Tumgik
#پتو
kaafbrick · 5 months
Text
Tumblr media
پتو نسوز سرامیکی
قیمت خرید پتو نسوز عایق کاری کوره، انواع دیگ بخار و
پتو نسوز یا پتو سرامیکی محصولی تولید شده از پنبه نسوز است که با نام بلنکت و همچنین پتوی سرامیک فایبر نیز شناخته می‌شود. این پتو سرامیکی نسوز، به دلیل وزن بسیار پایین و تحمل دمای بالا و عایق کاری کوره های صنعتی، از محبوبیت ویژه‌ای در بین صنعت‌گران برخوردار است. موارد استفاده از پتو نسوز سرامیکی در ذوب و ریخته گری فلزات برای عایق کاری بیشتر و نگهداری و جلوگیری از هدر رفت دما استفاده میشود. پتو نسوز عایق بعنوان یک عایق حرارتی سبک و ارزان قیمت حساب میشود که در عایق کاری کوره ها نقش بسیار مهمی دارد
استفاده از پتوی نسوز در کوره
پتو عایق سرامیکی در کوره‌ها به عنوان عایق‌های حرارتی استفاده می‌شوند. پتو سرامیکی در کوره‌های صنعتی به منظور عایق‌بندی حرارتی و جلوگیری از انتقال گرما از داخل به خارج کوره به کار می‌روند. این پتوها در پوشش داخلی دیواره‌ها، سقف، کف و درهای کوره استفاده می‌شوند. همچنین پتو نسوز سرامیک فایبر در پوشش خارجی کوره‌ها و مجاری گاز داغ نیز به کار گرفته می‌شود. این پتوها از جنس الیاف سرامیکی مانند زیرکونیا، آلومینا سیلیکات و کرومیت تهیه می‌شوند و وظیفه حفاظت از دیواره‌های کوره در برابر حرارت بالا، انتقال حرارت پایین، پایداری شیمیایی و حرارتی، مقاومت در برابر شوک حرارتی و ارتعاشات مکانیکی، ویژگی‌هایی که در کوره‌های صنعتی بسیار حائز اهمیت هستند، را دارند.
این پتو عایق با جلوگیری از انتقال حرارت به بیرون کوره، بازده حرارتی کوره را افزایش می‌دهند. و از واکنش مواد داخل کوره با هوا و اکسیژن بیرون جلوگیری و از ایجاد خوردگی و فرسایش قطعات کوره جلوگیری می‌کنند. انتخاب نوع مناسب پتو نسوز فایبر سرامیک بسته به دما و نوع فرایند کوره بسیار حائز اهمیت است. بنابراین، پتوی نسوز عایق نقش زیادی در بهبود کارایی و افزایش عمر کوره‌های صنعتی دارند و کاربرد گسترده‌ای در صنایع مختلف دارند. انتخاب صحیح و نصب درست این پتوها می‌تواند صرفه‌جویی قابل توجهی در مصرف انرژی و هزینه‌های نگهداری کوره‌ها به همراه داشته باشد.
https://kaafco.com/refractory-blanket/
0 notes
my-urdu-soul · 2 months
Text
آس کے رنگیں پتھر کب تک غاروں میں لڑھکاؤ گے
شام ڈھلے ان کہساروں میں اپنا کھوج نہ پاؤ گے
جانے پہچانے سے چہرے اپنی سمت بلائیں گے
قدم قدم پر لیکن اپنے سائے سے ٹکراؤ گے
ہر ٹیلے کی اوٹ سے لاکھوں وحشی آنکھیں چمکیں گی
ماضی کی ہر پگڈنڈی پر نیزوں میں گھر جاؤ گے
پھنکاروں کا زہر تمہارے گیتوں پر جم جائے گا
کب تک اپنے ہونٹ. مری جاں سانپوں سے ڈسواؤ گے
چیخیں گی بد مست ہوائیں اونچے اونچے پیڑوں میں
روٹھ کے جانے والے پتو کب تک واپس آؤ گے
جادو نگری ہے یہ پیارے آوازوں. پر دھیان نہ دو
پیچھے مڑ کر دیکھ لیا تو پتھر کے ہو جاؤ گے
(نور بجنوری)
3 notes · View notes
urdu-poetry-lover · 5 months
Text
ﮨﻤﺎﺭﮮ ﻋﯿﺐ ﺭﮨﯿﮟ ﮔﮯ ﮨﻤﺎﺭﮮ ﺳﺎﺗﮫ ﮐﮧ ﮨﻢ
ﮐﺴﯽ ﺑﮭﯽ ﻃﻮﺭ پتو ﮨﻮﻧﮯ وﺍﻟﮯ نہیں
ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻏﻨﯽ ﻣﻨﻌﻢ
3 notes · View notes
masuomeh · 11 months
Text
Tumblr media
Supplier of all kinds of blankets at factory prices www.patosara.ir
پتو شادیلون
2 notes · View notes
mahdiehmirzaie · 1 month
Text
وقتی پتوی پشم شیشه‌ایم رو توی این چله‌ی تابستون روی خودم میندازم، یاد پاییز و زمستون میوفتم که زیر پتو میخزیدم و کتاب میخوندم.
0 notes
anitexyazd · 2 months
Text
کدام پارچه بیشتر دمای محیط را به خود میگیرد؟
میزان جذب گرما توسط پارچه ها به عوامل مختلفی از جمله جنس، ضخامت، رنگ و بافت آنها بستگی دارد. به طور کلی، پارچه هایی که از الیاف طبیعی مانند پشم، پنبه و کتان ساخته شده اند، گرمای بیشتری را به خود جذب می کنند. این الیاف ساختاری متخلخل دارند که هوا را به دام می اندازد و به حفظ گرما کمک می کند.
در مقابل، پارچه هایی که از الیاف مصنوعی مانند پلی استر و نایلون ساخته شده اند، گرمای کمتری را جذب می کنند. این الیاف ساختاری صاف و فشرده دارند که به عبور گرما از بین الیاف کمک می کند.
عوامل دیگری که بر جذب گرما توسط پارچه ها تاثیر می گذارند عبارتند از:
ضخامت: پارچه های ضخیم تر معمولاً گرمای بیشتری را به خود جذب می کنند زیرا لایه های بیشتری از هوا را برای به دام انداختن گرما دارند.
رنگ: پارچه های تیره تر معمولاً گرمای بیشتری را نسبت به پارچه های روشن تر جذب می کنند زیرا نور بیشتری را جذب می کنند و به گرما تبدیل می کنند.
بافت: پارچه های با بافت پرزدار یا برجسته معمولاً گرمای بیشتری را به خود جذب می کنند زیرا سطح بیشتری برای به دام انداختن گرما دارند.
در اینجا لیستی از برخی از پارچه هایی که بیشترین گرمای محیط را جذب می کنند، آورده شده است:
پشم: پشم یکی از گرم ترین الیاف طبیعی است و اغلب برای ساخت لباس های زمستانی و پتو استفاده می شود.
پنبه: پنبه الیاف طبیعی دیگری است که گرما را به خوبی جذب می کند و اغلب برای ساخت لباس های روزمره و ملافه استفاده می شود.
کتان: کتان الیاف طبیعی دیگری است که گرما را به خوبی جذب می کند و اغلب برای ساخت لباس های تابستانی و رومیزی استفاده می شود.
فلانل: فلانل نوعی پارچه نخی ضخیم و نرم است که اغلب برای ساخت پیراهن ها و شلوارهای زمستانی استفاده می شود.
مخمل: مخمل نوعی پارچه با الیاف کوتاه و متراکم است که گرما را به خوبی جذب می کند و اغلب برای ساخت لباس های مجلسی و روکش مبلمان استفاده می شود.
در اینجا لیستی از برخی از پارچه هایی که کمترین گرمای محیط را جذب می کنند، آورده شده است:
پلی استر: پلی استر یک الیاف مصنوعی است که گرما را به خوبی جذب نمی کند و اغلب برای ساخت لباس های ورزشی و لباس های ضد آب استفاده می شود.
نایلون: نایلون یک الیاف مصنوعی دیگر است که گرما را به خوبی جذب نمی کند و اغلب برای ساخت جوراب، لباس زیر و چتر استفاده می شود.
ابریشم: ابریشم یک الیاف طبیعی است که گرما را به نسبت کم جذب می کند و اغلب برای ساخت لباس های ظریف و ملافه استفاده می شود.
ساتن: ساتن نوعی پارچه با بافت صاف و براق است که گرما را به خوبی جذب نمی کند و اغلب برای ساخت لباس های مجلسی و روکش مبلمان استفاده می شود.
چرم: چرم یک ماده طبیعی است که گرما را به خوبی جذب نمی کند و اغلب برای ساخت ژاکت، کیف و کفش استفاده می شود.
نکات اضافی:
برای گرم ماندن در زمستان، می توانید لایه های مختلف لباس از جنس پارچه های گرم کننده مانند پشم، پنبه و کتان بپوشید.
برای خنک ماندن در تابستان، می توانید لباس های نازک و گشاد از جنس پارچه های خنک کننده مانند پلی استر، نایلون و ابریشم بپوشید.
جنس پارچه مبلمان و روتختی شما می تواند بر دمای اتاق شما تأثیر بگذارد.
با انتخاب پارچه های مناسب برای لباس و دکوراسیون منزل خود، می توانید در هر فصل احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
منبع : پارچه تشکی
0 notes
irandecor2024-blog · 3 months
Text
 راهنمای انتخاب مبل ال تخت خواب شو
انتخاب مبل ال تخت خواب شو می‌تواند یکی از بهترین تصمیمات برای استفاده بهینه از فضای خانه و افزودن یک عنصر چندکاره به دکوراسیون منزل باشد. در این راهنما، نکاتی که باید در انتخاب مبل ال تخت خواب شو مد نظر داشته باشید را بررسی می‌کنیم.
اندازه و ابعاد
قبل از خرید، باید ابعاد دقیق فضای موجود را اندازه‌گیری کنید. مطمئن شوید که مبل انتخابی به خوبی در فضای مورد نظر جا می‌گیرد و هنگام تبدیل به تخت خواب، فضای کافی برای باز و بسته شدن دارد.
 راحتی و ارگونومی
مهمترین ویژگی یک مبل ال تخت خواب شو، راحتی آن است. حتماً مبل را از نظر راحتی نشیمن و خواب امتحان کنید. بررسی کنید که پشتی و نشیمن مبل دارای فوم با کیفیت و پشتیبانی مناسبی باشد.
کیفیت ساخت و مواد استفاده شده
جنس بدنه و پایه‌های مبل باید از مواد با دوام و مقاوم ساخته شده باشد. همچنین پارچه یا چرم استفاده شده برای روکش مبل باید با کیفیت، مقاوم در برابر سایش و لکه‌پذیری کم باشد.
مکانیزم تبدیل به تخت خواب
مکانیزم تبدیل مبل به تخت باید ساده و کارآمد باشد. برخی مبل‌ها دارای مکانیزم‌های پیچیده‌ای هستند که ممکن است در طول زمان خراب شوند. بهتر است مدلی را انتخاب کنید که به راحتی و بدون نیاز به تلاش زیاد به تخت تبدیل شود.
طراحی و استایل
طراحی مبل باید با دکوراسیون کلی خانه شما هماهنگ باشد. مبل‌های ال تخت خواب شو در انواع سبک‌ها و رنگ‌ها موجود هستند، بنابراین می‌توانید مدلی را انتخاب کنید که با سلیقه شما و دکوراسیون منزلتان همخوانی داشته باشد.
فضای ذخیره‌سازی
برخی مبل‌های ال تخت خواب شو دارای فضای ذخیره‌سازی داخلی هستند که می‌تواند برای نگهداری ملحفه، پتو و بالش‌ها بسیار مفید باشد. اگر فضای خانه شما محدود است، این ویژگی می‌تواند یک مزیت بزرگ باشد.
قیمت و بودجه
قبل از خرید، بودجه خود را مشخص کنید و به دنبال مدلی باشید که در محدوده قیمت مورد نظر شما قرار دارد. به خاطر داشته باشید که قیمت بالاتر همیشه به معنای کیفیت بهتر نیست، اما به طور کلی، سرمایه‌گذاری بیشتر می‌تواند به خرید محصولی با دوام‌تر و راحت‌تر منجر شود.
گارانتی و خدمات پس از فروش
مطمئن شوید که مبل انتخابی دارای گارانتی معتبر است و فروشنده خدمات پس از فروش خوبی ارائه می‌دهد. این موضوع به شما اطمینان می‌دهد که در صورت بروز هرگونه مشکل، می‌توانید از پشتیبانی لازم برخوردار شوید.
 نتیجه‌گیری
انتخاب مبل ال تخت خواب شو می‌تواند یک تصمیم عالی برای بهینه‌سازی فضای خانه و افزودن یک عنصر چندکاره به دکوراسیون باشد. با رعایت نکات فوق، می‌توانید مطمئن شوید که بهترین مبل را برای نیازهای خود انتخاب کرده‌اید.
 پرسش‌های متداول
آیا مبل ال تخت خواب شو برای آپارتمان‌های کوچک مناسب است؟
   بله، این نوع مبل به دلیل چندکاره بودن و فضای ذخیره‌سازی داخلی برای آپارتمان‌های کوچک بسیار مناسب است.
2.       چگونه می‌توانم از دوام مبل ال تخت خواب شو مطمئن شوم؟
   با بررسی مواد استفاده شده در ساخت، مکانیزم تبدیل و ضمانت محصول می‌توانید از دوام مبل اطمینان حاصل کنید.
آیا مبل‌های ال تخت خواب شو گران‌تر از مبل‌های معمولی هستند؟
   معمولاً به دلیل چندکاره بودن و ویژگی‌های اضافی، این نوع مبل‌ها ممکن است کمی گران‌تر باشند، اما می‌توانید مدل‌هایی با قیمت مناسب نیز پیدا کنید.
چه موادی برای روکش مبل ال تخت خواب شو بهتر است؟
   پارچه‌های با کیفیت و مقاوم در برابر لکه و سایش و همچنین چرم‌های مرغوب بهترین گزینه‌ها برای روکش مبل هستند.
آیا می‌توان مبل ال تخت خواب شو را به صورت آنلاین خریداری کرد؟
   بله، بسیاری از فروشگاه‌های اینترنتی معتبر این نوع مبل‌ها را عرضه می‌کنند و شما می‌توانید با بررسی مشخصات و نظرات کاربران، خرید مطمئنی داشته باشید.
0 notes
behpelast · 4 months
Text
بازیافت نخ چگونه انجام میشود؟
صنعت نساجی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان ضایعات در جهان است. تخمین زده می شود که سالانه حدود 100 میلیون تن ضایعات نساجی تولید می شود که بخش قابل توجهی از آن به نخ تعلق دارد. بازیافت نخ راه حلی امیدوارکننده برای کاهش این ضایعات و حفظ منابع طبیعی است.
روش های بازیافت نخ:
دو روش اصلی برای بازیافت نخ وجود دارد:
بازیافت مکانیکی: در این روش، ضایعات نساجی به قطعات کوچکتر و کوچکتر خرد می شوند تا الیاف جدا شوند. سپس الیاف تمیز و تصفیه شده برای تولید نخ جدید استفاده می شوند.
بازیافت شیمیایی: در این روش، ضایعات نساجی با استفاده از مواد شیمیایی به مولکول های کوچکتر تجزیه می شوند. سپس این مولکول ها برای تولید الیاف جدید پلیمریزه می شوند.
مزایای بازیافت نخ:
کاهش ضایعات: بازیافت نخ به کاهش حجم ضایعات نساجی که به محل های دفن زباله فرستاده می شوند کمک می کند.
حفظ منابع طبیعی: بازیافت نخ به معنای استفاده کمتر از منابع خام مانند پنبه، پشم و پلی استر برای تولید نخ جدید است.
کاهش مصرف انرژی: تولید نخ از مواد بازیافتی به انرژی و آب کمتری نسبت به تولید نخ از مواد خام نیاز دارد.
کاهش آلودگی: بازیافت نخ به کاهش آلودگی هوا و آب ناشی از تولید نساجی کمک می کند.
کاربردهای نخ بازیافتی:
نخ بازیافتی می تواند برای تولید طیف گسترده ای از محصولات جدید استفاده شود، از جمله:
لباس: از نخ بازیافتی می توان برای تولید لباس، از جمله تی شرت، شلوار جین و لباس ورزشی استفاده کرد.
منسوجات خانگی: از نخ بازیافتی می توان برای تولید منسوجات خانگی مانند پتو، حوله و روکش مبلمان استفاده کرد.
صنایع: از نخ بازیافتی می توان برای تولید طناب، تور و مواد فیلتر استفاده کرد.
فرش: از نخ بازیافتی می توان برای تولید فرش و قالیچه استفاده کرد.
چالش های بازیافت نخ:
با وجود مزایای متعدد، بازیافت نخ با چالش هایی نیز روبرو است. برخی از این چالش ها عبارتند از:
جمع آوری و مرتب سازی ضایعات نساجی: جمع آوری و مرتب سازی ضایعات نساجی می تواند دشوار و پرهزینه باشد.
آلودگی ضایعات نساجی: ضایعات نساجی ممکن است حاوی مواد شیمیایی مضر باشند که باید قبل از بازیافت حذف شوند.
کیفیت نخ بازیافتی: کیفیت نخ بازیافتی ممکن است به اندازه نخ باکره بالا نباشد.
راهکارهایی برای غلبه بر چالش های بازیافت نخ:
برای غلبه بر چالش های بازیافت نخ، می توان اقدامات مختلفی انجام داد، از جمله:
حمایت از برنامه های جمع آوری ضایعات نساجی: حمایت از برنامه های جمع آوری ضایعات نساجی در سطح محلی می تواند به افزایش نرخ بازیافت نخ کمک کند.
توسعه فناوری های جدید بازیافت: توسعه فناوری های جدید بازیافت می تواند فرآیند بازیافت نخ را کارآمدتر و مقرون به صرفه تر کند.
افزایش تقاضا برای محصولات ساخته شده از نخ بازیافتی: افزایش تقاضا برای محصولات ساخته شده از نخ بازیافتی می تواند انگیزه تولیدکنندگان را برای استفاده بیشتر از مواد بازیافتی افزایش دهد.
نتیجه گیری:
بازیافت نخ نقشی حیاتی در ایجاد صنعت نساجی پایدار ایفا می کند. با غلبه بر چالش های موجود، می توان از بازیافت نخ برای کاهش ضایعات، حفظ منابع طبیعی و محافظت از محیط زیست استفاده کرد.
منبع : دوک پلاستیکی
0 notes
arftumb · 6 months
Text
لیست جهیزیه عروس 1403
جهیزیه عروس بسته‌ای از اجناس و وسایل خانگی است که عروس به عنوان دارایی و تجهیزات خودش برای زندگی مشترک با همسرش به‌کار می‌برد. این موارد معمولاً بر اساس فرهنگ و سنت‌های مختلف و نیازهای خانه‌داری تدوین می‌شود، اما برخی از موارد معمول در جهیزیه عروس عبارتند از:
لوازم خواب و رختخواب: از جمله این موارد می‌توان به ملحفه، پتو، رو بالشی، روتختی، پتوی زمستانه و تشک اشاره کرد.
وسایل آشپزی و غذاخوری: مانند ظروف پخت و پز، سرویس‌های چای‌خوری و قهوه‌خوری، سینی، قابلمه و تابه‌ها، کتری برقی و...
لوازم شخصی: این شامل لوازم بهداشتی، دستمال، حوله، صابون، شامپو، مسواک و...
لوازم تمیز کردن خانه: مانند جاروبرقی، مایع ظرفشویی، مایع لباسشویی، گلس و...
مبلمان و وسایل دکوراسیون: مانند مبلمان، میزها، پرده‌ها، فرش‌ها و...
وسایل الکترونیکی: مثل تلویزیون، ماشین لباسشویی، یخچال، مایکروفر و...
لوازم نگهداری از خودرو: مانند فرش خودرو، موتور و...
لوازم زیبایی و آرایشی: مانند آینه، کمد لباس، سشوار، اسپری مو و...
این فقط یک لیست کلی از مواردی است که معمولاً در جهیزیه عروس به کار می‌رود. بسته به فرهنگ و آداب مردم، نوع و تعداد موارد ممکن است متغیر باشد.برای بررسی بیشتر به مقاله لیست جهیزیه عروس و داماد مراجعه کنید.
Tumblr media
کارهایی که عروس و داماد قبل از برگزاری عروسی بهتر است انجام دهند
قبل از برگزاری عروسی، عروس و داماد می‌توانند برخی از کارهای مهم را انجام دهند تا برای روز عروسی خود آماده‌تر باشند و روند برگزاری عروسی بهتری داشته باشند. در اینجا چند کار مهم قبل از عروسی که می‌توانند انجام دهند عبارتند از:
برنامه‌ریزی و تهیه لیست وظایف: عروس و داماد می‌توانند لیستی از تمام وظایفی که باید قبل از عروسی انجام دهند، تهیه کنند. سپس این لیست را بر اساس اولویت‌ها و زمانبندی‌های مختلف تنظیم کنند.
رزرو و برنامه‌ریزی مراسم‌ها: این شامل رزرو محل برگزاری مراسم عروسی، میزبانی، خدمات غذایی، موسیقی، عکاس و ویدئوگراف و سایر ارائه‌دهندگان خدمات مورد نیاز می‌شود.
خرید لباس‌ها و جواهرات: عروس و داماد باید لباس‌های عروسی خود را انتخاب و سفارش دهند و همچنین جواهرات و لوازم زینتی مورد نیاز را تهیه کنند.
آماده‌سازی مستندات: این شامل تهیه و آماده‌سازی تمام مدارک لازم برای برگزاری عروسی، مانند مدارک شناسایی، پروانه ازدواج و سایر مدارک مرتبط است.
مراقبت از خود: عروس و داماد باید به خودشان و ظاهرشان توجه کنند. این شامل مراقبت از پوست، مو، آرایش و ورزش منظم است.
آماده‌سازی لیست مهمانان: تهیه و آماده‌سازی لیست مهمانانی که می‌خواهند در مراسم عروسی شرکت کنند، از کارهای مهم قبل از عروسی است.
برنامه‌ریزی مالی: عروس و داماد باید برنامه‌ریزی مالی دقیقی برای هزینه‌های مربوط به عروسی خود داشته باشند و مطمئن شوند که همه هزینه‌ها تحت کنترل آن‌ها هستند.
انجام آموزش‌ها: اگر عروس و داماد قصد دارند در مراسم عروسی شرکت کنند، می‌توانند آموزش‌های مربوط به رقص و یا سایر فعالیت‌های مراسم را دریافت کنند.
0 notes
kishreportage · 6 months
Text
چطور با کشتی به دبی سفر بریم؟
از مقاصد پرطرفدار در خلیج فارس که سالانه پذیرایی مسافران بسیاری به خود است دبی بوده که در بین مسافران سرتاسر جهان محبوب و پرطرفدار است.
اگر که قصد سفری ارزان و مهیج به دبی را دارید در این مقاله از دبی سلام قرار است تا اطلاعات مورد نیاز درباره سفر با کشتی به دبی را به شما ارائه کنیم، پس تا انتها این مقاله همراه ما باشید تا درباره سفر به دبی با کشتی بیشتر بدانید.
یکی از پرطرفدارترین مقاصد تفریحی نزدیک به کشورمان، دبی بوده که در خلیج فارس قرار گرفته است؛ برای سفر به این شهر توریستی نیز راه های بسیاری است که یکی از مهیج ترین و ارزانترین آنها سفر با کشتی به دبی است. از آنجایی که امارات با ایران مرز آبی از طریق خلیج فارس دارد میتوانید از طریق دریا به دبی سفر کنید و از در طول مسیر نیز از زیبایی های دریا و خلیج فارس لذت ببرید و سفری ارزانتر نسبت به سفر با هواپیما به دبی داشته باشید.
سفر ارزان به شهر دبی
حالا که قصد سفر به دبی را دارید و به دنبال ارزان ترین راه سفر به دبی هستید باید بدانید که سفر با کشتی تقریبا نصف هزینه بلیط هواپیما است و از این جهت میتوانید سفری ارزان به دبی را داشته باشید و در طول مسیر نیز چند ساعتی را از مناظر زیبایی پیش رویتان بر روی آب لذت ببرید.
برای اینکار نیز کافی است تا به یکی بنادر جنوب رفته با استفاده از کشتی ها و یا لنج های مسافربری به دبی رفته و از آنجا نیز به هر کجای دبی که مایل بودید بروید.
جهت داشتن سفری ارزان به دبی کافی است تا خود را از هر کجای ایران که هستید از طریق قطار، اتوبوس، ماشین شخصی و یا هواپیما بهبندرلنگه  برسانید و سپس از آنجا با خرید بلیط کشتی یا لنج به دبی سفر کنید.
مزایای سفر به دبی با کشتی چیست؟
بسیاری از افراد عاشق هیجان و ماجراجویی و هستند و به دنبال کسب تجربه های جدید و مختلف در زندگی هستند؛ یکی از این روش ها رفتن به سفر و گشتن مکان های تازه است.
سفر دریایی یکی از همان روش ها است که به شما تجارب جدید و به یاد ماندنی را هدیه میدهد.
موجودات و زیبایی های دریا
در طول مسیر میتوانید از مناظر زیبا و موجودات دریایی دیدن کرده و لذت ببرید که یکی از مزایایی سفر دریایی است.  در طول چند
معایب سفر به دبی با کشتی چیست
با اینکه سفر با کشتی مزایای خودش را دارد اما هر چیزی در کنار داشتن نکات مثبت، نقاط نقص و منفی نیز دارد و سفر دریایی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه قرار است تا درباره معایب سفر با کشتی به دبی بیشتر بدانیم.
حمل بار بیشتر کشتی نسبت به هواپیما
یکی دیگر از مزایایی که سفر دریایی در اختیار شما قرار میدهد امکان حمل و جا به جایی بارهای زیاد است که از مسیر های معمول امکان حمل آنها را ندارید. هنگام سفر با کشتی مقدار بار مجاز شما 50 کیلوگرم بوده که این مقدار با هواپیما 20 کیلوگرم است و در صورت اضافه بار ملزم به پرداخت هزینه های بالا هستید. در صورتی که حتی در صورت داشتن اضافه بار در سفر دریایی این مقدار هزینه بسیار پایین تر خواهد بود.
Tumblr media
امکان تاخیر در حرکت
با اینکه برنامه حرکتی کشتی ها مشخص است اما باید در هر حال این موضوع را در نظر داشته باشید که ممکن است به علت تغییرات جوی و نامساعد بودن آب و هوا تاخیر در زمان حرکت کشتی ها به وجود بی‌آید.
برنامه حرکتی کشتی های بندرلنگه به دبی دو روز در هفته ساعت 10 صبح و زمان برگشت از دبی به بندرلنگه نیز دو روز در هفته ساعت 10 صبح و 4 عصر است که بهتر است از چند ساعت قبل از حرکت در بندر حضور داشته باشید.
زمان سفر طولانی تر
یکی از اصلی ترین معایب سفر با کشتی طولانی بودن مدت زمان سفر است که به راحتی چندین ساعت ازبندرلنگه  تا دبی بر روی آب خواهید بود، چیزی در حدود 5 ساعت!
نکات مهم در سفر به دبی با کشتی
– چنانچه قصد سفر در تابستان را دارید بهتر است تا زودتر اقدام به تهیه بلیط کنید چرا که فصل تابستان به نسبت دیگر فصل های سال شلوغ تر است.
– حداقل 3-4 ساعت قبل از زمان حرکت کشتی در محل برای انجام امور قلب از سفر حاضر باشید.
– اگر قصد سفر در زمستان را دارید پیشنهاد میکنیم تا همراه خود پتو داشته باشید.
– هنگام سفر با کشتی هماهنگی های لازم را با مسئولان کشتی جهت در امان ماندن از هرگونه خطری در صورت بروز مشکل انجام دهید.
– در بوفه کشتی میتوانید انواع خوراکی های مورد نیاز خود را تهیه کنید.
– در صورت داشتن سابقه دریازدگی پیش از سوار شدن به کشتی بهتر است قرص مخصوص را تهیه و مصرف کنید چرا که چند ساعتی را به روی دریا هستید.
– هنگام چک این آنلاین تنها به روی ساک و چمدان های قصد دارید تا به اتاقتان تحویل داده شود بار مسافرتی بزنید به این صورت خدمه میدانند که کدام بار مربوط به کدام قسمت است.
– با راه های خروج اضطراری و وسایل ایمنی هنگام ورود به کشتی آشنا شوید.
0 notes
suprawisman · 7 months
Text
پتو نسوز چیست؟
پتوی نسوز یکی از اجزای مهم و ضروری در انواع کوره‌های صنعتی به شمار می‌رود. این پتوها که از الیاف سرامیکی مانند زیرکونیا، آلومینا سیلیکات و کرومیت ساخته می‌شوند، وظیفه عایق‌بندی حرارتی کوره‌ها را بر عهده دارند. با استفاده از پتوهای نسوز می‌توان از هدر رفتن حرارت و انرژی در کوره‌ها جلوگیری کرده و بازدهی آن‌ها را افزایش داد.
Tumblr media
0 notes
masuomeh · 10 months
Text
export blankets
Exporting all kinds of sleeping products directly from the factory. For more information, you can refer to the site and contact the team of sales consultants.
پتو مسافرتی
Tumblr media
0 notes
clotsfa · 11 months
Text
مدل لباس زمستانی خانگی
لباس‌های زمستانی خانگی معمولاً برای راحتی و گرمای درون منزل طراحی شده‌اند. این لباس‌ها معمولاً سبک، راحت و گرم هستند. در ادامه، نمونه‌هایی از انواع لباس‌های زمستانی خانگی را برای شما فهرست کرده‌ام:
پیجاما: پیجاماها یکی از رایج‌ترین لباس‌های زمستانی خانگی هستند. آن‌ها اغلب شامل یک تاپ و شلوار راحت و گرم هستند. پیجاماها معمولاً از پنبه، فلانل، یا مواد نرم و گرم تولید می‌شوند.
روبال: روبال یک نوع پالتو یا پشت‌بسته بزرگ است که برای پوشیدن در خانه در طول زمستان به کار می‌رود. آن‌ها معمولاً از مواد نرم و گرم تولید می‌شوند.
سویشرت و شلوار جگینگ: لباس زمستانی خانگی از نوعی پارچه نرم و لطیف برای ارتداد در خانه ساخته می‌شوند. آن‌ها راحتی و گرمای بیشتری در خانه ایجاد می‌کنند.
پتو و ملحفه: پتو و ملحفه‌ها برای داغ کردن در زمستان بسیار مهم هستند. آن‌ها می‌توانند از انواع مواد مثل پشم، پلار، و پنبه تهیه شوند.
کفش یا خفاشک: کفش‌های گرم و راحت معمولاً برای حفظ دست‌پاچه‌ها در لباس زمستانی زمستان خانگی استفاده می‌شوند. این مدل از کفش‌ها ممکن است دم‌ها یا تخته پشم داشته باشند.
کلاه و دستکش: کلاه و دستکش‌ها نیز به‌عنوان لباس‌های زمستانی خانگی معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرند. آن‌ها از گرما و راحتی دست و سر محافظت می‌کنند.
Tumblr media
ساپورت یا شلوارک: برای حفظ پاها در زمستان، ساپورت‌ها یا شلوارک‌ها مفید هستند. آن‌ها از مواد گرم تهیه شده‌اند.
پیراهن و تیشرت‌ها: پیراهن‌ها و تیشرت‌ها با طراحی‌های متنوع می‌توانند برای استفاده در خانه در فصل سرما مناسب باشند.
شلوار و پیراهن گرم: اگر از پیجاما بیشتر به شلوار و پیراهن علاقه دارید، می‌توانید از این مدل لباس‌ها برای راحتی در خانه خود استفاده کنید.
روسری و شال: این لباس‌ها برای حفظ گردن و گرمای بیشتر در خانه مفید هستند.
هنگام خرید لباس‌های زمستانی خانگی، به نوع مواد، راحتی و اندازه مورد نظرتان ت
0 notes
tebmahani · 1 year
Text
Tumblr media
آنه از گرین گیبلز
اثر لوسی مود مونت‌‌گومری
ترجمه بیگانه
🌹🌹 🌹🌹
فصل اول
خانم ریچل لیندی شگفت‌‌زده شده است
🌹🌹 🌹🌹
خانم ریچل لیندی، دقیقا جائی زندگی می‌‌کرد که جاده‌‌ی اصلی اونلی، به درون یک گودال کوچک، سرازیر می‌‌شد. دو طرف جاده را درختان توسکا و گل‌‌های آویز گوشواره‌‌ی بانوان، احاطه کرده بودند. جاده از روی نهری کوچک عبور می‌‌کرد که سرچشمه‌‌ی آن در جنگل پشت ساختمان قدیمی کاتبرت‌‌ها قرار داشت. گفته می‌‌شد که نهر، از میان جنگل، با جریانی پر خروش و طغیان‌‌گونه عبور می‌‌کرد؛ جنگلی که برکه و آبشارهای کوچک خروشان مرموزی را در دل خود نهفته بود. اما زمانی‌‌که نهر، به گودال لیندی‌‌ها می‌‌رسید؛ تبدیل به جویباری کوچک می‌‌شد که به‌‌خوبی مسیر خود را می‌‌شناخت و رفتاری موقرانه داشت. گویا حتی یک نهر نیز نمی‌‌توانست از مقابل خانه‌‌ی خانم ریچل لیندی بدون توجه به آداب اجتماعی و رفتار مناسب عبور کند. نهر، احتمالا می‌‌دانست که خانم ریچل، کنار پنجره‌‌اش می‌‌نشست و با شش دانگ حواسش مراقب تمام چیزهایی که از آن‌‌جا عبور می‌‌کرد بود؛ از نهرها و بچه‌‌ها گرفته تا هر آنچه که فکرش را بکنید. و اگر متوجه چیزی غیرعادی یا غیرمعمول می‌‌شد به طور خستگی‌‌ناپذیری به سوال کردن و جمع کردن اطلاعات می‌‌پرداخت تا دلیل آن را کشف کند.
در اَونلی و نقاط دیگر دنیا، آدم‌‌های زیادی هستند که با دقت به مسائل مربوط به همسایه‌‌هایشان دقت می‌‌کنند چرا که این‌‌کار به آن‌‌ها کمک می‌‌کند تا مسائل مربوط به خودشان را نادیده بگیرند؛ اما خانم ریچل لیندی، یکی از موجودات توانائی بود که به خوبی می‌‌توانست از پس مسائل خودش برآید و در امور دیگران نیز دخالت کند. خانم لیندی، یک زن خانه‌‌دار برجسته و جالب توجه بود؛ او همیشه کارهایش را تمام و کمال به پایان می‌‌رساند و به خوبی نیز آن‌‌ها را انجام می‌‌داد؛ او انجمن خیاطی را مدیریت می‌‌کرد؛ در اداره کردن کلاس‌‌های یکشنبه‌‌های کلیسا برای آموزش دین مسیحیت به بچه‌‌ها کمک می‌‌کرد؛ و بانفوذترین فرد انجمن جمع کردن اعانه و حمایت کردن از کلیسا و آموزش دین مسیحیت برای خارجی‌‌ها بود. با این‌‌حال، با وجود همه‌‌ی این کارها، خانم ریچل به طور طبیعی، آن‌‌قدر اوقات فراغت داشت که بتواند کنار پنجره‌‌ی آشپزخانه‌‌اش بنشیند و پتوهای کاموائی ببافد. – او تا آن‌‌زمان، شانزده پتو بافته بود، به طوری‌‌که کدبانوهای اونلی، تحسینش می‌‌کردند – و همزمان شش دانگ حواسش به جاده‌‌ی اصلی بود که از گودال می‌‌گذشت و از شیب تند جاده‌‌ی سرخ روبه‌‌رو بالا می‌‌رفت.
از آن‌‌جا که اونلی یک شبه جزیره‌‌ی مثلثی شکل کوچک بود که به درون خلیج سنت لورنس پیشروی کرده بود و از دو طرف به وسیله‌‌ی آب محاصره شده بود، هر کس که قصد داشت به اونلی وارد یا از آن خارج شود؛ چاره‌‌ای نداشت جز آن‌‌که از آن جاده‌‌ی تپه-گودالی عبور کند و در نتیجه توسط چشم‌‌های همه‌‌چیزبین خانم ریچل، مورد حملات قضاوت و انتقاد قرار بگیرد بدون آن‌‌که روحش نیز از ماجرا خبردار شود.
عصر یکی از روزهای اوایل ژوئن، خانم لیندی، کنار پنجره‌‌اش نشسته بود. آفتاب از پنجره‌‌ی اتاق، به گرمی و درخشندگی، به درون می‌‌تابید. باغ واقع در سراشیبی پائین خانه، چنان در شکوفه‌‌های صورتی-سفید غرق بود گویی که عروسی بود که از شرم و حیا، گونه‌‌هایش گلگون شده بود. باغ، با وجود هزاران زنبوری که در آن پرواز می‌‌کردند گویی آهنگی را زمزمه می‌‌کرد.
توماس لیندی – مرد ریزه‌‌ میزه‌‌ی ساکت و بردباری که مردم اونلی «شوهر ریچل لیندی» خطابش می‌‌کردند – در حال پاشیدن بذر شلغم، روی زمین تپه‌‌مانند آن‌‌طرف انبارش بود. متیو کاتبرت نیز باید در حال پاشیدن بذرهای شلغمش، بر روی زمین بزرگ قرمز رنگ کنار نهر گرین گیبلز می‌‌بود. خانم ریچل می‌‌دانست که متیو باید در حال پاشیدن بذرهای شلغم باشد چرا که غروب روز گذشته در مغازه‌‌ی ویلیام جی بلیر در کارمودی شنیده بود که متیو به پیتر موریسون می گفت که خیال دارد فردا عصر، بذرهای شلغم را بر روی زمین‌‌هایش بپاشد. البته که پیتر مجبور شده بود از متیو بپرسد که خیال دارد این‌‌کار را بکند یا نه؛ چرا که متیو کاتبرت هرگز داوطلب نمی‌‌شد که درباره‌‌ی چیزی، با دیگران صحبت کند و آن‌‌ها را در جریان مسائل قرار دهد. و با این‌‌حال، این متیو بود که ساعت سه و نیم عصر یک روز کاری پرمشغله، با متانت، مشغول راندن درشکه‌‌اش بود و گودال لیندلی‌‌ها را پشت سر می‌‌گذاشت و از تپه بالا می‌‌رفت. به علاوه، او پیراهن یقه دار سفیدی را به همراه بهترین کت و شلوارش به تن کرده بود؛ که همین به سادگی اثبات می‌‌کرد که او قصد خروج از اونلی را داشت. و برای رفتن از درشکه و مادیان بلوطی رنگش استفاده می‌‌کرد که نشانه‌‌ی این بود که قصد داشت مسافت زیادی را طی کند. اکنون سوال این بود که متیو قصد داشت به کجا برود و اصلا چرا به آن‌‌جا می‌‌رفت؟
اگر هر مرد دیگری به غیر از میتو بود، خانم ریچل با مهارت، شواهد را کنار یکدیگر می‌‌چید و احتمالا برای هر دو سوال، به نتایج و حدس‌‌های خیلی خوبی می‌‌رسید. اما متیو به ندرت از خانه خارج می‌‌شد و این یعنی باید اتفاقی اورژانسی و غیرمعمول رخ داده باشد که او را مجبور کرده بود خانه را ترک کند. او خجالتی‌‌ترین مرد زنده‌‌ی دنیا بو‌‌د و از موقعیت‌‌هایی که او را مجبور می‌‌کرد به میان غریبه‌‌ها برود یا به جاهایی برود که ممکن بود مجبور شود با دیگران حرف بزند، متنفر بود. این‌‌که متیو تیپ بزند و پیراهن یقه‌‌دار سفیدش را بپوشد و سوار درشکه‌‌اش شود؛ اتفاقی نبود که معمولا بتوانی شاهد آن باشی. خانم ریچل، هر چقدر به سلول‌‌های خاکستری مغزش فشار آورد و تمام لشکریان نورونهای مغزش را به مدد طلبید، باز هم نتوانست دلیل کار متیو را بفهمد و در نتیجه، نتوانست از آن بعد از ظهر زیبا، لذت ببرد.
در نهایت زنی چون او به این نتیجه رسید: «بعد از چای یه سر به گرین گیبلز می‌‌زنم و از ماریلا می‌‌پرسم که متیو کجا رفته و چرا. معمولا متیو، این وقت سال به شهر نمی‌‌ره، هیچ‌‌وقت هم که به ملاقات کسی نمی‌‌ره. اگرم بذر شلغم تموم کرده بود این‌‌جوری تیپ نمی‌‌زد و درشکه رو با خودش نمی‌‌برد که بخواد بذر بخره. برای رفتن به پیش دکتر هم زیادی ریلکس بود و آروم درشکه‌‌ش رو می‌‌روند. با این‌‌حال از دیشب تا حالا باید یه اتفاقی افتاده باشه که متیو این‌‌جوری زده به جاده. حسابی گیج شدم و نمی‌‌دونم ممکنه چی شده باشه. ذهنم حتی لحظه‌‌ای نمی‌‌تونه آروم بگیره تا وقتی‌‌که بفهمم چی شده که متیو امروز رفته خارج از شهر.»
بنابراین خانم ریچل بعد از چای، خانه را ترک کرد. او مجبور نبود آن‌‌قدرها از خانه دور شود؛ خانه‌‌ی بزرگ کاتبرت‌‌ها که بدون آن‌‌که الگوی مشخصی را دنبال کند در جهت‌‌های مختلف گسترش یافته بود؛ و چندین باغ‌‌ میوه در اطراف آن قرار داشت؛ حدود یک چهارم یک مایل، از جاده‌‌ای که گودال لیندی‌‌ها در آن قرار داشت؛ فاصله داشت. مطمئنا جاده‌‌ی باریک روستایی، راه را حسابی دورتر می‌‌کرد. پدر متیو کاتبرت، که پسرش، خجالتی بودن و ساکت بودن را از او به ارث برده بود، تا آن‌‌جا که ممکن بود خانه‌‌اش را دور از دوستانش ساخته بود، اگرچه ساختمان موفق شده بود به درون جنگل، عقب‌‌نشینی نکند.
گرین گیبلز، در دورترین لبه‌‌های زمین صاف ساخته شده بود و به همین دلیل این‌‌روزها به سختی از جاده‌‌ی اصلی، قابل دیدن بود؛ درحالی‌‌که همه ی خانه‌‌های دیگر اونلی، به صورت کاملا اجتماعی‌‌گونه‌‌ای در نزدیکی جاده اصلی، بنا شده بودند. خانم ریچل لیندی، به هیچ عنوان، زندگی کردن در چنین مکانی را « زندگی کردن » به حساب نمی‌‌آورد. او در حالی‌‌که بر روی جاده‌‌ی پوشیده شده با علف راه می‌‌رفت گفت: «این فقط یه جا موندنه؛ همین و بس.» جای عمیق رد چرخ‌‌های درشکه بر روی جاده مانده بود و دو طرف جاده را بوته‌‌های رز وحشی، مرزبندی کرده بودند. خانم لیندی به حرف زدن با خودش ادامه داد: «اصلا عجیب نیس که متیو و ماریلا، هر دوتاشون یه کم عجیب و غریبن! خب اونا دور از اجتماع و تنها اینجا زندگی می‌‌کنن. درخت‌‌ها که همزبون و همدم آدم حساب نمی‌‌شن؛ خدا می‌‌دونه اگه حساب می‌‌شدن این‌‌جا به اندازه‌‌ی کافی درخت هست. من ترجیح می‌‌دم آدما رو نگاه کنم تا درختا رو. مطمئنا کاتبرت‌‌ها شاد و راضی به نظر می‌‌رسن؛ اما خب، به نظرم عادت کردن به این وضع. یه ضرب‌‌المثل ایرلندی می‌‌گه: آدمیزاد می‌‌تونه به هرچیزی عادت کنه، حتی به آویزون شدن.»
خانم ریچل در حال گفتن این حرف‌‌ها به خودش بود که قدم از جاده بیرون گذاشت و وارد حیاط پشتی گرین گیبلز شد. این حیاط با دقت و وسواس بالایی، سرسبز و تمیز بود. در یک طرف آن، درختان بید مجنون کهنسال قرار داشتند و در طرف دیگرش صنوبرهای لومباردی که کاملا مشخص بود به آن‌‌ها به خوبی رسیدگی می‌‌شد. حتی یک تکه چوب سرگردان یا یک تکه سنگ، در حیاط دیده نمی‌‌شد. مسلما اگر بود، خانم ریچل آن را می‌‌دید. او به طور مخفیانه معتقد بود که ماریلا کاتبرت، به همان اندازه که خانه‌‌اش را جارو می‌‌زد، آن حیاط را نیز جارو می‌‌کشید. آن‌‌قدر آن حیاط، تمیز بود که می‌‌توانستی بر روی زمین، غذا بخوری؛ و آلودگی‌‌ای که وارد دهانت می‌‌شد از آلودگی‌‌ای که در تمام عمرت، ممکن بود وارد دهانت شود؛ کمتر بود.
خانم ریچل، همچون یک فروشنده دوره‌‌گرد، به سرعت، در زد و وارد آشپزخانه شد. آشپزخانه‌‌ی گرین گیبلز، یک مکان روح‌‌بخش و شاد بود – یا می‌‌توانست روح بخش و شاد باشد اگر به طرز دردناکی تمیز نبود و ظاهر یک اتاق‌‌نشیمن دست نخورده و استفاده نشده را نداشت. - پنجره‌‌های آشپزخانه، به شرق و غرب باز می‌‌شدند. از پنجره‌‌ی سمت غرب، می‌‌توانستی حیاط پشتی ساختمان را ببینی. از این پنجره آبشاری از آفتاب ملایم و لذت‌‌بخش ژوئن به درون خانه، ریزش می-کرد. اما پنجره‌‌ی رو به مشرق، منظره‌‌ای از شکوفه‌‌های سفید گیلاس را در باغ سمت چپ، به تو می‌‌بخشیدند که به آرامی سر تکان می‌‌دادند. همچنین می‌‌توانستی از آن‌‌جا درخت‌‌های غان لاغر اندام واقع در گودال نزدیک نهر را ببینی که درخت‌‌های تاک رونده، ساقه‌‌های خود را به دور تن آن‌‌ها پیچیده بودند و تنشان را با لباسی سبز، پوشانده بودند. این‌‌جا، جائی بود که ماریلا می‌‌نشست؛ البته اگر ماریلا، اصلا لطف می‌‌کرد و می‌‌نشست. او همیشه کمی به آفتاب، بدگمان بود؛ چرا که به نظر او آفتاب، در این دنیائی که باید جدی گرفته می‌‌شد، بیش از اندازه بی‌‌مسئولیت و رقصان و سرخوش بود. و اینجا، همان‌‌جائی بود که اکنون، ماریلا نشسته بود و بافتنی می‌‌بافت و میز پشت سرش، برای عصرانه، آماده چیده شده بود.
خانم ریچل، قبل از آن‌‌که در را کامل ببندد، در ذهنش، گزارش کاملی از وضعیت موجود بر روی میز عصرانه را آماده کرد. سه بشقاب بر روی میز غذا، قرار داده شده بود و این به آن معنا بود که ماریلا انتظار داشت که متیو، شخصی را به همراه خودش، برای عصرانه بیاورد. اما ظروف غذا، ظروف معمولی‌‌ای بودند که ماریلا استفاده می‌‌کرد و فقط مربای سیب ترش و یک نوع کیک، بر روی میز قرار داشت؛ بنابراین شخصی که به مهمانی می‌‌آمد نباید آن‌‌قدرها شخص مهم و خاصی می‌‌بود. با این‌‌حال چرا متیو پیراهن سفید یقه‌‌دارش را پوشیده بود و مادیان بلوطی رنگش را با خود برده بود؟ خانم ریچل، به خاطر این راز غیرمعمول گرین گیبلزی که همیشه ساکت و بدون راز و رمز بود؛ گیج شده بود.
ماریلا به چابکی گفت: «عصر بخیر ریچل! بعد از ظهر خوبیه، نه؟ نمی‌‌شینی؟ خانواده‌‌ت چطورن؟»
رابطه‌‌ی ریچل و ماریلا، چیزی متفاوت از دوستی بود؛ چیزی که نامی برایش وجود نداشت؛ و دلیل آن هم تفاوت‌‌های بین آن دو بود. ماریلا، زنی لاغر و قدبلند، با زوایا و بدون منحنی‌‌های اندامی بود. موهای سیاهش، چندین تار موی خاکستری را به مهمانی پذیرفته بودند و او همیشه آن‌‌ها را می‌‌پیچید و بالای سرش به شکل یک گره سفت در می‌‌آورد که با خشونت با دوسنجاق، که از میان آن عبور می‌‌داد، محکمش می‌‌کرد. او شبیه به زنی به نظر می‌‌رسید که نظرات دیگران را نادیده می‌‌گیرد و عقاید انعطاف‌‌ناپذیری دارد؛ که البته او واقعا چنین زنی بود؛ اما چیزی در مورد شکل دهانش وجود داشت که اگر کمی آن شکل را گسترش می‌‌دادی، احساس می‌‌کردی که نشانه‌‌هایی از شوخ‌‌طبعی، پشت آن پنهان شده است.
خانم ریچل گفت: «ما همه‌‌مون حالمون خوبه. هرچند من می‌‌ترسیدم «تو» حالت بد شده باشه آخه دیدم متیو از شهر رفت بیرون. فکر کردم شاید داره می‌‌ره که دکتر بیاره." اگرچه ماریلا انتظار آمدن خانم ریچل را می‌‌کشید؛ اما با شنیدن این حرف، عضلات لَبَش پرید. او به خوبی می‌‌دانست همین‌‌که همسایه‌‌اش ببیند که متیو از شهر خارج می‌‌شود به طرز غیرقابل‌‌توصیفی، کنجکاوی‌‌اش برانگیخته می‌‌شود. ماریلا گفت: «اوه! نه! من کاملا خوبم، هرچند دیروز سردرد بدی داشتم. متیو رفت تا برایت ریور. ما می‌‌خوایم یه پسر بچه رو از پرورشگاه نوا اسکواشه بیاریم خونه. ایشون با قطار امشب می‌‌رسه.»
اگر ماریلا گفته بود که متیو به برایت ریور رفته است تا با یک کانگورو از استرالیا ملاقات کند؛ خانم ریچل نمی‌‌توانست بیش از آنچه که اکنون حیرت‌‌زده شده بود، متعجب گردد. درواقع او چنان شوکه شده بود که برای پنج ثانیه، قدرت تکلمش را از دست داد. این غیرممکن بود که ماریلا، سربه‌‌سر او بگذارد، با این‌‌حال خانم ریچل، مجبور شده بود که این احتمال را در نظر بگیرد. زمانی‌‌که دوباره توانست حرف بزند، پرسید: « داری جدی می‌‌گی ماریلا؟» ماریلا چنان گفت: «بله! البته!» گویی آوردن یک پسر بچه به خانه، از پرورشگاه نوا اسکواشه، قسمتی از کار معمول بهاره در مزارع اونلی بود و انگار نه انگار که این کار، به هیچ‌‌وجه چیزی نبود که هیچ‌‌کس در آن‌‌جا تا کنون حتی به ذهنش نیز خطور نکرده بود.
خانم ریچل احساس می‌‌کرد که شوک ذهنی شدیدی بهش وارد شده است. ذهن او، کلمات را با حیرت ادا می‌‌کرد: «یه پسر! هیچ‌‌کس تا حالا همچین کاری نکرده، اون‌‌وقت از بین این‌‌همه آدم، متیو و ماریلا تصمیم به این‌‌کار گرفتن! اونم از یه پرورشگاه! خب، مطمئنا جهان داره وارونه می‌‌شه! دیگه هیچ چیز نمی‌‌تونه من رو شگفت‌‌زده کنه! هیچ‌‌چیز!» او با لحنی انتقادگرانه گفت: «چی شده که چنین ایده‌‌ای به ذهنت رسیده؟» این‌‌کار بدون آن‌‌که با او مشورت کنند صورت گرفته بود و مسلما نمی‌‌شد آن‌‌ها را سرزنش نکرد. ماریلا جواب داد: «مدتیه که داریم بهش فکر می‌‌‌‌کنیم؛ ... راستش کل زمستون رو بهش فکر می‌‌‌‌کردیم .... خانم الکساندر اسپنسر، یه روز قبل از کریسمس اومده بود اینجا. می‌‌گفت که می‌‌خواد بهار که شد، یه دختر بچه رو از پرورشگاه هاپتون به خونه بیاره. یکی از اقوام خانم اسپنسر اونجا زندگی می‌‌کنه و خانم اسپنسر از طریق ایشون، همه‌‌چیز رو راجع به اونجا می‌‌دونه. وقتی که خانم اسپنسر این جریان رو به ما گفت؛ من و متیو هم درباره‌‌ش با هم حرف زدیم و از اون‌‌موقع داریم بهش فکر می‌‌کنیم و درباره‌‌ش با هم حرف می‌‌زنیم. به نظرمون بهتره ما، یه پسر بیاریم خونه. متیو سنش داره بالا می‌‌ره. می‌‌دونی که: الان تقریبا شصت سالشه. دیگه به تند و فرزی سابق نیس. قلبش هم داره اذیتش می‌‌کنه. می‌‌‌‌‌دونی که چقد سخته که بشه نیروی کمکی، استخدام کرد. اصلا نمی‌‌‌‌‌تونی کسی رو پیدا کنی غیر از اون پسر بچه‌‌‌‌‌های فرانسوی احمق نابالغ. و به محض این‌‌‌‌‌که یکیشون رو میاری و سعی می‌‌‌‌‌کنی تربیتش کنی، یه دفعه می‌‌‌‌‌بینی غیبش زده و برای به دست آوردن پول بیشتر سر از کارخونه‌‌‌‌‌ی کنسروسازی خرچنگ یا آمریکا درآورده. اولش متیو پیشنهاد داد که یه پسر بچه از حومه‌‌‌‌‌ی شهر بیاریم. ولی من، محکم بهش گفتم: «نه! ممکنه اون بچه‌‌‌‌‌ها، بچه‌‌‌‌‌های خوبی باشن؛ نمی‌‌‌‌‌گم که نیستن ... ولی من خوشم نمی‌‌‌‌‌آد یه عرب از خیابونای لندن، تو خونه‌‌‌‌‌م باشه. حداقل یکی رو بیاریم که همین‌‌‌‌‌جا به دنیا اومده باشه. درهرحال اینکه بخوایم یه بچه بیاریم، خطرات خودش رو داره ولی من اگه فکر کنم با یه کانادائی، طرفم راحت‌‌‌‌‌تر می‌‌‌‌‌تونم باهاش کنار بیام و شبا راحت‌‌‌‌‌تر می‌‌‌‌‌تونم بخوابم.» برای همین، در نهایت تصمیم گرفتیم از خانم اسپنسر بخوایم که وقتی می‌‌‌‌‌ره یه دختربچه برای خودش برداره یه پسربچه هم برای ما انتخاب کنه. شنیدیم که قرار بوده هفته‌‌‌‌‌ی گذشته بره به پرورشگاه؛ برای همین هم از طریق یکی از اقوام ریچارد اسپنسر تو کارمودی، براش پیغام فرستادیم که یه پسر باهوش و مناسب برای کار رو که حدودا ده-یازده سالش باشه، برامون بفرسته. راستش با متیو که حرف می‌‌‌‌‌زدیم به این نتیجه رسیدیم که این سن، بهترین سنه: به اندازه کافی بزرگ شده که بتونه تو کارای مزرعه و خونه کمک کنه و هنوز اینقد بچه هست که بشه به طرز درستی، تربیتش کرد. ما قصد داریم اینجا رو براش تبدیل به یه خونه‌‌‌‌‌ی خوب بکنیم و بفرستیمش مدرسه. امروز یه تلگرام از خانم الکساندر اسپنسر به دستمون رسید. پستچی نامه رو از ایستگاه آورد. خانم اسپنسر توش گفته که امروز عصر، حدود پنج و نیم قطارشون می‌‌‌‌‌رسه. برای همین هم متیو رفت تا برایت ریور تا پسرک رو بیاره. خانم اسپنسر، پسرک رو اون‌‌‌‌‌جا از قطار پیاده می‌‌‌‌‌کنه و خودش تو ایستگاه شن‌‌‌‌‌های سفید پیاده می‌‌‌‌‌شه.»
خانم ریچل بابت این‌‌که همیشه هرچیزی که به ذهنش می‌‌رسید را بلند بر زبان می‌‌آورد؛ به خودش افتخار می‌‌کرد. اکنون نیز در حال انجام دادن این امر مهم بود: ابتدا باید چشم‌‌انداز و دیدگاه‌‌های خودش را با این خبرهای شگفت‌‌انگیز، تنظیم می‌‌کرد: «خب، ماریلا! بذار خیلی واضح بهت بگم که به نظر من، تو داری کار خیلی احمقانه‌‌ای رو انجام می‌‌دی – یه کار خطرناک. همین و بس. تو نمی‌‌دونی داری خودت رو درگیر چه ماجرائی می‌‌کنی. داری یه بچه‌‌ی غریبه رو به خونه و زندگیت می‌‌آری درحالی‌‌که هیچی از این بچه نمی‌‌دونی: نه چیزی از خلق و خو و شخصیتش می‌‌دونی؛ نه می‌‌دونی چه جور پدر و مادری داشته؛ نه می‌‌دونی ممکنه بعدا چی از کار دربیاد. الان بهت می‌‌گم چرا: همین هفته‌‌ی پیش بود که توی روزنامه خوندم که یه زن و شوهر از غرب جزیره، یه پسر بچه رو از پرورشگاه به خونه‌‌شون آوردن و پسرک، شب خونه‌‌شون رو به آتیش کشید. پسرک این‌‌کار رو «به عمد» کرد ماریلا! و تقریبا تو تختشون، جزغاله‌‌شون کرد. یه مورد دیگه هم سراغ دارم: یه خونواده یه پسربچه رو به سرپرستی گرفته بودن. پسرک، عادت داشت با گستاخی و بی‌‌ادبی، جواب بقیه رو بده. آخرش هم نتونستن درستش کنن و این‌‌کار رو از سرش بندازن. اگه قبل از این‌‌که این‌‌کار رو بکنی، با من مشورت کرده بودی – که نکردی، ماریلا- بهت می‌‌گفتم که به خاطر خدا این فکر رو از سرت بیرون کنی. همین و بس.»
تلاش ریچل برای ترساندن ماریلا با ظاهری دلسوزانه، هیچ تاثیری بر روی ماریلا نداشت. به نظر نمی‌‌رسید ماریلا ناراحت شده باشد و یا حتی احساس خطر کرده باشد. او حتی برای لحظه‌‌ای بافتنی بافتنش را متوقف نکرد: «نمی‌‌گم چیزی که می‌‌گی درست نیس، ریچل! خودمم گاهی شک کردم که کاری که دارم می‌‌کنم درسته یا نه. متیو به طرز وحشتناکی، دلش می‌‌خواست اینکار رو بکنه. می‌‌تونستم این رو توی حرفا و کاراش ببینم. برای همین هم، با وجود اینکه خودم خیلی راضی نبودم، قبول کردم. خیلی کم پیش می‌‌آد که متیو دلش چیزی رو بخواد؛ اینقد کم، که وقتی می‌‌بینم می‌‌خواد کاری رو انجام بده؛ وظیفه‌‌ی خودم می‌‌دونم که باهاش همراهی کنم. و در مورد خطراتش هم، خب هر کاری که بخوای تو این دنیا انجام بدی؛ خطراتی با خودش داره. مردم اگه بخوان خودشون هم بچه‌‌دار بشن؛ بازم یه سری خطرات وجود داره – بچه‌‌ی خود آدم هم ممکنه خوب از کار درنیاد. تازه نوا اسکواشه، خیلی به جزیره نزدیکه. این‌‌جوری نیس که بخوایم اون پسرک رو از انگلستان یا آمریکا بیاریم. فکر نمی‌‌کنم خیلی با خودمون فرق داشته باشه.»
ریچل با لحنی که واضحا نشان می‌‌داد، به طور دردناکی به چیزی که می‌‌گوید شک دارد؛ گفت: «خب، امیدوارم که همه‌‌چیز ختم به خیر بشه. فقط ��اگه پسرک، کل گرین گیبلز رو به آتش کشید یا زهر ریخت تو چاه، بعدا نگی که بهت نگفتم. -- شنیدم که یه بچه پرورشگاهی توی نیو برانسویک، زهر ریخته تو چاهشون و همه‌‌ی خانواده با درد وحشتناک و ترسناکی مردن. فقط این دفعه، بچه پرورشگاهیه، دختر بوده.» ماریلا چنان گفت: «خب، ما خیال نداریم یه دختر بچه بیاریم!» انگار سمی کردن آب چاه، کاری مطلقا زنانه بود و امکان نداشت پسرها چنین کاری را انجام بدهند.
- من حتی تصورش رو هم نمی‌‌کنم که بخوام یه دختربچه رو بزرگ کنم. موندم خانم الکساندر اسپنسر، چطور می‌‌خواد اینکار رو بکنه. ولی خب، به نظرم ایشون اگه می‌‌تونست؛ بدش نمی‌‌اومد که کل بچه‌‌های پرورشگاه رو به سرپرستی بگیره.
خانم ریچل، دلش می‌‌خواست تا زمانی‌‌که متیو با آن پسربچه‌‌ی یتیم، به خانه برگردد آن‌‌جا بماند. اما از آن‌‌جا که به نظر می‌‌رسید متیو حداقل تا دو ساعت دیگر نیز برنخواهد گشت، خانم ریچل، تصمیم گرفت تا به بالای جاده برود و در مغازه‌‌ی رابرت بل، ماجرا را برای دیگران بازگو کند. این خبر مطمئنا می‌‌توانست موجب شود همه درباره‌‌ی آن، صحبت کنند و محبوبیت را برای خانم ریچل به ارمغان آورد؛ و خانم ریچل، به شدت عاشق این بود که محبوب و مشهور باشد. برای همین، خانم ریچل، ماریلا را ترک کرد. نفوس بد زدن‌‌های ریچل، کم کم بر روی ماریلا اثر می‌‌گذاشت و همه‌‌ی شک و تردیدها و ترس‌‌هایی را که ماریلا از خود دور کرده بود را دوباره به وجود او برمی‌‌گرداند؛ به همین دلیل زمانی‌‌که ریچل رفت، ماریلا نفسی از سر آسودگی کشید. زمانی‌‌‌که خانم ریچل، به اندازه کافی از خانه‌‌‌ی ماریلا دور شد و قدم درون مسیر روستائی گذاشت و خیالش راحت شد که ماریلا، صدایش را نمی‌‌‌شنود؛ ناگهان با هیجان فریاد زد: «خب، از بین تمام اتفاقاتی که تا حالا رخ داده یا بعدا رخ می‌‌‌ده؛ به نظر می‌‌‌آد این چیزیه که به هیچ‌‌‌وجه امکان نداره اتفاق بیفته و من الان دارم خواب می‌‌‌بینم! خب، من واقعا برای اون بچه‌‌‌ی کوچیک بیچاره، متاسفم و شک هم ندارم که اوضاع سختی رو پیش رو خواهد داشت. متیو و ماریلا، هیچی درباره‌‌‌ی بچه‌‌‌ها سرشون نمی‌‌‌شه و انتظار دارن اون بچه، از پدربزرگ خودش عاقل‌‌‌تر و بالغ‌‌‌تر باشه؛ البته اگه اون بچه اصلا پدربزرگی داشته، که من به شدت به این موضوع، شک دارم . اینکه بخوای فکر کنی که یه بچه تو گرین گیبلز زندگی کنه، یه چیز عجیب و غریب به نظر می‌‌‌آد. از وقتی که اون خونه ساخته شده و متیو و ماریلا بزرگ شدن، هیچ‌‌‌وقت بچه‌‌‌ای تو اون خونه زندگی نکرده؛ البته اگه اصلا بشه بگی متیو و ماریلا یه زمانی بچه بودن! وقتی به این دو تا نگاه می‌‌‌کنی، حس می‌‌‌کنی این دو تا از اولش هم بزرگسال بودن و هیچ‌‌‌وقت بچه نبودن. من هیچ‌‌‌وقت نمی‌‌‌تونم خودم رو جای اون بچه‌‌‌ یتیم بدبخت بذارم؛ حتی نمی‌‌‌تونم یکی از مشکلاتی رو که قراره باهاشون دست و پنجه نرم کنه رو تصور کنم. اوه خدای من! ولی واقعا دلم به حالش می‌‌‌سوزه. همین و بس.» خانم ریچل این سخنان را از اعماق قلبش، بر زبان آورد و مخاطبش کسی نبود جز بوته‌‌‌های وحشی رز. اما اگر او در آن لحظه، می‌‌‌توانست بچه‌‌‌ای را که در ایستگاه برایت ریور، صبورانه انتظار متیو را می‌‌‌‌‌کشید ببیند؛ احساس دلسوزی و تأسفش، حتی عمیق‌‌‌تر و شدیدتر نیز می‌‌‌شد.
0 notes
irandecor2024-blog · 3 months
Text
مبل ال باکس دار: ترکیب زیبایی و کاربردی بودن در دکوراسیون مدرن
 مبل‌های ال باکس دار به عنوان یکی از پرطرفدارترین انواع مبلمان در دکوراسیون داخلی، توانسته‌اند جایگاه ویژه‌ای در منازل و دفاتر کار پیدا کنند. این نوع مبل‌ها با ترکیب زیبایی و کارایی، نیازهای مختلف کاربران را پاسخ می‌دهند و به دلیل طراحی منحصر به فرد خود، به عنوان یکی از بهترین گزینه‌ها برای فضاهای کوچک و بزرگ محسوب می‌شوند. در این مقاله به بررسی ویژگی‌ها، مزایا و کاربردهای مبل ال باکس دار می‌پردازیم.
 طراحی و ویژگی‌های مبل ال باکس دار
مبل ال باکس دار به دلیل شکل "L" خود، به طور کارآمدی از فضای موجود استفاده می‌کند و به شما اجازه می‌دهد تا از زوایای اتاق نهایت استفاده را ببرید. این مبل‌ها اغلب دارای باکس‌های ذخیره‌سازی هستند که در بخش‌های مختلفی از مبل مانند زیر نشیمنگاه، دسته‌ها و یا پشت مبل تعبیه شده‌اند. این باکس‌ها به شما امکان می‌دهند تا وسایل اضافی مانند پتو، بالشت، کتاب، مجله و سایر موارد را به طور منظم درون مبل نگهداری کنید.
 مزایای استفاده از مبل ال باکس دار
صرفه‌جویی در فضا: یکی از بزرگترین مزایای مبل ال باکس دار، توانایی آن در صرفه‌جویی در فضا است. این مبل‌ها به دلیل طراحی کم‌جا و قابلیت ذخیره‌سازی، به شما کمک می‌کنند تا فضای بیشتری را در اتاق خود آزاد کنید.
طراحی مدرن و شیک: مبل‌های ال باکس دار با طراحی‌های متنوع و مدرن خود، می‌توانند به دکوراسیون داخلی خانه یا دفتر کار جلوه‌ای زیبا و مرتب ببخشند. این مبل‌ها در انواع مختلفی از جنس‌ها و رنگ‌ها موجود هستند که به شما امکان می‌دهند تا بر اساس سلیقه و نیاز خود، انتخاب مناسبی داشته باشید.
کاربردهای متنوع: این نوع مبل‌ها علاوه بر زیبایی، راحتی بسیاری نیز دارند و برای استراحت، مطالعه، تماشای تلویزیون و حتی خوابیدن مناسب هستند. شما می‌توانید از مبل ال باکس دار به عنوان یک فضای چند منظوره استفاده کنید و در زمان‌های مختلف از آن بهره‌مند شوید.
نظم و ترتیب: باکس‌های ذخیره‌سازی درون مبل، به شما کمک می‌کنند تا وسایل خود را به طور منظم و مرتب نگهداری کنید. این ویژگی به ویژه برای افرادی که در فضاهای کوچک زندگی می‌کنند، بسیار مفید است و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا از هر گوشه‌ای از اتاق خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.
 کاربردهای مبل ال باکس دار در دکوراسیون داخلی
مبل ال باکس دار به دلیل طراحی منحصر به فرد و قابلیت‌های ذخیره‌سازی، در انواع فضاها و کاربردهای مختلف قابل استفاده است. برخی از کاربردهای این مبل عبارتند از:
منازل مسکونی: در منازل مسکونی، مبل ال باکس دار می‌تواند به عنوان یک فضای چند منظوره برای استراحت، مطالعه، تماشای تلویزیون و پذیرایی از مهمانان مورد استفاده قرار گیرد. این مبل‌ها به ویژه برای آپارتمان‌های کوچک بسیار مناسب هستند و به شما کمک می‌کنند تا از فضای موجود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.
دفاتر کار: در دفاتر کار، مبل ال باکس دار می‌تواند به عنوان یک فضای راحت برای استراحت کارکنان و ملاقات با مشتریان و همکاران استفاده شود. باکس‌های ذخیره‌سازی این مبل‌ها به شما اجازه می‌دهند تا مدارک و لوازم اداری را به طور منظم نگهداری کنید و محیط کار خود را مرتب و سازماندهی شده نگه دارید.
مکان‌های عمومی: مبل‌های ال باکس دار در مکان‌های عمومی مانند لابی هتل‌ها، سالن‌های انتظار و فضاهای پذیرایی نیز قابل استفاده هستند. این مبل‌ها به دلیل طراحی زیبا و راحتی خود، می‌توانند تجربه‌ای دلپذیر برای کاربران فراهم کنند و به زیبایی فضا کمک کنند.
 انتخاب و خرید مبل ال باکس دار
برای انتخاب و خرید مبل ال باکس دار، باید به چند نکته توجه کنید. اولین نکته، اندازه و ابعاد مبل است که باید با فضای موجود در اتاق شما هماهنگ باشد. همچنین، جنس و کیفیت ساخت مبل نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. مبل‌های با کیفیت بالا از جنس‌های مقاوم و با دوام ساخته می‌شوند که می‌توانند مدت زمان طولانی‌تری مورد استفاده قرار گیرند.
در نهایت، رنگ و طراحی مبل نیز باید با دکوراسیون داخلی اتاق شما هماهنگ باشد. انتخاب رنگ‌های مناسب و طراحی‌های هماهنگ با سبک دکوراسیون می‌تواند به زیبایی و جذابیت بیشتر فضای داخلی کمک کند.
 نتیجه‌گیری
مبل ال باکس دار با ترکیب طراحی مدرن و قابلیت‌های کاربردی، به عنوان یکی از بهترین گزینه‌ها برای دکوراسیون داخلی منازل و دفاتر کار محسوب می‌شود. این مبل‌ها با ارائه فضای ذخیره‌سازی اضافی و صرفه‌جویی در فضا، به شما کمک می‌کنند تا از فضای موجود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید و محیطی زیبا و منظم را ایجاد کنید. با توجه به مزایا و کاربردهای متعدد این نوع مبل، می‌توانید با انتخاب و خرید مناسب، تجربه‌ای دلپذیر و کارآمد از دکوراسیون داخلی خود داشته باشید.
1 note · View note
esf-boschplus · 1 year
Text
امروزه، تصور شستن تمام لباس‌ها با دست مانند کابوسی وحشتناک است. سرویس و تعمیر ماشین لباسشویی و همچنین شناخت برندهای محبوب لباسشویی، استفاده صحیح و اصولی از آن، اهمیت زیادی دارد. ماشین لباسشویی از مهم‌ترین لوازم خانگی برای داشتن لباس‌های تمیز است. لباسشویی کار همه افراد را در شستن لباس‌ها در حجم کم یا زیاد را خیلی راحت کرده است. علاوه بر راحتی کار، استفاده از ماشین لباسشویی برای شستن پارچه، لباس و پتو باعث صرفه‌جویی در آب و زمان افراد می‌شود. با این اوصاف در صورت خرابی ماشین لباسشویی، یافتن مرکز تعمیر ماشین لباسشویی بسیار ضروری است
تعمیر ماشین لباسشویی بوش در اصفهان
در صورت نیاز به تعمیر ماشین لباسشویی خود با مناسب‌ترین هزینه و بالاترین کیفیت با خیالی آسوده می‌توانید با بوش پلاس تماس بگیرید. چرا که تکنسین‌های ماهر و باتجربه ما، انواع ماشین لباسشویی از برندهای مختلف را در سریع‌ترین زمان ممکن تعمیر می‌کنند. همچنین در صورت نیاز به تعویض قطعه، پس از اعلام هزینه و با رضایت مشتری قطعه اصلی را جایگزین قطعه خراب می‌کنند. در بوش پلاس، تعمیر سریع و اصولی لوازم خانگی شما اهمیت بالایی دارد. مرکز بوش پلاس با کارکنان مجرب و بروزترین تجهیزات، بهترین خدمات از جمله نصب و راه‌اندازی، سرویس و تعمیر ماشین لباسشویی را به شما ارائه می‌دهد. برای دریافت اطلاعات بیشتر و درخواست خدمات با شماره‌های زیر تماس بگیرید:
۰۹۱۳۳۰۲۶۱۵۲ – ۰۹۱۲۰۹۱۳۶۹۱
0 notes