#همراه | Explore Tumblr Posts and Blogs

rimaakter45 · 7 months

Text

راهنمای جامع تحصیل در استرالیا

استرالیا به خاطر مناظر خیره کننده، حیات وحش متنوع و شهرهای پر جنب و جوش معروف است که آن را به مقصدی جذاب برای دانشجویان بین المللی تبدیل کرده است. استرالیا با یک سیستم آموزشی در سطح جهانی، یک اقتصاد قوی، و یک ملیله فرهنگی غنی، تجربه منحصر به فردی را برای کسانی که به دنبال ادامه تحصیل هستند، ارائه می دهد. در این مقاله، ما بررسی خواهیم کرد که چرا باید در نظر بگیرید تحصیل در استرالیا و یک راهنمای جامع برای کمک به شما در تصمیم گیری آگاهانه ارائه کنید.

1. آموزش در سطح جهانی: استرالیا دارای فهرست قابل توجهی از دانشگاه ها است که به طور مداوم در بین موسسات برتر جهان رتبه بندی شده اند. این دانشگاه ها به دلیل کیفیت آموزش، تحقیقات پیشرفته و روش های نوین تدریس مشهور هستند. مدارک تحصیلی استرالیا در سطح جهانی به رسمیت شناخته می شود و این اطمینان را می دهد که مدارک تحصیلی شما توسط کارفرمایان و مؤسسات در سراسر جهان مورد توجه قرار خواهد گرفت.

2. طیف متنوعی از دوره ها: چه به تجارت، علم، مهندسی، هنر یا هر زمینه دیگری علاقه مند باشید، دانشگاه های استرالیا طیف وسیعی از برنامه ها را برای پاسخگویی به علایق علمی شما ارائه می دهند. انعطاف پذیری در انتخاب رشته به شما این امکان را می دهد که تحصیلات خود را با اهداف و آرزوهای شغلی خاص خود تنظیم کنید.

3. فرصت های تحقیقاتی با کیفیت بالا: استرالیا در زمینه های مختلف تحقیقاتی پیشتاز است و فرصت های زیادی را برای دانشجویان فراهم می کند تا در تحقیقات پیشگامانه شرکت کنند. این کشور تعهدی قوی به نوآوری دارد که در کمک هزینه های تحقیقاتی متعدد، بورسیه های تحصیلی و تسهیلات پیشرفته موجود برای دانشجویان مشهود است.

4. محیط چند فرهنگی: استرالیا یک جامعه چند فرهنگی است که پذیرای دانش آموزان از سراسر جهان است. این تنوع تجربه فرهنگی شما را افزایش می دهد، ارتباطات جهانی را تقویت می کند و افق دید شما را گسترش می دهد. شما این شانس را خواهید داشت که با افراد با پیشینه‌ها و فرهنگ‌های مختلف تعامل داشته باشید و تحصیلات خود را نه تنها از نظر آکادمیک غنی‌تر کنید، بلکه از نظر شخصی نیز رضایت‌بخش باشید.

5. استاندارد بالای زندگی: استرالیا به طور مداوم به عنوان یکی از کشورهای برتر جهان از نظر کیفیت زندگی رتبه بندی می شود. این کشور دارای استاندارد زندگی بالا، سیستم مراقبت های بهداشتی عالی و شبکه ایمنی اجتماعی قوی است. دانشجویان همچنین می توانند از فرصت های کار پاره وقت برای تامین هزینه های خود در طول تحصیل بهره مند شوند.

6. زیبایی طبیعی و ماجراجویی: یکی از جنبه های منحصر به فرد تحصیل در استرالیا، زیبایی طبیعی نفس گیر است. از خانه اپرای نمادین سیدنی گرفته تا دیواره مرجانی بزرگ و دوردست وسیع، فرصت های بی پایانی برای ماجراجویی و اکتشاف در طول سفر تحصیلی شما وجود دارد.

7. ایمنی و امنیت: استرالیا به دلیل ایمنی و نرخ پایین جرم و جنایت شناخته شده است که آن را به مقصدی ایده آل برای دانشجویان بین المللی تبدیل می کند. این کشور تاکید زیادی بر تضمین رفاه ساکنان خود از جمله دانشجویان خارج از کشور دارد.

8. گزینه‌های ویزا: استرالیا گزینه‌های مختلف ویزا را برای دانشجویان بین‌المللی فراهم می‌کند، که هدایت فرآیند مهاجرت را نسبتاً ساده می‌کند. ویزای دانشجویی (زیر کلاس 500) برای پذیرش دانشجویان طراحی شده است و به آنها اجازه می دهد تا به صورت پاره وقت کار کنند و در برخی موارد حتی اعضای خانواده خود را بیاورند.

9. فرصت های کاری: در حین تحصیل در استرالیا، می توانید به صورت پاره وقت (حداکثر 20 ساعت در هفته) در طول سال تحصیلی و تمام وقت در زمان استراحت برنامه ریزی شده کار کنید. این می تواند به شما کمک کند تجربه کاری ارزشمندی کسب کنید، هزینه های زندگی را جبران کنید و شبکه حرفه ای خود را بسازید.

10. فرصت های کاری پس از تحصیل: استرالیا فرصت های کاری پس از تحصیل را به فارغ التحصیلان بین المللی ارائه می دهد. ویزای موقت فارغ التحصیل (زیر کلاس 485) به فارغ التحصیلان واجد شرایط اجازه می دهد تا کار کنند، تجربه کسب کنند و به طور بالقوه به یک گزینه ویزای دائمی تر منتقل شوند.

11. بورسیه ها و کمک های مالی: دانشگاه های استرالیا و دولت طیف وسیعی از بورسیه ها، کمک های مالی و برنامه های کمک مالی را برای دانشجویان بین المللی ارائه می دهند. این فرصت ها می توانند به جبران هزینه های تحصیل و هزینه های زندگی کمک کنند.

12. فرآیند درخواست: برای تحصیل در استرالیا، معمولاً باید چند مرحله کلیدی را دنبال کنید. ابتدا در مورد برنامه ها و دانشگاه هایی که با اهداف شما همسو هستند تحقیق کنید. سپس، درخواست خود را آماده و ارسال کنید، که ممکن است شامل نمرات آزمون استاندارد، ریز نمرات دانشگاهی و بیانیه هدف باشد. پس از پذیرش، می توانید برای ویزای دانشجویی خود اقدام کنید.

13. هزینه زندگی: هزینه زندگی در استرالیا بسته به شهر و سبک زندگی متفاوت است. سیدنی و ملبورن گران تر هستند، در حالی که مناطق منطقه ای مقرون به صرفه تر هستند. بودجه بندی برای اقامت، غذا، حمل و نقل و سایر هزینه ها بسیار مهم است.

14. گزینه های اسکان: استرالیا طیف وسیعی از گزینه های اقامتی را ارائه می دهد، از جمله مسکن در محوطه دانشگاه، آپارتمان های خارج از دانشگاه، اقامت در خانه و مسکن مشترک. انتخاب محل اقامت مناسب به ترجیحات و بودجه شما بستگی دارد.

15. بیمه سلامت: دانشجویان بین المللی ملزم به داشتن پوشش سلامت دانشجویان خارج از کشور (OSHC) در حین تحصیل در استرالیا هستند. OSHC به پوشش هزینه های پزشکی کمک می کند و تضمین می کند که شما به خدمات مراقبت های بهداشتی با کیفیت دسترسی دارید.

16. مقررات کار پاره وقت: دانشجویان بین المللی اجازه دارند در طول تحصیل تا 20 ساعت در هفته کار کنند و در تعطیلات ترم هیچ محدودیتی برای ساعت کاری وجود ندارد. این یک فرصت عالی برای کسب تجربه عملی و حمایت مالی است.

17. سازگاری فرهنگی: انطباق با فرهنگ جدید می تواند چالش برانگیز باشد، اما جامعه دوستانه و فراگیر استرالیا این روند را آسان تر می کند. دانشگاه ها اغلب خدمات پشتیبانی برای کمک به دانشجویان بین المللی برای انتقال و ادغام در زندگی استرالیایی دارند.

18. الزامات زبان: تسلط به زبان انگلیسی برای موفقیت تحصیلی در استرالیا بسیار مهم است. اکثر دانشگاه ها نیاز به اثبات مهارت زبان انگلیسی از طریق آزمون های استاندارد مانند آیلتس یا تافل دارند.

19. مقررات ویزا: درک و رعایت مقررات ویزا حیاتی است. اطمینان حاصل کنید که در مورد شرایط ویزای خود، از جمله محدودیت های کاری و گزینه های پس از تحصیل، مطلع باشید.

20. ارتباط با دانش آموزان دیگر: پیوستن به سازمان ها و باشگاه های دانشجویی می تواند به شما کمک کند با مردم ملاقات کنید، دوستان پیدا کنید و زندگی اجتماعی خود را غنی کنید. این می تواند به ویژه در سازگاری با محیط جدید شما مفید باشد.

در نتیجه، تحصیل در استرالیا ترکیبی منحصر به فرد از برتری علمی، کیفیت بالای زندگی و تجربیات فرهنگی هیجان انگیز را ارائه می دهد. چه به دنبال تحصیل در سطح جهانی باشید، چه خود را در فرهنگ های متنوع غوطه ور کنید یا زیبایی های طبیعی چشمگیر سرزمین داون آندر را کشف کنید، استرالیا مقصدی ایده آل برای دانشجویان بین المللی است. با پیروی از این راهنمای جامع، می توانید سفر خود را آغاز کنید تا فرصت های بی شماری را که تحصیل در استرالیا ارائه می دهد، باز کنید. لطفا به اینجا مراجعه کنید تحصیل در استرالیا برای اطلاعات بیشتر.

#تحصیل در استرالیا #نظام آموزشی استرالیا #مقاطع تحصیلی در استرالیا #ویزای تحصیلی استرالیا (ساب کلاس ۵۰۰)#ویزای همراه تحصیلی (ساب کلاس ۵۹۰)#مقاطع تحصیلی استرالیا #مدارک لازم جهت اپلای ویزای انشجویی استرالیا #دانشگاههای برتر استرالیا #شهریههای تحصیلی دانشگاههای استرالیا #Study in Australia #Australian education system #Degrees in Australia #Australian study visa (subclass 500)#Study companion visa (subclass 590)#Required documents to apply for an Australian student visa #Australia's top universities #Tuition fees of Australian universities

0 notes

heliaclinic · 10 months

Video

youtube

نتایج یکساله کاشت مو در کلینیک هلیا

#youtube #نتایج کاشت پس از ۱سال #کاشت مو #کلینیک هلیا #رشد مو #نتایج کاشت مو #همراه شماهستیم #موهای جدید #زیبایی_بی‌مانند #رشد موها #هلیاکلی��یک #شادابی طبیعی موها #رشد مو با عالیترین نتایج #رضایت بی نظیر #نتایج کاشت پس از یکسال #تغییر با کاشت مو

0 notes

goldenhashmining · 1 year

Text

استخراج ابری هندشیک با سوددهی بالا

استخراج ابری هندشیک با سوددهی بالا در این مقاله به بررسی کامل رمزارز هندشیک (HandShake) و با کد اختصاری HNS خواهیم پرداخت و چرا استخراج ابری هندشیک با سوددهی بالا همراه است و تعداد زیادی از کاربران به استخراج ابری هندشیک در کنار استخراج ابری بیت کوین و ارزهای دیجیتال دیگر علاقه مند هستند؟! رمزارز هندشیک HandShake چیست؟ هندشیک (Handshake) یک پروتکل سرویس نام برای واگذاری مالکیت دامنه‌های سطح…

View On WordPress

#ارز HNS #ارز هند شیک چیست #ارزدیجیتال با سوددهی بالا #استخراج ابری ارزدیجیتال با سوددهی بالا #استخراج ابری بیت کوین #استخراج ابری چیست #استخراج ابری هندشیک #استخراج ابری هندشیک app #استخراج ابری هندشیک crypto #استخراج ابری هندشیک با سوددهی بالا #چرا استخراج ابری هندشیک با سوددهی بالا همراه است؟#رمزارز هندشیک HandShake چیست؟#سایت استخراج اتریوم #سایت استخراج بیت کوین #کلود ماینینگ #کوین HNS چیست؟#کوین هندشیک را در چه کیف پولی نگهداری کنیم؟#ماینینگ ابری رایگان #نحوه کارکرد پروتکل Handshake

0 notes

novincharge · 2 years

Text

#ایستگاه شارژ تلفن همراه

1 note · View note

humansofnewyork · 9 months

Photo

(53/54) “It’s a beautiful word in itself, Mitra. Someone who has no idea of its meaning can appreciate its beauty. Mitra always had a genius for beauty. She knew it completely. She wanted it around her at all times. Even now she keeps a book of Hafez by our bedside. It’s always in reach, and whenever she finds a verse that she loves, she will bring it to me. She still trusts me to find the melody. Poetry is one of the things that she still remembers best. Because poetry is music. It sinks into the memory. Even if you can’t remember a word, the rhythm will guide you. The rhyme will give you a hint. Recently we were reciting a poem from an old book, and one of the words had completely faded. It was a poem that we both used to love. And I was so mad at myself. I kept trying to remember the word, but it would not come to me. Then suddenly she said it. It made me so happy. It doesn’t hurt when she forgets anymore, but it makes me so happy when she remembers. To know that the memory is still inside of her. That she is still holding on. Our lives are just a fistful of memories, ice melting in our hands. And Mitra’s ice is melting faster than mine. But she still has more memories of me than anyone else. And I have a lifetime of memories every time I look at her. And until the last moment, until the last ice has melted, we will still be us. Our entire lives we’ve been on two different roads. But the horizon was always the same. It was an unwritten promise: that no matter what happens, I will keep you. Even when we disagree, I will keep you. From a distance, I will keep you. In the dark, I will keep you. In the deepest pit, I will keep you. Even if you lose your country, even if you lose your eye, even if you lose your memory, I will keep you. We will still be us. It’s the only thing we ever agreed on. We always agreed on us. It’s one of the earliest principles of Iran. It’s where she gets her name. Mitra, the God of Promises.”

میترا واژه‌ای بس زیباست. حتا اگر درونمایه‌اش را هم ندانیم، زیبایی واژه را درمی‌یابیم. او نبوغ ویژه‌ای در زیباشناسی دارد. به درستی با آن آشناست. دوست داشت پیرامونش همیشه زیبا باشد. هنوز دیوان حافظ را کنار تختش می‌گذارد. هنوز هرگاه شعری دلپسند از حافظ ‌بیابد، به من می‌دهد تا برایش بخوانم. هنوز باور دارد که من آهنگ درست شعر را زود پیدا می‌کنم. اگر نتوانم، یاری‌ام می‌کند. شعر، یکی از چیزهایی‌ست که هنوز به یاد می‌آورد. شعر موسیقی‌ست، پر از آهنگ و نواست، در گوشه‌های مغز جایی دارد. اگر واژه را فراموش کنید، آهنگ‌اش شما را به آن می‌رساند، راهنماست. چند روز پیش شعری از کتابی کهن را می‌خواندیم. یکی از واژگان خواندنی نبود. شعری بود که هر دو دوست داشتیم، دلم گرفت، به یادش نمی‌آوردم، ناگهان او واژه را در جایش نشاند! چه مایه شادمان شدم. فراموشی‌های او دیگر مرا نمی‌آزارند، اما هرگاه چیزی را به یاد می‌آورد بسیار خُرسند و خُشنود می‌شوم. می‌دانم که برخی خاطره‌ها هنوز در او زنده‌اند. هنوز آنها را نگه‌داشته است. زندگی مُشتی خاطره است که مانند یخ در دست‌هایمان آب می‌شود. یخ‌های میترا به آب شدن شتاب بیشتری دارند. او بیش از هر کس دیگری از من خاطره دارد. و من خاطره‌ی یک عمر زندگی را مُرور می‌کنم هرگاه به او چشم می‌دوزم. تا واپسین لحظه، تا واپسین تکه‌ی یخ، با هم خواهیم ماند. همه‌ی زندگی‌مان، دو تا همراه بوده‌ایم. اما افق و کرانه‌‌هامان همواره همسو بوده است. کاخی بود پیرامون ما. سوگندی نانوشته: هر آنچه هم که پیش آید، تو را نگه خواهم داشت. هم‌اندیش نباشیم، تو را نگه خواهم داشت. بر بالاترین فراز‌ها، تو را نگه خواهم داشت. در ژرف‌ترین گودال‌ها، تو را نگه خواهم داشت. اگر میهن‌ات را از دست بدهی، اگر چشم‌ات را هم از دست بدهی، حتا اگر حافظه‌ات را از دست بدهی، همچنان تو را نگه خواهم داشت. ما همچنان ما خواهیم بود. این یگانه چیزی‌ست که ما همواره بر سر آن هم‌رای بودیم. این یکی از نخستین آرمان‌های ایران بوده است. سرچشمه‌ی نامش. میترا، ایزدبانوی پیمان‌ها

376 notes · View notes

farsiastrology · 1 year

Text

مری شلی..

مری با خورشید، مارس و اورانوس پیوند یافته با هم، یک خوشه معمولی نبود.. نمی‌توانست باشد.. از ماجرای آشنایی او با پرسی شاعر و فیلسوف (که ازدواج کرده بود) و عشق پرشور میانشان و فرارکردنشان به فرانسه، آلمان و هلند و انگلیس.‌ مری اکثر اوقات بیمار و مریض و ضعیف بود، این را استلیوم خانه ۱۲ او تایید می‌کند. چهره‌‌ای پریده رنگ و دستانی سرد اما چاکرای چشم سوم و تاج او بسیار فعال است. مسلما این ایده خلق نشات گرفته از همین الگوی انرژیکی است. در خانه ۱۲.. جایی که مخلوق توسط خالق رها می‌شود و رنج جدایی را تجربه می‌کند. از خالق‌اش می‌خواهد که دوست داشته شود و خالق‌اش به او توجهی نمی‌کند چرا که او همانی نیست که خالق میخواسته.

مرکوری و پلوتو مری شلی نیز در روایت این داستان شریکند. نیاز روانی مری در آن زمان برای ارتباط آهنگین با ندای روحی خود بوده.. در چنین حالتی قدرت روح در عقاید و ذهنیات فرد منعکس شده و در طی یک انفجار روانی به بیرون رانده میشود. این برای مری بصورت یک کابوس بوده است. او کابوس‌اش را اینچنین شرح می‌دهد:

" شاگرد رنگ‌پریده هنرهای نامقدس را دیدم که در برابر آنچه سر هم کرده، زانو زده است. هیبت مخوف مردی را دیدم که دراز کشیده و سپس، تحت تاثیر یک موتور قدرتمند، نشانه‌هایی از حیات نشان می‌دهد و با پریشانی و حرکتی غیرضروری تکان می‌خورد."...

نوشته کاملش در وبلاگ است. 🌱

متشکرم که همراه این 💓هستید. 🙏

https://farsiastrology.com/blog/

#آسترولوژی باطنی #آسترولوژی تکاملی ماریا #astrology #mary shelly's frankenstein #مری شلی فرانکشتاین

67 notes · View notes

sayron · 29 days

Text

نسترن، سلدا و سلما (۱)

«براساس یک داستان واقعی!»

اسم من امیره، یه پسر با قد ۱۸۰ و وزن ۸۶ کیلو. من دانشجوی ارشد هستم ولی چند سالیه توی محله خودمون تو تهران، مغازه فروش و تعمیر تلفن همراه دارم. بازار کار که تعریفی نداره و روز بروز داره اوضاع اقتصادی مردم خراب تر میشه. بخاطر همین چند سالیه که فروش لوازم جانبی هم انجام میدم. حدود ۲ سال پیش از طریق یکی از رفقا یه ارتباطی با یه بنده خدایی توی قشم گرفتم که میتونست جنس های خوبی از دوبی برام بیاره. ته لنجی البته! از قاب و محافظ صفحه گرفته تا هندزفری و ایر پاد و غیره. خلاصه سود خوبی میتونست داشته باشه. بعد از چند ماه مشورت و همفکری با این و اون با این رفیقم که اسمش میلاده تصمیم گرفتیم یه سفر تفریحی و کاری بریم قشم و کیش!

زمستون بود اما جنوب، اون موقع سال هوا عالیه! خلاصه اینکه ما هتل رو رزرو کردیم چند ماه قبلش. اما از بد روزگار یهو دم سفر ما، زد و مامان میلاد تصادف کرد تو خیابون و فوت کرد. خلاصه گاومون زایید. من اولش گفتم سفر رو کنسل کنیم. ولی میلاد تو مجلس سوم مامانش سر یه اتفاق ساده و الکی با من دعوا کرد و منم غد و یه دنده باهاش قهر کردم. بخاطر همین خودم تنهایی زدم به سفر و با یارو هم که انگار دادن جنس توی کیش براش راحت تر بود وعده کردم و راه افتادم. بخاطر همین دیگه قشم نرفتم و مستقیم و هوایی رفتم کیش و رزرو اتاق رو هم برای خودم دو برابر کردم یعنی ۱۰ روز. خلاصه رسیدم کیش و با تاکسی رفتم هتل. اتاق رو گرفتم و با ساک هام رفتم سمت آسانسور. وقتی رسید در باز شد و چند نفری اومدن بیرون. ولی من غافل از اینکه آسانسور داره میره پارکینگ دو، سوار شدم. آسانسور رفت پایین و ملت پیاده شدن. منم چون توی گوشیم داشتم پیام هامو چک میکردم، گیج! چون لابی داشت توی اون طبقه هم و فک کردم رسید طبقه ۱۷. پیاده شدم. تا فهمیدم اشتباه اومدم در آسانسور بسته شد. برگشت همکف. دکمه رو زدم و منتظر شدم. آسانسور اومد پایین و در باز شد و من: 😳

یه خانوم و دو تا دختر تو آسانسور بودن و 🤯 اوووووووف چه قد و هیکل هایی!!! 😨😰😱

مامانه که حدودا ۴۲-۳ ساله میزد با ۱۹۷ سانت قد و یه لباس نخی سفید دکولته که خلیجی بود و بدنی که از یه مرد بدنساز هم بیشتر عضله روش نشسته بود؛ از بالای عینک آقتابیش بهم نگاه میکرد و آدامس میجوید. کوله هاش انقدر بزرگ و عضلانی و ورزیده بود که گردن کلفتش رو در بر گرفته بود و شیب تندی داشت. سر شونه های گردش بزرگ بود فیبر عضله اش توی سایه روشن نور آسانسور دیده میشد. بازو های قطوری که از رونهای من کلفت تر بود و انقدر کات بود که عضلات سه سر پشت و دو سر جلو بازو با رگ های روشون از هم جدا شده بود و ساعد ضخیمی که فقط رگ و عضله بود و لا غیر. مچش از ترافیک رگ هاش معلوم بود خیلی قدرتمنده و پنجه هاش با ناخونهای کاشت مشکی رنگ به شدت سکسی و خفن بود. لباس بلند خلیجیش به قدری نازک بود که نوک سفت سینه های عضلانیش و شورت لامبادای سفیدی که پوشیده بود هم از زیر لباس دیده میشد. بخاطر همین حجم سیکس پکش و عضلات چهارسر رون هاش کاملا واضح بود. به جرات هر کدوم از رونهاش دوبرابر دور کمر من بود. من با ۱۸۰ سانت قد تا زیر پستونهای حجیم و قدرتمندش بودم. این تنها لباسی بود که تنش بود. نه روسری و نه کتی که عضلات بالا تنه برهنه اش رو بپوشونه. تخته سینه عضلانیش هم جوری باد کرده بود که وسطشون شکاف خورده بود.

اما دختراش...

یکیشون که حدودا ۲۲-۳ ساله میزد هم قد خانومه بود، انگار دخترش بود چون خیلی شبیه مامانش بود ولی خیلی خوشگل تر. یه دختر که نه یه فرشته ی عضلانی با چهره ی الهه های خیالی! موهای بلند قهوه ای روشنی داشت که روی سینه هاش ریخته بود و تا رونهاش بلندی داشت. اما لباسی که تنش بود عجیب و غریب بود. اون دختر فقط یه بادی سفید آستین دار تنش بود. فقط یه بادی!!! 🤯 و کص کلوچه ای و گوشتی و عضلانیش از لابلای موهاش باد کرده بود و خودنمایی میکرد. یه چکمه گلودار چرمی پاشنه دار سفید هم پاش بود که تا زیر زانو هاش بلندی داشت. بادی داشت زیر فشار عضلات ورزیده بالا تنه اش منفجر میشد و گردی سرشونه ها و بازوان و ساعدهای ورزیده اش کاملا هویدا بود. لباسش یقه بازی داشت و کوله های عضلانیش که به مامانش رفته بود، کاملا لخت و برهنه زده بود بیرون. تا منو دید پوزخندی زد و گفت:« آقا پسر!... نمیخوای بیای تو؟... الان در بسته میشه ها...»

اینو که گفت، اون یکی دختر هم که قد خیلی بلندتری داشت و سرش توی آیفونش بود، متوجه ی من شد...

قد بیش از ۲ متری این دختر که خیلی جوون تر از اون یکی بود، ازش یه غول ساخته بود که مثل مامانش آدامس میجوید. وقتی نگاهش بهم افتاد بدنم لرزید. چون ابروهاش رفت و بالا و لبشو غنچه کرد و گفت:« جووووووووون... چه جوجوی نازی...» لرزش بدنم رو فهمید چون نیشخند شیطنت آمیزی روی لبهای قشنگش نقش بست 😈. موهای طلاییش رو دم اسبی بسته بود. یه لگ آبی پوشیده بود که پایین تنه سکسیش رو سکسی تر میکرد.اما بخاطر قد بلندش لگ براش کوتاه بود و ۲۰-۳۰ سانتی از ساق پاهاش لخت بود. یه صندل مشکی پاشنه بلند هم بدون جوراب پاش کرده بود. بالا تنه عضلانیش رو یه نیم تنه ورزشی پوشونده بود. بدنش به اندازه خواهر و مادرش عضلانی نبود ولی انقدری عضله داشت که من از هیبتش خودمو خیس کنم. به جرات صورت من در برابر نافش بود که یه پیرسینگ توش میدرخشید. جوری که برای لیسیدن کصش و زیر نافش نیاز به خم شدن نداشتم.

با ترس و لرز رفتم توی آسانسور، دختر کوچیکتره گفت:« کلاس چندمی آقا کوچولو؟...» من به زمین چشم دوخته بودم. آبجیش خندید و گفت:« شاید اصلا هنوز مدرسه نرفته...» و هر سه زدن زیر خنده. دهنم از ترس خشک شده بود و قلبم داشت توی دهنم میزد. یهو مامانشون دستی به سرم کشید و گفت:« طفلکی... باید شیر بخوری تا بزرگ بشی... 😏» دوباره بلند بلند بهم میخندیدن. نگاه من به صفحه کلید طبقات بود که لامصب خیلی کند طبقه ها رو بالا میرفت. آبجی بزرگتره اومد جلو و گفت:« چرا جواب نمیدی موش موشی؟... نکنه آقا گرگه زبونتو خورده... یا شایدم هنوز زبون باز نکردی؟... 😅🤣» من داشتم از خجالت آب میشدم. اومد جلو و مقابلم وایساد. دستشو گذاشت زیر چونه ام و سرم رو به سمت بالا بلند کرد. قشنگ زیر پستوناش بودم. موهاشو زد کنار. از زیر پستوناش تا خود کصش آجر چین عضله بود. ایت پک شایدم تن پک! 🤯 از ویوی مافوق پستونای عضلانیش با لبخند تحقیرآمیزی بهم نگاه میکرد و گفت:« میخوای خودم بهت شیر بدم تا بزرگ بشی؟...» یهو مامانش گفت:« ولش کنید... رسیدیم... » طبقه ۲۴ رستوران بام. موقع ناهار بود. اونا با لبخند های تحقیر کنندشون به من از آسانسور پیاده شدن. دختری که از همه بلند تر بود لحظه آخر اومد سمتم. منو به دیوار اتاقک آسانسور فشار داد و آهی کشید. چون دماغ و چونه ام به کص داغش مالیده شد. دستشو گذاشت پشت سرم و صورتمو فشار داد به کصش و گفت:« ببوسش جوجو... زود باش...» من که داشتم تو فشار دستش صورتم له میشد، با ترس چندتا بوسه از روی لگ به کصش کردن و اون خنده ی شیطونی کرد و گفت:« آفرین کوچولوی کردنی ناز...» و رفت و به مامان و خواهرش که منتظرش ایستاده بودن ملحق شد. پشم گارسون ها هم از دیدن اونا فر خورده بود.

خلاصه من تا چند دقیقه توی شوک بودم... موقع ناهار بود ولی من اشتها نداشتم. دکمه طبقه ۱۷ رو زدم و رفتم توی اتاق. تا نزدیک غروب بدون اینکه چمدون هامو باز کنم و لباسم رو در بیارم روی تخت افتاده بودم و به اون چیزی که دیدم و اتفاقی که برام افتاد فکر میکردم.

من تا اونروز فکر میکردم قد بلند محسوب میشم. اما در برابر اون سه تا ماده شیر عضلانی شبیه فنچ بودم...

😰😰😰

ادامه دارد

13 notes · View notes