گادپوری - گیج میره سرم
گادپوری - حیدری
گادپوری - بابا
گادپوری - فیل 
گادپوری - برو بابا
گادپوری - از یه جا به بعد
گادپوری - عاشق تو این خونم
گادپوری - ۴۶ تا ۳۴
گادپوری - یاد تو
گادپوری - زاکان
گاد پوری - یزی
علی سورنا - بوسه یهودا
گادپوری - شیب مرگ
اپیکور - اوجی اپیک
گادپوری - اجل
چرسی و بهزاد لیتو - فکر نمیکردم
۰۲۱ کید- پلنگی
گادپوری - خشم شب
گادپوری - اماله
حمید صفت - لاتی نو
دانیال - اجی مجی
سهراب ام جی - لول آپ
هیپهاپولوژیست - علم و گان
متین فتاحی - نمیتونم 
مسین - ابد و یک روز 
هیپهاپولوژیست - بیگ بنگ
مسلک - حوصله کار خاصی نیست
هیدن ، شایع - پیتزا 
دورچی - رز طلایی
متین فتاحی - هنوز گنگ ندیدی
علی اردوان و سهراب ام جی - دمی
ریبار - اگه برگردم عقب
سهراب ام جی - اگه بیای
0 notes