در این مقاله، به بررسی تلفن ابری در مراکز فرهنگی و موارد استفاده آن خواهیم پرداخت و نقش آن در توسعه و ترویج فرهنگ و هنر را مورد بررسی قرار میدهیم.
فهرست مطالببخش اول: ارتباط و تعامل با تلفن ابری در مراکز فرهنگیبخش دوم: آموزش و آموزشهای آنلاینبخش سوم: نمایشگاههای مجازیبخش چهارم: جمعآوری و مدیریت اطلاعات بخش پنجم: ترویج و بازاریابینتیجهگیریبیشتر بخوانید مقالات منتخب مربوط به این محتوا پرسش های متداول
بخش اول: ارتباط و تعامل با تلفن ابری در مراکز فرهنگی
یکی از کاربردهای اصلی تلفن ابری در مراکز فرهنگی، ارتباط و تعامل مستقیم با هنردوستان و علاقهمندان است. با استفاده از تلفن ابری، مراکز فرهنگی و هنری میتوانند به راحتی با هنردوستان در ارتباط باشند، اطلاعات را منتشر کنند و بازخوردها و نظرات آنها را دریافت کنند. از طریق ارسال پیامها و تماسهای تلفنی هنردوستان میتوانند با مراکز فرهنگی در ارتباط باشند و از جدیدترین اخبار، برنامهها و رویدادها مطلع شوند.
بخش دوم: آموزش و آموزشهای آنلاین
تلفن ابری به مراکز فرهنگی و هنری امکان میدهد تا برنامههای آموزشی خود را به صورت آنلاین ارائه دهند. این امکان برای مراکز فرهنگی و هنری بسیار سودمند است زیرا به آنها این امکان را میدهد تا به صورت گستردهتری به جامعه هنردوستان خود دسترسی داشته باشند. با استفاده از مرکز تماس ابری، مراکز هنری میتوانند ویدئوهای آموزشی، کلاسهای آنلاین و منابع آموزشی را به صورت آنلاین ارائه کنند. این امکان به هنردوستان اجازه میدهد تا در هر زمانی که میخواهند و از هر مکانی که هستند به آموزش و یادگیری در حوزه هنر بپردازند.
بخش سوم: نمایشگاههای مجازی
تلفن ابری در مراکز فرهنگی این امکان را میدهد تا نمایشگاههای مجازی برگزار کنند. با استفاده از پلتفرمهای تلفن ابری، مراکز میتوانند اثرها و آثار هنری خود را به صورت آنلاین به نمایش بگذارند و به جامعه هنردوستان فرصتی را بدهند تا از طریق این نمایشگاههای مجازی با آثار هنری آشنا شوند. این امکان برای مراکز فرهنگی و هنری به منظور ارتقای دسترسی به هنر و افزایش نفوذ در جامعه بسیار ارزشمند است.
بخش چهارم: جمعآوری و مدیریت اطلاعات
تلفن ابری به مراکز فرهنگی و هنری امکان جمعآوری و مدیریت اطلاعات را برای آنها فراهم میکند. با استفاده از این فناوری، مراکز فرهنگی و هنری میتوانند اطلاعات مربوط به برنامهها، رویدادها، هنرمندان و آثار هنری را جمعآوری کنند و به صورت سازمانیافته و قابل دسترسی به هنردوستان ارائه دهند. همچنین، مدیریت اطلاعات به صورت مؤثر و سازمانیافته به مراکز فرهنگی و هنری کمک میکند تا برنامهها و رویدادهای خود را بهتر برنامهریزی و مدیریت کنند.
بخش پنجم: ترویج و بازاریابی
تلفن ابری در مراکز فرهنگی ابزاری قدرتمند برای ترویج و بازاریابی است. با استفاده از این فناوری، مراکز فرهنگی و هنری میتوانند به طرحها، برنامهها و رویدادهای خود بیشترین دسترسی را داشته باشند و به جامعه هنردوستان اطلاع رسانی کنند. همچنین، با استفاده از امکانات مرکز تماس ابری میتوان رویدادها و برنامههای خاص را با تخفیفهای ویژه و فروش ویژه به هنردوستان ارائه داد و این امر باعث میشود تا تعداد بیشتری از افراد علاقهمند به مراکز فرهنگی و هنری مراجعه کنند.
نتیجهگیری
تلفن ابری با تواناییهای خود در ارتباط و تعامل، ارائه آموزشهای آنلاین، جمعآوری و مدیریت اطلاعات، و ترویج و بازاریابی، در مراکز فرهنگی و هنری نقش بسزایی ایفا میکند. این فناوری به مراکز فرهنگی و هنری امکان میدهد تا با استفاده از ابزارهای پیشرفته، خدمات بهتری به هنردوستان و جامعه ارائه دهند، هزینهها را کاهش دهند و کارایی را افزایش دهند. با توجه به پتانسیل بالای تلفن ابری در حوزه فرهنگ و هنر، استفاده بهینه از این فناوری در مراکز فرهنگی و هنری توصیه میشود تا از این طریق فرهنگ و هنر به صورت گستردهتری در جامعه منتشر شود و امکان دسترسی به آن برای همه فراهم شود.
بیشتر بخوانید مقالات منتخب مربوط به این محتوا
راهکارهایی برای یک تماس سرد بدون استرسحقیقت در مورد وفاداری کارکنان و ۵ چیزی که هر رهبر باید بداندمدیریت دفتر چیست؟دورکاری چیست ؟ همراه با معایب و مزیت های آن در ایران
پرسش های متداول
۱. تلفن ابری چیست و چگونه کار میکند؟ تلفن ابری، یک فناوری است که امکان برقراری ارتباط صوتی و تصویری از طریق اینترنت را فراهم میکند. در واقع، تلفن ابری به شما اجازه میدهد تا از طریق اینترنت با دیگران در هر نقطهای از جهان ارتباط برقرار کنید.
۲. چه مزایا و فوایدی در استفاده از تلفن ابری در مراکز هنری وجود دارد؟ استفاده از تلفن ابری در مراکز هنری به مزایای فراوانی منجر میشود.
به عنوان مثال، این فناوری به مراکز فرهنگی و هنری امکان میدهد تا با مخاطبان در ارتباط باشند و تعامل بیشتری را فراهم کنند. همچنین، امکان برگزاری نمایشگاههای مجازی، جمعآوری و مدیریت اطلاعات و ترویج و بازاریابی نیز از دیگر فواید استفاده از تلفن ابری در این مراکز است.
۳. چگونه تلفن ابری میتواند به بهبود تعامل با هنردوستان و بازدیدکنندگان کمک کند؟ استفاده از تلفن ابری در مراکز هنری به بهبود تعامل با هنردوستان و بازدیدکنندگان کمک میکند. با استفاده از این فناوری، میتوانید نشستها و کارگاهها را به صورت آنلاین برگزار کنید، پرسشها و نظرات هنردوستان را دریافت کنید. این امکان به شما میدهد تا با برنامههای خود و هنرمندان در ارتباط باشید و تجربه هنری بهتری را برای هنردوستان فراهم کنید.
۴. چه نوع خدماتی میتوان با استفاده از تلفن ابری در مراکز هنری ارائه داد؟ استفاده از تلفن ابری در مراکز فرهنگی و هنری امکان ارائه خدمات متنوعی را فراهم میکند. به عنوان مثال، میتوانید نمایشگاههای مجازی، کنسرتها، تئاترها و نمایشهای زنده را به صورت آنلاین برگزار کنید. همچنین، میتوانید از طریق تلفن ابری وبینارها، کارگاهها و دورههای آموزشی را برای هنردوستان ارائه دهید.
۵. چگونه میتوان با استفاده از تلفن ابری آموزشهای آنلاین در مراکز فرهنگی و هنری برگزار کرد؟ استفاده از تلفن ابری در برگزاری آموزشهای آنلاین در مراکز فرهنگی و هنری بسیار موثر است. با استفاده از این فناوری، میتوانید نشستهای آموزشی را به صورت آنلاین برگزار کنید.همچنین به هنردوستان اجازه دهید تا از راه دور در این آموزشها شرکت کنند. همچنین، میتوانید فیلمهای آموزشی را به صورت آنلاین منتشر کنید و به دسترسی آسانتر هنردوستان به محتوای آموزشی بپردازید.
تام کروز؛ سلطان امروز گیشه و ستارهای که افول نمیکند
تام کروز؛ سلطان امروز گیشه و ستارهای که افول نمیکند
این روزها سلطان بلامنازع گیشهها، بازیگری است که دوران ستارگیاش دو دههای به طول انجامیده. هنوز هم تام کروز میتواند روی پرده تماشاگران را مسحور کند. بخش زیادی از موفقیت اکشن «ماموریت: غیرممکن-فال اوت» به حضور ستارهوار تام کروز برمیگردد.
بیلی وایلدر درباره تام کروز میگوید: «کروز هنرپیشه خوشفکری است. طوری بازی میکند انگار هیچ زحمتی ندارد. کروز نقشهایش را روان اجرا میکند مثل کری گرانت.…
مدرسهی تابستانی ۹۹ سابق و جامعهی نیومدیا برگزار میکنند: دیدار و گفتگوی آنلاین با لیلا پازوکی دوشنبه ۱۸ اسفند، ۱۳۹۹ ساعت: ۶:۳۰ عصر لینک شرکت در جلسه زوم: https://us02web.zoom.us/j/84349198124 دوشنبه هجدهم اسفند، ۱۳۹۹ در ساعت ۶:۳۰ عصر جامعهی نیومدیا میزبان نشستی با لیلا پازوکی، هنرمند مدیا خواهد بود تا با نمایش چند پروژهی منتخب، دربارهی مجموعههایی از او که در ایران کمتر دیده شدهاند، با او به گفتگو بنشیند. جلسه روی پلتفرم زوم برگزار شده و به زبان فارسی خواهد بود. لیلا پازوکی (۱۳۵۵)، هنرمند مولتیمدیای متولد تهران است که در دانشگاه هنر تهران، آکادمی هنرهای زیبای مونیخ و دانشگاه هنر برلین، تحصیلات خود را گذرانده است. او هماکنون در آلمان و انگلستان مستقر است. لیلا پازوکی در کارهایش با مدیومهای متنوعی کار کرده و از وضعیتها و قراردادهای مرسوم سیاسی و اجتماعی موجود در درون و مابین فرهنگها و محیطها الهام گرفته است. گرچه در آغاز دانشجوی نقاشی بوده است، اما بعدها، پراکتیس هنریاش، عکاسی، ویدئو آرت، چیدمان و مجسمه را نیز شامل شده است. با استفاده از مدیومهای گفتهشده، دربارهی ادراک و مشارکت به کندوکاوی عمیق پرداخته است و توانسته پیشفرضها و انتظارات مخاطب خود را به زیرکی به چالش بکشد. نگاه سیال و آغشته به طنز و آیرونی ویژهی لیلا پازوکی درباره موضوعات و بافتهای مختلف در سطح جهانی به نمایش درآمده و در کلکسیونهای مهمی در آلمان و آمریکا جا گرفته است. کارهای او از چشماندازی بینالمللی برخوردارند که نتیجهی تجربهی زیسته هنرمند در فرهنگهای متنوعی مانند ایران، مکزیک و آلمان است. - این جلسه در برنامه زوم ارائه و برای دسترسی آینده ضبط خواهد شد. #formersummerschool2020 #newmediatalkseries #newmediasummerschool @newmediasociety #leilapazooki (at Zoom link) https://www.instagram.com/p/CMHH505Hwiv/?igshid=v16ge8gt7htx
Teaser of Onish Aminelahi 's Lecture at Michigan State University, USA
A report of Onish Aminelahi's Lecture at Michigan State University, USA
This public SKYPE lecture which was held in Gallery 114, Department of Art, Art History and Design, Michigan State University, took about 1.5 hour. At first Aminelahi, thanked the curators and the University for this exhibition and he stated that he’s glad that graphic designers of the two countries are building good relationship while political situation goes to some other direction. Onish Aminelahi started his lecture by showing some beautiful photos of Iran. Then Onish categorized Iran’s history of Graphic design and presented some slides about Graphic design before and after the 1979 revolution. He summarized how IGDS (Iranian Graphic Designers’ Society) was established. In the next section of his lecture, Onish showed some photos from the graphic events in Iran by participation of international graphic designers whitin the past few years such as Stefan Sagmeister, Ken Cato, Ben Bos, Shigeo Fokuda, Isidro Ferrer, and…. There was Q and A session at the end of the lecture. This exhibition and lecture was organized by Mehrdad Sedaghat and it will be held in other venues in other states as well. The exhibition consists of 75 posters from 67 Iranian graphic designers in two different categories: Professionals and Students. Translation of the Onish Aminelahi ‘s lecture by: Anahita Seifollahi
سخنرانی اونیش امین الهی در دانشگاه ایالتی میشیگان آمریکا
نمایشگاهی از پوسترهای ایرانی از تاریخ ۲ الی ۲۷ اسفند ماه با نام باغ ایرانی در گالری ۱۱۴ دپارتمان هنر، تاریخ هنر و دیزاین دانشگاه ایالتی میشیگان آمریکا برپا شد.این نمایشگاه شامل ۷۵ پوستر از ۶۷ طراح ایرانی بود که به همت مهرداد صداقت در دو بخش حرفه ای و دانشجویی و در دو گالری مجزا برپا شد.
آثار این نمایشگاه با همکاری اونیش امین الهی در بخش حرفه ای و در بخش دانشجویی با همکاری حسین اسکندری و لادن بهمنی انتخاب و گرداوری شدند.این نمایشگاه تلاش داشت با ارایه پوسترهایی منتخب از تمامی نسل های طراحان ایرانی، دانشجویان این دانشگاه را هرچه بیشتر با گرافیک دیزاین ایرانی به عنوان گفتمانی متفاوت از دیزاین، آشنا گرداند که برای رسیدن به پیام، از فرهنگ و محتوای تصویری و نگارشی متفاوتی استفاده می کند. بنابر نظر برگزارکنندگان این نمایشگاه، این فرصتی مهم بود تا بار دیگر نشان دهیم که گرافیک دیزاین چگونه بهانه ای ایجاد میکند برای نزدیکتر شدن ملت ها در حالی که سیاست این روزها به گونه ای متفاوت عمل می کند.
در تاریخ ۱۶ مارچ ۲۰۱۷ و همزمان با اختتامیه نمایشگاه پوسترهای “باغ ایرانی” در میشیگان، سخنرانی اونیش امینالهی برگزار شد.این سخنرانی که در گالری شماره ۱۱۴ دپارتمان هنر، تاریخ هنر و طراحی دانشگاه از طریق اسکایپ و در کنار نمایش آثار برگزار میشد، حدود یک ساعت و نیم به طول انجامید. اونیش امین الهی صحبتهایش را با نشان دادن تصاویری از ایران آغاز کرد. سپس؛ دستهبندیای از تاریخ شکلگیری گرافیک ایران تا انقلاب و بعد از آن و همچنین شکلگیری انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، به صورت خلاصه و به همراه تصاویر مربوطه ارایه کرد. در انتها او برای آشنایی دانشجویان آمریکایی با فضای امن ایران، تصاویری از طراحان برجستهای که در طول بیست سال گذشته به ایران سفر کردند نمایش داد و این جلسه با پرسش و پاسخ دانشجویان پایان یافت.این سخنرانی با ترجمه همزمان آناهیتا سیفالهی و مهرداد صداقت همراه بود. لازم به ذکر است به زودی نمایشگاه “باغ ایرانی” در چندین ایالت دیگر نیز به نمایش در خواهد آمد.
هنر جمهوری اسلامی ایران درختی سابق است که ریشه در ژرفای خاک بیابان و شاخه تا بلندی البرز و سایه بر رمز مردمی دارااست که لینک و پیوند خویش با وی خیر بریده و خیر کاسته اند . مردمی که با هنر به عالم آمده و در کنار آن معاش می نمایند . چاپ پارچه تجسمی زنده از تمدن و هنر این مرز و بوم دارااست .
در ادوار متفاوت مورخ و آرم های تمدن عمیق و مالامال قدرتی است که خیر فقط علیه یورش اقوام متعدد پایداری کرده , بلکه توانسته فرهنگهای ناخواسته بیگانه را در خویش حل نموده و به آن سیمایی اهل ایران ببخشد .
براستی مردمان کشورایران در رابطه هنر چه می دانند جز اینکه به حضور دایم آن در کنار خویش عادت کرده اند و به چه شکل میتوان برای مردمان درباره ی قضیه ای که که به آن آشنا میباشند سخن کرد .
برای تحقیقاتی که به ما داده شده بود به مرکز ها گوناگونی رفتیم تا بتوانیم جزء هنری که احتمال دارد که صرفا با نام آن آشنا هستیم شناختی بی نقص ,
که خیر شناختی سطحی داشته باشیم چون صنعت های دستی این میهن دارنده تنوع و ظرافتهای زیاد است که ما در پیچ و تاب ظرافتهای آن پیرو یافتن ناشناخته های این هنر قشنگ می باشیم تا منتخب از فرهنگ وتمدن جمهوری اسلامی ایران باستان را تداعی کنیم .
امیدواریم با این عمل یا این که بنیانگذاران این هنر را زنده نگهداریم و برای ماندگاری این صنعت های در فرهنگ و تمدن جمهوری اسلامی ایران عملکرد کنیم .
چاپ پارچه و چاپ سنتی
ایجاد طرحهای رنگی ونقوش روی پارچه توسط باسمه یا این که قالب ظاهرا در سده چهارم بیش تر از مسیح در هند به وجود آمده است . در کارنامه های چینی مندرج شدهاست که پارچه های چاپی از سال ۱۴۰ پیش از مسیح از هند به چین آورده شد . در زبــان پارسی کلمه چیت در معنای پارچه های چاپی است واین واژه و کلمه اساسا هندی است . استرابوStrabo تاریخ رومی در اولی سالیان بعد از تولد مسیح متن است که در طول او پارچه های چاپی از هند به اسکندریه می رفت .
کشفیاتی که در اثرها باستانی مصر شده نشان میدهد که چیت تا سده چهاردهم به بازارهای آنجا وارد می شدهاست . در زمان ساسانیان چاپ روی پارچه در کشور ایران یافت وروشهای نوینی در تزیین پارچه های ابریشمی وکتانی وابریشمی اختراع شوید .
اول پارچه های چاپی در شمال اروپا از گورسنت کاســاریوس اهل آرلس St . Caesarius Arles ( در حـــدود ۵۴۳ میــلادی )
بدست آمده است . این پارچه ها به سبک شرقی تشکیلشده بود . بالاخره زمانی چاپ باسمه ای پارچه در اروپــــا مرسوم شد , روش آن با شرق فرق داشت .
چیتساز اروپای قرن ها وسطی یعنی از سده سیزدهم به سپس , ماده رنگی را که با چسب ویژه ای آمیخته کرده بود از قالبهای خویش به پارچه منتقل میکرد وفقط روی آن نقش می بست . از سمت دیگر چیت سازی مشرقی رنگهای حقیقی و واقعی که تمام الیاف وپود پارچه را رنگ می نماید به عمل میبرد .
چاپ عبارت است از رنگرزی در قسمتهایی از پارچه وفرق آن با رنگرزی این است که در رنگرزی تمام قسمتهای پارچه هم رنگ می شود اما در چاپ می توان با استعمال از یک یا این که چندین رنگ روی روی مورد سپید یا این که رنگ شده طرح دلخواه را به وجود آورد از حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری ومزمان با یورش مغولها یه کشور ایران روش یافتند ودر قبل اصفهان , شیراز ,
بروجرد , همدان , رشت , کاشان , نخجوان , یزد , سمنان , گناباد , نجف آباد , روستاهای فارسان , گزبرخوار , خورزرق , برخوار , لنجان , سبره و… جزء مرکزها اصلی قلمکــار به شمار ممی رفتند واز حیث اهمیت پارچه های قلمکار بروجردی در مرتبه اولیه قرار داشته است . .
قلمکاری روی پارچه
قلمکار به نوعی پارچه چاپ شده بوسیله قالبهای چوبی خوی می شود ووجه را از شیوه ایجاد آغازین خویش وام گرفته وهم اینکه به نحوی گسترده در اصفهان وبه شکلی محدودتر در شهر مشهد مقدس ودامغان هنوز رونق ورواجی داراست
شیوه ابتدایی قلمکار صورت بوده که از ابتدا با خودکار روی پارچه های پنبه ای ( واحتمالا ابریشمی ) طرحهای متبوع را نگارگری نموده وسپس با مواد شیمیایی ویژه ای نسبت به تسبیت رنگها اقلام می کرده اند .
لکن به دلیل نبود هماهنگی ضروری در میان نقوش ونیز ازآنجا که این عمل نیازمند سپری کردن وقت فراوانی بود تکامل تدریجی قلمکار سازی منجر شد تا برای دسترسی به ایجاد بیشتر ونیز ساخت هماهنگی ویکنواختی نقوش به کار گیری از مهرهای چوبی جایگزین به کار گیری از خودکار می شود وجهت مهیا داخل شدن
قابلیت و امکان به کارگیری همگانی از پارچه های قلمکار هایی بر روی کتان , چلوار , کرباس وسایر اشکال پارچه هم اشاعه یابد وتحقیقا می توان مسافت ی اوایل قرن دهم هجری قمری ( حدود ۱۵۰۲ میلادی ) تا وسط قرن دوازدهم هجری قمری ( حدود ۱۷۲۲ میلادی ) از نقط ی اوج قلمکار سازی وروز فعالیت اعتلای هنر وصنعت قلمکار سازان مرز و بوم به اکانت آورد . چه آنکه در مسافت سالیان یاد شده نسبتاً عمده مردمان مرز و بوم مصرف کننده
پارچه های قلمکار بودند وضمن به کار گیری از این پارچه جهت تهیه و تنظیم اشکال پوشاک تحت عنوان پرده سفره , پوش , سجاده , رویکرد لحاف , بقچه , سوزنی گرمابه , قطیغه , راه و روش پشتی , دستمال وکتیبه هایی برای تزئین مجالس عزاداری هم از آن به کار گیری می کردند وبخشی از محصول ها هم به خــــارج از میهن صــــــادر می شود
روز جاری سه روش که می توان جدا جدا وبا تواما به عمل موفقیت موجود هست :
باسمه عمل روی پارچه را , با آمیخته ای از خمیر کتیرا ویــا موم , مهر ( باسمه ) میزند . سپس پارچه را رنگ میزند ; نصیب مهر شده آن سپید وبدون رنگ میماند . آن گاه این مهر را می شویند وبا رنگ دیگر همین عمل را تکرار می نمایند , گهگاه رنگها , گزیده روی نیز قرار میگیرند بنابراین نقشهای گوناگونی پدید میآید . این روش در کشور ایران همگانی بوده وهنوز نیز برای برخی از طرحها از آن به کارگیری می نمایند .
باسمه عمل , دندانه رنگ نظیر زاج , کات یا این که صمغ گیاهی روی پارچه میزند . زمانی پارچه را با بعضا از مواد رنگ نمایند رنگ روی این نصیب از مهر اثر کرده وثابت می شود و زمانی پارچه را بشویند رنگ قسمتهای دیگر شسته شده واز در میان میرود تنها این نصیب باقی میماند . این روش مهمترین روشهاست وتا روز جاری نیز به باعث دو رنگی که ضمن چاپ چیت باقی میماند در جمهوری اسلامی ایران موسوم است .
باسمه عمل رنگ را مستقیما روی پارچه مهر ( باسمه ) می نماید . کمی از رنگهای دیر باز را می شود به این چنین به فعالیت موفقیت , وهمچنین تنی چند از رنگهای تصنعی روز جاری را هم می توان مستقیما به فعالیت موفقیت وپیشه ور اهل ایران این مدل رنگها را برای دو رنگ دیگر به عمل میبرد .
بیشتر چیتسازان کشورایران قالبساز استخدام می نمایند ویا با قالبسازها که قالب را برای هر نقش تعمیر وآماده می نمایند همیاری دارا هستند .
روشی که امروزه بیشتر چیتسازان ( قلمکارا سازان ) اصفهان , کاشان و یزد به فعالیت میبرند باسمه چهار رنگ نامیده می شود . نقشه را به توجه به قطعاتی تقسیم می نمایند مانند قطعه اواسط , لبه , کناره وغیره , تا این که قلمکار بتواند میزان قالبها را کوچک بگیرد . وچون تمام قسمتها به چهار رنگ مشکی , قرمزرنگ . آبی رنگ و رنگ زرد می شود برای هر بخشی بایستی چهار قالب صحیح شود .
به گزارش خبرنگاران، طرح پژوهشی مطالعه تطبیقی حکمرانی اینترنت در کشورهای منتخب و ارائه الگوی مناسب برای ایران در پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در حال اجرا است.
from http://bit.ly/2NFxUto
via دلایل پرداختن به حکمرانی اینترنت در ایران
دراینجا میخواهیم به بررسی بهترین دانشگاه های خصوصی استانبول بپردازیم . ترکیه در سال های اخیر توانسته است درزمینه تحصیل، خود را یکی از مهمترین کشورهای برتردنیا مطرح کند. مهمترین عنصرهایی که باعث می شود دانشجویان خارجی، مخصوصا دانشجویان ایرانی، ترکیه را به عنوان کشور مورد تایید خود برای ادامه تحصیل انتخاب کنند عبارتنداز؛ کیفیت روزافزون تحصیل در ترکیه و ، ارتقاء سطح زندگی در ترکیه وپایین بودن هزینه تحصیل درترکیه ، نسبت به هزینه های سرسام آوردانشگاه های ایران.
اگرچه شرایط تحصیل درترکیه، برای دانشجویان خارجی دردانشگاه های ترکیه تقریبا یکسان می باشد، در برخی از موارد ممکن است شرایط متفاوتی برای دانشجویان از نظر مدارک و شرایط ورود در بین دانشگاه ها وجود داشته باشد.
تحصیل در شهر استانبول
در بین شهرهای ترکیه، استانبول ازجمله شهرهای مورد علاقه دانشجویان خارجی برای ادامه تحصیل می باشد. دردانشگاه های استانبول، در کل ۵،��۵۴ دانشجوی خارجی در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس تحصیل می کنند. برای تحصیل در شهر استانبول ، شما می توانید دانشگاههای دولتی یا خصوصی این شهر را انتخاب نمایید. در حالی که ۵۰۲۳ دانشجوی خارجی برای تحصیلات خود دانشگاه های دولتی را ترجیح داده اند،۵۲۲ دانشجوی خارجی نیز در دانشگاه های خصوصی مشغول تحصیل هستند. ۸۲۹ نفر دانشجوی ارشد ۴۷۱۶ نفر آنها نیز در مقطع کارشناسی ادامه تحصیل می دهند. بیشتر دانشجویان خارجی که در دانشگاه های استانبول تحصیل می کنند از کشورهای آذربایجان، ترکمنستان و قرقیزستان هستند. در سال های اخیر دانشجویان ایرانی نیز علاقه زیادی به ادامه تحصیل در ترکیه نشان می دهند.
در بین دانشگاه های دولتی در استانبول، دانشگاهIstanbul با داشتن ۲۰۱۰ دانشجوی خارجی در رتبه اول قرار گرفته است. دانشگاه Marmara با ۱۳۸۳دانشجو در رتبه دوم و دانشگاه Istanbul Teknik با ۵۴۰ دانشجو،دانشگاه Bogazici با ۴۲۹ دانشجو ،دانشگاه Yildiz Teknik با۴۲۶ دانشجو در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
از بین معتبرترین و بهترین دانشگاه های خصوصی استانبول ، لیستی را تهیه کردیم:
۱۵ دانشگاه خصوصی برتربرای تحصیل در شهر استانبول
دانشگاه سابانجی SABANCI
دانشگاه کوچ KOÇ
دانشگاه دوغوش DOĞUŞ
دانشگاه فاتح FATIH
دانشگاه اوزییین ÖZYİĞEN
دانشگاه یئدی تپه YEDİTEPE
دانشگاه آجی بادم ACIBADEM
دانشگاه باحچه شهیر BAHÇEŞEHIR
دانشگاه استانبول بیلیم ISTANBUL BILIM
دانشگاه کادیر حاس KADIRHAS
دانشگاه ایشیک IŞIK
دانشگاه مال تپه MALTEPE
دانشگاه استانبول کولتور KÜLTÜR
دانشگاه تیجارت TICARET
دانشگاه اوکان OKAN
دانشگاه سابانجی(Sabanci)
دانشگاه سابانجی(Sabanci) یکی از دانشگاه های خصوصی استانبول می باشد که در سال ۱۹۹۴ توسط بنیاد سابانجی به سرپرستی حاجی عمر تاسیس شد. دراکتبرسال ۱۹۹۹ با پذیرش اولین دانشجویان شروع به فعالیت کرد. این دانشگاه تنها موسسه آموزش عالی در ترکیه است که سبک آموزش آن علوم لیبرال است. بر اساس این سیستم، تمامی دانشجویان در سال اول ورود به دانشگاه، در ترم اول،در گروه های کوچک درسی جمع می شوند، درترم دوم بعد ازتمرکز بر یک رشته خاص و تجربیاتی که در ترم دوم کسب کرده اند، در پایان ترم دوم دانشجویان می توانند برنامه های درسی خود را انتخاب کنند. این دانشگاه جزو دانشگاه های مهم ترکیه است که زبان آموزش در آن انگلیسی می باشد.
دانشگاه کوچ( KOÇ)
این دانشگاه فعالیت خود را در سال ۱۹۹۳ آغاز کرده است. در سال های نخست این دانشگاه کلاس های خود را به طور موقت درپردیس استینیه ارائه می داد، در سال ۲۰۰۰، پردیس جدید خود را در جاده «روملی فنر» احداث کرد. این دانشگاه فعالیت خود را در این پردیس با ۵،۱۳۰ دانشجو و ۴۰۰ هئیت علمی ادامه داد. دانشکده های موجود در این دانشگاه عبارتند از دانشکده ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد، علوم اداری حقوق، مهندسی، پزشکی و پرستاری. این دانشگاه با ۲۲ رشته کارشناسی و ۲۷ رشته کارشناسی ارشد و ۱۳ رشته دکتری آموزش ارائه می دهد.
این دانشگاه دومین دانشگاه خصوصی است که سالانه هزینه تحصیلات کارشناسی آن بسیار بالا است. در سال ۲۰۱۹ هزینه یک سال تحصیل در این دانشگاه حدود ۹۵.۵۰۰TL بوده است.
دانشگاه دوغوش (DOĞUŞ)
این دانشگاه در سال ۱۹۹۷ در استانبول توسط بنیاد آموزش DOĞUŞ تاسیس شد. زبان آموزش دراین دانشگاه هم ترکی و هم انگلیسی است. این دانشگاه در بین دانشگاه های خصوصی ترکیه، رتبه پنجم و در بین دانشگاه های خصوصی استانبول رتبه سوم را دارد.
دانشگاه فاتح ( FATIH)
این دانشگاه یکی دیگر از بهترین دانشگاه های خصوصی استانبول است که در «بویوک چکمه جه» واقع شده است. دانشگاه فاتح توسط بنیاد بهداشت و درمان ترکیه در سال ۱۹۹۶ در زمان رئیس جمهوری سلیمان دمیرل تاسیس و افتتاح شد. این دانشگاه علاوه بر اینکه زبان تحصیل در آن انگلیسی و ترکی است، به زبان های اسپانیایی،آلمانی،فرانسه و روسی نیز آموزش می دهد. در ۲۳ ژوئیه سال ۲۰۱۶ این دانشگاه بر اساس قانونOHAL، تعطیل شد و دانشجویان به دانشگاه های دیگر انتقال داده شدند.
دانشگاه اوزییین ( ÖZYİĞEN)
این دانشگاه در پاییز سال ۲۰۰۵ توسط بنیاد huseyin ozyigen تاسیس شد. در سال ۲۰۰۸ این دانشگاه در پردیس «آلتون ایزاده» شروع به فعالیت کرد و در سال ۲۰۱۱ دانشجویان درپردیس «چکمه کوی» آموزش خود را آغاز کردند. در این دانشگاه، دانشکده های مهندسی، علوم اجتماعی، هواپیمایی وعلوم فضایی، دانشکده حقوق، معماری و طراحی وجود دارد.
دانشگاه یئدی تپه (YEDİTEPE)
این دانشگاه در سال ۱۹۹۶ توسط بنیاد آموزش و فرهنگ استانبول تاسیس شد. این دانشگاه در بسیاری از زمینه های علمی پیشگام بوده است و همچنین با داشتن کادر منتخب و هئیت علمی آکادمیک و در پرتو آرمان های آتاتورک یکی از دانشگاه های برترترکیه است. زبان آموزش در این دانشگاه در تمامی رشته ها انگلیسی می باشد. دانشکده های موجود در این دانشگاه عبارتند از دندانپزشکی، داروسازی، علوم اقتصادی و اداری، علوم پزشکی ، مهندسی، هنرهای زیبا، معماری، ادبیات و علوم انسانی و علوم تجاری.
دانشگاه آجی بادم (ACIBADEM)
این دانشگاه در سال ۲۰۰۷ توسط بنیاد آموزش و درمان Acibadem تاسیس شد. این دانشگاه دارای دانشکده های علوم پزشکی، هنرهای زیبا، مهندسی وداروسازی است.
دانشگاه باحچه شهیر (BAHÇEŞEHIR)
این دانشگاه در سال ۱۹۹۸ توسط بنیاد آموزش و پرورش BAHÇEŞEHIR تاسیس شد. این دانشگاه با شعار “یک دانشگاه جهانی در قلب استانبول” شروع به فعالیت کرد. دانشگاه دارای ۹ دانشکده و۴انیستستو(انیستیتوی علوم و علوم اجتماعی) و۲آموزشگاه علمی است. دانشگاه BAHÇEŞEHIR عضو شبکه جهانی آموزش BAU است. این دانشگاه دارای دانشکده های حقوق، اقتصاد، علوم اجتماعی، معماری و طراحی، مهندسی،پزشکی، دندانپزشکی و دانشکده ارتباطات است. همچنین این دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان بومی و خارجی بورس تحصیلی می دهد. زبان آموزش در این دانشگاه به دو زبان ترکی و انگلیسی است.
دانشگاه استانبول بیلیم (ISTANBUL BILIM)
این دانشگاه توسط بنیاد قلب و عروق ترکیه در سال ۲۰۰۶ تاسیس شد. دانشگاه دارای دانشکده های داروسازی، پزشکی، علوم اجتماعی، دانشکده هنر، پرستاری، علوم بهداشتی است. این دانشگاه هم درسطح کارشناسی وهم درسطح کارشناسی ارشد و دکتری آموزش ارائه می دهد.
دانشگاه کادیر حاس (KADIRHAS)
این دانشگاه در سال ۱۹۹۷ در استانبول توسط بنیاد KADIRHAS تاسیس شد. دانشگاه دارای هفت دانشکده ارتباطات، علوم اداری، علوم انسانی واقتصاد، حقوق، فنی مهندسی، علوم اداری، هنرهای تجسمی می باشد. این دانشگاه هم از لحاظ سطح علمی وهم به خاطر ایجاد یک مرکز تحقیقاتی در سطح بین المللی وتوسعه علمی در لیست بهترین دانشگاه های ترکیه و خاورمیانه است.
دانشگاه ایشیک (IŞIK)
دانشگاه IŞIK، در سال ۱۹۹۶ تاسیس شد. این دانشگاه دارای ۴۱ رشته در مقطع کارشناسی در۵ دانشکده ،۲۲ رشته در مقطع فوق دیپلم در ۲ دانشکده، ۳۱ رشته در دانشکده علوم اجتماعی و علوم فنی در مقطع فوق لیسانس و ۶ رشته در مقطع دکتری است.
دانشگاه مال تپه ( MALTEPE )
این دانشگاه در سال ۱۹۹۷ در استانبول تاسیس شد. این دانشگاه دارای ۹ دانشکده ۳ انیسستیتو و ۲ دانشکده در مقطع کارشناسی ارشد وهمچنین یک دانشکده مخصوص هنرهای زیبا و تجسمی است. این دانشگاه دارای هیئت علمی بسیار قوی بوده که دانشجویان خود را در هر زمینه علمی راهنمایی می کنند.
دانشگاه استانبول کولتور (KÜLTÜR)
این دانشگاه در سال ۱۹۹۷ در استانبول تاسیس شد. در سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ تقریبا ۱۷۲۴۲ دانشجو در این دانشگاه تحصیل می کنند. این دانشگاه درای دانشکده های حقوق، اقتصاد، علوم اداری، هنرو طراحی، مهندسی، معماری، علوم انسانی، دانشکده علوم پزشکی و دانشکده علوم تربیتی است. این دانشگاه همچنین به خیلی از دانشجو ها بورس تحصیلی نیز می دهد.
دانشگاه تیجارت ( TICARET)
این دانشگاه در سال ۲۰۰۱ در استانبول توسط بنیاد آموزش و تجارت و خدمات تجاری اتاق بازرگانی استانبول تاسیس شد. دارای ۶ دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، تجارت، حقوق، ارتباطات، مهندسی، معماری و طراحی است. این دانشگاه همچنین دارای ۴ انیستیتو در رشته های تجارت خارجی، علوم اجتماعی، علوم فنی و علوم دارایی است . زبان آموزش در بسیاری از این رشته ها انگلیسی است.
دانشگاه اوکان ( OKAN)
این دانشگاه در سال ۱۹۹۹ توسط بنیاد فرهنگ و ورزش Okan تاسیس شد. این دانشگاه از سال ۲۰۰۳-۲۰۰۴ شروع به فعالیت کرد.
دانشگاه های خصوصی در استانبول که زبان آموزش در آنها انگلیسی می باشد
اگر به دنبال تحصیل در ترکیه به زبان انگلیسی می باشید: دراستانبول تعداد دانشگاه هایی که زبان آموزش درآنها انگلیسی است، بسیار فراوانند. این دانشگاه ها در لیست بهترین دانشگاه های خصوصی استانبول و جهان قرار دارند. هم در دانشگاه های دولتی و هم در دانشگاه های خصوصی، زبان آموزش در بیشتر رشته های دانشگاهی انگلیسی می باشد. نام برترین دانشگاه های خصوصی شهر استانبول ، زبان آموزش در آنها انگلیسی است در زیر مطرح می کنیم: دانشگاه کوچ، دانشگاه یئدی تپه، دانشگاه سابانجی، دانشگاه باحچه شهیر
نوشته بهترین دانشگاه های خصوصی استانبول اولین بار در الواپلای. پدیدار شد.
گایا (تلفظ کره ای: کاجا) اتحادیه ای کره ای از جوامع ارضی در حوضه آبریز رودخانه ناکدونگ در جنوب کره بود که در داخل اتحادیه بیون هان از دوران سامهان رشد و نمو یافت.
بازه سنتی مورد استفاده توسط تاریخ دانان برای بیان تاریخ گایا ۴۲ تا ۵۳۲ بعد از میلاد می باشد. بر اساس مدارک باستان شناسی در قرون سوم و چهارم میلادی برخی از دولت شهرهای بیون هان به شکل اتحادیه گایا تکامل یافتند که بعدها توسط شیلا، یکی از سه پادشاهی کره ای تصرف شد. جوامع منحصر به فردی که اتحادیه گایا را شکل دادند، مشخصاتی به مانند دولت شهرهایی کوچک داشتند. فرهنگ مادی باقی مانده از گایا عمدتا شامل خاکسپاری ها و کالاهای تدفینی محتوی آنها است که توسط باستان شناسان کشف شده اند.
باستان شناسان گورستان های تدفینی برآمده متعلق به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم میلادی به مانند ته سونگ دونگ در گیمهه و بوکچون دونگ در بوسان را به عنوان زمین های گورستان سلطنتی جوامع گایا به حساب می آورند.
گایا همواره به فرهنگ آهنی شکوفای خود بالیده و نام پادشاهی آهن را برای خود به دست آورده بود.
نقشه موقعیت حدودی جوامع منتخب گایا را نسبت به بکجه و شیلا نشان می دهد.
اسامی:
اگرچه این اتحادیه عموما به دلیل عدم دقت در رونویسی کلمات کره ای در رسم الخط هانجا با نام گایا خوانده می شود، منابع تاریخی گستره عظیمی از کلمات مثل گاراک، گارا، گاریانگ و گویا را نیز به کار می برند. بر اساس نوشته های کریستوفر ای بکوید : ” تلفظ کایا قرائت امروزی کره ای حروف های استفاده شده برای نوشتن این نام می باشد، تلفظ /کارا/ ( رونویسی شده: کالا) مسلم است.”
گایا در ژاپنی میمانا نامیده می شود، نامی با دلالت های ضمنی قابل توجه سیاسی. اما کلمه کارا ( ” کره “، ” [تانگ] چین “، ” [هان] چین “) که احتمالا از نام گایا در دوران قدیم شبه جزیره کره مشتق شده است، در ژاپنی با مفهوم ” چین یا کره، سرزمین اصلی شرق آسیا ” و اخیرا حتی با مفهوم مبهم تر ” ملل آنسوی دریاها، کشور خارجی ” محفوظ است.
تاج طلایی و متعلقات
تاریخ:
بر اساس افسانه ای که در سامگوک یوسا نوشته شده در قرن سیزدهم میلادی ثبت گردیده است، در سال ۴۲ میلادی شش تخم با پیامی مبنی بر اینکه آنها باید پادشاه شوند از آسمان فرود آمدند. شش پسر به دنیا آمده و در عرض دوازده روز به بلوغ رسیدند. یکی از آنان که سورو نام داشت، پادشاه گوم گوان گایا لقب گرفت و پنج تای دیگر پنج گایا باقی مانده به نام های ته گایا، سونگ سان گایا، آرا گایا، گوریونگ گایا و سو گایا را تاسیس نمودند.
جوامع گایا از داخل ساختارهای سیاسی عمده دوازده قبیله ای اتحادیه باستانی بیون هان (یکی از اتحادیه های سامهان) رشد و نمو کردند. خانسالاران آزادانه سازماندهی شده در شش گروه گایا ترکیب گشته و در گوم گوان گایا متمرکز شدند. محققینی به مانند سین بر مبنای منابع باستان شناسی و نیز منابع نوشتاری محدود، اواخر قرن سوم میلادی را به عنوان دوران گذار از بیون هان به گایا معرفی کردند در حالیکه که فعالیت های نظامی افزایش یافته و آداب و رسوم تدفین عوض شده بود. سین بیشتر ادعا کرد که پیوندهایی بین این موضوع و جایگزینی نخبگان پیشین در برخی از قلمروهای شاهزادگی (شامل ته گایا) با عناصری از پادشاهی بویو که ایدئولوژی و سبک حکومت نظامی گرایانه تری را با خود آوردند وجود دارد.
اتحادیه گایا در حدفاصل بین سال های ۳۹۱ تا ۴۱۲ میلادی تحت فشار از جانب گوگوریو شروع به متلاشی شدن کرد. این اتفاق در حالی به وقوع پیوست که آخرین جوامع گایا تا زمان تصرفشان به دست شیلا در سال ۵۶۲ به عنوان تنبیهی برای همکاری با بکجه در جنگی برعلیه شیلا، مستقل باقی مانده بودند.
نمایشگاه مقبره سلطنتی ته گایا، گوریونگ، گیونگ سانگ بوک دو
اقتصاد:
جوامع در جلگه های آبرفتی دره های منشعب رودخانه و دهانه ناکدونگ ساکن بودند. به خصوص دهانه ناکدونگ دشت های حاصلخیز، دسترسی مستقیم به دریا و ذخایر آهن دارد. جوامع گایا اقتصادی داشتند که مبتنی بر کشاورزی، ماهیگیری، ریخته گری و تجارت راه دور بود. عموما آنها به خاطر تولیدات آهنی خویش شناخته می شدند، آنگونه که بیون هان نیز قبلا به آن مشهور بود. جوامع گایا مقادیر قابل توجهی سنگ معدن آهن، زره آهنی و سایر تسلیحات را به بکجه و پادشاهی وا در دوران یاماتو ژاپن صادر می کردند. بر خلاف همکاری های به شدت تجاری و غیر سیاسی بیون هان، جوامع گایا به نظر می رسد در تلاش برای ادامه روابط مستحکم سیاسی با آن پادشاهی ها برآمده بودند.
فنجان شیپوری شکل از گایا که ارتباط فرهنگ پارسی با کره را از طریق جاده ابریشم به تصویر می کشد.
جوامع:
چندین مرجع تاریخی باستانی فهرست تعدادی از جوامع گایا را آورده است. به عنوان مثال گوریوساراک پنج مورد را فهرست کرده است: گوم گوان گایا، گوریونگ گایا، بیهوا گایا، آرا گایا، و سونگ سان گایا.
جوامع مختلف گایا در قرون دوم و سوم میلادی اتحادی را تشکیل دادند که در قلب تپنده گوم گوان گایا در گیمهه امروزی متمرکز شده بود. اتحادیه بعد از یک دوران زوال در حول و حوش قرون پنجم و ششم میلادی و اینبار به مرکزیت ته گایا از گوریونگ امروزی احیا گردید. اما آن نتوانست تا از خود در برابر یورش ها و حملات پادشاهی همسایه یعنی شیلا دفاع کند.
بهروزی:
اتحادیه گایا به خاطر زمین های کشاورزی حاصلخیز، تجارت دریایی و در راس همه آنها معادن سنگ آهن خود به کامروایی رسید. جزئیات بسیار اندکی در مورد ساز و کار ایالت های گایا یا زندگی روزمره وجود دارد ولی ما می توانیم مدل مشابهی با سه پادشاهی معاصر را تصور کنیم که در آن خانواده سلطنتی بر یک سلسله از اشراف موروثی تسلط داشته و آنها نیز در عوض مناطق تحت سلطه رعایای کشاورز را اداره می کردند.
سرنخ هایی از مصنوعات به دست آمده از مقبره ها وجود دارند که اطلاعاتی در مورد زندگی مذهبی مردم گایا را ارائه می دهند. تعداد زیادی از ظروف سفالی حاوی باقی مانده غذای پیشکشی وجود دارد که نشانگر باورهای شمنی می باشد. نمونه هایی از تاج های سلطنتی که به تقلید از درخت ها و شاخ و برگ های آن ساخته شده بودند نیز ارتباطاتی با شمن باوری را خاطر نشان می سازد. بعلاوه، یک نقاشی دیواری در مقبره ای از گایا در کوادونگ نوعی از نقوش مثل برگ های لوتوس و ابرها را در خود جای داده است که در هنر بودایی قابل مشاهده می باشد.
زره گایا
سقوط:
ایالت های گایا در طول تاریخشان مستمرا توسط همسایگان خود شیلا و بکجه مورد هجوم قرار می گرفتند و در نتیجه هرگز فرصت این را نیافتند تا دولت متمرکزتری را که ممکن است در نتیجه ثبات سیاسی ایجاد شود تشکیل دهند. از اواسط قرن چهارم میلادی، بلندپروازی های ارضی بکجه در خلال سلطنت پادشاه گیون چوگو رو به فزونی نهاد و این امر موجب حملاتی به زمین های گایا گردید. سپس زمانی که پادشاهی شیلا قلمرو خود را در قرن ششم میلادی گسترش داد، اتحاد گایا با بکجه اصلا کارگر نیفتاد و گوم گوان گایا (در سال ۵۳۲ میلادی) به مانند ته گایا (در سال ۵۶۲ میلادی) و دیگر شهرهای مهم گایا فتح و نابود شدند. اتحادیه گایا دیگر وجود نداشت.
روابط با ژاپن و چین:
روابط با وا از ژاپن عموما نزدیک بود و محققین به بحث های خود در باب اینکه کدام فرهنگ بیشتر بر دیگری تاثیر داشته است ادامه می دهند. موضوع رنگ و بوی تعصبات ملی گرایانه به خود گرفته است به این صورت که برخی از تاریخ دانان بر این باورند که گایا مستعمره ژاپن بود و برخی دیگر این فرضیه را مطرح می کنند که اسب سوارانی از استپ های اوراسیا از طریق گایا به ژاپن آمده و تپه های خاکسپاری را به آن فرهنگ معرفی نمودند. مدارک برای اثبات هر یک از این دو فرضیه ناکافی می باشد ولی بیشتر محققین بر این موضوع اتفاق نظر دارند که گایا فرهنگ پیشرفته تری داشته و یافته های ا��یر جوشن های آهنی اسب ها که به ویژه از مقبره قرن پنجمی پوکچون دونگ به دست آمده است، بر این مطلب صحه می گذراد که گایا در استفاده از این حیوان مهارت داشت.
قطعی ترین مسئله این است که آهن مهم ترین صادرات گایا به ژاپن بود. مدرک روابط اولیه با امپراطوری چینی هان در سکه های چینی قرن اولی یافت شده در گومگوان گایا و حضور کوره های شیب دار مورد استفاده توسط سفالگران گایا قابل مشاهده است.
سفالگری گایا در موزه ملی کره.
هنر و معماری:
هنرمندان گایا کوزه گری ظروف سفالین رسی خاکستری را در شکل فنجان های گردنه دار، فنجان های شاخ مانند، بستوهای بلند با بدنه های سوراخ دار، و ظروف فواره ای در گونه های اردک، کفش، قایق و حتی خانه تولید می کردند. ظروف سفالین به یک دمای بالای پخت نیاز داشت و بدون شک این تکنولوژی به کوره های مورد نیاز برای تولید آهن مرتبط بود. احتمالا سفالگران گایا این نوآوری را به ژاپن منتقل کردند که در نتیجه آن ظروف سفالین مشهور سوئکی (یا سوئه) تولید شده است.
اشیایی مثل تاج های پیچیده و عالی از جنس طلا و نقره نیز توسط صنعتگران گایا ساخته می شدند. تولیدات آهنی گایا شامل شمشیرها، جوشن های پرچ شده بدن، کلاه خودها و سر تیرها می باشند. این تولیدات به قدری مشهور بودند که به مناطق شمالی – شرقی کره، چین و ژاپن صادر می شدند. صادرات موفق دیگر گایاگوم (کایاگوم) نام داشت که سنتوری با ۱۲ زه برنزی بود و توسط پادشاه کاسیل در قرن ششم میلادی اختراع شده و توسط موسیقی دانان در ژاپن مورد استفاده قرار گرفت. این وسیله حتی امروزه نیز به عنوان نماد باشکوه فرهنگ کره ای باقی مانده است.
منطقه گایا از لحاظ مقبره ها غنی مباشد، تنها بالغ بر هزار آرامگاه در گومگوان گایا شناسایی شده است. مقبره های گایا در قرن چهارم میلادی عموما به شکل مستطیل شکل یا گورهای حفره ای بیضی شکل بودند که در داخل تپه های طبیعی قرار می گرفتند. گایا از قرن پنجم میلادی مقبره های اتاقکی سنگی ساخت که نمونه های آخر آن دارای ورودی افقی بودند. بسیاری از آرامگاه ها همانگونه که اشاره شد دارای تجهیزات اسب سواری مثل زره آهنی، قطعات زین اسب، لجام و رکاب هایی بودند که نشان می دهد اسب بخش مهمی از فرهنگ و جنگ آوری گایا می باشد.
سفالینه های به نمایش درآمده در موزه ته گایا.
جنجال میمانا/ایمنا:
روابط سیاسی و تجاری با ژاپن منبعی برای مباحثات ملی گرایانه در کره و ژاپن بوده است. روزنامه نگاران ژاپنی در خلال قرن بیستم میلادی به نیهون شوگی توجه خاصی داشتند زیرا آن ادعا کرده است که گایا (در ژاپنی با نام های ” میمانا ” و ” کارا ” خوانده می شود) پاسگاه مرزی نظامی ژاپن در طول دوران یاماتو (۳۰۰-۷۱۰) بود. در حالیکه هیچ مدرکی دال بر اثبات این موضوع وجود ندارد، با اینحال این ادعا در زمان های مختلفی توسط امپریالیست ها، ملی گرایان و نشریات ژاپنی برای توجیه حاکمیت استعماری ژاپن بر کره در بین قرون نوزدهم و بیستم میلادی مورد حمایت قرار گرفته است.
اسناد باستان شناسی بر این موضوع صحه می گذراند که جوامع گایا صادر کننده اصلی تکنولوژی و فرهنگ به کیوشو در آن زمان بودند. فرضیه وجود یک پاسگاه مرزی ژاپنی به طور گسترده ای در کره رد شده است زیرا در آن زمان هیچ گروه محلی ژاپنی وجود نداشت که قدرت نظامی کافی برای غلبه بر گایا یا هر بخش دیگری از کره را داشته باشد. تکنولوژی گایا بسیار پیشرفته تر از سلسله های ژاپنی آن دوران بود.
زیور آلات سپر که از مکان قبرستانی در گیمهه کاوش شده بود.
شش دولت اتحادیه ای:
هر کدام از دولت های گایا تاریخ منحصر به فردی دارند. متاسفانه تحقیقات آکادمیک برای یکی از آنها (سوگایا) برای افشای تصویری از فرهنگ و زندگی آن ناکافی می باشد.
گومگوان گایا:
گومگوان گایا (کومگوان گایا)(۵۳۲-۴۳) یا ” گایا تاج “، که با نام بون گایا (پون گایا، ” گایا اصلی “) یا گاراک گوک (” دولت گایا “) نیز شناخته می شود، دولت شهر حاکم اتحادیه گایا در خلال دوران سه پادشاهی در کره بود. گمان می رود که این دولت شهر در گیمهه امروزی، منطقه گیونگ سانگ جنوبی، در نزدیکی دهانه رودخانه ناکدونگ واقع بود. آن پادشاهی به علت موقعیت جغرافیایی خود از دوران بیون هان تا اتحادیه گایا نقش حاکم را بازی می کرد.
بر اساس سامگوک یوسا، گومگوان گایا شامل ۹ دهکده می شد که توسط پادشاه سورو از گایا متحد شده بود. برخی از افسانه ها نام همسر وی را هو هوانگ اوک ذکر می کنند که ظاهرا شاهزاده خانمی از منطقه آیودهیا در هند بوده است. این در حالی می باشد که بسیاری بر این باورند که این داستان افسانه ایست که در خلال زمان های بعدی بودایی شاخ و برگ گرفته است. چندین موج مهاجرتی از شمال مثل موج های اولیه از گوچوسون، بویو، و بعدها از گوگوریو به منطقه رسیده و با جمعیت حاضر درهم آمیختند و موجب برانگیختگی فرهنگی و توسعه های سیاسی شدند. تفاوت هایی محسوس در سبک های تدفین در حدود اواخر قرن سوم میلادی قابل توجه است. روش های تدفین مانند دفن اسب هایی با متوفی با مردمان چادر نشین آسیایی اشتراکاتی دارد که ناگهان جایگزین روش های قبلی در آرامگاه های اشراف شد (چول ۲۰۰۰). بعلاوه مقبره های اولیه به صورت قاعده مندی از بین رفتند. در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، یک مجموعه آرامگاه سلطنتی در ته سونگ دونگ، منطقه گیمهه، از دل خاک بیرون آمد که اگرچه ظاهرا از زمان های بیون هان مورد استفاده قرار می گرفت، به گومگوان گایا منتسب می باشد.
بعد از انقیاد گومگوان گایا به شیلا در سال ۵۳۲، اشرافیت شیلا خاندان سلطنتی آن را پذیرفته و مرتبه ” خون حقیقی ” که دومین رتبه در سیستم طبقاتی خونی شیلا بود را به آنان اعطا نمود. ژنرال کیم یوشین از شیلا از نسل آخرین پادشاه گایا بود.
این کلاه خود آهنیمهارت کار با آهن و اهمیت آهن دره رودخانه ناکدوک را نشان می دهد.
ته گایا:
ته گایا دولت شهری در اتحادیه گایا در خلال دوران سه پادشاهی کره ای بود که در شهرستان گوریونگ کنونی در منطقه گیونگ سانگ شمالی کره جنوبی قرار داشت. (با گوریونگ گایا در جینجو کنونی اشتباه گرفته نشود.)
بر اساس شرح های موجود در سامگوک ساگی، ته گایا از زمان اولین پادشاه خود یی جین آشی تا آخرین آن دوسولجی، برای مدت تقریبی ۵۲۰ سال وجود داشت. ته گایا از پادشاه یی جین آشی تا پادشاه دوسولجی شانزده پادشاه به خود دید، ولی تنها نام چهار تن از آنان ثبت گردیده است: اولین پادشاه یی جین آشی، نهمین پادشاه آنوی، شانزدهمین پادشاه دوسولجی و پادشاه هاجی با نسلی نامشخص. پادشاه هاجی از ته گایا در سال ۴۷۹ فرستاده ای به نامجه ( سلسله ژی جنوبی ) فرستاد. بر اساس منابع چینی، وی رتبه ای در دسته سوم را دریافت کرد که یک رده کمتر از بکجه و شیلا بود.
ته گایا به سرعت رشد کرده و عمدتا به دلیل صنعت پیشرفته فولاد سازی خود نقشی بزرگ در اتحادیه گایا در خلال قرن پنجم میلادی ایفا نمود. اما همسایگی با پادشاهی های بکجه و شیلا روند پیشرفت آنها را محدود کرد. منابع تاریخی تصادفی و یافته های باستان شناسی خبر از یک جامعه به شدت طبقه بندی شده اشرافی در آن زمان می دهد. پادشاه هاجی به منظور حمله به گوگوریو در سال ۴۸۱ با بکجه و شیلا متحد شد. ته گایا در سال ۵۵۴ در حمله به شیلا در نبرد دژ کوهستانی گوان با بکجه وارد اتحاد شد ولی بکجه و گایا متحمل شکست های سنگینی گشتند. این سیاست های تقابلی باعث انحراف سایر اعضای اتحادیه شده و ته گایا رهبری خود را بر اتحادیه به آرا گایا از دست داد.
ته گایا در سال ۵۶۲ به ارتش شیلا تحت هدایت ژنرال لی سابو تسلیم شد.
مدل پالایش یافته ای از مردم گایا.
سونگسان گایا:
اطلاعات اندکی در مورد سونگسان گایا که در حوالی سونگجو از گیونگ سانگ بوک دو حضور داشت وجود دارد. سونگسان به وسیله تبادلاتی نزدیک با دیگر دولت شهرهای اتحادیه گایا در ارتباط بود. سونگسان گایا به خاطر تعداد بیشماری از مقبره ها (تپه های تدفینی) در سونگسان (کوهستان سونگ) که ارتفاع آنها به ۳۸۹.۲ متر می رسد به شهرت رسیده بود. یک دیوار دژ کوهستانی در سرتاسر بالای کوهستان کشیده شده است، حدودا هفتاد مقبره در آن نزدیکی یافت شده بود. ۱۲۹ عدد از مصنوعات به همراه مقبره ها کشف شده است که هر کدام از آنها در مرحله مختلفی از احیا قرار دارند. مقبره ها دارای اتاقکی مستطیلی شکل برای جسد و زیر اتاقک هایی برای متعلقات هستند. مدارکی در مورد خاکسپاری زندگان از دل خاک به دست آمده است. مدارک باستان شناسی نشان از روابطی نزدیک بین سونگسان و شیلا دارند. سونگسان گایا روابط خود را با ته گایا مجاور که در تخاصم با شیلا قرار داشت قطع کرده بود.
گوریونگ گایا:
گوریونگ گایا یکی از خانسالاران کوچکتر اتحادیه گایا در خلال دوران سه پادشاهی کره ای بود که به مرکزیت شهر سانگجو امروزی در منطقه گیونگ سانگ شمالی کره جنوبی قرار داشت. افسانه ها ذکر می کنند که گوریونگ گایا توسط پادشاه تجو تاسیس شده بود.
گوریونگ گایا در سال ۵۲۲ از طریق ازدواج وارد اتحادی با شیلا شد. به همین دلیل گوریونگ گایا در خلال تهاجم بکجه – ته گایا بر علیه شیلا در سال ۵۳۸ در حاشیه قرار گرفت. این اتحاد سود اندکی به پادشاهی گوریونگ گایا رساند. بر اساس سامگوک ساگی و تاریخنگاری ژاپنی نیهون شوگی، گوریونگ گایا در سال ۵۶۲ به دست شیلا افتاد. در همان سال شیلا ته گایا را در جنوب مورد تاخت و تاز قرار داد. اعضای خاندان هامچانگ کیم امروزی اصل و نسب خود را به پادشاهان گوریونگ گایا مربوط می دانند.
تاج گایا
آرا گایا:
آرا گایا که با نام های آنا گایا، آسیریانگ گوک، و آلا نیز شناخته می شود، به عنوان یک پادشاهی دولت شهری در اتحادیه گایا در شهرستان هامان امروزی از کره جنوبی واقع بود. زمانی که سیاست خارجی تقابلی ته گایا با شکست مواجه شد، آرا گایا و سیاست های کمتر تقابل طلبانه آن باعث جلب حمایت هایی در دهه ۵۴۰ میلادی گردید. از قرن ششم میلادی گایا استطاعت کمی برای به چالش کشیدن بکجه یا شیلا (دو مورد از سه پادشاهی کره که بر شبه جزیره کره مسلط بودند، مورد سوم گوگوریو می باشد) داشت. آرا گایا تلاش های زیادی مثل میزبانی از اجلاسی بین بکجه، شیلا و ژاپن برای دنبال کردن یک راه حل دیپلماتیک در راستای تامین استقلال خود انجام داد.
اتحادیه گایا در زمانی که مناطق شمال غربی آن تحت تاثیر بکجه و مناطق جنوب شرقی آن تحت تاثیر شیلا قرار گرفتند، به شدت ضعیف شد. آرا گایا به وسیله اتحاد با گوگوریو در جستجوی حفظ استقلال خود برآمد و در سال ۵۴۸ از گوگوریو درخواست کرد تا به بکجه حمله کند. این تلاش برای تضعیف دایره تاثیر بکجه در زمانی که گوگوریو در لشکر کشی خود ناکام ماند با شکست مواجه شد. در دهه ۵۵۰ میلادی، شیلا بکجه را در جنگی شکست داد و منطقه گیونگ گی را به تصرف خود درآورد. شیلا همچنین به منظور حذف دایره نفوذ بکجه در گایا به این اتحادیه یورش برد. آرا گایا در سال ۵۵۹ میلادی تحت انقیاد شیلا قرار گرفت.
گوشواره های گایا
یک سرباز گایا
سفالگری های اردک شکل از گایا، قرن پنجم یا ششم میلادی
آرامگاه منتسب به پادشاه تجو از گوریونگ گایا در هامچانگ اوپ
کپی دقیقی از یک زره و کلاه خود قرن پنجمی گایا
گوشواره و دستبندهایی متعلق به سلسله گایا
نوشته اتحادیه گایا اولین بار در تاریخ ما. پدیدار شد.
یادداشتی بر آلبوم کجا باید برم روزبه بمانی؛ ترانه صادراتی ندارید؟
یادداشتی بر آلبوم کجا باید برم روزبه بمانی؛ ترانه صادراتی ندارید؟
دیجیکالا مگ – منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزهی تکنولوژی، بازیهای کامپیوتری، فرهنگ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی
آلبوم کجا باید برمحیرتانگیز است. در وهله اول به خوبی و بدیاش کاری ندارم. حیرتانگیز از این نظر که ترانهسرای بااستعدادی که ما میشناختیم در اولین آلبومش به عنوان خواننده ترانههایی گفته به غایت بد چه از لحاظ زیباییشناسی و چه از لحاظ تکنیک ترانهسرایی. قاعدتا نقطه قوت…
نمایشگاه ها، مکانی بسیار مناسب برای پیشبرد اهداف و به تحقق رساندن چشم اندازهای یک شرکت است که می توان در آن، یک ایده و یا محصول را به بازدید کنندگان معرفی نمود. عمدتا در نمایشگاه های تخصصی و بین المللی، قابلیت های فنی، دستاوردهای تازه و نوآوری های شرکت های صنعتی- تجاری به دوستداران آن صنعت عرضه می شود که در پی آن، هویت و نام برند شرکت ارتقا پیدا خواهد کرد؛ به طوری که بسیاری از صنایع مختلف جهان توانسته اند با بهره گیری از نمایشگاه ها، محصولات و توانایی های خود را درمعرض دید همگان قرار دهند و در راستای آن، از فرصت های تازه ای بهره گیرند. برقراری ارتباط صاحبان صنایع با سایر فعالان در عرصه کاری خود از جمله مهم ترین پیامدهای استفاده از نمایشگاه ها قلمداد می شود. شرکت ها، ارگان ها و یا سازمان هایی که علاقمند هستند در نمایشگاه های مرتبط خوش بدرخشند، باید بر این امر توجه داشته باشند که غرفه سازی با ایده های نوین و با بهره گیری از ایده های بکر و تازه، می تواند تاثیر به سزایی در درخشش آنان داشته باشد و چالش حضور آنان را به امری میسر مبدل سازد.
شیوه طراحی غرفه های نمایشگاهی
آن چیزی که صاحبان صنعت برای حضور در نمایشگاه ها باید بدان توجه داشته باشند این است که بهره گیری از یک غرفه کارآمد که با سبک، هدف و نوع کاری آن ها هم خوانی داشته باشد، می تواند بیشترین تاثیر را بر بیننده داشته باشد.
شیوه ی طراحی یک غرفه ی نمایشگاهی به ویژه از نوع بین المللی ، اهمیت بسیاری در جذب مشتری به جهت بصری دارد. به طور کلی ، فطرت انسان طالب زیباییست و در برخورد اولیه ، ابتدا جذب ظاهر هرچیزی شده و در مراحل بعدی، بحث صلاحیت و کیفیت مطرح می گردد. به ویژه در دهه های اخیر، که زیباپسندی حتی به دنیای بیزنس و تجارت هم وارد شده است و به نوعی ، جزو فاکتورهای اصلی کامیابی و پیروزی برای تجار به شمار می آید. لذا هوشمندانه نیست که فعالان صنعت و تجارت از کنار این موضوع به سادگی رد شوند و آن را کم اهمیت تلقی نمایند.
زمانی که صحبت از یک نمایشگاه بین المللی به میان می آید ، حساسیت کار کمی بالاتر می رود. چرا که دیزاین منتخب برای غرفه ی یک نمایشگاه بین المللی باید علاوه بر دارا بودن نشان های فرهنگ و ملیت آن کشور، آن چنان با سلیقه ی افراد سایر کشورها نیز بیگانه نباشد.
یک دیزاین بین المللی خوب ، شامل یک مجموعه ی کامل نورپردازی مناسب ، هارمونی رنگ های انتخابی و طراحی متمایز از سایر غرفه های همسایه می باشد .بهترین دیزاین در نمایشگاه های بین المللی ، دیزاینی است که در درجه ی اول ، درظاهر خود به رسالت آن غرفه اشاره کرده باشد. به عنوان مثال، ترکیب رنگی بدنه، با آرم مورد نظر همخوانی داشته باشد و اگر غرفه ی نمایشگاهی مذکور ، متعلق به شرکتی باشد که کالای قابل عرضه ای دارد ، بهتر آن است که این کالا به نحوی در طراحی بدنه ی غرفه ، به نمایش گذاشته شود. به عنوان مثال شرکت نایک در زمان حضور در نمایشگاه های بین المللی، با چیدمان منحصر به فرد محصولات خود، آرم کمپانی خود را در پس زمینه غرفه شبیه سازی می نماید.
توجه به رنگ آمیزی از دیگر نکات قابل توجه در طراحی غرفه های برتر نمایشگاهی است. ایجاد هارمونی و یا تضاد رنگ می تواند کمک به سزایی در بیشتر و بهتر دیده شدن غرفه داشته باشد.
از دیگر نکاتی که در طراحی غرفه های برتر نمایشگاهی به آن توجه می شود، رعایت خوانایی و چشم نوازی غرفه است. غرفه باید به گونه ای طراحی شده باشد که از شلوغی و درهم ریختگی به دور باشد تا بیننده بدون آشفتگی فکر، سعی بر کنکاش و یا جستجوی محصولات داشته باشد.
برخی از غرفه های بین المللی جذاب، به صورت کاملا خلاقانه طراحی و پیاده سازی می شوند؛ به طوری که حس کنجکاوی بازدیدکننده را برانگیخته می نماید. به طور مثال، غرفه های خاصی که از یک روزنه کوچک می توان به آن وارد شد، یک ایده زیرکانه برای جذب و سوق مشتری به داخل به حساب می آید.
از جمله وجوه تمایز دیزاین های برتر در غرفه های نمایشگاهی به نسبت سایر دیزاین ها، میتوان به موج زدن هنر و خلاقیت درون آن ها اشاره کرد. در این میان باید به این نکته توجه داشت ک یک ایده ی خلاقانه ، لزوما ایده ای سخت و پیچیده نیست بلکه خیلی اوقات ، یک اثر ساده به عنوان بهترین طرح یک مجموعه برگزیده میشود؛ فقط کافیست که کار به کاردان خود سپرده شود تا شاهد تفاوتی چشمگیر با سایر رقبای خود در نمایشگاه شده و نتایجی دلنشین و باورنکردنی در موفقیت نهایی حاصل گردد.
آشنایی با مجموعه رایکاسازان
شرکت رایکاسازان با کادری مجرب و خبره و دارای تجربه در زمینه ی غرفه سازی نمایشگاهی، این اطمینان را به مشتریان خود می دهد که برترین دیزاین غرفه را در نمایشگاه ها برای آن ها به ارمغان آورد. ایده های بکر و تازه کادر طراحی شرکت رایکاسازان در عرصه غرفه سازی، موجب درخشش هر چه بیشتر مشتریان در نمایشگاه ها خواهد شد.
ليدی جميله خرازی، موسس ومديرعامل بنياد توس٬ پشتيبان هنر و فرهنگ، و مدافع حقوق بشرسرمايه داری موفق است. وی بالرين وخواننده كلاسيك است و برنامه های مختلفى در اروپا٬آمريكا و خاورميانه به روی صحنه آورده است و درزمينه تجارت در شركت ها و تراست های متعددی ايجاد كرده است و با شركت های زيادی به سمت مشاور فعاليت دارد. ليدی خرازی سال ها در رياست بيناد جميل خرازی به فعاليت های در آسيا و خاورميانه درزمينه كمك رسانى به كودكان آسيب ديده در جنگ و يا هنرمندانی كه بر اثركهولت احتياج به پرداخت هزينه ای پزشكی داشته و يا برای توليد آثارشان به اين بنياد مراجعه می كنند كمک می كند و تكفل مالی هزينه های تحصيلى تعدادی از دانشجويان آسيايى و آفريقايى را در دانشگاه های غربى به عهده گرفته است
درخاورميانه فعاليت داشته وی از اعضای شورای بين المللى وحامى رئيس مدرسه هاريس در دانشگاه شيكاگو (Harris School of Public Policy – University of Chicago) و از اعضای تصميم گيرنده انستيتو باک (The Buck Institute) در سانفرانسيسكو می باشد. جميله خرازی مدارک تحصيلی خود را در زمينه عضويت و وابستگی جوايز و افتخارات هنر٬ معماری و مديريت بازرگانی بدست آورده است. اركستر فيلارمونيک جديد لندن، و فرانسه، كانون حمايت و بازپروری خيريه ای از كودكان آشفته و نابسامان، عضو شورای بين المللی دين، دانشكده هريس و دانشگاه شيكاگو، عضو شورای بين المللی رياست دانشگاه ومدرسه دولتی جان اف كندی و دانشگاه هاروارد، عضو دانشگاه هاروارد درخاورميانه و كمک هزينه تحصيلی برای دانش آموزان فارغ التحصيل هاروارد (لبنان) هنرمندان بدون مرز و حامی دانش آموزان فارغ التحصيل جهان سوم در رشته های علمی و علوم انسانی در برخی از دانشگاه های برتر غرب، حامی درمان پزشكی به نيازمندان در صورت لزوم، موسس، مدرسه هنر و فرهنگ در United Kingdom امانت دار هيئت مديره ايران داس، موسس، سازمان فرهنگ عامه ملی ايران(به درخواست شاه ايران) عضو شورای مشورتی باک، و موسسه تحقيقات باک در پيری(CA ،Novato) است.
ليدی خرازی، در س��ل های اخير از طريق هنر و فرهنگ برای ايجاد و درک تفاهم بيشتر ميان ” شرق و غرب ” سخت كوشيده است ايجاد دارالايتام در پاكستان و پرداخت هزينه های دانشجوئی در دانشكده سواز لندن و پزشكی درلندن و بوسنيا ،ايجاد مركز فرهنگی به نام خانه فرهنگ و هنردر لندن و تامين بودجه برای دانشجويان رتبه اول در مقطع فوق ليسانس و دكتری در دانشگاه هاروارد. جميل خرازی در سال ٢٠٠۵ به مقام ليدی در انگلستان نائل آمد. ليدی جميل در سال ٢٠٠۶ ميلادی بنياد توس، را جهت حفظ ميراث های فرهنگی ايران در انگلستان به ثبت رسانيد. بنياد توس با اجرای برنامه هايی به درك هرچه بيشتر فرهنگ ايران مبادرت كرده است و نخستين برنامه برگزاری شبی در بزرگداشت بانوی نويسنده ، شاعره لعبت والا بود و با حضور سيمين بهبهانی و شاعران ، نويسندگان و اهل قلم در لندن برگزار شد. بنياد،گذری اجمالی در تاريخ و سرنوشت ترانه در ١٠٠ سال اخير داشت و همچنين به بررسی تاريخ ٣٠٠٠ سال رقص در ايران پرداخت.
چگونگی پيدايش برنامه راديوئی گلهای جاودان در شب بزرگداشت زنده ياد داود پيرنيا برنامه ای پر تماشاچی در سالن دانشگاه لندن برگزار شد. برنامه گل ها به مدت ١١ سال از راديو ايران پخش می شد و در شب بزرگداشت داود پيرنيا وگل های جاويدان، برنامه با سخنان داريوش پيرنيا پزوهشگر گشايش يافت و در آن برنامه منتخب زيباترين اشعار شعرای ايرانی به زبان فارسی و انگليسی اجرا شد. تاريخ پيدايش اپرا وباله در ايران و تاثير پذيری آهنگسازان ايرانی از موسيقی غرب در شب بزرگداشت حسين دهلوی و اولين باغچه بان با حضور هنرمندان انجام شد. بنياد توس در برنامه ديگری گشت و گذاری به مناطق بومی، موسيقی و رقص های نقاط عشاير داشت كه در شب تقدير از مقام رابرت دووارن رئيس سازمان فولكلور ايران برگزار شد و فرزانه كابلی استاد رقص های بومی در آن حضور پيدا كرد. بنياد توس،گذری نيز درتاريخ تصوف وعرفان داشت و شبی يادواره ای از بزرگان عرفان ايرانی جون مولانا و شمس تبريزی برگزار كرد. در تازه ترين برنامه بنياد توس جاده ابريشم و تاثير پذيری فرهنگ های گوناگون بر اثر وجود اين جاده در بيش از هزار سال در جهان بود و شب به مقام شاعر ،عارف و نويسنده اميرخسرو )دهلوی( تقديم شد اين برنامه سه اجرا در لندن و يک اجرا در آمريكا داشت و در اين برنامه كه تلفيقی از نمايش رقص و موسيقی بود تماشاچيان از دوازده كشور در مسير جاده ابريشم حركت كرده و شاهد رقص ها ، موسيقی و تاريخ آن ممالک بودند. در ماه اكتبر ٢٠١۵ برنامه ”ترنم يادها وخاطره ها در غربت ” مجموعه ای از موسيقی و آثار هنرمندان ايرانی و يا غير ايرانی كه به ايران دعوت شدند و اشعار آن ها خاطره انگيز ترين دوران طلائی موسيقی ايران دوباره زنده شده و به اجرا درآمد.
In today’s turbulent world, it is most important to continue the message of Rosie the Riveter on a global scale. 75 years ago in United States women alongside men worked in factories and shipyards during World War II, many of whom produced munitions and war supplies. These women sometimes took entirely new jobs replacing the male workers who were in the military. It is important to bring together and unite female strong figures in order to defend a common goal of “equality” which would ultimately bring peace and understanding to replace tolerance and war. Organization such as UNWomen, Aspire, Nobel Women’s Initiative – founded by women Nobel Peace Prize winners, Council of Women World Leaders and many more continue to empowering Women Leaders to Make A Difference in Life, Work and World. For many decades women such as Lady Jamileh Kharrazi have vigorously worked to empower women through education and defend human rights. In 2013, Her Majesty Queen Elizabeth II with a stroke of her pen is giving royal support to equal rights. The charter declared the core values for the 54 member states, most of which were once under British rule. The section on gender states: “We recognise that gender equality and women’s empowerment are essential components of human development and basic human rights.” This has been a goal of many women including Lady Jamileh Kharrazi.
تور صربستان شما را به کشوری خوش آب و هوا در منطقه ای از اروپا که در زمان های قدیم مرز فرهنگی بین شرق و غرب اروپا بود میبرد که یکی از بهترین و خاطره انگیزترین سفرهای شما خواهد شد. صربستان به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه خود و جاذبه های طبیعی فوق العاده ای که دارد آن را به یکی از مقاصد منتخب گردشگران در سراسر دنیا تبدیل کرده است ، در همین راستا آژانس هواپیمایی فاراگشت کوروش کبیر تور هوایی صربستان را مختص شما آماده کرده است.
تور صربستان با دارا بودن جنگل های فراوان و انبوه و وجود منابع آب کافی و آب و هوایی نسبتاً مساعد و متنوع بسیار مناسب گردشگران تور صربستان می باشد.صربستان یکی از زیباترین کشورهای اروپای شرقی است و مناظر بکر آن گواه این مورد است، علفزارهایی بلند و طویل، جنگل هایی غیرقابل نفوذ، رودخانه هایی زیبا و طولانی، چشمه های آب گرم، دریاچه هایی فوق العاده، روستاهایی با طبیعت چشم نوار و حیات وحشی طبیعی نمونه های بی همتا برای هر گردشگری است.
در ادامه این صفحه که برای شما آماده کرده ایم ، می توانید با کشور صربستان ، هنر و فرهنگ مردم صرب ، جاذبه های گردشگری و نحوه مسافرت به آن همراه با مناسبترین قیمت تور صربستان آشنا شوید.
دلپذیرترین لحظات در مسافرت ها دیدن مکان های تاریخی و تفریحی، جاذبه های طبیعی و مذهبی کشورها می باشد، در تور هوایی صربستان نیز یکی از پکیج های فوق العاده ما همین معرفی جاذبه های گردشگری کشور صربستان است.
شما هم با تور صربستان از جاذبه های هیجان انگیر آن لذت ببرید
شهر فوق العاده بلگراد ، در زمان حکومت سوسیالیستی یوگسلاوی پایتخت این سرزمین بود و بعد از تشکیل دولت صربستان، پایتخت استوار صربستان شد. این شهر دارای قدمت تاریخی و فرهنگی بسیاری است و در حال حاضر به شهری مدرن و زیبا با جاذبه هایی بسیار تبدیل شده است که در فصل های بهار و تابستان به دلیل هوای دلپذیر گردشگران بی شماری را به نزد خود می کشاند.
این شهر در تقاطع رودخانه های دانوب و ساوا قرار گرفته است و دارای مکان های گردشگری بسیاری است که در مقاله تور هوایی بلگراد اطلاعات بیشتری را از این شهر زیبا برای شما آماده کرده ایم.
برای رزرو تور صربستان با ما تماس بگیرید 02188909296
New Post has been published on http://vestamag.ir/%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d9%85%d8%aa%d9%86-%d8%b2%db%8c%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b1%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d8%b7%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b9%db%8c%d9%86/
مجموعه متن زیبا درارتباطبا اربعین
متن زیبا درارتباطبا اربعین به صورت دلنوشته هستند که به عزاداری چهلمین روز شعادت امام حسین و بارانشان در کربلا و عزا اهل بیت می پردازند.
دلنوشتههای زیبایی که به مناسبت اربعین نوشته میشوند، به دو واقعه تاریخی
اشاره میکنند. یکی سنت زیارت اربعین که توسط جابر بن عبدالله انصاری چهل روز بعد
از شهادت حضرت امام حسین (ع) و اصحاب ایشان پایهگزاری شد و دیگری ورود وراث
واقعه کربلا که به اسارت به شام رفته و در اربعین به کربلا بازگشتند. مطالبی را در مورد اربعین حسینی در ستاره بخوانید.
دلنوشته درارتباطبا زیارت اربعین
از روز تیغ تا امروز، چهل بار آفتاب داغ بر کربلا تابیده و صحرا غمین شده است.
رخ به سوی محبوب داری و از جان سلام میدهی:
«سلام بر تو ای ولی خدا… سلام بر تو ای علاقهمند و محبوب و منتخب خدا، سلام
بر بنده خالص و مولود بنده خاص خدا، سلام بر حسین علیه السلام….»
مولود ولی خدا، مولود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اینک در کنار اصحاب مدفون است
و علی اکبر قریبترین فرد به اوست. تمثال مطهر قمر بنی هاشم، حضرت اباالفضل العباس
آن دورتر به خاک شده است. هرکدام همانجا که موقع شهادت بر خاک افتادند. قافله از
شام برمیگردد. زینب خودش را به گودال قتلگاه
میرساند. نسوان و کودکان مثل کل چهل روز ماضی زجه میزنند. اشکهای اولاد امام
حسین (ع) سرازیر شده است.
«السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات. سلام بر اسیر تالمها و کشته آب
چشمان…»
و اینک بعد از قرنها تو وجود که باید شهادت دهی. تو که به اربعین رسیدهای و
میخواهی با اربعینیها همنوا شوی:
«پروردگارا! شهادت میدهم که آن حضرت ولی تو و مولود ولی توست. منتخب تو و
مولود منتخب توست…»
این شهادت دادنی سخت است. شهادتی که بار وظیفهات را ثقیلتر میکند. تو که
به مقام معرفت، هرچند معرفتی حقیر و شناختی در وسع و اندازه خودت رسیدهای؛ تو که
امام و ولی و پیشوایت را شناختهای، نمیتوانی حتی بعد از قرنها نسبت به این واقعه
بیتفاوت باشی. بعد میگویی:
«شهادت میدهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در مسیر خدا جهاد کردی تا آن شهادتت
فرا قبض… پروردگارا! من تو را شاهد میگیرم، که من رفیق آن حضرت و رفیق
دوستداران او هستم…»
تا آنجا که روز بلند میشود، استمرار میدهی و زیارت را تا آخر میخوانی:
«صلوات الله علیکم و علی ارواحکم و اجسادکم و شاهدکم و غائبکم و ظاهرکم و
باطنکم. آمین رب العالمین.
درود خدا بر شما باد و بر جسم جان منزه شما، حاضر و غایب شما، بر ظاهر و باطن
شما…»
اجابت را به پروردگار عالمیان میسپاری. زیارتی دلچسب از مسیر بعید یا قریب
خواندهای و قلب را جلا دادهای. قبول باشد.
(متون داخل گیومه از زیارت اربعین و یا ترجمه آن منتخب شدهاند. بهمنظور احضار
متن کامل این زیارت به مفاتیح الجنان تقسیم زیارتها مراجعه کنید.)
❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆
متن احساسی در مورد روز اربعین
دخترک لبه دامن را روی مچ لاغر پایش میاندازد. نمیخواهد بابا (ع) اثر حلقههای
اسارت را ببیند. دارند به منزل برمیگردند اما دخترک منزل را آنقدر بعید و خودش را
آنقدر خسته و ضعیف میبیند که رسیدن به آن برایش ناممکن مینماید.
فرات قریب است اما حالا سایر حتی آب هم نمیخواهد. بیحواس است. احتمالاً اگر او و
سایر بچهها آب نخواسته بودند، حالا عمو عباس (ع) اینجا بود و برایش پناه میشد.
به خودش میگوید: چه خیال باطلی… حتی اگر آب نخواسته بود، مفتوح هم عمو عباس (ع)
فقدان. مثل برادرانش…
رفیق دارد با والد حرف بزند. میترسد اشکش سرازیر شود. این عمه جان زینب (س) است
که زبان به شوکت و درد دل با حسین مظلوم (ع) گشوده است. از بلاها و گستاخیهای
یزید ملعون میگوید. از تحقیرهای این چهل روز مینالد. از اینکه آنها اهل بیت
پیامبر (ص) بودند اما به عنوان خارجی به ملت معرفی شدند و این چقدر درد دارد بهمنظور
زینت والد، زینب (س) که نامش را خود پیامبر (ص) انتخاب کرده بود.
بقیه افراد قافله هرکدام به نوعی تجدید خاطره میکنند. رباب زاویهای سر در
گریبان است. با چشم دشت را میکاود. گویا انتظار دارد علی اصغرش را بیابد. کل مادران
تمثال مطهر فرزندانشان را میکاوند جز زینب (س) که از حسین (ع) متمایز نمیشود و با
اینکه دو پسرش عون و محمد را در واقعه عاشورا از دست داده، سراغشان را نمیگیرد،
گویی آنها را به برادرش هدیه داده است.
دخترک کل را از نظر میگذراند و یاد خواهر کوچکش رقیه خاتون (س) سه ساله میافتد.
رقیهای که او را در خرابه شام جا گذاشتند. به رقیه (س) حسودیاش میشود. احتمالاً اگر
او به جای رقیه سر والد را در آغوش گرفته بود، حالا رقیه اینجا بود و او در خرابه
شام.
خاطرات این چهل روز را مرور میکند که دستی به مهربانی بر شانهاش میخورد.
سکینه (س) است: بلند شو جان خواهر. باید به سمت مدینه حرکت کنیم.
متن ادبی در مورد اربعین حسینی
اربعین است. چھل روز است كه گلھای خوشبوی محمدی از باغستان خویش متمایز گشتهاند و باغبان خود را تنھا نھادهاند.
اولین زائر، صحابه خاص رسول خدا (ص) جابر بن عبدالله انصاری است كه با بدنی معطر و ذكرگویان، بر قبر دردانه پیامبر حاضر گشته و از سوز دل سه بار فریاد میزند: یا حسین! یا حسین! یا حسین! و بیھوش روی زمین میافتد. عطیه، رفیق جابر، او را به ھوش میآورد كه ناگھان جابر صدا میزند: آیا رفیق، جواب رفیق خود را نمیدھد؟ و سپس خودش جواب خودش را میدھد: چطور جواب مرا بدھی، در حالی كه خون از ورید ھای گلویت بر سینه و شانه ات فرو ریخته و بین سر و بدنت انفصال افكنده است…
چھل روز گذشت. … در آن غروب خون آلود، ھنگامی که خنجر شقاوت ھا و نامردی ھا، گلوی آخرین مبارز را درید، آنوقت که نسوان و اولاد داغدیده در بین رقص شعلهھای آتش خیمهھایشان، به عزا مردان در خون غلتیده خود نشسته بودند، دشمن به عید و سرور ایستاد، خیابانھا و قصرھا را بهمنظور عیدھا مھیا ساخت و به انتظار ماند تا در بین دلھای چون لاله پرخون اسیران، به استقرار جشنی تمسخرآمیز بپردازد.
اما زینب، این ستون پابرجای قافله اسرا، ھمه چیز را به نوع ای سایر رقم زد. به حقیقت چه کسی میداند چطور زینب با وجود سنگینی کوھی از مصیبتھا بر شانه ھایش، بغض غصهھا را فرو عدل و قدم بر قله رفیع عزت و آزادگی گذاشت. با سخنان زینب، کربلا به بلوغ قبض و خون شھدا جوشید و جوشید تا آن جویبار خونی که در غریبانهترین حالت ممکن بر زمین جاری شده بود، در اربعین حسینی، رودی خروشان شد.
چھل روز بود که یزیدیان جز افتضاح و اتهام چیزی ندیده بودند و ضیافت و نشاطشان آلوده به شرم و ندامت شده بود.
چھل روز بود که درخت اسلام ریشه در خون شھدا، استوارتر و راسختر از ھمیشه، به سوی فلک قد میکشید. چھل روز بود…
(جواد محدثی، اربعین، تداوم عاشورا)
❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆
متن کوتاه اربعین
اشک امان نمیدهد.
شیعه بعد از چهل روز حزن و تالم، اینک در روز اربعین داغ دلش اخیر شده است. شعر
محتشم را مفتوح میخواند:«گویا عزای اشرف اولاد آدم است…» علمها هنوز در کوچهها
برپا هستند. پرچمهای روضه در زاویه و کنار شهر دیده میشوند. به یاد رزق که سختترین روز بهمنظور آدم و عالم بود، شیعه آتش میگیرد.
مگر مصیبتی بالاتر از آن تصور میشود؟ عاشورا رزق
که سر نوه رسول خدا بر سر نیزه رفت. همان سر مطهر و مبارکی که منزل به منزل به کوفه
و شام رفت تا به مجلس یزید قبض. و لب… و خیزران… و قلمی که از نوشتن این واقعه
شرم دارد. بهمنظور این اتفاق و این جسارت، اگر کل انسانها تا آخر عالم اشک بریزند
کم است. اگر
تا آخر عمر بر سر مقتلها گریه کنم تا به روز چهلم برسم، از دیدهها خون میچکد.
هقهق امان
نمیدهد آنجا که مترجم لهوف هم مینویسد بخاطر اسائه ادب، از ترجمه این قسمت معذور
است. قافله بیآدم و فقط که این کل را تحمل کرده است، به سالار بودن زینب این
کل را تحمل کرده است تا مفتوح رسیده به همان جایی که بدو این کل اسارت بود.
بعد از چهل روز کل قلمها
داغدار هستند، بگذارید غصه دل را فریاد بزنند.
❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆❆
عاشورا رزق بود که امام حسین (ع) بهمنظور احیای مذهب جدش رسول خدا قیام کرد و اربعین رزق است که اهل بیت امام حسین در همان سال و شیعیان بهمنظور به یاد اقامت آن قیام در هر سال، عزاداری برپا میدارند. در هر روز از این چهل روز، رزق نبوده است که سختیای بر اسرای کربلا وارد نشود. از آن روز که زینب بین قتلگاه و تل زینبیه میدوید؛ از آن روز که بچهها را ذیل پر و بال میگرفت؛ از آن روز که به لشکریانی که قصد جان امام زین العابدین را داشتند، اجازه نداد دست به سوی او طویل کنند؛ از آن روز که یزید را رسوا کرد و هرکه سخنان او را شنید، گفت از صحبت کردن و خطابه آتشینش معلوم است که حقا که دختر علی بن ابیطالب علیه السلام است. از آن روز که مظلومیت آنها بارز شد و… برپا داشتن عزاداری در روز اربعین از کل آن ایام آیت دارد.
مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با ۳۲۸ کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران بعد از تهران است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ این شهر با ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است. این شهر به واسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر از داخل و دو میلیون زائر از خارج از کشور است.
شهر مشهد در حوزهٔ رودخانهٔ کشفرود و در دشت مشهد بین کوههای هزارمسجد و بینالود گسترده شدهاست. بیشینهٔ ارتفاع شهر مشهد ۱۱۵۰ متر و کمینهٔ آن ۹۵۰ متر است. شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است. بیشینهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
مشهد دارای ۱۳ منطقهٔ شهرداری است و شهردار آن، توسط شورای شهر ۲۵ نفره انتخاب میشود. این شهر دارای یک فرودگاه بینالمللی، یک ایستگاه راهآهن و سه پایانه است که ارتباط آن با شهرهای دیگر را ممکن میسازد. حمل و نقل داخلی مشهد، توسط سامانهٔ تاکسیرانی و اتوبوسرانی و قطار شهری انجام میشود. اقتصاد مشهد متکی به گردشگری مذهبی با تمرکز بر حرم امام رضا است. در کنار آن، وجود مراکز تجاری بزرگ و امکانات پزشکی قابل توجه، موجب رونق گردشگری تفریحی و گردشگری سلامت در این شهر نیز شدهاست.
بیش از ۹۳٪ مردم مشهد فارسیزبان هستند. تراکم جمعیت در مشهد بیش از نه هزار تن در هر کیلومتر مربع است. این شهر در سال ۱۳۸۸ رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد. همچنین مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگ اسلامی» در سال ۲۰۱۷ برگزیده شدهاست.
محتویات
۱ نام
۱.۱ پیشینهٔ کاربرد نام مشهد
۱.۲ مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافیدانان دورهٔ اسلامی
۲ پیشینه
۲.۱ مشهد در دورهٔ خلافت اسلامی
۲.۲ مشهد در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
۲.۳ مشهد، از صفویه تا دوران معاصر
۲.۴ مشهد در دوران قاجاریه و پهلوی
۲.۵ مشهد در دوران جمهوری اسلامی
۳ جغرافیای طبیعی
۳.۱ موقعیت جغرافیایی
۳.۲ زمینشناسی
۳.۳ اقلیم
۳.۴ زمینلرزه
۴ جمعیتشناسی
۴.۱ قومیت
۴.۲ زبان
۴.۳ مذهب
۵ جاذبههای گردشگری
۵.۱ جاذبههای مذهبی
۵.۱.۱ حرم علی بن موسی الرضا و سایر اماکن متبرکه
۵.۲ جاذبههای تاریخی
۵.۳ جاذبههای طبیعی
۵.۴ فضای شهری
۶ تقسیمات شهری
۷ شهرداری مشهد
۷.۱ حوزهٔ شهردار
۸ اقتصاد
۸.۱ صنایع
۸.۲ مراکز تجاری
۹ آموزش
۹.۱ دانشگاهها
۹.۲ مدرسهها
۹.۳ مدرسههای علوم دینی
۱۰ پژوهش و فناوری
۱۰.۱ مراکز تحقیقاتی
۱۰.۲ تجاریسازی فناوری
۱۰.۳ مراکز رشد
۱۰.۴ جشنوارهها و المپیادها
۱۱ بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
۱۲ فرهنگ و هنر
۱۲.۱ سینما، تئاتر و نگارخانهها
۱۲.۲ فرهنگسراها
۱۲.۳ کتابخانهها
۱۲.۴ موزهها
۱۳ گردشگری
۱۳.۱ هتلها و مراکز اقامتی
۱۳.۲ رهآوردها
۱۳.۳ غذاها و خوراکهای محلی
۱۴ رسانه
۱۴.۱ صدا
۱۴.۲ سیما
۱۴.۳ نشریات
۱۵ ورزش
۱۶ حملونقل
۱۶.۱ جابجاییهای درون شهری
۱۶.۱.۱ قطار شهری مشهد
۱۶.۱.۲ بزرگراهها
۱۶.۱.۳ اتوبوسرانی
۱۶.۱.۴ تاکسیرانی
۱۶.۲ جابجاییهای برون شهری
۱۶.۲.۱ فرودگاه
۱۶.۲.۲ راهآهن
۱۶.۲.۳ اتوبوس و تاکسی بین شهری
۱۶.۲.۴ فاصلهٔ مشهد با شهرهای بزرگ
۱۷ معضلات شهری
۱۷.۱ آلودگیهای محیط زیستی
۱۷.۲ حاشیهنشینی
۱۷.۳ معضلات اجتماعی
۱۸ ارتباطهای بینالمللی
۱۸.۱ کنسولگریها
۱۸.۲ شهرهای همپیوند و خواهرخوانده
۱۹ مشاهیر و نامآوران
نام
واژهٔ «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») به معنی محل شهود و محل شهادت است.[۴] به باور شیعیان، علی بن موسی الرضا پس از قتل به دست مأمون، خلیفهٔ عباسی، در سال ۲۰۳ هـ. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و کمکم بر پهنهٔ آن، بهویژه در زمان شاه تهماسب صفوی، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد کوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد.[۵]
همچنین به مشهد نام «قبلهٔ هفتم» را نیز اطلاق میکنند.[۴][یادداشت ۲]
پیشینهٔ کاربرد نام مشهد
نقشهٔ ایران در سال ۱۱۲۶ خورشیدی که توسط امانوئل بوئن، جغرافیدان و نقشهکش بریتانیایی، ترسیم شدهاست. این نقشه که وسعت و محدودهٔ پادشاهی دودمان افشاریه را نمایش میدهد، اسامی بسیاری از مناطق، شهرها، دریاچهها و دریاهای آن زمانِ ایران را نیز دربرگرفتهاست. این نقشه از کشور ایران در سال ۱۷۴۷ (میلادی) میلادی، برابر با ۱۱۲۶ خورشیدی و ۱۱۶۰ قمری و در زمان سلسلهٔ افشاریان رسم شدهاست. نام مشهد در کنار نام توس در نقشه مشهود است.
نوشتار اصلی: طوس
پیش از قتل علی بن موسی الرضا در ۲۰۳ هـ. ق، و دفن او در کاخ حُمَید بن قَحطَبه در سناباد نوغان، خبری از مشهد نبود. حتی نام نوغان توس از سدههای اولیهٔ اسلامی به بعد در متون راه یافته و پیش از آن تقریباً هیچ خبری از نوغان نیست، بلکه تنها از ولایت توس یا شهر توس اخباری در اساطیر و آثار حماسیِ بعد به چشم میخورَد. در نتیجه، تاریخچهٔ مشهد از ابتدا تا پیدایش اسلام در تاریخ توس، و در دو سدهٔ اسلامی در تاریخ نوغان مستتر است.[۶] اینکه توس هم یک شهر و هم یک منطقه است، همراه با این واقعیت که هر دو ناحیه همواره به عنوان شهرهای اصلی منطقه در نظر گرفته میشوند، این باور نادرست را در میان جغرافیدانان متأخر عربی رواج داده که توس، پایتخت شهری دوبخشی شامل تابران و نوغان بودهاست. این باور در مورد دوبخشی بودن شهر توس به طور عام در ادبیات اروپایی راه یافتهاست. سِر پِرسی سایکس و به دنبال وی، ئی. دیز[یادداشت ۳] صراحتاً این ��صور را به چالش کشیدند. جغرافیدانان قدیمتر عرب بهدرستی تابران و نوغان را به عنوان دو شهر کاملاً مجزا، از یکدیگر متمایز کردند. ویرانههای تابران، توس و مشهد در حدود ۱۹ کیلومتری یکدیگر قرار دارند.[۷]
مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافیدانان دورهٔ اسلامی
در سدهٔ سوم هجری، ابن بابویه قمی قمی در کتاب عیون اخبار الرضا فصلی را به مشهد اختصاص داده و در تمامی اخبار و مطالب، همهجا واژهٔ «مشهد» و «مشهد رضوی» را آوردهاست.[۸] ابن حوقل در سدهٔ چهارم هجری به سادگی این مکان را مشهد نامیده؛ یاقوت حَمَوی، در بیانی صریحتر، آن را «مشهد رضوی حرم رضا» نام نهادهاست. مشهد به عنوان نام یک مکان، نخستین بار در احسن التّقاسیم فی معرفهِ الأقالیم محمد مقدّسی (مَقدِسی) و اواخر دههٔ سوم قرن چهارم هجری پدیدار شدهاست. در حدود نیمهٔ قرن هشتم هجری، ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود، از اصطلاح «شهر مشهد الرضا» استفاده کردهاست. به نظر میرسد نام نوغان که هنوز هم بر سکههای نیمهٔ اول سدهٔ هشتم هجری تحت حاکمیت ایلخانیان دیده میشود، بهتدریج جای خود را به «المشهد» یا «مشهد» داده باشد. در این دوره مشهد اغلب با صراحت بیشتری با عناوین «مشهد رضا»، «مشهد مقدس» و «مشهد توس» شناخته میشود. اغلب در ادبیات و بهویژه در شعر، تنها توس مد نظر قرار گرفتهاست؛ برای نمونه، «توس جدید» در مقابل «توس قدیمی» یا شهری مقتضیِ این نام.[۷] معینالدین محمد الزّمجی الاسفزاری، مورخ قرن نهم هجری، در کتاب روضاتالجَنّات فی أوصاف مدینهِ هرات از آن با عنوان «مشهد مقدس رضوی» نام بردهاست.[۹] و صدرالمتألهین لاهیجانی در کتاب تاریخ و جغرافیای شهر مشهد در سدهٔ چهاردهم هجری از واژهٔ «مشهد مقدس رضوی» استفاده کردهاست.[۱۰]
پیشینه
نوشتار اصلی: پیشینه مشهد
نوشتار(های) وابسته: علی بن موسی الرضا، ابومسلم خراسانی، جنبش سیاهجامگان، مأمون، حمله مغول به ایران، افشاریان، نادر شاه، واقعه مسجد گوهرشاد و بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی
حوضهٔ رودخانهٔ کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از بخشهای موردتوجه برای سکونت در خراسان به حساب میآمدهاست. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری به نام توس وجود داشتهاست. اهمیت این شهر در دوران اسلامی به استقرار یکی از مهمترین زیارتگاههای جهان که برای امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا، ساخته شدهاست، بازمیگردد.[۷] بنابراین، آنچه سناباد نوغان را در سرتاسر جهان مشهور ساخت، نه آرامگاه هارون الرشید، خلیفهٔ عباسی، بلکه زیارتگاه امام شیعه بود و شهر بزرگی که با گذشت زمان در اطراف روستایی کوچک گسترش یافت، المشهد (مشهد) عنوان گرفتهاست که به معنای «حرم حزنانگیز» است (در درجهٔ اول، حرم شهیدی از خاندان پیامبر اسلام).[۷]
مشهد در دورهٔ خلافت اسلامی
موقعیت خراسان و توس (طوس) در نقشهٔ ایران در عصر خلفای عباسی، برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخیِ سرزمینهای خلافت شرقی
به گفتهٔ تاریخنویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، راهی توس شد تا از کُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما کنارنگ یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. پس از آن، کنارنگیان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطهٔ توس حفظ کردند و تا پایان عصر امویان، در آنجا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم در سال ۱۲۹ هـ. ق بود که آنجا را رها ساختند.[۶][۱۱] تنها خبر شاهنامه که تاریخ هم آن را تأیید میکند پناهندهشدن یزدگرد سوم ساسانی به کنارنگ توس، پس از شکست از تازیان در زمان خلافت عثمان است.[۶]
مأمون، جانشین هارون، پس از گذشت چند سالی از خلافتش بر اثر طغیانی که علیه وی توسط علویان پدید آمد، به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند، علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعه، را به جانشینی نامزد کرد و به دارالخلافهاش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علی بن موسی الرضا، پس از یک سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد. در طی راه در روستای نوغان، علی بن موسی الرضا، به خانهٔ امیر سناباد وارد و در آنجا به روایت شیعیان مسموم شد و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ هـ. ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در کنار مقبرهٔ هارون، در ۱٫۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد. از همان زمان، این نقطه، مشهد الرضا و بعد بهاختصار مشهد نام گرفت.[۱۲]
مشهد در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
در ابتدای سده چهارم هجری، عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی -که با روی کار آمدن نصر بن احمد سامانی (۳۰۰ ه. ق) رونقی یافته بود-، در سرزمین توس نیز به بار نشست.[۱۳]
مشهد نیز همچون تمامی شهرهای بزرگتر ایران بارها شاهد افزایش جنگ و وحشت درون دیوارهای خود بود. سبکتگین، مؤسس سلسله غزنویان، در زمان فتح توس آرامگاه را ویران کرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، بازسازیش نمود. در سال ۴۲۸ ه.ق. طی دوران حکومت سلطان مسعود غزنوی، حاکم بعدی خراسان به منظور حفاظت از آرامگاه علی بن موسی الرضا استحکامات دفاعی را بنا کرد. در سال ۵۱۵ ه.ق. دیواری در اطراف شهر ساخته شد که گاهی اوقات امکان حفاظت در برابر حملات را فراهم میساخت. اگرچه در سال ۵۵۶ ه.ق. ترکهای غز موفق به گرفتن منطقه شدند ولی آنان از تاراج و غارت ناحیهٔ مقدس چشمپوشی کردند.[۷]
در زمان سلجوقیان، توس در عین حال که از رونق درونی برخوردار بود، با بیمهری سلاطین رو به رو شد؛ ولی در این ایام خواجه نظامالملک وزیر شهیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی در زمان وزارت ۳۰ سالهاش توجهی به توس داشت و حتی مسجدی هم در تابران ساخت.[۱۴] در ابتدای سده ششم هجری گویا تابران مدتی دچار قحطی و بلا بوده، این مطلب از نامه امام محمد غزالی به سلطان سنجر بر میآید؛[۱۵] اما تابران در رهگذر زمان همچنان یکی از شهرهای مهم محسوب میشد. چنانکه انوری شاعر معروف دربار سنجری در مدرسه منصوریه تابران تحصیل میکرد و باغ و مدرسه آن را ستایش کردهاست.[۱۶]
از جمله اماکنی که در عهد سلطان سنجر سلجوقی، به اصرار منابع شیعی متأخر، مانند مطلعالشمس و منتخبالتواریخ، مورد توجه وی قرار داشت، مشهد بود. زیرا توس به واسطه وجود حرم علی بن موسی الرضا، از قطبهای تشیع در خراسان به شمار میآمد و بنا به اعتراف منابع شیعی آن دوره، مرکزی دینی برای شیعیان و مورد علاقه ایشان بود و بنا به موقعیت جغرافیایی که بر سر راههای تجاری داشت، از مراکز اقتصادی، نیز محسوب میشد؛ و به این ترتیب، اهمیت سیاسی نیز یافته بود.[۱۷] در سده ششم هجری نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود، به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد که جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.[۱۸]
در خلال سدههای چهارم تا ششم هجری، در عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی-اسلامی، دانشمندان و رجال برجستهای از آن برخاسته؛ و در دیگر نواحی، و به طور عمده در شهرهایی که بیشتر کانون توجه بود، شکوفا شدند. خواجه نظامالملک (۴۰۸ تا ۴۸۵ ه. ق)، امام محمد غزالی (۴۵۰ تا ۵۰۵ ه. ق)، احمد غزالی (۴۵۴ تا ۵۲۰ ه. ق)، ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ تا ۴۱۱ ه. ق)، اسدی توسی (متوفی ۴۶۵ ه. ق) و شیخ توسی (۳۸۵ تا ۴۶۰ ه. ق) از آن دستهاند.[۱۴]
توس در سال ۷۹۱ ه.ق. ضربهٔ مهلک را از جانب میرانشاه، پسر تیمور، دریافت کرد. زمانی که نجیبزادهٔ مغولی حاکم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش کرد خود را مستقل سازد، تیمور پسر خود میرانشاه را برای مقابله با وی عازم منطقه کرد. توس پس از محاصرهای چندین ماهه مورد یورش قرار گرفت، به غارت و یغما برده شده و تلی از خاک از آن بر جای ماند؛ ده هزار نفر از ساکنین توس در این یورش قتلعام شدند. کسانی که از این کشتار همگانی جان سالم به در بردند در پناهگاه حرم امام رضا سکنی گزیدند. از این پس توس متروکه شد و مشهد جایگاه این شهر به عنوان پایتخت را از آن خود ساخت.[۷] بعد از آن، علیرغم تلاشی که شاهرخ و شیبک خان ازبک در ۹۱۵ ه.ق. برای ساخت مجدد شهر انجام دادند،[۱۹] روی آبادانی به خود ندید و به تدریج روستاهای کوچکی جایگزین آن همه آوازه و رونق شد.[۷]
از این زمان به بعد دیگر عصر حیات تابران به سر آمده بود و روی توجه تاریخ به سوی شهری قرار گرفت که قرنها با نام نوغان و از این زمان به بعد با نام مشهد در کنار تابران قرار داشت و جای این شهر را گرفت.[۷] در دوران تیموری در سده نهم هجری، به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، به همت همسر وی گوهرشادآغا، نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم رضوی که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید.[۲۰]
مشهد، از صفویه تا دوران معاصر
با توجه تیموریان به مشهد و به ویژه بعد از آن در دورهٔ صفویه با استقرار رسمی مذهب تشیع در ایران و توجه خاص صفویان به مشهد، نیز انتقال آب چشمه گیلاس در دو مرحله (دورهٔ تیموری و دورهٔ صفوی) به مشهد، امید حیات دوباره تابران به کلی از میان رفت.[۲۱][۲۲] با پیشرفت خاندان صفوی عرصهٔ تازهای از موفقیت برای مشهد آغاز شد. نخستین شاه این خاندان، شاه اسماعیل اول، شیعه را به عنوان مذهب رسمی بنیان نهاد و متعاقب این امر شهرهای مقدس داخل مرزهای ایران به ویژه مشهد و قم، به یک شاخصهٔ اصلی در برنامهٔ وی بدل شدند، چنانچه در مورد جانشینانش نیز همینطور بود. زیارت این آرامگاههای مقدس رونق قابل توجهی را برای این شهرها به ارمغان آورد. در مشهد، بارگاه سلطنتی، فعالیت ساخت و ساز وسیعی را به نمایش گذاشت. در این رابطه به ویژه شاه تهماسب اول، جانشین شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول از چهرههای شاخص به شمار میآیند.[۷] سلاطین صفوی که در اعتلای شعائر مذهب شیعه سعی وافر داشتند، خراسان و بخصوص مشهد را مورد توجه خاص قرار دادند. بر همین اساس، هرات در عهد شاه اسماعیل اول از دارالملک خراسان خارج شد و شهر مشهد جای آن را گرفت.[۲۳]
در زمان شاه طهماسب اول، خوانین شیبانیان چند مرتبه به مشهد حمله و یک مرتبه در سال ۹۳۶ آن را تصرف کرد.[۲۴][۲۵] سال ۹۹۷ سال فاجعهانگیزی برای مشهد بود. عبدالمؤمن شیبانی پس از چهار ماه محاصره، شهر را مجبور به تسلیم کرد. خیابانهای شهر مملو از خون شدند و غارت و تاراج سرتاسری در دروازههای منطقهٔ مقدس تمامی نداشت. شاه عباس اول که از سال ۹۹۳ تا صعود رسمی تاج و تختش به قزوین در سال ۹۹۵ در مشهد زندگی میکرد، تا سال ۱۰۰۶ قادر به بازپسگیری مشهد از ازبکها نبود.[۷]
در دوران پادشاهی شاه عباس اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. شاهراهی میان اصفهان، مشهد و هرات احداث گردید و کاروانسراها و آب انبارهای بزرگ در مسیر آن ساخته شده، حرم رضوی نیز در این عهد توسعه یافت.[۲۳] همچنین خیابانی مستقیم از غرب به شرق شهر مشهد در دورهٔ شاه عباس احداث شد که از میان آن نهری جاری بود. از اقدامات دیگر وی در مشهد میتوان به انتقال آب چشمه گیلاس به مشهد اشاره کرد.[۲۶] شاه عباس، مشهد را به طور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا آن که مردم به زیارت امام هشتم شیعیان بروند و از رنج و مشقتهای سفر حج و سختگیریهای حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.[۲۷]
در ایران عصر صفوی تنها سیزده شهر دارای بیگلربیگی عظیمالشأن بودند که یکی از آنها مشهد بود. بیگلربیگی مشهد حاکمان تابعی هم داشت که عبارت بودند از حکام سرخس، نیشابور، ترشیز، ابیورد، آزادوار، نسا، سبزوار، اسفراین، حورور ویساکوه، درون، تربت و بزاندوق.[۲۸] همچنین ظاهراً مشهد یکی از معدود شهرهای قلمرو صفویه بوده که در روزگار شاه سلیمان و شاه سلطان حسین در آن سکه ضرب میشدهاست.[۲۹]
در سال ۱۱۳۵ و با آغاز حکومت شاه تهماسب دوم، ایل افغانی ابدالی به خراسان حمله کرد. مشهد سقوط کرد؛ ولی در سال ۱۱۳۸ ایرانیها موفق شدند پس از یک محاصرهٔ دوماهه این شهر را باز پس گیرند.[۷]
خراسان در زمان نادر شامل بخشهایی از افغانستان و ماوراءالنهر بوده است که در سایهٔ توسعهطلبیهای نظامی نادر تا مرز هند و ترکستان گسترش یافت. نادر، پایتخت را از اصفهان که یادگار طرفداران صفوی بود به خراسان انتقال داد. او با استفاده از موقعیت ژئوپولتیک خراسان توانست بر اهداف سیاسی خود دست یابد. مشهد مرکز سیاسی دولت وی و دژ کلات، حصاری طبیعی در مواقع بحرانی گشت. ارتش او متکی بر نیروی رزمی قومیتهای گوناگون به ویژه عشایر خراسان بود.[۳۰]
مشهد در زمان سلطنت نادر به اوج خود رسید. نادر مشهد را به پایتختی برگزید زیرا با توجه به گسترش زیاد متصرفاتش در شرق، مشهد از اصفهان، پایتخت صفویان، دارای مرکزیت بهتری بود. او یکی از بانیان بزرگ حرم علی بن موسی الرضا به شمار میآید. نادر به شکرانهٔ پیروزی بر ملک محمود سیستانی، گلدستهٔ طلایی در جنوب صحن عتیق (انقلاب فعلی) و شمال غربی گنبد بنا کرد. در همان زمان گلدستهٔ شاه تهماسبی را -که در سمت دیگر صحن قرار داشت- برای این که با گلدستهٔ مذکور متناسب باشد خراب کرد و تجدید بنا نمود. هنگامی که نادر با غنایم فراوان از هند بازگشت هدایای زیادی به حرم عرضه داشت و دستور داد ایوان امیرعلیشیر نوایی را از نو بنا کنند و با الواح زرین بپوشانند که اکنون به نام ایوان طلای نادری مشهور است. سقاخانه وسط صحن نیز به امر وی بنا گردید. همچنین چهارصد جلد کتاب به کتابخانه آستان قدس اهدا کرد که بدین ترتیب در شمار بزرگترین واقفین حرم درآمد. دوران شکوه و جلال مشهد دیری نپایید زیرا علیرغم توجهی که نادر به حرم و شهر داشت، سختگیریهای پیدرپی وی در سالهای بعد برای مردم ساکن شهر دشوار و طاقتفرسا بود.[۳۱]
پس از نادر و جانشینانش، آخرین پادشاه افشاری، شاهرخ، به مدت ۵۰ سال به طور ضعیف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ایلات خراسانی و حمایتهای احمدشاه درانی در بخش کوچکی از خراسان غربی به مرکزیت مشهد فرمان راند.[۳۰] احمد شاه و جانشین وی تیمور شاه، شاهرخ را به عنوان خراجگزار در متصرفات خراسان گماردند و بدین ترتیب خراسان به نوعی دولت حائل بین آنان و ایران تبدیل شد. سلطنت شاهرخ نابینا با وقفههای کوتاه مدت و مکرر، بدون هیچگونه واقعهٔ به ثبت رسیدهٔ خاصی سپری شد. پس از مرگ تیمور شاه (۱۲۰۷) آقا محمد خان پایهگذار سلسلهٔ قاجار موفق شد در سال ۱۲۱۰ قلمرو حکومتی شاهرخ را تصاحب کرده و وی را به مرگ محکوم کند و این پایان جدایی خراسان از دیگر بخشهای ایران بود.[۷]
در سده نوزدهم مشهد شهری دارای یک حصار و قلعه نظامی جهت حفاظت از حملات بود. این شهر شش محله بزرگ و ده محله کوچکتر داشت. در میانه شهر خیابان اصلی قرار داشت که شهر را به دو نیمه تقسیم میکرد و در طول آن نهر آبی جاری بود که منبع اصلی آب شهر بود. منبع اصلی درآمد شهر ناشی از حرم رضوی و زائران آن بود.[۳۲]
مشهد در دوران قاجاریه و پهلوی
نمایی از خانهها و مدرسهای در مشهد، سال ۱۸۵۸
اعتراض مردم مشهد به حکومت آصفالدوله، حاکم خراسان، اعتراض نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو و همچنین خیزش مردمی در جریان انقلاب مشروطه، از مهمترین وقایع دوران قاجاریه در مشهد به شمار میرود. مشهد در زمرهٔ نخستین شهرهای کشور بود که مردم آن نسبت به انعقاد قرارداد تنباکو و ورود کارکنان شرکت رژی به این شهر، در روز ۱۳ مهر ۱۲۷۰ اعتراض کردند و دست به تظاهرات زدند. واکنش مأموران «فتحعلیخانِ» صاحب دیوان، حاکم وقت خراسان، به این اعتراض، استفاده از زور و سرکوب معترضان بود. با ضرب و جرح راهپیمایان، تعداد زیادی از مردم مشهد در اعتراض به این رفتار در مسجد گوهرشاد متحصن شدند. ناصرالدین شاه ناچار شد اجرای قرارداد را در مشهد، شش ماه به تأخیر بیندازد و پس از آن نیز اجرای قرارداد در مشهد اجباری نبود.[۳۳]
مشهد، مرکز ایالت خراسان، نقشی بارز در مبارزات ضد استبدادی ایرانیان، که به انقلاب مشروطه منجر شد، ایفا کردهاست و برخی کارشناسان، با اتکا به همین سابقهٔ مبارزاتی، برای این شهر نقشی پیشروانه و الهامبخش در روند پیروزی انقلاب مشروطه قائل شدهاند. با پیروزی انقلاب مشروطه، و به رغم مبارزات آزادیخواهان، فضای مشهد اختناقآلود و پرتنش شد و مشروطهخواهان در رسیدن به آرمانهای خویش توفیق چندانی نیافتند. بسیاری از آزادیخواهان مشهد دستگیر، زندانی، و تبعید شدند و مشروطه و مشروطهخواهی در این شهر منزوی و سرکوب شد. بر خلاف نظر رایج، که انزوای مشروطه در مشهد را به عدم اقبال مردم این شهر نسبت به مشروطه نسبت میدهد، مشکل اصلی این شهر، علاوه بر وجود نهادهای مشروعهخواه، حضور گستردهٔ نیروهای روسی و مداخلات و کارشکنی آنها در راه پیشبرد مشروطه بودهاست. مداخلات روسها در مشهد سرانجام منجر به ماجرای به توپ بستن حرم علی بن موسی الرضا شد. روسها این اقدام را به منظور ترساندن مشروطهخواهان مشهد و دادن هشدار به دولت مشروطه و مشروطهخواهان دیگر شهرها انجام دادند. به این ترتیب مشروطهخواهان در مشهد به شدت منزوی و سرکوب شدند و ناامیدی و رخوت نه فقط مشهد بلکه سراسر نواحی شمالی و دیگر ایالات ایران را فراگرفت.[۳۴]
در سال ۱۲۹۰ خورشیدی یوسف خان از خواص هرات با نام محمدعلیشاه در مشهد اعلام استقلال کرد. روسها به این بهانه در ۹ فروردین ۱۲۹۱، مشهد را به توپ بستند و بسیاری از مردم، شهروندان و زائرین کشته شدند. پس از این واقعه یوسف خان توسط ایرانیان، زندانی و به مرگ محکوم شد.[۷][۳۵][۳۶]
طرح جامع شهر مشهد در سال ۱۳۵۲ خورشیدی
مهمترین واقعهٔ تاریخ سیاسی معاصر مشهد، واقعه مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه است. در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ جمعیت زیادی در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت در رابطه با قانون کشف حجاب در ایران اعتراض نمودند. مأمورین نظامی و انتظامی با مردم درگیر شدند و تعدادی از مردم درون مسجد کشته شدند. در این واقعه تعداد بسیاری کشته، مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد به اندازهای بود که به نقل از شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند.[۳۷]
توسعه شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوب غربی و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جادهٔ جدید تهران باعث توسعهٔ شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۱۳۴۵ به بعد توسعهٔ شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جادهٔ سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعهٔ شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی-سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی-مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند.[۳۸]
مشهد در دوران جمهوری اسلامی
در دورهٔ شهرداری شهردار پژمان، توسعه طبق طرح جامع پیشین با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان بینالود به عنوان بخش گردشگری مشهد معرفی گردید. اکنون، ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.[۳۸]
در سالهای اخیر حرکت ساخت و سازهای مدرن در مشهد شتاب بیشتری گرفتهاست. بر اساس چشمانداز مشهد در سال ۱۴۰۰ این شهر به شهری مدرن با معماری اسلامی-مدرن تبدیل خواهد شد. در این راستا ۴۸ پروژهٔ بزرگ معماری برای شهر در نظر گرفته شدهاست.[۳۹] با این حال، برخی از کارشناسان معتقدند که این پروژهها جلوهٔ اسلامی شهر را خدشهدار میکند.[۴۰][۴۱] همچنین ساخت و سازهای جدید در اطراف حرم علی بن موسی الرضا باعث شده که خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی مجموعه حرم مورد تعرض قرار گیرد.[۴۲][۴۳] این مسئله باعث بروز واکنشهایی از سوی برخی چهرههای مذهبی و سیاسی شد؛[۴۴] و همینطور ثبت شدن این مجموعه در میراث جهانی یونسکو را با مشکل روبرو کردهاست.[۴۵]
جغرافیای طبیعی
موقعیت جغرافیایی
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی با ۳۲۸ کیلومتر مربع مساحت،[۲] در شمال شرق ایران و در طول جغرافیایی ۵۹ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقیقه و در حوضهٔ آبریز کشف رود، بین رشتهکوههای بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا حدود ۱۰۵۰ متر (حداکثر ۱۱۵۰ متر و حداقل ۹۵۰ متر) است.[۳]
Compass rose pale.svg سرخس کلات چناران Compass rose pale.svg
سرخس شمال نیشابور و چناران
شرق مشهد غرب
جنوب
تربت جام فریمان نیشابور
زمینشناسی
نقشه اقلیمی ایران. شهر مشهد در منطقه مدیترانهای با باران بهاره قرار گرفتهاست.
██ معتدل خزری بسیار مرطوب
██ معتدل خزری
██ مدیترانهای با باران بهاره
██ مدیترانهای
██ کوهستانی سرد
██ کوهستانی بسیار سرد
██ نیمهبیابانی سرد
██ نیمهبیابانی گرم
██ بیابانی خشک
██ بیابانی خشک گرم
██ خشک ساحلی گرم
██ خشک ساحلی
دشت مشهد به صورت درهای وسیع دارای ابعادی به طول بیش از ۱۰۰ کیلومتر و عرض متوسط حدود ۲۵ کیلومتر و وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع است. دشت مشهد با مختصات طول جغرافیایی ´۲۱:°۵۸ تا ´۰۸:°۶۰ درجه شرقی و عرض جغرافیایی ´۴۰:°۳۵ تا ´۰۳:°۳۶ درجه شمالی در حوضهٔ آبریز رودخانهٔ کشفرود در خراسان رضوی قرار دارد. از میان سازندهای موجود در این دشت، سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زیرزمینی حائز اهمیت است. این سازند که از رسوبات سخت کربناته تشکیل شده، به دلیل وجود فضاهای خالی کارستی قادر است سفرههای آب زیرزمینی را به وجود آورد. از جمله منابع آب سطحی این دشت نیز میتوان به خود رودخانهٔ کشفرود اشاره کرد. این رودخانه در گذشته دارای آب زیادی بودهاست؛ ولی در حال حاضر به علت پایین افتادن سطح آب زیرزمینی و در نتیجه قطع شدن زهکشها تنها در مواقع سیلابی شدید، مقداری آب از سرشاخههای آن وارد میشوند.[۴۶]
اقلیم
مشهد به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص که در منطقهٔ مرزی بین شمال و جنوب خراسان قرار دارد و همچنین تداخل جبهههای مختلف آب و هوایی، دارای آب و هوا و خصوصیات ویژهٔ اقلیمی است و قسمت اعظم دشت مشهد-نیشابور، جزء اقلیم سرد و خشک و قسمتی از دشت مشهد-قوچان، نیمه خشک و سرد و بخش کوچکی از بلندترین ارتفاعات رشتهکوههای بینالود و هزار مسجد جزء اقلیم مرطوب سرد است و در مجموع شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است.[۴۷] وزش بادها در شهر مشهد بیشتر در جهت جنوب شرقی به شمال غربی است. بیشینهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.[۴۸]
میانگین دما و بارش برای آب و هوای مشهد در سال ۲۰۱۴ میلادی
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
دمای بیشینه (°C) ۶٫۲ ۸٫۶ ۱۴٫۱ ۲۰٫۸ ۲۶٫۸ ۳۲٫۴ ۳۴٫۴ ۳۲٫۸ ۲۸٫۸ ۲۲ ۱۵٫۸ ۹٫۶ Ø ۲۱
دمای کمینه (°C) -۵٫۱ -۲٫۹ ۲٫۳ ۷٫۹ ۱۱٫۹ ۱۵٫۶ ۱۷٫۹ ۱۵٫۳ ۱۰٫۴ ۵٫۴ ۱٫۳ -۲٫۷ Ø ۶٫۴
بارش (mm) ۳۳٫۱ ۳۶٫۴ ۵۲ ۴۸٫۸ ۲۵٫۵ ۳ ۰٫۹ ۰٫۷ ۱٫۵ ۱۱٫۲ ۱۵٫۷ ۲۶٫۹ Σ ۲۵۵٫۷
روزهای بارانی ۵٫۸ ۶٫۳ ۸٫۳ ۷٫۴ ۴٫۴ ۰٫۸ ۰٫۳ ۰٫۲ ۰٫۵ ۲ ۲٫۷ ۴٫۵ Σ ۴۳٫۲
دما
۶٫۲
-۵٫۱
۸٫۶
-۲٫۹
۱۴٫۱
۲٫۳
۲۰٫۸
۷٫۹
۲۶٫۸
۱۱٫۹
۳۲٫۴
۱۵٫۶
۳۴٫۴
۱۷٫۹
۳۲٫۸
۱۵٫۳
۲۸٫۸
۱۰٫۴
۲۲
۵٫۴
۱۵٫۸
۱٫۳
۹٫۶
-۲٫۷
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
بارش ۳۳٫۱
۳۶٫۴
۵۲
۴۸٫۸
۲۵٫۵
۳
۰٫۹
۰٫۷
۱٫۵
۱۱٫۲
۱۵٫۷
۲۶٫۹
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
منبع: سرویس اطلاعاتی آب و هوای جهان[۴۹]
زمینلرزه
مقایسهٔ نسبی میزان خطر زمینلرزه در نقاط مختلف ایران؛ نقاط سرختر نقاطی هستند که شتاب حداکثر جنبش زمین در آنها بیشتر است.
منطقهٔ خراسان در طول تاریخ همیشه یکی از فعالترین مناطق زمینلرزهخیز کشور بودهاست. آمار چهل سال گذشته نشان میدهد که بیش از نیمی از قربانیان زمینلرزه در ایران را قربانیان این منطقه تشکیل میدهند.[۵۰] زلزلههای زیادی در مشهد رخ داده که حدود ۱۴ واقعه متعلق به سالهای ۱۰۰۸، ۱۰۵۲، ۱۰۵۳، ۱۰۵۹، ۱۰۷۷، ۱۰۸۴، ۱۰۸۷، ۱۱۱۸، ۱۱۱۹، ۱۲۱۴، ۱۲۳۲، ۱۲۳۶، ۱۲۵۴، ۱۲۷۴ ه.ق. در کتب تاریخ به ثبت رسیدهاست. در پانزدهم ربیعالثانی سال ۱۰۸۴ ه.ق. به هنگام سلطنت شاه سلیمان صفوی زمینلرزهٔ ویرانگری در مشهد رخ داده که حدود دو سوم شهر مشهد از جمله گنبد حرم علی بن موسی الرضا، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و مدارس پریزاد، دودر، مدرسه بالاسر، مدرسه پایین پا آسیب فراوان دیده و حدود چهارهزار نفر از مردم مشهد زیر آوار کشته شدند.[۵۱][۵۲]
یکی از گسلهای مشهد، گسل شمال مشهد است. این گسل ادامهٔ گسل توس است که در شمال شهر توس از گسل کشفرود منشعب شده و با امتداد شمال غرب-جنوب شرق از گوشهٔ شمالی مشهد عبور میکند. در گزارش شماره ۷۲ سازمان زمینشناسی این گسل تحت عنوان گسل توس نامیده شدهاست. در گزارش مزبور ادامهٔ گسل به سمت شمال شرق که توسط آبرفت پوشیده شده به صورت گسل احتمالی نشان داده شدهاست. همچنین بربریان و همکاران، کانون سطحی زلزلهٔ تاریخی ۱۵۹۸ مورخ ۳ ژوئیهٔ ۱۹۷۳ با بزرگی ۶/۶، اول آوریل ۱۶۷۸ و ۲۶ فوریه ۱۸۸۳ را در مجاورت گسل احتمالی توس مشخص نمودهاند.[۵۳]
جمعیتشناسی
تغییرات جمعیت مشهد بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ هجری شمسی[۵۴]
شهر مشهد، در سدهٔ اخیر از رشد جمعیت بالایی برخوردار بودهاست. در نخستین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، این شهر، با ۲۴۱٬۹۸۹ نفر جمعیت پس از شهرهای تهران، تبریز و اصفهان، چهارمین شهر پرجمعیت ایران بود. در سرشماری بعدی و در سال ۱۳۴۵، این شهر پس از تهران و اصفهان، جایگاه سوم را در بین شهرهای ایران داشت. در سرشماری سال ۱۳۵۵، مشهد، پس از تهران، دومین شهر پرجمعیت ایران بود و تا آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۰، همین جایگاه را داشتهاست.[۵۴] بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی، جمعیت شهر مشهد در این سال، بالغ بر ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ تن بودهاست.[۱]
هرم جمعیتی شهر مشهد در سال ۱۳۹۰[۵۵] مردان سن زنان
۶۹٬۸۲۱ ۶۵+ ۷۱٬۳۶۲
۲۹٬۶۷۴ ۶۰–۶۴ ۳۲٬۴۷۶
۴۹٬۵۲۱ ۵۵–۵۹ ۴۸٬۶۰۳
۶۷٬۲۰۶ ۵۰–۵۴ ۶۶٬۸۱۱
۷۶٬۲۱۹ ۴۵–۴۹ ۷۵٬۷۸۴
۸۹٬۷۱۰ ۴۰–۴۴ ۹۰٬۵۳۰
۱۰۳٬۵۰۳ ۳۵–۳۹ ۹۹٬۴۶۱
۱۳۲٬۲۷۸ ۳۰–۳۴ ۱۳۲٬۱۹۶
۱۶۹٬۰۲۸ ۲۵–۲۹ ۱۶۸٬۱۸۲
۱۵۱٬۶۰۱ ۲۰–۲۴ ۱۶۰٬۴۷۰
۱۱۱٬۸۰۰ ۱۵–۱۹ ۱۱۴٬۷۰۴
۱۰۷٬۷۱۷ ۱۰–۱۴ ۱۰۵٬۱۲۴
۱۰۹٬۴۱۳ ۵–۹ ۱۰۴٬۳۲۸
۱۲۰٬۰۹۳ ۰–۴ ۱۱۴٬۶۷۲
قومیت
نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و بر اساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظرسنجی نمونهگیری شد در مشهد به قرار زیر بود:[۵۶]
اقوام کلانشهر مشهد
قومیت درصد
فارس
۹۳٫۵٪
ترک
۳٫۴٪
شمالی
۰٫۵٪
کرد
۱٫۵٪
عرب
۰٫۵٪
سایر
۰٫۵٪
در مشهد جمعیت قابل توجهی از مهاجران افغان سکونت دارند. این مهاجران بیشتر پس از حملهٔ شوروی سابق به افغانستان و همچنین ظهور طالبان و متعاقب آن حمله به افغانستان توسط آمریکا و نیروهای ناتو، به ایران مهاجرت کردند. در خلال سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ جمعیتی قریب به ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر به صورت گروهی به کشور و به تبع آن به استان خراسان و شهر مشهد وارد شدند. پس از حملهٔ آمریکا به افغانستان، حدود یک میلیون نفر مهاجر مجاز و ۲٬۵۰۰٬۰۰۰ میلیون نفر مهاجر غیرمجاز به کشور وارد شدند. از طرف دیگر، همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق جمعیتی دیگر از آوارگان عراقی نیز در اثر بروز جنگ و ناآرامی مجبور به ترک عراق شده که بسیاری از آنها به دلیل باورهای دینی و اعتقادی و روابط اجتماعی و فرهنگی با شهروندان ایرانی، در استان خراسان رضوی به ویژه شهر مشهد و سایر شهرستانهای استان (مانند نیشابور) اسکان یافتند و بسیاری از آنها با زنان ایرانی ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادهاند. بر اساس طرح جامع سرشماری و شناسایی اتباع خارجی در سال ۱۳۷۹–۱۳۸۰ جمعیتی در حدود ۱۴۲٬۰۰۰ نفر تبعه افغانی، ۱۳٬۹۰۰ نفر تبعه عراقی و ۱۰۰ نفر سایر ملل در استان خراسان رضوی شناسایی شدند. هماکنون بر اساس آمارهای موجود قریب به ۶۰٬۰۰۰ نفر دانشآموز تبعه خارجی که ۹۰درصد آنها را اتباع افغانستان تشکیل میدهند در مدارس دولتی مشغول به تحصیل هستند. همچنین قریب به ۲۷۰۰ نفر دانشجوی تبعه خارجی در مراکز آموزش عالی استان مشغول به تحصیل هستند.[۵۷] بر طبق آمار اداره کل امور اتباع و مهاجرین استانداری خراسان رضوی، ۹۵درصد مهاجرین این استان در مشهد ساکن هستند.[۵۸]
در سالهای اخیر، مشهد شاهد مهاجرت اقوام بلوچ و کرد نیز بودهاست. این موضوع سبب واکنش برخی از روحانیون کشور نظیر مکارم شیرازی شدهاست. بر طبق گفتهٔ آنان، این مهاجران، که عمدتاً اهل تسنن هستند، با خرید ملک و زمین در مشهد و دیگر شهرهای کشور مانند شیراز و ارومیه، درصدد تغییر بافت مذهبی این شهرها بوده و زمینه را برای نفوذ وهابیت و نیروهای تکفیری فراهم میکنند.[۵۹][۶۰] در واکنش به این اظهارات، مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، این سخنان را نگرانکننده و ناشی از بالا رفتن سن و زودباوری آیتالله مکارم عنوان کرد.[۵۹]
زبان
نوشتار اصلی: لهجه مشهدی
زبان مردم مشهد، زبان فارسی با گویش و لهجهٔ مشهدی است. این لهجه سرشار از واژههای کهن و ریشهدار زبان فارسی است. لهجهٔ مشهدی یکی از لهجههای مهم و تأثیرگذار فارسی به شمار میآید و به نوعی خاستگاه ادبیات اصیل شاعرانی همچون فردوسی، عطار و خیام است. این لهجه را شاخهای از فارسی دری میدانند و بسیاری از واژگان گمشدهٔ این زبان را میتوان در گفتار عامیانهٔ مشهدیها جستجو کرد.[��ادداشت ۴] به واسطه اختلاط و ارتباط نزدیک مشهدیها با سایر اقوام، ردپایی از زبانها و گویشهای دیگر نظیر: عربی، ترکی، مغولی، افغانستانی (پشتون)، کردی، انگلیسی، هندی، روسی و فرانسوی را میتوان در آن دید.[۶۱]
تقی وحیدیان کامیار، استاد دانشگاه فردوسی مشهد میگوید:[۶۲]
نزدیکترین گویش به فارسی معیار، گویش مشهدی است، به طوری که اصیلترین و ریشهدارترین فارسی را میتوان از مردم این شهر شنید.
وی میافزاید:
برخلاف تصور عامه که ریشههای زبان فارسی را از فارس و شیراز میدانند، فارسی دری اصیل از توس قدیم، نیشابور و مشهد کنونی انتشار یافته است.
مهدی سیدی، پژوهشگر و کارشناس در زمینه لهجه و گویش مشهدی میگوید:[۶۲]
لهجه و گویش مشهدی یا به عبارت علمیتر فارسی مشهدی یکی از موثرترین گویشها در فارسی دری است، چرا که خاستگاه فارسی دری و همچنین ادبیات اصیل فارسی این گویش و زبان زیباست.
امروزه کمتر کسی در بین قشر جوان مشهد با این لهجه صحبت میکند. بیشتر جوانان مشهدی صحبت کردن با این لهجه را نوعی سرشکستگی میپندارند. با این همه، هنوز این لهجه و گویش در میان قدیمیها رواج دارد. کارشناسان یکی از دلایل عدم اقبال مردم نسبت به لهجه مشهدی را عملکرد نه چندان مثبت صدا و سیما میدانند.[۶۳]
مذهب
بیشتر مردم شهر مشهد، مسلمان و شیعهٔ دوازده امامی هستند. این موضوع به واسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا در این شهر نیز تشدید شدهاست. با این حال، اقلیتهای دینی دیگری نیز در مشهد وجود داشته یا دارند.
در مشهد محلهای به نام «محلهٔ جدید» وجود دارد که مجتمع مسکونی یهودیان در مشهد بود. این محله منازل بزرگ و محکم با دیوارهای بلند داشت و خانهها از داخل با یکدیگر مرتبط بود. اقلیت یهودی مشهد که بینش و هوشیاری اقتصادی داشتند با توسعهٔ عمرانی مشهد به خیابانهای جنت و جم (پاسداران کنونی) نقل مکان کردند و عدهای هم به اسرائیل مهاجرت کردند.[۶۴]
مهاجران ارمنی از اواخر قرن نوزدهم میلادی و در زمان حکومت قاجار از مرز باجگیران و درگز وارد این استان شدند و سپس در شهرهای مشهد، قوچان، نیشابور، شیروان، سبزوار، بجنورد و درگز اقامت گزیدند. بعدها تجار ارمنی از مناطق دیگر ایران مانند آذربایجان و اصفهان نیز به این استان نقل مکان کردند و به کارهای تجاری و صنعتی مشغول شدند. اکثر کارخانههای ارمنیان کارخانهٰهای تصفیهٔ پنبه، تولید الکل صنعتی و پزشکی، قیرسازی و نخریسی بودند. مطابق برخی منابع، در ۱۹۶۵، ۵۱ خانوار ارمنی در مشهد اقامت داشتهاند و مطابق آمار ۱۹۶۶، ۳۲۰ ارمنی در مشهد و ۵۲۱ ارمنی در کل استان خراسان ساکن بودهاند. در ۱۹۱۳، ارمنیان مشهد مدرسهٔ هایکازیان را، که در واقع شعبهای از مدرسه هایکازیان تهران بود، تأسیس کردند. در ۱۹۴۱، کلیسای مسروپ مقدس، که نزد اهالی به «کلیسای حضرت مریم» نیز معروف است، احداث شد. اهالی ارمنی شهر مشهد دارای گورستان ویژهٔ خود بودهاند که سال تأسیس آن به ۱۹۴۴ بازمیگردد. در این گورستان نمازخانهای هم وجود داشت. غیر از سنگ قبرهای متعلق به ارمنیان، در قسمت خاصی از آن قطعهای به ۳۲ سرباز لهستانی که در زمان جنگ جهانی دوم در محلی نزدیک قوچان کشته شده بودند اختصاص یافته بود. همچنین انجمن فرهنگی ـ ورزشی آرارات از ۱۹۸۳ در این شهر شعبهای ایجاد کردهاست که تاکنون نیز به فعالیتهای فرهنگی ورزشی خود ادامه میدهد.[۶۵]
در مشهد اقلیتی از بهاییان نیز هستند، اما به دلیل فقدان آمار رسمی تعداد آنان مشخص نیست. در سال ۱۳۴۵، در اوایل صدارت امیرعباس هویدا، ایران به ۲۴ «قسمت امری» تقسیم میشد.[یادداشت ۵] هر قسمت امری دارای مرکزی بود که محفل آن به «محفل روحانی مرکز قسمت امری» موسوم بود و خراسان به مرکزیت مشهد یکی از آن قسمتهای امری بود. در سال ۱۳۴۹ تعداد مراکز قسمت امری ایران به ۶۷ مرکز رسید و در «نقشهٔ پنج ساله»، که به اواخر دوران سلطنت پهلوی تعلق دارد، باید تعداد محافل محلی ایران به ۱۱۰۰ محفل میرسید.[۶۶]
جاذبههای گردشگری
جاذبههای مذهبی
مسجد حوض لقمان – مشهد
در تاریخ ۸ آبان ۱۳۸۸ مصادف با سالروز تولد امام هشتم شیعیان، توسط محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشهد رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد.[۶۷] مهمترین مکان مذهبی شهر مشهد که مهمترین مکان مذهبی ایران نیز هست، حرم علی بن موسیالرضا است که سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر داخلی[۶۸] و دو میلیون زائر خارجی[۶۹] است. موزههای آستان قدس رضوی نیز – که خود شامل چندین موزه است – در مجموعهٔ حرم قرار دارد.
حرم علی بن موسی الرضا و سایر اماکن متبرکه
عکسی از حرم علی بن موسی الرضا
آرامگاه علی بن موسی الرضا در مشهد که با نام حرم امام رضا و حرم رضوی شناخته میشود، مجموعهای است که دربرگیرنده آرامگاه علی بن موسی الرضا میباشد. این مجموعه از نظر مساحت بزرگترین و از لحاظ جمعیت دومین مسجد در جهان است. همچنین این مجموعه شامل مسجد گوهرشاد، یک موزه، دو کتابخانه، چهار مدرسه علوم دینی،[۷۰] یک گورستان، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، یک سالن غذاخوری برای زائران، رواقهای وسیع برای نمازگزاران و چندین ساختمان دیگر است. این مجموعه یکی از مراکز گردشگری در ایران است.[۷۱] حرم به تنهایی محوطهای به مساحت ۲۶۷٬۰۷۹ متر مربع را پوشش میدهد و در صورتی که هفت صحن با مساحت ۳۳۱٬۵۷۸ به آن افزوده شود، مساحت نهایی مجموعه ۵۹۸٬۶۵۷ متر مربع میشود.[۷۲] هر سال مراسم غبارروبی در این مکان انجام میشود.[۷۳]
دیگر مسجدها، حسینیهها و امامزادهها از جمله مکانهای مذهبی هستند که دارای زیارتکنندگان فراوانی هستند. مسجد جامع گوهرشاد واقع در محدودهٔ حرم رضوی، مسجد هفتاد و دوتن، مصلی طرق، مسجد و حسینیه کرامت، آرامگاه پیر پالاندوز، آرامگاه شیخ نخودکی، گنبد خشتی، گنبد سبز و آرامگاه خواجه ربیع از جمله مکانهای مذهبی مشهد هستند. همچنین امامزاده ناصر و یاسر (در نزدیکی طرقبه) و آرامگاه امامزاده یحیی (در جاده سرخس)، آرامگاه خواجه اباصلت و آرامگاه خواجه مراد (در جاده فریمان) در نزدیکی مشهد قرار دارند.[۷۴]
جاذبههای تاریخی
از سناباد و توس قدیم آثار تاریخی زیادی بر جای نماندهاست. (هماکنون شهر توس در حال بازسازی است) چهار طاقی بازه هور از قدیمیترین بناهای موجود در محدودهٔ شهر است که زمان ساخت آن را سدهٔ سوم میلادی تخمین میزنند.[۷۵]
برخی از جاذبههای تاریخی مشهد عبارتند از: آرامگاه نادرشاه، آرامگاه خواجه ربیع، آرامگاه فردوسی، ایستگاه راه آهن، گنبد خشتی، گنبد هارونیه و مدرسه عباسقلیخان.[۷۶]
جاذبههای طبیعی
کوهسنگی مشهد
جاذبههای طبیعی که در نزدیکی شهر مشهد قرار دارند، شامل ییلاقات شاندیز، طرقبه، زشک، روستای کنگ، نغندر، جاغرق، چالی دره، پارک جنگلی وکیلآباد، باغوحش وکیلآباد، آبشار ارتکند، پارک جنگلی نه دره در دو کیلومتری جنوب مشهد، فریزی، سد ارداک، هفت حوض، چشمه گیلاس و چشمه گراب هستند.[۷۷][۷۸]
پارک جنگلی طرق (انقلاب) در حاشیه جنوب شرق مشهد، در نزدیکی پلیس راه، یکی از بزرگترین اماکن در اسکان و ارائه خدمات گردشگری به شهروندان و زائران است. این پارک در سال ۱۳۴۰ احداث شده، و در سال ۱۳۷۹ بازپیرایی گردیدهاست. پارک جنگلی طرق دارای فضاهای تفریحی، فرهنگی، ورزشی و تجاری با ۲۱۰ هکتار فضای جنگلی و ۱۱۲ هزار متر مربع فضاهای عمرانی است. این پارک جنگلی دارای تیپهای درختی پهن برگ، مخلوط و سوزنی برگ بوده و اقاقیا و زبان گنجشک بیشترین نوع در سطح این محدوده است.[۷۹]
فضای شهری
برخی پارکها و پارکهای آبی مشهد عبارتند از: پارک کوهسنگی، پارک و شهربازی ملت، کوهستان پارک خورشید، باغ وحش و پارک جنگلی وکیلآباد، پارک پردیس قائم، پارک وحدت، پارک مینیاتوری، سرزمین موجهای آبی، پارک آبی ایرانیان، پارک ساحلی آفتاب و سرزمین موجهای خروشان.[۸۰][۸۱]
همچنین برخی از مهمترین مراکز خرید شهر مشهد عبارتند از: بازار رضا، مجتمع تجاری پروما، بازار بینالمللی، بازار خیام، مجتمع آلتون، مجتمع تجاری الماس شرق و مجتمع تجاری وصال.[۸۲]
از جمله پارکهای بزرگ شهر مشهد، میتوان به پارک ملت، پارک بانوان (حجاب)، باغ ملی، پارک بزرگ وحدت، پارک بسیج (گلشهر)، پارک امت، پارک پردیس قائم، پارک میرزا کوچک خان، پارک مینیاتوری، باغ گلها، کوهستان پارک خورشید و پارک کوهسنگی اشاره کرد
مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با ۳۲۸ کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران بعد از تهران است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ این شهر با ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است. این شهر به واسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر از داخل و دو میلیون زائر از خارج از کشور است.
شهر مشهد در حوزهٔ رودخانهٔ کشفرود و در دشت مشهد بین کوههای هزارمسجد و بینالود گسترده شدهاست. بیشینهٔ ارتفاع شهر مشهد ۱۱۵۰ متر و کمینهٔ آن ۹۵۰ متر است. شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است. بیشینهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
مشهد دارای ۱۳ منطقهٔ شهرداری است و شهردار آن، توسط شورای شهر ۲۵ نفره انتخاب میشود. این شهر دارای یک فرودگاه بینالمللی، یک ایستگاه راهآهن و سه پایانه است که ارتباط آن با شهرهای دیگر را ممکن میسازد. حمل و نقل داخلی مشهد، توسط سامانهٔ تاکسیرانی و اتوبوسرانی و قطار شهری انجام میشود. اقتصاد مشهد متکی به گردشگری مذهبی با تمرکز بر حرم امام رضا است. در کنار آن، وجود مراکز تجاری بزرگ و امکانات پزشکی قابل توجه، موجب رونق گردشگری تفریحی و گردشگری سلامت در این شهر نیز شدهاست.
بیش از ۹۳٪ مردم مشهد فارسیزبان هستند. تراکم جمعیت در مشهد بیش از نه هزار تن در هر کیلومتر مربع است. این شهر در سال ۱۳۸۸ رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد. همچنین مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگ اسلامی» در سال ۲۰۱۷ برگزیده شدهاست.
محتویات
۱ نام
۱.۱ پیشینهٔ کاربرد نام مشهد
۱.۲ مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافیدانان دورهٔ اسلامی
۲ پیشینه
۲.۱ مشهد در دورهٔ خلافت اسلامی
۲.۲ مشهد در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
۲.۳ مشهد، از صفویه تا دوران معاصر
۲.۴ مشهد در دوران قاجاریه و پهلوی
۲.۵ مشهد در دوران جمهوری اسلامی
۳ جغرافیای طبیعی
۳.۱ موقعیت جغرافیایی
۳.۲ زمینشناسی
۳.۳ اقلیم
۳.۴ زمینلرزه
۴ جمعیتشناسی
۴.۱ قومیت
۴.۲ زبان
۴.۳ مذهب
۵ جاذبههای گردشگری
۵.۱ جاذبههای مذهبی
۵.۱.۱ حرم علی بن موسی الرضا و سایر اماکن متبرکه
۵.۲ جاذبههای تاریخی
۵.۳ جاذبههای طبیعی
۵.۴ فضای شهری
۶ تقسیمات شهری
۷ شهرداری مشهد
۷.۱ حوزهٔ شهردار
۸ اقتصاد
۸.۱ صنایع
۸.۲ مراکز تجاری
۹ آموزش
۹.۱ دانشگاهها
۹.۲ مدرسهها
۹.۳ مدرسههای علوم دینی
۱۰ پژوهش و فناوری
۱۰.۱ مراکز تحقیقاتی
۱۰.۲ تجاریسازی فناوری
۱۰.۳ مراکز رشد
۱۰.۴ جشنوارهها و المپیادها
۱۱ بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
۱۲ فرهنگ و هنر
۱۲.۱ سینما، تئاتر و نگارخانهها
۱۲.۲ فرهنگسراها
۱۲.۳ کتابخانهها
۱۲.۴ موزهها
۱۳ گردشگری
۱۳.۱ هتلها و مراکز اقامتی
۱۳.۲ رهآوردها
۱۳.۳ غذاها و خوراکهای محلی
۱۴ رسانه
۱۴.۱ صدا
۱۴.۲ سیما
۱۴.۳ نشریات
۱۵ ورزش
۱۶ حملونقل
۱۶.۱ جابجاییهای درون شهری
۱۶.۱.۱ قطار شهری مشهد
۱۶.۱.۲ بزرگراهها
۱۶.۱.۳ اتوبوسرانی
۱۶.۱.۴ تاکسیرانی
۱۶.۲ جابجاییهای برون شهری
۱۶.۲.۱ فرودگاه
۱۶.۲.۲ راهآهن
۱۶.۲.۳ اتوبوس و تاکسی بین شهری
۱۶.۲.۴ فاصلهٔ مشهد با شهرهای بزرگ
۱۷ معضلات شهری
۱۷.۱ آلودگیهای محیط زیستی
۱۷.۲ حاشیهنشینی
۱۷.۳ معضلات اجتماعی
۱۸ ارتباطهای بینالمللی
۱۸.۱ کنسولگریها
۱۸.۲ شهرهای همپیوند و خواهرخوانده
۱۹ مشاهیر و نامآوران
نام
واژهٔ «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») به معنی محل شهود و محل شهادت است.[۴] به باور شیعیان، علی بن موسی الرضا پس از قتل به دست مأمون، خلیفهٔ عباسی، در سال ۲۰۳ هـ. ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و کمکم بر پهنهٔ آن، بهویژه در زمان شاه تهماسب صفوی، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد کوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد.[۵]
همچنین به مشهد نام «قبلهٔ هفتم» را نیز اطلاق میکنند.[۴][یادداشت ۲]
پیشینهٔ کاربرد نام مشهد
نقشهٔ ایران در سال ۱۱۲۶ خورشیدی که توسط امانوئل بوئن، جغرافیدان و نقشهکش بریتانیایی، ترسیم شدهاست. این نقشه که وسعت و محدودهٔ پادشاهی دودمان افشاریه را نمایش میدهد، اسامی بسیاری از مناطق، شهرها، دریاچهها و دریاهای آن زمانِ ایران را نیز دربرگرفتهاست. این نقشه از کشور ایران در سال ۱۷۴۷ (میلادی) میلادی، برابر با ۱۱۲۶ خورشیدی و ۱۱۶۰ قمری و در زمان سلسلهٔ افشاریان رسم شدهاست. نام مشهد در کنار نام توس در نقشه مشهود است.
نوشتار اصلی: طوس
پیش از قتل علی بن موسی الرضا در ۲۰۳ هـ. ق، و دفن او در کاخ حُمَید بن قَحطَبه در سناباد نوغان، خبری از مشهد نبود. حتی نام نوغان توس از سدههای اولیهٔ اسلامی به بعد در متون راه یافته و پیش از آن تقریباً هیچ خبری از نوغان نیست، بلکه تنها از ولایت توس یا شهر توس اخباری در اساطیر و آثار حماسیِ بعد به چشم میخورَد. در نتیجه، تاریخچهٔ مشهد از ابتدا تا پیدایش اسلام در تاریخ توس، و در دو سدهٔ اسلامی در تاریخ نوغان مستتر است.[۶] اینکه توس هم یک شه�� و هم یک منطقه است، همراه با این واقعیت که هر دو ناحیه همواره به عنوان شهرهای اصلی منطقه در نظر گرفته میشوند، این باور نادرست را در میان جغرافیدانان متأخر عربی رواج داده که توس، پایتخت شهری دوبخشی شامل تابران و نوغان بودهاست. این باور در مورد دوبخشی بودن شهر توس به طور عام در ادبیات اروپایی راه یافتهاست. سِر پِرسی سایکس و به دنبال وی، ئی. دیز[یادداشت ۳] صراحتاً این تصور را به چالش کشیدند. جغرافیدانان قدیمتر عرب بهدرستی تابران و نوغان را به عنوان دو شهر کاملاً مجزا، از یکدیگر متمایز کردند. ویرانههای تابران، توس و مشهد در حدود ۱۹ کیلومتری یکدیگر قرار دارند.[۷]
مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافیدانان دورهٔ اسلامی
در سدهٔ سوم هجری، ابن بابویه قمی قمی در کتاب عیون اخبار الرضا فصلی را به مشهد اختصاص داده و در تمامی اخبار و مطالب، همهجا واژهٔ «مشهد» و «مشهد رضوی» را آوردهاست.[۸] ابن حوقل در سدهٔ چهارم هجری به سادگی این مکان را مشهد نامیده؛ یاقوت حَمَوی، در بیانی صریحتر، آن را «مشهد رضوی حرم رضا» نام نهادهاست. مشهد به عنوان نام یک مکان، نخستین بار در احسن التّقاسیم فی معرفهِ الأقالیم محمد مقدّسی (مَقدِسی) و اواخر دههٔ سوم قرن چهارم هجری پدیدار شدهاست. در حدود نیمهٔ قرن هشتم هجری، ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود، از اصطلاح «شهر مشهد الرضا» استفاده کردهاست. به نظر میرسد نام نوغان که هنوز هم بر سکههای نیمهٔ اول سدهٔ هشتم هجری تحت حاکمیت ایلخانیان دیده میشود، بهتدریج جای خود را به «المشهد» یا «مشهد» داده باشد. در این دوره مشهد اغلب با صراحت بیشتری با عناوین «مشهد رضا»، «مشهد مقدس» و «مشهد توس» شناخته میشود. اغلب در ادبیات و بهویژه در شعر، تنها توس مد نظر قرار گرفتهاست؛ برای نمونه، «توس جدید» در مقابل «توس قدیمی» یا شهری مقتضیِ این نام.[۷] معینالدین محمد الزّمجی الاسفزاری، مورخ قرن نهم هجری، در کتاب روضاتالجَنّات فی أوصاف مدینهِ هرات از آن با عنوان «مشهد مقدس رضوی» نام بردهاست.[۹] و صدرالمتألهین لاهیجانی در کتاب تاریخ و جغرافیای شهر مشهد در سدهٔ چهاردهم هجری از واژهٔ «مشهد مقدس رضوی» استفاده کردهاست.[۱۰]
پیشینه
نوشتار اصلی: پیشینه مشهد
نوشتار(های) وابسته: علی بن موسی الرضا، ابومسلم خراسانی، جنبش سیاهجامگان، مأمون، حمله مغول به ایران، افشاریان، نادر شاه، واقعه مسجد گوهرشاد و بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی
حوضهٔ رودخانهٔ کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از بخشهای موردتوجه برای سکونت در خراسان به حساب میآمدهاست. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری به نام توس وجود داشتهاست. اهمیت این شهر در دوران اسلامی به استقرار یکی از مهمترین زیارتگاههای جهان که برای امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا، ساخته شدهاست، بازمیگردد.[۷] بنابراین، آنچه سناباد نوغان را در سرتاسر جهان مشهور ساخت، نه آرامگاه هارون الرشید، خلیفهٔ عباسی، بلکه زیارتگاه امام شیعه بود و شهر بزرگی که با گذشت زمان در اطراف روستایی کوچک گسترش یافت، المشهد (مشهد) عنوان گرفتهاست که به معنای «حرم حزنانگیز» است (در درجهٔ اول، حرم شهیدی از خاندان پیامبر اسلام).[۷]
مشهد در دورهٔ خلافت اسلامی
موقعیت خراسان و توس (طوس) در نقشهٔ ایران در عصر خلفای عباسی، برگرفته از کتاب جغرافیای تاریخیِ سرزمینهای خلافت شرقی
به گفتهٔ تاریخنویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، راهی توس شد تا از کُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما کنارنگ یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. پس از آن، کنارنگیان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطهٔ توس حفظ کردند و تا پایان عصر امویان، در آنجا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم در سال ۱۲۹ هـ. ق بود که آنجا را رها ساختند.[۶][۱۱] تنها خبر شاهنامه که تاریخ هم آن را تأیید میکند پناهندهشدن یزدگرد سوم ساسانی به کنارنگ توس، پس از شکست از تازیان در زمان خلافت عثمان است.[۶]
مأمون، جانشین هارون، پس از گذشت چند سالی از خلافتش بر اثر طغیانی که علیه وی توسط علویان پدید آمد، به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند، علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعه، را به جانشینی نامزد کرد و به دارالخلافهاش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علی بن موسی الرضا، پس از یک سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد. در طی راه در روستای نوغان، علی بن موسی الرضا، به خانهٔ امیر سناباد وارد و در آنجا به روایت شیعیان مسموم شد و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ هـ. ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در کنار مقبرهٔ هارون، در ۱٫۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد. از همان زمان، این نقطه، مشهد الرضا و بعد بهاختصار مشهد نام گرفت.[۱۲]
مشهد در دوران حکومتهای ایرانی تا عصر صفویه
در ابتدای سده چهارم هجری، عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی -که با روی کار آمدن نصر بن احمد سامانی (۳۰۰ ه. ق) رونقی یافته بود-، در سرزمین توس نیز به بار نشست.[۱۳]
مشهد نیز همچون تمامی شهرهای بزرگتر ایران بارها شاهد افزایش جنگ و وحشت درون دیوارهای خود بود. سبکتگین، مؤسس سلسله غزنویان، در زمان فتح توس آرامگاه را ویران کرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، بازسازیش نمود. در سال ۴۲۸ ه.ق. طی دوران حکومت سلطان مسعود غزنوی، حاکم بعدی خراسان به منظور حفاظت از آرامگاه علی بن موسی الرضا استحکامات دفاعی را بنا کرد. در سال ۵۱۵ ه.ق. دیواری در اطراف شهر ساخته شد که گاهی اوقات امکان حفاظت در برابر حملات را فراهم میساخت. اگرچه در سال ۵۵۶ ه.ق. ترکهای غز موفق به گرفتن منطقه شدند ولی آنان از تاراج و غارت ناحیهٔ مقدس چشمپوشی کردند.[۷]
در زمان سلجوقیان، توس در عین حال که از رونق درونی برخوردار بود، با بیمهری سلاطین رو به رو شد؛ ولی در این ایام خواجه نظامالملک وزیر شهیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی در زمان وزارت ۳۰ سالهاش توجهی به توس داشت و حتی مسجدی هم در تابران ساخت.[۱۴] در ابتدای سده ششم هجری گویا تابران مدتی دچار قحطی و بلا بوده، این مطلب از نامه امام محمد غزالی به سلطان سنجر بر میآید؛[۱۵] اما تابران در رهگذر زمان همچنان یکی از شهرهای مهم محسوب میشد. چنانکه انوری شاعر معروف دربار سنجری در مدرسه منصوریه تابران تحصیل میکرد و باغ و مدرسه آن را ستایش کردهاست.[۱۶]
از جمله اماکنی که در عهد سلطان سنجر سلجوقی، به اصرار منابع شیعی متأخر، مانند مطلعالشمس و منتخبالتواریخ، مورد توجه وی قرار داشت، مشهد بود. زیرا توس به واسطه وجود حرم علی بن موسی الرضا، از قطبهای تشیع در خراسان به شمار میآمد و بنا به اعتراف منابع شیعی آن دوره، مرکزی دینی برای شیعیان و مورد علاقه ایشان بود و بنا به موقعیت جغرافیایی که بر سر راههای تجاری داشت، از مراکز اقتصادی، نیز محسوب میشد؛ و به این ترتیب، اهمیت سیاسی نیز یافته بود.[۱۷] در سده ششم هجری نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود، به فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به کوشش وزیر وی، شرف الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد که جنس آن گنبد از کاشی بود. قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.[۱۸]
در خلال سدههای چهارم تا ششم هجری، در عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی-اسلامی، دانشمندان و رجال برجستهای از آن برخاسته؛ و در دیگر نواحی، و به طور عمده در شهرهایی که بیشتر کانون توجه بود، شکوفا شدند. خواجه نظامالملک (۴۰۸ تا ۴۸۵ ه. ق)، امام محمد غزالی (۴۵۰ تا ۵۰۵ ه. ق)، احمد غزالی (۴۵۴ تا ۵۲۰ ه. ق)، ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ تا ۴۱۱ ه. ق)، اسدی توسی (متوفی ۴۶۵ ه. ق) و شیخ توسی (۳۸۵ تا ۴۶۰ ه. ق) از آن دستهاند.[۱۴]
توس در سال ۷۹۱ ه.ق. ضربهٔ مهلک را از جانب میرانشاه، پسر تیمور، دریافت کرد. زمانی که نجیبزادهٔ مغولی حاکم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش کرد خود را مستقل سازد، تیمور پسر خود میرانشاه را برای مقابله با وی عازم منطقه کرد. توس پس از محاصرهای چندین ماهه مورد یورش قرار گرفت، به غارت و یغما برده شده و تلی از خاک از آن بر جای ماند؛ ده هزار نفر از ساکنین توس در این یورش قتلعام شدند. کسانی که از این کشتار همگانی جان سالم به در بردند در پناهگاه حرم امام رضا سکنی گزیدند. از این پس توس متروکه شد و مشهد جایگاه این شهر به عنوان پایتخت را از آن خود ساخت.[۷] بعد از آن، علیرغم تلاشی که شاهرخ و شیبک خان ازبک در ۹۱۵ ه.ق. برای ساخت مجدد شهر انجام دادند،[۱۹] روی آبادانی به خود ندید و به تدریج روستاهای کوچکی جایگزین آن همه آوازه و رونق شد.[۷]
از این زمان به بعد دیگر عصر حیات تابران به سر آمده بود و روی توجه تاریخ به سوی شهری قرار گرفت که قرنها با نام نوغان و از این زمان به بعد با نام مشهد در کنار تابران قرار داشت و جای این شهر را گرفت.[۷] در دوران تیموری در سده نهم هجری، به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، به همت همسر وی گوهرشادآغا، نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم رضوی که صحن جنوبی را تشکیل میدهد به اتمام رسید.[۲۰]
مشهد، از صفویه تا دوران معاصر
با توجه تیموریان به مشهد و به ویژه بعد از آن در دورهٔ صفویه با استقرار رسمی مذهب تشیع در ایران و توجه خاص صفویان به مشهد، نیز انتقال آب چشمه گیلاس در دو مرحله (دورهٔ تیموری و دورهٔ صفوی) به مشهد، امید حیات دوباره تابران به کلی از میان رفت.[۲۱][۲۲] با پیشرفت خاندان صفوی عرصهٔ تازهای از موفقیت برای مشهد آغاز شد. نخستین شاه این خاندان، شاه اسماعیل اول، شیعه را به عنوان مذهب رسمی بنیان نهاد و متعاقب این امر شهرهای مقدس داخل مرزهای ایران به ویژه مشهد و قم، به یک شاخصهٔ اصلی در برنامهٔ وی بدل شدند، چنانچه در مورد جانشینانش نیز همینطور بود. زیارت این آرامگاههای مقدس رونق قابل توجهی را برای این شهرها به ارمغان آورد. در مشهد، بارگاه سلطنتی، فعالیت ساخت و ساز وسیعی را به نمایش گذاشت. در این رابطه به ویژه شاه تهماسب اول، جانشین شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول از چهرههای شاخص به شمار میآیند.[۷] سلاطین صفوی که در اعتلای شعائر مذهب شیعه سعی وافر داشتند، خراسان و بخصوص مشهد را مورد توجه خاص قرار دادند. بر همین اساس، هرات در عهد شاه اسماعیل اول از دارالملک خراسان خارج شد و شهر مشهد جای آن را گرفت.[۲۳]
در زمان شاه طهماسب اول، خوانین شیبانیان چند مرتبه به مشهد حمله و یک مرتبه در سال ۹۳۶ آن را تصرف کرد.[۲۴][۲۵] سال ۹۹۷ سال فاجعهانگیزی برای مشهد بود. عبدالمؤمن شیبانی پس از چهار ماه محاصره، شهر را مجبور به تسلیم کرد. خیابانهای شهر مملو از خون شدند و غارت و تاراج سرتاسری در دروازههای منطقهٔ مقدس تمامی نداشت. شاه عباس اول که از سال ۹۹۳ تا صعود رسمی تاج و تختش به قزوین در سال ۹۹۵ در مشهد زندگی میکرد، تا سال ۱۰۰۶ قادر به بازپسگیری مشهد از ازبکها نبود.[۷]
در دوران پادشاهی شاه عباس اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. شاهراهی میان اصفهان، مشهد و هرات احداث گردید و کاروانسراها و آب انبارهای بزرگ در مسیر آن ساخته شده، حرم رضوی نیز در این عهد توسعه یافت.[۲۳] همچنین خیابانی مستقیم از غرب به شرق شهر مشهد در دورهٔ شاه عباس احداث شد که از میان آن نهری جاری بود. از اقدامات دیگر وی در مشهد میتوان به انتقال آب چشمه گیلاس به مشهد اشاره کرد.[۲۶] شاه عباس، مشهد را به طور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا آن که مردم به زیارت امام هشتم شیعیان بروند و از رنج و مشقتهای سفر حج و سختگیریهای حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.[۲۷]
در ایران عصر صفوی تنها سیزده شهر دارای بیگلربیگی عظیمالشأن بودند که یکی از آنها مشهد بود. بیگلربیگی مشهد حاکمان تابعی هم داشت که عبارت بودند از حکام سرخس، نیشابور، ترشیز، ابیورد، آزادوار، نسا، سبزوار، اسفراین، حورور ویساکوه، درون، تربت و بزاندوق.[۲۸] همچنین ظاهراً مشهد یکی از معدود شهرهای قلمرو صفویه بوده که در روزگار شاه سلیمان و شاه سلطان حسین در آن سکه ضرب میشدهاست.[۲۹]
در سال ۱۱۳۵ و با آغاز حکومت شاه تهماسب دوم، ایل افغانی ابدالی به خراسان حمله کرد. مشهد سقوط کرد؛ ولی در سال ۱۱۳۸ ایرانیها موفق شدند پس از یک محاصرهٔ دوماهه این شهر را باز پس گیرند.[۷]
خراسان در زمان نادر شامل بخشهایی از افغانستان و ماوراءالنهر بوده است که در سایهٔ توسعهطلبیهای نظامی نادر تا مرز هند و ترکستان گسترش یافت. نادر، پایتخت را از اصفهان که یادگار طرفداران صفوی بود به خراسان انتقال داد. او با استفاده از موقعیت ژئوپولتیک خراسان توانست بر اهداف سیاسی خود دست یابد. مشهد مرکز سیاسی دولت وی و دژ کلات، حصاری طبیعی در مواقع بحرانی گشت. ارتش او متکی بر نیروی رزمی قومیتهای گوناگون به ویژه عشایر خراسان بود.[۳۰]
مشهد در زمان سلطنت نادر به اوج خود رسید. نادر مشهد را به پایتختی برگزید زیرا با توجه به گسترش زیاد متصرفاتش در شرق، مشهد از اصفهان، پایتخت صفویان، دارای مرکزیت بهتری بود. او یکی از بانیان بزرگ حرم علی بن موسی الرضا به شمار میآید. نادر به شکرانهٔ پیروزی بر ملک محمود سیستانی، گلدستهٔ طلایی در جنوب صحن عتیق (انقلاب فعلی) و شمال غربی گنبد بنا کرد. در همان زمان گلدستهٔ شاه تهماسبی را -که در سمت دیگر صحن قرار داشت- برای این که با گلدستهٔ مذکور متناسب باشد خراب کرد و تجدید بنا نمود. هنگامی که نادر با غنایم فراوان از هند بازگشت هدایای زیادی به حرم عرضه داشت و دستور داد ایوان امیرعلیشیر نوایی را از نو بنا کنند و با الواح زرین بپوشانند که اکنون به نام ایوان طلای نادری مشهور است. سقاخانه وسط صحن نیز به امر وی بنا گردید. همچنین چهارصد جلد کتاب به کتابخانه آستان قدس اهدا کرد که بدین ترتیب در شمار بزرگترین واقفین حرم درآمد. دوران شکوه و جلال مشهد دیری نپایید زیرا علیرغم توجهی که نادر به حرم و شهر داشت، سختگیریهای پیدرپی وی در سالهای بعد برای مردم ساکن شهر دشوار و طاقتفرسا بود.[۳۱]
پس از نادر و جانشینانش، آخرین پادشاه افشاری، شاهرخ، به مدت ۵۰ سال به طور ضعیف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ایلات خراسانی و حمایتهای احمدشاه درانی در بخش کوچکی از خراسان غربی به مرکزیت مشهد فرمان راند.[۳۰] احمد شاه و جانشین وی تیمور شاه، شاهرخ را به عنوان خراجگزار در متصرفات خراسان گماردند و بدین ترتیب خراسان به نوعی دولت حائل بین آنان و ایران تبدیل شد. سلطنت شاهرخ نابینا با وقفههای کوتاه مدت و مکرر، بدون هیچگونه واقعهٔ به ثبت رسیدهٔ خاصی سپری شد. پس از مرگ تیمور شاه (۱۲۰۷) آقا محمد خان پایهگذار سلسلهٔ قاجار موفق شد در سال ۱۲۱۰ قلمرو حکومتی شاهرخ را تصاحب کرده و وی را به مرگ محکوم کند و این پایان جدایی خراسان از دیگر بخشهای ایران بود.[۷]
در سده نوزدهم مشهد شهری دارای یک حصار و قلعه نظامی جهت حفاظت از حملات بود. این شهر شش محله بزرگ و ده محله کوچکتر داشت. در میانه شهر خیابان اصلی قرار داشت که شهر را به دو نیمه تقسیم میکرد و در طول آن نهر آبی جاری بود که منبع اصلی آب شهر بود. منبع اصلی درآمد شهر ناشی از حرم رضوی و زائران آن بود.[۳۲]
مشهد در دوران قاجاریه و پهلوی
نمایی از خانهها و مدرسهای در مشهد، سال ۱۸۵۸
اعتراض مردم مشهد به حکومت آصفالدوله، حاکم خراسان، اعتراض نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو و همچنین خیزش مردمی در جریان انقلاب مشروطه، از مهمترین وقایع دوران قاجاریه در مشهد به شمار میرود. مشهد در زمرهٔ نخستین شهرهای کشور بود که مردم آن نسبت به انعقاد قرارداد تنباکو و ورود کارکنان شرکت رژی به این شهر، در روز ۱۳ مهر ۱۲۷۰ اعتراض کردند و دست به تظاهرات زدند. واکنش مأموران «فتحعلیخانِ» صاحب دیوان، حاکم وقت خراسان، به این اعتراض، استفاده از زور و سرکوب معترضان بود. با ضرب و جرح راهپیمایان، تعداد زیادی از مردم مشهد در اعتراض به این رفتار در مسجد گوهرشاد متحصن شدند. ناصرالدین شاه ناچار شد اجرای قرارداد را در مشهد، شش ماه به تأخیر بیندازد و پس از آن نیز اجرای قرارداد در مشهد اجباری نبود.[۳۳]
مشهد، مرکز ایالت خراسان، نقشی بارز در مبارزات ضد استبدادی ایرانیان، که به انقلاب مشروطه منجر شد، ایفا کردهاست و برخی کارشناسان، با اتکا به همین سابقهٔ مبارزاتی، برای این شهر نقشی پیشروانه و الهامبخش در روند پیروزی انقلاب مشروطه قائل شدهاند. با پیروزی انقلاب مشروطه، و به رغم مبارزات آزادیخواهان، فضای مشهد اختناقآلود و پرتنش شد و مشروطهخواهان در رسیدن به آرمانهای خویش توفیق چندانی نیافتند. بسیاری از آزادیخواهان مشهد دستگیر، زندانی، و تبعید شدند و مشروطه و مشروطهخواهی در این شهر منزوی و سرکوب شد. بر خلاف نظر رایج، که انزوای مشروطه در مشهد را به عدم اقبال مردم این شهر نسبت به مشروطه نسبت میدهد، مشکل اصلی این شهر، علاوه بر وجود نهادهای مشروعهخواه، حضور گستردهٔ نیروهای روسی و مداخلات و کارشکنی آنها در راه پیشبرد مشروطه بودهاست. مداخلات روسها در مشهد سرانجام منجر به ماجرای به توپ بستن حرم علی بن موسی الرضا شد. روسها این اقدام را به منظور ترساندن مشروطهخواهان مشهد و دادن هشدار به دولت مشروطه و مشروطهخواهان دیگر شهرها انجام دادند. به این ترتیب مشروطهخواهان در مشهد به شدت منزوی و سرکوب شدند و ناامیدی و رخوت نه فقط مشهد بلکه سراسر نواحی شمالی و دیگر ایالات ایران را فراگرفت.[۳۴]
در سال ۱۲۹۰ خورشیدی یوسف خان از خواص هرات با نام محمدعلیشاه در مشهد اعلام استقلال کرد. روسها به این بهانه در ۹ فروردین ۱۲۹۱، مشهد را به توپ بستند و بسیاری از مردم، شهروندان و زائرین کشته شدند. پس از این واقعه یوسف خان توسط ایرانیان، زندانی و به مرگ محکوم شد.[۷][۳۵][۳۶]
طرح جامع شهر مشهد در سال ۱۳۵۲ خورشیدی
مهمترین واقعهٔ تاریخ سیاسی معاصر مشهد، واقعه مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه است. در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ جمعیت زیادی در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت در رابطه با قانون کشف حجاب در ایران اعتراض نمودند. مأمورین نظامی و انتظامی با مردم درگیر شدند و تعدادی از مردم درون مسجد کشته شدند. در این واقعه تعداد بسیاری کشته، مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد به اندازهای بود که به نقل از شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند.[۳۷]
توسعه شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوب غربی و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جادهٔ جدید تهران باعث توسعهٔ شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۱۳۴۵ به بعد توسعهٔ شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جادهٔ سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعهٔ شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی-سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی-مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند.[۳۸]
مشهد در دوران جمهوری اسلامی
در دورهٔ شهرداری شهردار پژمان، توسعه طبق طرح جامع پیشین با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان بینالود به عنوان بخش گردشگری مشهد معرفی گردید. اکنون، ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.[۳۸]
در ��الهای اخیر حرکت ساخت و سازهای مدرن در مشهد شتاب بیشتری گرفتهاست. بر اساس چشمانداز مشهد در سال ۱۴۰۰ این شهر به شهری مدرن با معماری اسلامی-مدرن تبدیل خواهد شد. در این راستا ۴۸ پروژهٔ بزرگ معماری برای شهر در نظر گرفته شدهاست.[۳۹] با این حال، برخی از کارشناسان معتقدند که این پروژهها جلوهٔ اسلامی شهر را خدشهدار میکند.[۴۰][۴۱] همچنین ساخت و سازهای جدید در اطراف حرم علی بن موسی الرضا باعث شده که خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی مجموعه حرم مورد تعرض قرار گیرد.[۴۲][۴۳] این مسئله باعث بروز واکنشهایی از سوی برخی چهرههای مذهبی و سیاسی شد؛[۴۴] و همینطور ثبت شدن این مجموعه در میراث جهانی یونسکو را با مشکل روبرو کردهاست.[۴۵]
جغرافیای طبیعی
موقعیت جغرافیایی
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی با ۳۲۸ کیلومتر مربع مساحت،[۲] در شمال شرق ایران و در طول جغرافیایی ۵۹ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقیقه و در حوضهٔ آبریز کشف رود، بین رشتهکوههای بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا حدود ۱۰۵۰ متر (حداکثر ۱۱۵۰ متر و حداقل ۹۵۰ متر) است.[۳]
Compass rose pale.svg سرخس کلات چناران Compass rose pale.svg
سرخس شمال نیشابور و چناران
شرق مشهد غرب
جنوب
تربت جام فریمان نیشابور
زمینشناسی
نقشه اقلیمی ایران. شهر مشهد در منطقه مدیترانهای با باران بهاره قرار گرفتهاست.
██ معتدل خزری بسیار مرطوب
██ معتدل خزری
██ مدیترانهای با باران بهاره
██ مدیترانهای
██ کوهستانی سرد
██ کوهستانی بسیار سرد
██ نیمهبیابانی سرد
██ نیمهبیابانی گرم
██ بیابانی خشک
██ بیابانی خشک گرم
██ خشک ساحلی گرم
██ خشک ساحلی
دشت مشهد به صورت درهای وسیع دارای ابعادی به طول بیش از ۱۰۰ کیلومتر و عرض متوسط حدود ۲۵ کیلومتر و وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع است. دشت مشهد با مختصات طول جغرافیایی ´۲۱:°۵۸ تا ´۰۸:°۶۰ درجه شرقی و عرض جغرافیایی ´۴۰:°۳۵ تا ´۰۳:°۳۶ درجه شمالی در حوضهٔ آبریز رودخانهٔ کشفرود در خراسان رضوی قرار دارد. از میان سازندهای موجود در این دشت، سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زیرزمینی حائز اهمیت است. این سازند که از رسوبات سخت کربناته تشکیل شده، به دلیل وجود فضاهای خالی کارستی قادر است سفرههای آب زیرزمینی را به وجود آورد. از جمله منابع آب سطحی این دشت نیز میتوان به خود رودخانهٔ کشفرود اشاره کرد. این رودخانه در گذشته دارای آب زیادی بودهاست؛ ولی در حال حاضر به علت پایین افتادن سطح آب زیرزمینی و در نتیجه قطع شدن زهکشها تنها در مواقع سیلابی شدید، مقداری آب از سرشاخههای آن وارد میشوند.[۴۶]
اقلیم
مشهد به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص که در منطقهٔ مرزی بین شمال و جنوب خراسان قرار دارد و همچنین تداخل جبهههای مختلف آب و هوایی، دارای آب و هوا و خصوصیات ویژهٔ اقلیمی است و قسمت اعظم دشت مشهد-نیشابور، جزء اقلیم سرد و خشک و قسمتی از دشت مشهد-قوچان، نیمه خشک و سرد و بخش کوچکی از بلندترین ارتفاعات رشتهکوههای بینالود و هزار مسجد جزء اقلیم مرطوب سرد است و در مجموع شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است.[۴۷] وزش بادها در شهر مشهد بیشتر در جهت جنوب شرقی به شمال غربی است. بیشینهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.[۴۸]
میانگین دما و بارش برای آب و هوای مشهد در سال ۲۰۱۴ میلادی
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
دمای بیشینه (°C) ۶٫۲ ۸٫۶ ۱۴٫۱ ۲۰٫۸ ۲۶٫۸ ۳۲٫۴ ۳۴٫۴ ۳۲٫۸ ۲۸٫۸ ۲۲ ۱۵٫۸ ۹٫۶ Ø ۲۱
دمای کمینه (°C) -۵٫۱ -۲٫۹ ۲٫۳ ۷٫۹ ۱۱٫۹ ۱۵٫۶ ۱۷٫۹ ۱۵٫۳ ۱۰٫۴ ۵٫۴ ۱٫۳ -۲٫۷ Ø ۶٫۴
بارش (mm) ۳۳٫۱ ۳۶٫۴ ۵۲ ۴۸٫۸ ۲۵٫۵ ۳ ۰٫۹ ۰٫۷ ۱٫۵ ۱۱٫۲ ۱۵٫۷ ۲۶٫۹ Σ ۲۵۵٫۷
روزهای بارانی ۵٫۸ ۶٫۳ ۸٫۳ ۷٫۴ ۴٫۴ ۰٫۸ ۰٫۳ ۰٫۲ ۰٫۵ ۲ ۲٫۷ ۴٫۵ Σ ۴۳٫۲
دما
۶٫۲
-۵٫۱
۸٫۶
-۲٫۹
۱۴٫۱
۲٫۳
۲۰٫۸
۷٫۹
۲۶٫۸
۱۱٫۹
۳۲٫۴
۱۵٫۶
۳۴٫۴
۱۷٫۹
۳۲٫۸
۱۵٫۳
۲۸٫۸
۱۰٫۴
۲۲
۵٫۴
۱۵٫۸
۱٫۳
۹٫۶
-۲٫۷
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
بارش ۳۳٫۱
۳۶٫۴
۵۲
۴۸٫۸
۲۵٫۵
۳
۰٫۹
۰٫۷
۱٫۵
۱۱٫۲
۱۵٫۷
۲۶٫۹
ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر
منبع: سرویس اطلاعاتی آب و هوای جهان[۴۹]
زمینلرزه
مقایسهٔ نسبی میزان خطر زمینلرزه در نقاط مختلف ایران؛ نقاط سرختر نقاطی هستند که شتاب حداکثر جنبش زمین در آنها بیشتر است.
منطقهٔ خراسان در طول تاریخ همیشه یکی از فعالترین مناطق زمینلرزهخیز کشور بودهاست. آمار چهل سال گذشته نشان میدهد که بیش از نیمی از قربانیان زمینلرزه در ایران را قربانیان این منطقه تشکیل میدهند.[۵۰] زلزلههای زیادی در مشهد رخ داده که حدود ۱۴ واقعه متعلق به سالهای ۱۰۰۸، ۱۰۵۲، ۱۰۵۳، ۱۰۵۹، ۱۰۷۷، ۱۰۸۴، ۱۰۸۷، ۱۱۱۸، ۱۱۱۹، ۱۲۱۴، ۱۲۳۲، ۱۲۳۶، ۱۲۵۴، ۱۲۷۴ ه.ق. در کتب تاریخ به ثبت رسیدهاست. در پانزدهم ربیعالثانی سال ۱۰۸۴ ه.ق. به هنگام سلطنت شاه سلیمان صفوی زمینلرزهٔ ویرانگری در مشهد رخ داده که حدود دو سوم شهر مشهد از جمله گنبد حرم علی بن موسی الرضا، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و مدارس پریزاد، دودر، مدرسه بالاسر، مدرسه پایین پا آسیب فراوان دیده و حدود چهارهزار نفر از مردم مشهد زیر آوار کشته شدند.[۵۱][۵۲]
یکی از گسلهای مشهد، گسل شمال مشهد است. این گسل ادامهٔ گسل توس است که در شمال شهر توس از گسل کشفرود منشعب شده و با امتداد شمال غرب-جنوب شرق از گوشهٔ شمالی مشهد عبور میکند. در گزارش شماره ۷۲ سازمان زمینشناسی این گسل تحت عنوان گسل توس نامیده شدهاست. در گزارش مزبور ادامهٔ گسل به سمت شمال شرق که توسط آبرفت پوشیده شده به صورت گسل احتمالی نشان داده شدهاست. همچنین بربریان و همکاران، کانون سطحی زلزلهٔ تاریخی ۱۵۹۸ مورخ ۳ ژوئیهٔ ۱۹۷۳ با بزرگی ۶/۶، اول آوریل ۱۶۷۸ و ۲۶ فوریه ۱۸۸۳ را در مجاورت گسل احتمالی توس مشخص نمودهاند.[۵۳]
جمعیتشناسی
تغییرات جمعیت مشهد بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ هجری شمسی[۵۴]
شهر مشهد، در سدهٔ اخیر از رشد جمعیت بالایی برخوردار بودهاست. در نخستین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، این شهر، با ۲۴۱٬۹۸۹ نفر جمعیت پس از شهرهای تهران، تبریز و اصفهان، چهارمین شهر پرجمعیت ایران بود. در سرشماری بعدی و در سال ۱۳۴۵، این شهر پس از تهران و اصفهان، جایگاه سوم را در بین شهرهای ایران داشت. در سرشماری سال ۱۳۵۵، مشهد، پس از تهران، دومین شهر پرجمعیت ایران بود و تا آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۰، همین جایگاه را داشتهاست.[۵۴] بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ خورشیدی، جمعیت شهر مشهد در این سال، بالغ بر ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ تن بودهاست.[۱]
هرم جمعیتی شهر مشهد در سال ۱۳۹۰[۵۵] مردان سن زنان
۶۹٬۸۲۱ ۶۵+ ۷۱٬۳۶۲
۲۹٬۶۷۴ ۶۰–۶۴ ۳۲٬۴۷۶
۴۹٬۵۲۱ ۵۵–۵۹ ۴۸٬۶۰۳
۶۷٬۲۰۶ ۵۰–۵۴ ۶۶٬۸۱۱
۷۶٬۲۱۹ ۴۵–۴۹ ۷۵٬۷۸۴
۸۹٬۷۱۰ ۴۰–۴۴ ۹۰٬۵۳۰
۱۰۳٬۵۰۳ ۳۵–۳۹ ۹۹٬۴۶۱
۱۳۲٬۲۷۸ ۳۰–۳۴ ۱۳۲٬۱۹۶
۱۶۹٬۰۲۸ ۲۵–۲۹ ۱۶۸٬۱۸۲
۱۵۱٬۶۰۱ ۲۰–۲۴ ۱۶۰٬۴۷۰
۱۱۱٬۸۰۰ ۱۵–۱۹ ۱۱۴٬۷۰۴
۱۰۷٬۷۱۷ ۱۰–۱۴ ۱۰۵٬۱۲۴
۱۰۹٬۴۱۳ ۵–۹ ۱۰۴٬۳۲۸
۱۲۰٬۰۹۳ ۰–۴ ۱۱۴٬۶۷۲
قومیت
نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و بر اساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظرسنجی نمونهگیری شد در مشهد به قرار زیر بود:[۵۶]
اقوام کلانشهر مشهد
قومیت درصد
فارس
۹۳٫۵٪
ترک
۳٫۴٪
شمالی
۰٫۵٪
کرد
۱٫۵٪
عرب
۰٫۵٪
سایر
۰٫۵٪
در مشهد جمعیت قابل توجهی از مهاجران افغان سکونت دارند. این مهاجران بیشتر پس از حملهٔ شوروی سابق به افغانستان و همچنین ظهور طالبان و متعاقب آن حمله به افغانستان توسط آمریکا و نیروهای ناتو، به ایران مهاجرت کردند. در خلال سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ جمعیتی قریب به ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر به صورت گروهی به کشور و به تبع آن به استان خراسان و شهر مشهد وارد شدند. پس از حملهٔ آمریکا به افغانستان، حدود یک میلیون نفر مهاجر مجاز و ۲٬۵۰۰٬۰۰۰ میلیون نفر مهاجر غیرمجاز به کشور وارد شدند. از طرف دیگر، همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق جمعیتی دیگر از آوارگان عراقی نیز در اثر بروز جنگ و ناآرامی مجبور به ترک عراق شده که بسیاری از آنها به دلیل باورهای دینی و اعتقادی و روابط اجتماعی و فرهنگی با شهروندان ایرانی، در استان خراسان رضوی به ویژه شهر مشهد و سایر شهرستانهای استان (مانند نیشابور) اسکان یافتند و بسیاری از آنها با زنان ایرانی ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادهاند. بر اساس طرح جامع سرشماری و شناسایی اتباع خارجی در سال ۱۳۷۹–۱۳۸۰ جمعیتی در حدود ۱۴۲٬۰۰۰ نفر تبعه افغانی، ۱۳٬۹۰۰ نفر تبعه عراقی و ۱۰۰ نفر سایر ملل در استان خراسان رضوی شناسایی شدند. هماکنون بر اساس آمارهای موجود قریب به ۶۰٬۰۰۰ نفر دانشآموز تبعه خارجی که ۹۰درصد آنها را اتباع افغانستان تشکیل میدهند در مدارس دولتی مشغول به تحصیل هستند. همچنین قریب به ۲۷۰۰ نفر دانشجوی تبعه خارجی در مراکز آموزش عالی استان مشغول به تحصیل هستند.[۵۷] بر طبق آمار اداره کل امور اتباع و مهاجرین استانداری خراسان رضوی، ۹۵درصد مهاجرین این استان در مشهد ساکن هستند.[۵۸]
در سالهای اخیر، مشهد شاهد مهاجرت اقوام بلوچ و کرد نیز بودهاست. این موضوع سبب واکنش برخی از روحانیون کشور نظیر مکارم شیرازی شدهاست. بر طبق گفتهٔ آنان، این مهاجران، که عمدتاً اهل تسنن هستند، با خرید ملک و زمین در مشهد و دیگر شهرهای کشور مانند شیراز و ارومیه، درصدد تغییر بافت مذهبی این شهرها بوده و زمینه را برای نفوذ وهابیت و نیروهای تکفیری فراهم میکنند.[۵۹][۶۰] در واکنش به این اظهارات، مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، این سخنان را نگرانکننده و ناشی از بالا رفتن سن و زودباوری آیتالله مکارم عنوان کرد.[۵۹]
زبان
نوشتار اصلی: لهجه مشهدی
زبان مردم مشهد، زبان فارسی با گویش و لهجهٔ مشهدی است. این لهجه سرشار از واژههای کهن و ریشهدار زبان فارسی است. لهجهٔ مشهدی یکی از لهجههای مهم و تأثیرگذار فارسی به شمار میآید و به نوعی خاستگاه ادبیات اصیل شاعرانی همچون فردوسی، عطار و خیام است. این لهجه را شاخهای از فارسی دری میدانند و بسیاری از واژگان گمشدهٔ این زبان را میتوان در گفتار عامیانهٔ مشهدیها جستجو کرد.[یادداشت ۴] به واسطه اختلاط و ارتباط نزدیک مشهدیها با سایر اقوام، ردپایی از زبانها و گویشهای دیگر نظیر: عربی، ترکی، مغولی، افغانستانی (پشتون)، کردی، انگلیسی، هندی، روسی و فرانسوی را میتوان در آن دید.[۶۱]
تقی وحیدیان کامیار، استاد دانشگاه فردوسی مشهد میگوید:[۶۲]
نزدیکترین گویش به فارسی معیار، گویش مشهدی است، به طوری که اصیلترین و ریشهدارترین فارسی را میتوان از مردم این شهر شنید.
وی میافزاید:
برخلاف تصور عامه که ریشههای زبان فارسی را از فارس و شیراز میدانند، فارسی دری اصیل از توس قدیم، نیشابور و مشهد کنونی انتشار یافته است.
مهدی سیدی، پژوهشگر و کارشناس در زمینه لهجه و گویش مشهدی میگوید:[۶۲]
لهجه و گویش مشهدی یا به عبارت علمیتر فارسی مشهدی یکی از موثرترین گویشها در فارسی دری است، چرا که خاستگاه فارسی دری و همچنین ادبیات اصیل فارسی این گویش و زبان زیباست.
امروزه کمتر کسی در بین قشر جوان مشهد با این لهجه صحبت میکند. بیشتر جوانان مشهدی صحبت کردن با این لهجه را نوعی سرشکستگی میپندارند. با این همه، هنوز این لهجه و گویش در میان قدیمیها رواج دارد. کارشناسان یکی از دلایل عدم اقبال مردم نسبت به لهجه مشهدی را عملکرد نه چندان مثبت صدا و سیما میدانند.[۶۳]
مذهب
بیشتر مردم شهر مشهد، مسلمان و شیعهٔ دوازده امامی هستند. این موضوع به واسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا در این شهر نیز تشدید شدهاست. با این حال، اقلیتهای دینی دیگری نیز در مشهد وجود داشته یا دارند.
در مشهد محلهای به نام «محلهٔ جدید» وجود دارد که مجتمع مسکونی یهودیان در مشهد بود. این محله منازل بزرگ و محکم با دیوارهای بلند داشت و خانهها از داخل با یکدیگر مرتبط بود. اقلیت یهودی مشهد که بینش و هوشیاری اقتصادی داشتند با توسعهٔ عمرانی مشهد به خیابانهای جنت و جم (پاسداران کنونی) نقل مکان کردند و عدهای هم به اسرائیل مهاجرت کردند.[۶۴]
مهاجران ارمنی از اواخر قرن نوزدهم میلادی و در زمان حکومت قاجار از مرز باجگیران و درگز وارد این استان شدند و سپس در شهرهای مشهد، قوچان، نیشابور، شیروان، سبزوار، بجنورد و درگز اقامت گزیدند. بعدها تجار ارمنی از مناطق دیگر ایران مانند آذربایجان و اصفهان نیز به این استان نقل مکان کردند و به کارهای تجاری و صنعتی مشغول شدند. اکثر کارخانههای ارمنیان کارخانهٰهای تصفیهٔ پنبه، تولید الکل صنعتی و پزشکی، قیرسازی و نخریسی بودند. مطابق برخی منابع، در ۱۹۶۵، ۵۱ خانوار ارمنی در مشهد اقامت داشتهاند و مطابق آمار ۱۹۶۶، ۳۲۰ ارمنی در مشهد و ۵۲۱ ارمنی در کل استان خراسان ساکن بودهاند. در ۱۹۱۳، ارمنیان مشهد مدرسهٔ هایکازیان را، که در واقع شعبهای از مدرسه هایکازیان تهران بود، تأسیس کردند. در ۱۹۴۱، کلیسای مسروپ مقدس، که نزد اهالی به «کلیسای حضرت مریم» نیز معروف است، احداث شد. اهالی ارمنی شهر مشهد دارای گورستان ویژهٔ خود بودهاند که سال تأسیس آن به ۱۹۴۴ بازمیگردد. در این گورستان نمازخانهای هم وجود داشت. غیر از سنگ قبرهای متعلق به ارمنیان، در قسمت خاصی از آن قطعهای به ۳۲ سرباز لهستانی که در زمان جنگ جهانی دوم در محلی نزدیک قوچان کشته شده بودند اختصاص یافته بود. همچنین انجمن فرهنگی ـ ورزشی آرارات از ۱۹۸۳ در این شهر شعبهای ایجاد کردهاست که تاکنون نیز به فعالیتهای فرهنگی ورزشی خود ادامه میدهد.[۶۵]
در مشهد اقلیتی از بهاییان نیز هستند، اما به دلیل فقدان آمار رسمی تعداد آنان مشخص نیست. در سال ۱۳۴۵، در اوایل صدارت امیرعباس هویدا، ایران به ۲۴ «قسمت امری» تقسیم میشد.[یادداشت ۵] هر قسمت امری دارای مرکزی بود که محفل آن به «محفل روحانی مرکز قسمت امری» موسوم بود و خراسان به مرکزیت مشهد یکی از آن قسمتهای امری بود. در سال ۱۳۴۹ تعداد مراکز قسمت امری ایران به ۶۷ مرکز رسید و در «نقشهٔ پنج ساله»، که به اواخر دوران سلطنت پهلوی تعلق دارد، باید تعداد محافل محلی ایران به ۱۱۰۰ محفل میرسید.[۶۶]
جاذبههای گردشگری
جاذبههای مذهبی
مسجد حوض لقمان – مشهد
در تاریخ ۸ آبان ۱۳۸۸ مصادف با سالروز تولد امام هشتم شیعیان، توسط محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشهد رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد.[۶۷] مهمترین مکان مذهبی شهر مشهد که مهمترین مکان مذهبی ایران نیز هست، حرم علی بن موسیالرضا است که سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر داخلی[۶۸] و دو میلیون زائر خارجی[۶۹] است. موزههای آستان قدس رضوی نیز – که خود شامل چندین موزه است – در مجموعهٔ حرم قرار دارد.
حرم علی بن موسی الرضا و سایر اماکن متبرکه
عکسی از حرم علی بن موسی الرضا
آرامگاه علی بن موسی الرضا در مشهد که با نام حرم امام رضا و حرم رضوی شناخته میشود، مجموعهای است که دربرگیرنده آرامگاه علی بن موسی الرضا میباشد. این مجموعه از نظر مساحت بزرگترین و از لحاظ جمعیت دومین مسجد در جهان است. همچنین این مجموعه شامل مسجد گوهرشاد، یک موزه، دو کتابخانه، چهار مدرسه علوم دینی،[۷۰] یک گورستان، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، یک سالن غذاخوری برای زائران، رواقهای وسیع برای نمازگزاران و چندین ساختمان دیگر است. این مجموعه یکی از مراکز گردشگری در ایران است.[۷۱] حرم به تنهایی محوطهای به مساحت ۲۶۷٬۰۷۹ متر مربع را پوشش میدهد و در صورتی که هفت صحن با مساحت ۳۳۱٬۵۷۸ به آن افزوده شود، مساحت نهایی مجموعه ۵۹۸٬۶۵۷ متر مربع میشود.[۷۲] هر سال مراسم غبارروبی در این مکان انجام میشود.[۷۳]
دیگر مسجدها، حسینیهها و امامزادهها از جمله مکانهای مذهبی هستند که دارای زیارتکنندگان فراوانی هستند. مسجد جامع گوهرشاد واقع در محدودهٔ حرم رضوی، مسجد هفتاد و دوتن، مصلی طرق، مسجد و حسینیه کرامت، آرامگاه پیر پالاندوز، آرامگاه شیخ نخودکی، گنبد خشتی، گنبد سبز و آرامگاه خواجه ربیع از جمله مکانهای مذهبی مشهد هستند. همچنین امامزاده ناصر و یاسر (در نزدیکی طرقبه) و آرامگاه امامزاده یحیی (در جاده سرخس)، آرامگاه خواجه اباصلت و آرامگاه خواجه مراد (در جاده فریمان) در نزدیکی مشهد قرار دارند.[۷۴]
جاذبههای تاریخی
از سناباد و توس قدیم آثار تاریخی زیادی بر جای نماندهاست. (هماکنون شهر توس در حال بازسازی است) چهار طاقی بازه هور از قدیمیترین بناهای موجود در محدودهٔ شهر است که زمان ساخت آن را سدهٔ سوم میلادی تخمین میزنند.[۷۵]
برخی از جاذبههای تاریخی مشهد عبارتند از: آرامگاه نادرشاه، آرامگاه خواجه ربیع، آرامگاه فردوسی، ایستگاه راه آهن، گنبد خشتی، گنبد هارونیه و مدرسه عباسقلیخان.[۷۶]
جاذبههای طبیعی
کوهسنگی مشهد
جاذبههای طبیعی که در نزدیکی شهر مشهد قرار دارند، شامل ییلاقات شاندیز، طرقبه، زشک، روستای کنگ، نغندر، جاغرق، چالی دره، پارک جنگلی وکیلآباد، باغوحش وکیلآباد، آبشار ارتکند، پارک جنگلی نه دره در دو کیلومتری جنوب مشهد، فریزی، سد ارداک، هفت حوض، چشمه گیلاس و چشمه گراب هستند.[۷۷][۷۸]
پارک جنگلی طرق (انقلاب) در حاشیه جنوب شرق مشهد، در نزدیکی پلیس راه، یکی از بزرگترین اماکن در اسکان و ارائه خدمات گردشگری به شهروندان و زائران است. این پارک در سال ۱۳۴۰ احداث شده، و در سال ۱۳۷۹ بازپیرایی گردیدهاست. پارک جنگلی طرق دارای فضاهای تفریحی، فرهنگی، ورزشی و تجاری با ۲۱۰ هکتار فضای جنگلی و ۱۱۲ هزار متر مربع فضاهای عمرانی است. این پارک جنگلی دارای تیپهای درختی پهن برگ، مخلوط و سوزنی برگ بوده و اقاقیا و زبان گنجشک بیشترین نوع در سطح این محدوده است.[۷۹]
فضای شهری
برخی پارکها و پارکهای آبی مشهد عبارتند از: پارک کوهسنگی، پارک و شهربازی ملت، کوهستان پارک خورشید، باغ وحش و پارک جنگلی وکیلآباد، پارک پردیس قائم، پارک وحدت، پارک مینیاتوری، سرزمین موجهای آبی، پارک آبی ایرانیان، پارک ساحلی آفتاب و سرزمین موجهای خروشان.[۸۰][۸۱]
همچنین ��رخی از مهمترین مراکز خرید شهر مشهد عبارتند از: بازار رضا، مجتمع تجاری پروما، بازار بینالمللی، بازار خیام، مجتمع آلتون، مجتمع تجاری الماس شرق و مجتمع تجاری وصال.[۸۲]
از جمله پارکهای بزرگ شهر مشهد، میتوان به پارک ملت، پارک بانوان (حجاب)، باغ ملی، پارک بزرگ وحدت، پارک بسیج (گلشهر)، پارک امت، پارک پردیس قائم، پارک میرزا کوچک خان، پارک مینیاتوری، باغ گلها، کوهستان پارک خورشید و پارک کوهسنگی اشاره کرد