Tumgik
#ارباب اختیار
bornlady · 7 months
Text
سالن زیبایی راز چهره ها : و سگ های خونخواری که توسط سفیدپوستان نگهداری می شدند، قبل از اینکه بتواند قسمت بیستم راه را طی کند، او را زیر پا گذاشته و تکه تکه می کردند. چیزی جز تحمل کردنش نبود. رنگ مو : اتفاقاً مردی ساکن اودتشورن بود که اصالتی اروپایی داشت، اما هلندی نبود. تصور می شد که او یک انگلیسی است که به دلایلی نامعلوم تصمیم گرفته بود کشور خود را ترک کند. سالن زیبایی راز چهره ها سالن زیبایی راز چهره ها : او کمی به کوبو توجه کرد که ظاهر و رفتارش او را خوشحال می کرد. و به تدریج بچوانا تاریخش، سختی‌های بی‌رحمانه‌ای را که متحمل شد، و اشتیاق نگران‌کننده‌ای که او را برای بازپس‌گیری آزادی‌اش تسخیر کرده بود، در اختیار او گذاشتند. اندروز، همانطور که انگلیسی نامیده می شد، با دقت به داستان او گوش داد. لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه و سپس به او توصیه کرد که برای چند هفته دیگر صبورانه صبر کند، تا زمانی که فرصتی که او می خواهد پیش بیاید. اندروز یک مامور مخفی دولت انگلیس بود و می دانست که ارتش و ناوگان به زودی برای تصرف مستعمره هلند اعزام خواهند شد. اگر این موفقیت ثابت شود، او می تواند به طور موثر به کوبو کمک کند. سالن زیبایی راز چهره ها : بچوانا از توصیه او پیروی کرد. و یک روز عصر، در اواخر ماه دسامبر، دوست انگلیسی خود را که بر روی یک اسب قوی کیپ سوار شده بود، ملاقات غیرمنتظره ای دریافت کرد و دیگری را با لگام هدایت کرد. او گفت: «کوبو، کوبو، و با من سوار شو. ارباب شما از اخباری که به تازگی دریافت کرده است آنقدر می ترسد که در مورد شما فکر کند. لینک مفید : سالن زیبایی هانس فرشته و حتی اگر سعی می‌کرد شما را بگیرد، نمی‌توانست.» کوبو با کمال میل اطاعت کرد. آنها تمام آن شب را سوار شدند و صبح روز بعد به جایی رسیدند که اسبهای تازه در آنجا تهیه شده بود. با یک ساعت تاخیر به سواری خود ادامه دادند و به خلیج سیمون رسیدند، جایی که یک ناوگان انگلیسی به تازگی برای لنگر انداختن آمده بود. سالن زیبایی راز چهره ها : اولین قدم اندرو این بود که کوبو را مرتباً به عنوان خدمتکار خود رتبه بندی می کرد. به آنها گفت که گله، به احتمال زیاد، در فاصله ای نه بیشتر از یک چهارم مایلی از مسیری که اکنون در حال طی کردن آن هستند، خوابیده اند. . این هوش به نظر می رسد که بچه ها را بسیار هیجان زده کند. او اضافه کرد که آنها نباید اکنون تلاش کنند تا آنها را ببینند. لینک مفید : سالن زیبایی هاینا بلوار فردوس وگرنه قطعاً لذت آنها را در آن شب از بین می برند و احتمالاً از شکار فیل ها که قرار بود روز بعد انجام شود جلوگیری می کنند. او گفت که تمام قبیله صبح بیرون می رفتند و امید بود که حیوانات زیادی کشته شوند. و از آنجایی که در میان آنها چندین مرد بسیار خوب وجود داشت، جایزه بزرگی در راه عاج پیش بینی شده بود. اما اگر گله مزاحم شود. سالن زیبایی راز چهره ها : و به ویژه اگر به آن شلیک شود، احتمالاً به سمت شمال به سمت دریاچه بزرگ عقب‌نشینی می‌کنند و بچواناها چیزی از آن‌ها نمی‌بینند جز سرگین و سرگین خود. پسران به نمایندگی های او تسلیم شدند. و با چرخش به جهتی متفاوت از مسیری که فیل ها دنبال می کردند. لینک مفید : سالن زیبایی چهره پردازان سعادت آباد ربع دیگر به استخر باویان رسیدند که در دل بوته قرار داشت، با فضایی صاف و پوشیده از علف و راش های کوتاه حدود بیست یاردی. دور تا دور. در ضلع غربی صخره هایی که کوبو به آنها گفته بود ظاهر شد و ظاهری بسیار زیبا داشت. سالن زیبایی راز چهره ها : آنها به طور ناگهانی از ساحل تار بلند شدند، تا ارتفاع شاید بیست پا، و با نزولی تند به زمین هموار همه جا فرو رفتند، به جز در یک مکان که در آن یک سری از صخره ها، روی هم انباشته شده بودند، نوعی از راه پله ای بی ادب و بسیار شیب دار که با آن می توان به بالای آن رسید. از این بالا، مهمانی بالا رفت. لینک مفید : سالن آرایشی چهره های شایسته و خود را به‌خوبی زیر قفسه‌ای از سنگ فرو برد که از آن می‌توانستند کل استخر و کرانه‌های اطراف را ببینند. هنوز روز روشن بود که آنها به محل کمین خود رسیدند، و آن نقطه به همان اندازه خالی بود و هنوز که انگار تمام منظره بخشی از خود کالاهاری بزرگ بود، اما آنها یک ربع ساعتی نبود که آنجا بود که خورشید در پشت کمربند جنگلی که چشم انداز را محدود می کرد. سالن زیبایی راز چهره ها : ناپدید شد و شب مناطق استوایی با سرعت شگفت انگیز خود موفق شد. ضایعات سبز خارها و درختچه‌ها ابتدا قهوه‌ای تاریک و سپس سیاه عمیق شدند. آب درخشان و درخشان، آینه‌ای درخشان و کسل‌کننده است که عقیق رنگ‌پریده آسمان را کم‌رنگ می‌کند. اما در حال حاضر یک تغییر بیشتر وجود دارد. لینک مفید : سالن زیبایی هانس ماه در آسمان بلندتر
شد و ستارگان با تمام شکوه های غیر قابل تصور یک شب جنوبی بیرون آمدند - نه تنها ذرات نوری که در آسمان ابری شمال دیده می شود، بلکه مانند تاقچه هایی در هوای درخشان، ماه آویزان بودند. خود کره ای درخشان از آتش مایع است. سالن زیبایی راز چهره ها : درخشندگی ملایم شفافی در کل صحنه پخش شد و بالای هر درخت و برجستگی دور را با نقره کج کرد و باعث شد که سطح تار که زیر نسیم غروب به طرز تنبلی موج می زد، به صورت دایره های نور چشمک بزند. در حال حاضر انبوهی از حیوانات کوچک از نقاط مختلف قطب نما پایین آمدند تا تشنگی خود را رفع کنند. ایلندها و کودوها سرهای باشکوه خود را پرتاب می کنند. لینک مفید : سالن زیبایی چهره ها ونک گنوس و گاومیش در گله های بزرگ که برای حفاظت متقابل با هم متحد می شوند. کفتارها، شغال‌ها و گورخرها، در آب‌های خنک رقصنده تا وسط پا فرو می‌روند و وقتی خشکسالی‌شان برطرف می‌شود، به آرامی دور می‌شوند. تماشای آمدن و رفتن آنها، مثل صحنه های یک فانوس جادویی، منظره زیبایی بود. با عمیق تر شدن شب، جانوران بزرگتر جنگل ظاهر شدند. سالن زیبایی راز چهره ها : سرهای بلند و برازنده زرافه ها در بالای بوته ها دیده می شدند. ببرها با قدم های یواشکی و بی سروصدا خود را به صورت تکی یا دوتایی انجام دادند. شیرها با افتخار به سمت پایین ساقه می‌رفتند، گویی احساس می‌کردند که حق حاکمیت جنگل‌ها متعلق به آنهاست. گاهی اوقات می‌توان قسمت سنگین کرگدن را تشخیص داد. لینک مفید : سالن های زیبایی هدیش مال زیرا او با پوزه‌ی بدشکل بزرگ خود آب گوارا را می‌مکید و وقتی اشتهایش برطرف شده بود با خرخری از رضایت عقب‌نشینی می‌کرد. فرانک و نیک با علاقه فزاینده ای به آن نگاه می کردند. سالن زیبایی راز چهره ها : اگرچه به تظاهرات مکرر کوبو نیاز بود تا آنها را از پرتاب تفنگ های خود به سمت برخی از نمونه های بزرگتر که در فاصله وسوسه انگیزی از آتش آنها قرار داشتند، باز دارد.
0 notes
vahidbarfar07-blog · 10 months
Text
میز مدیریت BM3800
مبلمان اداری بینو، دکوراسیون داخلی بینو : میز مدیریت BM3800 چیست و مهمترین ویژگی‌های آن کدامند?  وجه تمایز این مدل میز مدیریت با انواع میزهای اداری دیگر چیست؟ همانطور که درباره محصولات دیگرمان در مبلمان اداری بینو توضیح دادیم، میز مدیریتی که دارای استانداردهای طراحی و ارگونومیک است، می‌تواند یکی از مهم‌ترین تجهیزات اداری در دفاتر کاری به خصوص دفتر مدیریت باشد. میزهای مدیریت به این دلیل دارای اهمیت هستند که مصارف ویژه‌ای در اتاق های مدیریت دارند و حضور این میزها در مهم‌ترین دفتر شرکت یعنی دفتر کار مدیریت، می‌تواند اهمیت آن را بیان به خوبی بیان نماید.
منبع نوشته : میز مدیریت
مدیران در شرکت‌ها برای مدت‌های طولانی پشت میز کار خود قرار می‌گیرند تا بتوانند مسئولیت‌های خود را به درستی انجام دهند. به همین دلیل، انتخاب نوع میز مدیریت می‌تواند در فرآیندهای کاری تاثیر داشته باشد و به صورت مستقیم در میزان راحتی مدیر همچنین افزایش انرژی و تندرستی جسمانی او تاثیر داشته باشد.
معیارهای مهم در انتخاب میز مدیریت
همانطور که پیشتر توضیح دادیم، میز مدیریت BM3800 یکی از انواع تجهیزات اداری بسیار مهم است که دارای نقش موثری در فرایندهای کاری شرکت‌ها دارد. بر همین اساس، برخی از معیارها و فاکتورها را برای انتخاب انواع میز مدیریت باید در نظر گرفت تا بتوان میزان کارایی افراد را افزایش داد. به طور مثال، ابعاد میز مدیریت باید بر اساس اصول ارگونومیک پیاده‌سازی و اجرا شود تا طول و عرض استانداردی را در اختیار افراد در شرکت‌ها قرار دهد، به شکلی که استفاده از آن را آسان نماید.
علاوه بر این، ظاهر، فرم و رنگ میز از فاکتورهای مهم دیگری است که در انتخاب میز مدیریت باید به آن دقت شود. زیرا می‌تواند تاثیر مستقیمی بر احساسات و فعالیت های ذهنی افراد در اتاق‌ها و دفاتر کاری داشته باشد. از سوی دیگر، طرح و فرم میز می‌تواند در شأن و منزلت شرکت در اتاق مدیریت تاثیر مهمی داشته باشد و بر روی مخاطبینی که در این اتاق رفت و آمد می‌کنند، تاثیر بگذارد.
ویژگی‌های میز مدیریت مدرن
حفظ و نگهداری حس اقتدار در اتاق مدیریت می ‌تواند بر روی میزان کارایی و تاثیرگذاری یک مدیر در شرکت تاثیر بگذارد. مسئولیت‌های متعدد یک مدیر در شرکت، می‌تواند بار ذهنی، جسمی و شغلی بسیاری بر افراد تحمیل نماید. به همین دلیل، لازم است تا یک مدیر در فضا و محیط استاندارد اداری قرار گیرد تا بتواند در عین حفظ انگیزه، پرسنل خود را مجاب به پیروی از قوانین شرکت نماید.
در همین رابطه، لازم است تا یک مدیر ویژگی‌های مدیریتی خود را به خوبی حفظ کرده و در یک فضای اداری مناسب و استاندارد با ارباب رجوع و همکاران خود روبرو شده و ارتباطات خود را گسترش دهد. بر همین اساس، استفاده از مبلمان اداری لوکس و مدرن مانند میز مدیریت BM3800 یکی از بهترین گزینه‌ها برای تزیین دکوراسیون داخلی دفتر کار مدیریت می‌باشد.
ویژگی های میز مدیریت BM3800
این میز مدیریت، همانند محصولات دیگر ما در مبلمان اداری بینو، دارای ویژگی‌های منحصر به فرد می‌باشد که به خوبی می‌تواند دفتر مدیریت شما را به خوبی آراسته کرده و امکانات مناسبی را در اختیار شما قرار دهد. میز مدیریت BM3800 از یک صفحه دوبل ۳۲ میلیمتری و CNC شده ساخته شده و جنس صفحه بالایی و فایل‌های آن از جنس MDF اعلا می‌باشند. علاوه بر این، میز مدیریت مدل BM3800 دارای پایه‌های فلزی مستحکم بوده که به خوبی می ‌تواند میز را در جای خود ثابت نگه دارد. توجه داشته باشید که رنگ جنس فایل و ابعاد این محصول می‌تواند طبق سفارش مشتریان گرامی تغییر کرده و بر اساس نظر شخصی شما طراحی و اجرا گردد.
1- ارتفاع استاندارد
برای اینکه یک میز اداری دارای استانداردهای طراحی باشد، ابتدا باید ارتفاع آن به شکل صحیح و بر اساس قواعد ارگونومیک طراحی شده باشد. اگر ارتفاع میز زیاد باشد، می‌تواند به ستون فقرات و گردن فرد در پشت میز آسیب وارد کند. از سوی دیگر، اگر ارتفاع میز کوتاه باشد، ‌می تواند به گردن فرد آسیب وارد کرده و باعث آرتروز گردن در دراز مدت شود. کوتاهی یا بلندی و ارتفاع نامناسب و غیراستاندارد میزهای مدیریت می‌تواند به افراد آسیب وارد کرده و باعث دردهای مزمن کمر و شانه گردد. در همین رابطه، میز مدیریت BM3800 بر اساس استانداردهای ارگونومیک طراحی شده و دارای ارتفاع مناسب و کاملاً کارآمد می‌باشد که شما را از آسیب‌های جسمی به خوبی محافظت می‌کند.
2- زیبایی ظاهری میز مدیریت BM3800
یکی دیگر از نکات مهم در ساخت میز مدیریت BM3800 توجه به زیبایی و ظاهر درخشنده است که از فاکتورهای مهم در طراحی میزهای مدیریت می‌باشد. اگر به دنبال یک میز مدیریت لوکس و مدرن هستید این مدل میز مدیریت می‌تواند سلیقه شما را به خوبی برآورده ساخته و انتظارات شما را به خوبی برآورده سازد. توجه فرمایید که طراحی بی نظیر این میز می تواند زیبایی مورد نظر شما را به فضای اداری تا بی‌افزاید. میزهای مدیریتی که دارای استانداردهای طراحی و زیبای شناسی هستند، می‌توانند کاملاً چشم نواز بوده و در یک شرکت بزرگ مورد استفاده قرار گیرند.
منبع نوشته : میز مدیریت
0 notes
pakistantime · 11 months
Text
کون کس سے فریاد کرے
Tumblr media
پاکستانی سماج میں جو دکھ اور تکالیف کے مناظر دیکھنے کو مل رہے ہیں، اس کی ماضی میں کوئی نظیر نہیں ملتی۔ غریب طبقہ ہو یا مڈل کلاس یا لوئر مڈل کلاس، دیہی یا شہری افراد، کاروباری یا ملازم پیشہ افراد یا نئی نسل کی آوازیں ہوں ہمیں ان کا مشترکہ دکھ معاشی تکالیف کی شکل میں دیکھنے اور سننے کا موقع مل رہا ہے۔ گھر گھر کی کہانی معاشی بدحالی کے مختلف مناظر کے ساتھ لوگ بیان کرتے ہیں او ریہ سناتے وقت ان پر جو بے بسی یا مایوسی غالب ہے وہ بھی توجہ طلب مسئلہ ہے۔ آمدنی اور اخراجات کے درمیان بڑھتی ہوئی خلیج یا عدم توازن نے پورے سماج کی سطح پر گہری معاشی تقسیم پیدا کر دی ہے۔ بجلی، گیس، پٹرول، ڈیزل، چینی، آٹا، دالیں، گھی، گوشت، ادویات، تعلیم اور صحت کے اخراجات سمیت دیگر بنیادی ضرورتوں پر جو ضرب کاری لگی ہے اس پر سب ہی سر جھکائے بیٹھے ہیں۔ لوگوں کی کہانیاں سنیں تو اپنی کہانی کا دکھ پیچھے رہ جاتا ہے۔ یقین کریں لوگوں نے اپنے گھروں کی قیمتی اشیا کو بیچ کر بجلی کے بلوں کی آدائیگی کی ہے۔ ٹیکسوں کے ظالمانہ نظام اور ریاستی وحکومتی سطح سے عام لوگوں سے جبری بنیادوں پر ٹیکسوں کی وصولی کے پورا نظام نے ہی لوگوں کو عملی طور پر مفلوج کر دیا ہے۔ طاقتور طبقات کو نظرانداز کر کے یا ان کو سیاسی و معاشی ریلیف دے کر عام آدمی کی زندگی میں مسائل بڑھائے جارہے ہیں۔
سفید پوش طبقہ یا ملازم پیشہ افراد کی حالت سب سے زیادہ خراب ہے۔ یہ وہ طبقہ ہے جو اپنا دکھ کسی کو بیان کرنے کے لیے بھی تیار نہیں اور کوئی ایسا ریاستی , حکومتی یا ادارہ جاتی نظام موجود نہیں جو ان کی آوازوں کو بھی سن سکے یا ان کی شفافیت کی بنیاد پر داد رسی کر سکے۔ یہ ہی المیہ کی کہانی ہے جو آج پاکستان کی سیاست پر غالب ہے۔ آپ کسی بھی علمی یا فکری مجلس کا حصہ ہوں یا سیاسی مباحثوں کا یا کاروباری طبقات یا نوکری پیشہ افراد یا مزدود کہیں بھی بیٹھ جائیں تو دکھوں کی ایک لمبی کہانی سننے کو ملتی ہے۔ اس کہانی میں حکمرانی کے ظالمانہ نظام سے لے کر حکمران طبقات کی شاہانہ زندگی کے معاملات اور عام آدمی کو جو تکالیف ہیں سب کچھ سننے کو ملتا ہے۔ جس کی بھی کہانی ہو گی اس کا ایک ولن بھی ہو گا اور ہر فریق کا ولن ایک دوسرے سے مختلف ہے لیکن ان سب میں ایک مشترکہ دکھ حکمرانی کا بدترین نظام اور معاشی استحصال ہے۔ آپ لوگوں کے سامنے مستقبل کا نقشہ کھینچیں اور ان کو بتائیں کے حالات درست ہونے والے ہیں یا آپ امید رکھیں تو وہ مزید کڑوا ہو جاتا ہے اور اس میں مزید غصہ اور انتقام کا پہلو نمایاں ہوتا ہے۔ کیونکہ وہ اس طرح کی جذباتیت پر مبنی کہانیاں کے حالات درست ہونے والے ہیں سن سن کر خود ہمت ہار بیٹھا ہے۔
Tumblr media
حکومتی نظام برے طریقے سے اپنی اہمیت کھو بیٹھا ہے اور لوگوں کو اب اس نظام پر اعتماد نہیں رہا۔ یہ واقعی ایک بڑا المیہ ہے جو اس وقت ریاستی سطح پر ہمیں درپیش ہے۔ مسئلہ محض ماتم کرنا , دکھ بیان کرنا یا کسی کو بھی گالیاں دینا نہیں اور نہ ہی یہ مسائل کا حل ہے لیکن سوال یہ ہے طاقت ور طبقہ یا فیصلہ ساز قوتیں کیونکر لوگوں کی آوازوں کے ساتھ اپنی آواز نہیں ملا رہی اور کیوں لوگوں کے بنیادی نوعیت کے معالات کے حل کے بجائے اس سے فرار کا راستہ اختیار کیا جارہا ہے۔ ارباب اختیار میں یہ سوچ کیونکر غالب نہیں ہو رہی کہ ریاستی یا حکومتی نظام موجودہ طریقوں یا حکمت عملی یا عملدرآمد کے نظام سے نہیں چل سکے گا۔ ایسے لگتا ہے کہ ہمارا ریاستی و حکومتی نظام عملاً گونگا اور بہرہ ہو گیا ہے اور لوگوں کے دکھ اور آوازوں کو سننے کی صلاحیت سے محروم ہوتا جارہا ہے ۔ یہ ہی وجہ ہے کہ لوگوں اور حکمران طبقات کے درمیان خلیج بڑھتی جارہی ہے اور لوگ حکمران طاقتور طبقات کو اپنے مسائل کی جڑ سمجھ رہے ہیں۔ سب سے بڑا دکھ یہ ہے کہ سیاسی نظام , سیاسی جماعتیں، سیاسی قیادت اور سیاسی کارکن سب ہی غیر اہم ہوتے جارہے ہیں۔ جن سیاسی افراد نے ملک کے سیاسی نظام کی باگ ڈور کی قیادت کرنا تھی وہ کہیں گم ہو کر رہ گئے ہیں۔ 
لوگوں کو ایک ایسے ظالمانہ ادارہ جاتی نظام میں جکڑ دیا گیا ہے کہ لوگ خود کو ہی غیر اہم سمجھنے لگ گئے ہیں۔ ان کو لگتا ہے کہ ہم وہ طبقہ نہیں جن کے لیے یہ ملک بنایا گیا تھا بلکہ یہ ملک ایک خاص طبقہ کے مفادات کی تقویت کے لیے بنایا گیا اور ہم اس میں محض تماشائی کی حیثیت سے موجود ہیں۔ مجھے ذاتی طور پر کئی سیاسی افراد جو قومی اور صوبائی اسمبلیو ں کے سابق ارکان ہیں اور جنھوں نے آنے والے انتخابات میں حصہ لینا ہے سے ملنے کا موقع ملا ہے۔ ان کے بقول ہمیں یہ ہی سمجھ نہیں آرہی کہ اگر انتخابات ہونے ہیں تو ہم عوام کا سامنا کیسے کریں گے اور کیوں لوگ ہمیں ان حالات میں ووٹ دیں گے۔ کیونکہ ہم نے اپنے سیاسی حکمرانی کے نظام میں کچھ ایسا نہیں کیا کہ لوگ ہمارے ساتھ کھڑے ہو سکیں۔ اب سوال یہ ہے کہ لوگ کدھر جائیں اور کس سے فریاد کریں کیونکہ ان کی سننے والا کوئی نہیں۔ یہ تو شکر کریں کہ ان بدترین معاشی حالات میں ایسے خدا ترس لوگ یا خوشحال لو گ موجود ہیں جو اپنے اردگرد لوگوں کی خاموشی کے ساتھ مدد کر رہے ہیں ۔
میں کئی لوگوں کو انفرادی سطح پر جانتا ہوں جو بغیر کسی شور شرابے کے اپنے اردگرد ہمسائیوں یا رشتہ داروں یا دوست احباب کی مدد میں کھڑے نظر آتے ہیں۔ ان خد ا ترس افراد کے مقابلے میں ریاستی اور حکومتی نظام کدھر ہے اور کیونکر لوگوں کے ساتھ لاتعلق ہوتا جارہا ہے ریاست اور حکومت کا جوابدہ ہونا , ذمے داری کا احساس ہونا , لوگوں کو ریلیف دینا اور ان کی زندگیوں میں خوشیا ں لانا ہی ریاستی نظام کی ساکھ کو قائم کرتا ہے۔ لوگوں کو اب طاقتور طبقات کی جانب سے امید نہیں چاہیے بلکہ وہ عملی بنیادوں پر اقدامات دیکھنا چاہتے ہیں اور وہ بھی فوری طور پر ایسے اقدامات جو ان کی زندگیوں میں کچھ مثبت نمایاں تبدیلیاں لا سکے۔ موجودہ حالات میں مڈل کلاس یا درمیانی درجے کی کلاس کو ہم نے واقعی مفلوج کر دیا ہے اور ان کو اپنے رہن سہن میں مختلف نوعیت کے معاشی سمجھوتے کرنے پڑرہے ہیں۔ ان حالات کے ذمے دار وہی ہیں جن کو حکمرانی کرنے کا حق ملا، اختیارات ملے، وسائل ملے اور لوگ ان ہی کو جوابدہ بنانا چاہتے ہیں۔
جنگ وہ نہیں جو اسلحہ کی بنیاد پر کسی دشمن ملک سے لڑی جائے، ایک جنگ پاکستان کے لوگ پاکستان کے اندر حکمرانی کے نظام سے لڑ رہے ہیں اور اس جنگ نے لوگوں کو سیاسی طور پر تنہا کر دیا ہے یا اس ریاستی نظام سے لاتعلق بھی۔ اس جنگ کا دشمن ظالمانہ حکمرانی کا نظام ہے اور اس میں زیادہ تر وہی لوگ ہیں جو عوام دشمنی کو بنیاد بنا کر اپنے لیے وسائل کو سمیٹ رہے ہیں۔ یہ جنگ عملاً ریاستی نظام کمزور کر رہی ہے اور لوگو ں کو مجبور کر رہی ہے کہ وہ اس ملک کو چھوڑ کر کسی اور دنیا میں اپنی منزل تلاش کریں۔ ہمیں اگر واقعی ملک میں سول نافرمانی سے بچنا ہے یا ملک کو ایک بڑی ہیجانی یا انتشار یا ٹکراو کی سیاست سے باہر نکالنا ہے تو ہمیں بہت کچھ نیا کرنا ہو گا۔ غیرمعمولی اقدامات ہماری بنیادی نوعیت کی ترجیحات ہونی چاہیے اور ایسی ترجیحات جس میں طاقتور طبقات کو قانون کے شکنجے میں لایا جائے اور عام آدمی کے مقدمہ کو زیادہ فوقیت دی جائے لیکن سوال یہ ہی ہے کہ بلی کے گلے میں گھنٹی کون باندھے گا اور کون لوگوں کے دکھوں میں خود کو ایک بڑے سہارے کے طور پر پیش کریگا کیونکہ ریاستی اور حکومتی نظام آسانی سے تبدیل نہیں ہوتا اور نہ ہی طاقتور طبقہ اسے آسانی سے بدلنے کی اجازت دیتا ہے۔
یہ ایک سیاسی جدوجہد کی کہانی ہے جہاں ہمیں ریاستی یا حکومتی نظام پر ایک بڑے دباؤ کی سیاست پیدا کرنا ہوتی ہے۔ یہ کام سیاسی جماعتیں اور ان کی قیادت کرتی ہیں لیکن وہ تو سیاسی بانجھ پن کا شکار ہیں اور ان کے مفادات عوامی مفادات کے برعکس نظر آتے ہیں۔ ایسے میں لوگ کدھر جائیں گے، ڈر ہے کہ لوگوں میں موجود غصہ ایک بڑے انتقام کی سیاست کی صورت میں آج نہیں تو کل سامنے آئے گا۔ سیاسی نظام کی قیادت سے لاتعلق عوامی ردعمل کسی بھی صورت میں ریاستی مفاد میں نہیں ہوتا کیونکہ یہ عمل حالات کو اور زیادہ خراب کرتا ہے۔ اس لیے اب بھی وقت ہے کہ ہم ہوش سنبھالیں اور خود کو عوام کے ساتھ جوڑیں یہ ہی حکمت عملی ہمیں کچھ بہتری کا راستہ دے سکتی ہے۔
سلمان عابد  
بشکریہ ایکسپریس نیوز
0 notes
risingpakistan · 1 year
Text
اقتصادی ماہرین کی سوچ طویل المیعاد کیوں نہیں؟
Tumblr media
متعدد ویب سائٹس دیکھ رہا ہوں۔ کہیں سے یہ نوید نہیں مل رہی ہے کہ پاکستانیوں کی زندگی میں آسانیاں میسر ہوں گی یا پاکستانیوں کے رہن سہن کا معیار بلند ہو گا اور یہ حالیہ مشکلات کب تک درپیش رہیں گی۔؟ عالمی بینک بھی یہی کہہ رہا ہے کہ پاکستان کو بہت سے اقتصادی خطرات کا سامنا رہے گا، ایشیائی ترقیاتی بینک کا بھی فرمان یہی ہے کہ پاکستان کی معیشت، ماحولیات اور زراعت کو کئی چیلنجوں سے نمٹنا پڑے گا۔ آبادی بڑھتی جائے گی لیکن سالانہ آمدنی نہیں بڑھے گی بلکہ گھٹنے کے امکانات ہیں۔ البتہ سب عالمی مالیاتی ادارے عام پاکستانیوں کی قوت مدافعت کی تعریف کر رہے ہیں کہ یہ مشکل حالات کا جس پامردی اور استقامت سے مقابلہ کرتے ہیں بہت کم ��ومیں ایسا کر پاتی ہیں۔ لیکن ان میں سے کسی کو بھی اس بدقسمت ملک کے حکمراں طبقوں یا اشرافیہ کی طرف سے عوام کے حق میں اپنے فیصلے کرنے کی امید نظر نہیں آتی۔ سب کا تجزیہ یہی ہے کہ مملکت خداداد کے ارباب اختیار کی ترجیحات میں ہی نہیں ہے کہ وہ 22 کروڑ کی بد حالی کو خوشحالی میں بدلنے کیلئے کوئی پالیسیاں سوچ رہے ہوں یا اپنے اعلیٰ سطحی اجلاسوں میں اس بارے میں بات کرتے ہونگے یا قدم اٹھاتے ہونگے۔ ساری تگ و دو انٹرنیشنل مانیٹری فنڈ سے اسٹاف لیول کے معاہدے پر دستخطوں کیلئے ہے۔ حالانکہ اس سے مزید قرضوں کا بوجھ ہی ملے گا۔ آئی ایم ایف سے طویل المیعاد راحت نہیں مل سکتی ۔
ایک سال میں کوئی ایسی میٹنگ نہیں ہوئی، جس میں یہ زیربحث آیا ہو کہ پاکستان کے خزانے، زراعت، تعلیم کے وزراء اپنے قدرتی وسائل، اپنے انسانی وسائل پر انحصار کر کے ملکی معیشت کو بہتر کریں۔ مزید قرضے نہ چڑھائے جائیں۔ کہیں ایسی خبر پڑھنے کو نہیں ملتی۔ نہ وزیر خزانہ، وزیر اعظم، وزیر منصوبہ بندی کا کوئی طویل المیعاد لائحہ عمل پڑھنے یا سننے کو سامنے آیا کہ موجودہ مشکل معاشی سال سمیت آئندہ دس سے پندرہ سال کے مسائل اپنے وسائل کی بنیاد پر حل کے مراحل کیا کیا ہو سکتے ہیں۔ مختلف برسوں میں ہمیں مختلف اقدامات کیا کیا کرنے چاہئیں۔ بین الاقوامی ذرائع یہ کہہ رہے ہیں کہ گزشتہ مالی سال کی 6 فیصد شرح نمو کے مقابلے میں 2023 کی شرح نمو 0.6 فی صد دکھائی دے رہی ہے۔ 2024 میں شرح نمو 2 فی صد کہی جارہی ہے۔ وہ بھی اس صورت میں اگر بڑی اقتصادی اصلاحات کی جائیں۔ معیشت کو مستحکم کیا جائے۔ ابھی تک تو گزشتہ سیلاب کے اثرات سے پورا علاقہ بحال نہیں ہوا ہے۔ آئندہ سیلابی خطرات سر پر منڈلانے لگے ہیں۔ بارشیں شروع ہو گئی ہیں۔ ایک فصل گزشتہ سیلاب سے تباہ ہوئی ہے۔ دوسری فصل کیلئے سیلاب زدہ زمین ابھی تک قابل کاشت نہیں ہوئی ہے۔ 
Tumblr media
ان ہی تجزیہ کاروں کا کہنا ہے کہ 2001 سے 2008 کے دَور میں کچھ پاکستانی غربت کی لکیر سے اوپر آئے تھے۔ اس کے بعد زیادہ تر لوگ غربت کی لکیر سے نیچے ہی جارہے ہیں۔ اس کی بنیادی وجہ یہ ہے کہ ہر حکومت صرف ایڈہاک بنیادوں پر اقدامات کر رہی ہے۔ طویل المیعاد منصوبہ بندی نہیں ہے۔ اگر ایک حکومت ایسا کچھ کرتی ہے تو آنے والی حکومت سارے منصوبے بدل دیتی ہے۔ ایک دوسرے پر الزامات عائد کئے جاتے ہیں۔ بد حال معیشت کی ذمہ داری خود کوئی قبول نہیں کرتا۔ دوسری حکومت پر یہ بوجھ لاد دیا جاتا ہے۔ کووڈ 19 کی وجہ سے دنیا بھر کی معاشی ترقی متاثر ہوئی ہے۔ پاکستان کی اقتصادی بنیاد اتنی طاقت ور پہلے ہی نہیں تھی۔ اسلئے کووڈ 19 نے اسے دوسرے ممالک کی نسبت زیادہ متاثر کیا ہے۔ عالمی کساد بازاری کے مقابلے میں جس سیاسی اتحاد اور قومی استحکام کی ضرورت تھی۔ اس کی بجائے ایک دوسرے کی ٹانگیں کھینچی گئیں۔ اداروں نے بھی اس سال میں زیادہ تدبر کا مظاہرہ نہیں کیا۔ پاکستان کو زرعی شعبے میں برتری حاصل تھی۔ زرعی یونیورسٹیوں کی تحقیق اور مشاورت کے باوجود گندم، چاول، کپاس کی فصلوں کی فی ایکڑ پیداوار پر توجہ نہیں دی گئی۔ 
پیداواری صلاحیت متاثر ہوئی۔ مینو فیکچرنگ میں پانی بجلی گیس کی کمی کی وجہ سے زوال آیا۔ اسلئے برآمدات متاثر ہوئیں۔ اس سال سب سے بڑی مشکل یہ رہی کہ زر مبادلہ کے ذخائر بہت کم ہوتے گئے۔ پاکستانی کرنسی ڈالر کے مقالے میں بہت گرتی رہی۔ ان معاشی اشاریوں کو دیکھ کر عالمی اقتصادی اداروں نے پاکستان کی اقتصادی ترقی کو منفی قرار دیا ہے۔ ہماری قرضہ لینے کی اہلیت بھی منفی کہی گئی۔ کیونکہ ہمارے قرضوں کی ادائیگی کا تناسب مطلوبہ ضرورت کے مطابق نہیں تھا عالمی ادارے کسی ایک حکومت کو اس کا ذمہ دار قرار نہیں دے رہے۔ ان کا تجزیہ یہ ہے کہ پاکستان کے معاشی نظام میں دیرینہ اندرونی ساختی کمزوریاں ہیں۔ جو مختلف سیاسی اور فوجی حکومتوں کی غفلتوں سے پروان چڑھتی رہی ہیں۔ دونوں طرز کے حکمرانوں کی ترجیحات میں اقتصادی ڈھانچے کو تقویت نہیں دی گئی۔ اس طرز حکمرانی سے پاکستان کے عوام سب سے زیادہ متاثر ہوئے ہیں۔ ان کی زندگی مشکل سے مشکل تر ہوتی گئی ہے۔ حکمراں طبقے اندازہ ہی نہیں کر سکتے کہ عام پاکستانیوں کی اکثریت کس طرح دن رات گزارتی ہے۔ 
آس پاس کے ملکوں میں اقتصادی بہتری آئی ہے۔ بھارت بہت آگے نکل گیا ہے۔ بنگلہ دیش۔ حتیٰ کہ افغانستان میں بھی اقتصادی بد حالی ایسی نہیں ہے۔ وہاں مشکلات پر کافی حد تک قابو پالیا گیا ہے۔ موسمیاتی تبدیلی سے پاکستان جیسے ممالک کو آئندہ بھی زیادہ خطرات لاحق ہیں کیونکہ متعلقہ محکموں کی کارکردگی تسلی بخش نہیں ہے۔ انسانی اہلیت کی کمزوریاں اپنی جگہ ہیں کہ متعلقہ وزراء، اداروں کے سربراہ اس قابل ہیں یا نہیں۔ ان کو ان معاملات کی تربیت ملی ہے یا نہیں۔ اصل مسئلہ یہ ہے کہ اللہ تعالیٰ نے پاکستان کو جن قوتوں اور وسائل سے نوازا ہے۔ ملک کی نوجوان آبادی 60 فی صد سے زیادہ، زرعی زرخیزی، انتہائی اہم محل وقوع، سمندر، دریا، معدنی خزانے، ان سے کام نہیں لیا جارہا ہے۔ ملک میں بڑے بڑے اکنامسٹ ہیں۔ غیر ملکی یونیورسٹیوں سے فارغ التحصیل اقتصادی ماہرین ہیں لیکن وہ بھی نکتہ چینی کے ماہر بن گئے ہیں۔ وزرائے خزانہ پر تنقید کرتے ہیں۔ لیکن کسی اکنامسٹ نے آئندہ دس پندرہ برس کا مجموعی سیر حاصل لائحہ عمل نہیں بتایا ہے کہ پاکستان کی 2040-2035-2030 کے لئے معاشی ترجیحات کیا ہونی چاہئیں۔ جس سے عام پاکستانی کی زندگی میں آسانیاں ہوں۔ زر مبادلہ کے ذخائر میں اضافہ ہو۔ پاکستانی کرنسی کی قدر میں کمی نہ ہو۔
محمود شام
بشکریہ روزنامہ جنگ
0 notes
lhoomanl · 2 years
Photo
Tumblr media
‏‎ایرانیان بر این باور بودند که انسان در پانزده‌سالگی بالغ می‌شود و گوی�� زرتشت نیز در همین سن به جَرگه روحانیان پیوست. وی سال‌ها در طلب حقیقت بود و سروده‌هایش نشان می‌دهند که شاهد آن بوده است که چگونه دسته‌های جنگجویان یا همان دیوپرستان با اَعمال خشونت‌بار به جوامع صلح‌جو می‌تاختند تا چپاول و کشتار کنند و گلّه‌های آنان را به یغما برند. زرتشت که از ناتوانی مادی خود آگاهی داشت سخت آرزومند عدالت شده بود و آرزومند قانون اخلاقی اهوره‌ها که برای نیرومند و ناتوان به یکسان حکمفرما باشد به طوری که با آن، نظم و آسایش برقرار شود و همگان بتوانند در آشتی و آرامش زندگانی خوشی را پی گیرند. ‌ بر پایه سنت، زرتشت در سی سالگی یعنی در هنگام کمال خردمندی بود که وحی را دریافت کرد. او که در اجتماع مردمان برای برگزاری جشنی بهاری حاضر شده بود، بامدادان به سوی رودخانه‌ای رفت تا برای مراسم تهیهٔ «هوم» [=گونه‌ای گیاه مقدس برای زرتشتیان] آب بیاورد. وی به درون رود رفت تا از وسط آن آب بردارد و آنگاه که به کنار آب بازگشت – زمانی که در طراوت بامداد بهاری در حال بیرون آمدن از عنصری تطهیرکننده بود و خود نیز در حالتِ تطهیری آیینی قرار داشت – به شهود نائل آمد. وی در کرانه رود، موجودی نورانی دید که خود را «وُهومَنه» (اندیشهٔ نیک) معرفی کرد. وهومنه وی را به پیشگاه اهوره‌مزدا و پنج شخصیت نورانی دیگر برد که در نزد آنان وی به سبب بسیاری نور ایشان سایه خویش را بر زمین ندید؛ و آنگاه از این هفتگانه، رسالتش را دریافت کرد... ‌ برای روحانی ایرانی، زناشویی امری لازم بود تا بتواند وظیفه‌اش را کامل انجام دهد. زرتشت نیز سه بار ازدواج کرد. دو زن نخست وی که نامشان جایی ذکر نشده است برایش سه پسر و سه دختر زادند. زناشویی کوچکترین دخترش، پوروچیستا در گاهان (اوستا، یسنا، ۵۳) وصف شده است. شوی پوروچیستا – جاماسپ – که به سبب دانایی‌اش نزد زردشتیان زبانزد است، مشاور اعظم ویشتاسپ بود. در گاهان وی همراه خویشاوندش موسوم به فرَشُوشتره، تصویر می‌شود. خود زرتشت هم دختر فرشوشتره به نام هووی را به عنوان زن سومش اختیار کرد ولی این زناشویی فرزندی به بار نیاورد. ‌ #زردشتیان_باورها_و_آداب_دینی_آنها #مری_بویس #انتشارات_ققنوس چاپ ۱۶، ۱۴۰۰، ص۴۳ و ۵۶. ‌‌ 📸 نگاره: آتشکده آدریان تهران (ساختهٔ ۱۲۹۶ ه‍.ش) و ما در خیابان سی تیر. در این خیابان کلیسا و کنیسه و مسجد نیز قرار دارد. این آتشکده به کوشش ارباب کیخسرو نماینده وقت مجلس شورای ملی و به‌ویژه با مساعدت پارسیان هندوستان در زمان احمدشاه قاجار ساخته شده است. ‌ ۸ / #فروردین / ۱۴۰۲‎‏ (در ‏‎آتشکده آدریان‎‏) https://www.instagram.com/p/CqTs8Whj_HA/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
mubashirnews · 2 years
Text
توشہ خانہ - ایکسپریس اردو
توشہ خانہ – ایکسپریس اردو
ان دنوں ملکی و غیرملکی، ہر سطح پر توشہ خانہ موضوع گفتگو بنا ہوا ہے اور ملک و قوم کے لئے جگ ہنسائی کا سبب بن رہا ہے۔ قطع نظر اس سے کہ کن ارباب اختیار، بااثر سرکردہ شخصیات نے کب کب اس سے فائدہ اُٹھایا، ہم یہاں اپنے قارئین کے لئے توشہ خانہ کے حوالے ایک معلوماتی تحریر پیش کر رہے ہیں جس میں توشہ خانہ کی تاریخ، قواعد و ضوابط اور دیگراہم معاملات کا احاطہ کیا گیا ہے۔ توشہ خانہ فارسی زبان کا ایک لفظ ہے جس…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
pakistanpolitics · 2 years
Text
یہ وقت بھی گزر جائے گا
وطن عزیز میں ہنگامہ خیزی جاری ہے۔ سیاست اور صحافت کا میدان جنگ بنا ہوا ہے۔ سیاست دان اپنی کہہ رہے ہیں اور صحافی اپنی سنا رہے ہیں۔ اس میں اگر کوئی خاموش ہے تو وہ عوام ہیں اور یہ خاموشی یقینا کسی طوفان کا پیش خیمہ ضرور بنے گی۔ آج کل خبروں کا اژدہام ہے لیکن ان خبروں میں ایک خبر جو کہیں دب گئی ہے وہ ہمارے ان بھائیوں کی ہے جو سیلاب کی تباہ کاریوں سے متاثر ہوئے جن کی خبریں کچھ روز تک اخباروں اور ٹیلی ویژن کی اسکرینوں پر چھائی رہیں لیکن پھر ہم سب حسب روایت اپنے ان مصیبت زدہ بھائیوں کو بھول گئے اور آج جب سردی کا موسم سر پر آن پہنچا ہے تو معلوم ہوا ہے کہ اب بھی سندھ اور بلوچستان میں کئی ایسے علاقے ہیں جہاں سیلاب کا پانی موجود ہے اور لوگ بے یارو مددگار ہیں۔ مٹھی بھر حکومتی امداد وقتی طور پر تو ان کے پاس پہنچ گئی تھی لیکن حکومت کی جانب سے ان کے مستقبل کے لیے کوئی لائحہ عمل سامنے نہیں آسکا جس کی وجہ ان کی کسمپرسی میں مزید اضافہ ہو گیا ہے۔
قدرتی آفات کسی کے اختیار میں نہیں، انسانی تاریخ ان آفات کے ذکر سے بھری ہوئی ہے لیکن جب کسی قوم پر ایسے انسانوں کی حکومت ہوتی ہے جو خود کو بھی انسان ہی سمجھتے ہیں کوئی بالاتر مخلوق نہیں تو وہ ان آفت زدہ عوام کے پاس سب سے پہلے پہنچتے ہیں اور ان کو بتاتے ہیں کہ وہ بھی ان کی طرح آفت زدہ محسوس کر رہے ہیں اور ان کی خدمت کے لیے حاضر ہیں۔ ہمارے روشن خیال اصحاب اگر برا نہ مانیں تو میں حضرت عمر خطاب ؓ کا ذکر کرنا چاہتا ہوں جن کے دور حکومت میں قحط کی صورت میں آفت آگئی تھی تو یہ حکمران قحط زدہ عوام سے زیادہ خود قحط زدہ ہو گیا۔ بھوک اور کم خوراک کی وجہ سے رنگ سیاہی مائل ہو گیا، لوگوں کو بہت فکر ہوئی، چند جید صحابہ نے خلیفہ سے کہا کہ چلیے معمول کی خوراک نہ سہی لیکن اپنے معمولات کو سر انجام دینے کے لیے کچھ کھا پیا لیا کیجیے، ہمیں آپ کی ضرورت ہے۔ جواب ملا ، مسلمان بھوکے مر رہے ہوں اور ان کے معاملات کا ذمے دار حکمران اپنے رنگ کی فکر کرتا پھرے۔
روایت ہے کہ ایک بار انھوں نے دیکھا کہ ان کا بیٹا خربوزے کی پھانک منہ میں لیے ہوئے ہے، انھوں نے ڈانٹ کر کہا کہ تمہارے بھائی اور ہمجولی بھوکے مر رہے ہیں اور تم خربوزے کھا رہے ہو۔ ریاست مدینہ کے حکمران کی یہ داستان بڑی طویل ہے، قحط برداشت سے باہر ہو گیا تو لوگوں نے حضرت عمرؓ کو یاد دلایا کہ حضورﷺ کی ایک چادر آپ کے پاس موجود ہے، اسے سر پر رکھیں اور اس کی برکت سے نماز استسقاء ادا کریں۔ کیا منظر تھا صرف مسلمان ہی اس کا تصور کر سکتے ہیں، ابھی نماز ختم نہیں ہوئی تھی کہ سیاہ گھٹائیں امنڈ آئیں اور بارش شروع ہو گئی۔ آج ہم دیکھتے ہیں کہ سیلاب زدہ عوام کے حکمرانوں کے سامنے ترو تازہ گلدستے اور منرل واٹر کی بوتلیں ہوتی ہیں اور اعلان یہ کیا جارہا ہوتا ہے کہ سیلاب کی تباہ کاریوں سے متاثرین کی بحالی ہماری اولین ترجیح ہے۔ 
رہا کھٹکا نہ چوری کا دعا دیتا ہوں رہزن کو میں‘ والا معاملہ ہو گیا ہے، اس وقت ہم پر ڈالر کی حکمرانی ہے اور اس کی قیمت کے ساتھ ہماری قیمت وابستہ ہو چکی ہے اس کی قیمت میں جتنا اضافہ ہوتا ہے ہمارے کئی لیڈروں کی بیرونی ڈالری دولت میں اضافہ ہو جاتا ہے لیکن گھروں میں پڑے پاکستانیوں کی گھٹ جاتی ہے بلکہ اب تو نوبت گھٹنے سے بھی کہیں نیچے پہنچ چکی ہے۔ کس کس دکھ کا ذکر کیا جائے اور کتنی مایوسی پھیلائی جائے لیکن سب ہمارے سامنے کی باتیں اور حالات ہیں جن کو ہم بھگت رہے ہیں۔ ایک آخری قصہ بھی سن لیجیے۔ ایک بادشاہ کو افسردگی لاحق ہو گئی۔ اس کی غمزدگی کو دور کرنے کے لیے دانشوروں اور ارباب حکومت نے کسی صوفی کے مشورے سے طے کیا کہ بادشاہ کو کسی خوش باش شخص کی قمیض پہنائی جائے چنانچہ ایسے شخص کی تلاش شروع ہوئی جو بڑی تگ ودو اور محنت کے بعد ایک کھیت میں ملا جہاں وہ بکریاں چرا رہا تھا۔ 
تلاش کرنے والوں نے اس کی تفتیش کی تو اسے غم جہاں سے بے نیاز پایا، اس پر انھوں نے اس کی قمیض مانگی لیکن اس نے بڑی معذرت اور شرمندگی سے کہا کہ اس کے پاس تو سرے سے کوئی قمیض ہے ہی نہیں، بس اس دھوتی میں وقت گزر جاتا ہے۔ یہ بات بہت مشہور ہے کہ ایک بادشاہ نے اپنے وزیر سے کہا کہ میری انگوٹھی کے نگینے پر کوئی ایسا جملہ لکھواؤ جسے میں پڑھ کر مطمئن ہو جایا کروں۔ چنانچہ اس کی انگوٹھی پر لکھا گیا کہ یہ وقت بھی گزر جائے گا تو زندگی کا راز ہی اس جملے میں ہے کہ کوئی بھی آفت آجائے وقت تو گزر ہی جاتا ہے، خواہ یہ وقت کسی بے رحم حکمران کے قبضے میں ہی کیوں نہ ہو۔
اطہر قادر حسن  
بشکریہ ایکسپریس نیوز
0 notes
Tumblr media Tumblr media Tumblr media
رب کریم سبکو صحت و سلامتی عطافرماۓ اگر بچے گلیوں کوچوں بازاروں میں صحتمند گھومتے ہیں تو یہ کیسے ممکن ہے کہ وہ سکول میں غیر محفوظ تعلیم حاصل کررہیں ہیں ارباب اختیار شعبہ تعلیم سے منافقت کی عینک اترہیں تو انکو ادارک ہو کہ دو سال کے تعلیمی کریک ڈاؤں نے بچوں کا کتنا نقصان کیا ہے شرم کرو
1 note · View note
bornlady · 7 months
Text
سالن زیبایی دانژه جنت آباد : در نتیجه آنها به آسانی مسیر او را تأیید کردند، در حالی که عمیقاً با همسر و فرزندان فقیر او همدردی کردند. او «قبل از فرار» حتی «جرأت نکرد» زن و فرزندش را که مجبور شد در زندان رها کند، آگاه کند. * * * * * اردوگاه جوزف هنری بلوک حراج شکست می خورد و یک تاجر برده 1400 دلار ضرر می کند. سال سن خود، کمپ به «خدمت یا کار» در شهر ریچموند، ویرجینیا، توسط دکتر K. Clark برگزار شد. رنگ مو : او که به طور غیرمعمول باهوش و در عین حال بسیار خوش قیافه بود ، یک کالای قابل فروش بود. ارباب بدون اینکه نظر خود را در این مورد مشورت کند و یا کمترین تغییری را به او بدهد، یک روز با تاجری برای یوسف معامله کرد و در مقابل آن، هزار و چهارصد دلار پول نقد دریافت کرد. آقای رابرت پارت، از دفتر اکسپرس پارسون و کینگ، اتفاقاً از آنچه رخ داده بود آگاه بود. سالن زیبایی دانژه جنت آباد سالن زیبایی دانژه جنت آباد : و با فکر کردن به جوزف، به طور محرمانه تمام حقایق پرونده را در اختیار او قرار داد. برای تأمل او به سختی پنج دقیقه وقت داشت. اما او بلافاصله تصمیم گرفت آن روز را برای آزادی اعتصاب کند - آن روز عصر به خانه نرود تا به دست ارباب جدیدش تحویل شود. او در اجرای تصمیم جسورانه خود، خود را پنهان کرد و به مدت سه هفته در آنجا ماند. لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه در این بین مادرش که یک برده بود تصمیم گرفت فرار کند، اما پس از یک هفته پیش‌بینی غم‌انگیز، «بی‌هوش شد و مبارزه را تمام کرد». اما یوسف نمی دانست تسلیم یعنی چه. تنها فکر او این بود که یک بلیط از UGRR برای کانادا تهیه کند، که با تلاش مداوم موفق به انجام آن شد. او خود را در یک کشتی بخار پنهان کرد و از این طریق به فیلادلفیا رسید. سالن زیبایی دانژه جنت آباد : جایی که هر اقامتگاهی را در انبار معمولی دریافت کرد، یک بلیت رایگان برای او فراهم کرد و با شادی به کانادا فرستاد. مادر نگون بخت "کشف و فروخته شد جنوب". * * * * * شریدان فورد. مخفی در جنگل - فرار در یک بخار. حدود بیست و نهم ژانویه 1855، شریدان از قلمرو قدیمی و زندگی اسارت وارد شد و توسط کمیته هوشیاری صمیمانه مورد استقبال قرار گرفت. لینک مفید : سالن زیبایی شهرزاد سعادت آباد خانم الیزابت براون از پورتسموث، ویرجینیا، شریدان را به عنوان دارایی خود ادعا کرد. او نسبتاً با مهربانی در مورد او صحبت کرد و احساس کرد که از او به عنوان یک چیز کلی "خیلی سخت استفاده نشده است"، اگرچه عاقلانه اضافه کرد: "بهترین استفاده به اندازه کافی بد بود." شریدان تقریباً به بیست و هشتمین سالگی رسیده بود. سالن زیبایی دانژه جنت آباد : قد بلند و خوش اندام بود و از هوش قابل توجهی برخوردار بود. مدت زیادی قبل از اینکه تصمیم خود را برای فرار بگیرد، به دلیل یک جرم کوچک "با دستانش با طناب دراز شده بود" و "بی رحمانه شلاق خورده بود." علاوه بر این، او "این حقیقت را فهمیده بود" که قرار است او را به حراج بگذارند. به زودی این چیزها تأملات جدی را به ذهن شریدان وارد کرد. لینک مفید : سالن زیبایی هستی سعادت آباد و در میان سؤالات دیگر، او شروع به تفکر کرد که چگونه می تواند بلیط را تهیه کند و از این "مکان عذاب" خارج شود، جایی که ممکن است از منافع خود برخوردار باشد. کار یدی. در همین حال و هوا، حدود روز چهاردهم آبان ماه، اولین قدم و جسورانه خود را برداشت. با این حال، او در پریشانی و گرفتاری خود به سراغ وکلای آموخته یا خادمین توانا انجیل نرفت، بلکه راه خود را «مستقیم به جنگل» طی کرد. سالن زیبایی دانژه جنت آباد : جایی که احساس می کرد در خلوت با حیوانات وحشی و خزندگان امن تر خواهد بود. نسبت به تمدن وحشیانه ای که در پورتسموث وجود داشت. روز اول در جنگل بی وقفه و به تنهایی به دعا گذراند. او در این مکان خاص خلوت "چهار شبانه روز" ماند، "دو روز به شدت از گرسنگی، سرما و تشنگی رنج برد." با این حال، کسی که با او "دوست" بود. لینک مفید : سالن زیبایی هما سعادت آباد و از محل اختفای او خبر داشت، توانست غذای او را به دست آورد و سخنان تسلیت آمیز را به او برساند. اما در پایان چهار روز، این دوست با مشکل مواجه شد و به این ترتیب شریدان در وضعیتی تقریباً ناامید رها شد تا از میان آب‌های عمیق و بادهای سر راه برود. در آنجا او نتوانست رضایت دهد که بماند و از گرسنگی بمیرد. سالن زیبایی دانژه جنت آباد : بر این اساس، او آنجا را ترک کرد و محل انزوا دیگری - با یکی از دوستانش در شهر - برای یک هزینه مالی پیدا کرد. در یکی از کشتی‌های بخار که بین فیلادلفیا و ریچموند، ویرجینیا حرکت می‌کرد، یک گذرگاه مخفی برای او تهیه کردند. وقتی همسر فقیر خود جولیا را ترک کرد، او به اتهام ساده مظنون شدن به «در زندان دراز کشیده بود تا فروخته شود».
لینک مفید : سالن زیبایی مادو جنت آباد شمالی اغوا کردن در فرار شوهرش او به‌عنوان یک زن چیزی از «بربریت برده‌داری» را از تجربه‌ی روزمره می‌دانست، که زخم‌های بزرگ سر او نشان می‌داد - طبق شهادت شریدان. او مادر دو فرزند بود، اما هرگز اجازه نداشت که از هیچ یک از آنها مراقبت کند. شوهر که در گفتار یا عمل کمترین همدردی با او را کاملاً ناتوان کرده بود. سالن زیبایی دانژه جنت آباد : این مسکن تاریک ظلم را که در بالا به آن اشاره شد، ترک کرد و هیچ امیدی به دیدن همسر یا فرزندی در این دنیا نداشت. كميته كمك‌ها و آسايش‌هاي هميشگي را به او داد و او را در حالي كه صورتش به سمت بوستون بود به ايستگاه بعدي منتقل كردند. او شنیده بود که برده‌داران آنقدر به بوستون «لعنت» می‌کردند. لینک مفید : سالن زیبایی مونا یزدانی شعبه سعادت آباد که به این نتیجه رسید که باید مکان کاملاً امنی برای فراری باشد. * * * * * جوزف کانیلند با نام مستعار جوزف هالسون. جوزف کانیلند در 25 نوامبر 1853 وارد شد. او مردی 26 ساله متعصب، تیره و باهوش بود. در زمان فرار جوزف، او متعلق به جیکوب نکیلند بود که به عنوان بخشی از دارایی پدرش وارث او شده بود. سالن زیبایی دانژه جنت آباد : جوزف از استاد پیرش گفت که با او "خیلی خوب" رفتار کرده است، اما او این تصور را داشت که استاد جوانش "روحیه بدخیم" دارد. زیرا حتی قبل از مرگ ارباب پیرش، وارث او را می‌خواست، «جو» را بفروشد، و پس از مرگ پیرمرد، به نظر می‌رسید که اوضاع خیلی سریع به بحران می‌رسد.
0 notes
urduclassic · 5 years
Text
بچوں کے حکیم سعید : چوالیس سفرنامے بچوں کے لیے لکھ ڈالے
حکیم محمد سعید بچوں کو ملک اور قوم کے مستقبل کی ضمانت سمجھتے تھے۔ وہ ان کی صحت ، ان کی تربیت ، ان کی تعلیم کو ملک کے دفاع کے بعد قومی ترجیحات میں سرفہرست رکھتے تھے۔ وہ اپنی زندگی کے آخری لمحوں تک اس پر زور دیتے رہے۔ محض زبان سے کہتے نہ رہے، انھوں نے بچوں کی صحت ، تعلیم اور ان کی تربیت کے لیے اپنی بساط سے بڑھ کر کوششیں کیں، عملی قدم اٹھائے۔ انھوں نے تربیت نونہال کے لیے جو اقدام کیے ان میں پہلا بچوں کے ایک رسالے کا جاری کرنا تھا۔ ’’ہمدرد نونہال‘‘ کے ذریعے انھوں نے یہ کام شروع کیا ، پھر ’’بزم ہمدرد‘‘ کے عنوان سے بچوں کا ایک فورم بنا کر اس کام کو آگے بڑھایا اور پھر ہمدرد پبلک اسکول قائم کر کے بچوں کی تعلیم کا بندوبست کیا۔ کتابیں چونکہ بچوں کی تربیت اور تعلیم کا ایک اہم ذریعہ ہوتی ہیں ، اس لیے بچوں کو اچھی کتابیں مہیا کرنے کی غرض سے ہمدرد میں نونہال ادب کا ایک شعبہ بھی قائم کر دیا۔
حکیم صاحب کہا کرتے تھے کہ اگر بچوں کی تربیت کا ایک واضح پروگرام آزادی کے پہلے دوسرے سال میں بن جاتا اور تعلیم کا ایسا نصاب جو قومی امنگوں اور حال اور مستقبل کی ضرورتوں کے مطابق ہوتا اور ملک کے اسکولوں میں رائج کر دیا جاتا تو آج ہم جن تباہ حالات سے گزر رہے ہیں ان کا سامنا نہ کرنا پڑتا۔ ایک نسل کیا دو نسلیں ایسی تیار ہوتیں جو تعلیم یافتہ اور تربیت یافتہ ہوتیں اور وقت کے تقاضوں کو پورا کرنے کی اہل ہوتیں۔ یہ کام ارباب اقتدار کا تھا۔ ان کا تھا جن کے ہاتھوں میں ملک کی باگ ڈور تھی، جو قومی وسائل کی تقسیم پر قادر تھے، با اختیار تھے، ان کو مواقع بھی حاصل تھے۔ قومیتوں کا کوئی جھگڑا نہ تھا، فرقہ پرستی کا زہر ابھی پھیلا نہ تھا، موقع پرست سیاست کا بول بالا نہیں ہوا تھا، لوٹ مارکا بازارگرم نہیں ہوا تھا۔ ابھی لوگوں میں تحریک پاکستان کی گرمی اور دین کی حرارت اورکچھ کرگزرنے کا جذبہ باقی تھا۔
حکیم محمد سعید ایک ممتاز طبیب ، صاحب فکر و نظر اور قابل احترام شخصیت تھے۔ سب سے بڑھ کر وہ ایک سچے محب وطن اور قوم کے ہمدرد تھے۔ وہ نئی نسل کے ذہنوں کی تعمیر اور ان کی کردار سازی سے ملک میں ایک انقلاب فکر کے خواہاں تھے۔ ہمدرد فاؤنڈیشن میں جو انھوں نے نونہال ادب کا شعبہ قائم کیا تھا تو اس کا مقصد نئی نسل کے ذہنوں کی تعمیر اور کردار سازی تھا۔ وہ چاہتے تھے کہ بچوں میں لکھنے پڑھنے کا شوق پیدا ہو، وہ اچھے اخلاق سیکھیں ، اپنے دین سے واقف ہوں، اپنے اسلاف کے کارناموں سے آگاہ ہوں، اپنی تاریخ کو جانیں، شخصیات کو پہچانیں، وطن سے محبت اور خلق خدا کی خدمت کی اہمیت کو سمجھیں، صاحب کردار بنیں اور اچھائی اور برائی کا شعور ان میں پیدا ہو۔ وہ ایک نوٹ میں لکھتے ہیں ’’ ہم نے نونہال ادب کا شعبہ ان جذبات کے ساتھ قائم کیا ہے کہ ہم اس کے ذریعے نہ صرف نونہالان وطن کے لیے اچھا سبق آموز، حیات بخش، بصیرت افروز، تاریخی، علمی، ادبی و ثقافتی لٹریچر پروڈیوس کریں بلکہ اس میدان میں ایک مثالی کردار ادا کر کے تاریخ کو ایک حقیقت تازہ بھی دیں اور بچوں کے ادب میں ہمدرد کا نام احترام ومحبت کے ساتھ لیا جائے۔‘‘
نونہال ادب کی کتابیں شایع ہوئیں تو انھیں پسند کیا گیا اور پرانے لکھنے والوں کے ساتھ ساتھ نئے لکھنے والوں نے بھی نونہال ادب کے لیے لکھنے کی خواہش ظاہر کی خود حکیم محمد سعید نے بچوں کے لیے کئی بہت اچھی کتابیں لکھیں۔ حقیقت تو یہ ہے کہ نونہال ادب کی کاوشوں میں ان کا بڑا حصہ ہے خاص طور پر بچوں کے لیے سفرنامے حکیم صاحب سے پہلے کسی نے نہیں لکھے۔ اردو ادب میں یہ اضافہ انھوں نے کیا اور ایک نہیں چوالیس سفرنامے بچوں اور نوجوانوں کے لیے لکھ ڈالے۔ بچوں کے لیے ان کا پہلا سفر نامہ ’’یہ ترکی ہے‘‘ شایع ہوا تو بہت پسند کیا گیا۔ اس میں بچوں کی دلچسپی کا بہت سامان تھا۔ پھر جب وہ جولائی 1990 میں بغداد گئے تو اپنا سفرنامہ بچوں ہی کے لیے لکھا اور پھر اپنی زندگی کے آخری دنوں تک بچوں کے لیے ہی لکھتے رہے۔ 
ان کا آخری سفر نامہ ’’استنبول کا آخری سفر‘‘ ان کی شہادت سے صرف ڈیڑھ ماہ پہلے لکھا گیا تھا یہ ان کی شہادت کے بعد شایع ہوا۔ عجیب اتفاق ہے کہ بچوں کے لیے ان کا پہلا سفرنامہ ترکی کے بارے میں تھا اور آخری بھی ترکی کے ایک سفر کی کہانی ہے۔ نونہال ادب کی کتابیں شایع ہوئیں تو انھیں پسند کیا گیا اور پرانے لکھنے والوں کے ساتھ ساتھ نئے لکھنے والوں نے بھی نونہال ادب کے لیے لکھنے کی خواہش ظاہر کی خود حکیم محمد سعید نے بچوں کے لیے کئی بہت اچھی کتابیں لکھیں۔ حقیقت تو یہ ہے کہ نونہال ادب کی کاوشوں میں ان کا بڑا حصہ ہے خاص طور پر بچوں کے لیے سفرنامے حکیم صاحب سے پہلے کسی نے نہیں لکھے۔ اردو ادب میں یہ اضافہ انھوں نے کیا اور ایک نہیں چوالیس سفرنامے بچوں اور نوجوانوں کے لیے لکھ ڈالے۔ بچوں کے لیے ان کا پہلا سفر نامہ ’’یہ ترکی ہے‘‘ شایع ہوا تو بہت پسند کیا گیا۔
اس میں بچوں کی دلچسپی کا بہت سامان تھا۔ پھر جب وہ جولائی 1990 میں بغداد گئے تو اپنا سفرنامہ بچوں ہی کے لیے لکھا اور پھر اپنی زندگی کے آخری دنوں تک بچوں کے لیے ہی لکھتے رہے۔ ان کا آخری سفر نامہ ’’استنبول کا آخری سفر‘‘ ان کی شہادت سے صرف ڈیڑھ ماہ پہلے لکھا گیا تھا یہ ان کی شہادت کے بعد شایع ہوا۔ عجیب اتفاق ہے کہ بچوں کے لیے ان کا پہلا سفرنامہ ترکی کے بارے میں تھا اور آخری بھی ترکی کے ایک سفر کی کہانی ہے۔ حکیم صاحب کے سفر ناموں میں ان کے روزوشب کا حساب ہے۔ ان کی خوشیوں اور ان کے غموں کا بیان ہے۔ اپنی ملت، اپنے وطن، اپنے نونہالوں اور نوجوانوں کے لیے ان کی فکروں کا اظہار ہے۔ انھوں نے اس صنف ادب کو نونہالوں کی تربیت و تعلیم کے لیے اختیار کیا تھا۔ وہ اپنے ایک سفرنامے ’’درۂ خیبر‘‘ میں نونہالوں سے یوں مخاطب ہوتے ہیں۔ ’’میرے پیارے نونہالو! تم میری ایک بات یاد رکھنا۔ میں نے ساری عمر عالم اور معلم کا احترام کیا ہے۔ ان کی دل سے عزت کی ہے، ان کے سامنے ادب سے بیٹھا ہوں۔ ان کے سامنے آہستہ بولا ہوں۔ اس کا تم بھی خیال رکھنا۔ تم میرے ہو، میں تمہارا ہوں۔ میرا دل چاہتا ہے تم کم ازکم میرے جیسے ضرور بن جاؤ۔ عالم کے ساتھ وقت گزارو۔ ضرور کوئی کام کی بات تمہارے ہاتھ لگ جائے گی۔‘‘
پھر علم کے ساتھ عمل کی اہمیت جتاتے ہوئے حکیم صاحب اپنے سفرنامہ ’’سعید سیاح اسکندریہ‘‘ میں لکھتے ہیں ’’نونہالو! حرکت میں برکت ہے۔ اس دنیا میں جو لوگ حرکت میں رہتے ہیں، مصروف رہتے ہیں، خدمت کرتے رہتے ہیں جو جدوجہد کرتے ہیں ان کے مقدر کا ستارہ ہمیشہ روشن رہتا ہے۔ زندگی نام ہے عمل کا۔ علم اور عمل سے پر زندگی زندہ دلی کہلاتی ہے اور زندہ دل انسان اپنے ماحول کو زندہ رکھتے ہیں۔ لوگوں کی زندگی کا درس دیتے ہیں۔‘‘ حکیم صاحب ایک انتہائی اچھے سیاح تھے۔ وہ جب کسی سفر پر نکلتے تھے تو ان کا مقصد ہرگز سیر و تفریح نہیں ہوتا تھا۔ دولت مندوں کی طرح وہ ملکوں ملکوں جا کر عیش و آرام نہیں کرتے تھے۔ وہ سفر میں بھی کام کرتے رہتے تھے۔ کانفرنسوں میں شریک ہوتے تھے ایک سفیر کی طرح اپنے ملک کا نام روشن کرتے تھے۔ انھوں نے بین الاقوامی کانفرنسوں میں سائنس اور طب پر ایک سو سے زیادہ مقالات پیش کیے۔ دنیا میں طب اسلامی کا نام روشن کیا۔ یہ ان کا تاریخ ساز کام ہے۔ وہ جہاں جاتے تھے اس کا سفرنامے میں بھرپور تعارف بھی کراتے تھے۔
حکیم محمد سعید نے اپنے سفر ناموں کو کس طرح نونہالوں کی تعلیم و تربیت کا ذریعہ بنایا اس کا اندازہ ان کے سفرناموں کو پڑھ کر بخوبی لگایا جاسکتا ہے جیسا کہ احمد ندیم قاسمی نے لکھا ہے ’’حکیم صاحب کے مخاطب بچے ہیں۔ اس لیے جہاں بھی انھیں موقع ملتا ہے وہ بچوں کی کردار سازی کا فرض ادا کرتے جاتے ہیں اور یہ فرض وہ اتنے سلیقے سے ادا کرتے ہیں کہ بچوں کے باطن میں خیر اور نیکی کا جذبہ یوں نفوذ کر جاتا ہے جیسے شبنم کی نمی پھولوں کی پتیوں میں نفوذ کرتی ہے۔‘‘ اپنے سفر نامے ’’سعید سیاح کویت میں‘‘ وہ نونہالوں کو یہ بتاتے ہیں کہ انھوں نے اپنی زندگی میں کس طرح کام کیا ہے۔ وہ لکھتے ہیں ’’ نونہالو! ہمیشہ یاد رکھنا دنیا میں کوئی کام مشکل نہیں۔ ناممکن بھی نہیں ہے۔ بس ہمت چاہیے، غور و فکر چاہیے اور پھر عمل کی قوت۔ جب انسان یہ سب چیزیں جمع کر لیتا ہے تو پھر اللہ کی پوری تائید حاصل ہو جاتی ہے۔‘‘
حکیم محمد سعید اپنا ہر سفر نامہ ایوان صدر اور ایوان وزیر اعظم کے مکین کو ضرور بھیجتے اور لکھتے کہ ہے تو یہ نونہالوں کے لیے لیکن اس میں آپ کے لیے بھی بہت کچھ ہے۔ وہ بری افواج کے سربراہ کو بھی اپنے سفرنامے بھیجتے اور یہ بات کسی قدر یقین سے کہی جا سکتی ہے وہ انھیں پڑھتے بھی تھے۔ حکیم صاحب کی بڑی خواہش تھی کہ ملک کے بڑے ادیب بھی بچوں کے لیے لکھیں۔ انھوں نے ان کو خط لکھے اور دعوت دی کہ وہ نونہال کے فروغ میں تعاون کریں۔ وہ قاہرہ گئے تو وہاں سے عربی ��یں بچوں کے لیے شایع ہونے والی کتابیں لے آئے۔ ایران گئے تو وہاں بچوں کا لٹریچر دیکھا اور ��ہاں سے کتابیں منگوائیں، چین اور روس میں شایع ہونے والی خوبصورت مصور کتابیں بھی منگوائیں اور ان کا اردو میں ترجمہ کر کے شایع کی گئیں۔ انگریزی سے بھی ترجمے کیے گئے۔ بک کلب بھی بنا دیا کہ بچوں کو کتابیں آسانی سے پڑھنے کو ملیں۔ سچ ہے حکیم محمد سعید کو بچوں سے عشق تھا۔ ان کا بس نہیں چلتا تھا کہ وہ بچوں کو کس طرح عظیم بنا دیں۔ وہ چاہتے تھے کہ ان کے لیے بہترین کتابیں شایع ہوں۔ وہ انھیں پڑھیں اور ان سے سیکھیں۔
رفیع الزمان زبیری  
بشکریہ ایکسپریس نیوز
4 notes · View notes
jtvpakistan-blog · 6 years
Text
جو کرپشن کرے گا وہ بھرے گا، ارباب اختیار کو احساس دلانے میں کامیاب ہوگیا: چیئرمین نیب
جو کرپشن کرے گا وہ بھرے گا، ارباب اختیار کو احساس دلانے میں کامیاب ہوگیا: چیئرمین نیب
اسلام آباد: قومی احتساب بیورو کے چیئرمین جسٹس (ر) جاوید اقبال کا کہنا ہے کہ ارباب اختیار کو احساس دلانے میں کامیاب ہوگیا کہ جو کرپشن کرے گا وہ بھرے گا اور سب کا احتساب ہوگا۔
انسداد بد عنوانی کے عالمی دن سے متعلق ایوان صدر میں منعقدہ تقریب سے خطاب کرتے ہوئے چیئرمین نیب نے کہا کہ حکومتیں آتی جاتی رہتی ہیں، کسی بھی حکومت کو یہ احساس نہیں ہونا چاہیے کہ نیب ہماری طرف کیوں دیکھ رہا ہے۔
چیئرمین نیب نے…
View On WordPress
0 notes
qaumisafeer · 7 years
Text
حضرو میں گیس، بجلی لوڈ شیڈنگ پر حکومتی دعوے دھرے کے دھرے، عوام موجودہ حکومت سے نالاں
حضرو میں گیس، بجلی لوڈ شیڈنگ پر حکومتی دعوے دھرے کے دھرے، عوام موجودہ حکومت سے نالاں
حضرو (نمائندہ خصوصی، عاطف محمود اعوان سے) تفصیلات کے مطابق موجودہ حکومت کے ارکان جب خوداپوزیشن میں تھے تو یہ حکمران اس وقت کی حکومت پر بڑی تنقید کرکے بڑے بڑے دعوے کرتے تھے کہ جب ہمارا اقتدار آیا تو ہمارا پہلا ٹارگٹ بجلی کا ہوگا اور ہم عوام کو روشنی میں دیکھنا چاہتے ہیں لیکن ان موجودہ حکمرانوں کے وہ دعوے دھرے کہ دھرے ہی رہ گئے،عوام سے کئیے گئے وعدے صرف اعلانوں اور اخبارات کی شاہ سرخیوں تک ہی رہ…
View On WordPress
0 notes
urdu-poetry-lover · 5 years
Text
Tumblr media
جس طرح ہنس رہا ہوں میں پی پی کے گرم اشک
یوں دوسرا ہنسے تو کلیجہ نکل پڑے
...
کیفی اعظمی کی وفات
May 10, 2002
آج مقبول شاعر اور نغمہ نگار کیفی اعظمی کی برسی ہے۔
کیفی اعظمی (ولادت 19 فروری 1925ء، وفات 10 مئی 2002ء) کا پورا نام اطہر حسین رضوی تھا۔ ان کی پیدائش اتر پردیش کے اعظم گڑھ میں ہوئی۔ وہ محض گیارہ سال کی عمر میں شاعری شروع کر چکے تھے۔ ان کی پہلی نظم اس طرح تھی:
مدت کے بعد اس نے جو الفت سے کی نظر
جی خوش تو ہوگیامگر آنسو نکل پڑے
اک تم، کہ تم کو فکر نشیب و فراز ہے
اک ہم کہ چل پڑے تو بہر حال چل پڑے
کیفی اعظمی جنہوں نے ترقی پسند شاعری اور فلمی گیتوں کی وجہ سے ایک منفرد مقام پایا 19جنوری1919ء کو اعظم گڑھ کے ایک گاؤں میں پیدا ہوئے۔ انہوں نے زمانہ طالبعلمی یعنی گیارہ سال کی عمر میں ہی شاعری شروع کردی تھی۔ انہوں نے جب ایک مشاعرہ میں اپنی پہلی غزل ’’اتنا تو زندگی میں کسی کی خلل پڑے‘‘پیش کی تو صدر مشاعرہ مانی جیسی نے خوب داد دی اس پر بعض شعراء خاص کران کے والد نے کہا کہ یہ غزل انہوں نے ضرور اپنے بڑے بھائی سے لکھوائی ہے لیکن جب بڑے بھائی نے انکار کیا تو پھر ان کے والد اور منشی نے ان کا امتحان لینے کی ٹھانی۔ انہوں نے کیفی کو ایک مصرع دیا او رکہا کہ اس بحر وزن اور قافیہ میں غزل لکھو چنانچہ کیفی نے ان کا چیلنج قبول کرتے ہوئے غزل لکھ دی۔
بعد ازاں یہی غزل بیگم اختر نے گاکر اسے نقش دوام بخش دیا۔ 1942ء کی انڈیا چھوڑ وتحریک کے دوران انہوں نے فارسی اور اردو کی تعلیم کو خیرباد کہہ دیا اور فل ٹائم مارکسسٹ کارکن بن گئے۔1943ء میں انہوں نے کمیونسٹ پارٹی آف انڈیا میں شمولیت اختیار کرلی۔اس طرح وہ لکھنؤ سے ترقی پسند مشہور شعراء کی نظروں میں آگئے۔ وہ ان کی قائدانہ صلاحیتوں کے بھی معترف ہوگئے۔ انہوں نے ان کو فطری شاعر پاکر ان کی خوب حوصلہ افزائی کی جس کی بنا پر انہیں ترقی پسند رائٹرز کی تحریک کا رکن منتخب کر لیا گیا۔24سال کی عمر میں وہ کانپور کے صنعتی علاقے کی ٹریڈیونین میں حصہ لینے لگے اور ایک اچھے کارکن کی حیثیت سے کام کرنے لگے جبکہ ان کا تعلق زمیندار گھرانے سے تھا۔
کیفی اعظمی نے فلمی گیت، مکالمے اور کہانیاں لکھنے کے علاوہ بطور اداکار بھی کام کیا انہوں نے1952ء میں عصمت چغتائی کی کہانی پر تیار کی گئی فلم ’’بزدل‘‘ کے گیت لکھے۔ اس فلم کے ہدایت کار عصمت کے شوہر شاہد لطیف تھے۔1956ء میں فلم یہودی کی بیٹی1957ء میں پروبن1958ء میں پنجاب میل اور عید کا چاند جیسی فلمیں لکھیں۔
انہوں نے کہرا، انوپما، اُس کی کہانی، پاکیزہ،ہنستے زخم، ارتھ، رضیہ سلطان، سات ہندوستانی، شعلہ اور شبنم، باورچی اورنسیم جیسی فلموں کے گیت لکھے۔ نسیم کی کہانی بھی انہوں نے خود ہی لکھی تھی۔یہ فلم بابری مسجد کو منہدم کرنے والے واقعہ 2دسمبر1992ء پر لکھی گئی تو جسے ہندو توا کے انتہا پس��د ہندوؤں نے گرادیا تھا۔ نسیم ایک بچی ہے جس کا دادا اس واقعہ کا صدمہ جھیل نہیں پاتا اور مرجاتا ہے۔ دادا کا کردار کیفی اعظمی نے خود ہی کیا تھا۔
کیفی اعظمی 10مئی 2002ء کو اس جہاں فانی سے رخصت ہوگئے۔ انہوں نے اپنے گاؤں کو ایک مثالی گاؤں بنادیا تھا اور اس علاقہ میں لاتعداد سوشل ورک بھی کیا تھا۔
منتخب کلام
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
وہ بھی سراہنے لگے ارباب فن کے بعد
داد سخن ملی مجھے ترک سخن کے بعد
دیوانہ وار چاند سے آگے نکل گۓ
ٹھہرا نہ دل کہیں بھی تری انجمن کے بعد
ہونٹوں کو سی کے دیکھیے پچھتائیے گا آپ
ہنگامے جاگ اٹھتے ہیں اکثر گھٹن کے بعد
غربت کی ٹھنڈی چھاؤں میں یاد آئی اس کی دھوپ
قدر وطن ہوئی ہمیں ترک وطن کے بعد
اعلان حق میں خطرہء دار و رسن تو ہے
لیکن سوال یہ ہے کہ دار و رسن کے بعد
انساں کی خواہشوں کی کوئی انتہا نہیں
دو گز زمیں بھی چاہیۓ دو گز کفن کے بعد
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
جھکی جھکی سی نظر بے قرار ہے کہ نہیں
دبا دبا سہی دل میں پیار ہے کہ نہیں
تو اپنے دل کی جواں دھڑکنوں کو گن کے بتا
مری طرح ترا دل بے قرار ہے کہ نہیں
وہ پل کہ جس میں محبت جوان ہوتی ہے
اس ایک پل کا تجھے انتظار ہے کہ نہیں
تری امید پہ ٹھکرا رہا ہوں دنیا کو
تجھے بھی اپنے پہ یہ اعتبار ہے کہ نہیں
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
کیا جانے کس کی پیاس بھجانے کدھر گئیں
اس سر پہ جھوم کے جو گھٹائیں گزر گئیں
دیوانہ پوچھتا ہے یہ لہروں سے بار بار
کچھ بستیاں تھیں بتاؤ کدھر گئیں
اب جس طرف سے چاہے گزر جاۓ کارواں
ویرانیاں تو سب مرے دل میں اتر گئیں
پیمانہ ٹوٹنے کا کوئی غم نہیں مجھے
غم ہے تو یہ کہ چاندنی راتیں بکھر گئیں
پایا بھی ان کو کھو بھی دیا چپ بھی ہو رہے
اک مختصر سی رات میں صدیاں گزر گئیں
3 notes · View notes
emergingpakistan · 5 years
Text
اصل تحریکِ انصاف کہاں گئی؟
پاکستان کی وفاقی کابینہ میں بڑے پیمانے پر ردوبدل کے بعد ایسے چہرے کابینہ میں شامل ہوئے ہیں جن کے بارے میں کہا جارہا ہے کہ وہ زرداری اور مشرف حکومت کا حصہ بھی رہ چکے ہیں۔ یہ بھی چہ موگوئیاں جاری ہیں کہ حکومت تو تحریک انصاف کی ہے لیکن وفاقی کابینہ میں تحریک انصاف کے ساتھ شروع سے وابستہ رہنے والوں کی تعداد کم ہوتی جار ہی ہے۔ پی ٹی آئی حکومت پر یہ تنقید بھی کی جارہی ہے کہ اس کی 47 رکنی کابینہ میں غیر منتخب افراد کی تعداد بڑھ کر 16 ہو گئی ہے۔ حال ہی میں ہونے والی سب سے بڑی تبدیلی وزیرخزانہ کی ہے اسد عمر کی جگہ وزیرخزانہ بنائے جانے والے عبدالحفیظ شیخ مشرف دور میں سندھ کابینہ کا حصہ تھے۔ جبکہ 2010 میں انہیں یوسف رضا گیلانی کی کابینہ میں مشیر خزانہ مقرر کیا گیا تھا۔
عبدالحفیظ شیخ 2012 میں پیپلزپارٹی کے ٹکٹ پر سینیٹر بھی منتخب ہوئے تاہم حکومت کی تبدیلی کے بعد وہ امریکہ میں ملازمت کرتے رہے ہیں۔ وزیر داخلہ مقرر کئے جانے والے بریگیڈئر (ر) اعجاز شاہ کو پرویز مشرف کا قریبی ساتھی سمجھا جاتا ہے۔ سابق وزیر اعظم محترمہ بے نظیر بھٹو نے اعجاز شاہ، پرویز مشرف اور چوہدری پرویز الہی پر یہ الزام عائد کیا تھا کہ اگر انہیں قتل کیا گیا تو یہ شخصیات اس میں ملوث ہوں گی۔ بریگیڈیئر اعجاز شاہ نے مشرف دور حکومت میں انٹیلی جنس بیورو کے ڈائریکٹر جنرل کے عہدے پر 2004 سے 2008 تک کام کیا اس دوران ان پر سیاسی انجینئرنگ کے الزامات بھی لگتے رہے ہیں۔ اطلاعات یہ بھی تھیں کہ پرویز مشرف انہیں آسٹریلیا میں پاکستان کا سفیر لگانا چاہتے تھے لیکن آسٹریلوی حکومت کی طرف سے مسترد کیے جانے پر انہیں ڈائریکٹر جنرل انٹیلی جنس بیورو لگا دیا گیا۔
اعجاز شاہ جولائی 2018 کے انتخابات میں ننکانہ صاحب سے پی ٹی آئی کے ٹکٹ پر الیکشن جیتے تھے۔ مسلم لیگ ق اور پیپلزپارٹی کی حکومتوں میں شامل رہنے والی ڈاکٹر فردوس عاشق اعوان کو بھی اطلاعات کا مشیر مقرر کیا گیا ہے۔ فردوس عاشق اعوان نے 2002 کے انتخابات میں مسلم لیگ ق کے ٹکٹ سے الیکشن لڑا تاہم اس وقت کے اسپیکر چوہدری امیر حسین سے ان کے اختلافات زبان زدعام رہے۔ فردوس عاشق اعوان 2008 میں پیپلزپارٹی میں شامل ہوئیں اور پیپلزپارٹی کے دور حکومت میں وزیراطلاعات و نشریات رہیں 2013 کے عام انتخابات میں پیپلزپارٹی کے ٹکٹ پر انہیں سیالکوٹ سے شکست ہوئی جس کے بعد وہ عارضی طور پر سیاست سے کنارہ کش ہو گئیں تھیں۔ 2017 میں فردوس عاشق اعوان نے پاکستان تحریک انصاف میں شمولیت اختیار کی لیکن 2018 کے انتخابات میں انہیں شکست ہوئی تاہم اب انہیں وزیر اعظم کی مشیر برائے اطلاعات مقرر کیا گیا ہے۔
وفاقی وزیر برائے سائنس و ٹیکنالوجی مقرر کئے جانے والے فواد چوہدری بھی سابق صدر پرویز مشرف کے ترجمان رہ چکے ہیں جبکہ وہ پیپلزپارٹی کا حصہ رہنے کے بعد پی ٹی آئی میں شامل ہوئے تھے۔ وزیر ریلوے شیخ رشید احمد، وفاقی وزیر دفاعی پیداوار زبیدہ جلال بھی پرویز مشرف کابینہ کا حصہ رہ چکے ہیں۔ سندھ سے تعلق رکھنے والے وزیر انسداد منشیات علی محمد خان مہر مشرف دور میں وزیرِ اعلیٰ سندھ رہ چکے ہیں۔ علی محمد مہر آزاد حیثیت میں الیکشن لڑتے رہے ہیں تاہم وہ مختلف ادوار میں پیپلزپارٹی کے اتحادی رہے ہیں لیکن اب وہ بھی پی ٹی آئی کی وفاقی کابینہ کا حصہ ہیں۔
مخدوم خسرو بختیار، عمرایوب خان، طارق بشیر چیمہ، غلام سرور خان، ملک امین اسلم، عبدالرزاق داؤد، ندیم افضل چن سمیت تحریک انصاف میں شامل بہت سے افراد کا تعلق ماضی میں مسلم لیگ ن، پیپلزپارٹی اور سابق صدر پرویز مشرف سے رہا ہے۔ کابینہ میں ردوبدل کے بعد غیر منتخب افراد کی تعداد میں اضافہ ہو گیا ہے ان ٹیکنوکریٹس میں عبدالحفیظ شیخ، ڈاکٹر ظفر اللہ اور ندیم بابر شامل ہیں۔ ان غیر منتخب ارکان نے ایم این اے اسد عمر، عامر کیانی اور غلام سرور خان کی جگہ لی ہے۔ فردوس عاشق اعوان بھی اس فہرست میں شامل ہیں۔ وفاقی کابینہ میں وزراء کی تعداد 24 ہے، جس میں 5 وزیر مملکت، 13 معاونین خصوصی اور 5 مشیران بھی کابینہ کا حصہ ہیں۔ معاونین خصوصی میں سے صرف علی نواز اعوان رکن قومی اسمبلی جبکہ یار محمد رند رکن بلوچستان اسمبلی ہیں۔ دیگر غیر منتخب معاونین خصوصی میں شہزاد اکبر، افتخار درانی، نعیم الحق، زلفی بخاری، شہزاد قاسم، عثمان ڈار، یوسف بیگ مرزا اور ندیم افضل چن شامل ہیں۔ عبدالحفیظ شیخ کی شمولیت کے بعد وزیراعظم کے مشیران کی مجموعی تعداد 5 ہو گئی ہے جو کوئی الیکشن جیت کر نہیں آئے۔ دیگر غیرمنتخب مشیران میں ملک امین اسلم، عبدالرزاق داؤد، شہزاد ارباب اور ڈاکٹر عشرت حسین شامل ہیں۔ سیاسی حلقے یہ سوال اٹھا رہے ہیں کہ اگر پرویز مشرف کی کابینہ اور غیرمنتخب افراد کو رکھنا تھا تو تبدیلی کا نعرہ کیوں لگایا گیا؟
علی رانا
بشکریہ وائس آف امریکہ
2 notes · View notes
columnspk · 3 years
Text
Abtar Karachi
ابتر کراچی: جماعت اسلامی ان ایکشن پاکستان بھر کے ارباب اقتدار و اختیار، سیاسی جماعتوں کے قائدین، جمہوریت کے علمبرداروں اور مین اسٹریم و سوشل میڈیا کی توجہ شدت سے مطلوب ہے کہ وہ شہر عظیم کراچی کی مسلسل اور بڑھتی ابتر صورتحال پر فوری توجہ دیں۔ ہمارے اقتصادی صدر مقام کی حیثیت سے اس شہر پریشاں کی موجودہ گھمبیر اور ناگفتہ بہ حالت اب فقط ایک مخصوص علاقے یا بڑے شہر کے مسائل کے حوالے سے مخصوص علاقے کی…
View On WordPress
0 notes