Tumgik
30ahchaleh · 1 day
Text
⭐ LITERALLY LIKE LIFE ⭐️
Tumblr media
.
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
.
Ganjifa & As-Nas
ـ ( گنجیفه ) و ( آس‌ناس ) از کهن ترین بازی با کارت است که پژوهشگران را به این نتیجه رسانده که خواستگاه بازی با کارت آنهم (به شکل امروزی) ایران است ـ
.
Poker
بدون شک بازی پوکر امروزی برگرفته از بازی آس‌ناس است به طوریکه محققین آس‌ناس را پدر بازی پوکر میدانند
.
قدرت امتیازی کارت ها تداعی کننده همان اساس طبقاتی دوران پادشاهی کهن ایران است که برای این بازی تا به امروز مانده است و ترتیب آن از این قرار است
آس - پادشاه - ملکه (بی‌بی) - سرباز - ناس(مردم ، رعیت)
اگرچه در چین هم بازی با کارت بوده اما در کارت های آنها چهره و شخصیت موجود نبوده
.
در دوران کهن ایران ، جنس کارت ها و ارزش نقاشی های روی آن ، خرید این ادوات را برای عموم ناممکن میکرد به گونه ای که فقط میان بعضی ثروتمندان و بخصوص دربار پادشاهی این مدل بازی ، گاهن انجام میشد
.
بعدها به خاطر علاقه ی شاه عباس بزرگ ( پنجمین شاه صفوی ) به بازی گنجیفه و ساده تر شدن روند تولید کارتها ، این بازی رونق بهتری در ایران کسب کرد و از آن گمنامی میان عموم در ایران باستان در آمد
اما در دوران شاه عباس دوم ( هفتمین شاه صفوی ) این بازی را قمار تشخیص دادند و ممنوع اش کردند
.
سرنوشت این مدل از بازی در دوره های بعدی ایران با فراز و نشیب های فراوان روبرو شد ( یکی حرام و یکی حلال میکرد ) تا اینکه بالاخره برای مدت زمان زیادی در ایران منسوخ شد اما این بازی از ایران راه خود را اول در هند و بعد به سرتاسر دنیا باز کرد و بعد از سفری طولانی در زمان ، دوباره به ایران بازگشت البته با همان حلال و حرام های ملا ها اما اینبار با نام پوکر
یاد سفره واژه کمبوجیه ( نام پدر کوروش بزرگ ) افتادم که وقتی به ایران برگشت ، شده بود کامبیز 😂
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
نوشته زیر فقط ( گمانه زنی ) هست از اینجانب در مورد واژه آس که با در کنار هم قرار دادن این 5 بند میتوان تا حدود زیادی پاسخ برخی از سوال ها را در مورد این واژه یافت
آس - ace - as
1 ـ
در کارت های بازی آس‌ناس
با نگاه به نقاشی های کشیده شده روی کارت آس که هویت بشری ندارد و همگی دارند به نوعی مبارزگر یا مبارزه ای نمادین را به نمایش میگذارند ، بشود (واژه) آس را همان که در فرهنگ لغت معین چنین آمده ،
ـ [ دو سنگ گرد و مسطح بر هم نهاده که به وسیله آن غلات را آرد کنند. ] تعبیر کرد ـ
2 ـ
در بازی آس‌ناس ، آس ارزش بالاتری را نسبت به بقیه کارت ها دارد چراکه نشان دهنده ی آرمان و نماد آن کشور ( همان خالهای بازی ♠♣♥♦) و پادشاه و مردمش است که برایش (( مبارزه )) میکنند
ـ [تلاش دو سنگ روی هم برای محصول آرد] ـ
آرد آن محصول با ارزش اما خُرد
3 ـ
به آس‌ی که با آب کار میکند میگویم ( آسی‌آب > آسیاب )
و چون به اصطلاح از (( جنگ‌و نبرد )) این دو سنگ به روی هم محصولی بسیار خُرد نیز بدست میآید ، در ادبیات فارسی هم از آس به مفهوم خُرد نیز تعبیر میشود
.
چند مثال از هر دو کاربرد :
می و معشوق را بگزین به عالم
جز این دیگر همه رزق است و ریواس
چه خواهم برد از دنیا به آخر
دلی پر حسرت و یک جامه کرباس
رفیقا جام می بر یاد من خور
که زیر آسیای غم شدم آس
از : سنایی
کو کس که چو بوده گشت نابوده نشد
وز آسِ سپهر سرنگون سوده نشد
از : عطار
زمانه چو عاجز نوازی کند
به تند اژدها ، مور بازی کند
در این آسیا دانه بینی بسی
به نوبت در آس افکند هرکسی
از : نظامی گنجوی
‌4 ـ
Etymology :
The word "ace" comes from the Old French word as (from Latin 'as') meaning 'a unit', from the name of a small Roman coin.
ـ علم اشتقاق لغات : ـ
کلمه
(ace)
از کلمه فرانسوی قدیم
as ( as از لاتین )
به معنای (یک واحد) گرفته شده است
که از نام یک سکه کوچک رومی گرفته شده است
.
این سکه اصطلاح خرد ترین سکه ی رایج در روم بوده
5 ـ
معانی کم کاربرد واژه
ace
در انگلیسی که (ذره کوچک) یا (ذره) یا (نقطه) است
.
حال شاید خودتان بتوانید نتیجه بگیرید چرا اصلا واژه آس در بازی با کارت موجود است و چرا بعدها به مرور به آن یک یا تک هم میگویند که خردترین است ( در میان اعداد ) اما با این‌حال چرا ارزش بالاتری از شاه دارد
و چرا امروزه در زبان انگلیسی برخلاف ریشه اش که برگرفته از یک سکه ناچیز در روم بوده مفهوم ( خیلی عالی ) یا ( ممتاز ) را میرساند
ایران باستان ← روم باستان ← فرانسه قدیم ← انگلیسی
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
🧠
الان وقت این است که کمی باهم از فلسفه بازی پوکر یا همان آس‌ناس خودمان بگوییم
1 ـ
در بازی پوکر درست است که در خارج از بازی ، هر ورق یک ارزش ذاتی دارد ، اما در داخل بازی است که ارزش واقعی آنها نمایان و مشخص میشود ، چه بسا یک برگ دو کنار دو بهتر از آس در کنار شاه است
درست مثل زندگی
2 ـ
نباختن روحیه و قوای جسمی یک اصل حیاتی در این بازی میباشد آنکه دست خوب دارد همیشه برنده نیست و بلعکس
درست مثل زندگی
3 ـ
اینکه چه وقت از یک دست بازی خارج شویم خود تضمین کننده دوباره بازی کردن دست های بیشتر است آنها که خیلی زود یا خیلی دیر خارج میشوند این روند را کوتاه میکنند و افسوس بعد آن دیگر فایده ای ندارد
درست مثل زندگی
4 ـ
میتوان تا آخرین لحظه امیدوار بود که یک برگ شاخص دست بازنده ای را تبدیل به یک دست برنده کند و بلعکس
درست مثل زندگی
5 ـ
حسرت در این بازی زمانی شکل میگیرد که
شما با آخرین حریف روبرو میشوید و قبل از رو شدن دست ها ادامه نمیدهید و از آن دست بازی خارج میشوید
اینجاست که هرگز نخواهید دانست به موقعه خارج شدید یا بی موقعه
فکر کردن به راه نرفته حسرت آور است
درست مثل زندگی
6 ـ
دست تان نه بد است نه عالی
اما سرمایه زیادی را تا اینجا در وسط گذاشته اید که برایتان خارج شدن از آن دست بازی را سخت میکند
حریف هم آخرین شرط را بر کل سرمایه تان بسته است و منتظر جواب شماست
اگر ادامه دهید و بازنده شوید همه چیز تان را از دست میدهید
اما اگر ادامه دهید و برنده شوید همه چیز را بدست آورده اید
تصمیم هولناک ، رسیدن به چنین دوراهی‌ست
درست مثل زندگی
7 ـ
ـ برگرفته شده از فیلم : ـ
The Cincinnati Kid 1965
انجام یک حرکت اشتباه اما در یک زمان درست میتواند برایتان پیروزی به ارمغان آورد
و انجام یک حرکت درست اما در یک زمان اشتباه میتواند فاجعه بار باشد
درست مثل زندگی
8 ـ
شانس و مهارت هر دو موثرند در پیروزی نهایی ما ،
حتی آن هنگام که شانس مقدس برایتان ظهور کرده و به خیالتان مهارت دیگر حرفی برای گفتن ندارد ، این مهارت شما در کنترل بازیست که میتواند پیروزی دلچسب تر و پر بار تری را برایتان به ارمغال آورد
درست مثل زندگی
9 ـ
شانس و مهارت شما ، فقط یک طرف کفه ی ترازو ی برد و باخت در بازی پوکر است چراکه شانس و مهارت دیگران نیز در سرنوشت شما دخیل خواهد بود . پوکر یک بازی جمعی‌ست
درست مثل زندگی
10 ـ
بلوف ها مشروع ‌اند و تقلب ها نامشروع ، از اولی ارجمندی حاصل میشود و از دومی فرومایگی ، یکی هنر میخواهد و آن دیگری رذل‌ـی
درست مثل زندگی
11 ـ
میتوان از سرگرمی بودن بازی پوکر به عنوان وجه معنوی پوکر آگاه بود اما تا مادامی که مادیات وارد آن نشود شما نمیتوانید بگویید در یک بازی پوکر حضور داشتین
در بازی پوکر با هر دو ی اینها سروکار داریم
درست مثل زندگی
12 ـ
تعادل بین سرگرمی و مادیات است که بازی پوکر را لذت بخش و مفید میکند
درست مثل زندگی
13 ـ
روی هر میز با هرکسی که بازی میکنی ، حد تعیین کن ، وگرنه اونا که چَب‌شون پُر هست ، چَپه‌ات میکنن
درست مثل زندگی
14 ـ
پوکر ، بازی شیر یا خط نیست که یک سرش برد و سر دیگرش باخت باشد ، در پوکر طیفی از دست های مساوی هم وجود دارد (خالها♠♣♥♦هم ارزش‌اند)
درست مثل زندگی
15 ـ
( یک معنا از چند معنای این انیمیشن )
گاهی باخت نتیجه اشتباه نیست بلکه برآیند بلوف ورق هاست ، وبلعکس
درست مثل زندگی
16 ـ
دو آس در یک پاراگراف :
اینکه در بازی پوکر راز زنده ماندن در این است که چه چیز را دور بیاندازیم و چه چیز را نگه داریم فقط معطوف به برگ های یک دست بازی نمیشود بلکه برای برد ها و باخت هایمان نیز صدق میکند که باید بدانیم از آنها نیز چه چیزی را نگه داریم و چه چیزی را دور بیاندازیم برای بازی های بعدی
درست مثل زندگی
.
🤔 فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه 😅
هرکی چیزی به فکرش رسید بنویسه 🤓
.
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
یک تعبیر دوپهلو و البته زیرکانه از شاعر در این شعر توجه من را به خودش جلب کرد و آن زمانی هست که میگوید:
[ و بهترین چیزی که میتوانی به آن امیدوار باشی این است که در خواب بمیری ]
وقتی در سطرهای بالاتر شعر ، صحبت از راز زنده ماندن ( بُردن و نباختن ) میکند
این را در کنار این باور بگذارید که
عموم مردم چنین باور دارند که اگر کسی در خواب بمیرد ، درد جان دادن که موجب ترس از مردن میشود را متوجه نمیشود گویی مرگ رخ نداده بلکه انتقال یک خواب به خوابی ابدی‌ست آنهم به آرامی
اینستکه هر آنچه که ناخوشایند است اگر در خواب رخ دهد و ما از خواب بودن آن آگاه شویم از بار ناخوشایند آن چنان کاسته میشود که انگار رخ نداده
پس اگر مرگ اجتناب ناپذیر است بهتر است در خواب باشد تا متوجه آن نشویم
حال با توجه به این موضوعات
قمارباز ( مردن در خواب ) را بهترین چیز برای امید بستن به آن پیشنهاد میدهد البته با همان تعبیر دو پهلو در هر دو بازی ، یکی پوکر و دیگری زندگی
کنایه ای عامیانه از به وقوع نپیوستن چیزی وقتی میگویم : خوابش را ببینی که چنین شود
البته جدا از این شعر که چیز ناخوشایندی را حواله به خواب میدهد
گاه چنان بعضی خوشی ها قحط میشود که خواب دیدنش غنیمت میشود
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Chris De Burgh : Spanish Train
ایده ای با محوریت پوکر آنهم در قطاری که مرموزانه در حال حرکت است ( استعاره ای از جریان زندگی ) تا آنجا که من میدانم اولین بار توسط (کریس دی برگ) در آهنگی به نام قطار اسپانیا��ی که در تاریخ نوامبر 1975 منتشر شد ، قبل از این ترانه آمده بود
جناب شلیتز به گفته خودش شعر قمار باز را در اوت 1976 زمانی که 23 سال داشت و چندی از مرگ پدرش نمیگذشت نوشت که البته دو سال هم طول میکشد تا در آلبوم موفق راجرز برای عموم منتشر شود
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
چرا قمارباز نصیحتش میکرد وقتی پشت میزبازی نشسته پولش را شمارش نکنه ؟
تعبیری از سخن فوتبالی ها که میگویند : تا داور سوت پایان را نزده گل ها را شمارش نکن
اینو بذار در کنار اینکه
کاسب ها هم میگن تا چک نقد نشده عدد روش پول نشده
خلاصه آنکه پول روی میز پوکر یه وعده‌ست ، بازی که تموم شد معلوم میشه چقدرش مُحَقق شده ، بنابراین هی با شمارش اون خودت را خوشحال و ناراحت نکن اینجوری فقط حواس و روان ت را از تنظیم خارج میکنی
پس آنچه در جریان بازی روی میز هست در اصل مال تو نیست ( تا مادامی که بازی ادامه داره ) که بخوای روش حساب باز کنی ، کل بازی ( معملات ) که تموم شد ، وقت هست که بفهمی چی به دست آوردی و چی از دست دادی
درست مثل زندگی
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
قصدم ساخت یک موزیک ویدیو نبود که تصاویر و موسیقی روایتگر هم باشند چیزی که معمولا ساخته میشود و خودم هم تجربه ساخت آنرا داشته ام
اینبار میخواستم ( تصویر ) ، داستان مستقل خودش را بگوید و ( صدا ) هم همینطور اما به هم ربط داشته باشند به طوریکه انیمیشن ، گذشته ی جریان اتفاق افتاده در آهنگ را نشان دهد و آهنگ هم در خود ، آگاهی از آینده ای داشته باشد که در زمان حال ، برای مخاطب روایت میکند
تا اینچنین بتوانیم این جریان موازیِ گذشته حال آینده ی (یک قصه) را در ( یک قاب ) تجربه کنیم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
*️⃣ END - پایان *️⃣
.
.
.
1 note · View note
30ahchaleh · 5 days
Text
Complain about Glory
شـِکـوه از شـُکـوه
Or
یا
Logical Contradictions
تناقض‌های منطقی
Tumblr media
.
ـ ایلان ماسک : ـ
ـ « ما باید موشک بفرستیم نه به سمت یکدیگر، بلکه به سمت ستاره ها. » ـ
Tumblr media
.
نمیدانم آیا دنیا میتوانست جور دیگری اداره شود یا نه
اما آنچه امروزه شاهد آن هستیم بدین گونه است که برای هزینه پرتاب موشک به فضا باید کارگران مثلا در چین و جهان سوم آن مزایا و حقوق انسانی ، همچون شهروندان کشورهای غربی را نداشته باشند ، برای دفع ضایعات کارخانه ها آن قانون های کشورهای پیشرفته را نداشته باشند ، منابع طبیعی خود را به حراج بگذارند ، تخفیف های مالیاتی عجیب بدهند ( یکی از منبع های ساخت هر کشور پیشرفته ) و ده ها از این دست کارها بکنند تا صاحبان دانش و سرمایه کارخانه های خود را به جای کشورهای خودشان در آنجاها برپا کنند بعد از ته مانده سود کلان به این شیوه در معامله ، آن موقع که در زمین همه چیز داشتند موشک هم به فضا پرتاب بکنند که البته باید افتخار و منفعت اصلی آن باز به جیب خودشان برگردد
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
اگر کسی هم پیدا شود مثل آن شاه خدابیآموز که بخواهد این بازی یک سر برد را به بازی دو سر برد تبدیل کند باید حذف بشود تا یک مشت ابله جایش را بگیرند که بشود به کمک ابله های به راس آورده شده در دیگر نقاط مختلف دنیا نمایش نامه جنگ و بکش بکش و لولو خورخوره ها اجرا بشود
اینچنین باز بجز منفعت مالی مضاعف از خرید و فروش ها میتوانند حواس تمام مردم دنیا حتی مردم خودشان را از این ساختار چرخش اداره دنیا بر پاشنه ی حرص‌وطمع منحرف بکنند
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Tumblr media
دوستان دنیا فرقی نکرده
شکوه اهرام مصر جایش را به شکوه پرتاپ موشک به فضا داده
و کدام انسان ژرف اندیش‌یست که نداند برای این به اصطلاح شکوه ها چه ها که به بشر تحمیل نشده
Egyptian pyramids
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Tumblr media
نمیدانم شروع افتادن این دومینو که گویا دیگر نمیشود جلویش را گرفت از کی و از کجا شروع شد اما آنچه میبینم این است که از بر خاک افتادن ، گویا شکوه رخ میدهد عجب تناقض منطقی‌ایی !
عین جمله ایلان ماسک
که احتمالا میداند تولد پیشرفت در تکنولوژی موشکی از رحم جنگ بوده
Domino effect
جلوه دومینو
رَحم ، رَحـِم
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
سالها پیش در متنی با نام "رویاهای نشدنی" در خطوط پایانی چنین گفتم
تنها توی شب ها
چی بوده جزنگاه
سهم من تو دنیا
از رفتن به اون ماه
غصه بود و آه
با غارت ما
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Tumblr media
چارلی چاپلین در انتهای فیلم "دیکتاتور بزرگ" وقتی آن سکانس سخرانی معروفش را انجام میدهد ، عصاره فکر اکثریت فلاسفه و پیام‌آوران صلحجو را بازگو میکند ، مقدمه پردازی صلح مآبانه که فقط با جنگ محقق میشود ، با این مجوز که چون ما طرف درست ایستاده‌ایم
The Great Dictator 1940
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Tumblr media
در کارتون پاندا کونگ‌فو کار4 که مثلا ب��ای بچه ها ساخته شده ایندفعه واضح تر میخواهد به بچه ها بگوید فقط با آش و لاش کردن و خشونت میشود به سمت صلح رفت ، نه اینکه قبلا نشان داده نشده بود آنهم با اعمال ابرقهرمانها ، اما اینبار عریان تر در کلام و روند خود داستان گفته میشود
تا جایی که بی پرده میگوید کار درست را حتی به قیمت دلایل اشتباه انجام بده!
با این استدلال که جملات قصار و افکار انسان های معنوی صلحجو یا بد برداشت میشود یا برای رسیدن به پیروزی جواب نمیدهد
پس چنین تصور میکند که میتوان با مصالح جنگ(خشونت) ، خانه‌ای از صلح(لطافت) ساخت!
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Tumblr media
دوستان
"دره صلح ، Valley of Peace"
یک جهان(آرمان شهر) غیر واقعی‌ست یک رویای‌نشدنی‌ست که "پو"ها خارج آن ناشناس‌اند و استادان آن افسانه،
جهان واقعی
"شهر جانیپر ، Juniper City"
است که رهبران آن آفتاب پرست های طمع کارند که در هر دوره‌ای برای تصاحب جهان شکل عوض میکنند یکبار بشکل امپراطوری ها بار دیگر بشکل استعمارگران و باری به شکل دموکراسی‌ها که البته در داخل آنها
ـ"Den of Thieves"ـ
هایی هم شکل میگیرند در قامت ایدئولوژی های خدا محور یا خلق محور که ابله‌هانه چنین فکر میکنند که اگر آفتاب پرست را از میان بردارند (آنهم با خشونت) میتوانند به هدف خود در آن مدل ایدئولوژی که ساخته‌اند برسند
.
اما غافلند که بشر تجربه کرده ، صلحی که از راه قانون های خیابانی بدست بیآید پایدار نیست
اصلا صلح پایدار یا هر چیز "پایدار" ، باز "رویای نشدنی" هست در ذات طبیعت مبتنی بر تغییر
مگر آنکه بشر ثابت کند تنها موجویست که میتواند با توسل به قانون تغییر در این ذات طبیعت مبتنی بر تغییر ، تغییر ایجاد کند
که این خود یک تناقض منطقی‌ست !
که شاید با
ـ Geneژن (Zhen) ـ
درمانی محقق شود
Tumblr media
Gene therapy (Science)
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ. END .ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
.
.
Sorcery،Wisdom،Science
.
.
.
1 note · View note
30ahchaleh · 17 days
Text
Tumblr media Tumblr media
هولناک ترین برزخ برای یک کشتی‌گیر زمانی هست که او از موضع دفاع روی پُل رفته است ، برای رهایی فقط سخت کوشی او نیست که تعیین کننده است سماجت (کشتیار شدن)حریف برای ضربه کردن او نیز موثر است
.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.
Knot opener .-_-_-. گره گشا
Tumblr media Tumblr media
.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.
جاودانگی یک اثر گاهی مدیون یک کار گروهی میباشد ، و آنها که سعی میکنند این افتخار را به شخص خاصی نسبت دهند مطمعنا قدم در راه بی‌انصافی گذاشته‌اند
.
عوامل خلق ترانه "مرد تنها" یعنی اسفندیار منفردزاده و شهریار قنبری و فرهاد مهراد در کنار عوامل درخشش فیلم "رضاموتوری" یعنی مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی با هم اثری آفریدن که امروزه نمیتوان تصور کرد که یکی جدا از آن دیگری میتوانست چنین جاودانگی را به ارمغان آورد
.
بی شک این موفقیت حاصل کارگردانی و موسیقی فیلم و بازیگری و خوانندگی و ترانه سرایی بدیع و عالی این افراد بوده
.
با دیالوگی از این فیلم ، شما را دعوت به شندین ملودی این اثر میکنم
" تو نمیدونی وقتی آدم تنها میشه به چه چیزهایی دل میبنده "
2 notes · View notes
30ahchaleh · 1 month
Text
شکارِ شکارچی
Tumblr media
the blink of a Hunter
پلک زدن یک شکارچی
Tumblr media
When a hunter winks at you😈
وقتی یه شکارچی بهت چشمک میزنه😈
.
.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.
🌟شکار رو دوس دارم نه با تفنگو یه پرنده
🌟شکار رو دوس دارم نه با ماهیو یه قلاب درنده
🌟شکار یعنی نشستن در یه گوشه
🌟کمین کردن به امید یه سوژه ، یه قصه ، یه شعرو یا یه صحنه
🌟شکار طعمش ، طعم انتظاره
🌟شکار در اصل گشتن زمــانـه
یـا کـه نـه ؟
🌟کیمیـای بیـهوده بودن در مـکـانـه
🌟شکار گاهی خودش اهل انتحاره
🌟بی طعمه در کمنده ، اون عاشق بیچاره
🌟شــکار وقتی خودش میشه شکارچی
🌟شَه‌کار ها رو تو انوقت میفهمی
.
2 notes · View notes
30ahchaleh · 2 months
Text
Tumblr media
.
آنکه تربیت میکند ذاتا به سمت خیر قدم بر نمیدارد امر تربیت میتواند در راستای شر و شرارت نیز انجام شود
حجاب اسلامی از دید یک مسلمان معتقد به آن یک واکسن پیشگیری است که باید در کودکی زده شود و تا آن زمان که قانونی و شرعی کودک زیر سایه اوست باید این امر پیگیری شود
تا
بعدها همچون یک بازدارنده نامحسوس عمل کند بگونه‌ای که اگر بخواهد از حجاب اسلامی سرپیچی کند شیرازه روحی او از هم بپاشد و احساس گناه همواره و تا مدت های مدید و گاه تا آخر عمر روی او سایه بی‌اندازد
.
به تجربه میدانیم والدینی که حجاب اسلامی را سرسری و شل بگیرند یا با روش اجبار و جزا کودک خود را با حجاب اسلامی آشنا کنند در این موضوع موفق نمیشوند ، که در مورد دوم قصه‌های تلخی از آن کودکان بزرگ شده شنیده‌ایم
.
اما والدینی که حجاب اسلامی را از کودکی و با روش تشویق و پاداش جلو ببرند و مستمرا پیگیر آن باشند موفق میشوند .
و عملا اینچنین اختیار پوشش را در کودک خود ختنه و برگشت ناپذیر کرده‌اند و کودکانی هم که بنا به اتفاق هایی بعدها پوششی غیر از آنچه با مهربانی آموخته است برگزینند عملا دو پارگی روانی را بدوش خواهند کشید
.
توجه داشته باشید تمام آنچه که گفتم اعم از عذاب و گناه و دو پارگی روحی فقط مخصوص زن ها نیست بلکه مردانی که اینگونه تربیت شده‌اند هم گرفتارش هستند حتی زمانی که ظاهرا سکوت کرده‌اند اما در درون مشکل دارند
.
پس سوال اصلی این است
شاید امروزه پوشش اختیاری (اسلامی) یک استراژدی مناسب برای جنبش انقلابی زن زندگی آزادی باشد
اما فردا و فردا ها چه ؟
آیا حجاب اسلامی همچون ختنه مرد و زن یک عقیم سازی که اگر نگویم برگشت ناپذیر خیلی سخت برگشت پذیر است باید بدانیم که میطلبد رویش دوباره اندیشه کنیم
یا که نه همچون بسیاری از فعل های اخلاقی مثل دزدی نکردن و دروغ نگفتن و تهمت نزدن و غیره باید از کودکی در کوله وجدان کودک جاسازی کنیم ؟
.
مطمئنن این مسئله انتخاب در پوشش برای آن کودک بزرگ شده مقوله‌ای ساده‌‌ای نیست مثل خیلی از انتخاب‌ها ، چراکه یک طرف ترازوی انتخاب بار روانی چون گناه و بی غیرتی ، آموزش داده شده است
.
خلاصه‌ی این سطرها یعنی آنکه این صلاحیت اختیار را باید در گذشته تر ارزیابی کرد
آیا این اختیار را به والدین بدهیم یا ندهیم که چنین تربیت کنند؟
آیا بهتر نیست جامعه و در پیرو آن قانون این مجوز اختیار و جبر در مقوله حجاب اسلامی را قبل تر از آن هنگام که در کوله وجدان کودک گذاشته شود مورد بررسی دوباره قرار بدهد ؟
.
اگر در اصطلاح "پوشش اختیاری" من دقت کرده باشید مخصوصا واژه (اسلامی) را در پرانتز و در پیرو پوشش اختیاری آورده‌ام تا تاکید کنم این قضیه یک بار تربیتی (ایدئولوژی) دارد تا بگویم اینگونه نیست فرد در جامعه با مدلی از پوشش روبرو شده حال مختار است بپوشد یا نپوشد ، نه اینطور نیست بلکه پوششی سالیان سال به او نمیگویم تحمیل بلکه آموزش جهت دار داده شده است و جهت بر پایه خیر و شر بوده و حال روی روان و روح او رسوخ کرده است ، چنین فردی حتی با داشتن اختیار هم مشکل دارد چه مرد و چه زن چنین مدل تربیت هایی
.
به نظر من هر تربیتی که با بار (گناه و ثواب) در کودکی آموزش داده میشود باید امروزه مورد ارزیابی دوباره قرار بگیرد
.
علت استفاده من از این تصویر برای این پست این بود که یک هنرمند آمریکایی در سری پوسترهایی که یکیش مربوط به حجاب هست ، حجاب اسلامی را جزو آزادی های مدنی آمریکا دانسته و خواستار احترام "واقعی" به آن است
بنابراین
همانطور که ملاحظه کردین هدفم از نوشتن این نبود که بگوبم خوب است یا بد است هدفم "با توجه به آنچه گفتم" درخواست ارزیابی مجدد و عمیق تر میباشد
.
11 notes · View notes
30ahchaleh · 2 months
Text
Knockin on Heavens Door (1997)
Tumblr media
برای جذاب تر دیدن بعضی فیلم ها ، حتی نباید به پوستر آن (که صحنه ای از فیلم هست) نگاه کرد چه برسد به خواندن معرفی چند خطی از فیلم که بعضی ها ناشیانه قلم فرسایی میکنند آنهم بدون دادن اخطار
این فیلم یک نمونه از این جور فیلم هاست
پس من جوری آنزا معرفی میکنم که لذت دیدن آن ضایع نشود
.
این فیلم طنز کودکانه ای در خود دارد که اگر متوجه‌اش شویم خیلی به دل مینشیند در غیر این صورت یک جُک بیمزه است
اگر قضیه را گرفتی
آن موقعه هست که ما را وادار میکند که کودکانه از طنزش بخندیم ، کودکانه اکشن‌ش را باور کنیم و کودکانه برای تراژدی اش گریه کنیم
پیام فیلم دقیقا همین هست وادار کردن ما به بیداری آن کودک درون تا به او بگوید فرصتش کم است
فیلم با ترانه ی زیبای
ـ I will survive ـ
( زنده خواهم ماند )
آغاز میشود
و در آخر فیلم هم با ترانه ی زیبای دیگری با نام
ـ Knockin’ on Heaven’s Door ـ
کوبیدن بر درب بهشت ( استعاره ای از فرا رسیدن لحظه مرگ )
به پایان میرسد
خود همین انتخاب ترانه ها نکته ای است که باید به آن دقت شود
ولی کلید باز کردن درب فهم فیلم در سکانس آغازین است وقتی
صحنه ای تاریک با جارو زدن اشتباه خدمتکار شروع میشود و ما با چند رقصنده مواجه میشویم
گویی همه در این مکان که فاحشه خانه ای بیش نیست در حال اشتباه کردن اند
هم رقصنده ها هم آنکه اصرار به شهوانی رقصیدن دارد در صورتی که خودش آهنگ اشتباهی انتخاب کرده است
آنچنانکه تماشاچی که من و شما باشیم را نیز به اشتباه می‌اندازد و تا آن لحظه که نگفته اینجا چه جور مکانیست ما متوجه آن نمیشیم
همین برداشت اشتباه از ظاهر این مکان را در اواخر فیلم نیز از طرف دو هنرپیشه اصلی مشاهده میکنیم
و البته جواب قابل توجه یکی از حاضرین
Nobody else knows either...
هیچ کس دیگری هم نمیداند ...
(چرا که در لایه عمیق تر خوده این مکانها پوششی هستن برای انجام کار دیگر 😅)
.
.
(جالب است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی این فیلم را سالها پیش پخش کرد با همان قیچی و چسب معروفش ) نمیدانم چه اصراری‌ست به پخش اینجور فیلم ها 😅
.
گره خوردن این صحنه آغازین با تعریف جّک آن بادیگارد برای همکارش کافی است تا بیننده نکته سنج را متوجه کند که فیلم را چگونه ببیند و ارزیابی کند
.
اما آنچه در آخر فیلم برایم سوال شد این بود
آیا مناسب این مکان(جهان) در حال تکاپو هستم ؟
.
.
.
راستی یک نسخه ژاپنی از این فیلم در سال 2009 ساخته شده است
آنرا با کلی تلاش پیدا کردم و دیدم
اما متاسفانه به خاطر نوع برداشت و نگاه کارگردان به فیلم اصلی ، فیلم خوبی اصلا نشده
Heaven's Door (2009) - 106m japan
.
1 note · View note
30ahchaleh · 2 months
Text
Knock , knock , knock , knock , knock
Tumblr media
HOW'S IT GOING TO END ?
From the movie
The Truman Show (1998)
⚠️ Alert Spoil ⚠️
⚠️خطر لو رفتن فیلم⚠️
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در این فیلم "ترومن" هم با قایق از اون منطقه خلاص میشه
شاید این مفهوم "قایق نجات" ریشه در استعاره نوح و کشتی او باشد که در دل هنرمندان فرو رفته
.
2 notes · View notes
30ahchaleh · 2 months
Text
تـق تقـ ، تـق تقـ ، تـق تقـ ، تـق تقـ ، تـق تقـ ، تـق تقـ
چو دربندد دری از خاک و خشتم
دری بـگشـای در گـور از بـهـشـتـم
عـطـار
.
1 note · View note
30ahchaleh · 2 months
Text
Pat Garrett & Billy the Kid (1973)
Tumblr media
این فیلم یکی از فیلم های خوب در ژانر وسترن با زیر شاخه (تجدیدنظرطلب) است
revisionist Western
این شاخه از فیلم های وسترن بر خلاف وسترن های سنتی ، کمی واقعگرایانه تر و انتقادی به دوران غرب وحشی نگاه میکند
در این فیلم شخصیت ها و کلیت سرگذشتشان واقعیت تاریخی دارند اما داستان و درون مایه آن دست پرورده ی ایده پردازی های نویسنده ها شده است
از این ها که بگذریم میرسیم به چند نکته جالب در این فیلم
.
⭐اولین نکته : حضور "Bob Dylan باب دیلن" برنده جایزه نوبل ادبی سال 2016 در این فیلم ، هم به عنوان بازیگر و هم آهنگساز و شاعر و خواننده و نوازنده است
باب دیلن نقش الیاس را در این فیلم بازی میکند در کنار آن چند ترانه و آهنگ برای این فیلم میسازد و خودش آنها را میخواند
باب در آن زمان مشهور نبود اما سکانس کلانتر بیکر و مادرش در این فیلم همراه با آهنگ و ترانه و خوانندگیش او را سر زبان ها انداخت
.
این سکانس یکی از بیادماندنی ترین سکانس ها برای دوستداران حرفه ای فیلم های وسترن است چراکه هم قصه اش زیباست و هم باب دیلن برای این تراژدی یکی از معروف ترین ترانه هایش را ساخت و خواند
.
قصه این سکانس اینگونه است که کلانترPat در پیرو دستگیری مجرمBilly به کمک کلانترBaker احتیاج دارد اما او که با مادرش زندگی میکند و خسته از این شهر و مردش است میخواهد قایقی بسازد تا با آن از مسیر رودخانه ای که از کنار شهر میگذرد بتواند خودش را از دست این ناحیه لعنتی خلاص کند
Sheriff Baker :
کلانتر بیکر :
One of these days,
when I get my boat built...
بالاخره یکی از همین روزها قایقم رو می‌سازم
...I’m gonna drift out of
this damn territory.
و خودم رو از این منطقه لعنتی بیرون می‌کشم
.
میدانم دوستداران سهراب سپهری وقتی این سطرها را بخواند یاد شعر قایقی خواهم ساخت او می‌افتند
اما نمیدانم آیا سهراب این فیلم را دیده بود یا نه
.
سکانس را خلاصه وار برایتان گذاشتم تا سرانجامش را ببینید
اما شاهکار این سکانس با ترانه و آهنگ و خوانندگی و نوازندگی باب دیلن کامل میشود
وقتی به ما میفهماند ، آنگاه که مرگ فرا برسد دیگر نه "نشان" ها بدرد میخورند و نه "تفنگ" ها و نه "قایق" های نیمه ساخت 🥺😢
.
این ترانه ، ایرانی پسند هم هست چراکه قافیه دار و استعاره ای است و مفهوم آن غنی و غمی 😅 میباشد در کنار آنکه آهنگی دل نواز هم دارد😊
.
.
.
⭐دومین نکته : سرگذشت فاجعه بار خوده این فیلم است به طوری که در مرحله تدوین فیلم بین سرمایه گذارها و کارگردان چنان اختلاف شدیدی در میگیرد که افتضاح ترین تدوین کاری کارگردان رخ میدهد کارگردان که فیلم را در 165 دقیقه درست کرده بود مجبور میشود آنرا به 106 دقیقه کاهش دهد و آنرا آماده نمایش روی پرده سینما کند و نتیجه آن یک شکست واقعی از طرف منتقدین برای فیلم بود
اکثر مردم دنیا بخصوص ایرانی ها هم همان نسخه دوبله 106 دقیقه را دیدند که خب معلوم است نپسندند
.
کمپانی صاحب اثر بعدها در سال 2005 یک نسخه یک ساعت و پنجاه و پنج دقیقه و شانزده ثانیه یعنی 115 دقیقه آماده میکند که به طور کل نظر منتقدین را عوض میکند
از ویکیپدیا :
این نسخه منجر به کشف مجدد و ارزیابی مجدد فیلم شد و بسیاری از منتقدان آن را به عنوان یک شاهکار گمشده تحسین کردند. شهرت فیلم از زمان انتشار این نسخه به طور قابل توجهی افزایش یافته است و فیلم به عنوان چیزی شبیه به یک کلاسیک مدرن در نظر گرفته می‌شود
.
.
یک نسخه 124 دقیقه ای "پیش نمایش" قبل از افتضاح 106 دقیقه ای برای منتقدین آماده شده بود که پس از دیدن آن ، آنرا به عنوان بهترین فیلم کارگردان تحسین کردند اما در نهایت 106 دقیقه ای اکران شد
.
شایعه ها برای وجود نسخه های دیگر زباد هست مثل سرگذشت واقعی شخصیت مجرمBilly در فیلم ، من خودم بعد از سعی فراوان نسخه قابل قبول 2005 را دیدم و خیلی خوشم آمد اما دوست داشتم نسخه 124 دقیقه ای آنزا که وجودش اثبات شده ببینم ولی نشد
بله ، وقتی قیچی و چسب خوب کار کند میشود "تدوین" در غیر اینصورت سانسوری بیش نیست حال به هر بهانه ای !
یاد فیلم رضاموتوری مسعود کیمیایی افتادم با آن مدل تدوین و نسخه های متعددش
.
پایان
1 note · View note
30ahchaleh · 2 months
Text
فعلا عنوانی برای این " گیف " که ساختم انتخاب نکردم
Tumblr media
قراره دوستم برای این " گیف " یه عنوان انتخاب کنه، در اولین فرصت ازش درخواست میکنم 😁
Tumblr media
2 notes · View notes
30ahchaleh · 3 months
Text
Tumblr media
Disenchantment
واژه ی "دیسین‌چانت‌منت" معنای جالبی دارد بیشتر یک مفهوم پیچیده است ، طبق توضیحاتی در گوگل
a feeling of disappointment about someone or something you previously respected or admired; disillusionment.
احساس ناامیدی در مورد کسی یا چیزی که قبلاً به آن احترام میگذاشتید یا تحسین میکردید. سرخوردگی.
.
و سرخوردگی یعنی
a feeling of disappointment resulting from the discovery that something is not as good as one believed it to be.
احساس ناامیدی ناشی از کشف این موضوع که چیزی آنقدرها که تصور میشود خوب نیست.
.
پس با توجه به حال‌وهوای کارتون ، واژه "افسون زدگی" میتواند خیلی ترجمه نزدیکی باشد به اسم یا عنوان این کارتون سریالی
.
.
اما دوبله باحال و بامزه مؤسسهٔ فرهنگی هنری سورن که در بسیاری از موارد به کمک مفهوم سکانهای این کارتون آمده و در مواردی بسیار هوشمندانه ، همان مفهوم را جذاب تر کرده و در مواردی هم ناچارا مفهوم را سانسور کرده ، از دوبله ی این کارتون ، کارتونی ساخته که 100% نمیتوان گفت شما شاهد کارتون "افسون زدگی" هستید اما مطمعنن شاهد 100% کارتون "طلسم شدگان" هستین
.
در مواردی که دوبله ، کاملا خارج از متن است ، اما لطمه ای به مفهوم کلی کارتون نمیزند شاهکارهای از شوخی در دوبله رخ میدهد که این کارتون را دیدنی تر هم میکند
به انتخاب من اگر باشد من حتما "طلسم شدگان" را میبینم تا آنکه بخواهم برای "افسون زدگی" وقت بگذارم البته نیم نگاهی هم به زیر نویس میندازم تا چندان پرت از ماجرا نباشم مخصوصا آن سکانسهایی که " سورن " مجبور بود 😩 که سانسور کند
.
.
این روش دوبله یا ترجمه مرا یاد ذبیح‌الله منصوری می‌اندازد وقتی با اشتیاق کتاب هایی که ترجمه کرده بود را خواندم اما سال ها بعد فهمیدم مثلا کتاب ژوزف بالسامو ی ترجمه او ، دقیقا آن چیزی نیست که الکساندر دوما ،��آن نویسنده فرانسوی نوشته !!!
.
خیلی ها (ژوزف بالسامو)ی ذبیح را بیشتر از (ژوزف بالسامو)ی دوما میپسندند !!!
.
ذبیحی صفت بامسما یست که میتواند به احترام او اصطلاحی شود برای این مدل ترجمه و دوبله ، که نه اقتباس است و نه ترجمه وفادار و نه حتی الهام و برداشت از اثر اصلی ، بلکه چنان روشی ست در ترجمه و دوبله که بالاتر گفتم
پس هرکس ذبیحی ترجمه و دوبله کرد بدانید با اثر اصلی چه کرد
.
.
کنجکاو شدم بدانم در کشور های دیگر نیز آیا چنین مدلی از دوبله و ترجمه هست یا نه آیا آنها اصطلاحی برای این کار دارند یا نه
توجه داشته باشید چنین چا��نی ایی ، اثر اصلی را بسیار جذاب تر و در مواردی غنی تر میکند برای آن فرهنگ و زبان میزبان ، البته اگر به مفهوم اصلی آسیب نزند و یا با هدف سانسور انجام نشود پس چنین کاری ظرافت ها و بلدی های خودش را میطلبد تا خیانت در امانت نشود
.
.
1 note · View note
30ahchaleh · 4 months
Text
Impossible dreams
Tumblr media
قسمتی از متن رویاهای نشدنی
ـ . . .
این رو خوب میفهمن
اونا که به دریا
رفتند و شندین صدای پریا
اومدن به ساحل
نشد دوباره برن به دریا
نشستن همونجا
تا آخر دنیا
ساختن معما
ـ . . .
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
https://www.instagram.com/reel/CofiipWIoFA/?igsh=NTc4MTIwNjQ2YQ==
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
Obviously, we're not fixated on traditional body norms. (Tiabeanie)
ترجمه مفهومی ـ ↓ ـ
مشخصه که قرار نیس آدم وارانه عاشق بشیم.(تیابینی)
ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ
.
2 notes · View notes
30ahchaleh · 4 months
Text
The saddest song of happiness
غمگین ترین آواز شادی
Skippity-skoppity skip
Tumblr media
Secret of the heart
راز دل . . .
هیچ کس جز خدا راز دل لوسی رو نفهمید 😭
حالا میفهمم چرا با الفو همش کلکل داشت 😢
.
یاد تراته "راز دل" با صدای هایده و شعر عبداله شادان افتادم 🥺
این نکته را در مورد ترانه "راز دل" باید بگم ، از اونجایی که شاعر و آهنگساز (جلیل زلاند) هر دو افعانستانی هستند خانم سهیلا زلاند دختر آهنگساز ، این تراته را با گویش افغانستانی که شعر هم همانگونه سروده شده خوانده است
.
2 notes · View notes