ویدئوی آموزش 0 تا 100 ثبت نام در سایت، شارژ حساب، خرید پلن، نقد کردن درآمد
ویدئوی آموزش 0 تا 100 ثبت نام در سایت، شارژ حساب، خرید پلن، نقد کردن درآمد
به درخواست کاربران جهت نیاز به نحوه ثبت نام در سایت، نحوه شارژ حساب، چگونگی خرید پلن استخراج ابری یا سرمایه گذاری دلاری، نحوه برداشت درآمد و دریافت ارز استخراج شده، محاسبه سود پلن و دیگر موارد، ویدئوی آموزش 0 تا 100 ثبت نام در سایت، شارژ حساب، خرید پلن، نقد کردن درآمد و همه موارد را در این ویدئو شرح دادیم که با مشاهده…
View On WordPress
0 notes
کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان
برای کاری که انتخاب می کنید به صور کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان ت نقدی (از طریق پی پال) به شما پرداخت می شود.
مطالبه مالیات
بسیاری از دانشجویان به صورت پاره وقت یا در طول ماه های تابستان کار می کنند و برخی دیگر در کارآموزی یا کارآموزی با حقوق خواهند بود. اگر دانشجویی هستید که در طول سال مشغول به کار هستید، احتمالاً مالیات بر درآمد بیشتری پرداخت خواهید کرد.
چرا؟ صرفاً به این دلیل که تعداد کمی از دانش آمو کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان زان هر سال به کمک هزینه درآمد شخصی بدون مالیات می رسند. با این حال، آنها اغلب در یک کد مالیاتی اولیه اضطراری توسط کارفرمایان خود قرار می گیرند به این معنی که مالیات در زمانی که نباید پرداخت می شود.
برای محاسبه میزان بازپرداخت مالیات، به راهنمای ما در مورد بازپرداخت مالیات دانشجویی مراجعه کنید.
بازگشت نقدی هنگام خرید
Quidco Cashback ما
این راهی برای پول درآوردن و در عین حال صرفه جوی کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان ی در پول است. Cashback به شما این امکان را می دهد که از خریدهایی که به هر حال انجام می دادید، پول پس بگیرید، چه 50٪ یا 0.5٪ باشد.
تعدادی از سایت های بازگشت نقدی وجود دارند که کمیسیونی را که در غیر این صورت به دست می آوردند به شما می پردازند.
توصیه می کنیم با Top Cashback، Quidco.com و Swagbucks که رایگان هستند و بهترین انتخاب از خرده فروشان و محصولات انحصاری را ارائه می دهند، ثبت نام کنید.
کار پاره وقت
شغل پاره وقت اولین انتخاب واضح برای دانشجویانی است که به دنبال کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان تکمیل وام دانشجویی خود هستند. این یک جریان ثابت درآمد و تجربه کاری ارزشمند را فراهم می کند.
اما شغل خوب همیشه به راحتی پیدا نمی شود!
با جستجوی شغل دانشجویی ما شروع کنید. سپس آگهی های محلی و کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان خدمات مشاغل دانشگاهی خود را برای جاهای خالی بررسی کنید.
همچنین ارزش ثبت نام با کتابخانه CV را دارد. این یک سرویس رایگان است که رزومه شما را با مشاغل پاره وقت مناسب و فرصت های شغلی مطابقت می دهد.
راهنمای ما برای یافتن شغل پاره وقت را برای نکات بیشتر بخوانید.
کنسرت در Fiverr
شوخی های Fiverr
Fiverr بزرگترین بازار جهان برای کسب درآمد از طریق فروش کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان خدمات کوچک (معروف به "گیگ") در جهان است.
آنچه شما ارائه می دهید می تواند کاملاً هر چیزی باشد. از نوشتن آموزش برنامه نویسی کودکان و نوجوانان و ترجمه، پست کردن در رسانه های اجتماعی، شوخی بازی و آموزش تا ساخت موسیقی، صداگذاری و کلیپ های ویدئویی کوتاه برای مردم سراسر جهان.
قیمت پیشفرض 5 دلار است (از این رو Fiverr)، اما میتوانید خدمات اضافی را با پول بیشتر به کنسرتها متصل کنید. درآمدها می تواند به سرعت افزایش یابد و هزاران نفر از این سایت زندگی بسیار خوبی دارند. نکته کلیدی این است که سیستمی را در جای خود قرار دهید که زمان صرف شده در هر کنسرت را به حداقل برساند.
راه دیگری برای سود بیشتر از Fiverr وجود دارد، برای کار بالقوه بسیار کمتر. چگونه؟ فقط با فروش مجدد کنسرت ها در جای دیگر.
به عنوان مثال، یک طراح لوگو مناسب پیدا کنید و سپس به مشاغل کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان در Upwork یا طبقه بندی های محلی پاسخ دهید. هزینه 5 دلاری می تواند به راحتی به 50 دلار تبدیل شود و قابل تکرار است! فقط با طراح خود بررسی کنید که آنها از این کار راضی هستند.
اگر علاقه ای به فروش ندارید، کارهای خوبی وجود دارد که می توانید برای خودتان انجام دهید. مرور کنید و الهام بگیرید!
موسیقی را برای پول نقد کنید
اگر عاشق موسیقی هستید، با بررسی آنلاین گروههای موسیقی و هنرمندان بدون امضا برای دریافت نقدی با Slicethepie، آن را به تجارت خود تبدیل کنید.
پولی که به دست می آورید به دلار آمریکا پرداخت می شود، اما کسب درآمد در خانه برای دانش آموزان هر کسی می تواند ثبت نام کند و بررسی کند.
slicethepie
برای شروع، به Slicethepie بروید یا راهنمای سریع ما را برای اطلاعات بیشتر ببینید.
فروش یادداشت های دوره
اگر مشکلی ندارید که یادداش��های خود را با دانشآموزان دیگر به اشتراک بگذارید، این راه خوبی برای ایجاد مقداری پول نقد اضافی است.
چندین سایت وجود دارد که می توانید یادداشت های خود را در آنها آپلود کنید. وقتی دانش آموز دیگری آنها را دانلود می کند، پولی دریافت می کنید.
سایت هایی مانند Nexus Notes و Stuvia برای فهرست کردن یادداشت های خود رایگان هستند. آنها در ازای ارتباط شما با مشتریان، از هر فروش کوچکی استفاده میکنند.
میتوانید یادداشتهای دستنویس ارسال کنید، اما در صورت تایپ کردن، احتمالاً درآمد بیشتری کسب خواهید کرد.
فروش کتاب های درسی دست دوم
یکی از راههای هوشمندانه برای کسب درآمد بیشتر این است که کتابهای درسی دیگر دانشآموزان را در پایان سال ارزان بخرید و بعد از هفته تازهآموزان آنها را بفروشید.
این زمانی است که جذب جدید دانشجویان میدانند که به آنها نیاز دارند، بنابراین تقاضا و قیمتها بیشتر میشود.
می توانید در محوطه دانشگاه تبلیغ کنید یا آنها را در بازار آمازون فهرست کنید (آنها از کتاب های فروخته شده کمیسیون دریافت می کنند).
در اینجا 29 چیز دیگری وجود دارد که می توانید همین الان بفروشید!
وارد مسابقات شوید
شرکت در مسابقات بدون ضمانت است، اما چیزی برای از دست دادن و شانس برنده شدن بزرگ وجود ندارد.
جامعه رو به رشدی از به اصطلاح "کامپر" پول خوبی از مسابقات کسب می کنند.
انواع مختلفی از مسابقات و جوایز وجود دارد. از هدایای آنلاین محصول و کوپنهای هدیه گرفته تا نمایشهای بازی تلویزیونی با پول کلان.
با شرکت در مسابقه دانشجویی ماهانه خودمان شروع کنید. @savethestudent را دنبال کنید تا ببینید که بعدی ما کی خواهد بود!
مسابقات
سپس به صفحه مسابقات فعال ما بروید تا وارد سایر مسابقات رایگانی شوید که پیدا کرده ایم.
برای افزایش شانس کسب درآمد از مسابقات، راهنمای شرکت در مسابقات ما را بخوانید.
خرید و فروش نام دامنه
نام دامنه فقط یک آدرس وب سایت است (به عنوان مثال 'savethestudent.org' یا 'mysite.co.uk') و پسوندهای زیادی وجود دارد (.com، .net، .co.uk و غیره).
آنها برای ثبت نام در GoDaddy.com حداقل 4 پوند هزینه دارند یا حتی با بسته های Bluehost رایگان هستند.
با این حال، نامهای دامنه ممتاز میتوانند در ص Earn money at home for students ورت فروش، 1000 پوند دریافت کنند. در سال 2007 VacationRentals.com به قیمت 35 میلیون دلار فروخته شد!
حالا تو نمیری
0 notes
اهمیت درآمد دلاری
اهمیت درآمد دلاری
کسب درآمد دلاری میتواند مزایای بسیاری را برای ��ما به ارمغان بیاورد. ارزش دلار همواره در کشورهای مختلف در نوسان است و بیشتر جنبه افزایشی دارد، به همین دلیل با کسب درآمد دلاری، شما همواره ارزش پول خود را حفظ خواهید کرد، مانند ریال در کشور ما. به علاوه، نگرانی از کاهش روزانه ارزش آن را نخواهید داشت.
درآمد دلاری در هر کشوری ارزش و اعتبار بالایی دارد و شما به عنوان یک فرد با درآمد دلاری، به دید یک ارزآور در کشور شناخته میشوید. این میتواند از نظر شغلی و تجاری برای شما مزیت و فرصتهای بیشتری را فراهم کند.
موانع در این زمینه وجود دارد که شما برای نقد کردن پول خود معمولاً مشکلات زیادی روبرومی شوید به این نکته توجه داشته باشید که باید توسط صرافی های معتبر این خدمات را انجام دهید. اگر بتوانید منافع شخصی خود را در این زمینه ملاک قرار بدید یقیناً این کسب درآمد ارزی به نفع شما خواهد بود
راهکارهایی کافه ارز
از جمله راهکارهایی که کافه ارز در اختیار شما قرار میدهد، خرید و فروش ارزهای دیجیتال پرفکت مانی و پی پال که با استفاده از آن، میتوانید درآمد دلاری خود را به ریال تبدیل کنید و در حساب بانکی خود ذخیره کنید. همچنین، کافه ارز امکان پرداختهای بینالمللی را نیز فراهم میکند که این امر میتواند برای کسب درآمد دلاری در کشورهای دیگر بسیار مفید واقع شود.
مزایا کسب درآمد در ارزی یا دلاری
کسب درآمد در ارزی یا دلاری میتواند مزایای مختلفی داشته باشد، از جمله حفظ ارزش پول، افزایش اعتبار و امکان ارائه خدمات و خرید محصولات در بازار جهانی. اما، همیشه باید به خطرات و نوسانات بازار ارز دلاری و فعالیتهای مرتبط با آن توجه کنید.
کافه ارز و سایر پلتفرمهای مشابه میتوانند ابزارهایی برای خرید و فروش ارز دلاری و ارزهای دیجیتال فراهم کنند شما میتوانید براحتی نقدر درامد دلاری خود را انجام دهید . اما، باید به دقت به شرایط و قوانین مربوط به این پلتفرمها توجه کنید و مطمئن شوید که از پلتفرمهای معتبر و قانونی استفاده میکنید تا از سوءاستفاده یا مشکلات امنیتی جلوگیری کنید.
برای کسب درآمد دلاری از فعالیتهای مختلف میتوانید استفاده کنید، از جمله:
خرید و فروش ارزهای دیجیتال: مانند بیتکوین، اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال که میتوانند منجر به درآمد دلاری شوند.
معاملات با ارزهای خارجی: تبدیل ریال به دلار یا دیگر ارزهای خارجی و شرکت در بازار فارکس (Forex) برای کسب سود از تغییرات نرخ ارز.
سرمایهگذاری در بازار سهام و اوراق بهادار خارجی: از طریق خرید سهام شرکتهای خارجی یا سایر ابزارهای مالی میتوانید به درآمد دلاری دست پیدا کنید.
سخن پایانی
همچنین، نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که بازار ارز و معاملات مالی دارای ریسکهایی است و ممکن است با ضرر مواجه شوید. بنابراین، قبل از هر گونه فعالیت، بهتر است که تحقیقات دقیقی انجام دهید و در صورت نیاز، نصیحت از مشاوران مالی متخصص بگیرید.
0 notes
نقد درامد دلاری
نقد درآمد دلاری به ریال برای کاربران ایرانی که به عنوان فریلنسر یا کارمند دورکاری در وبسایتهای خارجی فعالیت میکنند، یک چالش اساسی است. به دلیل تحریمها، ثبتنام در این وبسایتها و ارتباط با کارفرمایان برای دریافت درآمد از کارها یک چالش مهم است.
کاربران ایرانی ممکن است به دلیل عدم دسترسی به درگاههای پرداخت ارزی، نتوانند مستقیماً درآمدهای خود را از این وبسایتها مانند کافه ارز دریافت کنند. بنابراین، نیاز به واسطهای است که به درگاههای ارزی دسترسی داشته باشد و بتواند ارزهای خارجی مانند دلار، یورو و پوند را به ریال تبدیل کند.
روشهای مختلفی برای کسب درآمد ارزی
بسته به نوع وبسایت یا فعالیتی که انجام میدهید، میتوانید از روشهای مختلفی برای کسب درآم�� ارزی استفاده کنید. هر سایت این امکان را فراهم میکند که شما از یک یا چند روش مختلف برای نقد کردن درآمد ارزی خود استفاده کنید. برخی از حالتهای کسب درآمد ارزی شامل موارد زیر میشوند:
کار در فریلنسینگ (Freelancing):
ارائه خدمات و مهارتهای خود به عنوان فریلنسر در وبسایتهایی مانند Upwork، Freelancer، Fiverr و ... به کارفرمایان بینالمللی.
فروش محصولات دیجیتالی:
ارائه محتوا، طراحیها، نرمافزارها یا محصولات دیجیتالی مانند کتابهای الکترونیکی، آموزشها، قالبها و ...
وبلاگ نویسی و مدیریت وبسایت:
ایجاد و مدیریت وبلاگها و وبسایتهای پربازدید برای درآمدزایی از تبلیغات، فروش محصولات مجازی، عضویت و ...
بازاریابی و معرفی محصولات:
شرکت در برنامههای بازاریابی و فروش محصولات به عنوان همکار و بازاریاب در افیلیتمارکتینگ.
معاملات بینالمللی:
شرکت در بازارهای مالی مانند بازار فارکس یا معاملات کریپتوکارنسی به عنوان تاجر یا سرمایهگذار.
ایجاد محتوای ویدئویی:
ساخت و به اشتراکگذاری ویدئوهای آموزشی، سرگرمی، ولاگها و محتوای تولیدی در وبسایتهای مانند YouTube و...
مشارکت در نظرسنجیها و تحقیقات با پرداخت هزینه:
شرکت در نظرسنجیهای آنلاین، تست محصولات و خدمات با پرداخت هزینه به عنوان نمونهای از فعالیتهای مورد پرداخت در این زمینهها میباشد.
من یک فریلنسرم و درامد ارزی دارم
با توجه به وضعیت شما به عنوان یک فریلنسر با درآمد ارزی، ابتدا باید بدانید که سایت مورد نظر شما چه روشهایی را برای برداشت درآمد ارزی از خدماتش فراهم میکند. سپس با هماهنگی با تیم پشتیبانی میهن پرداخت و بدست آوردن تایید از سوی آنها، میتوانید به سرعت و به صورت نامحدود درآمد ارزی خود را دریافت کنید.
سخن پایانی
اگر شما دسترسی به حساب ارزی ندارید، کافه ارز میتواند حساب ارزی را برای شما تهیه کند و شما میتوانید این حساب را به سایت خارجی مرتبط ارائه دهید. بعد از انتقال به حساب میهن پرداخت و ثبت اطلاعات واریزی در سایت، پس از تایید واریز، میتوانید درآمدتان را نقد کنید.
توجه داشته باشید که برخی از حسابها ممکن است هنگام انتقال وجه، کارمزدی را از مبلغ دریافتی کسر کنند، اما ما مبلغ خالص دریافتی شما را در مدت 1 تا 3 روز تسویه خواهیم کرد.
اگر خود شما دسترسی به یک حساب ارزی دارید، در این حالت میتوانید با هماهنگی با تیم پشتیبانی، وجوه را به حسابهای کافه ارز انتقال دهید، سپس با توجه به مقدار خالص ارز دریافتی، تسویه حساب خواهد شد.
0 notes
بهترین روش برای نقد کردن درآمد دلاری!
درآمد دلاری به معنای درآمدی است که به ارزش دلار یا واحد پولی دیگری که با دلار معادل است، اندازه گیری می شود. این درآمد معمولاً به معنای درآمدی است که از فعالیت های خارج از کشور یا از منابع خارجی به دست می آید. نقد کردن درآمد دلاری به شیوه های مختلفی امکان پذیر است.
برای خواندن مطالب بیشتر کلیک کنید.
0 notes
خرید کلیک گوگل
آسان ادوردز
خرید کلیک گوگل
آسان ادوردز
آسان ادوردز، بهترین پلتفرم تبلیغات در گوگل | خرید کلیک گوگل
آسان ادوردز بستری امن برای خرید کلیک گوگل، تبلیغ در صفحه اول گوگل، تبلیغات گوگل ارزان، پارتنر پریمیر گوگل در ایران برای مدیریت تبلیغات و نقد کردن درآمد دلاری
آسان ادوردز بستری برای شارژ و مدیریت حساب گوگل شما با ثبت نام در سایت، مدیریت آسان اکانت گوگل ادز را تجربه کنید.
مجموعه آسان ادوردز متشکل از تیمی کوچک با 2 دفتر در تهران و استانبول است که از سال 1396 در زمینه تبلیغات بر بستر اینترنت فعال هستند.
مجموعه آسان ادوردز با اخذ نمایندگی گوگل ادز در کشور ترکیه و انگلیس می تواند در کوتاه ترین زمان ممکن اکانت گوگل ادز شما را بر روی ایمیل خودتان ست کرده و آن را با کمترین هزینه، شارژ کند. پس از آن هم اکانت را در اختیار شما قرار می دهد.
خدمات ما
گوگل ادموب
Google AdMob با نمایش تبلیغات در اپلیکیشن شما، شرایطی برای کسب درآمد سریع و آسان را برایتان فراهم می کند و آسان ادوردز اینجاست تا در فرآیند نقد کردن درآمد کسب شده از این پلتفرم، به شما کمک کند.
یوتیوب
امروزه یکی از بسترهای کسب درآمد اینترنتی یوتیوب است. درآمدزایی از یوتیوب ب�� دلار است و نقد کردن آن در ایران کمی چالش برانگیز است. ما در آسان ادوردز سعی داریم این فرآیند را به آسانی برای شما انجام دهیم.
خدمات گوگل ادز
گوگل ادز، غول تبلیغات کلیکی آنلاین است که مزایای مختلفی دارد. برای هر کسب و کار آنلاین، تبلیغ در فضای اینترنت از واجبات است. زیرا امروزه رقابت در این بستر بسیار زیاد شده و نباید از آن غافل شد.
3 notes
·
View notes
کسب درآمد دلاری و نقد کردن آن در ایران
0 notes
بیوگرافی ایلان ماسک | نابغه مشهور و پر حاشیه قرن بیست و یکمhttps://khoonevadeh.ir/?p=231357
ایلان ماسک یکی از بزرگترین و خلاقترین کارآفرینان سالهای اخیر است که با پروژههای آیندهنگرانه خود شناخته میشود. در ادامه میتوانید زندگینامه ایلان ماسک را مطالعه کنید.
تصور این که مدیریت شرکتهای بزرگ تسلا، اسپیس ایکس، بورینگ، نورالینک و اوپنایآی یک نفر باشد، امری دشوار است. با این وجود، ایلان ماسک مدیر یا بنیانگذار تمامی کمپانیهای مذکور است. هر کدام از این شرکتها در زمینههای مختلفی فعالیت کرده و به شیوهای متفاوت به توسعه علم میپردازند. گستره کاری و فعالیتهای متعدد ایلان ماسک او را به چهرهای مشهور و بزرگ در دنیای مدرن تبدیل کردهاند. با ما همراه باشید تا زندگینامه ایلان ماسک را بررسی کنیم.
آنچه در ادامه میخوانید:
بیوگرافی ایلان ماسک
در این بخش به زندگینامه ایلان ماسک می��ردازیم.
اوایل زندگی
ایلان ماسک در تاریخ 28 ژوئن سال 1971 (7 تیر سال 1350) در پروتوریای آفریقای جنوبی متولد شد. او از سه فرزند دیگر خانواده خود بزرگتر بود. پدر ایلان ماسک، یعنی اررول ماسک، یک بریتانیایی الاصل ساکن آفریقای جنوبی بود. مادر ایلان ماسک، یعنی مایا ماسک هم یک کارشناس رژیم غذایی کانادایی-انگلیسی بود. ایلان ماسک دوران کودکی خود را در آفریقای جنوبی گذراند و در سن 9 سالگی، اولین کامپیوتر شخصی خود یعنی مدل Commodore VIC-20 را خریداری کرد. او بسیار علاقه مند به برنامه نویسی بود و خیلی زود یادگیری آن را شروع کرد. او در 12 سالگی، با فروش یک بازی کامپیوتری به نام Blastar توانست 500 دلار به دست آورد. او این بازی را تنهایی ساخت.
ایلان ماسک پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان خود در شهر پروتوریا، تصمیم گرفت بدون حمایتهای خانواده اش به سرزمین فرصتها یعنی ایالات متحده مهاجرت کند. با این حال از زمان گرفتن این تصمیم تا اجرایی شدن آن زمان کمی طول نکشید. در سال 1989، ایلان ماسک به زادگاه مادرش مهاجرت کرد. پس از این که او شهروندی کانادا را بدست آورد به شهر مونترال رفت. در ابتدا، او در مشاغل کم درآمد مشغول به کار بود و تقریبا یک سال در وضعیت نه چندان خوبی زندگی میکرد. او در سن 19 سالگی وارد دانشگاه کوئینز در کینگستون انتاریو شد. ایلان ماسک به مدت دو سال در انتاریو بود و در نهایت رویای او به حقیقت پیوست. او در سال 1992 به ایالات متحده سفر کرد و پس از دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه پنسیلوانیا به این شهر رفت. او بعد از یکسال از این دانشگاه مدرک لیسانس فیزیک را اخذ کرد و برای ادامه تحصیل در بخش Wharton در همان دانشگاه پنسیلوانیا یک سال دیگر در این دانشگاه ماند و مدرک لیسانس علوم اقتصادی را اخذ کرد.
زندگی حرفهای ایلان ماسک
در این قسمت از بیوگرافی ایلان ماسک به موفقیتهای تجاری او میپردازیم.
تاسیس Zip2
در تابستان سال 1995، ایلان ماسک دومین و مهمترین تصمیم زندگی خود را گرفت. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه پنسیلوانیا، او در دانشگاه استنفورد ثبت نام کرد تا مطالعات بحثهای مورد علاقه خود یعنی فیزیک کاربردی و علوم مواد را دنبال کند. با این حال، 2 روز از شروع سال تحصیلی نگذشته بود که ایلان ماسک از این دانشگاه رفت و به همراه برادرش، کیمبال ماسک اولین شرکت فناوری اطلاعاتش یعنی Zip2 را تاسیس کرد. او از صبح تا دیر وقت کار میکرد. ماسک در یک انبار زندگی میکرد که دفتر اجارهای او هم در آن قرار داشت. او هنگامی که نیاز به دوش گرفتن داشت، باید به استادیومی در نزدیکی محل زندگی خود میرفت. ایلان ماسک به مدت دو سال این زندگی دشوار را تحمل کرد.
در همین حال، صنعت اینترنت و فناوری اطلاعات وارد یک دوران رشد سریع شد. هیچ کس تا بحال از این رشد سریع پولی به جیب نزده بود. اما ایلان ماسک کلید این کار را زد. او پلتفرمی را طراحی کرده بود که روزنامهها و رسانههای جمعی دیگر بتوانند خدماتی تجاری خود را در این بستر ارائه دهند. در سال 1999، بزرگترین موتور جستجو آن زمان یعنی AltaVista (که بعدها توسط شرکت Compaq خریداری شد) Zip2 را به مبلغ 307 میلیون دلار به صورت نقدی و 34 میلیون دلار اوراق بهادار خریداری کرد. این معامله برای شرکت و صاحبانش یعنی ایلان ماسک و برادرش، پول نقد زیادی به همراه داشت. ایلان ماسک با این پول خانهای بزرگ، ماشینی کلاسیک و هواپیمایی شخصی خرید.
راهاندازی پی پال
در سال 1999 ایلان ماسک شروع به کار بر روی سیستمهای پرداخت الکترونیکی کرد که آن روزها محبوبیت زیادی داشتند. او با راه اندازی X.com وارد فاز جدید راه اندازی کسب و کار خود شد. در ماه مارس 2000، X.com با یک شرکت رقیب به نام Confinity ادغام شد. این نرم افزار که به صاحبان PalmPilots و PDA ها اجازه میداد اطلاعات خود را بر روی دستگاه خود رمز گذاری کنند، در سال 2001 و پس از ادغام از نام X.com به PayPal تغییر نام داد و ایلان ماسک هم مدیرعامل و رئیس اجرایی آن شد. در تیم مدیریت این شرکت اختلافهایی بر سر استراتژیهای مدیریتی ایلان ماسک وجود داشت، اما این اختلاف هیچگاه موجب نشد که شرکت روند رو به رشد خود را متوقف کند.
ماسک در توسعه مدلهای کسب و کار جدید شرکت میکرد و موفق به طراحی یک کمپین بازاریابی مناسب شد که نتیجه آن افزایش چشمگیر مشتریهای شرکت بود. در سال 2012 فروشگاه اینترنتی ebay شرکت پی پال را به قیمت 1.5 میلیارد دلار خرید. ایلان ماسک 180 میلیون دلار پول را از فروش این کسب و کار بدست آورد که این پول آن قدری بود که ایلان ماسک بتواند چیزهایی که دلش میخواست را انجام بدهد. انرژیهای تجدید پذیر و فضاپیماها، رویاهای دیگر ایلان ماسک بودند که هنوز به واقعیت تبدیل نشده بودند، حالا وقت آن بود که این دو رویا هم گامی به سوی حقیقی شدن بردارند. ایلان ماسک پس از فروش پی پال، تمام سرمایه گذاریهای خود را در زمنیه پرداختهای اینترنتی و دیگر کسب و کارهای مشابه متوقف کرد و تمام توجه خود را به سمت فضاپیماها و انرژیهای تجدیدپذیر برد.
مدیریت شرکت تسلا
شرکت تسلا در سال 2003 توسط مارتین ابرهارد و مارک تارپنینگ تاسیس شد. در ابتدای امر این شرکت نام خود را به عنوان سازنده خودروهای الکتریکی ثبت کرد. بنیانگذاران این شرکت آرزو داشتند که مردم دیگر از خودروهای بنزینی استفاده نکنند. ایلان ماسک دیوانه چنین ایدههایی بود. او در سال 2004 وارد یک پروژه شد که در طی آن مبلغی حدود 70 میلیون دلار از داراییهای شخصی اش را سرمایه گذاری کرد. او رئیس هیئت مدیره این طرح شد اما نمیخواست مدیریت عملیات آن را بپذیرد. ایلان ماسک در طی این پروژه بر روی اولین خودرو الکتریکی خود یعنی Tesla Roadster کار کرد که طرح آن از خودرو Lotus Elise بریتانیایی الهام گرفته شده بود. او بر استفاده از مواد کامپوزیت فیبر کربنی در بدنه اصرار داشت تا بتواند وزن خودرو را کم کند. او همچنین بر روی جزئیات ریزی مثل چراغهای جلو و باتری خودرو نیز کار میکرد تا آنها را توسعه دهد.
در سال 2006 این طرح با موفقیت به اتمام رسید و در روزنامهها چاپ شد. برای همین طرح، ایلان ماسک جایزه طراحی جهانی سبز سال 2006 را از آن خود کرد. شرکت تسلا موتور هنوز هم در حال پیشرفت است و سرمایه گذارانی مثل گوگل و لری پیج در آن سرمایه گذاری کردهاند. ایلان ماسک در ادامه مهارتهای مدیریتی قابل توجه خود را در دوران بحران شرکت تسلا تثبیت کرد و توانست از ورشکستگی این کمپانی جلوگیری کند. او همچنین طرحهای بیشتری را بر مدلهای جدید ارائه داده که تمامی آنها با استقبال فراوانی از جانب کارشناسان صنعت خودرو روبرو شده و جوایز متعددی را برای او به همراه داشتهاند.
پاور وال (Powerwall)
ایلان ماسک، در تاریخ 1 مه 2015 (11 اردیبهشت 1394) در پروژه Tesla Energy، Tesla Motors یک باتری لیتیوم یونی قابل شارژ با کنترل حرارتی مایع را به نام Powerwall معرفی کرد. امروز دو مدل از آن وجود دارد: یکی با قدرت 10 کیلو وات ساعت و قیمت 3500 دلار که به منظور انجام کارهای پشتیبانی طراحی شده و نوع دیگر نیز یک باتری با قدرت 7 کیلووات ساعت و قیمت 3000 دلار است که میتواند برای برطرف کردن نیازهای روزانه از آن استفاده کرد. باتری های Powerwall را میتوان با هم ترکیب کرد تا ظرفیت ذخیره سازی کل آنها افزایش پیدا کند. هر باتری یک ضمانت سازنده 10 ساله نیز دارد.
شرکت تسلا برای کسانی که به باتری بیشتری نیاز دارند، Powerpack را ارائه داد. این باتری را میتوان در دفاتر، تاسیسات صنعتی، و آبی و برقی استفاده کرد. در این باتریها انرژی بیشتری ذخیره میشود. علاوه بر این، ظرفیت یک باتری 100 کیلووات ساعتی را میتوان با اتصال به باتریهای دیگر تا 500 کیلووات الی 10 مگاوات افزایش داد. طبق گفته ایلان ماسک، 160 میلیون عدد از باتریهای Powerpack میتواند تمام مصرف کنندگان ایالت متحده را پشتیبانی کند و همچنین 2 میلیارد از این باتریها هم برای تامین نیاز کل جهان کافی خواهد بود!
شرکت سولار سیتی (SolarCity)
شرکت سولار سیتی یک شرکت ارائه دهنده خدمات انرژی است که در شهر سن ماتئو ایالت کالیفرنیا ایالات متحده قرار دارد. ایلان ماسک سهامدار این شرکت است. او در سال 2003 پس از فروش 11 درصد از سهام پی پال، 10 میلیون دلار در این شرکت سرمایه گذاری کرد. سولار سیتی سیستمهای انرژی خورشیدی را برای خانهها، کسب و کارها و دولت فراهم میکند. این شرکت همچنین با خانههای شخصی نیز قرارداد میبندد.
طرحهای شرکت سولار سیتی تماما مقرون به صرفه و سازگار با م��یط زیست هستند و کاملا با اصول شخصی ایلان ماسک مطابقت دارند. این شرکت همچنین به طور خاص، سیستمهای انرژی خورشیدی را برای ایستگاههای سوپر شارژر شرکت تسلا (Supercharger Tesla Motors) فراهم میکند.
شرکت اسپیس ایکس
ایلان ماسک در سال 2002 شرکت Space X را تاسیس کرد. بزرگترین هدف ماسک در کمپانی اسپیس ایکس، تحقق سفر بشر به مریخ است؛ امری که پیش از این تنها در داستانهای علمی تخیلی ممکن بود. او قصد دارد تا نخستین سفینه فضایی دارای سرنشین را تا سال 2024 به کره سرخ بفرستد. مشکل اصلی هزینههای حمل گلخانه به مریخ بود. ایلان ماسک حتی قصد داشت که با روسیه همکاری کند و از زیرساختهای فضایی این کشور هم در پروژه خود استفاده کند اما در نهایت تصمیم گرفت که با روسیه وارد همکاری نشود. اخیرا ایلان ماسک توانسته برخی از ایدههای خود در ساخت فضاپیماها را عملی کند. در مارس 2006، ایلان ماسک بیش از 100 میلیون دلار در شرکت Space X سرمایه گذاری کرد. او در حال حاضر 66 درصد از سهام Space X را در اختیار دارد.
Space X در سال 2002 کار خود را با طراحی و ساخت سیستم فالکون 1 (Falcon 1) آغاز کرد. ناسا، تحت تاثیر دست آوردهای ایلان ماسک و شرکت Space X قرار گرفت و با این شرکت یک قرارداد همکاری 1.6 میلیارد دلاری امضا کرد. در اکتبر 2012، شرکت Space X چندین نوع از موتورهای موشک به نامهای Kestrel، Merlin 1، Draco و Super Draco را توسعه داد. موتور موشک Super Draco برای استفاده آن در Falcon 9 و Falcon 1 و Falcon Heavy و ماهواره بر Dragon طراحی و ساخته شده است. با این حال ایلان ماسک قصد ندارد برای عرضه این شرکت در بورس عجله کند. در ژانویه سال 2015، اولین تلاش برای فرود Falcon 9 بر روی زمین به صورت عمودی شکست خورد. اما بعد از این شکست، تیم Space X توانست یک مانور دشوار را انجام و یک فضاپیما را بر روی یک قایق شناور در ساحل فلوریدا فرود بیاورند.
سیستم حمل و نقل بین المللی
ایلان ماسک، در سپتامبر 2016، در کنفرانس بین المللی فضانوردی در مکزیک سخنرانی جالبی را ایراد نمود که در طی آن از سیستم حمل و نقل بین المللی ابداعی خود سخن گفت. این سیستم که با سر واژه ITS شناخته میشود( ITS : Interplanetary Transport System ) از حداقل 42 راکت موتور که میتوانند 128 مگاوات نیروی رانش منجر شود. سوخت این موتورها سوخت فسیلی است که توسط Space X ساخته شده است و در آزمایشگاه McGregor تست شده است. این راکتها میتوانند حدود 100 مسافر با بار متعارف را حمل کنند. ایلان ماسک قصد دارد که 1 میلیون نفر را برای استعمار مریخ به این سیاره بفرستد! او میگوید که این طرح تا 40 یا 100 سال آینده عملی میشود.
هایپرلوپ (Hyperloop)
در آگوست 2013، ایلان ماسک در یک پست وبلاگی و در یک گزارش 58 صفحه، طرح هایپرلوپ خود را کاملا شرح داد که برخی نکات در مورد ساختار و عملکرد آن را تشریح میکرد. هایپرلوپ یک سیستم حمل و نقل با سرعت بالا و با استفاده از انرژی خورشید است که توسط موتورهای القایی خطی هدایت میشود و مسافران را میتواند با سرعت بسیار زیاد جا به جا کند. مثلا میتواند مسافران را از از لس آنجلس به سانفرانسیسکو در 30 دقیقه جا به جا کند. فاصله بین این دو شهر 614.44 کیلومتر است. تکنولوژی هایپرلوپ همانند تکنولوژی قطارهای مغناطیسی است. برای انتقال کپسول؛ که بخش حمل و نقل کننده مسافر است علاوه بر پالسهای مغناطیسی از فشار هوا نیز استفاده میشود که موجب افزایش سرعت جا به جایی میشود.
سرعت انتقال با هایپرلوپ دو برابر سریعتر از یک هواپیما خواهد بود. ایلان ماسک با اشتراک گذاری مفاهیم این سیستم حمل و نقل با فرماندار کالیفرنیا جری براون و باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا قصد جایگزینی این طرح با طرح خط آهن بین دو شهر سان فرانسیسکو و لس آنجلس را داشت. ساخت خط راه آهن سریع بین این دو شهر، 70 میلیارد دلار هزینه در بر دارد که به عقیده ایلان ماسک چنین هزینههایی در طرحهای حمل و نقلی کار اشتباهی است. بخشی از این سیستم حمل و نقل از لولههای فولادی تشکیل شده است. این لوله ها روی ستون های 50 تا 100 یاردی (45.72 تا 91.44 متری) نصب میشوند و کپسولهای داخل آن که جا به جا کنندههای مسافر هستند میتوانند تا حدود 800 مایل در ساعت (1287 کیلومتر در ساعت) سرعت بگیرند. اولین سیستم حمل و نقل هایپرلوپ در کنار بزرگراه کالیفرنیا ساخته شده است. ایلان ماسک طرح اولیه هایپرلوپ را به اصطلاح Open Source گذاشته تا هر کس که میتواند و دانش کافی را دارد، آن را بهبود بخشیده و اصلاح کند.
سایر کمپانیها و ایدهها
علاوه بر موارد ذکر شده، ایلان ماسک خالق و پایهگذار مجموعهای از طرحها و شرکتهای دیگر نیز بوده است. او در دسامبر سال 2015 کمپانی غیر انتفاعی OpenAI را با هدف تحقیق در عرصه هوش مصنوعی تاسیس کرد. ماسک سپس به دلیل تداخل امور شرکت OpenAI و کمپانی تسلا تصمیم به ترک آن گرفت. او همچنین در سال 2016 شرکت Neuralink را بنا نهاد. این کمپانی بر ترکیب مغز انسان و هوش مصنوعی تمرکز داشت.
پروژه بعدی ماسک یک شرکت حفر تونل به نام The Boring Company بود. او پس از مشاهده واکنشهای منفی و انتقادهای روزنامهنگاران و رسانههای خبری به وضعیت کاری شرکت تسلا، سایتی به نام Pravduh.com ساخت. مخاطبان در این سایت میتوانستند از طریق امتیازدهی به رسانههای مختلف میزان قابل اعتماد بودن آنها را مشخص کنند. ماسک این سایت را پس از مشاهده سوء استفاده سایتهای اینترنتی تعطیل کرد. ایلان ماسک یکی از پیشگامان کمک به فوتبالیستان نوجوان گرفتار در فاجعه غار تام لانگ تایلند بود.
زندگی شخصی ایلان ماسک
در بررسی زندگینامه ایلان ماسک به تلاشهای انساندوستانه متعدد او برخواهیم خورد. او مدیر بنیاد ماسک بوده و از طریق آن به ارائه خدمات انرژی محور به مناطق محروم میپردازد. توسکا ماسک، خواهر ایلان، در عرصه سینما مشغول بوده و مدیریت کمپانی Musk Entertainment را بر عهده داشته است. زندگی شخصی ایلان را میتوان سرشار از حواشی جنجالی دانست. او با نخستین همسر خود، جاستین ویلسون، در سال 2000 ازدواج کرد. این دو در دانشگاه کویین آنتاریو با یکدیگر آشنا شدند. حاصل این ازدواج شش فرزند بود. نخستین پسر آنها، در حالی که تنها 10 هفته عمر داشت، فوت کرد. این دو سپس از یکدیگر جدا شده و حضانت فرزندانشان را به صورت مشترک بر عهده گرفتند.
ماسک سپس با بازیگری انگلیسی به نام تلولاه رایلی ازدواج کرد. اما این رابطه نیز مدت زیادی طول نکشید و این دو پس از دو سال از یکدیگر طلاق گرفتند. آنها سپس مجددا با یکدیگر ازدواج کرده و در کمال تعجب بار دیگر از هم طلاق گرفتند. ایلان ماسک در سال 2016 رابطه کوتاهی با آمبر هرد برقرار کرد. این رابطه در ماههای گذشته زمینهساز جنجالهای فراوانی شده و پای ماسک را به درگیری هرد و همسر سابقش، جانی دپ، باز کرده است. ماسک در حال حاضر با خوانندهای کانادایی به نام گرایمز رابطه دارد.
جوایز و افتخارات ایلان ماسک
اگر نگاهی به زندگینامه ایلان ماسک بیاندازیم، با لحظات افتخارآمیز فراوانی روبرو خواهیم شد. این مهندس مشهور در سال 2006 به عضویت هیئت ملی علوم و مهندسی فضایی آمریکا درآمد. او در سال 2007 توسط مجله Inc. به عنوان کارآفرین سال انتخاب شد. ماسک جوایز متعددی را به دلیل طراحی مدلهای مختلف ماشینهای تسلا به دست آورده است. او از پرافتخارترین افراد فعال در حوزه هوافضا به شمار میرود. او در سال 2010 توسط موسسه کیتی هاوک به عنوان «افسانه زنده هوانوردی» شناخته شد. ایلان ماسک را میتوان یکی از خلاقترین و باهوشترین انسانهای دنیا دانست.
در این مطلب به زندگینامه ایلان ماسک پرداخیتم؛ یکی از بزرگترین کارآفرینان سالهای اخیر که در بخشهای مختلفی فعالیت میکند. بزرگترین ایده ماسک از نظر شما کدام است؟
منبع : مجله پلازا
0 notes
طرح پانزی چیست و چگونه میتوان با کلاهبرداری های آن مقابله کرد .
یک طرح سرمایهگذاری عالی با سوددهی 20% بصورت ماهانه و قطعی از طرف دوستان و آشنایانتان به شما معرفی میشود.
آنها به شما میگویند که خودشان سود ماههای اول را دریافت کردهاند و اکنون قصد دارند این فرصت طلایی را به شما معرفی کنند.
شما که در فضای مجازی و گروههای تلگرامی بارها با چنین تبلیغاتی مواجه شدهاید، در وهله اول ادعای دوستانتان را جدی نمیگیرید، اما با مشاهده حسابها و سودهای دریافتی آنها، نه تنها متقاعد میشوید که این طرح سرمایهگذاری با بقیه طرحها فرق دارد، بلکه وسوسه میشوید سرمایه خود را وارد این طرح کنید.
این دقیقا زمانیست که شما قربانی یک طرح پانزی میشوید.
متاسفانه تمام طرحهای پانزی یکسان نیستند و در برخی موارد تشخیص این شگرد کلاهبرداری دشوار میشود.
گرچه طرج پانزی بر اساس یک فرمول کلاسیک ساخته شده است، اما میتوان از این ایده به روشهای
بیشماری برای فریب قربانیان استفاده کرد.
با ظهور اینترنت و افزایش استفاده مردم از این فناوری، کلاهبرداران نیز این فرصت را غنیمت شمرده و با
استفاده از اینترنت اقدام به اجرای طرحهای گوناگون پانزی کردهاند.
سالانه صدها طرح پانزی در دنیا و ایران اتفاق میافتد و سرمایه بسیاری از افراد ناآگاه و زودباور را از چنگشان
درمیآورد.
اما طرح پانزی چیست و چطور میتوان آن را تشخیص داد؟
برای پاسخ به این سوالات بهتر است اول با «چارلز پانزی» آشنا شویم.
کلاهبرداری گسترده او از سرمایهگذاران باعث شد تا این روش کلاهبرداری با نام «پانزی» شناخته شود.
طرح پانزی
چارلز پانزی
در دهه 1920 برای ارسال نامه به خارج از کشور، گزینه استفاده از «کوپن پاسخ بینالمللی»
(international reply coupon) وجود داشت.
این کوپن در واقع هزینه پستی برای پاسخ دادن به نامه را برای گیرنده پرداخت میکرد.
چارلز پانزی (Charles Ponzi) که به عنوان یک مهاجر ایتالیایی ساکن امریکا، از کار کردن برای بقیه
خسته شده بود، تصمیم گرفت از این فرصت استفاده کند.
او یک طرح سرمایهگذاری را آغار کرد که در نگاه اول موجه به نظر میرسید.
محتوای طرح سرمایهگذاری این بود که چارلز با خرید کوپنهای پاسخ بینالمللی از کشورهای دیگر با قیمت
ارزانتر، آنها را با قیمت بالاتر در امریکا میفروخت و سود حاصله را با سرمایهگذاران طرح به اشتراک
میگذاشت.
او برای جذب حداکثری سرمایهگذاران، وعده سود 50 درصدی طی 45 الی 90 روز را میداد.
اما همه چیز آنطور که ساده بنظر میرسید پیش نرفت.
مکانیزمهای فرامرزی، پروسه انتقال کوپنها و تبدیل آنها به پول نقد باعث ایجاد تاخیر زمانی و هزینههای اضافی
شد.
این امر موجب میشد تا چارلز پانزی نتواند سود سرمایهگذاران را طبق وعده خود، سروقت تحویل دهد.
با این و��ود، او تصمیم گرفت این خبر بد را به کسی فاش نکند.
هر روز به تعداد سرمایهگذارانی که با شوق و امیدواری، سرمایه خود را در اختیار پانزی میگذاشتند، افزوده
میشد.
پانزی تصمیم گرفت سرمایههای جدید را همچنان قبول کند.
شاید پیش خودتان فکر کنید که او بعد از دریافت این سرمایههای جدید و کلان، به خارج از کشور گریخت.
اما پانزی با استفاده از سرمایههای جدید، پول سرمایهگذاران اولیه را پرداخت میکرد و مابقی را به خود
اختصاص میداد.
بدین ترتیب همه چیز عادی به نظر میرسید و سرمایهگذاران اولیه هم با شوق و شعف، داستان کسب سودهای 50
درصدی خود را به بقیه تعریف میکردند.
اما پانزی خیلی هم باهوش نبود.
او به زندگی بسیار مجلل و ثروتمندانه روی آورد.
بعد از مدتی برخی از افراد با بررسی سودهای وعده داده شده، به این نتیجه رسیدند که چارلز پانزی 160 میلیون
کوپن برای فروش در اختیار دارد، در حالی که تعداد کل این کوپنها در دنیا، 27 هزار عدد بود!
در نهایت با تحقیقات بیشتر، طرح کلاهبرداری پانزی لو رفت و او توسط مقامات بازداشت شد.
البته چارلز پانزی اولین نفری نبود که از این روش برای کلاهبرداری استفاده کرد.
اما تعداد زیاد افراد قربانی و میلیونها دلاری که پانزی به جیب زد، باعث شد تا این روش با نام خانوادگی او
شناخته شود.
نحوه عملکرد طرح پانزی
گرچه چارلز پانزی نهایتا به زندان افتاد، اما روش کلاهبرداری او، توسط شیادان زیادی مورد تقلید قرار گرفت.
در واقع وعدهی «سریع ثروتمند شدن» برای افراد طمعکار که به دنبال سودهای باد آورده هستند، بسیار اغوا
کننده است.
برای استفاده از طرح پانزی، نیازی به استفاده از کوپنهای پاسخ بینالمللی نیست.
چارچوب کلی طرح پانزی را میتوان در بسیاری از زمینهها و با روشهای گوناگون به کار برد.
رکن اصلی این طرح، پرداخت به سرمایهگذاران اولیه با استفاده از وجوه سرمایهگذاران جدید است.
در واقع با استفاده از چند سرمایهگذار زودباور میتوان یک طرح پانزی را راهاندازی کرد.
جزییات و نوع سرمایهگذاری اهمیت زیادی ندارد و فرد شیاد میتواند با دادن وعده بازدهی فوقالعاده برای
سرمایهگذاری، افراد زیادی را به طرح پانزی خود جذب کند.
بعد از اینکه فرد (یا افراد) کلاهبردار توانست پول زیادی بدست بیاورد، با اجاره یک دفتر اداری و خرید مبلمان
و تجهییزات شیک، به اعتبار ظاهری خود میافزاید و بدین ترتیب افراد بیشتری ترغیب به سرمایهگذاری در طرح
وی میشوند.
با ورود سرمایههای جدید، فرد کلاهبردار سود سرمایهگذاران اولیه را پرداخت میکند و بقیه پول را برای خود
نگه میدارد.
سرانجام موعد پرداخت موج دوم سرمایهگذاران فرا میرسد.
در این مرحله، پول سرمایهگذاران موج سوم برای پرداخت سود به سرمایهگذاران ثانویه و اولیه مورد استفاده
قرار میگیرد.
اما با گذشت زمان، این چرخه پیچیدهتر میشود.
سرمایهگذاران اولیه بعد از مدتی درمورد تداوم دریافت سود به شک میافتند.
سرمایهگذاران جدید نیز بدنبال دریافت مبلغ سرمایهگذاری خود هستند و فرد کلاهبردار باید آنها را با پرداخت
سودهای مقرر، آرام کند.
این بدان معناست که سرمایهگذاران جدید باید به طور مداوم به طرح پانزی اضافه شوند تا تمامی سودهای مقرر
به سرمایهگذاران قبلی پرداخت شود.
در این مرحله فرد کلاهبردار برای اضافه کردن سرمایهگذاران جدید به این چرخه تحت فشار قرار میگیرد و
به تنهایی از عهده چنین کاری برنمیآید.
به همین دلیل است که موفقترین طرحهای پانزی از چندین همدست استفاده میکنند، اما این کار فقط نتیجه نهایی
را کمی به تاخیر میاندازد.
در نهایت از تعداد سرمایهگذاران جدید کاسته میشود و چرخه پانزی پایان مییابد و افراد کلاهبردار با کسب
سودهای کلان، صحنه را ترک میکنند.
شاید تعداد کمی از سرمایهگذاران اولیه، بر طمع خود غلبه کرده باشند و قبل از فروپاشی طرح، پول خود را
برداشت کرده باشند (که بعید بنظر میرسد)، اما بقیه سرمایهگذاران، کل سرمایه خود را از دست خواهند داد.
تفاوت طرحهای پانزی و هرمی
بسیاری از افراد طرحهای پانزی و هرمی را یکی میدانند.
اما با وجود شباهتهای بسیار، این دو طرح، ساختار کاملا یکسانی ندارند.
طرح پانزی دارای یک ساختار مثلثی است که در راس مثلث فرد (یا افراد) کلاهبردار قرار دارد و پایههای مثلث
را سرمایهگذاران تشکیل میدهند، هر چه به تعداد سرمایهگذاران افزوده شود، ابعاد این مثلث نیز بزرگتر میشود.
با این حال، بین نحوه اجرای طرحهای هرمی کلاسیک و طرحهای پانزی تفاوتهای اساسی وجود دارد.
تفاوت اساسی بین یک طرح هرمی و یک طرح پانزی این است که طراح پانزی فقط از شما میخواهد تا در چیزی
سرمایهگذاری کنید.
بجز تحویل سرمایه، از شما درخواست دیگری نمیشود.
فرد شیاد ادعا میکند که بقیه کارها را انجام میدهد و در موعد مقرر سود شما را پرداخت میکند.
در واقع طراح پانزی، مغز متفکر کل سیستم بحساب میآید و همیشه در حال جابجایی پول بین حسابهای مختلف
است.
اسکم
اما در طرح هرمی، کلاهبردار فرصتی را برای شما فراهم میکند تا خودتان کسب درآمد کنید.
در ابتدا باید حق عضویت خود را بپردازید و سپس افراد بیشتری مانند خودتان را به مجموعه اضافه کنید
(زیرمجموعهگیری).
زیرمجموعههای جدید، بخشی از سود خود را به مجموعه بالایی میپردازند و این روند تا راس هرم ادامه دارد.
در واقع طراح یک مجموعه هرمی بیشترین سود را بدست میآورد.
برخی از افراد همچنان از اصطلاحات «پانزی» و «هرمی» بدرستی استفاده نمیکنند و بسیاری از طرحهای
پانزی را به عنوان نوعی از طرح هرمی طبقهبندی میکنند.
البته وقتی قربانی یکی از این طرحها شوید، تفاوت آنها اهمیت چندانی برای شما نخواهد داشت!
چطور یک طرح پانزی را تشخیص دهیم؟
از آنجا که طرحهای پانزی میتوانند در شکلهای مختلف سرمایهگذاری ارائه شوند، تشخیص آنها بسیار دشوار
است. با این حال، مواردی وجود دارند که با توجه به آنها میتوانید این نوع طرحها را تشخیص دهید و از افتادن
در دام آنها جلوگیری کنید.
عجله نکنید: به هیچکس اجازه ندهید شما را ترغیب به سرمایهگذاری کند. اگر حس میکنید که تحت فشار قرار گرفتهاید، باید به حرفهای طرف مقابل شک کنید. بنابراین هیچوقت عجولانه تصمیم نگیرید و همیشه قبل از تصمیمگیریهای مالی خود، تحقیق و فکر کنید.گول سودهای فریبنده و نامتعارف را نخورید: شاید قبلا در این بار نصیحتهای زیادی را شنیده باشید، اما تکرار این ضربالمثل خالی از لطف نیست: «پنیر مفت در تله موش است». اگر با طرحی روبرو شدید که قول سودهای فراوان و شگفانگیز را به شما میدهد، به احتمال زیاد با یک طرح پانزی مواجه هستید.سود پیوسته و ثابت: دربرخی از طرحهای پانزی، برای عادی جلوه دادن شرایط، بجای ارائه سودهای باورنکردنی، وعده سودهای زیاد و در عین حال معقول داده میشود. در چنین شرایطی گزینه قبلی نمیتواند به ما کمکی بکند. اگر میزان سوددهی فارغ از نوسانات بازار و وضع اقتصادی، پیوسته و ثابت ادامه داشت، باید به درستی آن طرح سرمایهگذاری شک کرد. حتی بهترین سرمایهگذاریها نیز به وفور دچار نوسانات طبیعی بازار میشوند.مدل سرمایهگذاری مبهم و استراتژیهای مخفی: بارها دیده شده سایتهای پانزی با ادعای استفاده از یک استراتژی خاص در بازار بورس یا سایر بازارها، وعده سودهای کلان را به مشتریان (قربانیان) خود میدهند. اما حقیقت این است که محققان و موفقترین افراد بازار هم تا کنون نتوانستهاند به یک روش سوددهی بالا و 100% تضمینی دست پیدا کنند که در هر حالتی بازدهی ثابت داشته باشد. پس اگر در تبلیغ طرح سرمایهگذاری با عباراتی همچون «سود بالا و تضمینی» یا «استفاده از استراتژیهای خاص» مواجه شدید، به احتمال زیاد، آن طرح، پانزی است.تحقیق، تحقیق، و باز هم تحقیق: همیشه به خاطر داشته باشید که کلاهبرداران از هیچ فرصتی برای ربودن سرمایه شما دریغ نمیکنند. پس اگر قصد سرمایهگذاری دارید، باید قبل از هرگونه اقدامی، تحقیقات لازم را در این زمینه انجام دهید. هیچ وقت به حرفهای طرف مقابل بسنده نکنید. افراد شیاد در قانع کردن و ترغیب افراد به سرمایهگذاری بسیار ماهر هستند و از انواع روشهای زبانی و روانی برای این منظور استفاده میکنند.
من در حال دریافت سود هستم، پس این طرح پانزی نیست
تعداد طرحهای پانزی و هرمی روز به روز در حال افزایش است.
بعضی از کلاهبرداران با فروپاشی یک طرح پانزی، با هویت و نام جدید اقدام به راهاندازی یک طرح پانزی یا
هرمی دیگر میکنند.
علت موفقیت این طرحها، وجود افراد زودباور و طمعکار است که با دیدن وعدههای شیرین، سرمایه خود را در
اختیار کلاهبرداران میگذارند.
حتی در برخی موارد، هنگامی که به این افراد درباره خطر کلاهبرداری هشدار داده میشود، با تعصب از طرح
مورد علاقه خود د��اع میکنند.
علت این امر آن است که این افراد در مراحل اولیه طرح پانزی قرار دارند و سودهای اولیه خود را سر وقت
دریافت میکنند، اما با گذشت زمان و کند شدن موج ورود سرمایهگذاران جدید، نه تنها پرداخت سودها قطع
میشود، بلکه اصل سرمایه اولیه را نیز نمیتوان برداشت کرد.
اما بعد از فروپاشی طرح پانزی، پشیمانی سودی نخواهد داشت و افراد، قربانی طمع و تعصب خود میشوند.
نمونه طرحهای پانزی در حوزه رمزارزها
طرحهای زیادی نیز در همین دنیای رمزارزها به وقوع پیوسته که در مراحل اولیه، بسیار معتبر به نظر
میرسیدند، اما بعد از مدتی به طور کامل ارزش خود را از دست دادند.
شاید بیتکانکت (Bitconnect)، مشهورترین نمونه در این زمینه باشد.
این طرح پانزی چنان اعتباری کسب کرده بود که به لیست 20 رمزارز برتر سال 2017 راه پیدا کرد.
بیتکانکت به خریدارن و هولدرهای این رمزارز، وعده سودهای کلانی را میداد.
اما بعد از اتمام چرخه پانزی، وبسایت شرکت تمامی خدمات خود را متوقف کرد که باعث شد ارزش این رمزارز
از 463 دلار به 0.040 دلار سقوط کند و سرمایهگذاران تقریبا به طور کامل، سرمایه خود را از دست بدهند.
این روزها هم یک وبسایت با نام «دابلوی» (DoubleWay) و سو استفاده از مفاهیمی مانند «تغییرناپذیری
بلاکچین» و «قراردادهای هوشمند اتریوم»، از ناآگاهی و طمع افراد سو استفاده میکند.
اگر نیازمند اطلاعات واقعی درباره قرارداد های هوشمند میخواهید بخوانید !
این وبسایت با ترفندهایی مانند آپگرید بعد از 64 روز و دریافت مبالغ کم، توانسته افراد ساده و طمعکار را به خود
جذب کند.
اکنون هشدار به کسانی که از دابلوی حمایت میکنند، فایدهای نخواهد داشت.
چون این طرح هرمی-پانزی در مراحل اولیه خود قرار دارد و افراد با دریافت سود از زیرمجموعههایشان، غرق
در رویای سودهای بیشتر هستند.
اما بعد از کاهش ورود سرمایهگذاران جدید و عدم توانایی سایت در پرداخت وجوه به کاربران، این طرح نیز
همانند سایر طرحهای پانزی به پایان عمر خود خواهد رسید.
Read the full article
0 notes
چگونه در ایران درآمد دلاری خود را دریافت کنیم؟
اگر شما بهعنوان یک فریلنسر (کار آزاد و پروژهای) با شرکتهای خارجی در ارتباط هستید، قطعا بهدنبال راهی جهت نقد کردن درآمد ارزی تان هستید!
این روزها با استفاده از اینترنت روشهای زیادی برای کسب درآمد دلاری ایجاد شده است. به عبارت دیگر صرفنظر از اینکه شما در کدام نقطه جهان هستید، میتوانید تنها ازطریق اینترنت و لپتاپ خود، با شرکتها و افرادی که در کشورهای خارجی قرار دارند، بهصورت فریلنسر همکاری کرده و درآمدتان را افزایش دهید.
کار فریلنسری برای چه کسانی مناسب است؟
این نوع از درآمد ها برای عده ای زیادی از افراد با دامنه کاری متنوع امکانپذیر است مانند کسانی که در زمینه های طراحی گرافیکی، ویرایش عکس و فیلم، انیمیشنسازی، فیلمسازی، طراحی صنعتی، طراحی داخلی، معماری، ساختن اپلیکیشن، طراحی قالب وب سایت، برنامهنویسی، پروژههای IT، دیجیتال مارکتینگ، تدوین استراتژی، ترجمه، تایپ و ... مهارت دارند.
چه سایتهایی کار فریلنسری ارائه میدهند؟
خوشبختانه در حال حاضر پلتفرمهای مختلفی ایجاد شده است که شما با مراجعه به آنها میتوانید شغل مورد نظر خود را پیدا کرده و با مسئولان شرکت ارتباط برقرار کنید. سایتهایی مانند UpWork یا فریلنسر دات کام (FREELANCER.COM) از جمله بهترین سایتهای فریلنسر خارجی هستند که شما با ایجاد یک حساب کاربری در آنها، میتوانید از میان هزاران پیشنهاد شغلی یکی را انتخاب کرده و کارتان را بهعنوان فریلنسر آغاز کنید.
چگونه میتوان درآمد ارزی را نقد کرد؟
اما سؤال اصلی که برای بسیاری از شما ایجاد میشود این است که چگونه میتوانید درآمد دلاری خود را از شرکت خارجی دریافت کرده و در ایران به ریال تبدیل کنید! بهطور کلی روشهای مختلفی برای دریافت حقوق ارزی تان وجود دارد، که از رایج ترین ها، حساب پی پال وریفای شده یا یکی از انواع کارتهای اعتباری مانند ویزا کارت و مسترکارت است. بنابراین شما میتوانید به واسطه یکی از این انواع حساب های بینالمللی، درآمدتان را به دلار دریافت کرده و سپس در ایران ازطریق خدمات شرکت ایران پی ، درآمد ارزی تان را به ریال تبدیل کنید.
باتوجهبه تفاوت ارزشی که در حال حاضر بین ریال و دلار وجود دارد، فعالیت بهعنوان فریلنسر با شرکتهای خارجی میتواند درآمد شما را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد! چرا که برای انجام کارهای بسیار ساده، مانند طراحی گرافیکی، ترجمه به زبان های مختلف و... درآمدی که دریافت میکنید، بسیار بیشتر از معادل درآمد ریالیتان در ایران است! پس فرقی نمیکند که در چه حوزه ای مهارت دارید، پس شانس خود را برای کسب درآمد دلاری در یکی از سایتهای فریلنسری خارجی امتحان کنید!
برای افتتاح حساب فریلنسری میتوانید از خدمات ایران پی استفاده کنید :
https://iranpay.biz
0 notes
چگونگی تاثیر بلاک چین بر خدمات انتقال وجه
امروز در خدمت شماهستیم با موضوع چگونگی تاثیر بلاک چین بر خدمات انتقال وجه
معاون فناوری اطلاعات شرکت مهندسی صنایع یاس ارغوانی، مسعود خرقانی در صحبتهای خود گفت: فرآیندهای کسب وکار هم اکنون به شکل متمرکز اداره میشوند اما در آینده تکنولوژی بلاکچین جایگزین مدل فعلی خواهد شد.
در این راستا تمامی بانکها و موسسات مالی جهان به دنبال پیدا کردن راهکاری هستند تا بتوانند فناوری بلاکچین را به نحوی پیاده سازی کرده تا به اهدافی همچون افزایش سرعت تراکنش، کاهش هزینههای معامله، حذف تراکنشهای چندگانه، کاهش تقلب در مبادلات دست یابند.
یکی از وعدههایی که ارزهای رمزنگاری شده به کابران خود میدهند ارائه راهکاری جدید برای هموار کردن مشکلات و معضلات کنونی بازار در زمینه انقال حواله و انتقال وجه است.
بیت کوین در حوزه ارزهای دیجیتال بیشترین کاربرد را دارد البته کوینهای دیگری همچون ریپل، لایت کوین و اتریوم نیز در حال رقابت با بیت کوین بوده و به عنوان ابزاری برای پرداخت در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرند. مردم، صاحبان صنایع و کسب و کار در سرتاسر جهان به دلیل مزایای بی نظیر ارزهای رمزنگاری شده از جمله: سیستم پرداخت سریع، بینالمللی و کم هزینه تمایل زیادی به استفاده این ارزها در مبادلات مالی خود دارند.
پرداختهای بین المللی به کمک فناوری بلاکچین میتواند با سهولت و سرعت بسیار بیشتری انجام شود. علاوه بر افزایش سرعت و سادگی فرآیندها، از آنجا که بلاکچین واسطههای بسیاری را حذف میکند میتواند خدمات انتقال وجه را به صورت کاملا مقرون به صرفه و با هزینه بسیار کمتری در مقایسه با روشهای سنتی در اختیار کاربران قرار دهد.
بیشتر بدانید: سه مشکل اساسی استفاده از بلاک چین
هزینههای انتقال وجه در روشهای سنتی امروزی نزدیک به 5 درصد است اما بلاکچین میتواند این عدد را به کمتر از 1 درصد کاهش دهد. یکی دیگر از ویژگیهای مهم بلاکچین انجامات آنی معاملات است. از این رو تاثیر نوسانات ارز در پرداختهای مبتنی بر بلاکچین کمتر بوده و ریسک ضرر و زیان ناشی از نوسان ارز تا حد بسیار زیادی کاهش مییابد.
این روزها موسسات مالی، بانکها و شرکتهای بسیاری از جمله شرکتهای فین تکی به دنبال یافتن راه حلی برای استفاده از فناوری بلاکچین در پرداختهای بین المللی خود هستند. این شرکتها در صدد هستند تا ناکارآمدی سیستم پرداخت فعلی را با به کارگیری سیستم پرداخت جدید مبتنی بر دفتر کل توزیعشده (DLT) حل کرده و خدمات پرداختهای برون مرزی را به صورت مقرون به صرفه ارائه کنند.
بر اساس برآوردههای انجام شده در بازار تبدیل ارز، حجم معاملات روزانه تقریبا 4.8 میلیون دلار میباشد. این میزان مبادلات، باعث شده تا تمایل و انگیزه بانکها به استفاده و پیاده سازی تکنولوژی بلاکچین در سیستم انتقال وجه بین المللی افزایش یابد. نتایج آماری بانکهای جهانی نشان دهنده این است که در سال 2016 حجم حوالههای بین المللی معادل 601 میلیارد دلار بوده که این میزان در سال 2018 رشد بسیار چشمگیری داشته و به 616 میلیارد دلار رسیده است.
علاوه بر این پیش بینی میشود در سال 2018 نرخ انتقال وجه در کشورهای کم در آمد و کشورهای درآمد متوسط افزایش یافته و به 466 میلیارد دلار برسد. این نرخ نسبت به سال 2016 رشد 25 میلیارد دلاری داشته است. این آمارها نشان میدهند استفاده 5 درصدی از بلاکچین در پرداختهای بین المللی باعث شده تا در هزینههای سالیانه 16 میلیارد دلار صرفه جویی شود.
سیستم های پرداخت بین بانکی سوئیفت در معرض خطر هستند
نشانه های این خطر را از توسعه تکنولوژیهای نوآورانه همچون: ارائه ارزهای دیجیتال مانند ریپل و پلتفرم ارائه شده توسط گروه بی تی ال به نام Interbit میتوان مشاهد کرد.
ریپل یک شبکه تسویه ناخالص را به منظور تبدیل ارزهای مختلف، انتقال وجه و تسویه حساب به کمک ارزهای رمزی خود (که در مبادلات نقش واسط داشته) را به منظور انجام فوری و بدون محدودیت معاملات ایجاد کرده است.
پلتفرم توسعه یافته Interbit توسط گروه BTL بر مبنای بلاکچین خصوصی ارائه شده است. این پلتفرم امکان تسویه حساب برون مرزی در شبکه ویزا اروپا را ارائه میکند. علاوه بر این شبیه سازیهایی با سرعت و حجم بالا برای انتقالات بین المللی توسط راهکار گروه BTL ارائه شده است.
بعضی از بانک ها به تازگی فناوری بلاکچین را جایگزین سیستمهای پرداخت خود کرده اند این بانک ها عبارت اند از:
هفت بانک بزرگ اروپایی در ماه ژانویه سال 2017 با مشارکت شرکت ibm یک شبکه مبتنی بر بلاکچین با نام زنجیره تجارت دیجیتا (Digital Trade Chain) که نیازمند مجوز است پیاده سازی کرده اند.
این پلتفرم در تجارتهای داخلی و بین المللی از ابتدا تا تسویه نهایی معاملات حساب باز را سازماندهی میکند. بانک Santander هشتمین عضو این مشارکت است. پس از پیوستن این بانک، اعضا به همراهی هم یک شرکت مشترک به نام we.trade را برای عرضه محصول خود به بازار بین المللی تاسیس کردند.
Santander نخستین بانکداری است که انتقال پرداختهای مستقیم بینالمللی را به کمک یک اپلیکیشن تلفن همراه مبتنی بر بلاکچین میسر کرده است. این راهکار از طریق فناوری ریپل استخراج شده است.
برخی از بانکهای بزرگ دنیا از جمله: بانک ملی ابوظبی(NBAD) ، بانک UBSو بانک سلطنتی کانادا (RBC)برای بهتر کردن پرداختهای بین المللی خود از شبکه ریپل استفاده میکنند.
هم اکنون بیش از 100 شرکت ارائه دهنده خدمات مالی در سراسر دنیا به توافق نامه ای مبنی بر استفاده از فناوری بلاکچین برای پرداختهای بین المللی پیوسته اند و این تکنولوژی ارائه شده از سوی ریپل را پذیرفته اند.
افزایش شفافیت و ایمنی به واسطه استفاده از از تکنولوژی بلاکچین در انتقال وجه
اصلیترین مشکل در حوزه مالی تقلب است. یکی از دستاوردهای مهم بلاکچین بستن راه نفوذ کلاهبرداران به سیستم است. به دلیل ثابت بودن تراکنشهای ثبت شده در بلاکچین، اگر کسی قصد تغییر مقادیر تراکنش را داشته باشد به راحتی قابل شناسایی است. امکان جعل یا از بین بردن اطلاعات معاملات قبلی در بلاکچین وجود ندارد چرا که اطلاعات در بلوکها ذخیره شده و محتوا و ارتباط بین آ��ها به وسیله رمزنگاری محافظت میشود.
هم اکنون پرداختهای بین المللی به وسیله شبکههای متشکل از بانکهای معاملهگر یا یا ارائهدهندگان خدمات انتقال وجه صورت میگیرد. انجام معاملات تنها در ساعات کاری بانکها صورت گرفته و هیچ سیستم مرکزی تهاتر آن را انجام نمیدهد.
علاوه بر این برای انجام این معاملات باید هزینه پردازش بانکهای واسط مختلف را نیز پرداخت کرد. البته موسسات انتقال وجه بین المللی دیگری مانند وسترن نیز وجود دارد که پرداختهای بین المللی را با سرعت بسیار بیشتر و البته هزینه بیشتر انجام می دهند. تمامی مشکلات پرداخت بین المللی که در بالا ذکر شد را میتوان به وسیله بلاکچین و دفتر کل توزیعشده آن حل کرد.
مطالعه بیشتر: دلیل استفاده مردم از بلاکچین و محبوبیت آن چیست؟
به کمک بلاکچین در زمان انتقال وجه هم فرستنده و هم گیرنده میتوانند شاهد مسیری که پول طی میکند باشند. تکنولوژیهای غیر متمرکز فرآیند انتقال وجه را بدون هیچ خللی طی میکنند. و در این مسیر تمامی بانکهای واسطه را حذف میکنند. یکی دیگر از امکانات فناوریها انجام آنی و فوری معاملات است که بلاکچین آن را تضمین کرده است.
بهره گیری از مزایای تکنولوژی بلاکچین در انتقال وجه بازارهای نوظهور
یکی از مهمترین و اساسی ترین ارکان اقتصاد جهانی به ویژه در کشورهای آسیایی، انتقال وجه است. در کشورهای آسیایی، بخش عظیمی از تولید ناخالص ملی مربوط به مبالغ ارسالی کاگران مهاجر است. آمارهای سال 2017 نشان می دهند که در طول این سال کارگران مهاجر بیش از 450 میلیون دلار به کشور خود وجه نقد فرستاده اند. اما کارشناسان معتقداند که در صورت کاهش هزینههای عملیاتی و نظارتی بر انتقال وجه 32 میلیارد دلار دیگر نیز ارسال می شد.
تکنولوژی بلاکچین به سرعت در حال راه یافتن به کشورهای آسیایی و قرار گرفتن به عنوان جایگزینی سریع، امن و اقتصادی براای سیستم انتقال وجه سنتی میباشد. بعضی از رویدادهای جدید بازارهای نوظهور منجر به افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها در انتقال وجه بین المللی میشود. برای نمونه برخی از این بازارها را معرفی میکنیم:
بانک مرکزی گینه نو به منظور کاهش موانع و نواقص موجود در کشور به تحقیق و بررسی پیرامون استفاده از فناوری بلاکچین در ارائه خدمات مالی به شهروندان خود پرداخته است. پلتفرم Bitspark واقع در هنگ کنگ که وظیفه ارسال وجه در منطقه آسیا -اقیانوسیه را برعهده دارد اعلام کرده با مشارکت گروه بیمه اتکایی امریکا که خدمات بیمهای خود را در اخیتار بازارهای محروم و پایین دست قرار میدهد. علاوه بر این هردوی این شرکتها تمایل خود را برای ارائه خدمات انتقال وجه مبتنی بر بلاکچین در بازارهای نوظهر اعلام کرده اند.
یکی از شرکتهای استارت آپی سنگاپور که در زمینه انتقال وجه فعالیت مستمر دارد به نام Toast به کمک بلاکچین موفق به کسب 850 هزار دلار سرمایه و تامین هزینه لازم برای خرید بذر مورد نیاز کشاورزان شد.
کلام آخر
روز به روز بازارهای نوظهور بیشتر از بلاکچین استفاده میکنند و با وجود اینکه تقاضا برای انجام خدمات مالی بین المللی در حال افزایش است نفوذ بازارهای سنتی در حال کاهش بودهو دلیل آن هم حضور تلفنهای همراه و کمبود توسعه زیر ساختهای مالی است. در چنین شرایطی میتوان به مشارکت مالی و رشد بازارهای سرمایه را به وسیله تطبیق و هماهنگسازی راهکارهای مالی مبتنی بر فناوری بلاکچین دست یافت.
امیدواریم از مقاله" چگونگی تاثیر بلاک چین بر خدمات انتقال وجه " بهره برده باشید،نظرات خود را در زیر این پست با ما به اشتراک بگذارید.
Read the full article
0 notes
نقد و بررسی "کامیوتر" (The Commuter): لیام نیسون، به دنبال عدالت
https://albalou.com/2018/01/21/the-commuter-review/
نقد و بررسی "کامیوتر" (The Commuter): لیام نیسون، به دنبال عدالت
او مردی انتقامجو و پارتیزانی با دید وسیع است که با سر به سمت خطر میدود، به تبهکاران مشت میکوبد، از تیرها، چاقوها، ماشینها، بمبها آتشها جاخالی میدهد و هر امر نامقدس و نفرینشدهای را که در مقابلش قرار گیرد از سر راه برمیدارد. او درمانی بر بیعدالتی است، که درلحظات سخت و دشوار، طعم شیرین قدرتی صالح را به ارمغان میآورد. ممکن است او گاه زخمی شود، مفاصل و استخوانهایش پر از شکستگی و درد باشد و چهرهاش درهم و خسته گردد، اما قلبش همواره صاف و خالص است. اینبار در “کامیوتر” (The Commuter) نوبت “مایکل مککالی” است، تا نیسون به ایفای نقش او بپردازد، شخصی که خود را ناگهان در میان توطئهای تبهکارانه مییابد.
“کامیوتر” جدیدترین اثر اکشن نیسون است. اینبار نیز برای بار چهارم او با “جاما کالت–سرا“، کارگردان اسپانیایی برای خلق شاهکاری دیگر همراه گشته است. شخصیتی که او به ایفای نقشش میپردازد، مایکل، کارمند بیمهای ۶۰ ساله است که پس از اخراج شدن از کارش درحال بازگشت به خانه با قطاری است که به منهتن عازم شده است. او را سرشار از حس ترس و نگرانی، تنها و درحال دوری از غریبههایی که همسفرش شدهاند و کمی محزون مییابیم؛ تا زمانی که یک زن (با بازی ورا فارمیگا)، با صدایی عمیق و جدی، به او پیشنهادی سخت و خطرناک میدهد.
قطار به راه میافتد، و داستان آغاز میشود، درست به سمت زمین نیسون، خطر، احساس گناه، چالشهای اخلاقی، صداهای مشت کوبیدن و کشف اجساد. مایکل در تلاش برای ایجاد تعادل میان محدودیتهای بدن، عقل و خرد و روحش آشفتهاش است. او استعارهای از زمانهای دشوار زندگی تکتک ما است، روحی آزرده که وارد بازیهای کثیف بانکداران، مدیران و سیاستمداران نشده است.
دوستی به او گفت: “در دنیایی فاسد زندگی میکنیم، فایدهای ندارد فردی کوچک در این چنین دنیایی باشی.”
مشتهای آهنین و گلولههای رعدآسا، همچون دیگر کارهای نیسون، “ربودهشده” (Taken) به عنوان مثال، که سریالی با درآمد تقریبا یک بیلیون دلاری از آن ساخته شد. “کامیوتر” فیلمی سرگرمکننده است، که هدفش داغ کردن بازار سرد گیشه در سرمای سخت زمستان است. این چنین فیلمهایی که اغلب هم در اوایل سال میلادی اکران میشوند، بیشترین نفع را از ستارگانشان میبرند، در همین مورد مثلا، “مایکل کالینز” او را یکی از بهترین و بااستعدادترین بازیگران نسل خودش میداند.
اما در “کامیوتر“، نیسون سراسر از نگرانی و دلهره، و البته کمی هم تفریح، در واگنهای قطار به دنبال مسافری اسرارآمیز میدود. این ماموریتی که به او داده شده، جایزهای صدهزاردلاری برایش خواهد داشت. چهره درهم و عصبی، خلوص نیت و پشتکار، خشم و اراده، و البته موهای آشفتهاش، او را به یادبودی از از شخصیتهای وسترن خلق شده توسط “جان فورد” و “هاوارد هاکس” تبدیل کرده است.
نیسون با آن لهجه نمایانکننده ریشه ایرلندیاش، درباره کامیوتر میگوید: “داستان درباره مردی است که میایستد و میگوید دیگر کافی است. گری کوپر، جان وین، جیمی استوارت. کاش من در آن روزها بودم. واقعا دوست داشتم بازیگری برای جان فورد بودم و آن دوران هالیوود را درک میکردم. فورد و هاوارد هاکس داستانهای اخلاقی بسیاری را فقط در ۹۰ دقیقه بیان کردند. اما کارگردانهای حالا این کار را در ۳ ساعت و ۱۰ دقیقه انجام میدهند، و خدا میداند این زمانی بسیار طولانی است.”
نیسون بازتابی از پلیس تنهایی است که “گری کوپر” به ایفای نقشش پرداخت و یادآوری است از شخصیتهای هیچکاکِ “کری گرنت“، همچنین او تداعی کننده آثاری همچون “تقاص” (Payback) با حضور “مل گیبسون“، مجموعه فیلمهای “بورن” (Bourne) با حضور “مت دیمن“، “گرن تورینو” (Grand Torino) با حضور “کلینت ایستوود” و “آرزوی مرگ” (Death Wish) و بازیگر مرد قویاش، “چارلز برانسون” در ذهن است.
مردان همگی هنگامی که غرورشان و کسانی که دوست دارند تهدید میشوند، به خشونت روی میآورند. آنها به پارتیزان و قهرمانی تبدیل میشوند که به دنبال آن است که آنچه که دوست میدارد را حفظ کند، و یا برآنچه که از دست داده تقاص گیرد. “بروس ویلز” امسال در نسخهای بازسازی شده از “آرزوی مرگ” بازی خواهد کرد، فیلمی پیرامون دکتری که به دنبال انتقام گرفتن از کسانی است که همسر و دخترش را کشتهاند.
بخوانید: نقد و بررسی “دفتر مرگ” (Death Note): لایو-اکشن ناامیدکننده نتفلیکسی
چنین فیلمهایی در مورد دنیایی هستند که موسسات و سازمانهای قانونی دیگر کاری از دستشان ساخته نیست و افراد باید خود دست به کار شوند. آنها عوامگراییای کهنه را زنده میکنند، همانطور که ترامپ و سناتور “برنی سندرز” این کار را کردند، ماموریتی به نیابت از کسانی که مسئول هستند، تا خطر را پذیرفته و خود آنچه که از دست رفته، باز پس گیرند.
نیسون درباره “کامیوتر” میگوید: “من بازی کردن در نقش مردی عادی را دوست دارم. این مردان ناشناس را میبینید که وارد شهر شده و به دنبال شغل میگردند. زندگی در چنین دنیایی زیباست. مردی عادی بودن. همسر داشتن و یا منتظر ازدواج فرزندان بودن. و البته نگرانی برای بدست آوردن پول و درآمد کافی برای زندگی.”
کالت–سرا، کارگردان فیلم که فیلمهای مشترکش با نیسون تا به حال بیش از ۴۲۰ هزاردلار فروش داشتند، میگوید: “اگر قرار باشد کسی جایگزین ما شود، فردی جوانتر خواهد بود یا ماهرتر؟ من به دنبال این بودم تا در این داستان نیسون به یک سفر و ماجراجویی رفته، اول رد شود و سپس با مهارتهای بینظیرش جایگاهی که لیاقتش را دارد بدست آورد. و در پایان روز این شما هستید که تصمیم میگیرید آیا موفق بودهاید یا نه.”
فیلمهای اکشن نیسون ده سالی است که به شکل عجیبی از واقعیتها فرار میکنند، خواه مبارزه با یک قاتل سریالی در هواپیما باشد، “بدون توقف” (Non-Stop)، مبارزه با گروهی گانگستر باشد، “فرار در سراسر شب” (Running All Night)، یا جستجوی کل پاریس به دنبال دختر ربوده شدهاش در “ربوده شده” (Taken). هنگامی که او به دنبال تبهکاری بیافتد، شبیه آنفولانزا خواهد شد، پیگیر و مصمم با قدرتی خارقالعاده برای فرار از موقعیتهای خطرناکی که برایش پیش میآیند. اما در حالی که فقط ۵ سال مانده است تا ۷۰ ساله شود، او دیگر مثل قبل ماهر نیست.
نیسون که قبلا قهرمان بوکس نیز بوده، در اینباره میگوید: “من جکی چان نیستم. از پنجرهها بیرون نمیپرم. ترجیح میدهم این چنین کارهایی را به افراد متخصصش واگذار کنم. اما اینکه دعواهای خودم را انجام دهم، برایم لذت بخش است. اما من دیگر ۳۲ ساله نیستم و قرار هم نیست ادای آن را در بیاورم. در رفتوآمد ما مراقب بودیم من درست شبیه به مردی ۶۰ ساله مبارزه کنم. بله، ما مردی را داشتیم که سابقا پلیس بوده است، و الان هم میداند چطور آدمهای بد را دستگیر کند، هرچند که کمی پیر شده است.”
او ممکن است واقعا پیر شده باشد، اما او سبک خودش را پیدا کرده است، همان سبکی که ممکن است عده اندکی پس از ایفای نقش او در “فهرست شیندلر” (Schindler’s List) به عنوان صنعتگری آلمانی در طول جنگ جهانی دوم، که یهودیان را نجات داد، و البته باعث شد در سال۱۹۹۳ نیز نامزد دریافت جایزه اسکار شود، برایش پیشبینی کرده باشند.
روزنامه گاردین اخیرا نوشت: ” قبل از ربودهشده، حتی تصور آنکه بازیگر با انگیزه، ماهر و درجه یک لیست شیندلر، لیام نیسون، یک دهه را صرف مشت زدن به مردم و پریدن از روی اشیا بکند، آن هم در فیلمهایی اغلب درجه دو. این تصور به محالی تصوراتی همچون تصور دنیل دیلوئیس و وقف زندگیاش در آثار کمدی، یا مارک رایلنس به عنوان رهبر گروهی از خونآشامها در فیلمی به نام فاحشههای شدیدا خونخوار، و همانقدر عجیب و غیرممکن است.”
جذابیت تحسینبرانگیز و قهرمانانه نیسون، زمانی بیش از بیش برافروخته شد که به سراغ “لاک بسونِ” کارگردان و نویسنده رفته، و با او در مورد “برایان میلز” صحبت کرد، مامور سابق سازمان سیا که سعی دارد با کمک مهارتهای بینظیرش، دخترش را که همراه قاچاقچیان آلبانیایی در پاریس ناپدید شده است، بیابد.
پس از فیلم کامیوتر نیسون میگوید: “من همیشه فکر میکردم این فیلم فقط یک فیلم مهیج ساده اروپایی است که خیلی زود هم نسخهای خانگی آن عرضه خواهند شد، اما فاکس آن را به موفقیتی بزرگ تبدیل کرد. هالیوود مرا متفاوت از قبل دید و برایم فیلمنامههای اکشن فرستاد، مانند کودکی در مغازه اسباببازی فروشی هیجانزده شدهام.”
او افزود: “من رمانهای پلیسی دوست دارم. رمانهایی که مخاطب مدام در حال پرسش است که داستان چیست و چه کسی قاتل است. آن مرد است یا آن زن یا شاید هم آن یکی مرد؟ مخاطب همیشه این داستانها را دوست دارد. به غیر از فیلمهایی که من و جاما میسازیم، سینما خالی از چنین داستانهایی است. شاید این نوع داستانها را سنتی بدانید اما واقعاً هنوز هم جذاب هستند.”
بخوانید: کریس همسورث با ثور چه خواهد کرد ؟
0 notes
تبانی بانکهای بزرگ برای دستکاری بزرگترین نرخ به گزارش خبرگزاری تسنیم، در دفتر مرکزی بانک «یو بی اس» سوئیس در توکیو، در وسط یک طبقه تجاری متروک، تام هِیس مات و مبهوت پشت یکی از هشت صفحه نمایشگر بانک نشسته بود. کالر اسکو، معاملهگر بریتانیایی، با رنگ و روی سفید و ازرمقافتاده و موهای بلوند بههمریخته حاصل عادتش که وقتی در یک فکر عمیق فرو میرفت دستش را در آنها فرو میبرد، سر و وضعش بههمریختهتر از معمول بود. 15 سپتامبر 2008 بود و برای هیس اوضاع مثل به پایان رسیدن دنیا به نظر میرسید. هیس صبح سحر در آپارتمانش با تماسی از رئیسش بیدار شده بود که به او میگفت فورا به دفتر کارش برود. در نیویورک بانک «لمان برادرز» ناچار شده بود اعلام ورشکستگی کند. هیس پشت میزش به روند اخبار و هراس جهانی نگاه میکرد. هر بازاری که باز میشد تبدیل میشد به دریایی از لامپهای چشمکزن قرمز چراکه سرمایهگذاران دیوانهوار دارایی خود را به زیر قیمت میفروختند. در لحظاتی اینچنین، هیس وارد یک وضعیت تقریبا ناخودآگاه میشد که در آن، به سرعت موج اطلاعات را قبل از اینکه خودش از آن آگاه شود پردازش و بهترین راه فرار را محاسبه میکرد. هیس یک پدیده در بانک «یو بی اس» بود، یکی از بهترینهای بانک در معامله سپردههای اولیهای که مردم در حسابها میگذاشتند. به همین علت، تا پیش از آن، بحران مالی رو به افزایش واقعا برای او خوب بود. آشفتگی به او اجازه میداد که از کسانی که کارد به استخوانشان رسیده بود و میخواستند بروند، داراییشان را ارزان بخرد و به معدود کسانی که از بخت بد هنوز به معامله نیاز داشتند بفروشد. در حالی که بیشتر دلالها از ترس کار را تعطیل میکردند، هیس با اشتهای ظاهرا نامحدودش برای خطر کردن، بیرون نمیآمد. او 28 ساله بود و آن سال بیش از 70 میلیون دلار سود کسب کرده بود. اکنون این وضعیت در معرض تهدید بود. هیس نهتنها باید خودش را از هر معاملهای که با بانک «لمان» انجام داده بود بیرون میکشید بلکه یک سلسله قمار بزرگ کرده بود به هوای اینکه در روزهای آینده نرخهای بهره ثابت باقی خواهند ماند. سقوط «لمان برادرز» که چهارمین بانک سرمایهگذاری بزرگ در امریکا بود، به طور قطع باعث میشد آن نرخهای بهره که واقعا تنها حرارتسنج برای ریسک بودند تندوتیزتر شوند. همانطور که هیس به دفترچه تجاری نگاه میکرد، یک نرخ را مهمتر از بقیه دید: نرخ مبادله بینبانکی لندن یا «لایبور» که معیاری بود که روی 350 تریلیون دلار اوراق بهادار و وام در سراسر جهان تاثیر میگذاشت. برای معاملهگرانی مثل هیس، این عدد همانند جام مقدس در مسیحیت بود. دو سال قبلتر، او راهی کشف کرده بود که آن را دستکاری کند. لایبور به وسیله کمیتهای از بزرگترین بانکهای جهان که خودشان اعضای آن را تعیین میکردند و سیاستگذاریاش را انجام میدادند معین میشد. این نرخ محاسبه میکرد که قرض دادن بانکها به یکدیگر چقدر هزینه دارد. هر روز صبح، هر بانک تخمینی از این نرخ ارائه میکرد، یک میانگین از آنها گرفته میشد و یک عدد در میانه روز منتشر میشد. این روند برای ارزهای مختلف و برای مدتزمانهای گوناگونی، بین بازه یک شب تا یک سال، تکرار میشد. هیس طی دورانی که یک معاملهگر خرد در لندن بود، توانسته بود بسیاری از 16 نفری را که مسئول تعیین نرخ هرروزه بانک خود برای ارز ین ژاپن بودند بشناسد. او با روشنبینی خود دریافته بود که این افراد عمدتا برای راهنمایی گرفتن درباره اینکه چه عددی را هرروز تعیین کنند، به کارگزاران بین معاملهگران بورس متکیاند؛ واسطههایی که سریع حرف میزنند و درگیر هر معاملهای هستند. کارگزارها واسطههایی در جهان امور مالی هستند که معاملات بین معاملهگران را در بانکهای مختلف در هر زمینهای، از اوراق قرضه گرفته تا معامله سپردههای اولیه مردم در حسابها بدون نظارت بورس، تسهیل میکنند. اگر معاملهگری بخواهد چیزی بفروشد یا بخرد، در مقام نظر به همه بانکها اعلام میکند که قیمتشان را اعلام کنند. یا میتواند پیش یک کارگزار برود که با همه در ارتباط است و میتواند در عرض چند ثانیه برایش یک طرف معامله پیدا کند. به ندرت دلاری به صورت نقد یا سپرده اولیه مردم بدون اینکه یک کارگزار معامله را جوش بدهد و سهم خود را بردارد مبادله میشود. در بازار معاملات سپردههای اولیه مردم در حسابها بدون نظارت بورس که در آن، مبادله به صورت متمرکز انجام نمیشود، کارگزارها در کانون جریان اطلاعات قرار دارند. این امر آنها را در یک موقعیت قدرتمند قرار میدهد. فقط آنها میتوانند تصویری داشته باشند از آنچه که همه بانکها در حال انجامش هستند. در حالی که کارگزارها نقشی رسمی در تعیین نرخ لایبور ندارند، تعیینکنندگان این نرخ در بانکها برای کسب اطلاعات درباره اینکه پولها در کجا معامله میشوند به آنها متکی هستند. همچنین بیشتر معاملهگران به کارگزارها به عنوان شهروندان درجه دو و از بالا نگاه میکردند. هیس ارزش آنها را تشخیص داد. او چیزی میدید که دیگران نمیدیدند چون او فرد متفاوتی بود. صمیمت او با اعداد، خونسردانه به استقبال خطر رفتن و عادتهای غیرمعمولش، چیزهایی بیش از تیکهای عصبی حرفهای بود. تا سال 2015 مشخص نشد که هیس دچار سندروم آسپرگر است و در آن موقع او 35 سال داشت. سندروم آسپرگر یک نوع اختلال رشد عصبی است که با مشکلات قابلتوجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیرکلامی مشخص میشود و معمولا با علایق و رفتارهای وسواسی و تکراری همراه است. اما همکاران اپراتور او که بسیاری از آنها مغزهایی از مدرسههای درجهیک بودند، اغلب هیس را به یاد میآوردند که مانند آنها نبود. آنها به او لقب «رِین من» داده بودند. تا زمانی که بازار در لندن باز شد، سقوط بانک «لمان» رسمی شد. هیس به یکی از کارگزارهای مورد اعتمادش در بانک «سیتی» پیامک فرستاد تا بگوید که میخواهد نرخ لایبور به چه سمتی حرکت کند. معمولا او تعارف و خوشامدگویی را کنار میگذاشت. تایپ کرد: «رفیق، واقعا به پایینتر نیاز است». کارگزار پیام اطمینانبخشش را فرستاد «نمره چند؟» و طی چند ساعت بعد، یک کار روزمره معمول دنبال شد. هروقت که یکی از بانکهای تعیینکننده نرخ لایبور با او تماس میگرفت و از او نظرش را درباره اینکه معیار چه باشد میپرسید، کارگزار – قطعا با دادن اخبار مصیبتبار - میگفت که نرخ به احتمال زیاد سقوط میکند. لایبور شاید روی صدها تریلیون دلار وام و حساب پسانداز تاثیر میگذاشت اما بدین گونه تعیین میشد: مکالمه بین مردانی که بسته به حوادث روز و با بیتفاوتی خوشبین یا ترسخورده بودند. وقتی که هیس آخر شب اعداد رسمی را نگاه میکرد، دید که از بخت خوشش لایبور ارز ین سقوط کرده است. هیس هنوز از خطر نرسته بود. طی سه روز بعد، او به ندرت دفتر کارش را ترک کرد و با سه ساعت خواب در شب خودش را نگه داشت. بازار که به لرزه درآمد، سود و زیان او تنها در عرض چند ساعت از حدود منفی 20 میلیون دلار تا مثبت 8 میلیون دلار بالا رفت اما هیس کارت برنده دیگری در آستین داشت. موسسه «آیکپ»، بزرگترین کارگزار بین معاملهگران، هرروز ساعت 7 صبح یک ایمیل «پیشبینی لایبور» برای کسانی میفرستاد که در بانکها مسئول تعیین نرخ لایبور بودند. هیس پیامی برای یکی از کسانی که داخل «آیکپ» بود فرستاد و به او یاد داد که پیشبینیها را به سطحی پایینتر منحرف کند. در میان آشوب، لایبور تنها چیزی بود که هیس فکر میکرد میتواند کنترلی بر آن داشته باشد. او شبکه خود را تا بیشترین اندازه به کار گرفت، به کارگزارهایش پیشنهاد پرداختهای اضافی در قبال همکاریشان میداد و به نفع بانکهایی در سراسر جهان عمل میکرد. تا پنجشنبه 18 سپتامبر، هیس از پا افتاد. این لحظهای بود که برایش همه هفته کار کرده بود. اگر لایبور امروز بالا میرفت، همه خیمهشببازیاش برای هیچ انجام شده بود. افزایش لایبور بر اساس واحد پایه انجام میگرفت که معادل یکصدم هر درصد نقطهای بود و خلاصه کلام آنکه هر تیکتاک ساعت برای او در حدود 750 هزار دلار ارزش داشت. برای هزارمین بار از وقتی که وضع «لمان» خراب شده بود، هیس با کارگزارانش در لندن تماس گرفت. او به یکی از آنها در یک پیامک گفت: «از تو میخواهم آن را در پایینترین حد ممکن نگه داری، باشد؟» و دوباره نوشت: «به تو، میدانی، 50 هزار دلار، 100 هزار دلار، یا هرچقدر دیگر میدهم. هرچقدر که بخواهی، باشد؟» کارگزار تکرار کرد: «باشد.» هیس گفت: «سر حرفم هستم.» کارگزار گفت: «میدانم هستی. انجام میشود، بگذار به عهده من.» وقتی که نرخ لایبور آن روز در ساعت 8 شب منتشر شد هیس هنوز در دفتر توکیو بود. نرخ ین یک واحد پایه سقوط کرده بود، در حالی که نرخهای بازار پولی مشابه برای دیگر ارزها به صعود خودشان ادامه میدادند. بحران از سر هیس رد شده بود. او با استفاده از شبکه کارگزارهایش یکتنه به جنگ بخشی از زیرساخت مالی کره زمین رفته بود. هدفون را از روی سرش برداشت و به سمت رختخواب خانهاش روانه شد. او از زمانی که هشت سالش بود تصور میکرد یک ابرقهرمان است و آن شب یک ابرقهرمان بهروزشده بود که زیر لحاف پر خوابیده بود. عدد سود و زیان کار هیس این بود که برای کسانی که او را استخدام کرده بودند بیشترین پول ممکن را از خرید و فروش حسابهای پسانداز به دست بیاورد. اینکه دقیقا چطور این کار را انجام میدهد – معجون خاصی از استراتژیها، مهارتها و حقههایی که دی ان ای یک معاملهگر را تشکیل میدهند – عمدتا پیش خودش میماند. در درجه اول، او یک بازارساز بود که برای مشتریانش که اغلب معاملهگرانی در دیگر بانکها بودند نقدینگی درست میکرد. از همان دقیقهای که هرروز صبح کلمه رمزش را مینوشت و وارد ترمینال بلومبرگش میشد و چراغ قرمز کنار نامش سبز میشد، هیس پشت خط تلفن در حال نقل کردن معاملههای تضمینشده و پیشنهاد دادن قیمت برای فهرست گستردهای از محصولاتی بود که معامله میکرد. او به خودش افتخار میکرد که همیشه تلفنش به روی تجار باز است، بدون توجه به اینکه بازارها چقدر متلاطم هستند. این ویژگی مثل کارت ویزیت او بود. هیس این بخش از کارش را به داشتن بساط سبزی و میوه شبیه میدانست. پایین بخر، بالا بفروش و تفاوت قیمت را در جیبت بگذار. اما به جای سیب و گلابی، او اوراق بهادار پیچیدهای را معامله میکرد که صدها میلیون دلار ارزش داشتند. سود او از فاصله بین اینکه چقدر برای یک اوراق پول میدهد و چقدر آن را میفروشد حاصل میشد. در زمانهای بیثباتی این فاصله بیشتر میشد که نشان میداد ریسک اینکه بازار ممکن است علیه او شود قبل از اینکه بتواند شانس فروختن اوراقش را داشته باشد افزایش یافته است. همه این کارها یک جریان ثابت درآمد را فراهم میکرد اما مشخص نبود که پولهای زیاد از کجا میآیند. آنچه واقعا هیس را از دیگران متمایز میکرد، توانایی او در تشخیص نابهنجاری قیمتها و استفاده از آن بود؛ تکنیکی که به عنوان «معامله ارزش نسبی» شناخته میشد. این توانایی از اشتیاقی که در تمام طول عمرش برای یافتن الگوها داشت برآمده بود. طی دورههای آرامش، او وقتش را صرف ثبت دادهها و شکار فرصتهای نادیده میکرد. اگر او فکر میکرد که قیمت دو اوراق بهادار مشابه بیش از حد با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودند، یکی از آنها را میخرید و از نزدیک آندیگری را مراقبت میکرد و روی این قمار میکرد که اختلاف بین آندو کم خواهد شد. هیس هرجا که کار میکرد، نرمافزارش را برپا میکرد تا به او بگوید دقیقا چقدر سود یا ضرر از هر حرکت جزئی لایبور در هر واحد پولی نصیبش خواهد شد. یکی از معاملات مورد علاقه هیس مربوط به قمار بر سر این بود که شکاف بین لایبور در دورههای مختلف بیشتر میشود یا کمتر: چیزی که در این صنعت یکی از پایههای معامله شناخته میشد. هربار که هیس معامله میکرد باید تصمیم میگرفت که آیا از ریسک کردن دست بردارد برای محافظت کردن از موقعیت خودش که، برای مثال، از حسابهای پسانداز دیگران استفاده کرده، یا نه. خریدوفروشهای هیس تغییرات مداومی را در دفتر معاملات ایجاد کرد که تا سالهای بعد هم ادامه داشت؛ دفتر معاملات که در قالب صفحات بزرگ اکسل بود. او دوست داشت که فکر کند این دفتر یک ارگانیسم زنده است با هزاران اندام متحرک به هم متصل. در گوشهای از یکی از صفحات نمایشگر او، عددی بود که بیش از دیگر اعداد به آن نگاه میکرد: سود و زیان پر از پستی و بلندی او. از هر معاملهگر معقولی بپرسید او قادر خواهد بود به شما بگوید که این عدد در حدود هزار دلار است. کل ارزشی که هیس برای خودش قایل بود در یک عدد بیچونوچرا خلاصه میشد. پراندن نرخها روی هوا تا پیش از تابستان 2007، بحران وام مسکن در امریکا باعث شد بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری در سراسر جهان در قرض دادن بدون وثیقه به یکدیگر کمدلوجرئت شوند. شرکتهایی که به بازار به اصطلاح پولی برای تامین مالی کسبوکارشان وابسته بودند به وسیله هزینه اعتبار کوتاهمدت که مثل بادکنک باد میشد فروپاشیده بودند. در 14 سپتامبر، بعد از اینکه بانک «نورثرن راک» اعلام کرد برای اینکه دایر بماند به وامهایی از «بانک آو انگلند» وابسته است، مشتریانش ساعتها صف کشیدند تا پساندازهای خود را از حسابها بیرون بکشند. بعد از آن، بانکها تنها تلاش میکردند وامهای بدون وثیقه را هربار برای چند روز به یکدیگر قرض بدهند و نرخ بهره وامهای بلندمدتتر سر به فلک کشید. به همین ترتیب، لایبور به عنوان حرارتسنج فشارهای سیستم واکنش نشان داد. در اوت 2007، فاصله بین لایبور سهماهه دلار و سواپ فهرستشده یکشبه – معیار هزینه استقراض یکشبه بانکها – از 12 واحد پایه به 73 واحد پایه افزایش یافت. تا ماه دسامبر این فاصله تا 106 واحد پایه صعود کرد. الگوهای مشابهی هم درباره پوند استرلینگ، یورو و بیشتر 12 ارز دیگری مشاهده شد که هرروز ظهر روی وبسایت «انجمن بانکداران بریتانیا» منتشر میشد. هرکسی میتوانست ببیند که نرخهای لایبور به سمت بالا پرواز کردهاند اما سؤالها درباره این شروع شد که آیا این نرخها به اندازه کافی بالا رفتهاند تا شدت و حدت مضیقه اعتباری را منعکس کنند. تا اوت 2007، تقریبا معاملهای نقدی نبود که دوره زمانیاش بیش از یک ماه باشد. در مورد برخی از ارزهای کوچکتر، هیچ وامدهندهای برای هیچ دوره زمانی وجود نداشت. هنوز با تریلیونها دلاری که به لایبور مرتبط بود، بانکها باید قطارهای خودشان را روی ریل نگه میداشتند. افرادی که هرروز مسئول تعیین نرخهای لایبور بودند شانسی نداشتند جز اینکه انگشت شست و اشارهشان را بلند کنند و روی هوا اعدادی را بپرانند. واضح بود که «بهترین تخمین»های آنان به طور غیرواقعگرایانهای خوشبینانه بود. بازی مخاطرهجویانهای گسترش یافت که در آن، تعیینکنندگان نرخها تلاش میکردند تخمین بزنند که رقبایشان چه نرخی را تعیین کردهاند و سپس نرخ خود را کمی پایینتر اعلام کنند. اگر آنها اشتباه حدس میزدند و نرخهایی بالاتر از همکارانشان وارد میکردند، تلفنهایی با عصبانیت از سوی مدیرانشان دریافت میکردند که به آنها میگفت آن ورق را به دسته کارتها بازگردانند. در طبقات تجاری ساختمانهای سراسر جهان، مکالمات هراسآلودی بین معاملهگران و کارگزارهایشان درباره پیشبینیها از لایبور انجام میشد. هیچکس نمیدانست که لایبور کجا باید بایستد و هیچکس نمیخواست یک به حاشیه راندهشده باشد. حتی جایی که بانکداران سعی میکردند صادق باشند، راهی وجود نداشت برای اینکه بدانند آیا تخمینهایشان درست است یا نه، چراکه یک معیار اصلی برای قرض دادن بینبانکی نبود که تخمینهای خود را با آن مقایسه کنند. ماشین در هم شکسته شده بود. بانکها میدانستند وینس مکگانِگِل، یک مرد کوچک و ترکهای با ظاهری خجول، 11 سال بود که در اداره اعمال مقررات «کمیسیون معاملات قراردادهای آتی کالایی» در واشنگتن کار میکرد و طی این دوره موهای قرمزش در کنارههای سر جوگندمی شده بود. مکگانگل که یک کاتولیک عملکننده به تکالیف دینی بود، مدرک حقوق خود را از دانشگاه «پرپردین»، یک مدرسه مسیحی در مالیبو در ایالت کالیفرنیا، گرفته بود؛ جایی که دانشجویان برای «زندگی مطابق با اهداف، خدمت و رهبری» آماده میشدند. در حالی که همکلاسیهایش مشاغل سطحبالا با درآمد خوب را برای دفاع از شرکتها و افرادی که متهم به فساد شرکتی بودند اشغال میکردند، مکگانگل تلاش کرد شغلهایی را انتخاب کنند که در موارد حقوقی علیه آنها عمل میکرد. او در مقام یک دادستان دادگاه به آژانس کمیسیون معاملات پیوست و آن موقع، در 44 سالگی، مدیر گروهی از وکلا و بازرسان بود. مکگانگل در دفترش را بست و لم داد تا اخبار روز را بخواند. 16 آوریل 2008 بود و تیتر صفحه اول روزنامه وال استریت ژورنال میگفت: «بانکداران در میان بحران به نرخ اساسی شک دارند». این مطلب چنین شروع میکرد: «یکی از مهمترین حرارتسنجهای سلامت مالی جهان سیگنالهای غلط میفرستد. طی پیشامدی که روی قرضگیرندگان در همهجا تاثیر دارد، از تولیدکنندگان روس نفت تا صاحبخانههای دیترویت، بانکدارها و معاملهگرها در حال ابراز نگرانی از این هستند که نرخ پیشنهادی بینبانکی لندن که به «لایبور» شناخته میشود، به نرخی غیرقابل اعتماد تبدیل شده است.» این مطلب که در دفتر لندن روزنامه والاستریت ژورنال نزدیک «فلیت استریت» نوشته شده بود، با این گمان ادامه میداد که برخی از بانکداران در بزرگترین بانکهای جهان احتمالا به وضوح تخمینهای پایینی برای هزینه استقراض میزنند تا مانع مطلع کردن بازار از اینکه «از نقدینگی ناامید شدهاند» بشوند. این کار روی دستکاری لایبور تاثیر دارد و در نتیجه، روی تریلیونها دلار اوراق بهادار در سراسر جهان. عیب بزرگ لایبور این بود که متکی به این بود که بانکها حقیقت را بگویند اما آنها را ترغیب میکرد که دروغ بگویند. وقتی که هرروز 150 گونه معیار مالی ارائه میشد، اظهار نرخ تکتک بانکها نیز منتشر میشد که به دنیا تصویر کلی معتبر بودن نسبی آنها را میداد. به طور تاریخی، افرادی که مسئول اظهار نرخ لایبور شرکتهای خود بودند، این توانایی را داشتند که تخمینهای خود را بر پایه بازار پولی بینبانکی پرحرارتی بنا کنند که در آن، بانکها برای تامین مالی عملیات روزبهروز خود از یکدیگر پول قرض میگرفتند. آنها از این امر بازداشته شده بودند که خیلی زیاد از حقیقت منحرف شوند چراکه مشارکتکنندگان همکارشان در بازار، از نرخهایی که واقعا به آنها پول تزریق کرده بودند خبر داشتند. طی چند ماه قبل، این وضعیت تغییر کرده بود. بانکها قرض دادن به یکدیگر برای دورههای زمانی طولانیتر از چند روز را متوقف کرده بودند و ترجیح میدادند که نقدینگی خود را روی هم تلنبار کنند. بعد از ورشکستگی شرکت «بیِر استرنز» تضمینی برای اینکه بانکها پولها را برگردانند نبود. وامدهندگان وقتی که به این اندازه زیاد در معرض خطر قرار گرفتند، سخت دلمشغول آن میزان نقدینگی شدند که وارد شرکتهای رقیب میشد. هر موسسه حاشیهای که در بالاترین انتهای طیف – که پرریسکترین هم بود – در خطر تبدیل شدن به یک موسسه مطرود هم بود؛ موسسهای که دیگر قادر نبود به نقدینگی لازم برای تامین مالی ترازنامهاش دسترسی داشته باشد. به زودی بانکها شروع به اظهار نرخهایی کردند که فکر میکردند میتواند جای آنها را در میانه طیف قرار دهد، به جای اینکه نرخهایی را تعیین کنند که واقعا فکر میکردند میتوانند با آن نقدینگی بدون وثیقه را قرض بدهند. انگیزه کم کردن باد بادکنک نرخها به سود ربطی نداشت؛ بسیاری از بانکها در واقع احتمال داشت که با نرخهای لایبور پایین پولهای خود را از دست بدهند. اینجا مسئله بقا در میان بود. طنز ماجرا این بود که درست هر وقت که صحت لایبور دچار تزلزل میشد، اهمیت به شدت بالا میرفت. همانطور که بحران مالی عمیق میشد، بانکهای مرکزی لایبور را برای ارزهای مختلف رصد میکردند تا ببینند آخرین اعلام سیاستهای آنها چطور در آرام کردن بازارها موفق بوده است. دولتها به اظهارات نرخ از سوی تکتک شرکتها نگاه میکردند تا سرنخهایی در اینباره به دست آورند که به کدامیک آنها ناچار خواهند شد بعدا کمک مالی کنند. اگر بانکها درباره لایبور دروغ میگفتند، تنها روی نرخهای بهره و پرداختهای مشتقه تاثیر نمیگذاشت؛ این کار واقعیت را میپیچاند. در این مرحله اصلا تصور این نمیرفت که معاملهگرانی مثل هیس در حال امر و نهی کردن به لایبور باشند تا سودهای خودشان را افزایش دهند بلکه در اینجا یک معیار وجود داشت که به صداقت معاملهگرانی وابسته بود که منافع مستقیمی در جایی که آن معیار تعیین میشد داشتند. لایبور به وسیله «انجمن بانکداران بریتانیا» پیشبینی میشد. در هردو مورد، بدنه مسئول پیشبینی نرخها هیچ قدرت تنبیهی نداشت، بنابراین توانش برای نهی کردن شرکتها از تقلب کم بود. وقتی که مکگانگل خواندن آن مطلب والاستریت ژورنال را تمام کرد، به همکارانش ایمیل زد و پرسید که درباره لایبور چه میدانند. گروه او یک پرونده درست کرد که شامل برخی گزارشهای اولیه از داخل جامعه مالی بود. در ماه مارس، اقتصاددانان «بانک تسویهحساب بینالمللی» که یک گروه بالاسری بانکهای مرکزی سراسر جهان است، مقالهای علمی منتشر کرد که الگوهای غیرعادی نرخ لایبور را طی بحران مالی جهانی تشخیص داده بود، با وجود اینکه مقاله نتیجه گرفته بود این امر «نتیجه نارسایی در طراحی مکانیزم مالی نبوده است». یک ماه بعدتر، اسکات پِنگ، تحلیلگر «سیتی گروپ» در نیویورک، برای مشتریانش یک یادداشت تحقیقی فرستاد که تخمین زده بود اظهار نرخهای لایبور دلار از سوی 18 شرکتی که آن نرخ را تعیین میکنند 20 تا 30 واحد پایه پایینتر از چیزی بود که آنها فکر میکردند باید باشد، به دلیل «ترس فراگیر» در میان بانکهایی که «در حال پذیرش این مسئله بودند که دست پایین را در محیط این بازار شکننده دارند». در حالی که شواهدی از دستکاری به وسیله شرکت خاصی وجود نداشت، مکگانگل در حال ارزیابی این ایده بود که تحقیق و تفحصی را شروع کند. رفتار دستفروشمآبانه در سال 2009، هیس از «یو اس بی» بیرون آمد تا به «سیتی گروپ» بپیوندد. رئیس گروه «سیتی گروپ» آسیا، کریس سِسیِر که از کارکنان قبلی بانک «لمان» بود، یک امریکایی کوچکقامت با ریش پروفسوری بود که شهرت زیادی در پیدا کردن راههای تازه پول درآوردن داشت و میلیونها دلار صرف جذب بهترین استعدادها در این زمینه کرده بود. و هیس برداشت اولین دورش بود. فقط امضای 3 میلیون دلار پاداش نبود که نظر هیس را به خود جلب کرد. نوید شروع تازهای در یکی از بزرگترین بانکهای جهان به همراه حضور او در مرکز توجه بازار به شدت در حال توسعه نرخ بهره ابزار مشتقه آسیا، بیش از آن اغواکننده بود که بتواند مقاومت کند. سسیر بعد از راضی کردن او به پیوستن به بانک، پیش همکارانش مباهات میکرد که «یک حیوان واقعی» را یافته که «ترتیب هرکسی را در خیابان میدهد». سسیر برنامه ریخت که «سیتی گروپ» به «تایبور» (نرخ پیشنهادی بینبانکی توکیو) بپیوندد، نرخی که هیس به تحقیر میگفت که حتی راحتتر از لایبور میشود روی آن تاثیر گذاشت چون بانکهای کمتری در تعیین آن مشارکت دارند. هیس وقتی شروع به معامله کرد میخواست فورا کارش را با موفقیت شروع کند و قادر بودن به تاثیرگذاری روی دو نرخ معیاری که به تعیین سودده بودن جایگاه او کمک میکرد، گ��م مهمی بود. گام دیگر این بود که کسی که نرخ لایبور را در لندن برای «سیتی گروپ» تعیین میکرد در جایگاه تعیینکنندهای قرار بگیرد. صبح روز 8 دسامبر، سسیر پشت میزش در طبقه تجاری دفتر موسسه در توکیو نشسته بود. او یک دفتر داشت اما به ندرت از آن استفاده میکرد و ترجیح میداد که در وسط گود باشد. فکر میکرد که نرخ لایبور ین برای استقراض ششماهه بیش از اندازه بالا است. بعد از کنترل اظهار نرخ روز گذشته، متعجب شد از اینکه میدید «سیتی گروپ» یکی از بالاترین ارقام را وارد کرده است. سسیر با مدیر گروه ریسک داراییها، استنلی تان، در توکیو تماس گرفت و از او خواست که بفهمد چهکسی مسئول تعیین نرخ ین است و بخواهد که او نرخش را چندین واحد پایه پایین بیاورد. او از میز ریسک داراییها فهمید که کانری وارف مسئول اظهار نرخ لایبور بانک است. تان آن روز بعدازظهر در پاسخ سسیر نوشت: «من با نفر مربوطه در لندن صحبت کردم و از او خواستهام که پایین آوردن نرخ را ارزیابی کند.» سسیر نرخهای لایبور را آخر وقت آن شب دوباره نگاه کرد و وقتی که دید «سیتی گروپ» برای استقراض ششماهه نرخ را فقط یکچهارم واحد کاهش داد ناراحت شد. او به تان نوشت: «ممکن است دوباره با او صحبت کنید؟» روز بعد، همانطور که از او خواسته شده بود به سراغ میز داراییها در لندن برگشت. او همچنین زنجیره پیامهای ردوبدلشده را برای رئیس میز ریسک داراییها در لندن، اندرو تارسفیلد، فوروارد کرد. پاسخی که او از همکار همرده انگلیسیاش دریافت کرد جایی برای بدفهمی باقی نمیگذاشت: هشداری تا حدی در لفافه پیچیده مبنی بر اینکه تو دخالت نکن. هیس که در سلسلهمراتبی بلافاصله پشت سر رئیسش قرار داشت در رنجیره پیامها حاضر نبود اما سسیر آنها را برای او فرستاد. تارسفیلد یک مرد متعصب در دهه چهل زندگیاش بود که بعد از پیوستن به «سیتی گروپ» به عنوان یک کارآموز دانشآموخته، بیش از 20 سال را در بخش مدیریت ریسک در بانک گذرانده بود. او به خودش به عنوان نگهبان ترازنامه شرکت نگاه میکرد و اصلا خوشش نمیآمد که یک معاملهگر سمج که چیزی از پیچیدگیهای تامین مالی بانک نمیدانست، به او بگوید که کارش را چطور انجام دهد. گروه تارسفیلد به جای اینکه نرخهای ورودی به لایبور را پایین بیاورند، در روزهای بعد اظهار نرخ خود را بالا بردند و باعث شدند لایبور بالاتر برود. هیس باید خطمشی متفاوتی را امتحان میکرد. در روز 14 دسامبر ایمیلی به همکار همردهاش در لندن زد و از او خواست که مستقیما به سراغ تعیینکننده نرخ لایبور برود. هیس با اشاره به تصمیم بانک برای یکمرتبه افزایش دادن اظهار نرخهای لایبور، پرسید: «آیا میتوانید با میز نقدینگی صحبت کنید و ما نرخها را از پیش بدانیم؟ ما نیاز به تعامل خوبی با میز نقدینگی داریم. آنها میتوانند برای ما خیلی ارزشمند باشند. اگر ما قبل از موعد نرخها را بدانیم میتوانیم بازار را شکل بدهیم و دمار از روزگار بازار دربیاوریم.» آنچه هیس نمیدانست این بود که هرگونه گپ زدن با کسانی که نرخها را تعیین میکردند آنها را از موقعیت مُجاز خارج میکرد. برخلاف تعدادی از بانکها، «سیتی گروپ» به طور جدی تحت تحقیقات بازرسی «کمیسیون معاملات قراردادهای آتی کالایی» در مورد نرخ لایبور قرار داشت. در مارس 2009، شخصا از طریق ارتباط ویدئویی برای بازرسان یک سخنرانی 18 صفحهای درباره روند تعیین نرخ ارائه کرده بود. معاملهگران پول نقد در شُرف به خطر انداختن هستی خود به دلیل اعمال کسانی در سوی دیگر کره زمین بودند که نمیشناختندشان. بحث صرفا این نبود که آنها میدانستند تحت نظارت هستند. تارسفیلد فقط یک نفر هواخواه پروپاقرص مقررات نبود بلکه از شخص هیس خوشش نمیآمد چراکه سه ماه قبلتر همدیگر را ملاقات کرده بودند؛ اکتبر 2009 بود، کمی بعد از اینکه هیس کار در «سیتی گروپ» را پذیرفته بود و رئیسش او را به لندن فرستاده بود تا با نفرات کلیدی بانک ملاقات کند. هیس در همان اولین جمله، وقتی که به تارسفیلد معرفی شد، گفت: «از دیدن شما خوشوقتم. شما میتوانید به ما کمک کنید که از شر لایبور خلاص شویم. من اجازه میدهم که فوت و فنم را بدانید.» هیس با صورت نتراشیده و موهای ژولیده به مدیر «سیتی گروپ» گفت که چطور به طور مرتب اظهارات نرخهای این بانک را برای اینکه با دفترچهاش سازگار شود تحریف میکرده است. او به روابط نزدیکش با تعیینکنندگان نرخهای لایبور در دیگر بانکها و اینکه چطور آنها در جهت منافع یکدیگر عمل میکردند افتخار میکرد. هیس سعی میکرد برای تارسفیلد چربزبانی کند اما خیلی بد درباره آن مرد و موقعیت قضاوت کرد. در روزهای بعد، تارسفیلد با مدیرش، استیو کامپتون، تماس گرفت و نگرانیاش را ابراز کرد. تارسفیلد گفت: «در حالی که شما از حرف زدن درباره اصلاح نرخهای لایبور طفره میروید، من همین هفته باید یک 75 هزار دلار دیگر به وکلا بدهم برای اینکه روی تحقیقات «کمیسیون معاملات قراردادهای آتی کالایی» کار کنند. هرکسی که رئیس این میز باشد یا مسائل دیگر، باید کاملا مراقب باشید که او دقیقا در حال انجام دادن چهکاری است و آن را چطور در ملأ عام انجام میدهد. شما میدانید، همه این کارها رفتاری بسیار دستفروشمآبانه است.» اعتراف صبح ساعت 7 یک روز سهشنبه، دو هفته پیش از کریسمس 2012، در خانه هیس زده شد. هیس پا روی راهپله سفارشیساز از چوب صنوبر خانه جدیدا بازسازیشدهاش در «وُلدینگام» در محله «سوری» گذاشت تا به یک دوجین مامور پلیس و بازرسان «دایره کلاهبرداریهای سنگین» اجازه بدهد داخل شوند. یک سال قبلتر، او از «سیتی گروپ» اخراج شده بود و مدت کوتاهی پس از آن به بریتانیا برگشته بود؛ جایی که با نامزدش، سارا تای، ازدواج کرد. هیس کنار همسرش ایستاد چراکه مامورها ملک او را زیر و رو کردند، رایانهها و اسناد را داخل جعبه گذاشتند و آنها را در وسایل نقلیهای جا دادند که در انتهای مسیر شنی خانه پارک شده بودند. این زوج فقط دو هفته پیش به آن خانه نقل مکان کرده بودند. نوزاد پسرشان در طبقه بالا توی تخت بود. زمانی که معاملهگر سابق به سمت یک خودرو که منتظرش بود هدایت شد ترافیک سنگین بود. 20 مایل سلانه سلانه رفتن از «سوری» تا شهر لندن در سکوت گذشت. دروازه بزرگ ایستگاه پلیس، ساختمانی خاکستری از جنس سیمان بود که در یکی از مناطق شلوغ تجاری خیابانی اصلی واقع شده بود. در بازجویی رسمی به هیس گفته شد که او برای پاسخ دادن به سؤالاتی در ارتباط با اتهاماتی بین سالهای 2006 تا 2009 درباره تبانی با دو همکارش برای دستکاری نرخ لایبور ین، به آنجا آورده شده است. هیس پاسخ داد که میخواهد در اینباره کمک کند اما به زمان نیاز دارد تا 112 صفحه شواهد را بررسی کند، بنابراین به هیچیک از سؤالات در آن روز جواب نمیدهد. دیروقت بود که او دوباره به «سوری» بازگشت. در ماه ژوئن، «بارکلی» اولین بانکی بود که با مقامات به یک توافق رسید و قبول کرد که نرخ لایبور را دستکاری کرده بوده و موافقت کرد که جریمهای که تا آن زمان 290 میلیون پوند ثبت شده بود پرداخت کند. از آن لحظهای که «بارکلی» به توافق رسید، یک آتشسوزی عظیم سیاسی شروع شد که تا هفتهها ادامه داشت و دست سرنوشت هیس را نیز به آن نقطه رسانده بود. دایره کلاهبرداریهای سنگین که قبلا در برابر دنبال کردن دستکاری نرخ لایبور مقاومت کرده بود، ناچار شد موضع خود را تغییر دهد و در 6 ژوئیه پروندهای را باز کرد که طی آن باید نوعی تحقیقات کیفری در این موضوع انجام میشد. در همان هفته، دولت نتیجه بازرسیهای خود را درباره آن رسوایی منتشر کرد. مردم بریتانیا و سیاستمداران کشور درصدد مجازات عوامل بودند. هیس در 19 دسامبر، هشت روز بعد از دستگیریاش، در خانه پشت رایانهاش نشسته بود که یک بولتن خبری با لینکی از یک کنفرانس خبری در واشنگتن روی صفحه نمایشگر ظاهر شد. همانطور که فلاش دوربینها نور میانداختند، دادستان کل، اریک هولدر، و رئیس دایره کیفری وزارت دادگستری، لانی بروئر، یک توافق با ارزش حدود 1.5 میلیارد دلار را اعلام کردند که مقامات از بانک «یو اس بی» بابت لایبور میگرفتند. آنها توضیح دادند که این بانک سوئیسی به انجام تقلب در بازوی ژاپنی خود اعتراف کرده است. آن موقع بود که ضربه فلجکننده وارد شد. بروئر گفت: «علاوه بر اینکه شعبه بانک «یو بی اس» در ژاپن پذیرفته در این زمینه گناهکار است، دو معاملهگر سابق «یو بی اس» نیز به دلیل تبانی برای دستکاری نرخ لایبور متهم به تقصیر هستند که به دلایل پیچیدگیهای کیفری نام آنها امروز فاش نمیشود.» نه تان، نه سسیر به دلیل قصور مجازات نمیشدند: «تام هیس نیز متهم به تقلب و زیر پا گذاشتن قوانین ضدانحصار مجازات است.» در آن لحظه، وحشت مطلق موقعیت برای اولین بار به هیس یورش برد. دو تن از قدرتمندترین وکلای امریکا برنامه داشتند که او را با سه اتهام کیفری جداگانه که هرکدام دارای مجازاتی بین 20 تا 30 سال زندان بود به آن کشور مسترد کنند. در کمتر از 24 ساعت بعد، یک عضو گروه حقوقی هیس پشت خط تلفن دایره کلاهبرداریهای سنگین بود تا درباره کم کردن از هزینه توافق بحث کند. مبارزه با اتهام بیثمر به نظر میرسید. توافق «یو بی اس» پذیرفته بود که هیس و همکارانش طی چهار سال بیش از 2000 بار تلاش کردهاند که روی نرخ لایبور تاثیر بگذارند. توجهات زیادی به او جلب شد و خودش بعدها میگفت که به «جسی جیمزِ [یک کلاهبردار حرفهای تاریخ امریکا] لایبور» مشهور شده بوده است. مقامات امریکایی پرونده استرداد او را کامل کرده بودند و فقط بحث زمان در انجام این کار مطرح بود. بنابراین هیس شروع کرد به متقاعد کردن دایره کلاهبرداریهای سنگین که او را به عنوان نوعی مدیر دارای اطلاعات در نظر بگیرند و در عوض مجازات او نیز تسهیل شود و مهمتر اینکه این توافق حاصل شود که در بریتانیا بماند. هیس نیز برای اینکه برنامهاش عملی شود باید هرچیزی را که میدانست به دایره کلاهبرداریهای سنگین میگفت و قول میداد که علیه هرکسی که درگیر ماجرا بوده شهادت بدهد. اساسیتر این بود که او همچنین باید میپذیرفت که به دلیل دستکاری غیرصادقانه لایبور گناهکار است. این برای پذیرفتن اینکه روی نرخ لایبور تاثیر گذاشته کافی نبود، او باید اعتراف میکرد که میدانسته این کار اشتباه است. طی دو روز به اصطلاح مصاحبههای گسترده برای آزمایش دانش هیس درباره موضوع، او برای اولین بار در زندگیاش خیلی روشن درباره کارهایش برای دستکاری لایبور حرف زد. او در مقر دایره کلاهبرداریهای کلان در نزدیکی میدان ترافالگار پذیرفت که به طور غیرصادقانه عمل کرده و توجه بازرسان را به جنبههایی از ماجرا جلب کرد که تا به آن زمان درباره آنها چیزی نمیدانستند. مصاحبهها هرچیزی را شامل میشد؛ از ورودش به این صنعت و استراتژیهای معامله او تا اینکه چطور لایبور روندهای خود را عوض میکند و افراد مختلفی که به کمک آنها نرخ را دستکاری میکردند. او همه کارهایی را که انجام میداد، اینکه چطور یک معامله سر میگرفت و چطور اوراق بهادار را میفروخت به ماموران گفت. در نهایت، نیز با چند جمله تصدیق کرد که کارهایی غیرصادقانه انجام داده است. منبع: آینده نگر انتهای پیام/ Let's block ads! (Why?)
0 notes
نقد کردن درآمد دلاری از قدم اول تا واریز به حساب بانکی!
نقد کردن درآمد دلاری از قدم اول تا واریز به حساب بانکی یک فرآیند مهم است که نیازمند مراحل مختلفی است. این فرآیند ممکن است شامل موارد زیر باشد:
دریافت درآمد: ابتدا باید درآمد خود را از منبع مربوطه دریافت کنید، مثلاً از کارفرما یا سایتهای آنلاین.
تبدیل به واحد دلاری: اگر درآمد شما به واحد دلاری نیست، باید آن را به دلار تبدیل کنید، این ممکن است از طریق صرافی یا سایتهای تبدیل ارز آنلاین انجام شود.
انتقال به حساب بانکی: بعد از تبدیل به دلار، باید درآمد خود را به حساب بانکی خود واریز کنید. این ممکن است از طریق انتقال بانکی مستقیم یا استفاده از سرویسهای انتقال پول آنلاین انجام شود.
پیگیری و وصول: بعد از واریز درآمد به حساب بانکی، باید وضعیت وصول آن را پیگیری کنید و اطمینان حاصل کنید که وجه به درستی به حساب شما واریز شده است.
در کل، نقد کردن درآمد دلاری و واریز آن به حساب بانکی نیازمند دقت و دانش در مورد فرآیند انتقال پول و ارز است و باید از روشهای معتبر و امن برای انجام این کار استفاده کرد.
0 notes
چطور از یوتیوب در ایران کسب درآمد کنیم؟
این روزها همه به فکر کسب درآمد بصورت دلاری هستند و راه های بسیار زیادی برای ایجاد درآمد دلاری وجود دارد و اصلا در این زمونه پول درآوردن سبک و شیوه ی خاص خودش رو در فضای مجازی پیدا کرده که اگه کمی زرنگ باشید خرید یه پارو برای پارو کردن پول نیاز دارید! اغراق نمی کنم چرا که همه ی پول ها این روزها در محیط اینترنت جابجا میشن و روزانه میلیون ها تراکنش از همین ایران خودمون از طریق درگاه های پرداخت انجام میشه. حالا از اینا بگذریم و برایم سراغ راهنمای کلی کسب درآمد از شرکت گوگل (یوتیوب مال گوگل هست)
بریم آموزش چگونه کسب درآمد با یوتیوب رو یاد بگیریم.
مشخص کردن هدف شما برای انتخاب موضوع فعالیت کانال یوتیوب
قبل از هر چیز شما باید مشخص کنید که میخواید در یوتیوب چه فعالیتی انجام بدید. چرا که هزاران موضوع رو میشه انتخاب کرد و در موردشون تولید محتوا کرد. من اینجا چند ایده رو به شما معرفی میکنم تا کمی ذهنتون باز بشه و شاید شما هم ایده های مشابهی از این موضوعات گرفتید:
معرفی فیلم های سینمایی
آموزش تخصصی آشپزی
معرفی لباس و مد
معرفی گجت ها و سخت افزارهای روز
گیمر یا استریمر و معرفی بازی ها
ساخت آموزش های کاربردی
رسیدگی به اخبار روز
آرایشگری و مدل مو
ماجراجویی و ساخت سفرنامه
و هزار ایده دیگه که در آینده نزدیک همرو بهتون معرفی میکنم.
البته همه ی این ها نیازمند قوانین خود هست که باید در مورد آنها تحقیق کنید.
از کجا شروع کنید؟
قبل از هر چیز باید کانال یوتیوبی خود را ایجاد کنید و این کار با ثبت نام کردن در سایت گوگل امکان پذیر است و با داشتن یک اکانت گوگل، شما به تمام محصولات گوگل با همان یوزر نیم و پسورد دسترسی خواهید داشت. و بعد از ثبت نام باید وارد سایت Youtube.com شوید و از آنجا شروع به آپلود ویدیو های خود کنید در صورت درخواست ، امکان وریفای حساب یوتیوب توسط شرکت ایران پی وجود داره.
برای راه اندازی کانال یوتیوب، به چه امکانات و تجهیزاتی نیاز دارید؟
برای تولید محتوا شما نیاز به یک کامپیوتر و یا گوشی موبایل، اینترنت دارید و بسته به نوع تولید ویدیو، شما شاید نیازی به فیلم برداری از خودتان نباشد ولی در صورت نیاز، دوربین و بصورت تخصصی تر، اتاق کار، نور ثابت، سه پایه دوربین، پرده سبز برای حذف پس زمینه و… دارید.
چقدر برای کانال خود هزینه و سرمایه گذاری کنیم؟
شاید ابتدا بهتر باشد با سرمایه کم شروع به کار کنید و کار عاقلانه همین است. چرا که به مرور زمان که در حال تولید و ایده پردازی هستید، شاید تغییرات زیادی در مدیریت کانال خود داشته باشید و حتی با موضوعات پیشبینی نشده زیادی روبرو شوید، حتی شاید موضوع انتخابی خود علاقمند نباشید و بخواهید کار خود را کمی تغییر دهید. ولی بصورت کلی من به شما توصیه میکنم کار را از همان ابتدا جدی شروع کنید و تمام ابزارهای لازم را به مرور زمان برای بخرید. چرا که تجهیزات حرفه ای باعث انگیزه بیشتر برای کار پیشرفت در کار می شود و شما میتوانید هر روز بیشتر از کار خود لذت ببرید.
یک کانال یوتوب چقدر درآمد دارد؟
این موضوع ربط مستقیم به زحمت شما دارد و هر چقدر ویدئو های پربازدید بسازید، میزان درآمد شما هم بالا تر است به طور میانگین طبق بررسی هایی که انجام شد یک کانال سرگرمی، به اضای هر 1000 بازدید، 2 تا 16 دلار درآمد خواهد داشت و درآمد شما از کانال یوتیوب به موضوع انتخابی شما، و تعداد کلیک ها و حتی کشوری که تبلیغ روی ویدیو های شما آنجا نمایش داده میشود، ربط دارد. ولی با کمی خلاقیمت می توانید بین 5000 تا 1 میلیون بازدید را برای هر یک از ویدیو های خود بسازید و جالب است بدانید، خود گوگل زمانی که اکانت شما monetize شده باشد، ترافیک بیشتری برای شما می آورد; چرا که نصف درآمد حاصل از تبلیغات روی ویدیو ها، به جیب خود گوگل می رود.اگر علاقمند هستید که بدانید یوتیوب برای هر 1000 بازدیدکننده چه مبلغی را به شما می پردازداین ویدئوی فارسی را در یوتیوبحتما ببینید .
چه میزان سابسکرایب یوتیوب نیاز است تا یوتیوب وارد کانال درآمد شود؟
میزان سابسکرایب و واچ تایم در قوانین جدید گوگل برای تبدیل شدن چنل معمولی خود به اکانت بیزنسی برای subscribe 1000 و 4000 ساعت واچ تایم watch time ، یعنی میزان زمانی که ویدیو های شما به اضایه هر ساعت پخش شده باشد،نیاز است. و برای فعال کردن کانال یوتیوب خود و ورود به monetization ، لازم دارید تا از این کانال کسب درآمد کنید که البته نگران این موضوع نباشید، چرا که اگر موضوع مناسب را انتخاب کرده باشید، به زودی به نتیجه میرسید و می توان وارد جریان درآمدزایی شوید. ما هیچ راه میانبری برای دور زدن یوتیوب به شما پیشنهاد نمیکنیم ! برخی از افراد به فکر خرید سابسکرایبر یا لایک کننده در یوتیوب هستند و تصور میکنند می توانند به این روش به راحتی به درامد خوبی در یوتیوب برسند که این راه تنها راه خروج شما از یوتیوب و دوران رسیدن به درآمد دلاری محسوب می شود، پس به فکر راه میانبر برای رسیدن زودتر به درآمد از یوتیوب با دورزدن یوتیوب نباشید .
تا چه حد کانال خود را گسترش و بزرگ کنیم؟
در آینده که شما ویدیو های بیشتری را آپلود کردید و بازدید ویدیو ها شما بیشتر شد، لازم است کار را بیشتر از همیشه جدی بگیرید و به فکر استخدام چند نفر باشید تا بتوانید کار خود را گسترش دهید. و مطمئن شوید این هم یک سرمایه گذاری است و هر چقدر وقت بیشتری برای تولید محتوا بگذارید، درآمد بیشتری خواهید داشت. پس تا میتوانید به فکر تولید ویدیو ها باشید و هر هفته حداقل یک ویدیو بسازید.
چرا از بوتیوب کسب درآمد کنیم؟
به این خاطر که شما با بزرگترین وب سایت درآمدزایی دنیا طرف هستید و رنک خود یوتیوب طبق آمار الکسا، 2 و آمریکا هم شماره 2 است. و این فقط یک دلیل برای ورود به این استخر بزرگ برای بدست آوردن پول از طریق یوتیوب است.
دلایل زیادی برای ورود به این بیزینس وجود دارد که راحتی کار نسبت به دیگر کار ها و اثبات درآمدهای میلیون دلاری برای افراد زیادی که در آینده به معرفی آنها میپردازیم، نشان از سرمایه گذاری در این تجارت بزرگ است.
اینکه چرا از یوتیوب کسب درآمد کنیم راه کارهای زیادی وجود دارد و نمی توان در چند جمله در این مقاله ایران پی ، آن را بیان کرد ولی بصورت کلی شما با تولید و ساخت ویدیو های خود می توانید هر روز درآمد بیشتری را برای خود کسب کنید . شما می توانید خدمات دیگر ما را در وب سایت ایران پی، بررسی کنید و آموزش های لازم را در این باره ببینید.
چطور در ایران از یوتیوب درآمد کسب کنیم؟ و درآمد خود را نقد کنیم؟
ما ایرانی ها همیشه بخاطر تحریم های آمریکا، برای این موضوع افسوس خوردیم که چرا کشور ما؟ و چرا این محدودیت ها وجود داشته باشد؟ شاید بهتر باشد در مورد این موضوع خیلی صحبت نکنیم چرا که همیشه راه کارهایی برای دور زدن تحریم وجود دارد. و از طرفی کسانی که در ایران نیستند، می توانند به راحتی از این پتانسیل به کمک یوتیوب کسب درآمد کنند و این محدودیت ها دغدغه آنها نباشد. ولی راه کار این مشکل این است که کارهای وریفای اکانت خود را به ایران پی واگذار کنید .
بصورت کلی پیشنهاد میکنیم خیلی این موضوع برای شما محدودیت ذهنی ایجاد نکند چون که راه کار زیاد است و تولید محتوا برای کانال یوتیوبی خودتان است که باید این موضوع را مهم بدانید.
سخن پایانی
همه ی این توضیحات شاید بهانه باشد و کسی که قصد ساخت ویدیو داشته باشد، همه ی این آموزش ها را به مرور زمان پیدا کرده و از طریق آن خود را بروز کند و تنهای چیزی که مهم است، تصمیم شما برای ایجاد کانال یوتیوب است و تصمیم برای درست کردن ویدیو ها باشد. خیلی به فکر مقدار درآمد ها نباشید چرا که پول بسیار زیادی پشت این سیستم جابجا می شود و فقط کافی است خود را درون این استخر غرق کنید. برای شما آرزوی موفقیت داریم .
منبع : iranpay.biz
0 notes
بچههای میلیون دلاری؛ با پردرآمدترین کودکان دنیا آشنا شویدhttps://khoonevadeh.ir/?p=18578
وبسایت روزیاتو - گلریز برهمند: بیشتر ما کودکی مشابهی داشته ایم و روزهای خوش آن را صرف کارهایی میکردیم که هر کودک دیگری هم میکند. تکالیف مدرسهی خود را مینوشتیم، همیشه دنبال تنقلات خوشمزه بودیم، بازی میکردیم و تلویزیون تماشا میکردیم. اما در این مطلب از کودکانی صحبت خواهیم کرد که شاید بعضی از ما را از کودکی مان شرمنده کنند. موفقیتهای این کودکان میتواند منبع الهام همهی ما باشد تا فارغ اینکه ۷ ساله هستیم یا ۷۷ ساله، دست از دنبال کردن رویاهایمان نکشیم. با پردرآمدترین کودکان دنیا آشنا شوید.
۱- رایان- ۷ ساله
این پسر ۷ ساله را شاید بتوان یکی از ثروتمندترین کودکان تاریخ دانست. رایان، که والدینش به دلایل امنیتی نام فامیلی او را منتشر نکرده اند، به دلیل موفقیت عظیم کانال یوتیوبش به نام Ryan ToysReview هر ساله ۲۲ میلیون دلار کسب درآمد میکند. در حقیقت، کانال یوتیوب رایان، پردرآمدترین حساب کاربری یوتیوب در سال ۲۰۱۸ بود.
تمام ویدئوهای کانال رایان، به بازی او با اسباب بازیها و نقد و بررسی آنها اختصاص دارد. اکانت رایان ۱۸ میلیون دنبال کننده دارد و مخاطبان او میتوانند رایان را در حال بازی، یادگیری الفبا و حتی خواندن آواز تماشا کنند. یکی از ویدئوهای رایان نزدیک به ۲ میلیارد بازدید داشته است.
۲- جوئل جوئنی- ۱۵ سال
جوئل جوئنی ۱۵ ساله، معروف به جوجو سیوا، چند سال قبل به واسطهی حضورش در یک برنامهی تلویزیونی به نام Dance Moms به همراه مادرش شهرت پیدا کرد، اما حالا علاوه بر بازیگری و خوانندگی، از چهرههای شاخص یوتیوب هم محسوب میشود. حساب اینستاگرامی جوئل، ۷/۹ میلیون دنبال کننده و کانال یوتیوب او، ۸/۹ میلیون دنبال کننده دارد. علاوه بر این، آهنگهای او در اسپاتیفای، میلیونها بار شنیده شده اند.
اما این دختر نوجوان شم تجاری خوبی هم دارد. او نام و چهره اش را تبدیل به یک برند کرده است. جوئل کالکشن پاپیون و اکسسوری خودش را در برند معروف Claire’s دارد و علاوه بر این، یک کالکشن عروسک هم به نام JoJo dolls دارد. ارزش خالص ثروت این نوجوان ۱۵ ساله، ۱۲ میلیون دلار تخمین زده میشود.
۳- موزیا بری��ز- ۱۷ ساله
موزیا بریجز وقتی تنها ۹ سال داشت، یک کسب و کار تولید پاپیون به راه انداخت. او که حالا ۱۷ سال دارد و مالک برند Mo’s Bows محسوب میشود، کماکان مشغول گسترش برند پاپیون خود است. بریجز به طور رسمی، رئیس و مدیر بخش طراحی کسب و کار خود است که کار آن فروش پاپیون، کراوات، دستمال کت و مواردی از این دست است.
در سال ۲۰۱۸، بیشتر از ۶۰۰ هزار مورد از تولیدات برند Mo’s Bows به فروش رسید.
۴- مکنا کلی- ۱۳ ساله
کانال یوتیوب کلی، که به ویدئوهایای اس ام آر اختصاص دارد، ۱/۳ میلیون دنبال کننده دارد.ای اس ام آر به معنای واکنش ارادی اوجگیری حسی است و به احساس آرامش بخش و خوشایندی اطلاق میشود که اغلب با حسی از مور مور شدن همراه است و معمولاً با صداهایی مثل پچ پچ کردن یا صدای ضربات ناخن روی چیزی به وجود میآید.
کلی تنها از طریق تبلیغات کانال یوتیوبش، روزانه هزار دلار کسب درآمد میکند.
۵- مارسای مارتین- ۱۴ ساله
مارسای مارتین علاوه بر حضور کوتاهش در سریال Black-ish، در فیلم سینمایی Little (محصول ۲۰۱۹) هم به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفت و هم در پشت صحنهی این فیلم کمدی به عنوان تهیه کنندهی اجرایی کار حضور داشت. بنابراین، مارتین جوانترین تهیه کنندهی اجرایی تاریخ هالیوود محسوب میشود.
این نوجوان بلند پرواز، برنامههای زیادی برای آینده اش دارد. مارسای پیش از شروع فیلمبرداری این فیلم، در مصاحبهای گفته بود: «این اولین فیلمی است که هم جلو و هم پشت دوربین آن حضور دارم؛ و قرار هم نیست آخری اش باشد.»
طبق شنیده ها، مارتین برای این فیلم ۲۰۰ هزار دلار دستمزد دریافت کرده و علاوه بر آن یک پاداش تا سقف ۳۰۰ هزار دلار برای او درنظر گرفته شده که به میزان موفقیت فیلم بستگی دارد؛ بنابراین با احتساب مبلغ دستمزد و پاداش احتمالی او، مارسای برای این فیلم نیم میلیون دلار دریافت خواهد کرد و این علاوه بر دستمزدی است که او برای سریال Black-ish دریافت کرده بود.
۶- رایان کلی- ۱۴ سال
رایان کلی تنها ۱۰ سال داشت که یک لاین تولید غذای سگ به نام Ry’s Ruffery راه اندازی کرد.
کلی به همراه مادرش در یک برنامهی تلویزیونی شرکت کرد تا ایدهای که برای تولید نوع باکیفیت تری از غذاهای مخصوص سگها داشت را مطرح کند. زن تاجری به باربارا کورکن سرمایهی لازم برای این کار را در اختیار رایان و مادرش گذاشت و آنها حالا محصولات خود را به صورت آنلاین به فروش میرسانند.
کلی حالا ۱۴ سال دارد و سودی که او و مادرش از کسب و کار خود به دست آورده اند از ۸۰۰ دلار اولیه به یک مبلغ ۶ رقمی رسیده است.
۷- میکیلا اولمر- ۱۳ ساله
اولمر تنها ۴ سال داشت که کار تهیهی لیموناد و فروش آن در دکهی خودش در تگزاس را شروع کرد. لیمونادهای میکیلا از آن زمان تغییراتی کرده اند و حالا عسل و بذر کتان هم در ترکیبات خود دارند. در حقیقت کسب و کار کوچک اولمر حالا تبدیل به یک شرکت واقعی به نام Me & the Bees Lemonade شده است.
در سال ۲۰۱۵، یعنی زمانی که میکیلا ۹ سال داشت، فروشگاه زنجیرهای معروف Whole Foods، به سراغ شرکت او آمد و قراردادی ۱۱ میلیون دلاری برای فروش لیمونادهای این شرکت بست. از اینجا بود که شرکت میکیلا اوج گرفت و شروع به پیشرفت کرد. حالا کسب و کار اولمر گسترش پیدا کرده و شرکت او علاوه بر انواع مختلفی از لیموناد، محصولات دیگری مثل نرم کنندهی لب هم تولید میکند. میکیلا حالا ۱۳ سال دارد و به همراه دیگر مدیران شرکتش که پدر و مادر او هستند، به نقاط مختلف کشورش آمریکا سفر میکند و در کنفرانسهایی با موضوع کارآفرینی و رهبری سخنرانی میکند.
اولمر توانسته چندین سرمایه گذار مشهور را هم برای سرمایه گذاری در کسب و کار خود جذب کند. علاوه بر سرمایهی ۶۰ هزار دلاریای که یک تاجر مشهور به نام دیموند جان در ابتدای کار در اختیار میکیلا گذاشت، تعدادی از بازیکنان لیگ ملی فوتبال آمریکا هم ۸۰۰ هزار دلار به او سرمایه دادند.
۸- کوری نیوس- ۱۵ ساله
نیوس زمانی که تنها ۶ سال داشت، با کمکهای مادرش وارد دنیای تجارت و کسب و کار شد. او میخواست پس انداز خودش را داشته باشد تا با آن برای مادرش یک ماشین بخرد. کوری در محلهی خودش، شروع به فروش هات چاکلت کرد، اما طولی نکشید که تصمیم گرفت کارش را با فروش شیرینیهای کوکی ادامه دهد.
از آنجا بود که شرکت Mr. Cory’s Cookies متولد شد. حالا شرکت این نوجوان ۱۵ ساله، چهار نوع کوکی تمام طبیعی تولید میکند و با بسیاری از فروشگاههای مشهور هم برای فروش محصولات خود همکاری داشته است.
در سال ۲۰۱۷، کوری و مادرش با حضور در یک برنامهی تلویزیونی، توانستند ۱۰۰ هزار دلار سرمایه دریافت کنند. تنها در سال ۲۰۱۷، ۵۰ هزار عدد از کوکیهای شرکت نیوس، به مبلغ ۱۵ دلار برای هر بستهی ۱۲عددی به فروش رفت.
۹- ابی کرچر- ۱۹ ساله
ابی کرچر در ۱۶ سالگی تصمیم گرفته بود تغذیهی سالم تری داشته باشد، اما متوجه شد که محصولات بسیاری از برندهای کرهی بادام زمینی، قند و چربی خیلی زیادی دارند؛ بنابراین او تصمیم گرفت که کرهی بادام زمینی خودش را بسازد.
برند Abby’s Better Nut Butter تنها در سال ۲۰۱۷، به لطف توزیع محصولاتش در فروشگاههای مواد غذایی سراسر کشور آمریکا، به یک رشد ۴۰۰ درصدی رسید.
کرچر، مدیر عامل این برند حالا ۱۹ سال دارد و شرکت او روند گسترش و پیشرفت را در پیش گرفته است. برند Abby’s Better Nut Butter انواع مختلفی از کرهی مغزهای خوراکی را تولید میکند. درآمد شرکت کرچر در سال ۲۰۱۷، ۸۰ هزار دلار تخمین زده شد.
۱۰- شوبهام بنرجی
شوبهام بنرجی زمانی که ۱۲ ساله بود، برای شرکت در یک نمایشگاه علمی به دنبال یک پروژهی مهندسی میگشت که متوجه شد کمتر از ۱۰ درصد نابینایان در آمریکا میتوانند خط بریل را بخوانند، بیشتر به این دلیل که پرینترهای خط بریل حدود ۲ هزار دلار قیمت دارند.
شوبهام بعد از ماهها آزمون و خطا، دستگاهی به نام Braigo اختراع کرد، یک پرینتر-امباسر خط بریل که قیمت پایینی دارد. پرینترهای Braigo گرچه هنوز در مرحلهی تکمیل هستند، اما قیمت آنها ۳۵۰ دلار تخمین زده شده، یعنی تقریباً یک پنجم قیمت پرینترهای معمول بریل. بنرجی با همکاری افراد دیگری، یک شرکت کوچک به نام Braigo Labs تأسیس کرده و برای آن سرمایهی ویژهی کارآفرینی دریافت کرده است. او درحقیقت جوانترین فردی است که این نوع از سرمایه در اختیارش قرار گرفته است.
آرویند سودهانی مدیرعامل شرکتی که در آینده حامی تولید اختراع شوبهام بنرجی خواهد شد، دربارهی این دستگاه میگوید: «این پرینتر طراحی شد تا قیمت پرینترهای بریل از ۲ هزار دلار به ۴۰۰ دلار کاهش پیدا کند. این اختراع جای پرینترهای معمول را در بازار خواهد گرفت.»
منبع : برترینها
0 notes