کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک جدید ترین متد در سال 2020
کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک جدید ترین متد در سال 2020
کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک جدید ترین متد در سال 2020
یکی از سوال های متداول در بین افرادی که از ریزش مو رنج می برند، این است که چرا نمی توان از فولیکول های مو در یک فرد، برای کاشت مو در فرد دیگری استفاده کرد؟ اگر این موضوع شدنی بود، بسیاری از مشکلات مربوط به مو در افراد به سادگی حل می شد.
در واقع با این روش، دیگر مانع خاصی در مسیر پیوند مو وجود نداشت و این فرآیند، حتی برای افرادی که از بانک موی کافی برخوردار نیستند، صورت می گرفت. با استفاده از این فرآیند، افراد حتی این امکان را داشتند که فولیکول های موی خود را با رقم مناسبی به فروش برسانند. کاشت مو همانند بسیاری از فعالیت های دیگر مرتبط به زیبایی، وابسته به علم و تکنولوژی است.
موفقیت کاشت مو به شیوه آلوژنیک
تا قبل از شروع سال 2020، هنوز خبری از موفقیت کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک منتشر نشده بود اما به تازگی، خبر شگفت انگیزی در این مورد به گوش رسیده است. بر اساس اعلام دانشگاه ملی سئول کره جنوبی، محققان این دانشگاه توانسته اند پیوند مو با این شیوه را بدون کمک دارو های سرکوب کننده سیستم ایمنی بدن انجام بدهند. این یک موفقیت قابل توجه به نظر می رسد و می تواند ساز و کار کاشت طبیعی مو را برای همیشه عوض کند. این آزمایش، البته هنوز روی انسان انجام نشده و مثل همیشه، در ابتدا روی جانوران آزمایشگاهی محک خورده است. در دانشگاه ملی سئول، تا امروز این مدل از کاشت مو روی 24 موش آزمایشگاهی انجام شده و نتیجه رضایت بخش بوده است. برای دقیق تر شدن نتایج این آزمایش، سیستم ایمنی بدن این موش ها به کمک سلول های بنیادی، به شکل سیستم ایمنی بدن انسان درآمده بود.
رسانه های اروپایی تا امروز همچنان توجه ویژه ای به این خبر نشان نداده اند. به نظر می رسد رقم خوردن چنین اتفاق بزرگی در قاره آسیا، برای آن ها خوشایند نبوده است. با این وجود چنین خبری، فوق العاده مهم به نظر می رسد و می تواند یک تغییر بزرگ در فعالیت های زیبایی ایجاد کند.
کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک چگونه ممکن میشود؟
در فرآیند های مرسوم و عادی کاشت مو، فولیکول ها از بدن خود فرد استخراج شده و در قسمت های میانی و جلویی سر فرد کاشته می شوند. در مورد پیوند مو به کمک سلول های آلوژنیک، شرایط کاملا متفاوت است. چرا که در این فرآیند، فولیکول ها از بدن افراد دیگری برداشته می شوند. این اولین و مهم ترین تفاوت بین این دو متد کاشت طبیعی مو به شمار می رود. از آن جایی که سیستم ایمنی بدن، فولیکول های پیوندی از بدن یک فرد دیگر را به سرعت سرکوب می کنند و از بین می برند، کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک به شدت دشوار به نظر می رسد. محققان اما پس از آزمایش های متفاوت، راه و روش تازه ای برای این متد از کاشت طبیعی مو به دست آورده اند. در آزمایش های اولیه، ثابت شده است که می توان بدون استفاده از داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی بدن نیز، به پیوند مو به کمک سلول های آلوژنیک امیدوار بود. دانشمند ها به تازگی متوجه شده اند که می توانند با حذف سلول های دندریتیک، کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک را بدون نگرانی از سیستم ایمنی بدن، انجام بدهند. به تازگی اثبات شده است که با انجام چند تغییر کوچک، شانس فولیکول ها برای پذیرفته شدن در بدن، به مراتب بیشتر از اندام ها و بافت های پیوند یافته است. در نتیجه این فرایند از کاشت طبیعی مو، حالا دیگر چندان دور از دسترس به نظر نمی رسد.
مشکل کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک
آنچه موجب شده است که کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک تا امروز عملی نشود، به سیستم ایمنی بدن افراد ارتباط دارد. وقتی فولیکول های مو را از بدن یک فرد دیگر می گیرید، بدن شما این فولیکول ها را به عنوان عوامل خارجی شناسایی می کند و آن ها را از بین می برند. در نتیجه این فرآیند، نتایج خوبی به همراه ندارد. افراد تنها در صورتی می توانند از این فرآیند نتیجه بگیرند که دائما دارو های سرکوب کننده سیستم ایمنی مصرف کنند. مصرف چنین دارو هایی برای بدن بسیار خطرناک است و ممکن است موجب ابتلا به انواع و اقسام بیماری ها شود.
آیا کاشت مو به کمک سلول های آلوژنی��، به زودی انجام میشود؟
حتی پس از اولین آزمایش های موفقیت آمیز این متد، هنوز نمی توان نتیجه گرفت که کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک به زودی انجام خواهد شد. چرا که تایید شدن این متد، هنوز به آزمایش ها و مراحل زیادی نیاز دارد. این متد تا امروز به شکل جدی روی انسان ها آزمایش نشده و تا زمانی که این آزمایش صورت نگیرد، نمی توان موفقیت آمیز بودن آن را به طور کلی تایید کرد. در نتیجه در شرایط فعلی، نباید انتظار داشته باشیم که اولین نمونه های این متد از پیوند مو، خیلی زود در کلینیک های زیبایی دیده شوند. کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک، باید به طور کامل تثبیت شود. تاییدیه های لازم را به دست بیاورد و تجربه های موفق را پشت سر بگذارد تا به عنوان یک متد کامل از پیوند مو معرفی شود. در نتیجه هنوز نمی توان این روش را یک روش ایده آل برای کاشت طبیعی مو نامید اما تا همین جا نیز موفقیت آمیز بودن اولین آزمایش ها، بسیار امیدوار کننده به نظر می رسد و می تواند شرایط کاملا متفاوتی برای آینده کاشت مو به وجود بیاورد.
کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک، چه مشکلاتی را برطرف می کند؟
اولین مشکل مهمی که به کمک این فرآیند برطرف خواهد شد، به بانک مو مربوط می شود. در شرایط فعلی، افرادی که صاحب بانک موی ایده آلی در سر یا بدن خود نیستند، به سختی می توانند کاشت مو انجام بدهند. در مواردی نتایج ناشی از کاشت طبیعی موی آن ها رضایت بخش نیست اما به کمک این متد نوین، به سادگی می شود از بانک موی قدرتمند افراد دیگر، بهترین نتایج ناشی از پیوند مو را به دست آورد. به کمک این متد، فرد زمان کمتری را برای کاشت مو سپری می کند. چرا که دیگر قرار نیست مرحله استخراج فولیکول ها برای او صورت بگیرد. علاوه بر این، طبیعتا وقتی خبری از استخراج فولیکول ها در پیوند مو نباشد، طبیعتا جای زخم و اسکار چندانی در بدن فرد باقی نمی ماند و در نتیجه، عوارض جانبی کاشت طبیعی مو به کمترین حد ممکن می رسد و دوران بهبودی این فرآیند نیز به شدت کوتاه می شود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که کاشت مو به کمک سلول های آلوژنیک، عصر تازه ای برای این فرآیند به وجود خواهد آورد. رسیدن این متد به مرحله تایید نهایی، می تواند نحوه پیوند مو در تمام دنیا را با تغییر گسترده ای روبرو کند. اگر این اتفاق صورت بگیرد، کاشت مو در شرایط ایده آل تری صورت می گیرد و به ویژه افرادی که با بانک موی خود دچار مشکل هستند، به راحتی از مزایای این فرآیند برخوردار خواهند شد.
0 notes
معروفترین زنان یاغی و هفتتیرکش دوران غرب وحشیhttps://khoonevadeh.ir/?p=78887
برترینها: اواسط قرن نوزدهم تا پایان این قرن در آمریکا را دوران غرب وحشی مینامند، دورهای که بلافاصله پس از پایان جنگ داخلی در این کشور و در آستانه شروع قرن جدید بود.
در این برهه از تاریخ آمریکا، زنان و مردان زیادی دسته دسته و از مسیرهای وحشی و رام نشده غرب رودخانه میسیسیپی در جستجوی آزادی و ثروت از نقطهای به نقطه دیگر میرفتند بدون اینکه نظم و قانون خاصی وجود داشته باشد.
در شهرهای بسیاری که به خاطر شایعات و ادعاها در مورد پیدا شدن رگههای طلا و نقره و همچنین چاههای نفت در آن حوالی شکل گرفته بودند، پیدا کرد یک وسیله سرگرمی کار چندان سختی نبود. در این میان بر سر هر چیزی رقابت و دوئل وجود داشت و اگر به اندازه کافی در کشیدن تپانچه سریع نبودید خیلی زود به پایان خط زندگیتان میرسیدید.
دستکم این چیزی است که هالیوود از دنیای غرب وحشی برای ما ترسیم کرده است. در این تصویرسازی هالیوودی، همواره از مردان سخن گفته شده و مردان غرب وحشی ستارههای داستان بودهاند؛ از وایت ایرپ گرفت تا داک هالیدی، جسی جیمز، بوچ کسیدی و ساندنس کید و البته بیلی دِ کید.
اما زنان چه؟ واقعیت این است که زنان غرب وحشی نیز به اندازه مردان زمان خود شجاع، قانونگریز و خشن بودند و برخی از آنان نیز برای اثبات این موضوع القاب خاصی داشتند.
کیت هورونی ملقب به «دماغ گنده» یا خانم داک هالیدی
ماری کیت هورونی زنی بود که در غرب وحشی اغلب با عنوان خانم داک هالیدی شناخته میشد، زیرا مدتی طولانی با این دندانپزشکی که به هفتتیرکشی روی آورد رابطه عاشقانه داشت. با این وجود هورونی نیز نه تنها معشوقه یک شرور یاغی مشهور بود بلکه خود نیز در دنیای یاغیان غرب وحشی نام و اعتباری داشت.
هورونی در حدود سال ۱۸۵۰ و در سرزمینی که آن زمان مجارستان نامیده میشد بدنیا امد. خانواده او بعدها به مکزیک مهاجرت کردند، جایی که پدر او به عنوان جراح شخصی امپراطور ماکسیمیلیان مشغول به کار شد. وقتی که دولت امپراطوری در مکزیک سقوط کرد، خانواده هورونی نیز به آیووا نقل مکان کردند.
مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، کیت یتیم شده و پس از یک ازدواج تراژیک و از دادن همسر و فرزندش به خاطر یک تب کشنده، مجبور به روسپیگری در شهر داج سیتی شد. در همین شهر بود که کیت در سال ۱۸۷۵ با وایت ایرپ و از طریق او با داک هالیدی آشنا شد، آشنایی که خیلی زود به عشق انجامید.
علاقه او به هالیدی چنان زیاد بود که وقتی او را به خاطر کشتن یک مرد به خاطر کارت بازی دستگیر کردند، کیت سعی کرد او را فراری دهد. در ادامه او زندانبان هالیدی را تهدید کرد که در صورت آزاد نکردن شوهرش او را به قتل خواهد رساند و در نهایت توانست هالیدی را آزاد کند.
این دو در نهایت به شهر تامبستون رفته و در آنجا بود که داک هالیدی در نبرد مسلحانه مشهور او کی کورال شرکت کرد. هورونی در نهایت در سن ۸۹ سالگی در آریزونا درگذشت.
ایتا پلَیس، ملکه یاغی
زیبا، جذاب و باهوش! ایتا پلیس بعد از آشنایی با هری لانگاباو و رابرت لروی پارکر که بعدها به ساندنس کید و بوچ کسیدی مشهور شدند، دیگر ضلع خطرناک این مثلث را تشکیل داد. این سه در حدود سال ۱۹۰۰ در روسپیخانهای در سن آنتونیو با یکدیگر آشنا شده و ماجراجوییهای مشهور خود را آغاز کردند.
اطلاعات زیادی در مورد زندگی این زن در دست نیست، اما بسیاری از تاریخ شناسان بر این باورند او همان آن باستی است که گفته میشود از اعضای دارودسته لانگابالو و پارکر بوده است. گفته میشود که در جریان سرقتهای کسیدی و کید، پلیس نقش نگه داشتن و آماده کردن اسبهای فرار را داشته و ظاهراً به تنهایی حمله گروهی از تعقیب کنندگان این دو را دفع کرده است.
او رابطهای عاشقانه با لانگاباو داشته و در بسیاری از سرقتها همدست وی و پارکر بود. مدت کوتاهی پس از آشنایی با این دو، پلیس با آنها به آرژانتین گریخته و در آنجا نیز در سرقت از بانکها مشارکت داشت. لانگاباو و پارکر در نهایت توسط سواره نظام بولیوی کشته شدند و احتمال میرود که پلیس نیز در این عملیات کشته شده باشد.
با این وجود شایعاتی در مورد زنده ماندن او و بازگشتش به آمریکا و ادامه زندگی در روسپیخانهها یا بعنوان معلم و سرباز در جنگ مکزیک و آمریکا نیز وجود دارد. در هر صورت به ایتا پلیس در غرب وحشی لقب ملکه یاغی داده شده بود.
النور دومونت یا مادام سبیلو
اجازه ندهید ریش و سبیل گولتان بزند، زیرا النور دومونت در سالهای اول جوانی خود در اواسط قرن نوزدهم زنی بود که در قمارخانهها کار میکرد. بر اساس کتابهای تاریخی، دومونت لباسهای فاخری پوشیده و موهای خود را بلند کرده و روی سرش میبست.
او در سال ۱۸۲۸ در نیواورلئان به دنیا آمده، زمانی که تنها ۲۱ سال سن داشته به کالیفرنیا نقل مکان کرده و خیلی زود به عنوان یک قمارباز ماهر برای خود نامی دست و پا کرد، هر چند در نهایت از محل کارش در یک کافه و قمارخانه به دلیل تقلب اخراج شد. با این وجود وقتی که دومونت به شهر نوادا سیتی رسید مقدار قابل توجهی پول همراه خود داشته و یک کافه برای خودش باز کرد.
خیلی زود معدنکاران به کافه او هجوم برده و از هیچ تلاشی برای اغوا کردن این زن مشهور دریغ نکردند. با این وجود هیچ کس نتوانست نظر او را به خود جلب کند تا اینکه دومونت به کارسون سیتی رفته و پس از خرید یک مزرعه شیفته مردی به نام جک مک نایت شد. اما پس از این که مک نایت یک شیاد از آب درآمده و مزرعه را به فروش رساند، دومونت چارهای جز کشتن او نداشت.
شهرت و اعتبار دومونت بعد از این قتل رو به افول گذاشت و به خاطر اینکه یک ردیف موی زمخت بالای لبش سبز شده بود به او لقب بانوی سبیلو دادند. در یکی از شبهای سال ۱۸۷۹، دومونت پس از برداشتن یک بطری شراب و مقداری مورفین، به تنهایی و با پای پیاده از شهر خارج شد و روز بعد جنازه او را پیدا کردند.
بل استار، ملکه راهزنان
به نظر میرسد که سرنوشت بل استار این نبود که راهزن باشد. او با نام ��ایرا میبل شرلی در میزوری و در یک خانواده متمول به دنیا آمده بود طوری که انتظار میرفت زندگی خوبی در انتظار او باشد. اما جنگ داخلی آمریکا باعث از بین رفتن ثروت خانوادگی او شده و خانوادهاش برای شروع مجدد زندگی به تگزاس نقل مکان کردند.
بل که در این سالها به عنوان جاسوس نیروهای کنفدراسیون کار کرده بود خیلی زود مسیر اشتباه را در پیش گرفته و به دار و دسته جیمز یانگر پیوست و در ادامه با یک آدمکش مشهور به نام جیم رید ازدواج کرد. بر اساس شواهد تاریخی، رید علاقهای اعتیادگونه به دزدیدن اسب و سرقت از بانک داشت.
او بل را همراه خود به تگزاس، کالیفرنیا و مناطق تحت کنترل سرخپوستان برده و در قانونشکنی، قتل و به طور کلی دردسر درست کردن در کنار خود داشت. به عنوان یک مادر جوان، بل نیز به همسر خود کمک کرده و ��میشه همراه وی بود هر چند شواهد زیادی دال بر مشارکت بل در این قانونشکنیها وجود ندارد.
بعد از مرگ رید در سال ۱۸۷۴، بل با سم استار که یک یاغی نیمه سرخپوست بود آشنا شده و بدین ترتیب بود که زندگی واقعی او به عنوان ملکه راهزن آغاز گردید. او و استار به زور مالکیت یک مزرعه ۱۰۰۰ هکتاری را در اوکلاهاما در اختیار گرفته و اغلب میزبان شخصیتهای شرور و تحت تعقیبی مانند جسی جیمز و دیگران بودند.
بل در این مدت به سرقت اسب، خرید و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی و قانونشکنیهای کوچکتر مشغول بوده و مدت کوتاهی را نیز در زندان گذراند. در سال ۱۸۸۶ بود که سم استار توسط یکی از رقبایش کشته شد و بدین ترتیب بود که بل دیگر ذائقه خود برای جرم و جنایت را از دست داد. او در نهایت در ژانویه ۱۸۸۹ و در حالی که سوار اسب بود مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد.
پرل هارت، راهزن دلیجان با قلبی از طلا
پرل هارت که با لقب راهزن آریزونا نیز شناخته میشد، سرقت از دلیجانها را پیشه خود ساخته بود. او این کار را در ماه می ۱۸۹۹ و در حالی که سخت برای فرستادن پول برای فرزند و همسرش درمانده بود، آغاز کرد و به اولین سرقت خود از دلیجانها دست زد.
بر اساس شواهد تاریخی، او که لباسهای مردانه به تن داشت با ۴۱۸ دلار پول نقد، دلیجان مذکور را ترک کرد. او تا حدودی از کار خود شرمسار بود به همین دلیل به هر یک از مسافران یک دلار پس داد تا بتوانند در شهر برای خود غذایی بخرند. در نهایت مامورین قانون هارت و همسرش، جو بوت، را دستگیر کرده و آنها را به زندان فرستادند.
در ادامه هارت توانست نگهبانان را اغوا کند که در فرار از زندان به او کمک کنند، اما خیلی زود دوباره دستگیر شد. در ادامه همسر هارت به ۳۰ سال زندان محکوم شد، اما خود هارت توسط هیئت منصفه بیگناه شناخته شد. این حکم باعث عصبانیت قاضی شده و به همین خاطر او را به جرم به سرقت بردن تپانچه راننده دلیجان به هفت سال زندان محکوم کرد.
هارت در زندان به شکل غیرمنتظرهای باردار شده و فرماندار آریزونا برای حفظ آبروی مقامات شهر او را در سال ۱۹۰۲ مورد عفو قرار داد. اطلاعات زیادی در مورد زندگی هارت پس از آزادی از زندان در دست نیست.
سالی اسکول یا سالی سَرخور
قبل از اینکه سالی اسکول به یکی از ترسناکترین زنان غرب وحشی تبدیل شود نام او سالی نیومن بود که در سال ۱۸۱۷ در ایلینوی به دنیا آمده بود. ۶ سال بعد، خانواده او به تگزاس نقل مکان کرد جایی که سالی برای اولین بار با طعم تلخ زندگی خشن و ترسناک در غرب وحشی آشنا شد.
او در این شهر شاهد بریده شدن انگشتان پای یک سرخپوست توسط مادرش بود به این گناه که وارد حریم شخصی خانه آنها شده بود. در ادامه سالی تفنگی به دست گرفته و علیرغم درخواست یکی از همسایگان برای دادن تفنگ به او خودش تصمیم گرفت با یک مهاجم سرخپوست مقابله کند.
در سال ۱۸۳۳، بعد از مشاهده کارهای شجاعانه او در نبرد با قبایل بومی سرخپوست، سالی با جسی رابینسون ازدواج کرد. رابینسون بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک، زنده او را ترک کرد، اما سه همسر آینده سالی به اندازه او خوششانس نبوده و همگی در اثر اتفاقاتی مرموز کشته شدند.
در آن زمان اسکول به خاطر مردن همسرانش چنان مشهور شده بود که مادران از نام او برای ترساندن فرزندان شرور خود استفاده میکردند. اطلاع دقیقی از زمان مرگ سالی اسکول در دست نیست، اما بر اساس افسانهها، پنجمین و آخرین شوهرش او را به خاطر پول کشته و او را در یک قبر کمعمق دفن کرد.
پرل دِ ور، کبوتر کثیف کریپل کریک
پرل دِ ور در اواخر دهه ۱۸۷۰ به عنوان یک روسپی برای خود نامی دست و پا کرد. او در شیکاگو بدنیا آمده، اما در ایندیانا بزرگ شد و برای سوء استفاده از مردان مجرد به سمت غرب رفت. بر اساس اسناد تاریخی، دِ ور با نام خانم ایزابل مارتین به دنور رسید، اما تا جایی که ساکنان میدانستند هیچ کسی آقای مارتین را نمیشناخت.
وی در دنور شرایط خوبی داشت تا اینکه تب نقره در سال ۱۸۹۳ بالا گرفته و پرل نیز تصمیم گرفت شانس خود را در شهر کریپل کریک بیازماید. او روسپیخانه خود را در این شهر راهاندازی کرده و خیلی زود کسب و کار موفقی برای خود ترتیب داد. خانواده او بر این باور بودند که دخترشان به عنوان یک خیاط در کرپیل کریک مشغول کار است و نه اداره کننده یک روسپیخانه.
او نیز سعی کرد ظاهر قضیه را حفظ کرده و در ادامه با یک آسیابان ازدواج کرد. در نتیجه یک آتشسوزی بزرگ در شهر، پرل روسپیخانه و آسیابش را از دست داد و به ازدواجش نیز پایان داد. دِ ور پس از این ماجرا در کریپل کریک مانده و یک مرکز سرگرمی دیگر تاسیس کرد.
بعد از یک مهمانی بزرگ در ژوئن ۱۸۹۷، دِ ور به اتاقش رفت و دریافت که نمیتواند بخوابد و برای حل این مشکل مقداری محلول تریاک نوشید. صبح روز بعد جنازه او را در رختخوابش پیدا کردند.
منبع: grunge
منبع : برترینها
0 notes