#غیبت | Explore Tumblr Posts and Blogs

humansofnewyork · 9 months

Photo

(5/54) “The meaning of our most important words I learned from my mother. 𝘙𝘢𝘴𝘵𝘪: Truth. I never heard her tell a lie. 𝘕𝘦𝘦𝘬𝘪: Goodness. I never heard her gossip. And 𝘔𝘦𝘩𝘳: Love. We were three brothers and five sisters, but she loved us all equally. There were no assigned places at our dinner table. Everyone got their desired portion. While we ate our father would encourage us to debate the events of the day. No topic was off limits: history, politics, even the existence of God. And everyone was encouraged to use their voice. One weekend my father drove us all to visit Ferdowsi’s tomb in the city of Tus. It’s a large tomb. It’s modeled after the tomb of Cyrus The Great. On its face is etched the first line of Shahnameh. The master verse. The cornerstone: ‘In the Name of the God of Soul and Wisdom.’ 𝘑𝘢𝘢𝘯 and 𝘒𝘩𝘦𝘳𝘢𝘥. Soul and Wisdom. The two things that all humans have. With the opening line Ferdowsi does away with all castes and classes. He does away with all religion. He gives everyone a direct connection to the creator. As a young boy I’d memorized hundreds of verses. One of my favorite stories in Shahnameh is when Rostam selects his horse. Rakhsh is the only horse in Iran that can carry Rostam’s weight. Rakhsh has the body of a mammoth. But he's wild, he foams at the mouth. Rostam has to fight to tame him. I was a shy child. But something happens when I read Shahnameh. There’s an epic cadence. The words demand to be spoken. It’s like touching a hot stove. I feel the heat, I feel the pressure. It’s like a sword pierces my body and I have to let it out: ‘𝘙𝘢𝘬𝘩𝘴𝘩 𝘳𝘰𝘢𝘳𝘦𝘥 𝘣𝘦𝘯𝘦𝘢𝘵𝘩 𝘙𝘰𝘴𝘵𝘢𝘮!’ The neighbors would come running to their balconies to watch. Every region in Iran has its own dialect, and I could switch between them. The language is ancient, so I didn’t know the meaning of every word. But I could feel the music. When I mispronounced a word, I knew. As if I’d played a wrong chord. I could almost tell what he wanted. I could almost hear the voice of Ferdowsi himself.”

معنای مهم‌ترین واژگان زبان‌مان را از مادرم آموختم، راستی، هرگز دروغی از او‌ نشنیدم. نیکی، هرگز غیبت نمی‌کرد و مهر و دوستی. ما سه برادر و پنج خواهر بودیم و مادر همه را به اندازه‌ی مساوی دوست داشت. برای هیچکس جایگاه ویژه‌ای بر سر سفره در نظر گرفته نمی‌شد. هر کسی به میل و اندازه‌ی خود از خوراک سهم می‌برد. هنگام خوردن پدر تشویق‌مان می‌کرد که درباره‌ی رویدادهای روز گفت‌وگو کنیم. هیچ موضوعی قدغن نبود: تاریخ، سیاست، حتا وجود خداوند. و همه تشویق می‌شدند که اندیشه‌های خود را بیان کنند. پدر ما را یک هفته به دیدن آرامگاه فردوسی در شهر توس برد. آرامگاهی بود بزرگ. بسان آرامگاه کوروش بزرگ طراحی شده است. نخستین بیت شاهنامه بر روی سنگ آرامگاه حک شده بود. شاه‌بیت است. پایه‌ و ستون اندیشه‌ و جهان‌بینی ایرانی‌ست: به نام خداوند جان و خرد. دو چی��ی که همه‌ی مردمان از آن برخوردارند. در نخستین برگ شاهنامه، فردوسی همه‌ی طبقات اجتماعی را کنار می‌نهد. همه‌ی دین‌ها را کنار می‌نهد. فردوسی به مردمان پیوندی بی‌واسطه با خداوند می‌بخشد. او می‌گوید: هر آنچه در این کتاب است، برای همگان است. در کودکی سد‌ها بیت شاهنامه را به یاد سپرده بودم. از داستان‌های مورد علاقه‌ام در شاهنامه جایی‌ست که رستم اسبش، رخش را برمی‌گزیند. رخش تنها اسبی‌ست در ایران که می‌تواند رستم و جنگ افزار سنگینش را تاب بیاورد. رخش تنی بسان پیل دارد. سرکش است، رستم برای گرفتن و رام کردنش می‌بایست سخت بکوشد. من کودکی خجالتی بودم. ولی زمانی که شاهنامه را می‌خواندم، شور شگفت‌انگیزی مرا فرا می‌گرفت. شعرها آهنگی رزمی دارند. واژگان خواستار خوانش‌اند. همانند دست زدن به کوره‌ای گرم. گرما را حس می‌کنم، فشار را حس می‌کنم. همانند شمشیری که تنم را می‌شکافد و باید آن را فریاد بزنم: از این سو خُروشی برآورد رَخش / وزآن سوی اسب یل تاجبخش. همسایگان شتابان بر روی بام‌هاشان جمع می‌شدند تا شنونده‌ی فردوسی باشند. هر منطقه‌ای از ایران گویش و لهجه‌ی خود را دارد. من داستان‌های شاهنامه را به فارسی و گویش‌های محلی‌مان می‌خواندم. کتاب به زبان پارسی کهن سروده شده است‌، معنای همه‌ی واژگان را نمی‌دانستم ولی آهنگش را حس می‌کردم. اگر واژه‌ای را اشتباه می‌خواندم، درمی‌یافتم. چنانکه گویی نُت موسیقی را اشتباه زده‌ باشی. می‌توانستم به درستی بدانم که او چه می‌خواهد بگوید. گویی صدای دلآویز فردوسی را به جان می‌شنیدم

186 notes · View notes

urdu-poetry-lover · 2 months

Text

وہ قحطِ مخلصی ہے کہ یاروں کی بزم سے

غیبت نکال دیں تو فقط خامشی بچے

#اردو #urdu #urdu poetry #اردو پوسٹ #اردوشاعری #اردوادب #urdu shayari

9 notes · View notes

amirkalhor · 1 year

Text

فروش نان قسطی، سفره هفت‌سین قسطی، سنگ قبر قسطی، برنج قسطی، آجیل قسطی، گوشت و مرغ قسطی، سوسیس و کالباس قسطی، میوه قسطی، خورد و خوراک قسطی و زندگی قسطی در کشوری که گنج است و مردمان شریف و نازنینی دارد.

اگر تا سال‌های پیش خرید قسطی برای خانه و ماشین بود حالا از صدقه سر جمهوری اسلامی، مردم به صورت قسطی زندگی می‌کنند. آگهی‌های خرید قسطی گوشت قرمز، برنج و حتی خریدهای سوپرمارکتی چند ماهی است که در سایت‌های مختلف و همچنین در سطح شهرهای مختلف ایران دیده می‌شود. برای این خریدها شرایط ویژه‌ای هم وجود دارد. مثلا بعضی سایت‌ها برای خرید برنج باید، ضامن معتبر داشته باشد، یک پنجم مبلغ را به صورت پیش پرداخت بپردازید و مابقی مبلغ را با چک پرداخت کنید. یا در بعضی سایت‌ها مشتریان باید برای خریدهای قسطی سوپر مارکتی یا محصولات پروتئینی نظیر گوشت قرمز برای خرید ضامن کارمندی یا بازنشستگی، اجاره‌نامه، سفته الکترونیکی یا چک بانکی ارائه کنند.

در خارج از ایران و حتی کشورهای پیشرفته هم خرید قسطی وجود دارد. اما برای ماشین و خانه. بله، پرداخت با کارت اعتباری در ماه آینده هم هست اما هیچ چیز از سر اجبار نیست. برای سرخ نگاه داشتن صورت با سیلی نیست. آدم‌ها به عنوان شهروند اعتبار دارند. پول ملی ارزش دارد. هر روز که از خواب بیدار می‌شوند با سیاست‌ها و دستورات جدید حکومت مواجه نمی‌شوند. قیمت کالاها به صورت روزانه افزایش پیدا نمی‌کند. در زندگی‌شان روند صعودی حس می‌کنند تا روند نزولی و روز به روز فقیرتر شدن.

اما در ایران تورم موادغذایی و مصرفی مردم روز به روز افزایش پیدا می‌کند و مصرف لبنیات و پروتئین مدام در میان آدم‌های غیرمتصل در حال کاهش است. حالا گوشت و مرغ مدام در سفره شهروندان غیبت دارند و در سبد خرید روزانه آن‌ها جایی ندارند و بسیاری از خانواده‌ها خرید گوشت از قصابی را از برنامه‌های زندگی‌شان حذف کرده‌اند و یا اگر هم بخواهند خرید کنند، در حد 300 یا 400 گرم است. آدم‌هایی که قبلا کیلویی گوشت می‌خریدند و اسیر دست هیولای فقری که جمهوری اسلامی به جان شهروندان انداخته نشده بودند.

این زندگی پر از بلاتکلیفی قسطی چهل و چهار ساله حالا گریبان‌گیر تمام مردم غیرمتصل ایران شده است. فقیر و پولدار ندارد. اگر غیرمتصل باشند و وابسته به حکومت نباشند، هرکدام به نوعی روز را به صورت قسطی به شب می‌رسانند. کارهای معوق برای فرداها، امروز را به فردا موکول کردن. حالا ببینیم چه پیش می‌آید، صبر کنیم تا نتیجه انتخابات آمریکا، تحمیل کنیم تا فلان رئیس جمهور بیاید، ببینیم وضعیت دلار و سکه چه می‌شود و این زندگی لعنتی قسطی در تمام ابعاد زندگی آدم‌ها وارد شده است. در روح و روان آن‌ها. در روزمره‌های آن‌ها.

تکه‌ای از کتاب شوری ضد شوروی نوشته ولادمیر واینوویچ را بخوانید:

یکی از دوستانمان قول داده بود یک بطری شامپاین جور کند، در آن زمان در مغازه ها چیز زیادی برای خریدن پیدا نمی‌کردید، باید از راه های دیگری وارد می‌شدید. از طریق دوستان، دوست دوستان. موفق شده بودیم کالباس دودی و شکلات پیدا کنیم… اگر برای شب اول ژانویه می‌توانستی یک‌ کیلو نارنگی جور کنی خیلی خوش شانس بودی. نارنگی تنها یک میوه نبود، خوراکی بسیار لذیذی بود که تنها شب اول ژانویه بویش را می‌شنیدی. از ماه‌ها پیش برای شب اول سال موادغذایی خوشمزه ذخیره می‌کردیم.

#freedom for iran #help iran #iran #iran revolution #iran protests #iranian #instagram

4 notes · View notes

faiz-ibn-hussain · 2 years

Text

The call of "Shia-Sunni Unity", a heinous conspiracy against the Islamic Ummah

After mentioning the Baatil Aqaid of Shia Rafidhah Kuffar, Shaikh Ihsan Ilahi Zaheer (رحمه الله) writes:

ان یہودی اور مجوسی عقائد سے توبہ کیے بغیر شیعہ سنی اتحاد کا نعرہ محض فریب اور لا یعنی ہی نہیں بلکہ امت اسلامیہ کے خلاف ایک گھناؤنی سازش بھی ہے

Without repenting from these Jewish and Magian beliefs, the slogan of Shia-Sunni unity is not only deception and nonsense but also a heinous conspiracy against the Islamic Ummah.

اسى نعرے کی وجہ سے اس گروہ کو اہل اسلام کے خلاف سازشیں کرنے اور مسلمانوں کی وحدت کو پارہ پارہ کرنے کا موقعہ ملا، یہ نعرہ دراصل اسلام کو نقصان پہنچانے کے لیے راہ ہموار کرتا ہے، اس نعرے کی وجہ سے ہی یہودیوں اور مجوسیوں اور دوسرے اعداء اسلام کو مسلمانوں کی صفوں میں گھس کر انہیں نقصان پہنچانے اور اسلامی عقائد کومسخ کرنے کا موقعہ ملتا ہے۔

This slogan gave this group an opportunity to conspire against the people of Islam and to tear apart the unity of the Muslims. This slogan actually paves the way for harming Islam , It is because of this slogan that Jews and Magians and other anti-Islamic elements have the opportunity to infiltrate the ranks of Muslims and harm them and distort Islamic beliefs.

آپ تاریخ اسلام کا مطالعہ کریں تو آپ کو اس میں ایک شیعہ راہنما ابن علقمی نظر آئے گا جس نے سقوط بغداد میں کلیدی کردار ادا کیا، اپنے آپ کو فاطمی کہلانے والے شیعہ نظر آئیں گے جنہوں نے بارہا کعبۃ اللہ کی حرمت کو پامال کیا اور اکابرینِ اسلام کو تہ تیغ کیا، آپ کو شیعہ "قزلباش" خاندان میں سے یحییٰ خان نظر آئے گا جس نے ہندوؤں سے مل کر سقوط مشرقی پاکستان میں بنیادی کردار ادا کیا۔

If you study the history of Islam, you will see a Shiite leader, Ibn Alqami, who played a key role in the fall of Baghdad, there will be Shiites who call themselves Fatimids who have repeatedly violated the sanctity of the Ka'bahtullāh and slaughtered the greats of Islam, You will see Yahya Khan from the Shia "Qazlbash" family who played a pivotal role in the fall of East Pakistan along with the Hindus.

یہ سارا کچھ اس نعرے کی وجہ سے ہوا۔ یہ نعرہ اتحاد کے لیے مسلمانوں میں انتشار وافتراق پیدا کرنے کے لیے لگایا جاتا ہے۔ اتحاد امت کا راز صرف اور صرف اتباع کتاب وسنت میں پنہاں ہے۔

It all happened because of this slogan. This slogan is used for unity to create disunity and division among Muslims. The secret of the unity of the Ummah lies only in the followers of the Qur'an and Sunnah.

متبعینِ کتاب وسنت کا اتحاد ہی’’اتحاد بین المسلمین‘‘ کہلا سکتا ہے، اسلامی عقائد سے انحراف کر کے اور غیبت ورجعت جیسے یہودی و مجوسی عقائد کو اختیار کرکے اتحاد کے نعرے کا مقصد شریعت اسلامیہ کومسخ کرنا اور امت میں تفریق پیدا کرنا تو ہوسکتا ہے۔ایسے نعرے سے کسی خیر کی توقع نہیں کی جاسکتی۔

Only the unity of the followers of the Book and Sunnah can be called "the unity among Muslims", by deviating from Islamic beliefs and adopting Jewish and Magian beliefs such as backbiting and regression, the slogan of Unity may be aimed at distorting Islamic law and creating divisions within the ummah.No good can be expected from such a slogan.

یہ کہنا کہ اس قسم کا اتحاد مسلمانوں کی قوت کا باعث بن سکتا ہے یا اس قسم کے اتحاد سے ہم اعداء اسلام کا مقابلہ کر سکتے ہیں۔

To say that this kind of unity can lead to the strength of Muslims or that with this kind of unity we can fight the enemies of Islam.

بالکل عبث (فضول) ہے اس لیے کہ اللہ و رسول ﷺ کے نزدیک صرف اس اتحاد کی اہمیت ہے جو اللہ ورسولﷺ کی اتباع کرنے والوں اور خالص اسلامی عقائد کو اختیار کرنے والوں کے درمیان ہو

Absolutely futile, because in the sight of Allah and His Messenger, the only thing that matters is the unity between those who follow Allah and His Messenger and those who adopt pure Islamic beliefs.

اور صرف ایسے لوگ ہی عنداللہ مومنین ہیں ، اور انہی کے

متعلق ارشاد باری تعالی ہے۔

And only such people are believers in the Sight of Allah,and of them related guidance is from the Almighty Allah.

#jamiatahlehadees #ahlesunnatwaljamat #AhlulBayt #ahlussunnah #ahlusunnahwaljamaah

1 note · View note

my-urdu-soul · 2 years

Text

اب ایسے چاک پر کوزہ گری ہوتی نہیں تھی

کبھی ہوتی تھی مٹی اور کبھی ہوتی نہیں تھی

اچانک مصرعِ جاں سے برامد ہونے والے

کہاں ہوتا تھا تُو جب شاعری ہوتی نہیں تھی

ہم ایسی روشنی میں رہ چکے ہیں جو سراسر

تمہاری ہوتی تھی پر تم نے کی ہوتی نہیں تھی

بہت پہلے سے افسردہ چلے آتے ہیں ہم تو

بہت پہلے کہ جب افسردگی ہوتی نہیں تھی

پڑے ہوتے تھے جب ہم اپنے اپنے پہلوؤں پر

ہمیں کیا ایک دوجے کی پڑی ہوتی نہیں تھی!

بغل میں شہر کا نقشہ تھا اور نقشے پہ نظریں

میں چل کر دیکھتا تھا جو ، گلی ہوتی نہیں تھی

یونہی ہم آتے جاتے تیرا نقشہ کھینچ لاتے

ترے غُرفوں کی غیبت کس گلی ہوتی نہیں تھی!

نظر اُٹھتی تو اِک تیری کمی سے بھر کے جُھکتی

خبر اُڑتی تو بات ایسی کوئی ہوتی نہیں تھی

تُجھے محسوس کرنے کی وہ کیا گھڑیاں تھیں جِن میں

تُجھے معلوم کرنے کی گھڑی ہوتی نہیں تھی

کتابِ خواب کی ترتیب ، جب تک تُو نہیں تھا

غلط ترتیب تھی اور ٹھیک بھی ہوتی نہیں تھی

جہاں زینہ اُترتا ، ہم بھی پیچھے جا اُترتے

یہ کُچھ بھی کہنے سُننے کی گھڑی ہوتی نہیں تھی

مَیں تُم سے بات کرنے کو کہا کرتا تھا جب بھی

پتا تھا کب سے تُم نے بات کی ہوتی نہیں تھی؟

اور اَب سامان پُورا کیجیے یا دھیان پُورا

گِرہ جو کھول دیتے ، کھولنی ہوتی نہیں تھی

دِلوں میں جھانکا اور پِھر ہم نے دُنیا بھر میں جھانکا

مَحبّت تُجھ سے پہلے واقعی ہوتی نہیں تھی

چُرانے والے ہم تیرے ، چُرانے میں رہے پر

برآمد ہم سے یہ چوری کبھی ہوتی نہیں تھی

وہ پانی عارضی ہوتا تھا تیری اُوک والا

مگر اُس کی روانی عارضی ہوتی نہیں تھی

سبھی دِل اِک جگہ ، اِک جِسم میں ٹانکے گئے تھے

یہ دھڑکن دِل بہ دِل ایسے گڑی ہوتی نہیں تھی

ہم اپنی گُم شُدہ اِک چیز تُم میں ڈُھونڈتے تھے

اور ایسی گُم شُدہ جو یاد بھی ہوتی نہیں تھی

ہمیں ان حالوں ہونا بھی کوئی آسان تھا کیا

محبت ایک تھی اور ایک بھی ہوتی نہیں تھی

دیا پہنچا نہیں تھا آگ پہنچی تھی گھروں تک

پھر ایسی آگ جس سے روشنی ہوتی نہیں تھی

نکل جاتے تھے سر پر بے سر و سامانی لادے

بھری لگتی تھی گٹھری اور بھری ہوتی نہیں تھی

ہمیں یہ عشق تب سے ہے کہ جب دن بن رہا تھا

شبِ ہجراں جب اتنی سرسری ہوتی نہیں تھی

ہمیں جا جا کے کہنا پڑتا تھا ہم ہیں یہیں ہیں

کہ جب موجودگی موجودگی ہوتی نہیں تھی

بہت تکرار رہتی تھی بھرے گھر میں کسی سے

جو شے درکار ہوتی تھی وہی ہوتی نہیں تھی

کہو تو گفتگو سنوائوں تم کو اُن دنوں کی

ہمارے درمیاں جب بات بھی ہوتی نہیں تھی

تمہی کو ہم بسر کرتے تھے اور دن ماپتے تھے

ہمارا وقت اچھا تھا گھڑی ہوتی نہیں تھی

شاہین عباس

5 notes · View notes

milo7575 · 18 days

Text

قالیشویی

خدمات قالیشویی در کرج

مرکز قالیشویی آپ خدمات گسترده‌ای را ارائه می‌دهد تا به نیازهای مختلف مشتریان پاسخ دهد. این خدمات شامل موارد زیر می‌شود:

۱. شستشوی فرش دستباف و ماشینی: با استفاده از روش‌ها و مواد شوینده اختصاصی، کیفیت و زیبایی فرش‌ها حفظ می‌شود.

۲. ترمیم و بازسازی فرش: شامل رفوگری، بافت مجدد قسمت‌های آسیب‌دیده، و بازیابی رنگ و طرح اصلی فرش.

۳. رفع سوختگی و ترمیم پارگی‌ها: با استفاده از تکنیک‌های دقیق و حرفه‌ای، قسمت‌های سوخته یا پاره شده فرش ترمیم می‌شوند.

۴. لکه‌برداری تخصصی: با استفاده از مواد مخصوص، انواع لکه‌ها از جمله لکه‌های چای، قهوه، خون، و رنگ از فرش حذف می‌شوند.

۵. شستشوی فرش ابریشمی و گران‌قیمت: با استفاده از مواد شوینده ملایم، فرش‌های ابریشمی و ارزشمند شسته می‌شوند.

۶. ضدعفونی و زدودن بو: با استفاده از فرآیندها و مواد ضدعفونی کننده، بوهای نامطبوع از فرش برطرف می‌شوند.

۷. خدمات ضد آب و ضد لک سازی فرش: با اعمال پوشش‌های محافظ، جلوی نفوذ آب و لکه گرفتگی از فرش می‌گردد.

۸. بسته‌بندی و نگهداری فرش: فرش‌ها در شرایط مناسب بسته‌بندی و نگهداری می‌شوند تا در دوران غیبت مالکان محافظت شوند.

۹. مشاوره در زمینه نگهداری و مراقبت از فرش: راهنمایی‌های تخصصی برای حفظ و مراقبت از فرش در منزل.

مبل شویی در کرج

مبل شویی یکی از خدمات تخصصی در قالیشویی آپ است که به منظور نظافت و تمیزی مبلمان ارائه می‌شود. این فرایند شامل مراحل مختلفی است که هر کدام به منظور حفظ کیفیت و زیبایی مبلمان انجام می‌شوند.

در این فرایند، ابتدا مبلمان بررسی و ارزیابی می‌شود تا نوع پارچه، میزان کثیفی، و هرگونه آسیب یا خرابی مشخص شود. سپس، با استفاده از روش‌های مناسب شستشو، مبلمان از لایه‌های آلودگی و لکه‌های مختلف پاکسازی می‌شود. در مرحله بعد، با استفاده از تجهیزات خاص و مواد شوینده مناسب، مبلمان دقیقاً با توجه به نوع پارچه و مواد ساختاری آن، شسته و تمیز می‌شود. این فرایند توسط کارشناسان مجرب و کارآزموده ما با بهره‌گیری از تجهیزات مدرن و شوینده‌های تخصصی، در منزل شما حاضر شده و مبلمانتان را به طور کامل تمیز و نو می‌کنند.

0 notes

mahdiehmirzaie · 22 days

Text

سال ۲۰۱۱ ئه. موزیک ویدیوهای 25band و آرمین رو توی PSP خواهرم نگاه میکنم. استاتوس‌های فیسبوک رو توی اینترنت نصف شب‌ها نگاه میکنم. رقص‌های شکیرا رو جلوی پی سی تمرین میکنم. آهنگ‌های جاستین رو حفظ میکنم. توی راه کانون هر چی به ذهنم میاد میخونم. بعد از ظهرها تمرین‌های کلاس زبان رو انجام میدم. توی کلاس سرم رو روی شونه‌ی دوستم میذارم و معلمم گوشم رو میکشه. غروب‌ه�� آن شرلی رو پای تی وی میبینم و شب کتاب‌هایی که از کانون امانت گرفتم رو میخونم. عیدها خونه بابابزرگ با همه جمعیم. باباها ورق بازی میکنن و سر نوشابه و بستنی شرط میبندن، ما بچه‌ها توی اتاق خواب آتیش میسوزونیم، مامان‌ها در حین آشپزی غیبت میکنن. عاشورا تاسوعا برای تفریح بروجردیم و هر شب چغا جمع میشیم. هر آخر هفته گیرهای رنگیم رو میزنم و خونه مادربزرگم میخوابم. با آینه‌ی دستشویی عکس میگیرم چون به طرز عجیبی توی اون لحظه خوشگل به نظر میرسم. هر چند شب در میون عمه‌اینا رو میبینم؛ عید، شب دیدنی، سیزده به در و بی دلیل و با دلیل.

سال ۲۰۱۱ بود و به طرز عجیبی همه چیز رنگی و بدون بیچیدگی بود.

#SoundCloud

0 notes

hermarsh · 29 days

Text

هروقت ننه بابام پچ پچ میکنن حس میکنم پشت سر من غیبت میکنن. نه اینکه بد باشن ها، من خیلی پارانوئیدم.

0 notes

hassanriyazzsblog · 1 month

Text

🌹🌹𝗔𝗧𝗢𝗡𝗘𝗠𝗘𝗡𝗧 𝗙𝗢𝗥

𝗕𝗔𝗖𝗞𝗕𝗜𝗧𝗜𝗡𝗚.

♦️ *_"A journey towards excellence"_* ♦️

✨ *Set your standard in the realm of*

*love !*

*(اپنا مقام پیدا کر...)*

؏ *تم جو نہ اٹھے تو کروٹ نہ لے گی سحر.....*

🔹 *100 PRINCIPLES FOR PURPOSEFUL*

*LIVING* 🔹

8️⃣5️⃣ *of* 1️⃣0️⃣0️⃣

*(اردو اور انگریزی)*

💠 𝗔𝗧𝗢𝗡𝗘𝗠𝗘𝗡𝗧 𝗙𝗢𝗥 𝗕𝗔𝗖𝗞𝗕𝗜𝗧𝗜𝗡𝗚:

𝗧𝗵𝗲 𝗣𝗿𝗼𝗽𝗵𝗲𝘁 𝗼𝗳 𝗜𝘀𝗹𝗮𝗺ﷺ 𝘀𝗮𝗶𝗱 𝘁𝗵𝗮𝘁 𝗼𝗻𝗲 𝘄𝗮𝘆 𝗼𝗳 𝗲𝘅𝗽𝗶𝗮𝘁𝗶𝗻𝗴 𝗳𝗼𝗿 𝗯𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝗶𝗻𝗴 𝗶𝘀 𝘁𝗼 𝗮𝘀𝗸 𝗳𝗼𝗿𝗴𝗶𝘃𝗲𝗻𝗲𝘀𝘀 𝗳𝗿𝗼𝗺 𝗚𝗼𝗱 𝗳𝗼𝗿 𝘁𝗵𝗲 𝗼𝗻𝗲 𝘄𝗵𝗼𝗺 𝘆𝗼𝘂 𝗵𝗮𝘃𝗲 𝗯𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝘁𝗲𝗻.

(AlMaqasidulHasanah, Hadith No. 804)

● 𝗕𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝗶𝗻𝗴 𝗺𝗲𝗮𝗻𝘀 𝗺𝗲𝗻𝘁𝗶𝗼𝗻𝗶𝗻𝗴 𝗮𝗻𝘆 𝗯𝗮𝗱 𝗾𝘂𝗮𝗹𝗶𝘁𝘆 𝗶𝗻 𝗮 𝗽𝗲𝗿𝘀𝗼𝗻 𝗶𝗻 𝗵𝗶𝘀 𝗮𝗯𝘀𝗲𝗻𝗰𝗲, 𝘀𝗼𝗺𝗲𝘁𝗵𝗶𝗻𝗴 𝘁𝗵𝗮𝘁 𝘁𝗵𝗲 𝗼𝘁𝗵𝗲𝗿 𝗽𝗲𝗿𝘀𝗼𝗻 𝘄𝗼𝘂𝗹𝗱 𝗱𝗶𝘀𝗹𝗶𝗸𝗲.

● 𝗕𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝗶𝗻𝗴 𝗶𝘀 𝗮𝗻 𝗮𝗰𝘁 𝗼𝗳 𝗺𝗮𝗹𝗶𝗰𝗲.

● 𝗪𝗵𝗲𝗻 𝗮 𝗺𝗮𝗻 𝗺𝗮𝗸𝗲𝘀 𝘁𝗵𝗲 𝗺𝗶𝘀𝘁𝗮𝗸𝗲 𝗼𝗳 𝗯𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝗶𝗻𝗴, 𝗵𝗲 𝘀𝗵𝗼𝘂𝗹𝗱 𝗲𝗻𝗴𝗮𝗴𝗲 𝗵𝗶𝗺𝘀𝗲𝗹𝗳 𝗶𝗻 𝗮𝗻 𝗮𝗰𝘁 𝗼𝗳 𝗴𝗼𝗼𝗱𝘄𝗶𝗹𝗹 𝗳𝗼𝗿 𝘁𝗵𝗲 𝗺𝗮𝗻 𝘄𝗵𝗼𝗺 𝗵𝗲 𝗵𝗮𝘀 𝗯𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝘁𝗲𝗻.

● 𝗢𝗻𝗲 𝗳𝗼𝗿𝗺 𝗼𝗳 𝗴𝗼𝗼𝗱𝘄𝗶𝗹𝗹 𝗶𝘀 𝘁𝗼 𝗽𝗿𝗮𝘆 𝗳𝗼𝗿 𝗵𝗶𝗺.

● 𝗦𝘂𝗰𝗵 𝗮 𝗴𝗲𝘀𝘁𝘂𝗿𝗲 𝗮𝗳𝘁𝗲𝗿 𝗯𝗮𝗰𝗸𝗯𝗶𝘁𝗶𝗻𝗴 𝘄𝗶𝗹𝗹 𝗰𝗹𝗲𝗮𝗻𝘀𝗲 𝗵𝗶𝗺 𝗼𝗳 𝗵𝗶𝘀 𝘀𝗶𝗻.

🌹🌹 _*And Our ( Apni ) Journey*_

*_Continues_ ...* *________________________________________*

*؏* *منزل سے آگے بڑھ کر منزل تلاش کر*

*مل جائے تجھکو دریا تو سمندر تلاش کر*

💠 غیبت کا کفارہ:

پیغمبر اسلام صلی اللہ علیہ وسلم نے فرمایا کہ غیبت کے کفارے کا ایک طریقہ یہ ہے کہ جس کی غیبت کی ہو اس کے لیے اللہ سے معافی مانگو۔

(المقصد الحسنۃ، حدیث نمبر 804)

● غیبت کا مطلب یہ ہے کہ کسی شخص کی غیر موجودگی میں اس کی کسی برائی کا ذکر کرنا، جو اس شخص کو ناپسند ہو۔

● غیبت بدکاری کا عمل ہے۔

● جب آدمی غیبت کرنے کی غلطی کرے تو اسے چاہیے کہ جس آدمی کی اس نے غیبت کی ہے اس کی خیر خواہی میں مصروف ہو جائے۔

● خیر خواہی کی ایک صورت اس کے لیے دعا کرنا ہے۔

● غیبت کرنے بعد ایسا عمل اسے اس کے گناہ سے پاک کر دے گا۔

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️

*بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم*

💠 غیبت اور اس کی تباہ کاریاں قرآن وحدیث کی روشنی میں:

◀️ غیبت کی تعریف :

● کسی شخص کے پوشیدہ عیب کو اس کی برائی کرنے کے طور پر ذکر کرنا۔

● تو اپنے بھائی کو ایسی چیز کے ذَرِیعے یاد کرے کہ اگروہ سن لے یا یہ بات اسے پہنچے تو اسے ناگوار گزرے اگر چِہ تو اس میں سچّا ہو خواہ اس کی ذات میں کوئی نَقْص (خامی) بیان کرے یا اس کی عَقل میں یا اس کے کپڑو ں میں یا اس کے فعل یا قول میں کوئی کمی بیان کرے یا اس کے دین یا اس کے گھر میں کوئی نَقص (عیب) بیان کرے یا اس کی سواری یا اس کی اولاد، اس کے غلام یااس کی کنیز میں کوئی عیب بیان کرے یا اس سےمتَعَلِّق (یعنی تعلُّق رکھنے والی) کسی بھی شے کا (برائی کے ساتھ)تذکرہ کرے یہاں تک کہ تیرا یہ کہنا کہ اس کی آستین یا دامن لمبا ہے سب غیبت میں داخل ہیں ۔

◀️ غیبت کی تباہ کاریاں ایک نظر میں:

● بَہُت سارے پرہیز گار نظر آنے والے لوگ بھی بِلا تکلُّف غیبت سنتے،سناتے،مسکراتے اور تائید میں سر نظر آتے ہیں، چُونکہ غیبت بَہُت زیادہ عام ہے اِ س لئے عُمُوماً کسی کی اِس طرف توجُّہ ہی نہیں ہوتی کہ ہالانکہ غیبت کرنے والا نیک پرہیز گار نہیں بلکہ فاسِق وگنہگار اور عذابِ نار کا حقدار ہوتا ہے۔

◀️ غیبت کی تباہ کاریوں پر ایک سرسری نظر ڈالئے، شاید خائفین کے بدن میں جُھر جھری کی لہر دوڑ جائے!جگر تھام کر مُلاحَظہ فرمایئے:

● غیبت ایمان کو کاٹ کر رکھ دیتی ہے۔

● غیبت بُرے خاتمے کا سبب ہے۔

● بکثرت غیبت کرنے والے کی دعا قبول نہیں ہوتی۔

● غیبت سے نیکیاں برباد ہوتی ہیں

● اَلغَرض غیبت گناہِ کبیرہ، قطعی حرام اور جہنَّم میں لے جانے والا کام ہے۔

◀️ کسی کی برائی بیان کرنے میں خواہ کوئی سچّا ہی کیوں نہ ہو پھر بھی اس کی غیبت کو حرام قرار دینے میں حکمت مؤمن کی عزّت کی حفاظت ميں مبالَغہ کرنا ہے اور اس میں اس بات کی طرف اشارہ ہے کہ انسان کی عزّت و حرمت اور اس کے حُقُوق کی بَہُت زیادہ تاکيد ہے۔

🔹 نیز اللہ عَزَّوَجَلَّ نے اس کی عزّت کو گوشت اور خون کے ساتھ تَشبیہ دے کر مزید پختہ و مُؤَکَّد کر دیا اور اس کے ساتھ ہی مبالَغہ کرتے ہوئے اسے مُردہ بھائی کا گوشت کھانے کے مُتَرادِف قرار دیا چُنانچِہ ارشاد فرمايا: کیا تم میں کوئی پسند کریگا کہ اپنے مرے بھائی کا گوشت کھائے تو یہ تمہیں گوارا نہ ہو گا- (سورۃُ الحُجُرات آیت ن��بر 12)

● عزّت کو گوشت سے تَشبيہ دینے کی وجہ يہ ہے کہ انسان کی بے عزّتی کرنے سے وہ ایسی ہی تکليف محسوس کرتا ہے جيسا کہ اس کا گوشت کاٹ کر کھانے سے اس کا بدن درد محسوس کرتا ہے بلکہ اس سے بھی زيادہ۔

● کيونکہ عقلمند کے نزديک مسلمان کی عزّت کی قيمت خون اور گوشت سے بڑھ کر ہے۔

● سمجھدار آدمی جس طرح لوگوں کا گوشت کھانا اچّھا نہيں سمجھتا اسی طرح ان کی عزّت پامال کرنا بدرجہ اَولیٰ اچھا تصوُّر نہيں کرتا کيونکہ يہ ایک تکليف دِہ اَمر (یعنی مُعامَلہ) ہے اور پھر اپنے بھائی کا گوشت کھانے کی تاکيد لگانے کی وجہ يہ ہے کہ کسی کے لئے اپنے بھائی کا گوشت کھانا تو بَہُت دور کی بات ہے (معمولی سا) چبانا بھی ممکن نہيں ہوتا لیکن دُشمن کا مُعامَلہ اس کے برعکس ہے۔

🔹 سرورِ کائناتﷺ کا فرمانِ عبرت نشان ہے:معراج کی رات ميں ايسی عورَتوں اور مَردوں کے پاس سے گزرا جو اپنی چھاتیوں کے ساتھ لٹک رہے تھے، تو ميں نے پوچھا:اے جبرئيل! يہ کون لوگ ہيں؟ عرض کی:يہ منہ پر عيب لگانے والے اور پيٹھ پيچھے برائی کر نے والے ہیں اور

🔹 ان کے مُتَعَلِّق اللہ عَزَّوَجَلَّ ارشاد فرماتا ہے: خرابی ہے اس کے لئے جو لوگوں کے منھ پر عیب کرے، پیٹھ پیچھے بدی کرے۔(اَلھُمَزہ:۱)

🔹 سرکارِ دو عالمﷺ کا فرمانِ ہے:میں شبِ معراج ایسی قوم کے پاس سے گزرا جو اپنے چہروں اورسِینوں کو تانبے کے ناخُنوں سے نوچ رہے تھے۔ میں نے پوچھا :اے جِبرئیل !یہ کون لوگ ہیں؟ کہا:یہ لوگوں کا گوشت کھاتے (یعنی غیبت کرتے) تھے اور اُن کی عزّت خراب کرتے تھے۔ (سُنَنِ ابوداو)

◀️ غیبت کے ایک اور دل ہلا دینے والے عذاب کی روایت سنئے اور تھر تھر کانپئے۔

🔹 سرورِ کائناتﷺ کا فرمانِ ہے:جس رات مجھے آسمانوں کی سَیر کرائی گئی تو میرا گزر ایک ایسی قوم پر ہوا جن کے پہلوؤں سے گوشت کاٹ کر خُود ان ہی کو کھلایا جا رہا تھا ۔ انہیں کہا جاتا ،کھاؤ ! تم اپنے بھائیوں کا گوشت کھایا کرتے تھے ۔ میں نے پوچھا :اے جبرئیل یہ کون ہیں؟ عرض کی:آقا! یہ لوگوں کی غیبت کیا کرتے تھے۔(دَلائِلُ النُّبُوَّۃ لِلْبَیْھَقی )

◀️ غیبت ایمان کیلئے نقصان دہ ہے۔

🔹سرورِ کائناتﷺ نے ارشاد فرمایا:غيبت اور چغلی ايمان کو اس طرح کاٹ ديتی ہيں جس طرح چرواہا درخت کو کاٹ ديتا ہے۔ (اَلتَّرغِیب وَالتَّرہِیب)

◀️ مسلمان كی بے عزّتی كبیرہ گناہ ہے۔

🔹 رسولِ اللہﷺ کا فرمانِ ہے:بے شک کسی مسلمان کی ناحق بے عزتی کرنا کبیرہ گناہوں ميں سے ہے۔ (سُنَنِ ابوداو)

◀️ حقیقت یہ ہے کہ ایک مسلمان اپنے دوسرے مسلمان بھائی کی عزّت کا محافظ ہے۔

● مگر افسوس! ایسا نازک دور آ گیا ہے کہ اب اکثر مسلمان ہی دوسرے مسلمان بھائی کی عزّت کے پیچھے پڑا ہوا ہے۔

● جی بھر کر غیبتیں کررہا ہے اور

● چغلیاں کھا رہا ہے ،

● بِلا تکلُّف تہمتیں لگا رہا ہے ،

● بِلا وجہ دل دُکھا رہا ہے۔

◀️ حقوقُ العباد کا مُعامَلہ بڑا نازُک ہے۔

● مگر آہ! آج کل بے باکی کا دور دورہ ہے،

● عوام توکُجا خواص کہلانے والے بھی عُمُوماً اِس کی طرف سے غافل رہتے ہیں۔

● غصّے کا مرض عام ہے۔

● اس کی وجہ سے اکثر''خواص''بھی لوگوں کی دل آزاری کر بیٹھتے ہیں

● اور اس کی طرف ان کی بالکل توجُّہ نہیں ہوتی کہ کسی مسلمان کی بِلاوجہ شَرعی دل آزاری گناہ و حرام اور جہنَّم میں لے جانے والا کام ہے۔

🔹 رسولِ اللہﷺ کا فرمانِ ہے: جس نے (بِلاوجہِ شَرعی) کسی مسلمان کو ایذاء دی اُس نے مجھے ایذاء دی اور جس نے مجھے ایذاء دی اُس نے اللہ عَزَّوَجَلَّ کو ایذاء دی۔ (اَلْمُعْجَمُ الْاَ وْسَط)

🔹 ﷲ و رسول اللہﷺ کو ایذاء دینے والوں کے بارے میں اللہ عَزَّوَجَلَّ ارشاد فرماتا ہے: بے شک جو ایذاء دیتے ہیں اللہ اور اس کے رسول کو ان پر اللہ کی لعنت ہے دنیا و آخرت میں اور اللہ نے ان کیلئے ذلّت کا عذاب تیار کر رکھا ہے۔(الاحزاب۵۷)

◀️ مومن كی حُرمت كعبے سے بڑھ كر ہے۔

🔹 رسولِ اللہﷺ نے کعبہ کو مخاطب کر کے ارشاد فرمایا :مومن کی حُرمت تجھ سے زِیادہ ہے۔(سُنَنِ اِبن ماجہ)

◀️ كامل مسلمان كی تعریف:

🔹 رسولِ اللہﷺ کا فرمانِ ہے : مسلمان وہ ہے کہ اس کے ہاتھ اور زَبان سے دوسرے مسلمان محفوظ رہیں ۔

🔹 رسولُ ﷲﷺ نے فرمایا:''جب بندہ جھوٹ بولتا ہے، اس کی بدبو سے فرِشتہ ایک میل دور ہوجاتا ہے۔''

(سُنَنِ)

◀️ غیبت گناہِ کبیرہ ہے۔

● غیبت صِرف زبان ہی سے نہیں اور طریقوں سے بھی کی جا سکتی ہے مثَلاً (1) اشارے سے(2)لکھ کر(3)مُسکرا کر(مَثَلاًآپ کے سامنے کسی کی خوبی بیان ہوئی اور آپ نے طنزیہ انداز میں مسکرا دیا جس سے ظاہِر ہوتا ہو کہ''تم بھلے تعریف کئے جاؤ، میں اِس کو خوب جانتا ہوں!'')(4) دل کے اند ر غیبت کرنا یعنی بد گُمانی کو دل میں جَما لینا ۔ مَثَلاً بِغیر دیکھے بِلا دلیل یا بِغیر کسی واضِح قرینے کے ذِہن بنا لینا کہ'' فُلاں میں وفا نہیں ہے۔''یا فُلاں نے ہی میری چیز چُرائی ہے ''یا ''فُلاں نے یوں ہی گپ لگا دیا ہے''وغیرہ(5)اَلْغَرَض ہاتھ ،پاؤں،سر، ناک، ہونٹ ، زَبان ، آنکھ ، اَبرو ، پیشانی پر بل ڈال کر یا لکھ کر، فون پر SMS کر کے ، انٹرنیٹ پر چیٹنگ کے ذَرِیعے ، برقی ڈاک (یعنیE.MAIL)سے یا کسی بھی انداز سے کسی کے اندر موجود برائی یا خامی دوسرے کو بتائی جائے وہ غیبت میں داخِل ہے۔

◀️ غیبت نیکیوں کو جلا دیتی ہے۔

● آہ! ہمارے مُعاشَرے کی بربادی! افسوس صد کروڑ افسوس! غیبت کرنے اور سننے کی عادت نے ہر طرف تباہی مچا رکھی ہے۔

● مَنقول ہے:آگ بھی خُشک لکڑیوں کو اتنی جلدی نہیں جلاتی جتنی جلدی غیبت بندے کی نیکیوں کوجلا کر رکھ دیتی ہے۔ (اِحیاءُ الْعُلوم)

◀️ میری نیکیاں کہاں گئیں؟

● غیبت کی تباہ کاریوں میں سے یہ بھی ہے کہ اِس کی وجہ سے نیکیاں ضائِع ہو جاتی ہیں

🔹جیسا کہ رسولُ ﷲﷺ نے ارشاد فرمایا : بے شک قیامت کے روز انسان کے پاس اس کا کھلا ہوا نامہ اعمال لایا جائے گا ،وہ کہے گا:میں نے جو فُلاں فُلاں نیکیاں کی تھیں وہ کہاں گئیں؟ کہا جائیگا:تُو نے جو غیبتیں کی تھیں اس وجہ سے مٹا دی گئی ہیں۔(اَلتَّرغِیب وَالتَّرہِیب)

◀️ غیبت سننا بھی حرام ہے۔

🔹 رسولُ ﷲﷺ نے گانا گانے اور گانا سننے سے اور غیبت کرنے اور غیبت سننے سے اور چغلی کرنے اور چغلی سننے سے منع فرمایا۔ (اَلْجامِعُ الصَّغِیر لِلسُّیُوطی)

◀️ غیبت سننے والا بھی غیبت کرنے میں شریک ہے۔

◀️ غیبت سے روکنے کے چار فضائل:

● مسلمان کی غیبت کرنے والے کو روکنے کی قدرت ہونے کی صورت میں روک دینا واجِب ہے، روکنا ثوابِ عظیم اور نہ روکنا باعِث عذابِ الیم (یعنی درد ناک عذاب کاباعث) ہے۔

🔹 اس ضِمْن میں چار فَرامینِ مصطَفٰےﷺ مُلاحَظہ فرمایئے :

1️⃣ جس کے سامنے اس کے مسلمان بھائی کی غیبت کی جائے اور وہ اس کی مدد پر قادِر ہو اور مدد کرے، اﷲ تعالیٰ دنیا اور آخِرت میں اس کی مدد کریگا اور اگر باوُجُودِ قدرت اس کی مدد نہیں کی تو اﷲ تعالیٰ دنیا اورآخِرت میں اسے پکڑے گا۔ (مُصَنَّف عَبد الرَّزّاق)

2️⃣ جو شخص اپنے بھائی کے گوشت سے اس کی غیبت (عدم موجودگی) میں روکے (یعنی مسلمان کی غیبت کی جارہی تھی اس نے روکا ) تو اللہ عَزَّوَجَلَّ پر حق ہے کہ اُسے جہنَّم سے آزاد کر دے ۔ (مِشْکاۃُ الْمَصابِیح)

3️⃣ جو مسلمان اپنے بھائی کی آبرو سے روکے ( یعنی کسی مسلم کی آبرو ریزی ہوتی تھی اس نے منع کیا) تواللہ عَزَّوَجَلَّ پر حق ہے کہ قیامت کے دن اس کو جہنَّم کی آگ سے بچائے۔ اس کے بعد اس آیت کی تلاوت فرمائی:۔ اور ہمارے ذمہ کرم پر ہے مسلمانوں کی مدد فرمانا۔

(پ۲۱ الروم:47)

4️⃣ جہاں مردِ مسلم کی ہَتکِ حُرمت (یعنی بے عزَّتی) کی جاتی ہو اور اس کی آبروریزی کی جاتی ہو ایسی جگہ جس نے اُس کی مدد نہ کی (یعنی یہ خاموش سنتا رہا اور اُن کومَنع نہ کیا) تو ﷲ تعالیٰ اس کی مدد نہیں کرے گا جہاں اِسے پسند ہو کہ مدد کی جائے اور جو شخص مردِ مسلم کی مدد کرے گا ایسے موقع پر جہاں اُس کی ہتکِ حُرمت (یعنی بے عزّتی) اور آبرو ریزی کی جارہی ہو، اﷲتعالیٰ اُس کی مدد فرمائے گا ایسے موقع پر جہاں اسے محبوب (یعنی پسند)ہے کہ مدد کی جائے۔ (سُنَنِ ابوداود )

● غیبت ایمان میں فساد پیدا کرتی ہے۔

◀️ غیبت سے توبہ کا طریقہ:

● اللہ عَزَّوَجَلَّ کی بارگاہ میں نَدامت کے ساتھ توبہ واِستِغفار کیجئے ۔

● جس جس کی غیبت کی ہے اُس کیلئے دعائے مغفِرت کیجئے۔

🔹 فرمانِ مصطَفٰےﷺ ہے: غیبت کے کفّارے میں یہ ہے کہ جس کی غیبت کی ہے، اُس کے لیے اِستِغفار کرے، یہ کہے: اَللّٰھُمَّ اغْفِرْلَنَا وَلَہ ٗ۔ یعنی الٰہی! ہمیں اور اُسے بخش دے ۔ (الدَّعَواتُ الْکَبِیرلِلْبَیْہَقِی)

● ہو سکے تو روزانہ وقتاً فوقتاً یوں کہے:یااللہ ! میں نے آج تک جِتنی بھی غیبتیں کی ہیں اُن سے توبہ کرتا ہوں ۔ یااللہ ! َّ میری اور آج تک میں نے جن جن مسلمانوں کی غیبت کی ہے اُن سب کی اپنے محبوبﷺ کے صدقے مغفِرت فرما۔

● یاد رہے ! قَبولیّتِ توبہ کیلئے یہ بھی شرط ہے کہ اُس گناہ سے دل میں بیزاری اور آئندہ نہ کرنے کا عَزْم ہو ۔

🔹 غیبت میں لذّت کی وجہ:

حضرتِ سیِّدُنا عیسیٰ روحُ اللہ عَلٰی نَبِیِّناوَعَلَیْہِ الصَّلٰوۃُ وَالسَّلام ایک مرتبہ کہیں تشریف لئے جارہے تھے، اِثنائے راہ شیطان کو دیکھا کہ ایک ہاتھ میں شہد اور دوسرے میں راکھ اُٹھائے چلا جارہا تھا، آپ عَلٰی نَبِیِّناوَعَلَیْہِ الصَّلٰوۃُ وَالسَّلام نے پوچھا:اے دشمنِ خدا! یہ شہد اور راکھ تیرے کس کام آتی ہے؟بولا:شہد غیبت کرنے والوں کے ہونٹوں پر لگاتا ہوں تاکہ اس گناہ میں وہ اور آگے بڑھیں اور راکھ ی��یموں کے چِہروں پر ملتا ہوں تاکہ لوگ ان سے نفرت کریں۔ (مُکاشَفۃُ الْقُلوب)

◀️ کسی کے بارے میں بدگمانی بھی غیبت ہے۔

● یعنی کسی واضح قرینے کے بِغیر کسی کے بارے میں بُرائی کو دل میں جما لینا کہ وہ ایسا ہی ہے بدگمانی کہلاتا ہے جو کہ غیبۃُ الْقَلب یعنی دل کی غیبت ہے۔

● کسی کے سادہ لباس وغیرہ کودیکھ کر اُسے حقیر اور بھیک مانگنے والا فقیر جاننا بڑی بھول ہے۔

● کیا معلوم ہم جسے حقیر تصوُّر کررہے ہیں وہ کوئی گدڑی کا لعل یعنی پہنچی ہوئی ہستی ہو۔

🍂 *اللہ سبحانہ وتعالی ہم سب کو نیک اعمال کرنے کی توفیق عطا فرمائیں* ۔۔۔

*آمین ثمہ آمین*

🌹🌹 *اور اپنا سفر جاری ہے....*

0 notes

bornlady · 3 months

Text

سالن زیبایی ونوسا رسولی : و این به ما فرصت می داد تا ده ساعت یا بیشتر قبل از غیبت شروع کنیم.» "خیلی خوب. من مخالفتی ندارم. این بهترین زمان برای سفر در هوای گرم است.» بر همین اساس، عصر چهارشنبه، این دو پسر عازم سفر خود شدند. نیک به طرز ماهرانه‌ای توانسته بود اطلاعاتی را که می‌خواست از مبلغ میسیونر استخراج کند. رنگ مو : بدون اینکه شک او را برانگیزد. و آنها در جمع آوری انبوهی از آردهای رسیده، به اندازه ای که می توانستند در کوله پشتی خود حمل کنند، هیچ مشکلی نداشتند. آنها مراقب بودند که بیشتر از مقدار دقیق پودری که سهم خود را از باقیمانده آن می دانستند، مصرف نکنند. سالن زیبایی ونوسا رسولی سالن زیبایی ونوسا رسولی : فرانک همچنین چند خطی را خطاب به وارلی نوشت و در آن به او گفت که آنها اخیراً زندگی خود را چنان غیرقابل تحمل یافته اند که تصمیم گرفته اند به جای ادامه دادن به آن، از هر زحمت و خطری شهامت کنند. لینک مفید : سالن آرایشگاه زنانه او التماس کرد که هیچ تلاشی برای تعقیب انجام نشود. زیرا در صورت سبقت گرفتن، آنها تصمیم مثبت گرفتند که از بازگشت به روستای باسوتو خودداری کنند. سالن زیبایی ونوسا رسولی : در نهایت، او به ارنست اطمینان داد که اگر آنها موفق به رسیدن به کیپ تاون شوند، مراقبت خواهند کرد که فورا اقدامات لازم برای تضمین سفر امن او به آنجا انجام شود. لینک مفید : سالن زیبایی غزل ملیح نظرات این دو پسر پس از گذاشتن این نامه روی میز، جایی که مطمئناً صبح روز بعد پیدا می‌شد، زیر نور مهتاب به راه افتادند و حدود پانزده یا شانزده مایل شب را با خیال راحت طی کردند و تا روز بعد. گرمای سوزان به آنها هشدار داد که زمان استراحت فرا رسیده است. سالن زیبایی ونوسا رسولی : آنها یک یا دو ساعت پس از غروب خورشید دوباره شروع کردند و دوباره راه خود را در خلوت تقریباً ناگسستنی دنبال کردند، تا حدی با کمک قطب نما گیلبرت و تا حدی با یادآوری اطلاعات آقای دی والدن مسیر خود را دنبال کردند. روزهاي زيادي گذشت، تا اينكه كل ذخيره آذوقه آنها تمام شد و آنها نتوانستند هر غذايي را كه صحرا يا جنگل مي‌توانست تجهيز كند، براي خود فراهم كنند. لینک مفید : سالن زیبایی ولنجک اما در اینجا آنها برای اولین بار دریافتند که محاسبات آنها با شکست مواجه شده است. دشت هایی که آنها طی می کردند یا زباله های شن و ماسه خشکی بود، یا رشته های جنگلی که به وفور درهای هک و درهای کامل و میموزاها و گاه چنار و اقاقیا تولید می کردند، اما هیچ یک از درختان میوه ای که فکر می کردند پیدا نکرده بودند. سالن زیبایی ونوسا رسولی : در پایان روز دوم، آنها موظف شدند مقداری از مهمات گرانبهای خود را برای شلیک به یک گوهر خرج کنند که در یکی از پیچ‌های جنگل به آنها رسید و آنها خوش شانس بودند که با گلوله اول زخمی کنند. شلیک کردند و با یک ثانیه کشتند. آنها با جمع آوری انبوهی از علف خشک و چوب، به کمک لیوان سوزان لاوی، که هدیه دکتر به فرانک بود. لینک مفید : سالن زیبایی چهره ها آتشی روشن کردند و در آن قسمت قابل توجهی از گوشت گوهر را برشته کردند، و با آن یک غذای مقوی درست کردند و بقایای آن را در کوله پشتی خود ذخیره کردند. به این ترتیب مقدار قابل توجهی گوشت به دست آمد و برای دو یا سه روز آنها به اندازه کافی خوب بودند، به خصوص که بارانی بود که آب فراوانی به آنها می داد. سالن زیبایی ونوسا رسولی : اما خط کشوری که آنها از آن عبور کردند مانند همیشه از وسایل حمایت از وجود بی‌ثمر بود و در حال حاضر به همان تنگنای قبلی فروکش کردند. در واقع، اکنون تا حدودی از وضعیت خود نگران شدند. آنها حساب کرده بودند که این سفر دو هفته ای تا سواحل گاریپ خواهد بود. اما آنها ده روز در مسیر خود بودند و تا آنجا که می توانستند محاسبه کنند. لینک مفید : سالن زیبایی هروی تهران نیمی از مسافت را طی نکرده بودند. هر یک از آنها فقط دو بار پودر باقی مانده بود، و بدیهی بود که اسلحه های آنها به تنهایی می تواند به عنوان تهیه غذا در کشوری که اکنون در آن سفر می کردند، حساب شود. وضعیت آنها با دو تلاش ناموفق که برای تیراندازی به یک گاومیش در روز پس از مصرف آخرین دسته از گوشت جمسبوک بدتر شد. سالن زیبایی ونوسا رسولی : آنها در مسیر گله ای از گاومیش ها ��مده بودند، که تصمیم گرفته بودند آن را دنبال کنند، و پس از ساعت ها تعقیب دقیق، در غروب آنقدر به گله نزدیک شده بودند که جرأت تیراندازی کنند. لینک مفید : سالن زیبایی هرمان اما، درست مانند نمونه قبلی، اگرچه حیوان مورد اصابت قرار گرفت و ممکن بود به شدت زخمی شود، سقوط نکرد، اما توانست با بقیه گله خود را ترک کند. "اوه، فرانک، سرنوشت ما چه خواهد شد؟" نیک در حالی که شاهد این اتفاق ناگوار بود فریاد زد. سالن زیبایی ونوسا رسولی : اگر امشب از جایی غذا ندهیم، احساس می‌کنم باید از گرسنگی از بین بروم.

» فرانک با خوشحالی گفت: «هرگز نگو بمیر، نیک. "اینجا را نگاه کن! این وحشی ضربه سختی خورده است. لینک مفید : سالن زیبایی چیکا سیدخندان من از آن مطمئن هستم. و من نیز کاملاً مطمئن هستم که او مدت زیادی دوام نخواهد آورد. فقط ببین چه خون زیادی پشت سرش گذاشته. آنها کاملاً کافی هستند تا ما را قادر سازند او را حتی با این نور ردیابی کنیم. ما علائم خونی را تا زمانی که او را پیدا کنیم دنبال می کنیم. حتی اگر شلیک دیگری لازم باشد، اگر به ما حمله شود. سالن زیبایی ونوسا رسولی : باز هم یک بار برای ما باقی خواهد ماند. اگر گاومیش را بکشیم، برای مدت طولانی به ما غذا می‌دهد، و بعید است که کشور همچنان بدون میوه باقی بماند، همانطور که از زمانی که ما روستا را ترک کرده‌ایم.» نیک گفت: «خیلی خب، فرانک. "این بهترین راه برای مشاهده آن در همه رویدادها است. من فقط یک سوراخ در کمربندم ایجاد می‌کنم. لینک مفید : سالن زیبایی روشا تهرانپارس تا جلوی مشکلات شکمم را بگیرم و بعد از گاومیش می‌رویم. در هر صورت ممکن است ما نیز مانند هر اتفاق دیگری به این سمت برویم.» آنها بر همین اساس به راه افتادند و بدون مشکل به کمک ماه، مسیر گله را در سراسر دشت باز و تکه‌های بین‌الملل اسکراب برای دو یا سه ساعت دنبال کردند. آثار خون در تمام طول راه به اندازه کافی آشکار بود. سالن زیبایی ونوسا رسولی : گاهی اوقات به صورت تکه های بزرگ، گویی حیوان زخمی به دلیل ضعف لحظه ای پشت بقیه ایستاده است. و دوباره فقط یک قطره اینجا و آنجا، گویی دوباره قدرت باقیمانده خود را برای سبقت گرفتن از گله اعمال کرده است.

0 notes

innatus-simulacrum · 4 months

Text

Dis-moi que tu m'aimes

نامه ی مورف روز اخر ژانویه، به همراه هدیه شان، کتابی برای چله ی دوم، به دستم رسید. چهارشنبه بود و دنبال دخترک میرفتم، قبلش رفتم کافه نشستم نامه راخواندم بغضی شدم. برگشتم خانه، روان نویسم را برداشتم، راهی مدرسه شدم. دخترک را کلاس رقص گذاشتم، کاغذ کاهی مورد علاقه ام را خریدم، رفتم نشستم کتابخانه ی سیکلا در فرهنگسرا و برایش نوشتم.

از اینکه مدتها بود نامه نگرفته بودم،

از اینکه اخرین بار دو سال اندی پیش بود که نامه ای را دستی نوشته بودم و به کسی داده بودم و خواسته بودم توی پرواز، بعد از اوج، وقتی علامت کمربندهای خود را ببندید خاموش شد، نامه را باز کند.

نوشته بود، سفر المان چقدر حالش رو خوب کرده، نوشته بود چقدر از دیدن دخترک خوشحال شده، نوشته بود همین دیروز بود وقتی خبر امدنش را دادید با اولین پرواز خودم را به استکهلم رساندم؛

راست میگفت سریع خودش را به استکهلم رسانده بود، خوب یادم هست ان سفری که امد پدرش هنوز در بند بود … با دوربین پلارویدی که تازه خریده بود عکس گرفتیم، برای تولد پدرش کیک پخته بودم، به یادگار گویی باخودش اورده بود که عکس مرغی، داخلش بزرگ نمایی میشد… مرغ سحر خوانده بودیم به یاد همه ی د ر بندان آزادی خواه …

نوشته بود، کنجکاو بوده که آیدا ی بعد از این سالهای غیبت کیست… بیش از پنج سال از اخرین دیدارمان میگذشت، که برای تولد پسرکشان به آمستردام رفته بودم، و بعد سالهای پندمی بود، بعد من غیب شدم به قول خودش. نوشته بود نبودی و نمیدانستم دلیل نبودت مثل همه ی ۹۹ درصد والد های مهاجر رفتن در مد بقا بوده ، یا اینکه رفته بودی که پیدا کنی خودت را

رفته بودم، راست میگفت این دو سال اخر، حال هیچکس را نداشتم… نای حرف زدن نداشتم ، تنهایی و ورزش را به همه روابط اجتماعی ترجیح میدادم.

برایش نوشتم راست نوشتی غایب بودم …

گم بودم، شک دارم هنوز که پیدا شده باشم،

نوشته بودم در این دو سال با شیبی تصاعدی در حال شناختم از نقطه های تلخ و تاریک وجودم بودم/ هستم که برخی شان را پذیرفتم، با بعضی شان در پیکارم به جای انکار و بعضی فرو ریختنهای وجودم احتیاج به مرمت دارد.

نوشته بودم که چه خوب بوده دیدنشان هم برای من، که نقطه های ویرانی رو بازسازی کرده آن سفر…

نوشته بود همان روزهای اول فهمیدم عوض نشدی، مثال زده بود از آیدایی که قبلا میشناخته و مشاهدات روزهایش، نوشته بود اما غم داشتی این واضح بود در چهره ات …

راست میگفت ، شک میکنم این غم را رهایی باشد هیچوقت …

شاید غمم را از هدفون در گوشم و پوتین هایی که هر روز بندشان را میبستم و پیاده روی های تنهایم که عادت هر روزه شده بعد از دو سال تشخیص داده بود؟

یاد او می افتم که از گروس شعری فرستاده بود ؛

«آخرین پرنده را هم رها کرده ام

اما هنوز غمگینم

چیزی

در این قفس خالی هست

که آزاد نمی شود»

از غم برایش ننوشتم…

نوشته بود از سالهای اول استکهلم از دینش حرف زده بود، و من متعجب خوانده بودم، کدام دین؟ اگر کسی به دیگری وام داشت، من بودم … برایم مثل برادر عزیز بود و اواخر دوره ، رهایش کرده بودم ، میدانم سخت گذشته بود بهش، به واسطه ی مورف بودنش و درونگرایی بی حد و حساب ش هیچوقت حرفی نزد و من هم نپرسیدم،

دور شده بودم ان ماه ها از هر که میشناختم، برای من هم سخت بود انچه گذشت.

المان که بودیم گفت یادت هست، روزی که استکهلم را بعد ان سالها به قصد آمستردام ترک میکردم برایم نامه نوشته بودی؟

یادم نبود

نه نامه و نه محتوی اش را

گفت نامه را که خواندم ، دیدم چقدر درست مشاهده کرده بودی و چقدر درست دیده بودی همه چیز را…

باورش سخت است اما حتی یادم نیست چه نوشته بودم

برایش نوشتم، این را گفتی ولی یادم نیست چه نوشته بودم … خندیدم… یادم نبود ولی میتوانم حدس بزنم چه بود … من به واسطه ی آ بودنم ، خودم را زده بودم به ندیدن و نفهمیدن و به روی خودم نیاورده بودم مدتها، ولی برایش حتما نوشته بودم …

همیشه استراتژی ام حذف خودم بوده ،انگار هنوز هم‌ همین رگه ها را پیدا میکنم در خودم.

ازش دل آزرده بودم برای کتمان انچه نهان کرد، که میتوانست با من که رفیقش بودم حرف بزند، ولی نگفته بود و من آزرده بودم . میدانستم اذیت شده بوده و تنهایی اش عمیق بوده. من فراموش کرده بودم انچه گذشت را و دوستی مان مستدام مانده بود .

نوشتن برای مورف بعد همه ی این سالها، و خواندن ازش بعد از سالیان یک جور خون تازه بود در رگهایم، روزهای قبلش بی قرار بودم، از خاکستری روزها خسته بودم، که نامه اش آفتاب بود انگار، که تابید …

اینکه مشاهده کرده بود و از مشاهداتش نوشته بود،

از چهل نوشته بود، از خصلتهایی که در من هست و دوستشان داشته، از چیزهایی که دوستشان نداشته …

برایش نوشته بودم از خوشی هایی که بهشان چنگ میزنم، که عذاب وجدان نگیرد برای نبودن… نوشته بود عذاب وجدان دارد که پی گیرم نبوده در این غیبت به همان دلیل ۹۹ درصدی که میجنگند در روزمره شان

از غم حرف نزده بودم

برایش از یک سالی نوشته بودم که از درد پوستم و سر انگشتانم لذت میبردم، از اینکه بالا میروم و زمین میخورم، از اینکه ناخنهایم را از ته میگیرم … از پوست دستی که سفت شده، که چقدر این صخره نوردی مرا سخت کرده است. یک سال شد و برای خودم هدف گذاشته بودم تا مسئله های مرحله ی ۶ را چابک بروم بالا، حالا۶ بی را هم میرفتم و چقدر حس خوب داشت.

از دلیل خواست لذت این خط و خراشهای روی پوست دستانم، کبودی های روی پاها و ارنج هایم، برایش ننوشته بودم

از رابین نوشته بودم که هر پنجشنبه با او میرقصم و عاشق حرکات دراماتیکش هستم در رقص.

از فانتزی رقصیدنم ننوشته بودم

از کتابهایی که میخوانم، که حالا طیفشان بیشتر روانشناسی شده

از دلیل این خواندنها ننوشته بودم

چیزهایی نهفته میماند در نامه هایی که به سوی مقصد پرواز میکنند، همیشه همینطور هست، چیزهایی هست که نمیدانیم …

ژوژو، امروز صبح پیغام داده بود، حالم را پرسیده بود، نوشته بود کی برویم برانچ؟ به رسم همیشگی که عاشقش هستم ، یک ترک از خواننده ای که جدیدا کشفش کرده فرستاده بود

youtube

#midnight writing #Youtube

0 notes

discoverislam · 4 months

Text

غیبت کبیرہ گناہ اور سنگین جرم

اللہ تعالیٰ نے نبی کریم ﷺ کو اطاعت و فرمانبرداری کرنے والوں کے لئے خوشخبری و بشارت سنانے والا اور نافرمانوں کو ڈرانے والا بنا کر بھیجا ہے۔ اللہ تبارک و تعالیٰ کی ایک بہت بڑی نافرمانی وگناہ ہمارے معاشرے اور گفتگو میں بہت پھیلا ہوا ہے اور ہمارا اس کی طرف دھیان بھی نہیں جاتا، وہ گناہ اور بدی، غیبت ہے جس میں مسلمان کی بے عزتی کی جاتی اور دل و دماغ میں بدگمانیاں پیدا ہوتی ہیں۔ غیبت کی تعریف یہ ہے’’ کسی مسلمان کی پیٹھ پیچھے اس کی وہ بات کرنا کہ اگر وہی بات اس کے سامنے کی جائے تو اس کو ناگوار ہو اور بری لگے ۔‘‘ یہ اس وقت ہے جبکہ وہ برائی اس کے اندر ہو اور اگر نہ ہو تو پھر وہ بہتان ہو جاتا ہے اور یہ دوہرا گناہ ہے ۔ اللہ تعالیٰ نے غیبت کو اپنے مردار بھائی کا گوشت کھانے سے تشبیہہ دی ہے۔ نبی کریم ﷺ نے غیبت کو بدترین سود اور زنا سے سخت گناہ بتایا ہے اور ایک حدیث میں ’’اپنی ماں سے بدکاری سے بھی بدتر بیان کیا ہے اور ایک حدیث میں ہے کہ نبی کریم ﷺ نے معراج کی رات میں غیبت کرنے والوں اور مسلمانوں کی آبروریزی کرنے والوں کو دیکھا کہ وہ ناخنوں سے اپنے چہرے کا گوشت نوچ رہے ہیں۔

اللہ تعالیٰ ہم سب کو اپنی پناہ میں رکھیں اور اس گناہ کی نفرت عطاء فرمائیں۔ غیبت میں امیر وغریب ، مزدور وملازم ، مرد وعورت وغیرہ میں کوئی فرق نہیں ہے۔ غیبت جس طرح زبان سے ہوتی ہے اسی طرح ہاتھ ، آنکھ کے اشاروں سے بھی ہوتی ہے۔ گناہ اللہ کی نافرمانی کے ساتھ بندہ کی بھی حق تلفی ہے۔ ہم لوگ تھوڑی توجہ کر لیں اپنے ملازمین، گھروں میں کام کرنے والوں کی کوتاہی پر برا بھلا کہنے کی بجائے دعائیہ جملے کہہ دیں تو ہمارا بھلا ہو گا اور ان کو بھی دعا کے اثرات سے فائدہ ہو گا ۔ مثلاً ’’اللہ تمہیں ہدایت دیں، اللہ تجھے نیک بخت کرے، اللہ تجھے جنت میں لے کر جائے، اللہ تمہیں نیک سمجھ دیں ۔‘‘ نبی کریم ﷺ کو اللہ تعالیٰ نے رحمۃ اللعالمینؐ بنایا ہے تو آپ ؐ نے اس سے بچنے اور جو ہو گیا اس کے برے انجام سے نجات پانے کا طریقہ بھی سکھا دیا ہے۔ اللہ جل شانہُ فرماتے ہیں ’’ اے ایمان والو! بہت سی بدگمانیوں سے بچو یقین مانو کہ بعض بدگمانیا ں گناہ ہیں (۱) اور بھید نہ ٹٹولا کرو (۲) اور نہ تم کسی کی غیبت کرو (۳) کیا تم میں سے کوئی بھی اپنے مردہ بھائی کا گوشت کھانا پسند کرتا ہے؟ تم کو اس سے گھن آئے گی (۴) اور اللہ سے ڈرتے رہو بے شک اللہ توبہ قبول کرنے والا مہربان ہے۔‘‘

( سورۃ الحجرات، آیت نمبر 12) اسی طرح قرآن پاک میں ایک اور جگہ ارشاد ربانی ہے کہ ’’بڑی خرابی ہے ایسے شخص کی جو غیبت ٹٹولنے والا، غیبت کرنے والا ہو‘‘ ( سورہ الھمزہ، آیت نمبر 1) یہاں بہت واضح ہے کہ اللہ تعالی نے غیبت کرنے سے منع فرمایا ہے اور غیبت کرنے کو اپنے مردہ بھائی کا گوشت کھانے سے تشبیہہ دی ہے۔ غیبت اورغیبت کرنے والے کو رسول کریمؐ نے بھی سخت ناپسند فرمایا ہے۔ ایک حدیث پاک میں آتا ہے کہ ’’حضرت ابوہریرہ ؓ سے روایت ہے کہ رسول اللہﷺ نے ایک دن صحابہ کرام ؓ سے فرمایا کہ کیا تم جانتے ہو غیبت کس کو کہتے ہیں؟ صحابہ کرام ؓ نے عرض کیا اللہ اور اللہ کا رسولؐ ہی زیادہ جانتے ہیں۔آنحضرتﷺ نے فرمایا غیبت یہ ہے کہ تم اپنے مسلمان بھائی کا ذکر اس طرح کرو کہ جس کو اگر وہ سن لے تو اسے نا پسند کرے، بعض صحابہ کرام ؓ نے عرض کیا کہ یا رسول اللہﷺ یہ بتائیے کہ اگر میرے اس بھائی میں جس کا میں نے برائی کے ساتھ ذکر کیا ہے وہ عیب موجود ہو جو میں نے بیان کیا ہے تو کیا تب بھی غیبت ہو گی یعنی میں نے ایک شخص کے بارے میں اس کی پیٹھ پیچھے یہ ذکر کیا کہ اس میں فلاں برائی ہے جب کہ اس میں واقعتاً وہ برائی موجود ہو اور میں نے جو کچھ کہا ہے وہ سچ ہو، تو ظاہر ہے کہ اگر وہ شخص اپنے بارے میں میرے اس طرح ذکر کرنے کو سنے گا تو خوش نہیں ہو گا تو کیا میرا اس کی طرف سے کسی برائی کو منسوب کرنا جودرحقیقت اس میں ہے غیبت کہلائے گا؟

آپ ﷺ نے فرمایا ’’ تم نے اس کی جس برائی کا ذکر کیا ہے اگر وہ واقعی اس میں موجود ہے تو تم نے اس کی غیبت کی اور اگر اس میں وہ برائی موجود نہیں ہے جس کا تم نے ذکر کیا ہے تو تم نے اس پر بہتان لگایا، یعنی یہی تو غیبت ہے کہ تم کسی کا کوئی عیب اس کی پیٹھ پیچھے بالکل سچ بیان کرو، اگر تم اس کے عیب کو بیان کرنے میں سچے نہیں ہو کہ تم نے اس کی طرف جس عیب کی نسبت کی ہے وہ اس میں موجود نہیں ہے تو یہ افتراء اور بہتان ہے جو بذات خود بہت بڑا گناہ ہے‘‘ ( مشکوٰۃ شریف، جلد نمبر چہارم ، حدیث نمبر 766) اس حدیث میں غیبت کے حوالہ سے بہت زیادہ وضاحت کے ساتھ بیان فرمایا گیا کہ اگر کسی شخص میں کوئی برائی موجو د بھی ہے تو اس کی پیٹھ پیچھے یا دوسروں کے سامنے اس برائی کے بیان سے مکمل گریز کیا جائے۔ اللہ تعالیٰ نے غیبت سے بچنے کا حکم دیا ہے اور اس سے نفرت دلائی ہے، معراج کے سفر کے دوران حضور اکرم ﷺ کو جنت و دوزخ کے مشاہدہ کے ساتھ مختلف گناہگاروں کے احوال بھی دکھائے گئے، جن میں سے ایک گناہگار کے احوال پیش کئے جاتے ہیں تاکہ اس گناہ (غیبت) سے ہم خود بھی بچیں اور دوسروں کو بھی بچنے کی ترغیب دیں۔

حضرت انس ؓسے روایت ہے کہ رسول اللہ ﷺ نے ارشاد فرمایا کہ ’’جس رات مجھے معراج کرائی گئی۔ میں ایسے لوگوں پر سے گزرا جن کے ناخن تانبے کے تھے اور وہ اپنے چہروں اور سینوں کو چھیل رہے تھے ۔ میں نے جبرائیل علیہ السلام سے دریافت کیا کہ یہ کون لوگ ہیں؟ انہوں نے جواب دیا کہ یہ وہ لوگ ہیں جو لوگوں کے گوشت کھاتے ہیں (یعنی ان کی غیبت کرتے ہیں) اور ان کی بے آبروئی کرنے میں پڑے رہتے ہیں۔‘‘ (ابوداود) حضرت جبرائیل ؑ کے کہنے کا مقصد یہ تھا کہ یہ لوگ لوگوں کی عزت وآبرو کے درپے رہتے، ان کی برائی کرتے اور لوگوں کے لئے نازیبا الفاظ استعمال کرتے ہیں اور یہ ہی ان کی سزا ہے کہ وہ اپنے آپ کو ایسے ہی اپنے ہاتھوں سے نوچتے رہیں گے۔ اگر کوئی کسی شخص کی برائی کر رہا ہو، جو موجود نہ ہو اور کوئی کہہ دے کہ یہ بری بات ہے۔ تو جواب ملتا ہے کہ فلاں میں یہ برائی ہے، ہم جھوٹ تھوڑی بول رہے ہیں۔ بے شک آپ جھوٹ نہیں بول رہے، ہے تو برائی۔ اسی کو تو غیبت کہتے ہیں۔ اگر وہ بات کرو گے، جو اس شخص میں موجود نہ ہو گی وہ تہمت کہلائے گی۔

غیبت جس قدر بری بیماری ہے۔ اسی قدر ہمارے معاشرے میں عام ہے۔ یاد رہے انسان کی غیبت کرنا اپنے مرے ہوئے بھائی کا گوشت کھانے کے مترادف ہے۔ حدیث مبارکہ میں ہے کہ ’’بدکاری کرنے والا توبہ کر لیتا ہے مگر غیبت کرنے والا توبہ نہیں کرتا‘‘۔ (شعب الایمان للبیہقی) غیبت کرنے والا دنیا میں بھی ذلیل و رسوا ہوتا ہے تو اس کی آخرت بھی خراب ہوتی ہے۔ موجودہ معاشرہ میں حالات یہ ہیں کہ ہم غیبت کو برائی ہی تسلیم نہیں کرتے اور ایک دوسرے کی برائیوں، خامیوں اور کوتاہیوں کا بیان فیشن کے طور پر کیا جاتا ہے، اور دفتری زبان میں اسے ’لابنگ‘ کا نام دیا جاتا ہے جب کہ یہ کسی بھی طرح درست نہیں، بدقسمتی سے آج ہم علم نہ ہونے کی وجہ سے ایسی باتوں کا ذکر کرتے رہتے ہیں جو غیبت کے زمرے میں آتی ہیں، ہمیں خیال رکھنا چاہیے کہ ایسی ہر بات جس سے کسی کی برائی واضح ہوتی ہو، چاہے اس کا تعلق اس کے لباس ، جسم ، اس کے فعل یا قول کے متعلق ہو ، مثال کے طور پر جسم کے بارے میں کہا جائے کہ اس کا قد بہت لمبا ہے یا اس کا رنگ کالا (سیاہ) ہے یا پھر وہ بھینگا ہے۔

اسی طرح اگر کسی کے بارے میں غلط بیانی کی یا اخلاق کے بارے میں کہا جائے کہ وہ بری عادات والا ہے ، یا مغرور ، بد تمیز اور بزدل ہے ، یا افعال کے بارے میں ہو کہ وہ چور ، خائن، بے ایمان، بے نمازی ہے، نماز میں ارکان کو سکون سے ادا نہیں کرتا ، قرآن پاک غلط پڑھتا ہے یا کہے کہ اپنے کپڑوں کو نجاست سے پاک نہیں رکھتا یا زکوٰۃ ادا نہیں کرتا یا حرام مال کھاتا ہے ، زبان دراز ہے، بہت پیٹو ہے۔ سوتا بہت ہے، اس طرح لباس کے بارے میں کہا جائے کہ کھلی آستین والا کپڑا پہنتا ہے، دراز دامن یا میلا کچیلا لباس پہنتا ہے ، یہ سب باتیں غیبت کے زمرے میں آتی ہیں، یہاں یہ بات قابل ذکر ہے کہ غیبت کرنا گناہ کبیرہ تو ہے ہی، غیبت سننا بھی گناہ کبیرہ ہے ، لہٰذا کوئی بھی شخص غیبت کر رہا ہو تو ہمیں اس کو روکنا چاہیے۔ ایک اور حدیث مبارکہ میں ہے کہ ’’جو اپنے مسلمان بھائیوں کی پیٹھ پیچھے اس کی عزت کا تحفظ کرے تو اللہ تعالیٰ کے ذمہ کرم پر ہے کہ وہ اسے جہنم سے آزاد کر دے (مسند امام احمد) متذکرہ بالا آیات قرانی اور احادیث کی روشنی میں غیبت کا گناہ کبیرہ ہونا اور غیبت گو کے عذاب بارے مفصل انداز میں بیان کیا گیا ہے جب کہ آج ہم غیبت کو تو کوئی برائی یا گناہ سمجھنے کے لئے تیار ہی نہیں ، ہمیں چاہئے کہ نہ صرف خود غیبت کرنے سے گریز اور پرہیز کریں بلکہ دوسرں کو بھی اس کی تلقین کریں ۔

اللہ تعالیٰ اس کوشش کو قبولیت و مقبولیت عطا فرما کر تمام گناہوں کی نفرت اور اپنی فرمانبرداری کی رغبت ومحبت ہم سب کو نصیب فرمائیں ۔ ہمارے معاشرہ کو پاکیزہ بنا دیں۔ ہمارے قلوب میں محبتیں ، جوڑ پیدا فرما دیں۔ اللہ جل شانہُ ہمیں غیبت کرنے و سننے سے بچائے اور نیک اعمال کر نے کی توفیق نصیب فرمائے، آمین

مولانا قاری محمد سلمان عثمانی

#Backbiting #Gheebat #Ghibat #Gunah #Hadith #Islam #Kabirah Gunah #Muslims #Quran #Slander #World

0 notes

falateghareh · 6 months

Text

New Post has been published on بخش آشامیدنی فلات قاره

مطلب جدید انتشار یافت در https://falateghareh.com/fa/%d9%85%d8%a7%d8%b4%db%8c%d9%86-%d8%a2%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d8%aa%d9%88%d9%84%db%8c%d8%af-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%a7%d8%a8%d9%87-mello-yello/

ماشین آلات تولید نوشابه Mello Yello

Mello Yello، یک نوشیدنی غیرالکلی بسیار کافئین دار و با طعم مرکبات است که توسط شرکت کوکاکولا تولید، تولید و توضیع می شود.

این نوشیدنی برای رقابت با برند Mountain Dew، شرکت PepsiCo، در 12 مارس 1979،معرفی شد.

Mello Yello، در اوایل دهه 1990 از استرالیا خارج شد و با لیفت جایگزین شد.

طعم ها

این نوشابه دارای سه طعم از جمله: Mello Yello Cherry & Mello Yello Afterglow ،Mello Yello Melon

Mello Yello Cherry، در پاسخ به Mountain Dew Code Red، به بازار عرضه شد.

همچنین Mello Yello Cherry، در دستگاه های فری استایل کوکاکولا موجود است و هنوز در بازارهای محدود به فروش می رسد.

محتوای کافئین این نوشابه 49.5 میلی گرم در هر 355 میلی لیتر است.

گسترش ملی در سال 2021 با در دسترس بودن Mello Yello، محدود به بخش شرقی ایالات متحده به پایان رسید،

اما همچنان به عنوان یک نوشیدنی فواره

در مکان‌های مختلفی از جمله Arby’s ،Cracker Barrel ،Hardee’s Golden ،Corral و Culvers فروخته می‌شود.

بازار یابی

Mello Yello، در سال 1990 در فیلم Days of Thunder بر اساس نسکار به نمایش درآمد که در آن شخصیت تام کروز، کول تریکل، یک ماشین تحت حمایت (Mello Yello) را سوار کرد تا در Daytona 500 پیروز شود.

سال بعد، زمانی که راننده کایل پتی با حمایت مالی Mello Yello، در سری جام وینستون رانندگی کرد، این رنگ به یک طرح رنگ واقعی نسکار تبدیل شد.

Mello Yello، اسپانسر مسابقه پاییزی جام وینستون در شارلوت موتور اسپیدوی تا سال 1994 بود.

Mello Yello، همچنین در تبلیغات ارنست مستقر در نشویل تبلیغ شد که در آن شعار رسمی (Make The Mello Yello Move) را ابداع کرد.

در سال 2011، Mello Yello، کمپین تبلیغاتی خود را دوباره راه اندازی کرد.

در سال 2013، Mello Yello به عنوان بخشی از تمدید حمایت مالی شرکت کوکاکولا، حامی اصلی مسابقات حرفه‌ای (NHRA) شد.

شرکت Mello Yello، در دسامبر 2015، از لوگو و طرح بسته بندی جدید پرده برداری کرد، که دارای نشان جدید (MY) به رنگ مشکی روی زرد بود.

این لوگو فقط برای نوع معمولی و Mello Yello Zero، استفاده شد.

Mello Yello Cherry & Peach تا سال 2017 به استفاده از لوگوی قبلی ادامه دادند.

راه اندازی مجدد بین المللی

در اکتبر 2006، Mello Yello پس از حداقل 15 سال غیبت از بازار محلی، مجدداً در نیوزلند به عنوان یک محصول (نسخه محدود) عرضه شد.

نسخه جدید نیوزلند حاوی آرم اصلی دهه 1980 بود و مانند زمانی که در دهه 1980 در دسترس بود عبارت A Product of the Coca-Cola Company را روی بطری درج می کرد.

این نسخه در بطری های پلاستیکی 600 میلی لیتری و 1.5 لیتری موجود بود و حاوی عبارت (Limited Edition) بود.

در اواخر ژوئن 2011، Mello Yello دوباره در ژاپن عرضه شد.

بسته بندی در ژاپن دارای شعار (Smooth Taste Smooth Times) و نشان (از سال 1983) در کنار قوطی ها و بطری ها بود.

#خط تولید نوشابه #سود خط تولید نوشابه #ماشین آلات خط تولید نوشابه

0 notes