Tumgik
#جرات
sayron · 4 months
Text
Tumblr media
نسترن، سلدا و سلما (۱)
«براساس یک داستان واقعی!»
اسم من امیره، یه پسر با قد ۱۸۰ و وزن ۸۶ کیلو. من دانشجوی ارشد هستم ولی چند سالیه توی محله خودمون تو تهران، مغازه فروش و تعمیر تلفن همراه دارم. بازار کار که تعریفی نداره و روز بروز داره اوضاع اقتصادی مردم خراب تر میشه. بخاطر همین چند سالیه که فروش لوازم جانبی هم انجام میدم. حدود ۲ سال پیش از طریق یکی از رفقا یه ارتباطی با یه بنده خدایی توی قشم گرفتم که میتونست جنس های خوبی از دوبی برام بیاره. ته لنجی البته! از قاب و محافظ صفحه گرفته تا هندزفری و ایر پاد و غیره. خلاصه سود خوبی میتونست داشته باشه. بعد از چند ماه مشورت و همفکری با این و اون با این رفیقم که اسمش میلاده تصمیم گرفتیم یه سفر تفریحی و کاری بریم قشم و کیش!
زمستون بود اما جنوب، اون موقع سال هوا عالیه! خلاصه اینکه ما هتل رو رزرو کردیم چند ماه قبلش. اما از بد روزگار یهو دم سفر ما، زد و مامان میلاد تصادف کرد تو خیابون و فوت کرد. خلاصه گاومون زایید. من اولش گفتم سفر رو کنسل کنیم. ولی میلاد تو مجلس سوم مامانش سر یه اتفاق ساده و الکی با من دعوا کرد و منم غد و یه دنده باهاش قهر کردم. بخاطر همین خودم تنهایی زدم به سفر و با یارو هم که انگار دادن جنس توی کیش براش راحت تر بود وعده کردم و راه افتادم. بخاطر همین دیگه قشم نرفتم و مستقیم و هوایی رفتم کیش و رزرو اتاق رو هم برای خودم دو برابر کردم یعنی ۱۰ روز. خلاصه رسیدم کیش و با تاکسی رفتم هتل. اتاق رو گرفتم و با ساک هام رفتم سمت آسانسور. وقتی رسید در باز شد و چند نفری اومدن بیرون. ولی من غافل از اینکه آسانسور داره میره پارکینگ دو، سوار شدم. آسانسور رفت پایین و ملت پیاده شدن. منم چون توی گوشیم داشتم پیام هامو چک میکردم، گیج! چون لابی داشت توی اون طبقه هم و فک کردم رسید طبقه ۱۷. پیاده شدم. تا فهمیدم اشتباه اومدم در آسانسور بسته شد. برگشت همکف. دکمه رو زدم و منتظر شدم. آسانسور اومد پایین و در باز شد و من: 😳
یه خانوم و دو تا دختر تو آسانسور بودن و 🤯 اوووووووف چه قد و هیکل هایی!!! 😨😰😱
Tumblr media
مامانه که حدودا ۴۲-۳ ساله میزد با ۱۹۷ سانت قد و یه لباس نخی سفید دکولته که خلیجی بود و بدنی که از یه مرد بدنساز هم بیشتر عضله روش نشسته بود؛ از بالای عینک آقتابیش بهم نگاه میکرد و آدامس میجوید. کوله هاش انقدر بزرگ و عضلانی و ورزیده بود که گردن کلفتش رو در بر گرفته بود و شیب تندی داشت. سر شونه های گردش بزرگ بود فیبر عضله اش توی سایه روشن نور آسانسور دیده میشد. بازو های قطوری که از رونهای من کلفت تر بود و انقدر کات بود که عضلات سه سر پشت و دو سر جلو بازو با رگ های روشون از هم جدا شده بود و ساعد ضخیمی که فقط رگ و عضله بود و لا غیر. مچش از ترافیک رگ هاش معلوم بود خیلی قدرتمنده و پنجه هاش با ناخونهای کاشت مشکی رنگ به شدت سکسی و خفن بود. لباس بلند خلیجیش به قدری نازک بود که نوک سفت سینه های عضلانیش و شورت لامبادای سفیدی که پوشیده بود هم از زیر لباس دیده میشد. بخاطر همین حجم سیکس پکش و عضلات چهارسر رون هاش کاملا واضح بود. به جرات هر کدوم از رونهاش دوبرابر دور کمر من بود. من با ۱۸۰ سانت قد تا زیر پستونهای حجیم و قدرتمندش بودم. این تنها لباسی بود که تنش بود. نه روسری و نه کتی که عضلات بالا تنه برهنه اش رو بپوشونه. تخته سینه عضلانیش هم جوری باد کرده بود که وسطشون شکاف خورده بود.
اما دختراش...
Tumblr media
یکیشون که حدودا ۲۲-۳ ساله میزد هم قد خانومه بود، انگار دخترش بود چون خیلی شبیه مامانش بود ولی خیلی خوشگل تر. یه دختر که نه یه فرشته ی عضلانی با چهره ی الهه های خیالی! موهای بلند قهوه ای روشنی داشت که روی سینه هاش ریخته بود و تا رونهاش بلندی داشت. اما لباسی که تنش بود عجیب و غریب بود. اون دختر فقط یه بادی سفید آستین دار تنش بود. فقط یه بادی!!! 🤯 و کص کلوچه ای و گوشتی و عضلانیش از لابلای موهاش باد کرده بود و خودنمایی میکرد. یه چکمه گلودار چرمی پاشنه دار سفید هم پاش بود که تا زیر زانو هاش بلندی داشت. بادی داشت زیر فشار عضلات ورزیده بالا تنه اش منفجر میشد و گردی سرشونه ها و بازوان و ساعدهای ورزیده اش کاملا هویدا بود. لباسش یقه بازی داشت و کوله های عضلانیش که به مامانش رفته بود، کاملا لخت و برهنه زده بود بیرون. تا منو دید پوزخندی زد و گفت:« آقا پسر!... نمیخوای بیای تو؟... الان در بسته میشه ها...»
اینو که گفت، اون یکی دختر هم که قد خیلی بلندتری داشت و سرش توی آیفونش بود، متوجه ی من شد...
Tumblr media
قد بیش از ۲ متری این دختر که خیلی جوون تر از اون یکی بود، ازش یه غول ساخته بود که مثل مامانش آدامس میجوید. وقتی نگاهش بهم افتاد بدنم لرزید. چون ابروهاش رفت و بالا و لبشو غنچه کرد و گفت:« جووووووووون... چه جوجوی نازی...» لرزش بدنم رو فهمید چون نیشخند شیطنت آمیزی روی لبهای قشنگش نقش بست 😈. موهای طلاییش رو دم اسبی بسته بود. یه لگ آبی پوشیده بود که پایین تنه سکسیش رو سکسی تر میکرد.اما بخاطر قد بلندش لگ براش کوتاه بود و ۲۰-۳۰ سانتی از ساق پاهاش لخت بود. یه صندل مشکی پاشنه بلند هم بدون جوراب پاش کرده بود. بالا تنه عضلانیش رو یه نیم تنه ورزشی پوشونده بود. بدنش به اندازه خواهر و مادرش عضلانی نبود ولی انقدری عضله داشت که من از هیبتش خودمو خیس کنم. به جرات صورت من در برابر نافش بود که یه پیرسینگ توش میدرخشید. جوری که برای لیسیدن کصش و زیر نافش نیاز به خم شدن نداشتم.
با ترس و لرز رفتم توی آسانسور، دختر کوچیکتره گفت:« کلاس چندمی آقا کوچولو؟...» من به زمین چشم دوخته بودم. آبجیش خندید و گفت:« شاید اصلا هنوز مدرسه نرفته...» و هر سه زدن زیر خنده. دهنم از ترس خشک شده بود و قلبم داشت توی دهنم میزد. یهو مامانشون دستی به سرم کشید و گفت:« طفلکی... باید شیر بخوری تا بزرگ بشی... 😏» دوباره بلند بلند بهم میخندیدن. نگاه من به صفحه کلید طبقات بود که لامصب خیلی کند طبقه ها رو بالا میرفت. آبجی بزرگتره اومد جلو و گفت:« چرا جواب نمیدی موش موشی؟... نکنه آقا گرگه زبونتو خورده... یا شایدم هنوز زبون باز نکردی؟... 😅🤣» من داشتم از خجالت آب میشدم. اومد جلو و مقابلم وایساد. دستشو گذاشت زیر چونه ام و سرم رو به سمت بالا بلند کرد. قشنگ زیر پستوناش بودم. موهاشو زد کنار. از زیر پستوناش تا خود کصش آجر چین عضله بود. ایت پک شایدم تن پک! 🤯 از ویوی مافوق پستونای عضلانیش با لبخند تحقیرآمیزی بهم نگاه میکرد و گفت:« میخوای خودم بهت شیر بدم تا بزرگ بشی؟...» یهو مامانش گفت:« ولش کنید... رسیدیم... » طبقه ۲۴ رستوران بام. موقع ناهار بود. اونا با لبخند های تحقیر کنندشون به من از آسانسور پیاده شدن. دختری که از همه بلند تر بود لحظه آخر اومد سمتم. منو به دیوار اتاقک آسانسور فشار داد و آهی کشید. چون دماغ و چونه ام به کص داغش مالیده شد. دستشو گذاشت پشت سرم و صورتمو فشار داد به کصش و گفت:« ببوسش جوجو... زود باش...» من که داشتم تو فشار دستش صورتم له میشد، با ترس چندتا بوسه از روی لگ به کصش کردن و اون خنده ی شیطونی کرد و گفت:« آفرین کوچولوی کردنی ناز...» و رفت و به مامان و خواهرش که منتظرش ایستاده بودن ملحق شد. پشم گارسون ها هم از دیدن اونا فر خورده بود.
خلاصه من تا چند دقیقه توی شوک بودم... موقع ناهار بود ولی من اشتها نداشتم. دکمه طبقه ۱۷ رو زدم و رفتم توی اتاق. تا نزدیک غروب بدون اینکه چمدون هامو باز کنم و لباسم رو در بیارم روی تخت افتاده بودم و به اون چیزی که دیدم و اتفاقی که برام افتاد فکر میکردم.
من تا اونروز فکر میکردم قد بلند محسوب میشم. اما در برابر اون سه تا ماده شیر عضلانی شبیه فنچ بودم...
😰😰😰
ادامه دارد
20 notes · View notes
risingpakistan · 8 months
Text
عام انتخابات اور عوامی لاتعلقی
Tumblr media
عام انتخابات کے انعقاد میں گنتی کے دن باقی ہیں لیکن سوشل میڈیا کے علاوہ گراؤنڈ پر عام انتخابات کا ماحول بنتا ہوا نظر نہیں آرہا۔ کسی بڑی سیاسی جماعت کو جلسے کرنے کی جرات نہیں ہو رہی اور اگر کوئی بڑا سیاسی لیڈر جلسہ کرنے کی کوشش کرتا ہے تو اسے عوامی سرد مہری کا سامنا کرنا پڑتا ہے اور میاں نواز شریف جیسا سینئر سیاستدان اپنی تقریر 20 منٹ میں سمیٹتے ہوئے وہاں سے نکل جانے میں ہی عافیت سمجھتا ہے۔ اگرچہ بعض جگہوں پر بلاول بھٹو اور مریم نواز جلسے منعقد کر رہے ہیں لیکن وہاں کی رونق ماضی کے انتخابی جلسوں سے یکسر مختلف ہے۔ پاکستان کا مقبول ترین سیاسی لیڈر اس وقت پابند سلاسل ہے اور اس کی جماعت کو جلسے کرنے کی اجازت نہیں جبکہ عوام اسی کی بات سننا چاہتے ہیں۔ جبکہ جنہیں 'آزاد چھوڑ دیا گیا ہے انہیں جلسے کرنے کی آزادی تو ہے لیکن عوام ان کی بات پر کان دھرنے کے لیے تیار نہیں۔ کراچی سے لے کر خیبر تک سنسان انتخابی ماحول ہے تقریریں ہیں کہ بے روح اور عوام ہیں کہ لا تعلق۔ 
اس لاتعلقی کی متعدد وجوہات ہیں۔ اس کی سب سے بڑی وجہ تحریک انصاف کے خلاف جاری کریک ڈاؤن ہے۔ الیکشن کمیشن نے تحریک انصاف کو اس کے انتخابی نشان سے محروم کر دیا اور ان کے نامزد امیدواروں کو بغیر نشان کے انتخابات لڑنے پر مجبور کیا گیا۔ ایک مرتبہ پھر وہی عمل دہرایا گیا جو 2017 میں میاں نواز شریف کی مسلم لیگ کے ساتھ کیا گیا تھا۔عمران خان اور ان کے اہم ساتھی مقدمات کی وجہ سے سلاخوں کے پیچھے ہیں اور وہ 9 مئی سمیت متعدد مقدمات کا سامنا کر رہے ہیں۔ ان اقدامات نے نہ صرف انتخابات کو متنازع بنا دیا ہے بلکہ انہیں عوام سے بھی دور کر دیا ہے۔ دوسری بڑی وجہ گزشتہ دو سال سے جاری شدید معاشی بحران ہے۔ شہباز حکومت نے عوام کی بنیادی استعمال کی چیزوں اور اشیاء خورد و نوش عوام کی پہنچ سے دور کر دیے تھے اور ان اقدامات کا نتیجہ یہ ہے کہ عام آدمی بجلی کا بل بھی ادا کرنے سے قاصر ہے۔ بیشتر عوام اپنے اور اپنے گھر والوں کے لیے دو وقت کی روٹی کا انتظام کرنے میں مصروف ہیں۔ انہیں اس بات سے کوئی غرض نہیں کہ انتخابات ہوتے ہیں یا نہیں اگلی حکومت کون بناتا ہے، حکومت کا اتحادی کون کون ہو گا اور اپوزیشن کس کا مقدر ٹھہرے گی۔
Tumblr media
انہیں تو اس بات سے غرض ہے کہ ان کے بچے کھانا کھا سکیں گے یا نہیں، وہ اپنے بچوں کی فیسیں ادا کر سکیں گے یا نہیں۔ شہباز حکومت کے اقدامات کے باعث آج معیشت اوندھے منہ پڑی ہے۔ ملازم پیشہ افراد اپنی ضروریات زندگی پورا کرنے کے لیے ایک سے زائد جگہوں پر ملازمتیں کرنے پر مجبور ہیں۔ کاروباری طبقہ جو پہلے ہی بے ہنگم ٹیکسوں کی وجہ سے دباؤ کا شکار تھا عوام کی کمزور ہوتی معاشی حالت نے اس کی کمر بھی توڑ کے رکھ دی ہے۔ مالی بد انتظامی اور سیاسی عدم استحکام نے معیشت کی ڈوبتی کشتی پر بوجھ میں اضافہ کر دیا ہے جس کی وجہ سے وہ معاشی دلدل میں دھنستی جا رہی ہے جس کے براہ راست اثرات عوام پر منتقل ہو رہے ہیں۔ نگراں حکومت نے پٹرولیم مصنوعات کی قیمتوں میں نمایاں کمی کی ہے لیکن بدانتظامی کے باعث اس کے ثمرات عام آدمی تک نہیں پہنچ رہے۔ ذرائع نقل و حمل کے کرایوں میں کمی نہیں آئی نہ ہی بازار میں اشیائے صرف کی قیمتوں میں نمایاں کمی دیکھنے کو ملی ہے۔ جس کے باعث عوامی بیزاری میں مسلسل اضافہ ہو رہا ہے جو انہیں انتخابات اور انتخابی عمل سے دور کر رہا ہے۔ 
میری دانست میں اس کی تیسری بڑی وجہ ریاستی اداروں اور عام آدمی کے مابین اعتماد کا فقدان ہے عوام اس بات پر توجہ ہی نہیں دے رہے کہ آٹھ فروری کے انتخابات میں کون سی جماعت زیادہ نشستیں حاصل کرے گی کیونکہ ایک تاثر بنانے کی کوشش کی جا رہی ہے کہ آپ جس کو چاہیں ووٹ دیں ایک مخصوص سیاسی جماعت کو ہی اقتدار کے منصب پر فائز کیا جائے گا۔ اس عدم اعتماد کے باعث بھی عوام اس انتخابی مشق سے لا تعلق نظر آتے ہیں۔ رہی سہی کسر الیکشن کمیشن کی جانب سے جاری کی گئی ووٹر لسٹوں نے پوری کر دی ہے۔ ان ووٹر لسٹوں میں بد انتظامی اور نالائقیوں کے ریکارڈ قائم ہوئے ہیں۔ بہت کم لوگ ایسے ہیں جن کے ووٹ ماضی میں قائم کردہ پولنگ اسٹیشن پر موجود ہیں۔ ووٹر لسٹوں میں غلطیوں کی بھرمار ہے، ایک وارڈ کے ووٹ دوسرے وارڈ کے پولنگ اسٹیشن پر شفٹ کر دیے گئے ہیں۔ الیکشن کمیشن کا سسٹم ابھی سے بیٹھ گیا ہے اور مخصوص نمبر پر کیے گئے میسج کا جواب ہی موصول نہیں ہوتا۔
ووٹر لسٹیں جاری ہونے کے بعد امیدواروں اور ان کے انتخابی ایجنٹوں میں عجیب بے چینی اور مایوسی کی کیفیت پیدا ہو گئی ہے۔ شہروں میں ووٹر لسٹوں کی یہ کیفیت ہے تو دیہات میں کیا حال ہو گا۔ اور اس پر مستزاد یہ کہ روزانہ انتخابات کے حوالے سے نت نئی افواہوں کا طوفان آ جاتا ہے جو امیدواروں کو بددل کرنے کے ساتھ ساتھ عوام میں غیر یقینی کی کیفیت پختہ کر دیتا ہے۔ اور پھر یہ سوال بھی اپنی جگہ موجود ہے کہ اگر ایک مخصوص گروہ کو انجینئرنگ کے ذریعے اقتدار پر مسلط کر بھی دیا گیا تو کیا وہ عوام کے دکھوں کا مداوا کر بھی سکے گا؟ عوام کی مشکلات کم کرنے کے لیے منصفانہ اور غیر جانبدارانہ انتخابات کی اشد ضرورت ہے جس میں تمام جماعتوں کو انتخاب میں حصہ لینے کے مساوی مواقع میسر ہوں اور ساتھ ساتھ ووٹر لسٹوں میں پائی جانے والی غلطیوں بے ضابطگیوں اور نالائقیوں کے مرتکب افراد کے خلاف سخت کارروائی کی جائے۔عوام کو ان کے جمہوری حق کے استعمال سے محروم کرنے کی سازش اگر کامیاب ہو گئی تو یہ ملک کے جمہوری نظام کے لیے اچھا شگون نہیں ہو گا۔
پیر فاروق بہاو الحق شاہ
بشکریہ روزنامہ جنگ
4 notes · View notes
avengersnewb · 1 year
Text
دکتر پاتس و کاپیتان استیونز
تونی استیو رو فشار داد سمت کمد. 
چیکار— استیو با اندکی مقاومت رفت تو تا ته تا اونجا که جعبه های شوینده رو روی هم چیده بودن.
تونی دنبالش رفت و در رو پشت خودش بست. یه ضربه به عینکش زد که زودتر با فضای تاریک هماهنگ بشه. ”دنبالمونن!“ 
فضا تنگ بود. تونی سعی کرد بره عقبتر ولی هیچ عقبتری وجود نداشت برای همین سرجاش وایساد و سعی کرد نفسشو تو بده به امید اینکه شکمش به پهلوی استیو برخورد نکنه. 
استیو سرجاش جابجا شد. معلوم بود که اونم داره سعی می کنه یه کم فضا بینشون بذاره اما موفق نمی شه. آروم پرسید ”ازکجا فهمیدی؟“ 
تونی زمزمه کرد ”فرایدی. همه حرکات رو بررسی می کنه و ناهمگونی ها رو تشخیص می ده.“ 
استیو چشماشو نازک کرد. ”آفرین دکتر پاتس! فرایدی این کارارو قبلا که با هم ماموریت می رفتیم بلد نبود.“ 
یه حس گرم تو دل تونی پیچید. استیو با یه اسم و یه جمله هوشیارانه دل تونی رو لرزونده بود و ناگهان تونی پرت شده بود به سالها قبل وقتی که هر گفتگو پر از چیزای ناگفته بود پر از حرفای شیرین شیطنت آمیز پر از امید. 
تونی نفسشو بیرون داد. ”کاپیتان استیونز خیلی چیزا از آخرین باری که ما با هم ماموریت رفتیم عوض شده.“ 
”اوه!“  با اینکه فضایی بینشون نبود استیو اومد  یه کم نزدیکتر. گونه هاش تو نوری که فرایدی به فضای تاریک توی کمد می تابون از چند لحظه پیش سرختر شده بودن. گردنش سینه اش تمام پوستی که از لای یقه ی کت ارتشی اش بیرون بود سرخ شده بود.”مثلا چه چیزایی؟“ 
قلب تونی تند تر می تپید. بدن استیو به بدنش فشرده بود و تونی می تونست صدای آروم نفساشو بشنوه. می تونست گرمایی که از بدن استیو صاطع می شه رو حس کنه. 
تونی یه لحظه ایستاد و فکر کرد.
اونا توی یه دنیای دیگه بودن. آدمای دیگه با اسمای دیگه و شغلای دیگه و شاید فقط شاید دکتر پاتس و کاپیتان استیونز هم تمام وقتشونو صرف آهسته از کنار هم گذشتن کرده بودن. شاید دکتر پاتس سالها به کاپیتان استیونز خیره شده بود که جوون بود و زیبا و زود به زود سرخ می شد  شاید کاپیتان استیونز این دنیا از دکتر پاتس خیلی خوشش می یومد ولی جرات نداشت حرفشو بلند بزنه و شاید دکتر پاتس شک نداشت شاید خوب می دونست تو سر کاپیتان چی می گذره.
تونی در حالیکه لباش به گردن استیو می خورد زمزمه کرد ”مثلا این.“ و سرشو بلند کرد تا لبهاشو به لبهای استیو بچسبونه. 
برای یه لحظه ی طولانی بدن استیو منقبض شد. تونی داشت با سرعت تو مغزش حساب می کرد که چهطور می تونه یه کم بره عقبتر که استیو دستشو دو صورت تونه گرفت لبهاشو از هم باز کرد تا تونی راه بده تو و به آرومی  زمزمه ی لذت بخشی کرد در حالیکه دست آزادش به یقه ی کت تونی گره خورد. تونی پشت گردن استیو رو گرفت تا اونو خودش نزدیکتر کنه که کاری کنه که به هم بچسبن در حالیکه دهن استیو رو مزه می کرد. بوسه مثل آتیش بود گرم و روون توی رگهاش جاری می شد. 
دکتر پاتس و کاپیتان استیونز لیاقت این رو داشتن که همدیگه رو در آغوش بگیرن و با بوسه نفس نفس بزنن و فراموش کنن که کجان درست مثل استیو و تونی. مثل همزادهاشون در ۱۹۷۰ اونا هم به اندازه ی کافی صبر کرده بودن.
5 notes · View notes
behzadamin12 · 1 year
Text
اسکیما چیه؟
ما نیاز داریم داده هارو به صورت تفکیکی هم به موتورهای جستجو ارائه کنیم
تا تشخیص بعضی از موارد برای موتورهای جستجو راحت باشه
مثال همون review یا امتیاز
نشانه گذاری داده های خاص در ��فحات رو میگیم #اسکیما
حالا این اسکیمارو بیشتر #سئوکار ها فقط با محصول و چند مورد دیگه آشنا هستند
ولی وقتی از تخصص صحبت میشه به جرات میتونم بگم هرکسی تو این زمینه تخصص نداره
گاهی سایت شما نیاز داره با #schema ها غنی بشه
آموزش اسکیمارو در لینک ذیل به قلم خودم براتون آماده کردم
https://jobteam.ir/ProductUser/69-schema-and-plugins
در تصویر هم اسکیماهایی در سرچ کنسول میبینید که کمتر سایتی تونسته اینهارو در #سئو داشته باشه
بیشتر این موارد به صورت اتوماتیک با #برنامه_نویسی به صفحات اضافه میشه و نیاز به کار یدی خاصی نداره
نکته ای که باید به یاد داشته باشید اینکه همه اسکیماهای استفاده شده در #سرچ_کنسول نمایش داده نمیشه
Tumblr media
3 notes · View notes
emergingpakistan · 1 year
Text
جیسی قوم ویسے حکمران
Tumblr media
آپ مانیں یا نہ مانیں جیسی قوم ہوتی ہے اسے ویسے ہی حکمران ملتے ہیں۔ جب ہم مظلوم تھے تو ہمیں محمد علی جناح ؒکی صورت میں ایک قائد ملا جس نے برطانوی سرکار کی طرف سے متحدہ ہندوستان کا وزیر اعظم بننے کی پیشکش ٹھکرا کر ہمیں پاکستان بنا کر دیا۔ ہمیں پاکستان تو مل گیا لیکن ہم نے پاکستان کی قدر نہ کی اور آزادی کے فوراً بعد آپس میں لڑنا شروع کر دیا لہٰذا قدرت نے ہم سے ہمارا قائد اعظم ؒقیام پاکستان کے ایک سال بعد واپس لے لیا۔ آج کے پاکستان میں قائدین کی بہتات ہے اور قیادت کا فقدان ہے عمران خان اپنے آپ کو پاکستان کی سب سے بڑی جماعت کا لیڈر قرار دیتے ہیں لیکن ان کی سیاست میں دور دور تک قائداعظمؒ کی تعلیمات کی جھلک نظر نہیں آتی۔ وہ عوام کی مدد سے نہیں بلکہ جنرل قمر جاوید باجوہ کی مدد سے وزیر اعظم بنے اور اپنی حکومت میں اپنے ارکان اسمبلی کو آئی ایس آئی کے ذریعے کنٹرول کرتے تھے۔ بطور وزیر اعظم توشہ خانہ سے گھڑیاں اور ہار سستے داموں خرید کر جعلی رسیدیں توشہ خانہ میں جمع کراتے رہے۔ انکی سیاست کا محور سیاسی مخالفین پر مقدمے بنا کر انہیں جیل میں ڈالنا تھا وہ ریاست مدینہ کا نام لیتے رہے لیکن اتنی اخلاقی جرات نہ دکھا سکے کہ اپنی بیٹی کی ولدیت کو تسلیم کر لیں جو لندن میں انکے دو بیٹوں کے ساتھ انکی سابق اہلیہ کے ساتھ مقیم ہے۔ 
تحریک عدم اعتماد کے ذریعے حکومت سے نکلے تو انکے ساتھ بھی وہی سلوک ہوا جو انہوں نے اپنے سیاسی مخالفین کے ساتھ کیا تھا۔ 9 مئی کو انہیں اسلام آباد ہائیکورٹ سے گرفتار کیا گیا تو ان کے کارکنوں نے ملک بھر میں جلائو گھیرائو کیا۔ ایک سوچے سمجھے منصوبے کے تحت کور کمانڈر لاہور کی رہائش گاہ جلائی گئی۔ سب سے پہلے میں نے ہی 9 مئی کی شب جیو نیوز پر کیپٹل ٹاک میں بتایا کہ کور کمانڈر لاہور کی رہائش گاہ دراصل قائد اعظم ؒکا گھر تھا جو قیام پاکستان سے قبل برطانوی فوج نے اپنے قبضے میں لے لیا اور قیام پاکستان کے بعد بھی قائد اعظم ؒکو واپس نہ کیا گیا۔ اس گھر کے متعلق فوجی حکام کےساتھ قائد اعظم ؒکی خط وکتابت ’’جناح پیپرز‘‘ میں محفوظ ہے جو ڈاکٹر زورار حسین زیدی نے بڑی محنت سے مرتب کئے۔ کور کمانڈر لاہور کے گھر پر حملہ اور اسے جلا دینا ایک قابل مذمت واقعہ تھا اور اس میں ملوث افراد کے خلاف سخت قانونی کارروائی ہونی چاہئے لیکن موجودہ حکمرانوں کی منافقت دیکھئے کہ وہ صرف عمران خان کی مذمت کیلئے یہ بیانیہ بنا رہے ہیں کہ تحریک انصاف والوں نے جناح ہائوس جلا دیا۔ کیا کوئی صاحب اختیار یہ بتانے کی زحمت کرے گا کہ جناح ہائوس کو قومی میوزیم بنانے کی بجائے کور کمانڈر کی رہائش گاہ میں کیوں تبدیل کیا گیا؟ 
Tumblr media
قائد اعظمؒ ؒنے یہ گھر قاضی محمد عیسیٰ (قاضی فائز عیسیٰ کے والد) کے ذریعے موہن لال بھاسن سے خرید ا تھا 1944ء میں برطانوی فوج نے اس بنگلے کو ڈیفنس آف انڈیا رولز کے ذریعے اپنے قبضہ میں لے کر سات سو روپے ماہانہ کرایہ دینا شروع کر دیا۔ کرایہ داری کا معاہدہ 28 اپریل 1947ء کو ختم ہونا تھا لہٰذا 3 جنوری 1947ء کو قائد اعظم ؒ کو برطانوی فوج نے بتایا کہ ہم کرایہ داری معاہدہ کے بعد بھی آپ کو آپ کا گھر واپس نہ کر سکیں گے جس پر قائداعظم ؒنے قانونی کارروائی شروع کر دی۔ یکم اگست 1947ء کو قائد اعظم ؒ کو خط لکھا گیا کہ آپ کا گھر واپس کر دیا جائے گا۔ 31 جنوری 1948ء کو اس گھر کی توسیع شدہ لیز ختم ہو گئی لیکن قائد اعظم ؒکو اس گھر کا قبضہ نہ دیا گیا۔ قائد اعظم ؒکی وفات کے بعد اس گھر کو پاکستانی فوج کے دسویں ڈویژن کے جی او سی کی رہائش گاہ قرار دیکر محترمہ فاطمہ جناح کو پانچ سو روپیہ ماہوار کرایہ ادا کرنے کا فیصلہ کیا گیا۔ بعدازاں 1959ء میں جنرل ایوب خان کے حکم پر جناح ٹرسٹ میں ساڑھے تین لاکھ روپے جمع کروا کر اسے کور کمانڈر لاہور کی رہائش گاہ قرار دے دیا گیا۔ کچھ سال کے بعد محترمہ فاطمہ جناح نے جنرل ایوب خان کے خلاف صدارتی الیکشن میں حصہ لیا تو جنرل صاحب نے فاطمہ جناح کو انڈین ایجنٹ قرار دیدیا۔ جس جنرل ایوب خان نے قائد اعظم ؒکے گھر پر قبضہ کیا اس کا پوتا عمر ایوب خان آج تحریک انصاف میں شامل ہے۔
پی ڈی ایم اور اس کے اتحادیوں کی حکومت نے 9 مئی کو جناح ہائوس لاہور سمیت ملک کے مختلف شہروں میں پاک فوج کے شہداء کی یادگاروں اور فیصل آباد میں آئی ایس آئی کے دفتر پر حملہ کرنے والوں کے خلاف پاکستان آرمی ایکٹ کے تحت فوجی عدالتیں بنا کر کارروائی کرنے کا فیصلہ کیا ہے۔ افسوس کہ ’’جناح ہائوس لاہور‘‘ پر حملے کی مذمت کرنے والی حکومت قائد اعظم ؒمحمد علی جناح کی تعلیمات کو نظر انداز کر رہی ہے۔ قائد اعظم ؒنے تمام عمر قانون کی بالادستی، شخصی آزادیوں اور صحافت کی آزادی کیلئے جدوجہد کی لیکن پی ڈی ایم اور اس کے اتحادیوں کی حکومت نے قائداعظم ؒکی تعلیمات کےساتھ ساتھ آئین پاکستان کے ساتھ بھی وہی سلوک شروع کر رکھا ہے جو تحریک انصاف نے 9 مئی کو جناح ہائوس لاہور کے ساتھ کیا۔ کیا وزیراعظم شہباز شریف اور وزیر داخلہ رانا ثناءاللہ کو معلوم ہے کہ 1919ء میں محمد علی جناح نے متحدہ ہندوستان کی قانون ساز اسمبلی میں رولٹ ایکٹ کے خلاف تقریر کرتے ہوئے کہا تھا کہ مناسب عدالتی انکوائری کے بغیر کسی انسان کی آزادی ایک لمحہ کےلئے بھی نہیں چھینی جا سکتی۔ رولٹ ایکٹ کا مقصد پولیس کو نقص امن کے خدشات پر گرفتاریوں کے لامحدود اختیارات دینا تھا۔ 
ایک انگریز رکن اسمبلی آئرن سائڈ نے قائداعظم محمد علی جناح کو جواب دیتے ہوئے کہا کہ رولٹ ایکٹ کا مقصد صرف چند شرپسندوں کو قابو کرنا ہے۔ قائد اعظم ؒنے اس دلیل کو مسترد کرتے ہوئے کہا کہ ہم تخریب کاروں اور بدمعاشوں کے خلاف کارروائی کی مذمت نہیں کر رہے لیکن کسی مہذب ملک میں عدالتی ٹرائل کے بغیر شہریوں کی آزادی سلب نہیں کی جاتی۔ قائد اعظم ؒکی مخالفت کے باوجود رولٹ ایکٹ منظور ہو گیا تو انہوں نے اسمبلی کی رکنیت سے استعفیٰ دے دیا کہ ’’یہ قانون ساز اسمبلی ایک جابرانہ حکومت کی آلہ کار بن گئی ہے اس لئے میں اس اسمبلی سے جا رہا ہوں۔‘‘ وہ قائد اعظم ؒجو ٹرائل کے بغیر گرفتاریوں کے خلاف اسمبلی کی رکنیت سے مستعفی ہو گئے اسی قائد کے پاکستان میں جنرل ایوب خان نے 1960ء میں رولٹ ایکٹ کو ایم پی او کا نام دیکر دوبارہ نافذ کر دیا۔ افسوس کہ اس جابرانہ قانون کو عمران خان کی حکومت نے بھی استعمال کیا اور آج شہباز شریف کی حکومت بھی اسے استعمال کر کے سیاسی مخالفین کو گرفتار کر رہی ہے ایم پی او کےتحت گرفتاریاں توہین قائد اعظم ؒکے مترادف ہیں۔ حکمرانوں نے توہین پارلیمینٹ کا قانون تو منظور کر لیا لیکن توہین قائداعظم ؒکے مرتکب افراد کے خلاف کارروائی کون کرے گا؟ ہم قائد اعظم ؒکا نام تو لیتے ہیں لیکن انکی تعلیمات سے سینکڑوں میل دور ہیں۔ خود بھی جھوٹ بولتے ہیں اور ہمارے لیڈر بھی جھوٹے ہیں، جیسی قوم ویسے حکمران۔
حامد میر
بشکریہ روزنامہ جنگ
2 notes · View notes
0rdinarythoughts · 2 years
Text
سب سے اہم بات یہ ہے کہ میں ہر چیز سے چونک جاتا ہوں اور میں اپنے اعصاب کو توڑتے ہوئے تھک چکا ہوں، میں دن رات دعائیں مانگتا ہوں جیسے مجھے موت کی سزا سنائی گئی ہو، یا اس سے بھی بدتر، میں نے ہر چیز سے دستبردار ہو چکا ہوں، میں پھر سے کچھ نہیں چھوڑ سکتا، میں کسی چیز سے اپنا دل نہیں لگاتا، میں خود کو دھوکہ نہیں دیتا، اور مجھے خودکشی کرنے کی جرات نہیں ملتی!
The bottom line is that I'm shocked by everything and I'm tired of breaking my nerves, I pray day and night as if I were sentenced to death, or worse, I've given up my hands from the toll of everything, I can not miss anything again, I do not attach my heart to anything, I do not deceive myself, and I do not find The audacity to commit suicide!
- Guidance
2 notes · View notes
mymagezin · 2 months
Text
راهنمای خرید تجهیزات تستر فلوک
خرید تجهیزات فلوک Fluke
خرید تجهیزات از نمایندگی برند فلوک (Fluke) به شما مزایای بسیاری ارائه می‌دهد. زیرا این تجهیزات با دقت بالا و کارایی بیشتر، شما را در انجام بازرسی‌های دقیق‌تر یاری می‌کنند. همچنین، تجهیزات فلوک دارای عمر طولانی و قابلیت اطمینان بالا هستند که مشتریان را از نگرانی‌های مربوط به خرابی و تعمیر پس از خرید آن‌ها آزاد می‌کند.
به جرات میتوان گفت با خرید تجهیزات فلوک (Fluke)، شما از بهترین تکنولوژی در بازرسی غیرمخرب بهره‌مند خواهید شد. چرا که، تجهیزات فلوک (Fluke) گستره وسیعی از محصولات با کاربردهای مختلف در صنایع مختلف دارند که به شما امکان انجام بازرسی‌های متنوع را می‌دهند.
خرید تستر فلوک
0 notes
technologyyy · 2 months
Text
چرخ گوشت پارس خزر
در میان تولیدات پارس خزر به جرات می توان گفت چرخ گوشت این برند از همه محبوب تر استو آن هم به دلیل قیمت مقرون به صرفه این محصول است.چرخ گوشت پارس خزر مدل های متنوعی دارد که هر کدام از آن ها قابلیت های منحصر به فردیدارند اما از بارزترین ویژگی این محصولات که در تمامی آن ها صدق می کند می توان به کیفیت بالای آن ها اشاره کرد.آب میوه گیری پارس خزر: از دیگر تولیدات برند پارس خزر که همه را مجذوب خود کرده است می توان به آب میوه گیریاشاره کرد که کیفیت بسیار بالایی دارد و مدل های مختلفی از آن بازار وجود دارد و خرید آن به بودجه و سلیقهشما بستگی دارد که در میان مدل های آن به جرات می توان گفت که تایگر و ویتا فروتبسیار قوی هستند و با نمونه های خارجی برابری می کند
0 notes
pinkgardenerdragon · 3 months
Text
1 note · View note
googlynewstv · 3 months
Text
اکشے کمار کی میگا ایکشن فلم کی ریلیزکی تاریخ آ گئی
بھارتی اداکار اکشے کمار کی ایکشن سے بھرپور فلم ”سفیرا“18جون کو سینماؤں میں ریلیز کی جائے گی۔ ایکس  پر اداکار کی جانب سے فلم کا پوسٹر بھی جاری کردیاگیا۔پوسٹر میں اکشے کمار اپنے مخصوص سٹائل میں موجود ہیں اور پوسٹرپر 12جولائی کی تاریخ بھی درج کی گئی ہے۔ تصویر کے ساتھ اکشے کمار نے لکھا کہ فلم کی کہانی ایسے شخص کے گرد گھومتی ہے جس نے بڑا خواب دیکھ لینے کی جرات کی ہوں۔ واضح رہے کہ اکشے کمار کے ساتھ فلم…
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
risingpakistan · 4 months
Text
اٹھائیس مئی : ڈاکٹر عبدالقدیر کا ذکر کیوں نہیں؟
Tumblr media
28 مئی کو مجھے ڈاکٹر عبدالقدیر خان بہت یاد آتے ہیں۔ یہ 28 مئی ہی کی شام تھی، وہ میرے ٹاک شو میں فون پر شریک ہوئے، میں نے انہی کا ایک شعر پڑھا : گزر تو خیر گئی ہے مری حیات قدیر ستم ظریف مگر کوفیوں میں گزری ہے اور پوچھا کہ ’قوم تو آپ سے محبت کرتی ہے، وہ تو اہل کوفہ میں شامل نہیں؟‘ ڈاکٹر صاحب مسکرائے اور کہا کہ ’قوم کو تو پتہ ہے وفا والے کون ہیں اور کوفہ والے کون ہیں ۔ پھر کہنے لگے کہ ایک اور شعر بھی ہے: اس شہرلازوال میں اک مجھ کو چھوڑ کر ہر شخص بےمثال ہے اور باکمال ہے‘ لیکن پرویز مشرف کے دور میں ڈاکٹر اے کیو خان کو جو گھاؤ لگے ان کے داغ اس قوم کے شعورِ اجتماعی سے کبھی مٹ نہیں پائیں گے۔ اس واقعے کے 20 سال گزر گئے ہیں مگر لوگوں کو آج بھی ڈاکٹر صاحب کے اچانک ٹیلی ویژن پر نمودار ہو کر اعتراف کرنا یاد ہے کہ وہ ایٹمی ہتھیاروں کی سپلائی کا رنگ چلا رہے تھے۔ ڈاکٹر اے کیو خان ہماری مجموعی ناقدری کا شکار ہوئے۔ 28 مئی کا دن منانا ہے تو ڈاکٹر خان سے پس مرگ ایک معذرت بھی واجب ہے۔ یہ فرض کون ادا کرے گا؟
28 مئی 1998 کو ہم نے ایٹمی دھماکے کیے اور 28 مئی 2024 کو ہم نے عام تعطیل کی۔ یعنی یہ بات سمجھتے سمجھتے ہمیں پورے 26 سال لگ گئے کہ 28 مئی ایک ایسا دن ہے جس پر ہمیں تعطیل کا اعلان کرنا چاہیے۔ 28 مئی یقینا ایک قابل فخر دن ہے۔ تاہم ہمیں اپنی فیصلہ سازی کے اس معیار پر فکر کرنے کی بھی ضرورت ہے۔ ابھی زیادہ وقت نہیں گزرا محترم احسن اقبال نے یوم اقبال پر تعطیل کی سمری پر اقبال کا ہی ایک غلط شعر لکھ کر اس سمری کو رد کر دیا کہ نہیں ہے بندہ حُر کے لیے جہاں میں فراغ ۔ سوال یہ ہے کہ اب بندہ حُر کو فراغت کیسے نصیب ہو گئی کہ اس نے 26 سال پرانی قضائیں لوٹانے کا فیصلہ کر لیا؟ یہ ایک قومی دن ہے۔ اسے سیاسی ضرورت کی نظر نہیں ہونا چاہیے ۔ سیاسی چیلنج کا جواب لمحۂ موجود کی کارکردگی سے دیا جاتا تو اچھا تھا۔ 26 سال پرانے واقعے پر اچانک رجز پڑھ لینے سے کام نہیں بنے گا۔ 28 مئی مسلم لیگ ن کی زندگی میں پہلی بار نہیں آیا کہ ماحول میں وارفتگی سی گندھ گئی ہے۔ اقتدار کے کتنے ہی موسم ن لیگ پر ایسے گزرے کہ 28 مئی آیا اور اہل دربار میں سے کسی کو توفیق نہ ہو سکی کہ ای سیون کے قید خانے میں ڈاکٹر اے کیو خان کو اس دن کی مناسسبت سے چند پھول ہی بھجوا دیے جاتے۔
Tumblr media
اہل دربار اشتہار چھپواتے تو اے کیو خان کا نام تک نہ ہوتا، قوم کا شعور اجتماعی جسے ہیرو سمجھتا ہے، ایک رسمی سا تذکرہ بھی اس شخص کا نہ ہوتا۔ محسن کشی کی یہ رسم اب بھی جاری ہو گی۔ کسی سائنس دان کا کہیں تذکرہ نہیں ہو گا۔ دربار میں قصیدے کی بزم سجے گی تو سارے سہرے نواز شریف صاحب کے کہے جائیں گے۔ ماضی کو چھوڑ دیجیے، آج بھی کیا صدر، وزیر اعظم یا کسی وزیر محترم کو یہ توفیق ہو پائے گی کہ اے کیو خان کی قبر پر چند پھول ہی رکھ آئے کہ ہم جو دن منا رہے ہیں اس کوہ کنی میں سر فہرست لکھے ناموں میں ایک نام آپ کا بھی ہے؟ ایٹمی قوت ڈیٹرنس کا کردار ادا کرتی ہے لیکن فیصلہ سازی کا بحران درپیش ہو تو ایٹمی قوت کے ہوتے ہوئے بھی بحران قومی وجود سے لپٹ جاتے ہیں۔ نواز شریف وزیر اعظم تھے اور ان سے ان کے حصے کا کریڈٹ چھینا نہیں جا سکتا، لیکن کیا دوسروں سے ان کے حصے کا کریڈٹ چھینا جا سکتا ہے؟ بھٹو سے، ضیا الحق سے، ڈاکٹر اے کیو خان اور ان کے رفقا سے؟ کئی ہیرو تو وہ ہوں گے جو گم نام ہوں گے اور کیا عجب کہ حقیقی ہیرو وہی ہوں؟
بنانے والے جاں پر کھیل کر ملک کو ایٹمی قوت بنا گئے۔ سوال اب کے فیصلہ سازوں کا ہے۔ فیصلہ سازی میں اگر تسلسل اوربصیرت نہ ہو تو سارا سفر دائروں کی مسافت بن جاتا ہے۔ ایٹمی قوت ڈیٹرنس کا کردار ادا کرتی ہے لیکن فیصلہ سازی کا بحران درپیش ہو تو ایٹمی قوت کے ہوتے ہوئے بھی بحران قومی وجود سے لپٹ جاتے ہیں۔ ہم ایٹمی قوت ہیں لیکن کشمیر کو انڈیا نے ناجائز اور غیر قانونی طور پر اپنا حصہ قرار دے لیا ہے۔ یہ جرات وہ ان دنوں میں بھی نہیں کر سکا تھا جب ہم ایٹمی قوت نہیں تھے۔ اسی طرح ہم ایک ایٹمی قوت ہیں لیکن ایک خوف ناک معاشی بحران دامن گیر ہو چکا ہے۔ ایک ایک ارب ڈالر کے لیے کہاں کہاں ہمیں ناک رگڑنا پڑ رہی ہے اور کون جانے پس پردہ کہاں کہاں کمپرومائز کرنے پڑ رہے ہوں۔ ہمیں معیشت اور بصیرت کی دنیا میں بھی ایک 28 مئی کی ضرورت ہے۔ کیا وطن عزیز میں کوئی فرہاد ہے جو یہ کوہ کنی کر سکے؟ یا ہم 26 سال پرانی کامیابی پر ہی رجز پڑھتے رہیں گے تا کہ سند رہے اور بوقت ضرورت کام آئے۔
آصف محمود  
بشکریہ انڈپینڈنٹ اردو
0 notes
behzadamin12 · 1 year
Text
آموزش لینکدین
لینکدین یک شبکه اجتماعی قدرتمند برای کسب و کار و یافتن #شغل است
بعد از خرید #لینکدین توسط #مایکروسافت تغییرات و آپدیت های مختلفی برای این شبکه اجتماعی اتفاق افتاد
اما به جرات میشه گفت یکی از شبکه هایی که منجر به یافتن #پروژه میشه همین لینکدینه
اما نحوه استفاده از این #شبکه هم مهمه
در این مطلب آموزشی تمام موارد از لینکدین برای شما آماده شده
https://jobteam.ir/ProductUser/274-Complete-LinkedIn-training
Tumblr media
2 notes · View notes
urdu-poetry-lover · 5 months
Text
حیراں ہوں کیوں دیر پشیماں سا لگے ہے
سایہ جو مرے قد سے گریزاں سا لگے ہے
اک وحشتِ جاں ہے کبھی صحرا کبھی زنداں
اک عالمِ دل ہے کہ بہاراں سا لگے ہے
پندار نے ہر بار نیا دیپ جلایا
جو چوٹ بھی کھائی ہے وہ احساں سا لگے ہے
کچھ سوچ کے کہنا کہ ہمیں حرفِ تسلی
تازہ ہو اگر زخم تو پیکاں سا لگے ہے
کیا آس تھی دل کو کہ ابھی تک نہیں ٹوٹی
جھونکا بھی ہوا کا ہمیں مہماں سا لگے ہے
آنچل کا جو تھا رنگ وہ پلکوں پہ رچا ہے
اب کوئی بھی موسم ہو گل افشاں سا لگے ہے
خوشبو کا یہ اندازہ بہاروں میں نہیں تھا
پردے میں صبا کے کوئی ارماں سا لگے ہے
سونپی گئی ہر دولت بیدار اسی کو
یہ دل جو ہمیں آج بھی ناداں سا لگے ہے
تجھ کو بھی اداؔ جرات گفتار ملی تھی
تو بھی مجھے اک حرفِ پریشاں سا لگے ہے
ادا جعفری
0 notes
technologyyy · 2 months
Text
خرید چرخ گوشت پارس خزر
پارس خزر شعبه اکباتانلوازم خانگی: برندهای بسیاری در داخل کشور اقدام به تولید ملزومات خانگی کرده اند که هر کدام از آن ها به نوبه خود به موفقیت هایی دست پیدا کرده اند اما در این میان شرکت پارس خزر از سال 47 تا کنون توانسته است تولیدات با کیفیتی را به بازار روانه کند و نیاز هموطنان عزیز به محصولات برقی را برطرف نماید.ما در این نوشتار در صدد هستیم اطلاعاتی را در خصوص لوازم خانگی برند پارس خزر، خرید این محصولات و معرفی برخی از تولیدات پرفروش آن در اختیار شما کاربران عزیز قرار دهیم. با ما ��مراه باشید.لوازم خانگی | فروش انواع محصولات پارس خزر | اکباتانشرکت پارس خزر از ابتدای فعالیت خود تا کنون سه شعار اصلی ارزش برای کیفیت، ارزش برای مشتری وارزش برای خود را سر لوحه کار خود قرار داده است و در طول فعالیت کاری خود نیز این ارزش ها را در تولیدات خود پیاده کرده است.لوازم خانگی پارس خزر: شاید شما هم برای خرید لوازم خانگی به فروشگاه های لوازم برقی مراجعه کرده باشیدو با تولیدات پارس خزر مواجه شده باشید و فروشنده در ارتباط با قابلیت ها و ویژگی های این محصولاتاطلاعاتی را در اختیار شما کاربران عزیز قرار داده باشد که شما را مشتاق به خرید یک محصول ایرانی کند.در حال حاضر برند پارس خزر در زمره برترین برندهای تولید کننده لوازم خانگی در کشور است که تولیدات متنوعی از جمله پلوپز، سرخ کن، پنکه، ساندویچ‌ساز، جارو برقی، چرخ گوشت، آون توستر، آبمیوه گیری و غیره در کارنامه کاری خود قرار داده است.اگر شما هم قصد خرید لوازم خانگی با قیمت به صرفه و کیفیت بالا را دارید بهتر است به نمایندگی هایمجاز این شرکت که در سراسر کشور فعال هستند مرجعه نمایید. پارس خزر اکباتان نمایندگی فروش و خدمات پس از فروش شرکت پارس خزرافراد در زمان خرید محصولات برقی همواره به ضمانت نامه و خدمات پس از فروش آن توجه دارندو ضمانت را نشان کیفیت بالای محصولات می دانند ، که در میان تولید کنندگان ایرانی شرکت پارس خزر برای تمامی محصولات خود ضمانت نامه کتبی قرار داده است که در صورت بروز هر گونه مشکلی بتوان از خدمات پس از فروش آن استفاده کرد.کیفیت بالای محصولات پارس خزر منجر شده است علاوه بر بازارهای داخلی این برند به بازار کشورهای همسایه نیز ارسال شود.لوازم خانگی | فروش انواع محصولات پارس خزر | اکباتانمحصولات پر فروش شرکت پارس خزرچرخ گوشت پارس خزر: در میان تولیدات پارس خزر به جرات می توان گفت چرخ گوشت این برند از همه محبوب تر استو آن هم به دلیل قیمت مقرون به صرفه این محصول است.چرخ گوشت پارس خزر مدل های متنوعی دارد که هر کدام از آن ها قابلیت های منحصر به فردیدارند اما از بارزترین ویژگی این محصولات که در تمامی آن ها صدق می کند می توان به کیفیت بالای آن ها اشاره کرد.
0 notes
browsearch · 5 months
Photo
Tumblr media Tumblr media
The next Arab that says the Attic on Israel was to teach Jews a lesson that they cannot go around killing one general painlessly that means without pain and the Saturday Night was punishment for doing a favor and killing a general who killed at least 300 Jews Israelis (murder) and then on the 7th Killed 1400 children by smashing their heads against the wall until they went like Ketchup in front of the grandparents and then killed the grandparents while the parents where lying in buckets of pigs blood from having the general cut of his entire arm with a hack saw and if that is not enough wake up Iram no general was killed he may have been put to sleep like a pig as he was a pig he was lucky he was killed without any pain or humiliation while the Arabs say 300 missiles was sent to Israel on Saturday night because the Israelis killed a general but remember they were kind it was not killing the general we killed him softly and we left him with his penis so he could enjoy 40 virgins he had a painless death that is what you say you want while don’t forget what the general did missiles because of gently killing a general don’t forget he has pigs blood on his hands for killing over 300 Jews plus he bragged about planning and setting up the entire 7th mistake he told the Hamas what to do gave them weapons flying kites, motorbikes and watched from his tunnel with electronic cameras as he was a coward. He killed harshly like a a pigs penis 3 year old children and kidnapped hundreds of children who he is responsible for organizing and killing so please don’t act stupid like pigs your general should have been killed like they did in the 13th century cutting him into 3 parts and each part tied to a wild pig family while he was alive so please do not dare say Israel liked a general first ask yourself why what did he do he killed 1400 people he was given a kind death you should be thanking the Hamas who killed him as Humas work for Mossad! They asked me to tell Iran the fat bearded walking dead superior super doper king of Allah Hamas said if they work for you Iran and the Jewish KGB they want extra Money! 
زیر شیروانی در اسرائیل این بود که به یهودیان درسی بدهد که نمی‌توانند بدون درد یک ژنرال را بکشند، یعنی بدون درد و شنبه شب مجازاتی بود برای انجام لطف و کشتن ژنرالی که حداقل 300 یهودی اسرائیلی را کشت. قتل) و سپس در هفتم 1400 کودک را با کوبیدن سرشان به دیوار کشت تا اینکه مانند سس گوجه فرنگی جلوی پدربزرگ و مادربزرگ رفتند و سپس پدربزرگ و مادربزرگ را کشتند در حالی که والدین در سطل های خون خوک دراز کشیده بودند. بازو با اره هک و اگر کافی نیست بیدارش کن ایرم هیچ ژنرالی کشته نشد شاید او را مثل خوک خواباندند چون خوک بود خوش شانس بود که بدون درد و تحقیر کشته شد در حالی که اعراب می گویند 300 موشک. شنبه شب به اسرائیل فرستاده شد زیرا اسرائیلی ها یک ژنرال را کشتند، اما به یاد داشته باشید که آنها مهربان بودند، کشتن ژنرال نبود. بگو میخواهی در حالی که فراموش نکن که ژنرال به خاطر کشتن آرام یک ژنرال چه موشک هایی انجام داد، فراموش نکن که او به خاطر کشتن بیش از 300 یهودی دستانش خون خوک است، به علاوه او درباره برنامه ریزی و تنظیم کل اشتباه هفتم که به او گفت، به خود می بالید. حماس چه کند به آنها اسلحه داد و بادبادک‌ها، موتورسیکلت‌ها را به پرواز درآورد و از تونل خود با دوربین‌های الکترونیکی تماشا کرد که او یک ترسو بود. او کودکان 3 ساله آلت تناسلی خود را مانند خوک به سختی کشت و صدها کودک را که او مسئول سازماندهی و کشتن آنهاست ربوده است، پس لطفاً مانند خوک ها احمقانه رفتار نکنید ژنرال شما باید مانند قرن 13 کشته می شد و او را به 3 قطعه تقسیم کرد. قسمت ها و هر قسمتی که او زنده بود به یک خانواده خوک وحشی گره خورده است پس لطفا جرات ندهید بگویید اسرائیل از یک ژنرال خوشش آمد ابتدا از خود بپرسید که چرا او چه کرد که 1400 نفر را کشت. او یک مرگ مهربان به او داده شد. او به عنوان هماس برای موساد کار می کند! آنها از من خواستند که به ایران بگویم ریشوهای چاق راه رفتن مرده برتر پادشاه سوپر دوپر الله حماس گفت اگر برای شما ایران و KGB یهودی کار کنند پول اضافی می خواهند!
0 notes
Text
پایان وابستگی با اقتدار خودکار کیان صفا
به گزارش صفا نیوز:  رئیس هیات مدیره گروه صنعتی صفا با یادآوری اینکه خودکار بیک بدلیل تحریم ها از واگذاری قطعات بیک به کارخانه ایران خودداری کرد گفت همان کارخانه ای که می بایست زیر پرچم بیک باشد و با گوشه چشم شود. اکنون ۱۵ میلیون خودکار کیان صفا را در ماه تولید می کنند. بیگ کار کند و با اخم بیک تعطیل محمد رستمی صفا به تشریح دلایل تولید خودکار کیان صفا پرداخت و گفت من از ابتدای فعالیت کاری ام در سنین پایین وارد عرصه فولاد شدم و به جرات میگویم که اگر ۱۰۰۰ لیتر از خون مرا بگیرند ۹۵۰ سی سی آن فولاد است.پایان وابستگی با اقتدار خودکار کیان صفا
Tumblr media
وی با تاکید بر اینکه تمرکز بر فولاد دلیل نمی شود که نسبت به دیگر چالشهای کشورم بی تفاوت باشم گفت مدتها بود که یک خودکار ناقابل به نام بیک از فرانسه به ایران می آمد. در نتیجه کارخانه ای که در ایران ساخته شده بود و در ماه ۵۰۰ هزار خودکار بیک را مونتاژ میکرد خریداری کردم و تولید را استارت زدم. رئیس هیات مدیره گروه صنعتی صفا با اشاره به اینکه ایران عزیزمان همواره از سوی دشمنان مورد تهدید قرار داشته گفت. بدلیل تهدیدهایی که سالها از سوی دشمنان متوجه نظام اسلامی شده بود و در عرصه اقتصادی بیشتر خودنمایی می کرد. در سال ۱۳۸۷ برند بیگ اعلام کرد که دیگر نمی توانیم به ایران قطعات خودکار بیک را بدهیم زیرا تحریم اجازه چنین کاری را نمی داد وی با اشاره به اینکه من نمایندگی کارخانه خودکار بیک در ایران را خریده بودم و آنها موظف بودند. قطعات را به ایران بدهند گفت: به محض آنکه بیک فرانسه از دادن قطعات خودکار به ایران سرباز زد. همان لحظه لایسنس بیک را که بسیار ارزشمند بود پس دادم.
محمد رستمی صفا با یادآوری اینکه به بیک فرانسه اعلام کردم به لایسنس بیک نیازی نداریم و دیگر نمیخوام از بیک قطعات بگیریم گفت: همه به من معترض شدند و گفتند لایسنس بیک خیلی ارزش دارد و بهتر است آن را حفظ کنیم، اما من پاسخ دادم تا زمانی که لایسنس بیک دست ما باشد، یعنی زیر سلطه آنها هستیم و نمی توانیم تولید کننده باشیم. وی با اشاره به اینکه بیک فرانسه از این رفتار من متعجب شد گفت نمایندگان بیک فرانسه از من پرسیدند اکنون که بیک را نمی خواهید. بنا دارید چه کار کنید و من همانجا پاسخ دادم یک خودکار تولید ملی راه می اندازیم و واردات را تبدیل به صادرات می کنیم. محمد رستمی صفا با یادآوری اینکه نمایندگان بیک فرانسه به این اظهار نظر و قاطعیت من خندیدند گفت: رفتار تحقیر آمیز بیک فرانسه انگیزه بیشتری به من داد تا خودکار تولید ملی را بسازم و با جدیت تولید خودکار داخلی را در دستور کار قرار دادم
0 notes